فلسفه وجود بلاها و فرود گرفتاریها و غصه ها چیست؟
پیش از هر پاسخی, لازم است با یادآوری نکاتی چند, نگاهی دوباره به باورها و بینشهای خود نماییم و در صورت ضرورت به نوسازی و بازسازی اندیشه های خود در این باره بپردازیم. نخست آنکه بدانیم دنیا منزلگاهی است که در گوهر و باطن آن سختیها و بلاها موج می زند و انتظار آسایش و آرامش و مصون ماندن از هر ناهمواری و سختی, خواسته ای نادرست است. همان گونه که امام امیرالمومنین علیه السلام فرمود: ((دنیا سرایی است که بلاها آن را احاطه کرده است و به بی وفایی و مکر معروف است, حالاتش یکنواخت نمی ماند و ساکنانش ایمن نیستند ... امنیت و آسایش در آن غیر ممکن است و اهل آن همواره هدف تیرهای بلا هستند که پی در پی به سوی آنان پرتاب می شود و با مرگ نابودشان می سازد.)) (1) آنگاه که نوع نگاه ما به زندگی این حقیقت گردید که ((دنیا مزرعه شرور و بدی ها)) و ((معدن تلخی ها و ناکامی ها)) (2)است, بی تردید هر گونه چشم داشتی برای زندگی بی پایان, وصال بی هجران و رفاه و راحتی بی فرجام, با واقعیت هستی سازگار نخواهد بود و چونان مشت بر سندان کوبیدن است که گرچه در آغاز نمی خواهیم این سخن را بپذیریم اما زمانی فرا می رسد که چون سعدی فریاد برمی آوریم که: ایها الناس جهان جای تنآسایی نیست مرد دانا به جهان داشتن ارزانی نیست (3) برخی که در نگاه ما افرادی بی درد و مرفه بوده و هیچ گاه خراشی بر بدن ندیده و کمترین کاستی در زندگی نداشته اند, بلایی بزرگتر و ابدی بر آنان ریزش کرده که خود نمی دانند و ساده لوحان و خوش باوران نیز بدون توجه به ابعاد مختلف زندگی آنان تحلیلهای نادرستی می کنند که در فرازهایی از آینده بحث با نام ((استدراج)) مطرح خواهد شد. نکته دیگر آن است که ذات مصایب و سختی ها به طور مطلق نشان عذاب الهی, زشتی کردار انسان و یا عکس ا لعمل اخلاق و عملکرد آدمی نیست بلکه در پاره ای موارد ریزش رحمت خداوند و هدیه الهی به بندگان برگزیده اش محسوب می شود تا درجاتی بیشتر برای خوبان به سوی قرب محبوب بوده و در جوار رضوان الهی قرار یابند. از این رو پاکان و صالحان بلا را لطف و نعمت پروردگار و راحتی را مصیبت شمرده و هماره صبر بر سختی ها را بهتر از غفلت در رفاه می دانند.(4)نکته آخر آن است که برای تفسیر و تحلیل حوادث زندگی و در قضاوتها هیچ گاه ((خود)) را محور هستی قرار ندهیم و علاوه بر آن ((شیرینی و خوشی زندگی امروز)) خود را معیار نسازیم. که در این هنگام آنچه با ذائقه شخصی و خواسته های نفسی ما سازگار بوده و غذای لذیذتر, لباس شیک تر و دارایی بیشتر برایمان فراهم سازد لطف می شمریم و آنچه ما را از این پدیده ها دور سازد خشم و غضب می بینیم!! که این بینش با معارف ناب دینی ما متفاوت و حتی متضاد خواهد بود, همان گونه که خداوند به رسول عزیز خود فرمود: ((ای محمد! آنگاه که بنده ای را محبوب شمارم, وی را با سه پدیده همراه می کنم: دلش را غمگین می سازم, بدنش را بیمار می کنم و دستش را از بهره های دنیایی تهی می گردانم. ... و آنگاه که بر بنده ای خشم بگیرم او را با سه حالت همراه می کنم: دلش را شاد می سازم, بدنش را سلامت می بخشم و دستش را از بهره های دنیا آکنده می کنم.)) ( 5) این سخن نه بدان معناست که فقر, درد و اندوه در هر حال ارزش است که در بحثهای آینده از هر یک سخن می گوییم بلکه بدین مفهوم است که هیچ گاه با دیدن نعمت و یا نبود نعمت قضاوت شتابزده ای نکنیم و افراد را با معیارهای دل پسند خود, مورد ستایش یا نکوهش قرار ندهیم و افزون بر آن مصایب را در آینه ای به وسعت ابدیت بنگریم تا از فردای امروز زندگی که آخرتی بی پایان است غفلت نکنیم و بدانیم: هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند اینک به پاسخ این پرسش می پردازیم که با توجه به این واقعیت که خداوند ((قادر)) است و توانایی برطرف کردن بلاها و سختی های بندگان خود را داراست, ((عالم)) است و, از حقایق پشت پرده و میزان ایمان افراد و پایبندی آنان به اصول الهی آگاه است و از سوی دیگر ((حکیم)) است و تمامی تدبیرات و تصمیمات او سنجیده و از سر جامع نگری است, به راستی فلسفه مصایب و تلخ کامی های زندگی چیست؟ آیا از حکمتها و علتهای این پدیده ها می توان آگاه شد؟ پاسخ آن است که مجموعه این حوادث و بلایا, به خاطر چندین علت ایجاد می شود: 1 بلاها, دست آورد رفتار, گفتار و پندار انسانهاست نکوهش مکن چرخ نیلوفری را برون کن ز سر باد خیره سری را چو تو خود کنی اختر خویش را بد مدار از فلک چشم نیک اختری را بسوزند چوب درختان بی بر سزا خود همین است مر بی بری را(6) مبنای نظام زندگی بر اصل ((علت و معلول)) و ((عمل و عکس العمل)) استوار است و مجموعه فعالیتهای ما دارای سه اثر خواهد بود: الف اثر شرعی: آنگاه که با انجام احسان به همنوعان و یا تلاوت قرآن کار پسندیده ای انجام دادیم و یا آنکه با سخن ناپسندی, قلبی را رنجاندیم, پاداش اعمالمان در آخرت, اثر شرعی فعالیتهای ما خواهد بود. ب اثر قانونی: تشویقها و تنبیه هایی که در جامعه وجود دارد که گاه به سربلندی و یا سرافکندگی می انجامد, نمودهای این اثر است. ج اثر تکوینی: تإثیر وجودی و ذاتی عمل انسان که در جسم و جان او تإثیر می گذارد, ویژگی این اثر است, چه آنکه اثر شرعی بر عمل او وجود داشته و به پاداش یا مجازات خود برسد یا آنکه با ریا پاداش خود را ضایع و با توبه, لطف خداوند را به سوی خود جلب کند و از عذاب اخروی برهد. همچون کسی که از سر جهالت و نادانی مرتکب عمل زشتی چون شرابخواری شده است و پس از آگاهی از کرده خویش نادم گشته, با توبه تمامی عذابهای سرای آخرت را از خود دور کرده است, حال چنین شخصی از آثار سوء و ضررهای جسمی و روحی شراب نیز ایمن خواهد بود؟! هرگز. زیرا آثار وضعی و تکوینی عمل باقی است. گرچه خداوند قادر است و توانایی محو آن آثار را دارد و خداوند عالم است و به آثار سوء عمل گذشته او آگاهی دارد اما نظام هستی بر اساس عمل و عکس العمل و علت و معلول استوار است و اگر یکایک این آثار و پدیده ها برداشته شود, مجموعه قوانین آفرینش به هم خورده و تمامی هستی دچار هرج و مرج می شود. با این مقدمه که کلید بسیاری از مشکلات فکری و شبهات عقیدتی است و در آینده بحث ما نیز کاربردهای فراوانی خواهد داشت به اصل سخن برمی گردیم و نخستین علت بلاها و مصایب را از گفتار آفریدگار هستی بخش می پذیریم که فرمود: ((و ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم و یعفو عن کثیر)) ; (7) و هر[ گونه] مصیبتی به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست, و [خدا] از بسیاری در می گذرد. در آیه ای دیگر, این پدیده را لطف خویش به بندگان دانسته و حکمت آن را هوشیاری انسانها نسبت به اعمال گذشته و بازگشت به صراط بندگی و اصلاح نفس معرفی می کند ((. .. لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون)) .(8) امام علی(ع)در حدیثی از رسول خدا(ص), تفسیر این آیه(و ما اصابکم من مصیبه .. .)را این چنین فرمود: ((این آیه, بهترین آیه در قرآن مجید است. ای علی! هر خراشی که از چوبی بر تن انسان وارد می شود, و هر لغزش قدمی, بر اثر گناهی است که از او سرزده و آنچه خداوند در دنیا عفو می کند گرامی تر از آن است که(در قیامت)در آن تجدید نظر فرماید و آنچه را که در این دنیا عقوبت نموده, عادل تر از آن است که در آخرت بار دیگر کیفر دهد.)) (9) شایان ذکر است که, گرچه ظاهر آیه و سخن رسول خدا(ص)عام است و همه مصایب را در بر می گیرد ولی مطابق معمول در تمامی عمومات استثناهایی وجود دارد که در بیان فلسفه ها و حکمتهای دیگر, بدانها می پردازیم. علی(ع)در سخنی کوتاه عذابهایی را که اعمال انسان پدیدآورنده آنهاست, مصیبت ندانسته بلکه از آن به ((خوبی خداوند)) تعبیر می کند زیرا مشکلی است که بهشت در پی آن خواهد بود و عکس العمل گناهی بوده که هیچ تإثیر و پی آمدی در آخرت نخواهد داشت.(10)از این رو در دعای کمیل نیز به پیش از آنکه بلایی که نتیجه اعمال ناپسند است نازل شود نگریسته از خداوند بخشنده و مهربان درخواست می کند که: ((اللهم اغفر لی الذنوب التی تهتک العصم; اللهم اغفر لی الذنوب التی تنزل النقم; اللهم اغفر لی الذنوب التی تغیر النعم ... اللهم اغفر لی الذنوب التی تنزل البلإ)) بارالها! گناهانی که پرده عصمت را می درند بر من ببخشای; بارالها! گناهانی که مایه ریزش تیره بختی است بر من ببخشای; بارالها! گناهانی که موجب تغییر دادن نعمتهاست بر من ببخشای ...; بارالها! گناهانی که مایه فرود آمدن بلاست بر من ببخشای. آنچه تا کنون دانستیم این حقیقت است که بخشی از بلاها ره آورد اعمال انسانهاست که گریبانگیر آنان خواهد شد تا تإثیر تربیتی مصایب موجب بیداری از خواب غفلت و هوشیاری از مستی غرور و عصیان شود و آنان را به خود آورد, چنان که رسول خدا(ص) نخستین فلسفه ریزش بلا و مصایب را ((ادب ساختن)) ,(11)ظالمان به خود, خلق خدا و حدود الهی دانسته و امام صادق(ع)در جمله ای کوتاه این واقعیت تلخ را این گونه بیان می کند: ((آنها که به وسیله گناه از دنیا می روند بیش از کسانی هستند که به مرگ طبیعی می میرند!!)) (12) از این رو در معارف دینی سلسله سخنانی روشنگر در این باره به چشم می خورد که: ((زنا روزی را قطع, نورانیت دل را سلب و سبب مرگ زودرس می شود, ندادن زکات و نپرداختن حقوق الهی موجب قطع نعمتهای الهی و مانع ریزش باران می شود, اسراف و تبذیر زمینه ساز فقر و تنگ دستی می گردد, دوری از دیدار خویشان و قطع رحم, عمر آدمی را کوتاه می کند و ...)) (13) با این نگرش درمی یابیم که پاره ای از بلاها, نوعی نعمت و کرامت پروردگار محسوب می شوند و چونان زنگ بیدارباشی است که برای شایستگان غافل به صدا در میآید تا گذشته را جبران و آینده را روشن سازند, همان گونه که بسیاری از اوقات برخی از ما در رفتار یا گفتار خود مرتکب عملی ناشایست شده ایم و ساعاتی اندک پس از آن با ایجاد صحنه ای دردآور و زیانبار, پی به زشتی رفتار و سخن خود برده ایم و در برخوردهای بعدی مراقب خویش بوده ایم. بر این اساس, پیشوایان معصوم علیهم السلام بلاها و مصایب را ((هدیه ها و تحفه های خداوند برای بندگان برگزیده)) (14)دانسته و تمامی سختیها را ((زینت دین باوران)) (15)قلمداد کرده اند که با آن از هر زشتی گناهان, پیراسته و وارسته شده, ((لطفی پنهان و خفی)) (16)و ((کرامتی جاودان و ابدی)) (17)نصیب خود می سازند و شایستگی خود را در ((پذیرایی ویژه خداوند)) (18)بر سفره هستی نشان داده اند. 2. آزمون ایمان و سنجش استقامت و استواری مجموعه معارف ناب دینی به ما این حقیقت گرانبها را میآموزد که آفرینش سبزه زار خوردن و نوشیدن, ساحل تفریح و شادی و تالار قهقهه و بدمستی نیست(19) بلکه چونان آموزشگاهی است شبانه روزی که برای تمامی لحظه ها برنامه ای مشخص داشته و تمامی تکلیف و تفریح آن سنجیده و دقیق است; گاه فراوانی نعمتها به چشم می خورد تا میزان شکر و سپاس انسانها معلوم شود و زمانی هجوم سختیها و مصایب, تلخکامی و اندوه به همراه میآورد تا مقدار صبر و بردباری دین باوران آشکار گردد و در این فرازها و فرودها عیار ایمان و استقامت کسانی که خود را در مسیر بندگی می دانند و نسبت به پیشوایان معصوم(ع) اظهار عشق و دلدادگی می کنند, خود را نشان می دهد.(20) از این رو تمامی ((خوبیها)) و ((بدیها)) در نگاه خداوند, عرصه های امتحان شمرده شده(21) و هیچ راحتی و اندوهی بدون حکمت, مشیت و قضا و قدر الهی پدید نمی آید تا در پرتو هر یک از این دو, خوبان و بدان جامعه شناخته شده(22), مومنان حقیقی به آرمانهای الهی و کافران واقعی به خواستهای خداوندی آشکار گشته(23), تمامی نیتهای قلبی در هنگامه های حساس و سرنوشت ساز زمینه بروز و ظهور یافته(24), ایمانها سنجیده شده و مجاهدان وارسته و منافقان وارفته در صحنه های دشوار زندگی برای تمامی خداجویان شیفته(25) معرفی شوند. رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بخش دیگر از بلاها را پس از ادب سازی ظالمان, امتحان همگان دانسته فرموده است: ان البلإ للظالم ادب و للمومن امتحان ...(26) همان گونه که شیوه درسآموز آن حضرت چنین بود که از افراد مرفه و بی درد که مصون ماندن از تمامی سختیها و غصه ها را نشان شایستگی خویش می دانند دوری می کرد و آنان را محروم از عنایت ویژه خداوند و رحمت خاص حق می دانست. در سخنی از امام صادق(ع) ماجرایی شنیدنی از آن حضرت چنین بیان شده است که: روزی رسول خدا درود خداوند بر او و خاندان پاکش باد دعوت مردی را پذیرفت و به مهمانی او رفت. ناگاه پیامبر(ص) مرغی را دید که روی دیوار خانه آن مرد تخم گذارد و لحظه ای بعد, آن تخم مرغ غلطید و روی میخی که در دیوار کوبیده شده بود قرار گرفت, بدون آنکه به جای خود برگردد یا بر زمین افتاده بشکند! تعجب وجود آن حضرت را فرا گرفته بود که صاحبخانه رو به رسول خدا کرد و برای اثبات خوبی و خوشبختی واقعی خود گفت: ((ای پیامبر(ص) از این تخم مرغ تعجب می کنی؟! سوگند به خدایی که تو را به حق مبعوث کرد, من هرگز بلایی ندیده ام.)) رسول اکرم(ص) از جا برخاسته و بدون آنکه غذایی بخورد از خانه بیرون رفت و فرمود: ((کسی که بلایی نبیند خدا به او نیازی[ و لطف و توجهی] ندارد; خداوند به شخصی که به مال و بدنش بلایی وارد نمی شود, عنایتی ندارد.))(27) با چنین نگرشی, هجم وسیعی از غصه ها و سختیهای ما در زندگی جلوه ای مطلوب می یابد و افزون از پاکسازی وجود از تمامی گناهان, ما را به ضعف خود آگاه ساخته از سرکشی و طغیان که گاه در ارتکاب اعمال ناشایست و زمانی در قالب پندارهای نادرست همچون غرور, عجب و تکبر نمودار می شود, جلوگیری می کند تا با عمق جان به این نکته پی بریم که ((خیر)) و ((شر)) رسولان خداوندند که برای آزمایش ما آمده اند; سربلند و سعادتمند کسی است که نعمتهای الهی را که امانتی چند روزه اند با سخاوت و ایثار, شکر و سپاس گوید و رنجها و غصه ها را با تحمل و شکیبایی به قله ای فراتر از صبر رسانده, راضی به رضای پروردگار شود تا ذره ای از زحماتش دچار توفان ((کفران نعمتها)) و ((خسران زحمتها)) نگردد(28) و این سخن را آویزه گوش خود کند که: حاصل عمر جز یکی دم نیست و آن دم از رنج و غم مسلم نیست در ره عشق او بلاکش باش همچو ایوب در بلا خوش باش چون در آید بلا مگردان روی روی در حق کن و ((رضینا)) گوی(29) پروردگار مهربان به حضرت موسی علیه السلام فرمود: ((ای موسی! هیچ آفریده ای دوست داشتنی تر از بنده مومن خویش نیافریده ام, زیرا او را به مایه خیرش مبتلا می سازم, به مایه خیرش عافیت می بخشم. به مایه خیرش دچار محرومیت می گردانم; و من دانایم که صلاح بنده ام در چیست. پس بنده من باید بر بلا صبوری کند, نعمتهایم را سپاس بگزارد و به قضای من خشنود باشد تا نام او را در شمار صدیقین درگاه خویش بنگارم, بدان شرط که در خشنودی من بکوشد و فرمان مرا اطاعت کند.))(30) و ا مام حسین علیه السلام با ورود به سرزمین کربلا به قسم دوم از بلاها اشاره کرده فرمود: ((فان الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم, یحوطونه مادرت معایشهم, فاذا محصوا بالبلإ قل الدیانون)); همانا که مردم بندگان دنیایند و[ شیرینی] دین را تنها بر زبان خود دارند: تا زندگی هایشان پربار است بر محور دین گرد آیند, پس چون با بلاها آزموده و آزرده شوند, دینداران کم شوند.(31) 3 زمینه ساز درجات; نشان محبوبیت و عشق والا شکوفایی استعدادهای نهفته, پدیدار ساختن زمینه های رشد و تکامل, استفاده از تمامی لحظه های افراد در زندگی و رساندن یکایک دوستان و علاقه مندان به بهترین مراحل ترقی و کمال, وظیفه مربی در هنگامه های تمرین و مسابقه برای دستیابی به بهترین نشانهای چشمگیر و مقامهای ارزنده است. از این رو گاه افراد مورد نظر, از خواب خوش بیدار شده در تاریکی ها با تلخ ترین حوادث روبه رو می شوند, زمانی به پیمودن سنگلاخها و دامنه ها برای رسیدن به قله مإمور می گردند, و گاهی روزهای بسیاری وادار به احساس تشنگی و گرسنگی طاقت فرسا می شوند تا با دوری از غذاهای لذیذ, نوشیدنیهای گوارا, رفاه و راحتی دلچسب و سلامتی و شادابی جسمانی به آمادگیهای لازم و کمال مطلوب دست یابند و لیاقت ایستادن بر سکوی اول و آویختن نشان برتری بر وجود خود را پیدا کنند. پروردگار آفرینش که مربی هستی است برخی از بندگان برگزیده اش را با بدترین بلاها به بهترین درجات می رساند, آنان را محبوب خویش می سازد و عالی ترین مقام بهشتی را که برای بلادیدگان عاشق نهاده به آنان عطا می کند. رسول خدا درود خداوند بر او و خاندان پاکش باد فرمود: بلای انبیای الهی[ و رهروان آنان] زمینه ساز درجات خداوندی است.(32) و امام صادق علیه السلام مجموعه معارف قدسی که برای بلادیدگان قسم سوم وجود دارد را بدین گونه بیان فرموده است: ((آنگاه که خداوند بنده ای را دوست داشته باشد او را مبتلا می سازد و با بلا, مهر و عنایت خویش را به او نشان می دهد همان گونه که خانواده انسان بیمار با بردن نوبرانه برای او چنین می کنند. در این حال, خداوند دو فرشته را بر بنده خود می گمارد و به آن دو فرمان می دهد: پیکرش را بیمار سازید, معیشتش را سخت گردانید و میان او و خواسته هایش حجابی برکشید تا مرا فرا خواند: که من نوای او را دوست دارم. هر گاه این بنده به دعا برخیزد خداوند می گوید: ((پاداش آنچه را که از من می خواهد, برایش یادداشت کنید و بر آن بیفزایید تا آنگاه که نزد من بازآید. و آنچه نزد من است, برای او بهتر است.)) و هر گاه که خداوند بر بنده ای خشم گیرد, دو فرشته را بر او می گمارد و به آن دو فرمان می دهد: پیکرش را سلامت بخشید, روزیاش را فراوان سازید, دستیابی اش را به آنچه می خواهد آسان گردانید و یاد مرا از خاطرش برچینید; که من از صدای او بیزارم, تا آن لحظه که نزد من آید و آنچه نزد من است برای او بدتر است)).(33) بر اساس چنین دیدگاهی پیشوایان معصوم ما علیهم السلام خود در رتبه ای برتر از دیگران در تمامی صحنه های بلا بوده و فرموده اند: ((سخت ترین مردم از نظر بلا و گرفتاری, پیامبرانند, سپس کسانی که پیرو آنان اند و در پی اینان افرادی که بهتر از دیگرانند. اجر بزرگ با بلای بزرگ است و خداوند هیچ قومی را دوست نداشته مگر اینکه به سختیها و دشواریها مبتلایش ساخته است. بندگان محبوب خداوند کسانی اند که در بلا غوطه ور شده و باران بلا بر سر آنان فرو می ریزد, هر چه به ایمان اینان افزوده شود, بر بلایشان اضافه می گردد تا آنکه در بهشت به مقامی که جز با بلا دستیابی بدان محال است, برسند. اگر دین باوران و صالحان پاداشی که برای اندوهها و گرفتاریهای خود, وجود دارد, بدانند, آرزو می کنند که با مقراضی تکه تکه شوند. خداوند به افرادی که با رفاه فراوان و بی دردی بسیار زندگی می کنند, توجهی نمی کند.))(34) آثار آسمانی و برکات این بلاها افزون بر قرب الهی, عشق به لقای خداوند, بی میلی و بیزاری به جلوه های زودگذر زندگی(35) و پالایش نفس از هر گونه خطا و ناشایست خواهد بود; ویژگیهای خیره کننده ای که محبوبان پروردگار لیاقت دستیابی به آنها را می یابند و با خود این گونه زمزمه می کنند: تا درین زندان فانی زندگانی باشدت کنج عزلت گیر تا گنج معانی باشدت کام و ناکام این زمان در کام خود در هم شکن تا به کام خویش فردا کامرانی باشدت روزکی چندی چو مردان صبر کن در رنج و غم تا که بعد از رنج, گنج شایگانی باشدت(36) آیا آثار مثبت و پسندیده ای در هجوم مصایب و بلاها وجود دارد؟ ((ادب)), ((امتحان)) و ((تکامل)) فلسفه کلی فرود بلاها و تلخیها در معارف الهی دانسته شد و همراه هر یک آثار و برکات بسیاری بیان گردید. در نگاهی دیگر و با جامع نگری در می یابیم مجموعه بلاها, رحمت و عنایت ویژه ای است که رهآورد آنها عبارت است از: الف) پاکسازی خطاکاران از تیرگی گناهان فاطمه زهرا علیهاالسلام یکی از آثار و فلسفه سختیها و غصه ها را این گونه بیان می فرماید: ((یطهرون من ذنوبهم بالبلایا و الرزایا));(37) سوزش سختیها و دشواری بلاها, افراد را از غبار گناهان پاک می سازد. ب) بیداری از خواب غفلت و هوشیاری نسبت به وظایف خود امام علی(ع) فرمود: ((هنگامی که خداوند متعال به گونه ای پی در پی بر تو بلا می بارد, همانا در صدد بیداری و هوشیاری تو است و چون انواع نعمتها و خوشیها را به سوی تو روانه ساخت در حالی که اهل گناه هستی, همانا استدراج[ و بی خبری تدریجی تا موقع مرگ] است.))(38) ج) توجه به خداوند پروردگار حکیم, حضرت داوود, سلیمان و ایوب را که از رسولان والامقام اوست با صفت ((اواب)) می ستاید و به دنبال آن بهشتیان که بندگان شایسته اویند این گونه توصیف می کند: ((هذا ما توعدون لکل اواب حفیظ));(39)[ به بهشتیان گفته می شود] این همان است که وعده یافته اید[ و] برای هر بازگشت کننده ای به سوی خدا و نگهبان[ حدود الهی] خواهد بود. با اندکی تإمل درمی یابیم ((اوابین)) کسانی اند که در برابر عواملی که آنان را از خدا دور می سازد و به وسوسه های گوناگون می کشاند, دوری جسته و بلافاصله به سوی خدا باز می گردند. این صفت پسندیده برای تمامی بلادیدگان با هر مقام معنوی و درجات ایمانی وجود دارد و به گونه ای زیبا و پنهان عطا می شود. د) ایجاد شکیبایی و تمرین بردباری صابران انسانهایی هستند که ((درود خداوند)) و ((رحمت ربوبی)) به همراه ((هدایت الهی)) شامل آنان شده و با بشارت پروردگار روبه رو می شوند زیرا در برابر ناکامیها و سختیهای زندگی در ابعاد گوناگون, شکیبایی و صبوری را پیشه خود ساخته اند.(40) ه) فراهم سازی تکامل روحی معنوی مصایب چونان آسیابی است که چرخش آن, سختیها و تلخیهایی را در پی دارد اما تکامل درخشانی نصیب بلادیدگان می سازد که شکوفاسازی استعدادها, علاقه به لقای خداوند, جلوه گر شدن ایمان و عشق صالحان و دستیابی به پاداشی چشمگیر و قرب الهی از جمله آنان است. از این رو در فرازهای نخستین دعای ندبه خداوند را بر مصایبی که برای اولیای الهی پدید آورد و آنان را خالص برای خود و دین خویش قرار داد می ستاییم و بر نعمتهایی که در هنگامه های بلایا بر آنان فرو باریده است و ابدی و جاودان خواهد بود, شکر می نماییم.(41) و ورود به بهشت برین و رضوان الهی پیشوای ششم شیعیان امام صادق(ع) فرمود: ((مقامی در بهشت وجود دارد که تنها بندگان بلادیده و مصیبت زده به آن دست می یابند, کسانی که در[ میدانهای مختلف سختیها از جمله] بلاهای مالی و جسمانی دچار اندوه شدیدی شده اند و پیش از مرگ سختیهای فراوانی دیده اند.))(42) ای قصه بهشت ز کویت حکایتی شرح جمال حور ز رویت روایتی هر پاره از دل من و از غصه قصه ای هر سطری از خصال تو و ز رحمت آیتی بوی دل کباب من آفاق را گرفت این آتش درون بکند هم سرایتی در آتش ار خیال رخش دست می دهد ساقی بیا که نیست ز دوزخ شکایتی(43) پی نوشتها: 1- نهج البلاغه, خطبه 226 و فراز 1 و 2(با اندکی تلخیص). 2-امام علی(ع); غررالحکم و دررالکلم. 3-پالایش نفس (مجموعه اشعار در باره تهذیب نفس); ص118. 4-امام کاظم علیه السلام; بحارالانوار, مرحوم علامه مجلسی, ج67, ص237. 5-همان, ج72, ص;48 جامع الاخبار, باب 67, روایت 11, ص301. 6-ناصر خسرو. 7-شوری, ;30 مراجعه کنید به آیات 22 سوره حدید و 165 آل عمران. 8-روم, ;41 بنگرید تفسیر برهان, ج4, ص;127 الدر المنثور, ج6, ص;9 صافی, ج4, ص;377 طبری, ج25, ص20, المیزان, ج18, ص59 و نورالثقلین, ج4, ص580. 9-تفسیر نمونه, زیر نظر آیت الله مکارم شیرازی, ج20, ص;404 رک: تفسیر مجمع البیان, ج19, ص31 و تفاسیر درالمنثور و روح المعانی ذیل آیه 30 سوره شوری و تفسیر نمونه, ج16, ص456 و 24, ص198. 10-مفاتیح الجنان, مرحوم حاج شیخ عباس قمی, فرازهای نخست دعای کمیل. 11-رک: بحارالانوار, ج67, مجموعه احادیث بلاها و مصایب; اصول کافی, ج1, باب شدت گرفتاری مومن, ص351. 12-رک: سفینه البحار, حاج شیخ عباس قمی, ماده ذنب. 13-تفسیر نمونه, ج16, ص456 و ;457 سفینه البحار, ماده زنی. 14-امام کاظم(ع); کافی, ج2, ص260. 15-امام صادق(ع); بحارالانوار, ج67, ص231. 16-امام کاظم(ع); بحارالانوار, ج67, ص237. 17-امام صادق(ع); بحارالانوار, ج67, ص231. 18-امام صادق(ع); بحارالانوار, ج67, ص241. 19-ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون (جن و انسانها را نیافریدم مگر برای عبودیت[ و معرفت]). 20-نگاه کنید به: اعراف, ;168 بقره, ;155 آل عمران, 186 و هود, 7 و بنگرید, تفسیر الجدید, ج6, ص;321 تفسیر الکبیر فخر, ج17, ص;50 تفسیر المنار, ج2, ص40 و ج4, ص163 و ج12, ص;157 تفسیر المنیر, ج2, ص41. 21-انبیإ, ;35 رک: تفسیر احسن الحدیث, ج4, ص250 و ج9, ص;490 تفسیر التحریر, ج1, ص;493 تفسیر کشف الاسرار, ج2, ص129 و ج3, ص692. 22-آل عمران, 179 (... حتی یمیز الخبیث من الطیب; تا بدان از خوبان شناخته شوند). 23-آل عمران, 138, 142 (... و لیمحص الله الذین آمنوا منکم و یمحق الکافرین ...; تا دین باوران و خداجویان از کافران تشخیص داده شوند). 24-آل عمران, 154 (و لیبتلی الله ما فی صدورکم و لیمحص ما فی قلوبکم; تا خداوند آنچه در سینه هاتان پنهان کرده اید و در قلبهاتان قرار داده اید مورد آزمون قرار دهد). 25-محمد, 31 (و لنبلونکم حتی نعلم المجاهدین منکم و الصابرین و نبلوا اخبارکم; همانا به یقین شما را میآزماییم تا مجاهدین از شما و شکیبایان و بهترین هاتان را بشناسیم). 26-بحارالانوار, ج67, ص235 و ج81, ص198. 27-اصول کافی, مجلد 2, باب شده ابتلإ المومن, ص355. 28-رک: هدیه ای از دوست, تحقیق سیدخلیل حسینی, نگارش سیدابوالقاسم حسینی (ژرفا). 29-سنایی, (پالایش نفس, ص60). 30-بحارالانوار, ج72, ص;331 اصول کافی, ج2, ص61, روایت 7. 31-فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه السلام , ص;418 بحارالانوار, ج78, ص117. 32-بحارالانوار, ج67, ص235 و ج81, ص198. 33-التمحیص, ص55, روایت ;111 بحارالانوار, ج93, ص371, رقم 13. نقل از: هدیه ای از دوست, ص48 و 49. 34-اصول کافی, مجلد دوم, باب شدت ابتلای مومن; بحارالانوار, ج67, ص210 و 222 و 238 و 243 و 236, 212, 216 و ج81, ص174 و ج82, ص167. 35-رک: میزان الحکمه, ج اول, ص479 500. 36-فریدالدین محمد عطار نیشابوری. 37-نهج الحیاه (مجموعه سخنان فاطمه زهرا(ع)), محمد دشتی, ص207. 38-غررالحکم و دررالکلم, رک: نهج البلاغه, کلمات قصار, شماره 387, خطبه 192, فراز 46 و 84, خطبه 192, فراز 62 و 64. 39-سوره ق, آیه 32. 40-بقره, آیه 150 155 (و لنبلونکم بشیء من الخوف ... و بشر الصابرین ... اولئک علیهم صلوات من ربهم...) 41-بحارالانوار, ج102, ص;104 مفاتیح الجنان, دعای ندبه, فراز نخست. 42-بحارالانوار, ج67, ص212 و ;216 ج81, ص;174 ج82, ص167. 43-حافظ, برگزیده غزل 428.
عنوان سوال:

فلسفه وجود بلاها و فرود گرفتاریها و غصه ها چیست؟


پاسخ:

پیش از هر پاسخی, لازم است با یادآوری نکاتی چند, نگاهی دوباره به باورها و بینشهای خود نماییم و در صورت ضرورت به نوسازی و بازسازی اندیشه های خود در این باره بپردازیم. نخست آنکه بدانیم دنیا منزلگاهی است که در گوهر و باطن آن سختیها و بلاها موج می زند و انتظار آسایش و آرامش و مصون ماندن از هر ناهمواری و سختی, خواسته ای نادرست است. همان گونه که امام امیرالمومنین علیه السلام فرمود: ((دنیا سرایی است که بلاها آن را احاطه کرده است و به بی وفایی و مکر معروف است, حالاتش یکنواخت نمی ماند و ساکنانش ایمن نیستند ... امنیت و آسایش در آن غیر ممکن است و اهل آن همواره هدف تیرهای بلا هستند که پی در پی به سوی آنان پرتاب می شود و با مرگ نابودشان می سازد.)) (1)
آنگاه که نوع نگاه ما به زندگی این حقیقت گردید که ((دنیا مزرعه شرور و بدی ها)) و ((معدن تلخی ها و ناکامی ها)) (2)است, بی تردید هر گونه چشم داشتی برای زندگی بی پایان, وصال بی هجران و رفاه و راحتی بی فرجام, با واقعیت هستی سازگار نخواهد بود و چونان مشت بر سندان کوبیدن است که گرچه در آغاز نمی خواهیم این سخن را بپذیریم اما زمانی فرا می رسد که چون سعدی فریاد برمی آوریم که:
ایها الناس جهان جای تنآسایی نیست
مرد دانا به جهان داشتن ارزانی نیست (3)
برخی که در نگاه ما افرادی بی درد و مرفه بوده و هیچ گاه خراشی بر بدن ندیده و کمترین کاستی در زندگی نداشته اند, بلایی بزرگتر و ابدی بر آنان ریزش کرده که خود نمی دانند و ساده لوحان و خوش باوران نیز بدون توجه به ابعاد مختلف زندگی آنان تحلیلهای نادرستی می کنند که در فرازهایی از آینده بحث با نام ((استدراج)) مطرح خواهد شد. نکته دیگر آن است که ذات مصایب و سختی ها به طور مطلق نشان عذاب الهی, زشتی کردار انسان و یا عکس ا لعمل اخلاق و عملکرد آدمی نیست بلکه در پاره ای موارد ریزش رحمت خداوند و هدیه الهی به بندگان برگزیده اش محسوب می شود تا درجاتی بیشتر برای خوبان به سوی قرب محبوب بوده و در جوار رضوان الهی قرار یابند. از این رو پاکان و صالحان بلا را لطف و نعمت پروردگار و راحتی را مصیبت شمرده و هماره صبر بر سختی ها را بهتر از غفلت در رفاه می دانند.(4)نکته آخر آن است که برای تفسیر و تحلیل حوادث زندگی و در قضاوتها هیچ گاه ((خود)) را محور هستی قرار ندهیم و علاوه بر آن ((شیرینی و خوشی زندگی امروز)) خود را معیار نسازیم. که در این هنگام آنچه با ذائقه شخصی و خواسته های نفسی ما سازگار بوده و غذای لذیذتر, لباس شیک تر و دارایی بیشتر برایمان فراهم سازد لطف می شمریم و آنچه ما را از این پدیده ها دور سازد خشم و غضب می بینیم!! که این بینش با معارف ناب دینی ما متفاوت و حتی متضاد خواهد بود, همان گونه که خداوند به رسول عزیز خود فرمود:
((ای محمد! آنگاه که بنده ای را محبوب شمارم, وی را با سه پدیده همراه می کنم:
دلش را غمگین می سازم, بدنش را بیمار می کنم و دستش را از بهره های دنیایی تهی می گردانم.
... و آنگاه که بر بنده ای خشم بگیرم او را با سه حالت همراه می کنم:
دلش را شاد می سازم, بدنش را سلامت می بخشم و دستش را از بهره های دنیا آکنده می کنم.)) ( 5)
این سخن نه بدان معناست که فقر, درد و اندوه در هر حال ارزش است که در بحثهای آینده از هر یک سخن می گوییم بلکه بدین مفهوم است که هیچ گاه با دیدن نعمت و یا نبود نعمت قضاوت شتابزده ای نکنیم و افراد را با معیارهای دل پسند خود, مورد ستایش یا نکوهش قرار ندهیم و افزون بر آن مصایب را در آینه ای به وسعت ابدیت بنگریم تا از فردای امروز زندگی که آخرتی بی پایان است غفلت نکنیم و بدانیم:
هر که در این بزم مقرب تر است
جام بلا بیشترش می دهند
اینک به پاسخ این پرسش می پردازیم که با توجه به این واقعیت که خداوند ((قادر)) است و توانایی برطرف کردن بلاها و سختی های بندگان خود را داراست, ((عالم)) است و, از حقایق پشت پرده و میزان ایمان افراد و پایبندی آنان به اصول الهی آگاه است و از سوی دیگر ((حکیم)) است و تمامی تدبیرات و تصمیمات او سنجیده و از سر جامع نگری است, به راستی فلسفه مصایب و تلخ کامی های زندگی چیست؟ آیا از حکمتها و علتهای این پدیده ها می توان آگاه شد؟ پاسخ آن است که مجموعه این حوادث و بلایا, به خاطر چندین علت ایجاد می شود:

1 بلاها, دست آورد رفتار, گفتار و پندار انسانهاست
نکوهش مکن چرخ نیلوفری را
برون کن ز سر باد خیره سری را
چو تو خود کنی اختر خویش را بد
مدار از فلک چشم نیک اختری را
بسوزند چوب درختان بی بر
سزا خود همین است مر بی بری را(6)
مبنای نظام زندگی بر اصل ((علت و معلول)) و ((عمل و عکس العمل)) استوار است و مجموعه فعالیتهای ما دارای سه اثر خواهد بود:
الف اثر شرعی: آنگاه که با انجام احسان به همنوعان و یا تلاوت قرآن کار پسندیده ای انجام دادیم و یا آنکه با سخن ناپسندی, قلبی را رنجاندیم, پاداش اعمالمان در آخرت, اثر شرعی فعالیتهای ما خواهد بود.
ب اثر قانونی: تشویقها و تنبیه هایی که در جامعه وجود دارد که گاه به سربلندی و یا سرافکندگی می انجامد, نمودهای این اثر است.
ج اثر تکوینی: تإثیر وجودی و ذاتی عمل انسان که در جسم و جان او تإثیر می گذارد, ویژگی این اثر است, چه آنکه اثر شرعی بر عمل او وجود داشته و به پاداش یا مجازات خود برسد یا آنکه با ریا پاداش خود را ضایع و با توبه, لطف خداوند را به سوی خود جلب کند و از عذاب اخروی برهد.
همچون کسی که از سر جهالت و نادانی مرتکب عمل زشتی چون شرابخواری شده است و پس از آگاهی از کرده خویش نادم گشته, با توبه تمامی عذابهای سرای آخرت را از خود دور کرده است, حال چنین شخصی از آثار سوء و ضررهای جسمی و روحی شراب نیز ایمن خواهد بود؟! هرگز. زیرا آثار وضعی و تکوینی عمل باقی است. گرچه خداوند قادر است و توانایی محو آن آثار را دارد و خداوند عالم است و به آثار سوء عمل گذشته او آگاهی دارد اما نظام هستی بر اساس عمل و عکس العمل و علت و معلول استوار است و اگر یکایک این آثار و پدیده ها برداشته شود, مجموعه قوانین آفرینش به هم خورده و تمامی هستی دچار هرج و مرج می شود.
با این مقدمه که کلید بسیاری از مشکلات فکری و شبهات عقیدتی است و در آینده بحث ما نیز کاربردهای فراوانی خواهد داشت به اصل سخن برمی گردیم و نخستین علت بلاها و مصایب را از گفتار آفریدگار هستی بخش می پذیریم که فرمود:
((و ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم و یعفو عن کثیر)) ; (7)
و هر[ گونه] مصیبتی به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست, و [خدا] از بسیاری در می گذرد.
در آیه ای دیگر, این پدیده را لطف خویش به بندگان دانسته و حکمت آن را هوشیاری انسانها نسبت به اعمال گذشته و بازگشت به صراط بندگی و اصلاح نفس معرفی می کند ((. .. لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون)) .(8)
امام علی(ع)در حدیثی از رسول خدا(ص), تفسیر این آیه(و ما اصابکم من مصیبه .. .)را این چنین فرمود:
((این آیه, بهترین آیه در قرآن مجید است. ای علی! هر خراشی که از چوبی بر تن انسان وارد می شود, و هر لغزش قدمی, بر اثر گناهی است که از او سرزده و آنچه خداوند در دنیا عفو می کند گرامی تر از آن است که(در قیامت)در آن تجدید نظر فرماید و آنچه را که در این دنیا عقوبت نموده, عادل تر از آن است که در آخرت بار دیگر کیفر دهد.)) (9)
شایان ذکر است که, گرچه ظاهر آیه و سخن رسول خدا(ص)عام است و همه مصایب را در بر می گیرد ولی مطابق معمول در تمامی عمومات استثناهایی وجود دارد که در بیان فلسفه ها و حکمتهای دیگر, بدانها می پردازیم.
علی(ع)در سخنی کوتاه عذابهایی را که اعمال انسان پدیدآورنده آنهاست, مصیبت ندانسته بلکه از آن به ((خوبی خداوند)) تعبیر می کند زیرا مشکلی است که بهشت در پی آن خواهد بود و عکس العمل گناهی بوده که هیچ تإثیر و پی آمدی در آخرت نخواهد داشت.(10)از این رو در دعای کمیل نیز به پیش از آنکه بلایی که نتیجه اعمال ناپسند است نازل شود نگریسته از خداوند بخشنده و مهربان درخواست می کند که:
((اللهم اغفر لی الذنوب التی تهتک العصم; اللهم اغفر لی الذنوب التی تنزل النقم; اللهم اغفر لی الذنوب التی تغیر النعم ... اللهم اغفر لی الذنوب التی تنزل البلإ))
بارالها! گناهانی که پرده عصمت را می درند بر من ببخشای; بارالها! گناهانی که مایه ریزش تیره بختی است بر من ببخشای; بارالها! گناهانی که موجب تغییر دادن نعمتهاست بر من ببخشای ...; بارالها! گناهانی که مایه فرود آمدن بلاست بر من ببخشای. آنچه تا کنون دانستیم این حقیقت است که بخشی از بلاها ره آورد اعمال انسانهاست که گریبانگیر آنان خواهد شد تا تإثیر تربیتی مصایب موجب بیداری از خواب غفلت و هوشیاری از مستی غرور و عصیان شود و آنان را به خود آورد, چنان که رسول خدا(ص) نخستین فلسفه ریزش بلا و مصایب را ((ادب ساختن)) ,(11)ظالمان به خود, خلق خدا و حدود الهی دانسته و امام صادق(ع)در جمله ای کوتاه این واقعیت تلخ را این گونه بیان می کند: ((آنها که به وسیله گناه از دنیا می روند بیش از کسانی هستند که به مرگ طبیعی می میرند!!)) (12)
از این رو در معارف دینی سلسله سخنانی روشنگر در این باره به چشم می خورد که:
((زنا روزی را قطع, نورانیت دل را سلب و سبب مرگ زودرس می شود, ندادن زکات و نپرداختن حقوق الهی موجب قطع نعمتهای الهی و مانع ریزش باران می شود, اسراف و تبذیر زمینه ساز فقر و تنگ دستی می گردد, دوری از دیدار خویشان و قطع رحم, عمر آدمی را کوتاه می کند و ...)) (13)
با این نگرش درمی یابیم که پاره ای از بلاها, نوعی نعمت و کرامت پروردگار محسوب می شوند و چونان زنگ بیدارباشی است که برای شایستگان غافل به صدا در میآید تا گذشته را جبران و آینده را روشن سازند, همان گونه که بسیاری از اوقات برخی از ما در رفتار یا گفتار خود مرتکب عملی ناشایست شده ایم و ساعاتی اندک پس از آن با ایجاد صحنه ای دردآور و زیانبار, پی به زشتی رفتار و سخن خود برده ایم و در برخوردهای بعدی مراقب خویش بوده ایم. بر این اساس, پیشوایان معصوم علیهم السلام بلاها و مصایب را ((هدیه ها و تحفه های خداوند برای بندگان برگزیده))
(14)دانسته و تمامی سختیها را ((زینت دین باوران)) (15)قلمداد کرده اند که با آن از هر زشتی گناهان, پیراسته و وارسته شده, ((لطفی پنهان و خفی)) (16)و ((کرامتی جاودان و ابدی)) (17)نصیب خود می سازند و شایستگی خود را در ((پذیرایی ویژه خداوند)) (18)بر سفره هستی نشان داده اند.


2. آزمون ایمان و سنجش استقامت و استواری


مجموعه معارف ناب دینی به ما این حقیقت گرانبها را میآموزد که آفرینش سبزه زار خوردن و نوشیدن, ساحل تفریح و شادی و تالار قهقهه و بدمستی نیست(19) بلکه چونان آموزشگاهی است شبانه روزی که برای تمامی لحظه ها برنامه ای مشخص داشته و تمامی تکلیف و تفریح آن سنجیده و دقیق است; گاه فراوانی نعمتها به چشم می خورد تا میزان شکر و سپاس انسانها معلوم شود و زمانی هجوم سختیها و مصایب, تلخکامی و اندوه به همراه میآورد تا مقدار صبر و بردباری دین باوران آشکار گردد و در این فرازها و فرودها عیار ایمان و استقامت کسانی که خود را در مسیر بندگی می دانند و نسبت به پیشوایان معصوم(ع) اظهار عشق و دلدادگی می کنند, خود را نشان می دهد.(20) از این رو تمامی ((خوبیها)) و ((بدیها)) در نگاه خداوند, عرصه های امتحان شمرده شده(21) و هیچ راحتی و اندوهی بدون حکمت, مشیت و قضا و قدر الهی پدید نمی آید تا در پرتو هر یک از این دو, خوبان و بدان جامعه شناخته شده(22), مومنان
حقیقی به آرمانهای الهی و کافران واقعی به خواستهای خداوندی آشکار گشته(23), تمامی نیتهای قلبی در هنگامه های حساس و سرنوشت ساز زمینه بروز و ظهور یافته(24), ایمانها سنجیده شده و مجاهدان وارسته و منافقان وارفته در صحنه های دشوار زندگی برای تمامی خداجویان شیفته(25) معرفی شوند.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بخش دیگر از بلاها را پس از ادب سازی ظالمان, امتحان همگان دانسته فرموده است: ان البلإ للظالم ادب و للمومن امتحان ...(26)
همان گونه که شیوه درسآموز آن حضرت چنین بود که از افراد مرفه و بی درد که مصون ماندن از تمامی سختیها و غصه ها را نشان شایستگی خویش می دانند دوری می کرد و آنان را محروم از عنایت ویژه خداوند و رحمت خاص حق می دانست.
در سخنی از امام صادق(ع) ماجرایی شنیدنی از آن حضرت چنین بیان شده است که:
روزی رسول خدا درود خداوند بر او و خاندان پاکش باد دعوت مردی را پذیرفت و به مهمانی او رفت. ناگاه پیامبر(ص) مرغی را دید که روی دیوار خانه آن مرد تخم گذارد و لحظه ای بعد, آن تخم مرغ غلطید و روی میخی که در دیوار کوبیده شده بود قرار گرفت, بدون آنکه به جای خود برگردد یا بر زمین افتاده بشکند! تعجب وجود آن حضرت را فرا گرفته بود که صاحبخانه رو به رسول خدا کرد و برای اثبات خوبی و خوشبختی واقعی خود گفت:
((ای پیامبر(ص) از این تخم مرغ تعجب می کنی؟! سوگند به خدایی که تو را به حق مبعوث کرد, من هرگز بلایی ندیده ام.)) رسول اکرم(ص) از جا برخاسته و بدون آنکه غذایی بخورد از خانه بیرون رفت و فرمود:
((کسی که بلایی نبیند خدا به او نیازی[ و لطف و توجهی] ندارد; خداوند به شخصی که به مال و بدنش بلایی وارد نمی شود, عنایتی ندارد.))(27)
با چنین نگرشی, هجم وسیعی از غصه ها و سختیهای ما در زندگی جلوه ای مطلوب می یابد و افزون از پاکسازی وجود از تمامی گناهان, ما را به ضعف خود آگاه ساخته از سرکشی و طغیان که گاه در ارتکاب اعمال ناشایست و زمانی در قالب پندارهای نادرست همچون غرور, عجب و تکبر نمودار می شود, جلوگیری می کند تا با عمق جان به این نکته پی بریم که ((خیر)) و ((شر)) رسولان خداوندند که برای آزمایش ما آمده اند; سربلند و سعادتمند کسی است که نعمتهای الهی را که امانتی چند روزه اند با سخاوت و ایثار, شکر و سپاس گوید و رنجها و غصه ها را با تحمل و شکیبایی به قله ای فراتر از صبر رسانده, راضی به رضای پروردگار شود تا ذره ای از زحماتش دچار توفان ((کفران نعمتها)) و ((خسران زحمتها)) نگردد(28) و این سخن را آویزه گوش خود کند که:
حاصل عمر جز یکی دم نیست
و آن دم از رنج و غم مسلم نیست
در ره عشق او بلاکش باش
همچو ایوب در بلا خوش باش
چون در آید بلا مگردان روی
روی در حق کن و ((رضینا)) گوی(29)
پروردگار مهربان به حضرت موسی علیه السلام فرمود:
((ای موسی! هیچ آفریده ای دوست داشتنی تر از بنده مومن خویش نیافریده ام, زیرا او را به مایه خیرش مبتلا می سازم, به مایه خیرش عافیت می بخشم. به مایه خیرش دچار محرومیت می گردانم; و من دانایم که صلاح بنده ام در چیست. پس بنده من باید بر بلا صبوری کند, نعمتهایم را سپاس بگزارد و به قضای من خشنود باشد تا نام او را در شمار صدیقین درگاه خویش بنگارم, بدان شرط که در خشنودی من بکوشد و فرمان مرا اطاعت کند.))(30) و ا مام حسین علیه السلام با ورود به سرزمین کربلا به قسم دوم از بلاها اشاره کرده فرمود:
((فان الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم, یحوطونه مادرت معایشهم, فاذا محصوا بالبلإ قل الدیانون)); همانا که مردم بندگان دنیایند و[ شیرینی] دین را تنها بر زبان خود دارند: تا زندگی هایشان پربار است بر محور دین گرد آیند, پس چون با بلاها آزموده و آزرده شوند, دینداران کم شوند.(31)

3 زمینه ساز درجات; نشان محبوبیت و عشق والا
شکوفایی استعدادهای نهفته, پدیدار ساختن زمینه های رشد و تکامل, استفاده از تمامی لحظه های افراد در زندگی و رساندن یکایک دوستان و علاقه مندان به بهترین مراحل ترقی و کمال, وظیفه مربی در هنگامه های تمرین و مسابقه برای دستیابی به بهترین نشانهای چشمگیر و مقامهای ارزنده است. از این رو گاه افراد مورد نظر, از خواب خوش بیدار شده در تاریکی ها با تلخ ترین حوادث روبه رو می شوند, زمانی به پیمودن سنگلاخها و دامنه ها برای رسیدن به قله مإمور می گردند, و گاهی روزهای بسیاری وادار به احساس تشنگی و گرسنگی طاقت فرسا می شوند تا با دوری از غذاهای لذیذ, نوشیدنیهای گوارا, رفاه و راحتی دلچسب و سلامتی و شادابی جسمانی به آمادگیهای لازم و کمال مطلوب دست یابند و لیاقت ایستادن بر سکوی اول و آویختن نشان برتری بر وجود خود را پیدا کنند.
پروردگار آفرینش که مربی هستی است برخی از بندگان برگزیده اش را با بدترین بلاها به بهترین درجات می رساند, آنان را محبوب خویش می سازد و عالی ترین مقام بهشتی را که برای بلادیدگان عاشق نهاده به آنان عطا می کند.
رسول خدا درود خداوند بر او و خاندان پاکش باد فرمود: بلای انبیای الهی[ و رهروان آنان] زمینه ساز درجات خداوندی است.(32) و امام صادق علیه السلام مجموعه معارف قدسی که برای بلادیدگان قسم سوم وجود دارد را بدین گونه بیان فرموده است: ((آنگاه که خداوند بنده ای را دوست داشته باشد او را مبتلا می سازد و با بلا, مهر و عنایت خویش را به او نشان می دهد همان گونه که خانواده انسان بیمار با بردن نوبرانه برای او چنین می کنند. در این حال, خداوند دو فرشته را بر بنده خود می گمارد و به آن دو فرمان می دهد: پیکرش را بیمار سازید, معیشتش را سخت گردانید و میان او و خواسته هایش حجابی برکشید تا مرا فرا خواند: که من نوای او را دوست دارم. هر گاه این بنده به دعا برخیزد خداوند می گوید: ((پاداش آنچه را که از من می خواهد, برایش یادداشت کنید و بر آن بیفزایید تا آنگاه که نزد من بازآید. و آنچه نزد من است, برای او بهتر است.)) و هر گاه که خداوند بر بنده ای خشم گیرد, دو فرشته را بر او می گمارد و به آن دو فرمان می دهد: پیکرش را سلامت بخشید, روزیاش را فراوان سازید, دستیابی اش را به آنچه می خواهد آسان گردانید و یاد مرا از خاطرش برچینید; که من از صدای او بیزارم, تا آن لحظه که نزد من آید و آنچه نزد من است برای او بدتر است)).(33)
بر اساس چنین دیدگاهی پیشوایان معصوم ما علیهم السلام خود در رتبه ای برتر از دیگران در تمامی صحنه های بلا بوده و فرموده اند:
((سخت ترین مردم از نظر بلا و گرفتاری, پیامبرانند, سپس کسانی که پیرو آنان اند و در پی اینان افرادی که بهتر از دیگرانند. اجر بزرگ با بلای بزرگ است و خداوند هیچ قومی را دوست نداشته مگر اینکه به سختیها و دشواریها مبتلایش ساخته است. بندگان محبوب خداوند کسانی اند که در بلا غوطه ور شده و باران بلا بر سر آنان فرو می ریزد, هر چه به ایمان اینان افزوده شود, بر بلایشان اضافه می گردد تا آنکه در بهشت به مقامی که جز با بلا دستیابی بدان محال است, برسند.
اگر دین باوران و صالحان پاداشی که برای اندوهها و گرفتاریهای خود, وجود دارد, بدانند, آرزو می کنند که با مقراضی تکه تکه شوند. خداوند به افرادی که با رفاه فراوان و بی دردی بسیار زندگی می کنند, توجهی نمی کند.))(34)
آثار آسمانی و برکات این بلاها افزون بر قرب الهی, عشق به لقای خداوند, بی میلی و بیزاری به جلوه های زودگذر زندگی(35) و پالایش نفس از هر گونه خطا و ناشایست خواهد بود; ویژگیهای خیره کننده ای که محبوبان پروردگار لیاقت دستیابی به آنها را می یابند و با خود این گونه زمزمه می کنند:
تا درین زندان فانی زندگانی باشدت
کنج عزلت گیر تا گنج معانی باشدت
کام و ناکام این زمان در کام خود در هم شکن
تا به کام خویش فردا کامرانی باشدت
روزکی چندی چو مردان صبر کن در رنج و غم
تا که بعد از رنج, گنج شایگانی باشدت(36)
آیا آثار مثبت و پسندیده ای در هجوم مصایب و بلاها وجود دارد؟
((ادب)), ((امتحان)) و ((تکامل)) فلسفه کلی فرود بلاها و تلخیها در معارف الهی دانسته شد و همراه هر یک آثار و برکات بسیاری بیان گردید. در نگاهی دیگر و با جامع نگری در می یابیم مجموعه بلاها, رحمت و عنایت ویژه ای است که رهآورد آنها عبارت است از:

الف) پاکسازی خطاکاران از تیرگی گناهان
فاطمه زهرا علیهاالسلام یکی از آثار و فلسفه سختیها و غصه ها را این گونه بیان می فرماید:
((یطهرون من ذنوبهم بالبلایا و الرزایا));(37)
سوزش سختیها و دشواری بلاها, افراد را از غبار گناهان پاک می سازد.

ب) بیداری از خواب غفلت و هوشیاری نسبت به وظایف خود
امام علی(ع) فرمود: ((هنگامی که خداوند متعال به گونه ای پی در پی بر تو بلا می بارد, همانا در صدد بیداری و هوشیاری تو است و چون انواع نعمتها و خوشیها را به سوی تو روانه ساخت در حالی که اهل گناه هستی, همانا استدراج[ و بی خبری تدریجی تا موقع مرگ] است.))(38)

ج) توجه به خداوند
پروردگار حکیم, حضرت داوود, سلیمان و ایوب را که از رسولان والامقام اوست با صفت ((اواب)) می ستاید و به دنبال آن بهشتیان که بندگان شایسته اویند این گونه توصیف می کند:
((هذا ما توعدون لکل اواب حفیظ));(39)[ به بهشتیان گفته می شود] این همان است که وعده یافته اید[ و] برای هر بازگشت کننده ای به سوی خدا و نگهبان[ حدود الهی] خواهد بود.
با اندکی تإمل درمی یابیم ((اوابین)) کسانی اند که در برابر عواملی که آنان را از خدا دور می سازد و به وسوسه های گوناگون می کشاند, دوری جسته و بلافاصله به سوی خدا باز می گردند. این صفت پسندیده برای تمامی بلادیدگان با هر مقام معنوی و درجات ایمانی وجود دارد و به گونه ای زیبا و پنهان عطا می شود.

د) ایجاد شکیبایی و تمرین بردباری
صابران انسانهایی هستند که ((درود خداوند)) و ((رحمت ربوبی)) به همراه ((هدایت الهی)) شامل آنان شده و با بشارت پروردگار روبه رو می شوند زیرا در برابر ناکامیها و سختیهای زندگی در ابعاد گوناگون, شکیبایی و صبوری را پیشه خود ساخته اند.(40)

ه) فراهم سازی تکامل روحی معنوی
مصایب چونان آسیابی است که چرخش آن, سختیها و تلخیهایی را در پی دارد اما تکامل درخشانی نصیب بلادیدگان می سازد که شکوفاسازی استعدادها, علاقه به لقای خداوند, جلوه گر شدن ایمان و عشق صالحان و دستیابی به پاداشی چشمگیر و قرب الهی از جمله آنان است. از این رو در فرازهای نخستین دعای ندبه خداوند را بر مصایبی که برای اولیای الهی پدید آورد و آنان را خالص برای خود و دین خویش قرار داد می ستاییم و بر نعمتهایی که در هنگامه های بلایا بر آنان فرو باریده است و ابدی و جاودان خواهد بود, شکر می نماییم.(41)

و ورود به بهشت برین و رضوان الهی
پیشوای ششم شیعیان امام صادق(ع) فرمود:
((مقامی در بهشت وجود دارد که تنها بندگان بلادیده و مصیبت زده به آن دست می یابند, کسانی که در[ میدانهای مختلف سختیها از جمله] بلاهای مالی و جسمانی دچار اندوه شدیدی شده اند و پیش از مرگ سختیهای فراوانی دیده اند.))(42)
ای قصه بهشت ز کویت حکایتی
شرح جمال حور ز رویت روایتی
هر پاره از دل من و از غصه قصه ای
هر سطری از خصال تو و ز رحمت آیتی
بوی دل کباب من آفاق را گرفت
این آتش درون بکند هم سرایتی
در آتش ار خیال رخش دست می دهد
ساقی بیا که نیست ز دوزخ شکایتی(43)

پی نوشتها:
1- نهج البلاغه, خطبه 226 و فراز 1 و 2(با اندکی تلخیص).
2-امام علی(ع); غررالحکم و دررالکلم.
3-پالایش نفس (مجموعه اشعار در باره تهذیب نفس); ص118.
4-امام کاظم علیه السلام; بحارالانوار, مرحوم علامه مجلسی, ج67, ص237.
5-همان, ج72, ص;48 جامع الاخبار, باب 67, روایت 11, ص301.
6-ناصر خسرو.
7-شوری, ;30 مراجعه کنید به آیات 22 سوره حدید و 165 آل عمران.
8-روم, ;41 بنگرید تفسیر برهان, ج4, ص;127 الدر المنثور, ج6, ص;9 صافی, ج4, ص;377 طبری, ج25, ص20, المیزان, ج18, ص59 و نورالثقلین, ج4, ص580.
9-تفسیر نمونه, زیر نظر آیت الله مکارم شیرازی, ج20, ص;404 رک: تفسیر مجمع البیان, ج19, ص31 و تفاسیر درالمنثور و روح المعانی ذیل آیه 30 سوره شوری و تفسیر نمونه, ج16, ص456 و 24, ص198.
10-مفاتیح الجنان, مرحوم حاج شیخ عباس قمی, فرازهای نخست دعای کمیل.
11-رک: بحارالانوار, ج67, مجموعه احادیث بلاها و مصایب; اصول کافی, ج1, باب شدت گرفتاری مومن, ص351.
12-رک: سفینه البحار, حاج شیخ عباس قمی, ماده ذنب.
13-تفسیر نمونه, ج16, ص456 و ;457 سفینه البحار, ماده زنی.
14-امام کاظم(ع); کافی, ج2, ص260.
15-امام صادق(ع); بحارالانوار, ج67, ص231.
16-امام کاظم(ع); بحارالانوار, ج67, ص237.
17-امام صادق(ع); بحارالانوار, ج67, ص231.
18-امام صادق(ع); بحارالانوار, ج67, ص241.
19-ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون (جن و انسانها را نیافریدم مگر برای عبودیت[ و معرفت]).
20-نگاه کنید به: اعراف, ;168 بقره, ;155 آل عمران, 186 و هود, 7 و بنگرید, تفسیر الجدید, ج6, ص;321 تفسیر الکبیر فخر, ج17, ص;50 تفسیر المنار, ج2, ص40 و ج4, ص163 و ج12, ص;157 تفسیر المنیر, ج2, ص41.
21-انبیإ, ;35 رک: تفسیر احسن الحدیث, ج4, ص250 و ج9, ص;490 تفسیر التحریر, ج1, ص;493 تفسیر کشف الاسرار, ج2, ص129 و ج3, ص692.
22-آل عمران, 179 (... حتی یمیز الخبیث من الطیب; تا بدان از خوبان شناخته شوند).
23-آل عمران, 138, 142 (... و لیمحص الله الذین آمنوا منکم و یمحق الکافرین ...; تا دین باوران و خداجویان از کافران تشخیص داده شوند).
24-آل عمران, 154 (و لیبتلی الله ما فی صدورکم و لیمحص ما فی قلوبکم; تا خداوند آنچه در سینه هاتان پنهان کرده اید و در قلبهاتان قرار داده اید مورد آزمون قرار دهد).
25-محمد, 31 (و لنبلونکم حتی نعلم المجاهدین منکم و الصابرین و نبلوا اخبارکم; همانا به یقین شما را میآزماییم تا مجاهدین از شما و شکیبایان و بهترین هاتان را بشناسیم).
26-بحارالانوار, ج67, ص235 و ج81, ص198.
27-اصول کافی, مجلد 2, باب شده ابتلإ المومن, ص355.
28-رک: هدیه ای از دوست, تحقیق سیدخلیل حسینی, نگارش سیدابوالقاسم حسینی (ژرفا).
29-سنایی, (پالایش نفس, ص60).
30-بحارالانوار, ج72, ص;331 اصول کافی, ج2, ص61, روایت 7.
31-فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه السلام , ص;418 بحارالانوار, ج78, ص117.
32-بحارالانوار, ج67, ص235 و ج81, ص198.
33-التمحیص, ص55, روایت ;111 بحارالانوار, ج93, ص371, رقم 13. نقل از: هدیه ای از دوست, ص48 و 49.
34-اصول کافی, مجلد دوم, باب شدت ابتلای مومن; بحارالانوار, ج67, ص210 و 222 و 238 و 243 و 236, 212, 216 و ج81, ص174 و ج82, ص167.
35-رک: میزان الحکمه, ج اول, ص479 500.
36-فریدالدین محمد عطار نیشابوری.
37-نهج الحیاه (مجموعه سخنان فاطمه زهرا(ع)), محمد دشتی, ص207.
38-غررالحکم و دررالکلم, رک: نهج البلاغه, کلمات قصار, شماره 387, خطبه 192, فراز 46 و 84, خطبه 192, فراز 62 و 64.
39-سوره ق, آیه 32.
40-بقره, آیه 150 155 (و لنبلونکم بشیء من الخوف ... و بشر الصابرین ...
اولئک علیهم صلوات من ربهم...)
41-بحارالانوار, ج102, ص;104 مفاتیح الجنان, دعای ندبه, فراز نخست.
42-بحارالانوار, ج67, ص212 و ;216 ج81, ص;174 ج82, ص167.
43-حافظ, برگزیده غزل 428.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین