نسبت دین و دنیا از دیدگاه اسلام چیست؟ آیا هر یک از دین یا دنیا می توانند به طور مستقل از دیگری به هدفشان برسند؟
یکی از محورهای اساسی در مسئله ی سکولاریسم روشن ساختن این نکته است که آیا دین در امور دنیوی دخالت دارد یا نه؟ قایلان به سکولاریسم معتقد به تفکیک دین و دنیا هستند. از نظر آنان رسالت دین، ترویج توحید و عبودیّت است، نه آبادانی دنیا و پرداختن به مسائل دنیوی.[1] متون اسلام و آموزه های آن نشان می دهند که اسلام هم به دنیا توجه دارد و هم به آخرت. محورهایی که این مطلب را ثابت می کنند عبارت اند از: الف) اهداف دین آیات و روایات برای دین اهدافی برشمرده اند که نشان می دهد پرداختن به امور دنیا نیز در متن تعالیم اسلام قرار دارد که به مواردی اشاره می شود: آیه ی اول: (لَقَدْ أَرْسَلْنا بِالبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَ المِیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ).[2] ارسال انبیا برای آن است که مردم با پیروی از کتاب الهی قیام به قسط کنند و با عمل به تعالیم الهی به عدالت اجتماعی نایل شوند. بدین ترتیب از جمله اهداف انبیا بسط قسط و عدل در جامعه است. مرحوم علاّمه طباطبایی در این باره می فرماید: حقیقت دین، تعدیل اجتماع انسان در سیر حیاتی آن است و، به تبع، تعدیل حیاتی یک فرد را هم دربردارد.[3] آیه ی دوم: (یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ).[4] این آیه به مؤمنان می گوید: دعوت خدا و رسول را اجابت کنید، زیرا آنها شما را به چیزی فرامی خوانند که مایه ی حیات شماست؛ و از آن جا که حیات در این آیه مقید نشده است، شامل حیات دنیوی و اخروی، مادی و معنوی، جسمی و روحی و فردی و اجتماعی می شود. انسان ها در پرتو تعالیم انبیا به تعادل می رسند و تعادل، مایه ی حیات و رشد انسان است. مرحوم علاّمه طباطبایی در این باره می فرماید: دین، اجتماع انسانی را در راه فطرت و آفرینش وارد ساخته و به آن موهبت حرّیت و سعادت فطری را، چنان که مقتضی عدل است، می بخشد.[5] و در جای دیگر می فرماید: دین الهی تنها راه سعادت انسانی و اصلاح کننده ی امور حیاتی است. دین است که فطرت را با فطرت اصلاح می کند و قوای مختلفه را به هنگام طغیان به حال اعتدال برمی گرداند و رشته ی زندگانی دنیوی و اخروی و مادی و معنوی انسان را به نظم درمی آورد.[6] آیه ی سوم: (وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّة رَسُولا أَن اعْبُدُوا اللهَ وَ اجْتَنِبُوا الطّاغُوتَ).[7] قرآن بیان می کند که شعار تمامی انبیا عبودیّت و مبارزه با طاغوت و، در نتیجه، رسالت اسلام که دین خاتم است، ترویج توحید و گسترش عدل و داد است و بدین ترتیب، پرداختن به دنیا جزو اهداف رسالت تمامی انبیا بوده است. ب) برنامه های دین با نگاهی به متون دینی و احکام اسلامی درمی یابیم که گستره ی دین امور دنیوی را نیز در برمی گیرد. شکی نیست که اگر رسالت دین شامل عرصه های اجتماعی و سیاسی نباشد، وجود این احکام لغو و بیهوده خواهد بود. در ذیل به نمونه هایی از این احکام اشاره می کنیم: 1. حاکمیّت، ولایت و سرپرستی همه جانبه ی مادی و معنوی و دنیوی و اخروی را برای خدا، رسول(صلی الله علیه وآله) و اولیای خاص او اثبات می کند.[8] 2. حکومت و خلافت در زمین را برای برخی پیامبران گذشته، مانند حضرت داوود (علیه السلام) و سلیمان (علیه السلام) اثبات می کند.[9] 3. داوری و پایان دادن خصومت ها در میان مردم را از وظایف پیامبران الهی معرفی می کند.[10] 4. به کارهای شورایی و جمعی دعوت می کند.[11] 5. عدل گستری و ظلم و فسادزدایی را جزو وظایف اصلی اهل ایمان می داند.[12] 6. احترام به حقوق انسان ها و کرامت بخشی به انسان از اصول سیاست اسلام است[13]. 7. به جهاد و مبارزه با طاغوت ها، مستکبران و زورگویان و نیز تهیه ی امکانات دفاعی امر کرده است.[14] 8. عزّت و سروری را مخصوص خدا و اهل ایمان دانسته و هرگونه سلطه پذیری و ذلّت را نفی کرده است.[15] 9. حقوق متقابل والی و مردم را تعیین و تبیین نموده است.[16] 10. سلطنت و حکومت را برای برخی سلاطین صالح و عادل، مانند طالوت و ذوالقرنین اثبات کرده است.[17] 11. حقوق مهم و کلان مالی را به ولی امر مسلمین و حکومت اسلامی، برای مصرف در راه خیر و صلاح امّت اسلامی اختصاص داده است.[18] 12. در باره ی روابط اجتماعی، امور اقتصادی و معیشتی، طلاق و ازدواج و مسائل جزایی احکامی دارد. ج) آثار و نتایج عمل به دین از جمله راه هایی که می تواند قلمرو دخالت دین در امور دنیوی و توجه آن به دنیای آدمیان را اثبات کند، بررسی آثار و نتایجی است که برای دین در متون دینی و یا تاریخ حیات آدمی بیان شده است. به نمونه هایی از این آثار اشاره می کنیم: 1. نزول برکت؛ قرآن می فرماید: (وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الاِْنْجِیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ)؛ اگر یهود و نصاری به تورات و انجیل عمل می کردند، برکات و نعمت های فراوان خداوند بر آنان نازل می گشت.[19] اگر عمل به تورات و انجیل، سعادت دنیوی و بهره مندی از مواهب دنیوی را به دنبال دارد، به طریق اولی، عمل به قرآن نیز چنین آثاری را به همراه دارد؛ زیرا قرآن به هدایتی بهتر راه نمایی می کند.[20] به هر حال این آیه نشان می دهد که تعالیم انبیا علاوه بر سعادت اخروی به سعادت دنیوی هم توجه دارند و چنین سعادتی را نوید می دهند. 2. پاسخ به نیاز؛ خداوند می فرماید: قرآن روشنگر هر چیز است[21]. یعنی جهل آدمی نسبت به مسائل مورد نیازش را رفع می کند و شکی نیست که داشتن حیات دنیوی سعادتمندانه و متناسب با سعادت اخروی، از نیازهای مهم آدمی است. 3. پرورش یافتن عقل؛ امام علی (علیه السلام) می فرماید: رسولان آمدند تا عقول بشر با تعلیم آن ها شکوفا گردد.[22] شکی نیست که یکی از کاربردهای عقل، تصمیم گیری درباره ی چگونه زیستن و چگونه بودن در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی و ... است، در نتیجه، تعالیم دین شامل همه ی این عرصه ها می گردد تا با هدایت های الهی، عقل در همه ی این عرصه ها شکوفا گردد. بنابراین، با بررسی اهداف، برنامه ها و آثار دین، به این نتیجه رسیدیم که دین در سازندگی و بهبود امور دنیوی و سعادتمندی انسان در دنیا دخالت دارد. پی نوشتها: [1]. مهدی بازرگان، (آخرت و خدا هدف بعثت انبیاء)، کیان، ش 28. [2]. سوره ی حدید، آیه ی 25. [3]. ترجمه ی تفسیر المیزان، ج 6، ص 97، به نقل از: عبدالله نصری، انتظار بشر از دین، ص 133. [4]. سوره ی انفال، آیه ی 24. [5]. ر. ک: ترجمه ی تفسیر المیزان، ج 6، ص 97. [6]. همان، ص 159، به نقل از: عبدالله نصری، انتظار بشر از دین، ص 132. [7]. سوره ی نحل، آیه ی 36. [8]. سوره ی مائده، آیه ی 55؛ سوره ی یوسف، آیه ی 40 و سوره ی مائده، آیات 42 43. [9]. سوره ی نساء، آیات 58 59 و سوره ی مائده، آیه ی 67. [10]. سوره ی ص، آیات 20 26؛ سوره ی نمل، آیات 27 28 و سوره ی نساء، آیه ی 54. [11]. سوره ی نساء، آیات 58 65؛ سوره ی مائده، آیه ی 42؛ سوره ی انبیاء، آیه ی 78، سوره ی انعام، آیه ی 89. [12]. سوره ی شوری، آیه ی 38 و سوره ی آل عمران، آیه ی 159. [13]. سوره ی بقره، آیه ی 279؛ سوره ی هود، آیه ی 113؛ سوره ی نساء، آیه ی 58؛ سوره ی نحل، آیه ی 90؛ سوره ی ص، آیه ی 28 و سوره ی حج، آیه ی 41. [14]. سوره ی اسراء، آیه ی 70؛ سوره ی آل عمران، آیه ی 19 و سوره ی نساء، آیه ی 32. [15]. سوره ی بقره، آیه ی 218؛ سوره ی تحریم، آیه ی 9؛ سوره ی نساء، آیه ی 75؛ سوره ی انفال، آیه ی 60 و سوره ی اعراف، آیه ی 56. [16]. سوره ی منافقون، آیه ی 8؛ سوره ی محمّد، آیه ی 35؛ سوره ی هود، آیه ی 113 و سوره ی آل عمران، آیات 146 و 149. [17]. نهج البلاغه، نسخه ی صبحی صالح، خطبه ی 216. [18]. سوره ی بقره، آیات 246 247 و سوره ی کهف، آیات 83 و 98. [19]. سوره ی مائده، آیه ی 66. [20]. سوره ی اسراء، آیه ی 9. [21]. سوره ی نحل، آیه ی 89. [22]. نهج البلاغه، ترجمه ی فیض الاسلام، خطبه ی اوّل. منبع: تبیین و تحلیل سکولاریسم، سید محمد علی داعی نژاد، انتشارات مرکز مدیریت حوزه ی علمیه قم (1382).
عنوان سوال:

نسبت دین و دنیا از دیدگاه اسلام چیست؟ آیا هر یک از دین یا دنیا می توانند به طور مستقل از دیگری به هدفشان برسند؟


پاسخ:

یکی از محورهای اساسی در مسئله ی سکولاریسم روشن ساختن این نکته است که آیا دین در امور دنیوی دخالت دارد یا نه؟ قایلان به سکولاریسم معتقد به تفکیک دین و دنیا هستند. از نظر آنان رسالت دین، ترویج توحید و عبودیّت است، نه آبادانی دنیا و پرداختن به مسائل دنیوی.[1]
متون اسلام و آموزه های آن نشان می دهند که اسلام هم به دنیا توجه دارد و هم به آخرت. محورهایی که این مطلب را ثابت می کنند عبارت اند از:
الف) اهداف دین
آیات و روایات برای دین اهدافی برشمرده اند که نشان می دهد پرداختن به امور دنیا نیز در متن تعالیم اسلام قرار دارد که به مواردی اشاره می شود:
آیه ی اول:
(لَقَدْ أَرْسَلْنا بِالبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَ المِیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ).[2]
ارسال انبیا برای آن است که مردم با پیروی از کتاب الهی قیام به قسط کنند و با عمل به تعالیم الهی به عدالت اجتماعی نایل شوند. بدین ترتیب از جمله اهداف انبیا بسط قسط و عدل در جامعه است. مرحوم علاّمه طباطبایی در این باره می فرماید:
حقیقت دین، تعدیل اجتماع انسان در سیر حیاتی آن است و، به تبع، تعدیل حیاتی یک فرد را هم دربردارد.[3]
آیه ی دوم:
(یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ).[4]
این آیه به مؤمنان می گوید: دعوت خدا و رسول را اجابت کنید، زیرا آنها شما را به چیزی فرامی خوانند که مایه ی حیات شماست؛ و از آن جا که حیات در این آیه مقید نشده است، شامل حیات دنیوی و اخروی، مادی و معنوی، جسمی و روحی و فردی و اجتماعی می شود. انسان ها در پرتو تعالیم انبیا به تعادل می رسند و تعادل، مایه ی حیات و رشد انسان است.
مرحوم علاّمه طباطبایی در این باره می فرماید:
دین، اجتماع انسانی را در راه فطرت و آفرینش وارد ساخته و به آن موهبت حرّیت و سعادت فطری را، چنان که مقتضی عدل است، می بخشد.[5]
و در جای دیگر می فرماید:
دین الهی تنها راه سعادت انسانی و اصلاح کننده ی امور حیاتی است. دین است که فطرت را با فطرت اصلاح می کند و قوای مختلفه را به هنگام طغیان به حال اعتدال برمی گرداند و رشته ی زندگانی دنیوی و اخروی و مادی و معنوی انسان را به نظم درمی آورد.[6]
آیه ی سوم:
(وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّة رَسُولا أَن اعْبُدُوا اللهَ وَ اجْتَنِبُوا الطّاغُوتَ).[7]
قرآن بیان می کند که شعار تمامی انبیا عبودیّت و مبارزه با طاغوت و، در نتیجه، رسالت اسلام که دین خاتم است، ترویج توحید و گسترش عدل و داد است و بدین ترتیب، پرداختن به دنیا جزو اهداف رسالت تمامی انبیا بوده است.
ب) برنامه های دین
با نگاهی به متون دینی و احکام اسلامی درمی یابیم که گستره ی دین امور دنیوی را نیز در برمی گیرد. شکی نیست که اگر رسالت دین شامل عرصه های اجتماعی و سیاسی نباشد، وجود این احکام لغو و بیهوده خواهد بود. در ذیل به نمونه هایی از این احکام اشاره می کنیم:
1. حاکمیّت، ولایت و سرپرستی همه جانبه ی مادی و معنوی و دنیوی و اخروی را برای خدا، رسول(صلی الله علیه وآله) و اولیای خاص او اثبات می کند.[8]
2. حکومت و خلافت در زمین را برای برخی پیامبران گذشته، مانند حضرت داوود (علیه السلام) و سلیمان (علیه السلام) اثبات می کند.[9]
3. داوری و پایان دادن خصومت ها در میان مردم را از وظایف پیامبران الهی معرفی می کند.[10]
4. به کارهای شورایی و جمعی دعوت می کند.[11]
5. عدل گستری و ظلم و فسادزدایی را جزو وظایف اصلی اهل ایمان می داند.[12]
6. احترام به حقوق انسان ها و کرامت بخشی به انسان از اصول سیاست اسلام است[13].
7. به جهاد و مبارزه با طاغوت ها، مستکبران و زورگویان و نیز تهیه ی امکانات دفاعی امر کرده است.[14]
8. عزّت و سروری را مخصوص خدا و اهل ایمان دانسته و هرگونه سلطه پذیری و ذلّت را نفی کرده است.[15]
9. حقوق متقابل والی و مردم را تعیین و تبیین نموده است.[16]
10. سلطنت و حکومت را برای برخی سلاطین صالح و عادل، مانند طالوت و ذوالقرنین اثبات کرده است.[17]
11. حقوق مهم و کلان مالی را به ولی امر مسلمین و حکومت اسلامی، برای مصرف در راه خیر و صلاح امّت اسلامی اختصاص داده است.[18]
12. در باره ی روابط اجتماعی، امور اقتصادی و معیشتی، طلاق و ازدواج و مسائل جزایی احکامی دارد.
ج) آثار و نتایج عمل به دین
از جمله راه هایی که می تواند قلمرو دخالت دین در امور دنیوی و توجه آن به دنیای آدمیان را اثبات کند، بررسی آثار و نتایجی است که برای دین در متون دینی و یا تاریخ حیات آدمی بیان شده است. به نمونه هایی از این آثار اشاره می کنیم:
1. نزول برکت؛ قرآن می فرماید:
(وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الاِْنْجِیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ)؛ اگر یهود و نصاری به تورات و انجیل عمل می کردند، برکات و نعمت های فراوان خداوند بر آنان نازل می گشت.[19]
اگر عمل به تورات و انجیل، سعادت دنیوی و بهره مندی از مواهب دنیوی را به دنبال دارد، به طریق اولی، عمل به قرآن نیز چنین آثاری را به همراه دارد؛ زیرا قرآن به هدایتی بهتر راه نمایی می کند.[20]
به هر حال این آیه نشان می دهد که تعالیم انبیا علاوه بر سعادت اخروی به سعادت دنیوی هم توجه دارند و چنین سعادتی را نوید می دهند.
2. پاسخ به نیاز؛ خداوند می فرماید:
قرآن روشنگر هر چیز است[21].
یعنی جهل آدمی نسبت به مسائل مورد نیازش را رفع می کند و شکی نیست که داشتن حیات دنیوی سعادتمندانه و متناسب با سعادت اخروی، از نیازهای مهم آدمی است.
3. پرورش یافتن عقل؛ امام علی (علیه السلام) می فرماید:
رسولان آمدند تا عقول بشر با تعلیم آن ها شکوفا گردد.[22]
شکی نیست که یکی از کاربردهای عقل، تصمیم گیری درباره ی چگونه زیستن و چگونه بودن در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی و ... است، در نتیجه، تعالیم دین شامل همه ی این عرصه ها می گردد تا با هدایت های الهی، عقل در همه ی این عرصه ها شکوفا گردد.
بنابراین، با بررسی اهداف، برنامه ها و آثار دین، به این نتیجه رسیدیم که دین در سازندگی و بهبود امور دنیوی و سعادتمندی انسان در دنیا دخالت دارد.
پی نوشتها:
[1]. مهدی بازرگان، (آخرت و خدا هدف بعثت انبیاء)، کیان، ش 28.
[2]. سوره ی حدید، آیه ی 25.
[3]. ترجمه ی تفسیر المیزان، ج 6، ص 97، به نقل از: عبدالله نصری، انتظار بشر از دین، ص 133.
[4]. سوره ی انفال، آیه ی 24.
[5]. ر. ک: ترجمه ی تفسیر المیزان، ج 6، ص 97.
[6]. همان، ص 159، به نقل از: عبدالله نصری، انتظار بشر از دین، ص 132.
[7]. سوره ی نحل، آیه ی 36.
[8]. سوره ی مائده، آیه ی 55؛ سوره ی یوسف، آیه ی 40 و سوره ی مائده، آیات 42 43.
[9]. سوره ی نساء، آیات 58 59 و سوره ی مائده، آیه ی 67.
[10]. سوره ی ص، آیات 20 26؛ سوره ی نمل، آیات 27 28 و سوره ی نساء، آیه ی 54.
[11]. سوره ی نساء، آیات 58 65؛ سوره ی مائده، آیه ی 42؛ سوره ی انبیاء، آیه ی 78، سوره ی انعام، آیه ی 89.
[12]. سوره ی شوری، آیه ی 38 و سوره ی آل عمران، آیه ی 159.
[13]. سوره ی بقره، آیه ی 279؛ سوره ی هود، آیه ی 113؛ سوره ی نساء، آیه ی 58؛ سوره ی نحل، آیه ی 90؛ سوره ی ص، آیه ی 28 و سوره ی حج، آیه ی 41.
[14]. سوره ی اسراء، آیه ی 70؛ سوره ی آل عمران، آیه ی 19 و سوره ی نساء، آیه ی 32.
[15]. سوره ی بقره، آیه ی 218؛ سوره ی تحریم، آیه ی 9؛ سوره ی نساء، آیه ی 75؛ سوره ی انفال، آیه ی 60 و سوره ی اعراف، آیه ی 56.
[16]. سوره ی منافقون، آیه ی 8؛ سوره ی محمّد، آیه ی 35؛ سوره ی هود، آیه ی 113 و سوره ی آل عمران، آیات 146 و 149.
[17]. نهج البلاغه، نسخه ی صبحی صالح، خطبه ی 216.
[18]. سوره ی بقره، آیات 246 247 و سوره ی کهف، آیات 83 و 98.
[19]. سوره ی مائده، آیه ی 66.
[20]. سوره ی اسراء، آیه ی 9.
[21]. سوره ی نحل، آیه ی 89.
[22]. نهج البلاغه، ترجمه ی فیض الاسلام، خطبه ی اوّل.
منبع: تبیین و تحلیل سکولاریسم، سید محمد علی داعی نژاد، انتشارات مرکز مدیریت حوزه ی علمیه قم (1382).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین