موفقیت در زندگی زمانی برای انسان میسر می‌شود که برای رسیدن به اهدافش تلاش کند. گر چه تلاش به تنهایی کافی نیست و باید برنامه‌ریزی دقیق و حساب‌شده را هم در نظر گرفت. از مطالعه‌ی زندگی انسان‌های موفق این مطلب به خوبی روشن می‌شود که بدون علم و عمل امکان رسیدن به قله‌های سعادت و خوشبختی امکان‌پذیر نیست. در واقع شکست و ناکامی را باید در کمبود همین دو عامل یعنی علم و تلاش جستجو کرد. یعنی عدم موفقیت افراد یا به خاطر تلاش نکردن آن هاست، یا به خاطر ناآگاهی و بی‌راهه رفتن آن‌هاست. مشکلی که شما در این نامه مطرح کرده‌اید ممکن است به خاطر همین مطلب باشد. ما در این جا علل مختلفی که می‌تواند چنین مسئله‌ای را به وجود آورد بررسی می‌کنیم و سعی می‌کینم راه حل مناسب آن را ارائه دهیم. علل ناموفق بودن شما ممکن است یکی از موضوعات زیر باشد: 1 دوراندیش نبودن: یکی از شروط موفقیت انسان این است که قبل از دچار مشکل شدن به فکر چاره بیفتد. مثلاً دانشجویی که می‌خواهد در امتحانات پایان ترم نمره بالایی کسب کند، باید قبل از رسیدن زمان آن، آماده شود. اما اگر غفلت کند و کار را جدی نگیرد قطعاً نمی‌تواند موفق شود. در سایر کارها هم همین طور است. 2 نداشتن اعتماد به نفس: کسی که استعدادها و توانائی‌های خود را باور ندارد و همیشه خود را ناچیز و ناتوان می‌پندارد، هرگز جرأت اقدام به کار پیدا نمی‌کند و از این روی دچار شکست و ناامیدی می‌شود. زیرا همیشه می‌ترسد از عهده کارهایش برنیابد. هر چند در ظاهر هم خود را توانا ببیند. اما اگر به جای خودکم‌بینی و ناامیدی، بر خدا توکل کند و اعتماد به نفس خود را تقویت نماید، بی‌شک موفق می‌شود. 3 نداشتن انگیزه: گاهی انسان برای رسیدن به این هدف انگیزه‌ی کافی ندارد و به همین جهت تلاش زیادی برای به دست آوردن آن نمی‌کند و در نتیجه ناکام می‌ماند. تنها راه حل آن تقویت انگیزه است که با توجه و تفکر در منافع و فوائد آن کار میسر می‌شود. به طور مثال دانش‌آموزی را در نظر بگیرید که به دلیل عدم آگاهی از فواید تحصیل، انگیزه کافی برای درس خواندن ندارد. مسلم است که او در فراگیری درس‌ها دچار مشکل می‌شود. 4 امید کاذب: گاهی عامل ناموفق بودن انسان، خوش‌خیالی و امید بی‌جهت داشتن است. بعضی افراد تصور می‌کنند کارها خود به خود درست می‌شود و نیازی به تلاش نیست. بلکه باید منتظر بود که معجزه‌ای شود و یک مرتبه همه چیز درست شود. حتی گاهی این خوش‌خیالی را به معنای توکل می‌گیرند. این افراد نه تنها هیچ وقت موفق نمی‌شوند، بلکه در اثر این طرز تفکر، به سرعت دچار ناامیدی می‌شوند و اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهند و حتی نسبت به خدا هم بدبین می‌شوند. در حالی که هرگز معنای توکل این نیست. قرآن به ما یاد می‌دهد که جز با تلاش به جایی نخواهیم رسید (لیس للانسان الا ما سعی). همچنین امام علی(ع) می‌فرمایند: از کسانی نباشید که امید به رحمت خدا دارند، ولی هیچ تلاشی نمی‌کنند(نهج‌البلاغه. ). 5 عدم آگاهی از راه درست: برای رسیدن به هدف باید از راهی رفت که به آن منتهی می‌شود. بی‌راهه رفتن جز خستگی و ملالت چیز دیگری عاید انسان نمی‌کند. چه بسا علت شکست‌ها و ناکامی‌های ما در رفع مشکلات روزمره همین مطلب باشد. پس لازم است قبل از حرکت، کاملاً بررسی کنیم که از چه راهی به هدف برسیم. بنابر این انسان باید برای هر کاری برنامه‌ریزی دقیق داشته باشد و اگر هم نسبت به آن آگاهی ندارد، سعی کند با مطالعه و تفکر و نیز با مشورت با افراد ذی‌صلاح، راه درست را بیابد. 6 نداشتن صبر و استقامت: رسیدن به بعضی از اهداف نه تنها نیاز به کار و تلاش فراوان دارد، بلکه باید ناملایمات و سختی‌های آن را تحمل کرد. به طور مثال یک کشاورز اگر بخواهد دارای باغ زیبا و پر از درختان پرثمر گردد چاره‌ای ندارد که سال‌ها تلاش کند و از نهال‌های درختانش مواظبت نماید. مسلماً کم‌حوصلگی و بی‌صبری، او را از رسیدن به هدف باز می‌دارد. بنابر این اگر انسان در کارها صبر و استقامت نداشته باشد، هنگام روبرو شدن با اولین مشکل و سختی، دچار سستی می‌گردد و آن را رها می‌کند. این‌ها بعضی از مواردی است که می‌تواند برای کسب موفقیت ما ایجاد مانع کند. چه بسا علت ناموفق بودن شما در تصمیماتتان بعضی از این موارد باشد و اگر چنین است باید بدانید که تا تصمیم جدی در رفع آن نداشته باشید مشکلاتتان را نمی‌توانید حل کنید. البته باید توجه داشته باشید که قطعاً خدای مهربان چنین توانی را به شما داده است، زیرا در تمام این سال‌ها که به تحصیل مشغول بوده‌اید و نیز الان که در سنگر دانشگاه به درس اشتغال دارید، دلیل بر توانایی و لیاقت شما در پیشرفت است. پس معلوم می‌شود نگرانی شما در عدم توانایی، بی‌مورد است و باید با امید به فضل و رحمت خدا حرکت کنید و برای موفقیت خود تلاش کنید. امیدواریم در همه کارهایتان پیروز و سربلند باشید. www.eporsesh.com
موفقیت در زندگی زمانی برای انسان میسر میشود که برای رسیدن به اهدافش تلاش کند. گر چه تلاش به تنهایی کافی نیست و باید برنامهریزی دقیق و حسابشده را هم در نظر گرفت. از مطالعهی زندگی انسانهای موفق این مطلب به خوبی روشن میشود که بدون علم و عمل امکان رسیدن به قلههای سعادت و خوشبختی امکانپذیر نیست. در واقع شکست و ناکامی را باید در کمبود همین دو عامل یعنی علم و تلاش جستجو کرد. یعنی عدم موفقیت افراد یا به خاطر تلاش نکردن آن هاست، یا به خاطر ناآگاهی و بیراهه رفتن آنهاست. مشکلی که شما در این نامه مطرح کردهاید ممکن است به خاطر همین مطلب باشد. ما در این جا علل مختلفی که میتواند چنین مسئلهای را به وجود آورد بررسی میکنیم و سعی میکینم راه حل مناسب آن را ارائه دهیم. علل ناموفق بودن شما ممکن است یکی از موضوعات زیر باشد:
1 دوراندیش نبودن: یکی از شروط موفقیت انسان این است که قبل از دچار مشکل شدن به فکر چاره بیفتد. مثلاً دانشجویی که میخواهد در امتحانات پایان ترم نمره بالایی کسب کند، باید قبل از رسیدن زمان آن، آماده شود. اما اگر غفلت کند و کار را جدی نگیرد قطعاً نمیتواند موفق شود. در سایر کارها هم همین طور است.
2 نداشتن اعتماد به نفس: کسی که استعدادها و توانائیهای خود را باور ندارد و همیشه خود را ناچیز و ناتوان میپندارد، هرگز جرأت اقدام به کار پیدا نمیکند و از این روی دچار شکست و ناامیدی میشود. زیرا همیشه میترسد از عهده کارهایش برنیابد. هر چند در ظاهر هم خود را توانا ببیند. اما اگر به جای خودکمبینی و ناامیدی، بر خدا توکل کند و اعتماد به نفس خود را تقویت نماید، بیشک موفق میشود.
3 نداشتن انگیزه: گاهی انسان برای رسیدن به این هدف انگیزهی کافی ندارد و به همین جهت تلاش زیادی برای به دست آوردن آن نمیکند و در نتیجه ناکام میماند. تنها راه حل آن تقویت انگیزه است که با توجه و تفکر در منافع و فوائد آن کار میسر میشود. به طور مثال دانشآموزی را در نظر بگیرید که به دلیل عدم آگاهی از فواید تحصیل، انگیزه کافی برای درس خواندن ندارد. مسلم است که او در فراگیری درسها دچار مشکل میشود.
4 امید کاذب: گاهی عامل ناموفق بودن انسان، خوشخیالی و امید بیجهت داشتن است. بعضی افراد تصور میکنند کارها خود به خود درست میشود و نیازی به تلاش نیست. بلکه باید منتظر بود که معجزهای شود و یک مرتبه همه چیز درست شود. حتی گاهی این خوشخیالی را به معنای توکل میگیرند. این افراد نه تنها هیچ وقت موفق نمیشوند، بلکه در اثر این طرز تفکر، به سرعت دچار ناامیدی میشوند و اعتماد به نفس خود را از دست میدهند و حتی نسبت به خدا هم بدبین میشوند. در حالی که هرگز معنای توکل این نیست. قرآن به ما یاد میدهد که جز با تلاش به جایی نخواهیم رسید (لیس للانسان الا ما سعی). همچنین امام علی(ع) میفرمایند: از کسانی نباشید که امید به رحمت خدا دارند، ولی هیچ تلاشی نمیکنند(نهجالبلاغه.
).
5 عدم آگاهی از راه درست: برای رسیدن به هدف باید از راهی رفت که به آن منتهی میشود. بیراهه رفتن جز خستگی و ملالت چیز دیگری عاید انسان نمیکند. چه بسا علت شکستها و ناکامیهای ما در رفع مشکلات روزمره همین مطلب باشد. پس لازم است قبل از حرکت، کاملاً بررسی کنیم که از چه راهی به هدف برسیم. بنابر این انسان باید برای هر کاری برنامهریزی دقیق داشته باشد و اگر هم نسبت به آن آگاهی ندارد، سعی کند با مطالعه و تفکر و نیز با مشورت با افراد ذیصلاح، راه درست را بیابد.
6 نداشتن صبر و استقامت: رسیدن به بعضی از اهداف نه تنها نیاز به کار و تلاش فراوان دارد، بلکه باید ناملایمات و سختیهای آن را تحمل کرد. به طور مثال یک کشاورز اگر بخواهد دارای باغ زیبا و پر از درختان پرثمر گردد چارهای ندارد که سالها تلاش کند و از نهالهای درختانش مواظبت نماید. مسلماً کمحوصلگی و بیصبری، او را از رسیدن به هدف باز میدارد. بنابر این اگر انسان در کارها صبر و استقامت نداشته باشد، هنگام روبرو شدن با اولین مشکل و سختی، دچار سستی میگردد و آن را رها میکند.
اینها بعضی از مواردی است که میتواند برای کسب موفقیت ما ایجاد مانع کند.
چه بسا علت ناموفق بودن شما در تصمیماتتان بعضی از این موارد باشد و اگر چنین است باید بدانید که تا تصمیم جدی در رفع آن نداشته باشید مشکلاتتان را نمیتوانید حل کنید. البته باید توجه داشته باشید که قطعاً خدای مهربان چنین توانی را به شما داده است، زیرا در تمام این سالها که به تحصیل مشغول بودهاید و نیز الان که در سنگر دانشگاه به درس اشتغال دارید، دلیل بر توانایی و لیاقت شما در پیشرفت است. پس معلوم میشود نگرانی شما در عدم توانایی، بیمورد است و باید با امید به فضل و رحمت خدا حرکت کنید و برای موفقیت خود تلاش کنید. امیدواریم در همه کارهایتان پیروز و سربلند باشید.
www.eporsesh.com
- [سایر] شوهرم می گوید من قلباً تو را دوست دارم ولی بزبان نمی آورم. خانم گله مند هستند. لطفا ً راهنمایی کنید .
- [آیت الله نوری همدانی] آیا چیزی که وقف میشود باید هنگام وقف - حال چه بالفعل و یا بالقوّة - منفعت داشته باشد؟
- [سایر] برهان لزوم عقل بالفعل چگونه بر وجود امام زمان (عج) دلالت دارد؟
- [سایر] میان فقاهت و ولایت، تلازمی نیست و ولایت فعلیّت ندارد و با «انتخاب شرعی» مردم، فقیه جامع الشرایط «ولایت بالفعل» مییابد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اینجانب جزء خدمه یا مدیر کاروان هستم، و حجّ مستحبّی بجا می آورم. آیا می توانم از اوّل بجای حج تمتّع، نیّت حجّ اِفراد نمایم، و بجای عمره تمتّع، عمره مفرده بجا آورم؟
- [سایر] با عرض سلام خسته نباشید: استاد اینجانب از بنده خواسته تا در مورد مراتب ایمان در قران از سوره مبارک احزاب ایات 35 و 36 و از تفاسیر و نظر کارشناس تحقیقی به عمل اورم. لطفا من را راهنمایی کنید. با تشکر رستمی
- [آیت الله بهجت] اینجانب نمی دانم نماز قضا دارم یا نه، و اصلاً به یاد نمی آورم. تکلیف چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] در صورت انحصار حکم حدّ سرقت به سرقت مأکول (موادّ خوراکی) در سال قحطی، آیا مسروق باید مأکول بالفعل باشد، یا شامل مأکول بالقوّه (هر چه صلاحیّت خوردن دارد) نیز می شود؟
- [سایر] من در زمینه معرفت شناسی دچار شبهاتی هستم و می خواهم مبنای فکری مکاتب مختلف را بدانم و همچنین پاسخ شبهات را به دست آورم شبهات را در سؤالات ذیل مطرح می کنم. لطفاً جهت موضوع معرفت شناسی مرا راهنمایی نموده و منابع معتبری را معرفی نمایید.
- [آیت الله خامنه ای] آیا هنگام غسل ترتیبی مانعی دارد ابتدا پشت خود را شسته و بعد نیت غسل ترتیبی نموده و آن را بجا آورم؟
- [آیت الله خوئی] اگر زمینی را برای زراعت اجاره دهد و مالالاجاره را حاصل همان زمین یا زمین دیگر که فعلًا موجود نیست قرار دهد اجاره صحیح نیست. و اگر مالالاجاره بالفعل موجود باشد مانعی ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه کسی که ضمانت می نماید چنین بگوید: اگر بدهکار قرض تو را نداد من می دهم؛ به این معنی که بالفعل عهده دار قرض شود که در صورت ندادن بدهکار؛ از عهده برآید؛ بعید نیست ضمان صحیح باشد و طلبکار در صورت ندادن بدهکار؛ بتواند از ضامن مطالبه نماید.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر زمینی را برای زراعت اجاره دهد و مال الاجاره را حاصل همان زمین یا زمین دیگر که فعلا موجود نیست قرار دهد اجاره صحیح نیست و اگر مال الاجاره بالفعل موجود باشد یا به مافی الذمه اجاره کند مانعی ندارد
- [آیت الله سیستانی] اگر زمینی را برای زراعت اجاره دهد و مال الاجاره را حاصل همان زمین ، یا زمین دیگر که فعلاً موجود نیست قرار دهد ، و یا اینکه کلی در ذمّه قرار دهد مشروط به آنکه از حاصل همان زمین پرداخت شود ، اجاره صحیح نیست ، و اگر حاصل زمین بالفعل موجود باشد مانعی ندارد .
- [آیت الله خوئی] هرگاه کسی که ضمانت مینماید چنین بگوید اگر بدهکار قرض تو را نداد من میدهم، به این معنی که بالفعل عهدهدار قرض شود که در صورت ندادن بدهکار از عهده برآید بعید نیست ضمان صحیح باشد و طلبکار در صورت ندادن بدهکار، بتواند از ضامن مطالبه نماید.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر در نماز ظهر یا در نماز عصر نیت کند که چهار رکعت نماز می خوانم و معین نکند ظهر است یا عصر نه تفصیلا و نه اجمالا نماز او باطل است و مقصود از نیت اجمالی این است که مثلا نسبت به نماز ظهر قصد کند که انچه اول بر من واجب شده به جا می اورم و نیز کسی که مثلا قضای نماز ظهر بر او واجب است اگر در وقت نماز ظهر بخواهد ان نماز قضا یا نماز ظهر را بخواند باید نمازی را که می خواند در نیت اگر چه اجمالا معین کند مثلا نسبت به قضای نماز ظهر نیت کند انچه را که اول به ذمه من امده به جا می اورم
- [آیت الله مظاهری] لازم نیست بعد از برگشت از حجّ سرمایه بالفعل نظیر پول یا باغ و مغازه و مانند اینها داشته باشد بلکه اگر سرمایه بالقوه نظیر کسب یا زراعت یا حرفهای داشته باشد حجّ بر او واجب است، حتّی افرادی که از راه وجوه شرعیه اداره میشوند نظیر اهل علم، اگر در بازگشت، از وجوه شرعیه به طور متعارف اداره میشوند حجّ بر آنها واجب است، ولی اگر با وجوه شرعیه بخواهند به مکه روند کفایت از حجّ واجبنمیکند، بلکه در بعضی از موارد سفر خالی از اشکال نیست.
- [آیت الله سبحانی] زنی که شوهرش گم شده; اگر بخواهد به دیگری شوهر کند، باید نزد مجتهد عادل برود و به راهنمایی او عمل نماید.
- [آیت الله وحید خراسانی] کسی که قضای چند نماز ایات بر او واجب است چه همه انها برای یک چیز واجب شده باشد مثل ان که سه مرتبه خورشید گرفته و نماز انها را نخوانده است چه برای چند چیز باشد مثل خورشید گرفتن و ماه گرفتن موقعی که قضای انها را می خواند لازم نیست معین کند که برای کدام یک از انهاست هر چند احتیاط مستحب ان است که معین نماید اگر چه به تعیین اجمالی مثل ان که نیت کند اول نماز ایات یا دوم نماز ایاتی که بر من واجب شده قضای ان را به جا می اورم
- [آیت الله اردبیلی] اگر حکومت صالح و شرعی احیانا مصلحت جامعه را در مهار جمعیّت و تنظیم خانواده تشخیص دهد، تشویق جامعه نسبت به آن با راهنمایی راههای حلال و منع از راههای حرام از قبیل سقط کردن جنین مانعی ندارد، ولی الزام افراد به محدود نمودن نسل جایز نیست.