اگر در زندگی معنویت نباشد زندگی خشک و بی روح می شود و آخر خشکی به پوچی می رسد و انسان هیچ می شود .تمام لذت اصلی زندگی ، لذت معنویات است .همه ی لذتها کوتاه و گذرا است . روایت داریم : کسی که گناه بکند من لذت مناجاتم را از او می گیرم . همه ی انسانها تا حدی معنویات را در زندگی شان تجربه کرده اند . انسان وقتی در بن بست قرار می گیرد حتی اگر کافر هم باشد معنویت را تجربه می کند .هرچه بن بست شدیدتر باشد درک انسان نسبت به معنویت شدیدتر می شود. انسانی که معنویت دینی ندارد ولی از زندگی خودش راضی است حداقل این است که مقداری از اخلاقیات را رعایت می کند . این مهم است . هر اقدامی که ما در راستای نظام الهی انجام می دهیم یک اثری روی وجود ما دارد یعنی همان گونه که نمازخواندن اثر دارد راستگویی هم اثر دارد ، غیبت نکرده هم در وجود ما اثر دارد حتی اگر ما آنرا ندانیم . انسانی که راستگو است یک لذتی از زندگی اش می برد که انسان دروغگو این لذت را نمی برد . و شاید هیچ وقت انسان راستگو نتواند آن لذت را برای انسان دروغگو توضیح بدهد . عده ای هستند که نماز نمی خوانند ولی اخلاقیات را رعایت می کنند . عده ای هستند که کافر هستند ولی زندگی خوبی دارند . نکته اش این است که معنویتی که در عالم وجود دارد فقط با نماز حاصل نمی شود . اعمالی که دین برای ما آورده است هر کدام بخشی از معنویت را تامین می کنند . پس یک انسان راستگو از راستگویی اش لذتی می برد و معنویتی کسب می کند که یک انسان دروغگوهیچ وقت آن لذت را نخواهد برد. احترام به والدین اثر معنوی دنیویی زیادی دارد و روح را شاد می کند . همه ی کافرها به جهنم نمی روند ، کافری به جهنم می رود که در مقابل حقیقت عناد دارد یعنی بفهمد که این موضوع حقیقت است ولی زیر بار حقیقت نرود . شهید مطهری در کتاب عدل الهی فصلی بنام عمل خیر از غیر مسلمان دارد که می توانید آنرا مطالعه بکنید. ممکن است که کسی نماز نخواند ولی از زندگی اش راضی باشد .علت این است که این فرد حتما بعضی از اقدامات اخلاقی دینی را انجام می دهد و شاید این فرد برای خواندن نماز توجیه نیست . انسان وقتی از عبادتی محروم شد ، لذت آنرا نمی برد و از لذت آن محروم می شود . یکی از فلسفه های نماز این است که ما می خواهیم به خدا برسیم و با خدا عشق بازی کنیم و عاشق خدا بشویم . عاشق در مقابل معشوق چه رفتاری در پیش می گیرد ؟ انسان هر قدر که خدا را قبول دارد ، به همان اندازه در عشق خدا طمع می کند . بهترین رفتار عاشق نسبت به معشوق این است که معشوق بگوید که او چکار کند . خاصیت نماز این است که عشق خدا را در وجود ما تصویب می کند . این عشق زمانی تصویب می شود که خدا بگوید که من چکار بکنم نه اینکه من کاری را بکنم که خودم خوشم می آید . خیلی از افراد می گویند که ما با خدا راز و نیاز می کنیم ولی ما نماز نمی خوانیم ، این افراد عاشق نیستند و عاشقی را تجربه نکرده اند یعنی فقط بخاطر نیاز خودش به طرف خدا رفته است .
اگر در زندگی معنویت نباشد زندگی خشک و بی روح می شود و آخر خشکی به پوچی می رسد و انسان هیچ می شود .تمام لذت اصلی زندگی ، لذت معنویات است .همه ی لذتها کوتاه و گذرا است . روایت داریم : کسی که گناه بکند من لذت مناجاتم را از او می گیرم . همه ی انسانها تا حدی معنویات را در زندگی شان تجربه کرده اند . انسان وقتی در بن بست قرار می گیرد حتی اگر کافر هم باشد معنویت را تجربه می کند .هرچه بن بست شدیدتر باشد درک انسان نسبت به معنویت شدیدتر می شود.
انسانی که معنویت دینی ندارد ولی از زندگی خودش راضی است حداقل این است که مقداری از اخلاقیات را رعایت می کند . این مهم است . هر اقدامی که ما در راستای نظام الهی انجام می دهیم یک اثری روی وجود ما دارد یعنی همان گونه که نمازخواندن اثر دارد راستگویی هم اثر دارد ، غیبت نکرده هم در وجود ما اثر دارد حتی اگر ما آنرا ندانیم . انسانی که راستگو است یک لذتی از زندگی اش می برد که انسان دروغگو این لذت را نمی برد . و شاید هیچ وقت انسان راستگو نتواند آن لذت را برای انسان دروغگو توضیح بدهد . عده ای هستند که نماز نمی خوانند ولی اخلاقیات را رعایت می کنند . عده ای هستند که کافر هستند ولی زندگی خوبی دارند . نکته اش این است که معنویتی که در عالم وجود دارد فقط با نماز حاصل نمی شود . اعمالی که دین برای ما آورده است هر کدام بخشی از معنویت را تامین می کنند . پس یک انسان راستگو از راستگویی اش لذتی می برد و معنویتی کسب می کند که یک انسان دروغگوهیچ وقت آن لذت را نخواهد برد. احترام به والدین اثر معنوی دنیویی زیادی دارد و روح را شاد می کند . همه ی کافرها به جهنم نمی روند ، کافری به جهنم می رود که در مقابل حقیقت عناد دارد یعنی بفهمد که این موضوع حقیقت است ولی زیر بار حقیقت نرود . شهید مطهری در کتاب عدل الهی فصلی بنام عمل خیر از غیر مسلمان دارد که می توانید آنرا مطالعه بکنید. ممکن است که کسی نماز نخواند ولی از زندگی اش راضی باشد .علت این است که این فرد حتما بعضی از اقدامات اخلاقی دینی را انجام می دهد و شاید این فرد برای خواندن نماز توجیه نیست . انسان وقتی از عبادتی محروم شد ، لذت آنرا نمی برد و از لذت آن محروم می شود . یکی از فلسفه های نماز این است که ما می خواهیم به خدا برسیم و با خدا عشق بازی کنیم و عاشق خدا بشویم . عاشق در مقابل معشوق چه رفتاری در پیش می گیرد ؟ انسان هر قدر که خدا را قبول دارد ، به همان اندازه در عشق خدا طمع می کند . بهترین رفتار عاشق نسبت به معشوق این است که معشوق بگوید که او چکار کند . خاصیت نماز این است که عشق خدا را در وجود ما تصویب می کند . این عشق زمانی تصویب می شود که خدا بگوید که من چکار بکنم نه اینکه من کاری را بکنم که خودم خوشم می آید . خیلی از افراد می گویند که ما با خدا راز و نیاز می کنیم ولی ما نماز نمی خوانیم ، این افراد عاشق نیستند و عاشقی را تجربه نکرده اند یعنی فقط بخاطر نیاز خودش به طرف خدا رفته است .
- [سایر] قرار است که وقتی ما عبادت کنیم چه اتفاقی درزندگی ما بیفتد ؟ اگر ما در زندگی دین نداشته باشیم چه اتفاقی می افتد ؟
- [سایر] لحظه ی مرگ یک فرد چه اتفاقی می افتد ؟
- [سایر] در شب های قدر چه اتفاقی می افتد که تقدیر ما عوض می شود ؟
- [سایر] از زمانی که رستاخیر شکل می گیرد چه اتفاقی می افتد ؟
- [سایر] بعد از وفات امام زمان ولایت ادامه دارد؟چه اتفاقی می افتد؟قیامت می شود؟
- [سایر] در سال 2012 چه اتفاقی می افتد؟ آیا در اسلام هم به این مسئله اشاره شده است؟
- [سایر] آیا ما نمی توانیم بفهمیم که وقتی نماز نمی خوانیم چه اتفاقی در روح ما می افتد ؟
- [سایر] چرا امام حسین(ع) با علم به اینکه می دانست در کربلا چه اتفاقی می افتد به آنجا رفت؟
- [سایر] سلام من وسواس فکری وجسمی دارم وبیشتر فکری کمکم کنیداحساس میکنم اگر این کار را تکرار نکنم یه اتفاقی می افتد ممنون
- [سایر] شرایط تبدیل قرار وثیقه به قرار کفالت چیست و در صورت فرار متهم پس از تبدیل قرار چه اتفاقی برای کفیل می افتد؟
- [آیت الله وحید خراسانی] کسی که به واسطه نداشتن زن به حرام می افتد واجب است زن بگیرد
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسی که به واسطه نداشتن زن؛ به حرام می افتد؛ واجب است زن بگیرد.
- [آیت الله سبحانی] کسی که به واسطه نداشتن زن به حرام می افتد، برای حفظ عفت خود لازم است زن بگیرد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . چشمه ای که مثلاً در زمستان می جوشد و در تابستان از جوشش می افتد فقط وقتی که می جوشد حکم آب جاری را دارد.
- [آیت الله سبحانی] چشمه ای که مثلا در زمستان می جوشد و در تابستان از جوشش می افتد فقط وقتی که می جوشد حکم آب جاری دارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] چشمه ای که مثلا در زمستان می جوشد و در تابستان از جوشش می افتد فقط وقتی که می جوشد حکم اب جاری را دارد
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] چشمه ای که مثلا در زمستان می جوشد و در تابستان از جوشش می افتد؛ فقط وقتی که می جوشد حکم آب جاری را دارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسی که بدون خانه ملکی رفع احتیاجش نمی شود؛ یعنی به زحمت می افتد؛ حج وقتی بر او واجب است که پول خانه را هم داشته باشد.
- [امام خمینی] چشمه ای که مثلا در زمستان می جوشد و در تابستان از جوشش می افتد فقط وقتی که می جوشد حکم آب جاری دارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] چشمه ها و قناتها که گاه می جوشد و گاه از جوشش می افتد، در هنگامی که می جوشد حکم آب جاری دارد.