فلسفه این همه رنج و زحمت و مشکلات، که نوع بشر با آن گلاویز است، چیست؟ زلزله ها، سونامی ها، طوفانهای کاترینا و ریتا، بیماریهای سخت و صعب العلاج، صاعقه ها، و دیگر حوادث سخت که انسان را به رنج و زحمت می اندازد، چه پیامی برای بشر دارد؟ این بلاها ومشکلات فلسفه های گوناگونی دارد که به مهمترین آنها اشاره می کنیم: 1. بیدار کردن انسان از خواب غفلت اگر این مشکلات نبود، غالب مردم در خواب غفلت عمیق فرو رفته، و خدا و دین و پرستش و بندگی را فراموش می کردند، و از این ناحیه ضربه مهمّ و مهلکی می خوردند.[1] با این همه مشکلات باز هم افراد زیادی غافلند، اگر این مشکلات نبود غفلت تا کجا پیشروی می کرد؟ آدمی هنگامی که دورنمای زیبای زندگی بعضی از مردم را می بیند، تصوّر می کند که آنان غرق در نعمت و آسایش و آرامش هستند، و هیچ مشکلی ندارند. امّا هنگامی که وارد زندگی آنها می شود، شاهد مشکلات متعدّدی می گردد، که حاضر نیست آن زندگی به ظاهر زیبا را در مقابل آن مشکلات بدست آورد. به داستان زیر توجّه کنید: شخص فقیری همسایه ثروتمندی بود، که تمام امکانات یک زندگی مرفه را در اختیار داشت. این شخص که دورنمای زندگی همسایه اش را می دید، و از مشکلات او خبر نداشت، همواره افسوس چنان زندگی را می خورد. تا اینکه روزی به مناسبتی او را برای ضیافت شام دعوت کردند. شخص فقیر، که منتظر چنین دعوتی بود برای زمان موعود لحظه شماری می کرد. شب موعود فرا رسید. زنگ خانه همسایه را زد، در باز شد، وارد حیاط شد. عجب حیاط بزرگ و با صفایی. انواع درختان و گلها حیاط همسایه را همچون بهشت مصفّا کرده بود. در حالی که با حسرت به گلها و گیاهان و درختان و ماشینهای متعدّدی که در حیاط پارک شده بود نگاه می کرد، به سمت سالن غذاخوری هدایت شد. میز و صندلی های بسیار شیک و زیبا، در یک سالن بزرگ با دکورهای قشنگ و متعدّد، و انواع غذاهای خوشمزه که نام بعضی از آنها را نمی دانست، و برخی از آنها را برای اوّلین بار می دید روی میز غذاخوری چیده شده بود. میهمانهای دیگر نیز آمدند. هنگام غذا خوردن رسید. دستور داده شد غذای مخصوص صاحب خانه را بیاورند. او که از این همه غذا مات و مبهوت شده بود، منتظر بود که غذای مخصوص چیست؟ ناگهان مشاهده کرد که ظرف حاوی تکه نان نیمه سوخته ای را جلوی صاحب خانه نهادند! آری اشتباه نمی کرد. صاحب خانه بخاطر مرض قند و مشکل دیابت، از آن همه غذای متنوع و خوشمزه محروم بود، و فقط می توانست آنها را نگاه کند و حسرت ببرد، و باید به همان نان نیم سوخته قناعت کند. هنوز نان نیم سوخته اش را نخورده بود که هنگام تزریق انسولین فرا رسید، او را برای تزریق انسولین بردند! شخص فقیر که این درد بی درمان و آن صحنه دردآور را دید، خداوند را بر نعمت سلامتی اش شکر کرد، و دیگر هرگز افسوس زندگی همسایه اش را نخورد. زیرا او حتّی برای یک روز حاضر نبود سلامتی اش را در مقابل تمام آن زندگی مرفّه معاوضه کند. نتیجه اینکه زندگی بدون مشکل وجود ندارد، و انسان نباید به دنبال چنین زندگی باشد، بلکه با قبول این حقیقت که (لَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنسَانَ فِی کَبَد) باید خود را با مشکلات تطبیق دهد، و راه مقابله با آنها را فرا گیرد، تا بر ناملایمات غلبه کند. (تهامی) یکی از شعرای زبردست عرب، که مرحوم علامه امینی(رحمه الله) از اشعار او در کتاب (شهداء الفضیله) استفاده کرده، شعری دارد که شعر او به عنوان بهترین مرثیه انتخاب شده است. این شاعر توانا و با ذوق، فرزند رشیدی داشت که او را در ایّام جوانی از دست داد. شاعر مورد بحث که علاقه فوق العاده ای به جوانش داشت و در مرگ او می سوخت، تمام استعدادش را بسیج کرد و بهترین مرثیه را در سوگ فرزندش سرود. مرثیّه او با این بیت آغاز می شود: حکم المنیة فی البریة جاری *** ما هذه الدنیا بدار قراری طبعت علی کدر وانت تریدها *** صفواً علی الاقدار و الاقذار... حکم مرگ درباره همه مردم بدون استثنا جاری است، و این دنیا جای قرار و آرامش نیست. طبیعت دنیا کدورت و زحمت و سختی است، چطور شما انتظار دارید که صاف و با صفا باشد. آن کس که در دنیا به دنبال زندگی بی رنج و زحمت و سختی می گردد، بسان کسی است که به درون استخر پر از آب رفته، و در زیر آبها به دنبال آتش می گردد. این شاعر دلسوخته در حقیقت همان آیه شریفه را در قالب شعر ریخته است. نتیجه اینکه زندگی دنیا آمیخته با سختیها و مشکلات است، و انسان نباید به دنبال زندگی عاری از رنج و زحمت باشد، بلکه باید با مشکلات کنار آید و راه مبارزه با آنها را فرا گیرد، و مشکلات او را از خواب غفلت بیدار کند. 2. تقویت روح و جسم انسان انسانهای راحت طلب و نازپرورده در دنیا و آخرت به جایی نمی رسند. به قول شاعر: نازپرورده تنعّم نبرد راه به دوست *** عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد ولی آنان که در زیر کوه مشکلات پرورش یافته اند به جایی می رسند. بدین جهت مولای متقیان فرمود: (آگاه باشید! درختان بیابانی، چوبشان سخت تر، امّا درختان کناره جویبار را پوست نازک تر است. درختان بیابانی که با باران سیراب می شوند آتش چوبشان شعلهورتر و پردوام تر است).[2] 3. مشکلات خود ساخته بسیاری از مشکلات و ناملایماتی که گرفتار آن هستیم ساخته و پرداخته خود ماست. قرآن مجید در آیه 79 سوره نساء در این رابطه می فرماید: (مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَة فَمِنَ اللهِ وَمَا أَصَابَکَ مِنْ سَیِّئَة فَمِنْ نَفْسِکَ؛ (آری!) آنچه از نیکیها به تو می رسد، از طرف خداست؛ و آنچه از بدی به تو می رسد، از سوی خود توست). از آنجا که مقدّمات و زمینه های خوبیها را پروردگار فراهم می کند، بدین جهت خداوند نیکیها را به خود اسناد می دهد. و چون مشکلات و سختیها بر اثر سوء اختیار خود ماست، و لهذا آنها را به خود ما نسبت می دهد. مثلا انسانی که بدون مطالعه کافی، و بی آنکه با کسی مشورت نماید، کار و کسبی فراهم می کند و پس از مدّتی بر اثر کم تجربگی، و ناآگاهی به فنون کار ورشکست می شود، و فریاد اعتراضش گوش فلک را کر می کند، مشکل این شخص از سوء تدبیر و اندیشه خود او نشأت گرفته است، و لذا نباید جز خویشتن کسی را ملامت کند. یکی از بلاهای دامنگیر بشر، مخصوصاً در مناطق زلزله خیز، مشکلات و خسارات ناشی از زلزله است. زلزله ای که چند سال پیش در بم آمد متأسّفانه 40 هزار کشته بر جای گذاشت، و هنوز پس از چندین سال آثار آن از بین نرفته است، امّا مشابه همان زلزله بلکه با شدّت بیشتر در کشور ژاپن به وقوع پیوست، ولی تلفات آن از انگشتان دست تجاوز نمی کرد. چرا؟ بخاطر اینکه آنها پیش بینی چنین حوادثی را می کنند، و بر اساس آن ساختمانهای مستحکمی می سازند، که در برابر زلزله مقاوم هستند. اگر در کشور ما، بودجه این همه سمینارها و مسافرتهای خارجی و مانند آن، که بسیاری از آنها غیرضروی است، صرف بناها و استحکام ساختمانها گردد، بدون شک شاهد این همه تلفات جانی و مالی زلزله های مختلف نخواهیم بود. راستی زلزله تهران که هر از چندی پیرامون آن سخن گفته می شود، اگر بوقوع بپیوندد، چه فاجعه عظیمی رخ خواهد داد؟ نتیجه اینکه برخی از بلایا و مشکلات قابل پیشگیری است، امّا با سوء تدبیر خود ما بوقوع می پیوندد. 4. نتیجه گناهان به شهادت قرآن مجید، و حوادث تاریخی و تجربیّات عینی، بخشی از مشکلات و رنجها و بلایا، نتیجه گناهان و معصیتهاست، که در همین دنیا دامنگیر ما می شود. به چند نمونه از آیات قرآن مجید که دلالت بر این مطلب دارد توجّه فرمایید: الف) در آیه شریفه 30 سوره شوری می خوانیم: (وَمَا أَصَابَکُمْ مِّنْ مُّصِیبَة فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَنْ کَثِیر؛ هر مصیبتی به شما می رسد بخاطر اعمالی است که انجام داده اید، و بسیاری را نیز عفو می کند!). طبق آیه فوق، خداوند متعال در دنیا تنها مجازات برخی از گناهان را دامنگیر ما می کند، نه همه آن را. ب) در آیه 36 سوره روم نیز آمده است: (وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ إِذَا هُمْ یَقْنَطُونَ؛ و هنگامی که رحمتی به مردم بچشانیم، از آن خوشحال می شوند؛ و هر گاه رنج و مصیبتی بخاطر اعمالی که انجام داده اند به آنان برسد، ناگهان مأیوس می شوند!). هنگامی که حادثه ای برای انسان رخ می دهد، باید به گذشته اش برگردد و افکار و اعمال و کردار خود را به مطالعه بنشیند که با کنکاش در گذشته غالباً سرنخ هایی یافته، و متوجّه می شود که فلان کار خطا را مرتکب شده و در نتیجه گرفتار فلان مشکل گردیده است. ج) خداوند متعال در آیه 49 سوره مبارکه مائده می فرماید: (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا یُرِیدُ اللهُ أَنْ یُصِیبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ؛ و اگر آنها (از حکم و داوری تو)، روی گردانند، بدان که خداوند می خواهد آنان را به خاطر پاره ای از گناهانشان مجازات کند و بسیاری از مردم فاسقند). این مجازاتها که نتیجه گناهان انسان است گاه به صورت بلایای طبیعی، گاه به شکل سلب توفیق، گاه در چهره قساوت قلب، و گاه به اَشکال دیگر جلوه می نماید. برخی از زوّار خانه خدا را مشاهده کردم که علیرغم اینکه سفر اوّل آنها بود از زیارت کعبه مقدّس هیچ لذّتی نمی بردند، و این سفر معنوی کمترین تأثیر و تغییری در آنها ایجاد نکرده بود! چرا که گذشته آنها پرونده سیاهی را تشکیل داده بود که حاصل آن سلب توفیق و قساوت قلب بود. 5. بازگشت بسوی خدا خداوند برای اینکه بندگانش را به در خانه اش آورد، و به آنها محبّت کند، و رحمتش را شامل حالشان گرداند، گاه آنان را مبتلا به مشکلاتی می کند. در آیه شریفه 94 سوره اعراف می خوانیم: (وَمَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَة مِّنْ نَّبِیّ إِلاَّ أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ؛ و ما در هیچ شهر و آبادی پیامبری نفرستادیم مگر اینکه اهل آن را به ناراحتیها و خسارتها گرفتار ساختیم; شاید (به خود آیند و بسوی خدا) باز گردند و تضرّع کنند!). و این در حقیقت همان قاعده لطف است که در علم کلام و اصول عقاید به آن استدلال می شود. یعنی خداوند متعال زمینه های هدایت مردم را سمت صراط مستقیم فراهم می سازد و مقدّمات آن را فراهم می گرداند. در روایات اسلامی آمده است که در آستانه قیام امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) مردم گرفتار مشکلات عظیم و مهمّی می شوند، به گونه ای که دستشان از همه جا کوتاه، و امیدشان از همه جا قطع می گردد.[3] تا مردم بدانند عالَم اسباب عالَم کوچکی است، و مهم، مسبّب الاسباب است. اگر او اراده کند مقتدرترین دولتهای عالم علیرغم همه پیشرفتی که در صنعت و دیگر زمینه ها داشته، در مقابل طوفان کاترینا و ریتا عاجز و ناتوان خواهد شد. به گونه ای که گویا همانند انسان های ما قبل تاریخ در برابر چنین حادثه ای بی دفاع است. آری! خداوند متعال برای اینکه بشر را به آغوش خود باز گرداند، او را دچار بلاها می کند. 6. بلایا برای آزمایش در حال عادی هر کس ادّعایی دارد. به عنوان مثال می گوید: (اگر جنگ بود جان و مالم را فدا می کردم). امّا هنگامی که جنگ هشت ساله رخ داد جوانان مخلص و فداکار از مدّعیان توخالی جدا شدند. کسانی که قادر بر حضور در جبهه نبودند، از دریغ مال و ثروت خویش دریغ نکردند، هر چند مدّعیانی بودند که در این جهت نیز رو سیاه شدند. شاعر گوید: خوش بود گر محک تجربه آید به میان *** تا سیه روی شود هر که در او غش باشد این مطلب در آیه شریفه 155 سوره بقره نیز آمده است. توجّه کنید: (وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْء مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْص مِنْ الاَْمْوَالِ وَالاَْنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرْ الصَّابِرِینَ؛ قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی و کاهش در مالها و جانها و میوه ها آزمایش می کنیم، و بشارت ده به استقامت کنندگان). آری! یکی از علل و فلسفه های بلایا و رنجها و زحمات و مشکلات، آزمایش و امتحان است. 7. مشکل ظاهری و نعمت واقعی برخی از مشکلات در ظاهر مشکل و بلا، و در حقیقت نعمت و رحمت است، که بواسطه کوتاهی فکر آن را نعمت ندانسته، بلکه نقمت می شماریم. همانند بچه شیرخواری که پس از پایان دوران شیرخوارگی مادر او را از شیر می گیرد. شیری که هم غذای بچّه بوده و هم داروی او محسوب می شده، و هم جنبه نوشیدنی برای او داشته، و هم احساسات و عواطف مادر از طریق آن به وی منتقل می شده، وخلاصه همه چیز او بوده است. مادر او را از شیر می گیرد و پدر هم به او کمک می کند. مادر گاه چیزهای تلخ و بد مزّه ای به نوک پستانش می زند تا اگر نوزاد هوس خوردن شیر کرد، با خوردن آن چیز تلخ وبدمزّه پستان را رها کند. این کودک شیرخوار اگر زبان داشت می گفت: ای مادر بی رحم و ای پدر سنگدل! چرا مرا از شیری که تمام هستی ام در آن است محروم می کنید!؟ امّا او نمی داند که این کار پدر و مادر به نفع اوست، زیرا اگر از شیر گرفته نشود دوران تکامل پس از شیرخوارگی اش سپری نمی گردد. بنابراین، این کار نعمتی است که در ظاهر مشکلِ بزرگی جلوه می کند. خداوند متعال در آیه 216 سوره بقره به این مطلب اشاره کرده است: (کُتِبَ عَلَیْکُمْ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَعَسَی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَاللهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ؛ جهاد در راه خدا بر شما مقرّر شد، در حالیکه برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است، و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است و خدا می داند و شما نمی دانید). باید از خداوند بخواهیم که قدرت تشخیص مشکلات از نعمتها را به ما عنایت فرماید. [1]. خداوند متعال در آیه 41 سوره روم می فرماید: (ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ؛ فساد در خشکی و دریا بخاطر کارهایی که مردم انجام داده اند آشکار شده است؛ خدا می خواهد نتیجه بعضی از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید (بسوی حق) باز گردند!). چنین مشکلات و بلایای که انسان را بسوی خدا باز می گرداند، و او را از خواب غفلت بیدار می کند، در حقیقت بلا نیست بلکه رحمت و نعمت است. همان گونه که داروی تلخ طبیب، هر چند در ظاهر تلخ و ناگوار است، امّا در حقیقت عامل شفا و سلامتی است. [2]. نهج البلاغه، نامه 45. [3]. اصول کافی، ج 1، کتاب الحجّة، باب التمحیص والامتحان، ح 3 و 6. منبع: کتاب (سوگندهای پر بار قرآن)
فلسفه رنجها و بلاها و مشکلات چیست؟
فلسفه این همه رنج و زحمت و مشکلات، که نوع بشر با آن گلاویز است، چیست؟ زلزله ها، سونامی ها، طوفانهای کاترینا و ریتا، بیماریهای سخت و صعب العلاج، صاعقه ها، و دیگر حوادث سخت که انسان را به رنج و زحمت می اندازد، چه پیامی برای بشر دارد؟
این بلاها ومشکلات فلسفه های گوناگونی دارد که به مهمترین آنها اشاره می کنیم:
1. بیدار کردن انسان از خواب غفلت
اگر این مشکلات نبود، غالب مردم در خواب غفلت عمیق فرو رفته، و خدا و دین و پرستش و بندگی را فراموش می کردند، و از این ناحیه ضربه مهمّ و مهلکی می خوردند.[1] با این همه مشکلات باز هم افراد زیادی غافلند، اگر این مشکلات نبود غفلت تا کجا پیشروی می کرد؟
آدمی هنگامی که دورنمای زیبای زندگی بعضی از مردم را می بیند، تصوّر می کند که آنان غرق در نعمت و آسایش و آرامش هستند، و هیچ مشکلی ندارند. امّا هنگامی که وارد زندگی آنها می شود، شاهد مشکلات متعدّدی می گردد، که حاضر نیست آن زندگی به ظاهر زیبا را در مقابل آن مشکلات بدست آورد. به داستان زیر توجّه کنید:
شخص فقیری همسایه ثروتمندی بود، که تمام امکانات یک زندگی مرفه را در اختیار داشت. این شخص که دورنمای زندگی همسایه اش را می دید، و از مشکلات او خبر نداشت، همواره افسوس چنان زندگی را می خورد. تا اینکه روزی به مناسبتی او را برای ضیافت شام دعوت کردند. شخص فقیر، که منتظر چنین دعوتی بود برای زمان موعود لحظه شماری می کرد. شب موعود فرا رسید. زنگ خانه همسایه را زد، در باز شد، وارد حیاط شد. عجب حیاط بزرگ و با صفایی. انواع درختان و گلها حیاط همسایه را همچون بهشت مصفّا کرده بود. در حالی که با حسرت به گلها و گیاهان و درختان و ماشینهای متعدّدی که در حیاط پارک شده بود نگاه می کرد، به سمت سالن غذاخوری هدایت شد. میز و صندلی های بسیار شیک و زیبا، در یک سالن بزرگ با دکورهای قشنگ و متعدّد، و انواع غذاهای خوشمزه که نام بعضی از آنها را نمی دانست، و برخی از آنها را برای اوّلین بار می دید روی میز غذاخوری چیده شده بود. میهمانهای دیگر نیز آمدند. هنگام غذا خوردن رسید. دستور داده شد غذای مخصوص صاحب خانه را بیاورند. او که از این همه غذا مات و مبهوت شده بود، منتظر بود که غذای مخصوص چیست؟ ناگهان مشاهده کرد که ظرف حاوی تکه نان نیمه سوخته ای را جلوی صاحب خانه نهادند! آری اشتباه نمی کرد. صاحب خانه بخاطر مرض قند و مشکل دیابت، از آن همه غذای متنوع و خوشمزه محروم بود، و فقط می توانست آنها را نگاه کند و حسرت ببرد، و باید به همان نان نیم سوخته قناعت کند. هنوز نان نیم سوخته اش را نخورده بود که هنگام تزریق انسولین فرا رسید، او را برای تزریق انسولین بردند! شخص فقیر که این درد بی درمان و آن صحنه دردآور را دید، خداوند را بر نعمت سلامتی اش شکر کرد، و دیگر هرگز افسوس زندگی همسایه اش را نخورد. زیرا او حتّی برای یک روز حاضر نبود سلامتی اش را در مقابل تمام آن زندگی مرفّه معاوضه کند.
نتیجه اینکه زندگی بدون مشکل وجود ندارد، و انسان نباید به دنبال چنین زندگی باشد، بلکه با قبول این حقیقت که (لَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنسَانَ فِی کَبَد) باید خود را با مشکلات تطبیق دهد، و راه مقابله با آنها را فرا گیرد، تا بر ناملایمات غلبه کند.
(تهامی) یکی از شعرای زبردست عرب، که مرحوم علامه امینی(رحمه الله) از اشعار او در کتاب (شهداء الفضیله) استفاده کرده، شعری دارد که شعر او به عنوان بهترین مرثیه انتخاب شده است.
این شاعر توانا و با ذوق، فرزند رشیدی داشت که او را در ایّام جوانی از دست داد.
شاعر مورد بحث که علاقه فوق العاده ای به جوانش داشت و در مرگ او می سوخت، تمام استعدادش را بسیج کرد و بهترین مرثیه را در سوگ فرزندش سرود. مرثیّه او با این بیت آغاز می شود:
حکم المنیة فی البریة جاری *** ما هذه الدنیا بدار قراری
طبعت علی کدر وانت تریدها *** صفواً علی الاقدار و الاقذار...
حکم مرگ درباره همه مردم بدون استثنا جاری است، و این دنیا جای قرار و آرامش نیست. طبیعت دنیا کدورت و زحمت و سختی است، چطور شما انتظار دارید که صاف و با صفا باشد.
آن کس که در دنیا به دنبال زندگی بی رنج و زحمت و سختی می گردد، بسان کسی است که به درون استخر پر از آب رفته، و در زیر آبها به دنبال آتش می گردد.
این شاعر دلسوخته در حقیقت همان آیه شریفه را در قالب شعر ریخته است.
نتیجه اینکه زندگی دنیا آمیخته با سختیها و مشکلات است، و انسان نباید به دنبال زندگی عاری از رنج و زحمت باشد، بلکه باید با مشکلات کنار آید و راه مبارزه با آنها را فرا گیرد، و مشکلات او را از خواب غفلت بیدار کند.
2. تقویت روح و جسم انسان
انسانهای راحت طلب و نازپرورده در دنیا و آخرت به جایی نمی رسند.
به قول شاعر:
نازپرورده تنعّم نبرد راه به دوست *** عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد
ولی آنان که در زیر کوه مشکلات پرورش یافته اند به جایی می رسند. بدین جهت مولای متقیان فرمود: (آگاه باشید! درختان بیابانی، چوبشان سخت تر، امّا درختان کناره جویبار را پوست نازک تر است. درختان بیابانی که با باران سیراب می شوند آتش چوبشان شعلهورتر و پردوام تر است).[2]
3. مشکلات خود ساخته
بسیاری از مشکلات و ناملایماتی که گرفتار آن هستیم ساخته و پرداخته خود ماست. قرآن مجید در آیه 79 سوره نساء در این رابطه می فرماید:
(مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَة فَمِنَ اللهِ وَمَا أَصَابَکَ مِنْ سَیِّئَة فَمِنْ نَفْسِکَ؛ (آری!) آنچه از نیکیها به تو می رسد، از طرف خداست؛ و آنچه از بدی به تو می رسد، از سوی خود توست).
از آنجا که مقدّمات و زمینه های خوبیها را پروردگار فراهم می کند، بدین جهت خداوند نیکیها را به خود اسناد می دهد. و چون مشکلات و سختیها بر اثر سوء اختیار خود ماست، و لهذا آنها را به خود ما نسبت می دهد. مثلا انسانی که بدون مطالعه کافی، و بی آنکه با کسی مشورت نماید، کار و کسبی فراهم می کند و پس از مدّتی بر اثر کم تجربگی، و ناآگاهی به فنون کار ورشکست می شود، و فریاد اعتراضش گوش فلک را کر می کند، مشکل این شخص از سوء تدبیر و اندیشه خود او نشأت گرفته است، و لذا نباید جز خویشتن کسی را ملامت کند.
یکی از بلاهای دامنگیر بشر، مخصوصاً در مناطق زلزله خیز، مشکلات و خسارات ناشی از زلزله است. زلزله ای که چند سال پیش در بم آمد متأسّفانه 40 هزار کشته بر جای گذاشت، و هنوز پس از چندین سال آثار آن از بین نرفته است، امّا مشابه همان زلزله بلکه با شدّت بیشتر در کشور ژاپن به وقوع پیوست، ولی تلفات آن از انگشتان دست تجاوز نمی کرد. چرا؟ بخاطر اینکه آنها پیش بینی چنین حوادثی را می کنند، و بر اساس آن ساختمانهای مستحکمی می سازند، که در برابر زلزله مقاوم هستند. اگر در کشور ما، بودجه این همه سمینارها و مسافرتهای خارجی و مانند آن، که بسیاری از آنها غیرضروی است، صرف بناها و استحکام ساختمانها گردد، بدون شک شاهد این همه تلفات جانی و مالی زلزله های مختلف نخواهیم بود. راستی زلزله تهران که هر از چندی پیرامون آن سخن گفته می شود، اگر بوقوع بپیوندد، چه فاجعه عظیمی رخ خواهد داد؟
نتیجه اینکه برخی از بلایا و مشکلات قابل پیشگیری است، امّا با سوء تدبیر خود ما بوقوع می پیوندد.
4. نتیجه گناهان
به شهادت قرآن مجید، و حوادث تاریخی و تجربیّات عینی، بخشی از مشکلات و رنجها و بلایا، نتیجه گناهان و معصیتهاست، که در همین دنیا دامنگیر ما می شود. به چند نمونه از آیات قرآن مجید که دلالت بر این مطلب دارد توجّه فرمایید:
الف) در آیه شریفه 30 سوره شوری می خوانیم:
(وَمَا أَصَابَکُمْ مِّنْ مُّصِیبَة فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَنْ کَثِیر؛ هر مصیبتی به شما می رسد بخاطر اعمالی است که انجام داده اید، و بسیاری را نیز عفو می کند!).
طبق آیه فوق، خداوند متعال در دنیا تنها مجازات برخی از گناهان را دامنگیر ما می کند، نه همه آن را.
ب) در آیه 36 سوره روم نیز آمده است:
(وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ إِذَا هُمْ یَقْنَطُونَ؛ و هنگامی که رحمتی به مردم بچشانیم، از آن خوشحال می شوند؛ و هر گاه رنج و مصیبتی بخاطر اعمالی که انجام داده اند به آنان برسد، ناگهان مأیوس می شوند!).
هنگامی که حادثه ای برای انسان رخ می دهد، باید به گذشته اش برگردد و افکار و اعمال و کردار خود را به مطالعه بنشیند که با کنکاش در گذشته غالباً سرنخ هایی یافته، و متوجّه می شود که فلان کار خطا را مرتکب شده و در نتیجه گرفتار فلان مشکل گردیده است.
ج) خداوند متعال در آیه 49 سوره مبارکه مائده می فرماید:
(فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا یُرِیدُ اللهُ أَنْ یُصِیبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ؛ و اگر آنها (از حکم و داوری تو)، روی گردانند، بدان که خداوند می خواهد آنان را به خاطر پاره ای از گناهانشان مجازات کند و بسیاری از مردم فاسقند).
این مجازاتها که نتیجه گناهان انسان است گاه به صورت بلایای طبیعی، گاه به شکل سلب توفیق، گاه در چهره قساوت قلب، و گاه به اَشکال دیگر جلوه می نماید. برخی از زوّار خانه خدا را مشاهده کردم که علیرغم اینکه سفر اوّل آنها بود از زیارت کعبه مقدّس هیچ لذّتی نمی بردند، و این سفر معنوی کمترین تأثیر و تغییری در آنها ایجاد نکرده بود! چرا که گذشته آنها پرونده سیاهی را تشکیل داده بود که حاصل آن سلب توفیق و قساوت قلب بود.
5. بازگشت بسوی خدا
خداوند برای اینکه بندگانش را به در خانه اش آورد، و به آنها محبّت کند، و رحمتش را شامل حالشان گرداند، گاه آنان را مبتلا به مشکلاتی می کند.
در آیه شریفه 94 سوره اعراف می خوانیم:
(وَمَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَة مِّنْ نَّبِیّ إِلاَّ أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ؛ و ما در هیچ شهر و آبادی پیامبری نفرستادیم مگر اینکه اهل آن را به ناراحتیها و خسارتها گرفتار ساختیم; شاید (به خود آیند و بسوی خدا) باز گردند و تضرّع کنند!).
و این در حقیقت همان قاعده لطف است که در علم کلام و اصول عقاید به آن استدلال می شود. یعنی خداوند متعال زمینه های هدایت مردم را سمت صراط مستقیم فراهم می سازد و مقدّمات آن را فراهم می گرداند.
در روایات اسلامی آمده است که در آستانه قیام امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) مردم گرفتار مشکلات عظیم و مهمّی می شوند، به گونه ای که دستشان از همه جا کوتاه، و امیدشان از همه جا قطع می گردد.[3] تا مردم بدانند عالَم اسباب عالَم کوچکی است، و مهم، مسبّب الاسباب است. اگر او اراده کند مقتدرترین دولتهای عالم علیرغم همه پیشرفتی که در صنعت و دیگر زمینه ها داشته، در مقابل طوفان کاترینا و ریتا عاجز و ناتوان خواهد شد. به گونه ای که گویا همانند انسان های ما قبل تاریخ در برابر چنین حادثه ای بی دفاع است. آری! خداوند متعال برای اینکه بشر را به آغوش خود باز گرداند، او را دچار بلاها می کند.
6. بلایا برای آزمایش
در حال عادی هر کس ادّعایی دارد. به عنوان مثال می گوید: (اگر جنگ بود جان و مالم را فدا می کردم). امّا هنگامی که جنگ هشت ساله رخ داد جوانان مخلص و فداکار از مدّعیان توخالی جدا شدند. کسانی که قادر بر حضور در جبهه نبودند، از دریغ مال و ثروت خویش دریغ نکردند، هر چند مدّعیانی بودند که در این جهت نیز رو سیاه شدند. شاعر گوید:
خوش بود گر محک تجربه آید به میان *** تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
این مطلب در آیه شریفه 155 سوره بقره نیز آمده است. توجّه کنید:
(وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْء مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْص مِنْ الاَْمْوَالِ وَالاَْنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرْ الصَّابِرِینَ؛ قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی و کاهش در مالها و جانها و میوه ها آزمایش می کنیم، و بشارت ده به استقامت کنندگان).
آری! یکی از علل و فلسفه های بلایا و رنجها و زحمات و مشکلات، آزمایش و امتحان است.
7. مشکل ظاهری و نعمت واقعی
برخی از مشکلات در ظاهر مشکل و بلا، و در حقیقت نعمت و رحمت است، که بواسطه کوتاهی فکر آن را نعمت ندانسته، بلکه نقمت می شماریم. همانند بچه شیرخواری که پس از پایان دوران شیرخوارگی مادر او را از شیر می گیرد. شیری که هم غذای بچّه بوده و هم داروی او محسوب می شده، و هم جنبه نوشیدنی برای او داشته، و هم احساسات و عواطف مادر از طریق آن به وی منتقل می شده، وخلاصه همه چیز او بوده است. مادر او را از شیر می گیرد و پدر هم به او کمک می کند. مادر گاه چیزهای تلخ و بد مزّه ای به نوک پستانش می زند تا اگر نوزاد هوس خوردن شیر کرد، با خوردن آن چیز تلخ وبدمزّه پستان را رها کند. این کودک شیرخوار اگر زبان داشت می گفت: ای مادر بی رحم و ای پدر سنگدل! چرا مرا از شیری که تمام هستی ام در آن است محروم می کنید!؟ امّا او نمی داند که این کار پدر و مادر به نفع اوست، زیرا اگر از شیر گرفته نشود دوران تکامل پس از شیرخوارگی اش سپری نمی گردد. بنابراین، این کار نعمتی است که در ظاهر مشکلِ بزرگی جلوه می کند.
خداوند متعال در آیه 216 سوره بقره به این مطلب اشاره کرده است:
(کُتِبَ عَلَیْکُمْ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَعَسَی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَاللهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ؛ جهاد در راه خدا بر شما مقرّر شد، در حالیکه برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است، و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است و خدا می داند و شما نمی دانید).
باید از خداوند بخواهیم که قدرت تشخیص مشکلات از نعمتها را به ما عنایت فرماید.
[1]. خداوند متعال در آیه 41 سوره روم می فرماید: (ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ؛ فساد در خشکی و دریا بخاطر کارهایی که مردم انجام داده اند آشکار شده است؛ خدا می خواهد نتیجه بعضی از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید (بسوی حق) باز گردند!).
چنین مشکلات و بلایای که انسان را بسوی خدا باز می گرداند، و او را از خواب غفلت بیدار می کند، در حقیقت بلا نیست بلکه رحمت و نعمت است. همان گونه که داروی تلخ طبیب، هر چند در ظاهر تلخ و ناگوار است، امّا در حقیقت عامل شفا و سلامتی است.
[2]. نهج البلاغه، نامه 45.
[3]. اصول کافی، ج 1، کتاب الحجّة، باب التمحیص والامتحان، ح 3 و 6.
منبع: کتاب (سوگندهای پر بار قرآن)
- [سایر] فلسفه وجود بلاها و فرود گرفتاریها و غصه ها چیست؟
- [سایر] اولیای الهی علم خود را از کجا کسب می کنند؟ فلسفه بلا و مشکلات در زندگی اولیای الهی چیست؟
- [سایر] لطفا یک سیر مطالعاتی برای مطالعه مباحث زیر ارائه دهید: کلام اسلامی- فلسفه اسلامی عرفان اسلامی -فقه اسلامی -فلسفه غرب.
- [سایر] فلسفه ایجاد نظام اسلامی چیست ؟
- [سایر] تفاوت فلسفه اسلامی با غیر اسلامی کدامند؟
- [سایر] فلسفه نماز چیست؟ و آیا این فلسفه در نظر شیعه و اهل سنت تفاوت دارد؟
- [سایر] فلسفه پیدایش فرق مختلف اسلامی چیست؟
- [سایر] سلام؛ فلسفه تحلیلی چیست و تفاوت آن با فلسفه ملاصدرا و دروس فلسفی که در حوزه میخوانند چیست؟
- [سایر] معنای فلسفه علوم چیست؟
- [سایر] فلسفه غسل چیست؟
- [آیت الله مظاهری] اگر ماندن در بلاد کفر موجب وهن مملکت اسلامی شود حرام است، گرچه موجب مفسده دینی و اخلاقی نشود، بلکه اگر مملکت اسلامی احتیاج به او داشته باشد، ماندن در آنجا حرام است، گرچه موجب وهن برای مملکت اسلامی نباشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] ماهی مردهای که معلوم نیست آن را زنده از آب گرفتهاند یا مرده، چنانچه از ممالک غیر اسلامی آورده باشند حرام است و اگر از بازار مسلمانان یا سرزمین اسلامی تهیّه شده یا از این جاها به ممالک غیر اسلامی منتقل شده باشد اشکال ندارد، چنانچه در مسأله 95 و 96 گذشت، ولی اگر انسان بداند که ماهی از ممالک غیر اسلامی بدون تحقیق وارد بازار مسلمانان یا سرزمین اسلامی شده، حرام میباشد.
- [آیت الله مظاهری] معادن گرچه در ملک شخصی کسی پیدا شود ملک حکومت اسلامی است و در صورت ممانعت حکومت اسلامی، کسی حقّ تصرّف در آنها را ندارد.
- [آیت الله مظاهری] کار (زراعت، صنعت، تجارت و مانند آن) برای تأمین احتیاجات جامعه اسلامی واجب کفایی است، و هر کسی در فراخور حالش باید احتیاجات جامعه اسلامی را تأمین کند.
- [آیت الله مظاهری] ربا گرفتن از بانکهای کشورهای غیر اسلامی اشکال ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر ملخ را با دست یا به وسیله دیگری زنده بگیرند، خوردن آن حلال است و لازم نیست کسی که آن را میگیرد مسلمان باشد و در موقع گرفتن آن نام خدا را ببرد؛ ولی اگر ملخ مردهای از ممالک غیر اسلامی تهیّه شود یا از بازار اسلامی یا سرزمین اسلامی تهیّه شده ولی بدانیم که بدون تحقیق از ممالک غیر اسلامی وارد شده و معلوم نباشد که آن را زنده گرفتهاند یا نه، حرام است، چنانچه در مسأله 95 و 96 گذشت.
- [آیت الله شبیری زنجانی] خرید و فروش گوشت و پیه و چرمی که از ممالک غیر اسلامی میآورند، باطل است، ولی اگر انسان نشانه معتبری داشته باشد که آنها از حیوانیست که به دستور شرع کشته شده یا از بازار مسلمانان یا سرزمین اسلامی به ممالک غیر اسلامی منتقل شده، خرید و فروش آنها اشکال ندارد، چنانچه در مسأله 95 و 96 گذشت.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر در روابط سیاسی بین دولتهای اسلامی و دول اجانب، خوف آن باشد که اجانب بر ممالک اسلامی، تسلط پیدا کنند اگر چه تسلط سیاسی و اقتصادی باشد، لازم است بر مسلمانان که با این نحو روابط مخالفت کنند، و دول اسلامی را الزام کنند به قطع این گونه روابط.
- [امام خمینی] اگر در روابط سیاسی بین دولتهای اسلامی و دول اجانب، خوف آن باشد که اجانب بر ممالک اسلامی، تسلط پیدا کنند اگر چه تسلط سیاسی و اقتصادی باشد، لازم است بر مسلمانان که با این نحو روابط مخالفت کنند، و دول اسلامی را الزام کنند به قطع این گونه روابط.
- [آیت الله اردبیلی] اگر در روابط سیاسی بین دولتهای اسلامی و سایر دولتها، خوف آن باشد که بیگانگان بر ممالک اسلامی تسلّط پیدا کنند چه تسلّط سیاسی و چه اقتصادی باشد لازم است بر مسلمانان که با این نحو روابط مخالفت کنند و دول اسلامی را به قطع این گونه روابط الزام کنند.