در تبیین معنای (دنیا) باید گفت دنیای مذموم، (خود) انسان است . انسان (بد) خود دنیا است . آسمان، زمین، درخت، کوه، صحرا و دریا هیچ کدام دنیا نیست . این‌ها از (آیات الاهی‌) اند و خدای سبحان از همه آن‌ها با تجلیل یاد کرده است (1) . در قرآن مجید و روایات اهل‌بیت (علیهم السلام) هرگز از آسمان و اختران به بدی یاد نشده، و از زمین، کوه‌ها، معادن دل زمین، دریا و موجودات دریایی بدگویی نشده است، این‌ها دنیا نیستند . (دنیا) که ضمیر و قلب، متوجه او است، مجموعه‌ای از (عناوین اعتباری‌) است که انسان تبهکار را به خود سرگرم و مشغول کرده است . مجموعه خود خواهی‌ها است که دنیا را شکل داده است; و گرنه شما به آسمان یا زمین بروید، دنیا را پیدا نمی‌کنید; زیرا همه این‌ها (آیات الاهی‌) اند; موجوداتی که تسبیح‌گوی حق‌اند و مستقمیا برای عبادت خدای سبحان و به طور غیر مستقیم برای نفع ما خلق شده‌اند . (دنیا) یعنی مجموعه عناوین اعتباری که انسان در نهان و نهاد خود بافته و می‌سازد; همین من و مایی که برخی به آن مبتلایند: نظر من این است، دلم می‌خواهد فلان کار را بکنم، دلم می‌خواهد این طور بپوشم و ... . البته می‌توان از شر این‌ها نجات پیدا کرد، این کار شدنی و این راه رفتنی است و همه ما باید بکوشیم با (مراقبت مستمر) آن را طی کنیم . پی‌نوشت: 1 . فصلت (41): 11 .
در تبیین معنای (دنیا) باید گفت دنیای مذموم، (خود) انسان است . انسان (بد) خود دنیا است . آسمان، زمین، درخت، کوه، صحرا و دریا هیچ کدام دنیا نیست . اینها از (آیات الاهی) اند و خدای سبحان از همه آنها با تجلیل یاد کرده است (1) . در قرآن مجید و روایات اهلبیت (علیهم السلام) هرگز از آسمان و اختران به بدی یاد نشده، و از زمین، کوهها، معادن دل زمین، دریا و موجودات دریایی بدگویی نشده است، اینها دنیا نیستند . (دنیا) که ضمیر و قلب، متوجه او است، مجموعهای از (عناوین اعتباری) است که انسان تبهکار را به خود سرگرم و مشغول کرده است . مجموعه خود خواهیها است که دنیا را شکل داده است; و گرنه شما به آسمان یا زمین بروید، دنیا را پیدا نمیکنید; زیرا همه اینها (آیات الاهی) اند; موجوداتی که تسبیحگوی حقاند و مستقمیا برای عبادت خدای سبحان و به طور غیر مستقیم برای نفع ما خلق شدهاند .
(دنیا) یعنی مجموعه عناوین اعتباری که انسان در نهان و نهاد خود بافته و میسازد; همین من و مایی که برخی به آن مبتلایند: نظر من این است، دلم میخواهد فلان کار را بکنم، دلم میخواهد این طور بپوشم و ... . البته میتوان از شر اینها نجات پیدا کرد، این کار شدنی و این راه رفتنی است و همه ما باید بکوشیم با (مراقبت مستمر) آن را طی کنیم .
پینوشت:
1 . فصلت (41): 11 .
- [سایر] غیرت در دین، ممدوح است یا مذموم؟
- [سایر] آیا ذکر خدا در بعضی از حالات، مذموم است؟
- [سایر] دیدگاه اسلام درباره ی مسائل جنسی چیست؟ آیا مسئله ی جنسی امری پلید و مذموم است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] طنز و نقد مذموم، از طنز و نقد و مزاح ممدوح، با چه معیاری جدا می شود؟
- [سایر] تأثیرات دنیوی دین در دنیای ما چیست؟
- [سایر] تصویر دین در دنیای مجازی چگونه خواهد بود؟
- [سایر] دیدگاه دنیای استکباری به زن و آزادی زن چگونه است؟
- [سایر] دنیای متغیر با قوانین ثابت اسلام چگونه سازگار است؟
- [سایر] تصویر دین در دنیای مجازی چگونه خواهد بود؟
- [سایر] اگر مرگ انسانها به دست خداوند است، آیا عمل پزشکان که برای زنده ماندن بیماران تلاش میکنند، خلاف اراده خداوند نیست و مذموم تلقی نمیشود؟
- [آیت الله وحید خراسانی] زیاد اشامیدن اب و اشامیدن ان بعد از غذای چرب و در شب به حال ایستاده مذموم است و نیز اشامیدن اب با دست چپ و همچنین از جای شکسته کوزه و جایی که دسته ان است مذموم می باشد
- [آیت الله سیستانی] زیاد آشامیدن آب ، و آشامیدن آن بعد از غذای چرب ، و در شب به حال ایستاده مذموم شمرده شده است ، و نیز آشامیدن آب با دست چپ ، و همچنین از جای شکسته کوزه و جائی که دسته آن است مذموم شمرده شده است .
- [آیت الله بهجت] در خرید و فروش لازم نیست صیغه عربی بخوانند، مثلاً اگر فروشنده به فارسی بگوید: این مال را در عوض این پول فروختم، و مشتری بگوید: قبول کردم، معامله صحیح است. و بنابر اظهر لازم نیست ایجاب بر قبول مقدم باشد (مقصود از ایجاب، کلام فروشنده و مقصود از قبول، کلام خریدار است). و احتیاط مستحب آن است که به هر زبانی معامله میکنند، صحیح گفته شود و کاملاً بیانگر مقصود طرفین باشد.
- [آیت الله بهجت] کسی که سفر او حرام نیست و برای کار حرام هم سفر نمیکند، اگرچه در سفر، معصیتی انجام دهد، مثلاً نعوذباللّه غیبت کند یا شراب بخورد، باید نماز را شکسته بخواند. و اگر مقصود از سفر هم طاعت و هم معصیت باشد اگر هر دو قصد مستقل باشد باید نماز را تمام بخواند، ولی اگر مقصود اصلی طاعت است و معصیت مقصود فرعی و تبعی است، نماز را شکسته میخواند.
- [آیت الله علوی گرگانی] مقصود از یک ماه، از ابتدای خون دیدن است تا سی روز، نه از اوّل ماه تا آخر ماه.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مقصود از یک ماه، از ابتدای خون دیدن است تا سی روز، نه از روز اول ماه تا آخر ماه.
- [آیت الله سبحانی] مقصود از یک ماه، از ابتدای خون دیدن است تا سی روز، نه از روز اول ماه تا آخر ماه.
- [آیت الله بروجردی] مقصود از یک ماه از ابتدای خون دیدن است تا سی روز، نه از روز اوّل ماه تا آخر ماه.
- [آیت الله وحید خراسانی] مقصود از یک ماه گذشتن سی روز از ابتدای خون دیدن است نه از روز اول ماه تا اخر ماه
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مقصود از یک ماه؛ از ابتدای خون دیدن است تا سی روز؛ نه از روز اول ماه تا آخر ماه.