بر خلاف تصور برخی، اسلام کرامت زن را تضمین و تامین نموده است. در این باره جای سخن بسیار است ولی به اختصار باید گفت درباره جایگاه زن در قرآن طبق آن چه از مطالعه قرآن کریم به دست میآید، به موارد زیر را میتوان اشاره کرد: 1- مرد و زن از لحاظ ماهیت انسانی و لوازم آن، یکسانند. یعنی هردو (انسان) هستند. نهایت این که در عین داشتن وحدت نوعی، به دو صنف منطقی یا (به تعبیر عرفی) به دو جنس تعلّق دارند. از قدیم نظریّهای (اگرچه نادر) وجود داشته که زنها را انسان نمیدانسته و برای ایشان ماهیت دیگری قائل بوده است. اسلام این نظریّه را به کلّی رد میکند. در آیه اوّل سوره نساء میخوانیم: (یَا أیهَُّا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکمُ مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنهَْا زَوْجَهَا؛ ای مردم! از پروردگارتان که شما را از یک تن آفرید و همسر او را از او آفرید، بترسید). عبارت (خَلَقَ مِنْها زَوْجَها) در این آیه نشان میدهد که جفت حضرت آدم(حضرت حوّا) از جنس او بوده است. این آیه هم چنین تفکر یهودی - مسیحی که زن از دنده مرد آفریده شده را مردود اعلام می دارد، همان گونه که در روایات صحیح از ائمه نیز در این باره مطالبی ذکر شده است. همچنین اشتراک آدم و حوّا در فریفته شدن با وسوسههای شیطانی، بیانگر اشتراک سرنوشت آنان است. قرآن کریم، در هر سه موضعی(1) که به داستان آدم و حوّا میپردازد، میفرماید که آنها یکسان مورد خطاب و نهی خداوند قرار گرفتند و با هم، فریفته وسوسههای شیطان شدند؛ چنین نبود که عامل فریب حوّا، شیطان و عاملِ فریب آدم، حوّا باشد؛ بلکه وسوسهگر و فریب دهنده هر دو، شیطان بوده است. این موضوع تفکر یهودی -مسیحی را که در تورات (عهد عتیق) آمده و شیطان را عامل فریب زن و زن را عامل فریب مرد معرفی می کند ، مردود می دارد. 2. مرد و زن بر اثر عبودیّتِ و انجام تکالیفی که برعهده آنان است، به طور مساوی و یکسان کمال مییابند. چنین نیست که بعضی از انواع و مراتب کمالات انسانی، به مردان اختصاص داشته باشد و زنان را در آن سهمی و مشارکتی نباشد، یا به عکس. 3. در هر یک از دو جناحِ حقّ و باطل، هم مرد و هم زن وجود دارد. چنین نیست که تکیه جناح حق یا جناحِ باطل بر مردان یا زنان باشد. آن چه انسانها را (اعمّ از مرد و زن) در دو جناح حقّ و باطل جای میدهد، ایمان حقیقی و کفر باطنی و نفاق است، نه زن یا مرد بودن. مردان و زنانی که به راستی ایمان آوردهاند و کارهای شایسته میکنند، با هم در پیوندند . مردان و زنان کافر و منافق نیز با یکدیگر ارتباط دارند.(2) خداوند متعال در کنار بیان قصص انبیا و اولیا از زنانی چون آسیه(همسر فرعون) و مریم سخن به میان آورده ؛ ایمان و تقوای ایشان را أُسوه و مَثََلی برای مؤمنان(اعم از زن و مرد) معرفی میکند. 4. بسیاری از تکالیف و مسؤولیتها میان مردان و زنان مشترک است. چه در آیاتی که فقط صیغه مذکّر آمده(3) و چه در آیاتی که هر دو صیغه به کار رفته است. از جمله آیههایی که در آن، هر دو صیغه ذکر شده، آیات 30 و 31 سوره نور است:(قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ... وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ.) به مردان با ایمان بگو چشم های خود را [از نگاه به زنان نامحرم] فرو گیرند و عفاف خود را حفظ کنند... به زنان با ایمان بگو چشم های خود را [از نگاه به مردان نامحرم]فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند. همچنین در آیه دوم از همین سوره میخوانیم:(الزّانِیَةُ وَ الزّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِد مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَة؛ هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید). اشتراک در بسیاری از حقوق و تکالیف به سبب این است که زن و مرد در انسان بودن مشترک هستند اما گذشته از این اشتراک به جهت برخی ویژگی های خاص زنان و مردان در دین اسلام برای آنها مسئولیت های متناسب با جنس و طبعاً حقوق متناسب با مسئولیت ها قرار داده است. تفاوت هایی که سبب تنوّع حقوق و احکام میشوند، به دو بخش کلّی قابل تقسیم است: أ. تفاوتهای جسمانی که با تجربه حسّی قابل درک است و در فیزیولوژی و آناتومی مورد مطالعه قرار میگیرد. ب. تفاوت های روحی که آگاهی به آن از طریق تجربه حسّی مقرون به تجزیه و تحلیلهای عقلانی، امکان پذیر است و در علم روان شناسی و علوم دیگر از آن بحث میشود. با توجه به اینکه تفاوتهای مذکور، سبب اختلافهای اساسی در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی مرد و زن میشود ،باید هنگام تعیین حقوق و تکالیف، مورد توجّه کامل قرار گیرد. طرّاحی تفاوتهاس حقوقی بر اساس تفاوت نقش ها و مسئولیت برای تشکیل و حفظ نظام خانواده و ایجاد آرامش روانی و جسمی و در نتیجه حفظ و بقای نسل بشر لازم و اجتناب ناپذیر و نشانه حکمت و عدالت شارع مقدس است. این گونه نیست که اختلافات دلیل بر برتری افراد یک صنف بر افراد صنف دیگر باشد؛ بلکه ملاک برتری و فضیلت و کرامت در فرهنگ قرآن و اسلام، ایمان و تقوا است: یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ؛(4) ای مردم، ما شما را از مرد و زنی آفریدیم.شما را ملّت ملّت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید. ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست). 5. بین مرد و زن، هیچ تفاوت ناروا و ظالمانهای نباید وجود داشته باشد. هنگام طلوع آفتاب اسلام، اعراب مشرک، آداب و رسومی داشتند که به سبب آن، بر جنس مؤنّث ستمی بزرگ میرفت؛ برای مثال، دختران را زنده به گور میکردند که قرآن کریم در سوره نحل (آیه 58 و 59) و تکویر (آیه 8 و 9) این رسم را به سختی نکوهش میکند یا بچّه های چارپایان را اگر زنده میماندند، فقط از آنِ مردان میدانستند و آن ها را بر زنان حرام میپنداشتند. قرآن این تبعیضها و ستمها را به شدّت تقبیح و رد میکند.(5) 6. همان گونه که مردان در فعّالیتهای اجتماعی و سیاسی مستقلّند، زنان نیز استقلال اجتماعی و سیاسی دارند. نه این که تابع مردان باشند. تا آن جا که تفاوتهای جسمی و روانی و حکمت الهی چیزی را اقتضا نکند، آنان به طور یکسان در شؤون اجتماعی، حقّ مشارکت دارند. بهترین آیههایی که بر استقلال زنان در امور اجتماعی سیاسی دلالت میکند، آیههای 10 و 12 از سوره ممتحنه است. 7. زنان نیز همچون مردان، مالک میشوند و از استقلال اقتصادی بهرهمند هستند. در دنیای غرب، تا همین چند دهه اخیر، زنان استقلال اقتصادی نداشتند، حال آن که در جهان اسلام به سبب آموزه های قرآن، زنان از ابتدا دسترنج خود را مالک و در ارث سهیم میشدند. 8. همان گونه که پدران دارای حقوق خانوادگی هستند، مادران نیز حقوقی دارند که از حقوق پدران هم بیشتر است. تأثیر تکوینی پدر و مادر در تشکیل خانواده، تولّد فرزندان، تهیه وسایل معاش آنان و نیز تعلیم و تربیت ایشان، منشأ یک رشته حقوق خانوادگی برای آنان میشود. مادر از آن رو که نزدیک نُه ماه، فرزند را در شکم خود دارد و تقریباً دو سال، او را شیر میدهد و پرستاری و حضانتِ او را عهده دار است، تأثیری بیش از پدر دارد؛ بنابراین باید حقّی بیش از او داشته باشد؛ به همین جهت، قرآن و روایات، افزون بر آن که حقوق مشترکی را برای والدین اثبات میکنند، بر حقوق مادر بیشتر پای میفشرند. روایات بسیاری وجود دارد که نشان میدهد حقّ مادر بیش از پدر، و بهشت زیر پای مادران است. قرآن و اسلام هیچگاه زنان را از جایگاه انسانیتی که مشترک بین آنها و مردان است تنزّل نداده، حقوق زنان را پایمال نکرده، در حقوق و تکالیفی که مربوط به اصل انسانیت است تفاوتی قائل نشده اگر چه تفاوت های صنفی و مسئولیتی بین زن و مرد که مربوط به برخی از اختلافات جسمی و روانی بین زن و مرد است باعث شده حقوق و تکالیفی متناسب با اختلافات وضع گردد.(6) پی نوشت: 1- سوره بقره،آیات 35 و 36؛سوره أعراف،آیات 1923؛سوره طه،آیات 117122 2- ر.ک: سوره توبه، آیات 67 و 68 و 71؛ سوره نور، آیه 26. 3- بیشتر خطابهای قرآنی و اوامر و نواهی آن، متوجّه مردان و زنان با هم است . هیچ اختصاصی به مردان ندارد؛ اگرچه به دلیل ویژگی زبانِ عرب از جهت صرفی با صیغه های مذکر آمده باشد؛ برای مثال، عبارتِ (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ) (بقره، 183) به این معنا است که ای مردان و زنان با ایمان! روزه بر شما واجب شده است. 4- سوره حجرات، آیه 13 5- سوره انعام،140 6- برای مطالعات بیشتر درباره مسائل زن در اسلام میتوانید به کتاب(نظام حقوق زن در اسلام) نوشته شهید مرتضی مطهری و کتاب (زن در آینه جلال و جمال) نوشته آیتاللّه جوادی آملی و به ویژه فصلنامه کتاب نقد شماره های 12 ، 17 ، 29 ، 31 مراجعه کنید.
بر خلاف تصور برخی، اسلام کرامت زن را تضمین و تامین نموده است. در این باره جای سخن بسیار است ولی به اختصار باید گفت درباره جایگاه زن در قرآن طبق آن چه از مطالعه قرآن کریم به دست میآید، به موارد زیر را میتوان اشاره کرد:
1- مرد و زن از لحاظ ماهیت انسانی و لوازم آن، یکسانند.
یعنی هردو (انسان) هستند. نهایت این که در عین داشتن وحدت نوعی، به دو صنف منطقی یا (به تعبیر عرفی) به دو جنس تعلّق دارند. از قدیم نظریّهای (اگرچه نادر) وجود داشته که زنها را انسان نمیدانسته و برای ایشان ماهیت دیگری قائل بوده است. اسلام این نظریّه را به کلّی رد میکند. در آیه اوّل سوره نساء میخوانیم: (یَا أیهَُّا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکمُ مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنهَْا زَوْجَهَا؛
ای مردم! از پروردگارتان که شما را از یک تن آفرید و همسر او را از او آفرید، بترسید).
عبارت (خَلَقَ مِنْها زَوْجَها) در این آیه نشان میدهد که جفت حضرت آدم(حضرت حوّا) از جنس او بوده است. این آیه هم چنین تفکر یهودی - مسیحی که زن از دنده مرد آفریده شده را مردود اعلام می دارد، همان گونه که در روایات صحیح از ائمه نیز در این باره مطالبی ذکر شده است.
همچنین اشتراک آدم و حوّا در فریفته شدن با وسوسههای شیطانی، بیانگر اشتراک سرنوشت آنان است.
قرآن کریم، در هر سه موضعی(1) که به داستان آدم و حوّا میپردازد، میفرماید که آنها یکسان مورد خطاب و نهی خداوند قرار گرفتند و با هم، فریفته وسوسههای شیطان شدند؛ چنین نبود که عامل فریب حوّا، شیطان و عاملِ فریب آدم، حوّا باشد؛ بلکه وسوسهگر و فریب دهنده هر دو، شیطان بوده است.
این موضوع تفکر یهودی -مسیحی را که در تورات (عهد عتیق) آمده و شیطان را عامل فریب زن و زن را عامل فریب مرد معرفی می کند ، مردود می دارد.
2. مرد و زن بر اثر عبودیّتِ و انجام تکالیفی که برعهده آنان است، به طور مساوی و یکسان کمال مییابند.
چنین نیست که بعضی از انواع و مراتب کمالات انسانی، به مردان اختصاص داشته باشد و زنان را در آن سهمی و مشارکتی نباشد، یا به عکس.
3. در هر یک از دو جناحِ حقّ و باطل، هم مرد و هم زن وجود دارد.
چنین نیست که تکیه جناح حق یا جناحِ باطل بر مردان یا زنان باشد. آن چه انسانها را (اعمّ از مرد و زن) در دو جناح حقّ و باطل جای میدهد، ایمان حقیقی و کفر باطنی و نفاق است، نه زن یا مرد بودن. مردان و زنانی که به راستی ایمان آوردهاند و کارهای شایسته میکنند، با هم در پیوندند . مردان و زنان کافر و منافق نیز با یکدیگر ارتباط دارند.(2)
خداوند متعال در کنار بیان قصص انبیا و اولیا از زنانی چون آسیه(همسر فرعون) و مریم سخن به میان آورده ؛ ایمان و تقوای ایشان را أُسوه و مَثََلی برای مؤمنان(اعم از زن و مرد) معرفی میکند.
4. بسیاری از تکالیف و مسؤولیتها میان مردان و زنان مشترک است.
چه در آیاتی که فقط صیغه مذکّر آمده(3) و چه در آیاتی که هر دو صیغه به کار رفته است. از جمله آیههایی که در آن، هر دو صیغه ذکر شده، آیات 30 و 31 سوره نور است:(قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ... وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ.)
به مردان با ایمان بگو چشم های خود را [از نگاه به زنان نامحرم] فرو گیرند و عفاف خود را حفظ کنند... به زنان با ایمان بگو چشم های خود را [از نگاه به مردان نامحرم]فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند.
همچنین در آیه دوم از همین سوره میخوانیم:(الزّانِیَةُ وَ الزّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِد مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَة؛
هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید).
اشتراک در بسیاری از حقوق و تکالیف به سبب این است که زن و مرد در انسان بودن مشترک هستند اما گذشته از این اشتراک به جهت برخی ویژگی های خاص زنان و مردان در دین اسلام برای آنها مسئولیت های متناسب با جنس و طبعاً حقوق متناسب با مسئولیت ها قرار داده است.
تفاوت هایی که سبب تنوّع حقوق و احکام میشوند، به دو بخش کلّی قابل تقسیم است:
أ. تفاوتهای جسمانی که با تجربه حسّی قابل درک است و در فیزیولوژی و آناتومی مورد مطالعه قرار میگیرد.
ب. تفاوت های روحی که آگاهی به آن از طریق تجربه حسّی مقرون به تجزیه و تحلیلهای عقلانی، امکان پذیر است و در علم روان شناسی و علوم دیگر از آن بحث میشود.
با توجه به اینکه تفاوتهای مذکور، سبب اختلافهای اساسی در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی مرد و زن میشود ،باید هنگام تعیین حقوق و تکالیف، مورد توجّه کامل قرار گیرد.
طرّاحی تفاوتهاس حقوقی بر اساس تفاوت نقش ها و مسئولیت برای تشکیل و حفظ نظام خانواده و ایجاد آرامش روانی و جسمی و در نتیجه حفظ و بقای نسل بشر لازم و اجتناب ناپذیر و نشانه حکمت و عدالت شارع مقدس است.
این گونه نیست که اختلافات دلیل بر برتری افراد یک صنف بر افراد صنف دیگر باشد؛ بلکه ملاک برتری و فضیلت و کرامت در فرهنگ قرآن و اسلام، ایمان و تقوا است:
یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ؛(4)
ای مردم، ما شما را از مرد و زنی آفریدیم.شما را ملّت ملّت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید. ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست).
5. بین مرد و زن، هیچ تفاوت ناروا و ظالمانهای نباید وجود داشته باشد.
هنگام طلوع آفتاب اسلام، اعراب مشرک، آداب و رسومی داشتند که به سبب آن، بر جنس مؤنّث ستمی بزرگ میرفت؛ برای مثال، دختران را زنده به گور میکردند که قرآن کریم در سوره نحل (آیه 58 و 59) و تکویر (آیه 8 و 9) این رسم را به سختی نکوهش میکند یا بچّه های چارپایان را اگر زنده میماندند، فقط از آنِ مردان میدانستند و آن ها را بر زنان حرام میپنداشتند. قرآن این تبعیضها و ستمها را به شدّت تقبیح و رد میکند.(5)
6. همان گونه که مردان در فعّالیتهای اجتماعی و سیاسی مستقلّند، زنان نیز استقلال اجتماعی و سیاسی دارند.
نه این که تابع مردان باشند. تا آن جا که تفاوتهای جسمی و روانی و حکمت الهی چیزی را اقتضا نکند، آنان به طور یکسان در شؤون اجتماعی، حقّ مشارکت دارند. بهترین آیههایی که بر استقلال زنان در امور اجتماعی سیاسی دلالت میکند، آیههای 10 و 12 از سوره ممتحنه است.
7. زنان نیز همچون مردان، مالک میشوند و از استقلال اقتصادی بهرهمند هستند.
در دنیای غرب، تا همین چند دهه اخیر، زنان استقلال اقتصادی نداشتند، حال آن که در جهان اسلام به سبب آموزه های قرآن، زنان از ابتدا دسترنج خود را مالک و در ارث سهیم میشدند.
8. همان گونه که پدران دارای حقوق خانوادگی هستند، مادران نیز حقوقی دارند که از حقوق پدران هم بیشتر است.
تأثیر تکوینی پدر و مادر در تشکیل خانواده، تولّد فرزندان، تهیه وسایل معاش آنان و نیز تعلیم و تربیت ایشان، منشأ یک رشته حقوق خانوادگی برای آنان میشود. مادر از آن رو که نزدیک نُه ماه، فرزند را در شکم خود دارد و تقریباً دو سال، او را شیر میدهد و پرستاری و حضانتِ او را عهده دار است، تأثیری بیش از پدر دارد؛ بنابراین باید حقّی بیش از او داشته باشد؛ به همین جهت، قرآن و روایات، افزون بر آن که حقوق مشترکی را برای والدین اثبات میکنند، بر حقوق مادر بیشتر پای میفشرند.
روایات بسیاری وجود دارد که نشان میدهد حقّ مادر بیش از پدر، و بهشت زیر پای مادران است.
قرآن و اسلام هیچگاه زنان را از جایگاه انسانیتی که مشترک بین آنها و مردان است تنزّل نداده، حقوق زنان را پایمال نکرده، در حقوق و تکالیفی که مربوط به اصل انسانیت است تفاوتی قائل نشده اگر چه تفاوت های صنفی و مسئولیتی بین زن و مرد که مربوط به برخی از اختلافات جسمی و روانی بین زن و مرد است باعث شده حقوق و تکالیفی متناسب با اختلافات وضع گردد.(6)
پی نوشت:
1- سوره بقره،آیات 35 و 36؛سوره أعراف،آیات 1923؛سوره طه،آیات 117122
2- ر.ک: سوره توبه، آیات 67 و 68 و 71؛ سوره نور، آیه 26.
3- بیشتر خطابهای قرآنی و اوامر و نواهی آن، متوجّه مردان و زنان با هم است . هیچ اختصاصی به مردان ندارد؛ اگرچه به دلیل ویژگی زبانِ عرب از جهت صرفی با صیغه های مذکر آمده باشد؛ برای مثال، عبارتِ (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ) (بقره، 183) به این معنا است که ای مردان و زنان با ایمان! روزه بر شما واجب شده است.
4- سوره حجرات، آیه 13
5- سوره انعام،140
6- برای مطالعات بیشتر درباره مسائل زن در اسلام میتوانید به کتاب(نظام حقوق زن در اسلام) نوشته شهید مرتضی مطهری و کتاب (زن در آینه جلال و جمال) نوشته آیتاللّه جوادی آملی و به ویژه فصلنامه کتاب نقد شماره های 12 ، 17 ، 29 ، 31 مراجعه کنید.
- [سایر] جایگاه زن در اسلام چیست؟
- [سایر] نسبت دین و دنیا از دیدگاه اسلام چیست؟
- [سایر] دیدگاه اسلام درباره زن چیست؟
- [سایر] دیدگاه امام علی (علیه السلام) نسبت به وحدت امت اسلام چگونه است؟
- [سایر] جایگاه خانواده را از دیدگاه قرآن تبیین کنید؟
- [سایر] جایگاه دانشگاه از دیدگاه امام خمینی (ره) ؟
- [سایر] از دیدگاه اسلام مرد برتر است یا زن؟
- [سایر] جایگاه زن در خانواده و حدود اختیاراتش از نظر اسلام چه مقدار میباشد؟
- [سایر] جایگاه زن در اسلام , و حقوق و مسئولیت های او چیست ؟
- [سایر] جایگاه زن در اسلام , و حقوق و مسئولیت های او چیست ؟
- [آیت الله سبحانی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر درآید ولی مرد مسلمان می تواند با زن های کافر به طور موقت ازدواج کند.
- [آیت الله سبحانی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر درآید ولی مرد مسلمان می تواند با زن های کافر به طور موقت ازدواج کند.
- [آیت الله بروجردی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [آیت الله خوئی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلًا نمیتواند زن مسلمان بگیرد و باید در قبرستان مسلمانان دفن نشود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] کسی که زن مسلمان دارد نباید زن یهودی و نصرانی را صیغه نماید.
- [آیت الله سیستانی] پدر میتواند از زکات برای پسر فقیرش زن بگیرد ، و همچنین است پسر نسبت به پدر .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در بین خودشان با گذشت، و همکار یکدیگر باشند و نسبت به کفار سخت و از دادن هر گونه اختیار و سلطه به آنها نسبت به امور مسلمین، اجتناب نمایند.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است مسلمان هنگام برخورد با مسلمان دیگر سلام کند و نسبت به سلام کردنِ (سواره به پیاده) و (ایستاده به نشسته) و (کوچکتر به بزرگتر) زیاد سفارش شده است.
- [آیت الله وحید خراسانی] پدر می تواند به پسری که احتیاج به زن گرفتن دارد زکات خود را بدهد که زن بگیرد و همچنین است پسر نسبت به پدر
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلاً نمیتواند زن مسلمان با او ازدواج کند و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.