در مکتب اسلام، قانون گذار واقعی فقط خداوند متعال است. و این انحصار قانون گذاری به خداوند نتیجة طبیعی جهان بینی توحیدی اسلام است، بر اساس دیدگاه خدا محوری و توحیدی اسلام، نه تنها خداوند متعال خالق جهان هستی است (توحید در خالقیت) بلکه همو به تنهایی و بی هیچ شریکی جهان را تدبیر می کند (توحید در ربوبیت) و نیز قوانین حاکم بر افراد و جوامع انسانی را وضع می کند (توحید در ربوبیت تشریعی) و انسان مکلف است که فقط از دستورات و قوانین او اطاعت کند (توحید در عبودیت).[1] فلذا پذیرش هر قانونی، بجز قانون الهی، شرک محسوب می شود، همان سان که اطاعت و پرستش هر کسی جز او، شرک تلقی می گردد. البته ممکن است خداوند، خود به پیامبران و ائمه و یا جانشینان ایشان اجازه وضع برخی از قوانین و مقررات را بدهد.[2] همان طور که دستور اطاعت از آنان را داده است. و روشن است که در چنین مواردی نه جعل قانون شرک محسوب می گردد و نه اطاعت از غیر خدا، چرا که این دو نیز در واقع تجلی دیگری از توحید عملی انسان است. برای روشن تر شدن پاسخ نخست صلاحیت و یا عدم صلاحیت بشر را در وضع قوانین بررسی کنیم و سپس دلیل انحصار قانون گذاری به خداوند را ذکر می کنیم. اول: عدم صلاحیت کافی انسان برای قانون گذاری صلاحیت وضع قانون و صادر کردن امر و نهی استقلالی از آن خدای متعال است و از دیدگاه اسلامی هیچ کس در عرض او حق قانون گذاری ندارد. دلایل این مدعا از این قرار است: 1. انسان چه به صورت فردی و چه به صورت جمعی، صلاحیت علمی لازم و کافی را برای قانون گذاری قانونی که سعادت جاوید انسان را تامین کند، ندارد، چرا که وضع و یا کشف چنین قانونی مبنی بر یک انسان شناسی کامل و شناخت جایگاه انسان در جهان هستی است. و پرواضح است که انسان هنوز بزرگترین مساله و مجهول بشریت است که به موجود ناشناخته لقب گرفته است. 2. انسان قانون گذار، همواره در معرض این لغزش و یا اتهام است که در عمل قانون گذاری منافع خود و وابستگان خود را در نظر گرفته باشد و به همین دلیل قوانین موضوعه او از قدرت نفوذ و مقبولیت همگانی برخوردار نیست. 3. حتی اگر از دو مطلب فوق چشم پوشی کنیم و انسان را دارای علم و صلاحیت اخلاقی لازم و کافی بدانیم باز هم از جهت دیگری فاقد صلاحیت لازم برای قانون گذاری است و آن آفت غفلت، خطا و نیسان است. انسان عالم هم در بسیاری از موارد به دلیل غفلت یا نسیان، دچار خطا می شود. و به همین دلیل نمی توان بر قانون گذاری او به طور کلی مهر صحت نهاد. 4. قوانین تا زمانی که از جانب مقامی والا و بالا صادر نگردد، قدرت نفوذ و الزام نخواهد داشت مگر آن که با خواست انسان موافق باشد. و از آنجا که بسیاری از قوانین بر خلاف میل افراد است، در چنین مواردی چون قانون گذاران هیچ برتری ذاتی بر قانون پذیران ندارند، قوانین موضوعة آنان از مقبولیت و نفوذ بی بهره خواهد ماند.[3] دوم: صلاحیت انحصاری خداوند از آنچه گذشت، دلیل انحصار حق قانون گذاری به خداوند که از لوازم اعتقاد به توحید است به خوبی روشن می شود؛ چرا که: اولاً: خداوند به همة حقایق آشکار و پنهان عالم و آدم و سعادت و شقاوت انسان و برنامه های لازم برای کمال او آگاه است. و هیچ کس جز او از چنین علمی برخوردار نیست. ثانیاً: خداوند، خود از جعل و اعتبار قوانین هیچ سود و زیانی نمی برد و تنها بر اساس لطفش نسبت به بندگان و در جهت رشد و تعالی انسان به وضع قانون پرداخته و آنها را از طریق ارسال رسل و انزال کتب به انسان ابلاغ فرموده است. ثالثاً: خطا و غفلت و نسیان هرگز به ساحت قدسی ربوبی راه ندارد. رابعاً: تفوق و برتری ذاتی تکوینی و تشریعی خداوند بر همة انسان ها اعم از موافق قانون یا مخالف آن روشن است، بنابراین دستور او، اگر چه مخالف خواسته و منافع فرد یا گروهی هم باشد، همچنان نافذ خواهد بود، چرا که همه خود را محکوم ارادة او؛ می دانند.[4] بنابراین تنها خداوند است که اولاً قدرت بر قانون گذاری دارد، ثانیاً حق قانون گذاری دارد و جز او کس دیگری نه می تواند و نه حق دارد به این کار دست بزند مگر ن "آن که او سخود اا آن که او اجازه دهد. و با توجه به این واقعیات فیلسوفان مسلمان در اثبات نیازمندی به دین وحیانی چنین گفته اند: 1. انسان ذاتا موجودی اجتماعی و به اصطلاح مدنی بالطبع است. 2. در برخورد با هم نوعان گریزی از اختلاف نیست. 3. برای رفع اختلاف، به قانون کامل و جهان شمول نیاز است که همة ویژگی های انسان را در نظر آورد. 4. تدوین چنین قانونی جز از کسی که آفرینندة انسان و دیگر موجودات است بر نمی آید.[5] برای مطالعة بیشتر ر. ک به: 1. درآمدی بر حقوق اسلامی، تالیف دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، ج 1، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1364. 2. حقوق و سیاست در قرآن، محمد تقی مصباح یزدی، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1377. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . محمد تقی مصباح یزدی، معارف قرآن، ج 1 - 3، قم، موسسه در راه حق، 1373، ص 49. [2] . همو، معارف قرآن، ج 4 و 5، قم، موسسة آموزشی و پژوهشی امام (ره)، 1376، ص 38. [3] . فلسفة حقوق، تدوین، قدرت ... خسرو شاهی، مصطفی دانش پژوه، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1378، ص 65 - 66. [4] . همان، ص 66 67. [5] . ابن سینا، الشفاء الالهیات، قم، منشورات مکتبة آیت الله مرعشی، 1404 ق، ص 441، و صدر المتالهین، المبدء و المعاد، تهران، انجمن فلسفة ایران، 1354 ش، ص 488، 489.
چرا خداوند برای انسان ها احکام دینی صادر فرموده است آیا خود انسان ها نمی توانند قانون اجتماعی وضع کنند؟
در مکتب اسلام، قانون گذار واقعی فقط خداوند متعال است. و این انحصار قانون گذاری به خداوند نتیجة طبیعی جهان بینی توحیدی اسلام است، بر اساس دیدگاه خدا محوری و توحیدی اسلام، نه تنها خداوند متعال خالق جهان هستی است (توحید در خالقیت) بلکه همو به تنهایی و بی هیچ شریکی جهان را تدبیر می کند (توحید در ربوبیت) و نیز قوانین حاکم بر افراد و جوامع انسانی را وضع می کند (توحید در ربوبیت تشریعی) و انسان مکلف است که فقط از دستورات و قوانین او اطاعت کند (توحید در عبودیت).[1] فلذا پذیرش هر قانونی، بجز قانون الهی، شرک محسوب می شود، همان سان که اطاعت و پرستش هر کسی جز او، شرک تلقی می گردد.
البته ممکن است خداوند، خود به پیامبران و ائمه و یا جانشینان ایشان اجازه وضع برخی از قوانین و مقررات را بدهد.[2] همان طور که دستور اطاعت از آنان را داده است. و روشن است که در چنین مواردی نه جعل قانون شرک محسوب می گردد و نه اطاعت از غیر خدا، چرا که این دو نیز در واقع تجلی دیگری از توحید عملی انسان است. برای روشن تر شدن پاسخ نخست صلاحیت و یا عدم صلاحیت بشر را در وضع قوانین بررسی کنیم و سپس دلیل انحصار قانون گذاری به خداوند را ذکر می کنیم.
اول: عدم صلاحیت کافی انسان برای قانون گذاری
صلاحیت وضع قانون و صادر کردن امر و نهی استقلالی از آن خدای متعال است و از دیدگاه اسلامی هیچ کس در عرض او حق قانون گذاری ندارد. دلایل این مدعا از این قرار است:
1. انسان چه به صورت فردی و چه به صورت جمعی، صلاحیت علمی لازم و کافی را برای قانون گذاری قانونی که سعادت جاوید انسان را تامین کند، ندارد، چرا که وضع و یا کشف چنین قانونی مبنی بر یک انسان شناسی کامل و شناخت جایگاه انسان در جهان هستی است. و پرواضح است که انسان هنوز بزرگترین مساله و مجهول بشریت است که به موجود ناشناخته لقب گرفته است.
2. انسان قانون گذار، همواره در معرض این لغزش و یا اتهام است که در عمل قانون گذاری منافع خود و وابستگان خود را در نظر گرفته باشد و به همین دلیل قوانین موضوعه او از قدرت نفوذ و مقبولیت همگانی برخوردار نیست.
3. حتی اگر از دو مطلب فوق چشم پوشی کنیم و انسان را دارای علم و صلاحیت اخلاقی لازم و کافی بدانیم باز هم از جهت دیگری فاقد صلاحیت لازم برای قانون گذاری است و آن آفت غفلت، خطا و نیسان است. انسان عالم هم در بسیاری از موارد به دلیل غفلت یا نسیان، دچار خطا می شود. و به همین دلیل نمی توان بر قانون گذاری او به طور کلی مهر صحت نهاد.
4. قوانین تا زمانی که از جانب مقامی والا و بالا صادر نگردد، قدرت نفوذ و الزام نخواهد داشت مگر آن که با خواست انسان موافق باشد. و از آنجا که بسیاری از قوانین بر خلاف میل افراد است، در چنین مواردی چون قانون گذاران هیچ برتری ذاتی بر قانون پذیران ندارند، قوانین موضوعة آنان از مقبولیت و نفوذ بی بهره خواهد ماند.[3]
دوم: صلاحیت انحصاری خداوند
از آنچه گذشت، دلیل انحصار حق قانون گذاری به خداوند که از لوازم اعتقاد به توحید است به خوبی روشن می شود؛ چرا که:
اولاً: خداوند به همة حقایق آشکار و پنهان عالم و آدم و سعادت و شقاوت انسان و برنامه های لازم برای کمال او آگاه است. و هیچ کس جز او از چنین علمی برخوردار نیست.
ثانیاً: خداوند، خود از جعل و اعتبار قوانین هیچ سود و زیانی نمی برد و تنها بر اساس لطفش نسبت به بندگان و در جهت رشد و تعالی انسان به وضع قانون پرداخته و آنها را از طریق ارسال رسل و انزال کتب به انسان ابلاغ فرموده است.
ثالثاً: خطا و غفلت و نسیان هرگز به ساحت قدسی ربوبی راه ندارد.
رابعاً: تفوق و برتری ذاتی تکوینی و تشریعی خداوند بر همة انسان ها اعم از موافق قانون یا مخالف آن روشن است، بنابراین دستور او، اگر چه مخالف خواسته و منافع فرد یا گروهی هم باشد، همچنان نافذ خواهد بود، چرا که همه خود را محکوم ارادة او؛ می دانند.[4] بنابراین تنها خداوند است که اولاً قدرت بر قانون گذاری دارد، ثانیاً حق قانون گذاری دارد و جز او کس دیگری نه می تواند و نه حق دارد به این کار دست بزند مگر ن "آن که او سخود اا
آن که او اجازه دهد.
و با توجه به این واقعیات فیلسوفان مسلمان در اثبات نیازمندی به دین وحیانی چنین گفته اند:
1. انسان ذاتا موجودی اجتماعی و به اصطلاح مدنی بالطبع است.
2. در برخورد با هم نوعان گریزی از اختلاف نیست.
3. برای رفع اختلاف، به قانون کامل و جهان شمول نیاز است که همة ویژگی های انسان را در نظر آورد.
4. تدوین چنین قانونی جز از کسی که آفرینندة انسان و دیگر موجودات است بر نمی آید.[5]
برای مطالعة بیشتر ر. ک به:
1. درآمدی بر حقوق اسلامی، تالیف دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، ج 1، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1364.
2. حقوق و سیاست در قرآن، محمد تقی مصباح یزدی، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1377.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . محمد تقی مصباح یزدی، معارف قرآن، ج 1 - 3، قم، موسسه در راه حق، 1373، ص 49.
[2] . همو، معارف قرآن، ج 4 و 5، قم، موسسة آموزشی و پژوهشی امام (ره)، 1376، ص 38.
[3] . فلسفة حقوق، تدوین، قدرت ... خسرو شاهی، مصطفی دانش پژوه، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1378، ص 65 - 66.
[4] . همان، ص 66 67.
[5] . ابن سینا، الشفاء الالهیات، قم، منشورات مکتبة آیت الله مرعشی، 1404 ق، ص 441، و صدر المتالهین، المبدء و المعاد، تهران، انجمن فلسفة ایران، 1354 ش، ص 488، 489.
- [سایر] با توجه به این که انسان اهل تفکر و اندیشه است، تقلید در احکام دینی چه ضرورت دارد؟
- [سایر] این که رای رهبری در انتخابات نباید مشخص باشد یک قانون شرعی است یا اجتماعی؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] رابطه حکم حکومتی با احکام اوّلیّه و ثانویّه چیست؟ آیا احکامی که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و امیرالمؤمنین(علیه السلام) در خصوص نظم بخشیدن به امور اجتماعی زمان خود، و همچنین نصب افراد به مناصب مختلف حکومتی صادر می کردند، از مصادیق احکام حکومتی است؟
- [سایر] معنای حکومت دینی چیست؟ حاکمیت متدینان؛ اجرای احکام دینی یا برآمدن همه ارکان حکومت از دین؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اخیرا شرکت و عضویت در شبکه های اجتماعی خیلی رایج شده است؛ لطفا حکم شرعی آن را مرقوم فرمایید؟
- [سایر] احکام دینی زیادی دچار شبهه شده اند، به طور کلی در مقابل این شبهات چه کنیم؟
- [سایر] در حکومت دینی، نظر و رأی مردم مهمتر است یا احکام دین؟
- [سایر] آیا کسی که در آموختن احکام دینی مورد نیاز خود کوتاهی میکند، گناهکار است؟
- [آیت الله خامنه ای] آیا کسی که در آموختن احکام دینیِ مورد نیاز خود کوتاهی می کند، گناهکار است؟
- [آیت الله بهجت] آیا خوردن دست پخت همسر که تقیّدی به نماز و احکام دینی ندارد، جایز است؟
- [آیت الله علوی گرگانی] احکام نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا بجا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترکنماید.
- [امام خمینی] قانونی که اخیراً به اسم قانون خانواده به امر عمال اجانب برای هدم احکام اسلام و بر هم زدن کانون خانواده مسلمانان از مجلسین غیر قانونی و شرعی رژیم سابق گذشته است، بر خلاف احکام اسلام، و امرکننده و رأیدهندگان از نظر شرع و قانون مجرم هستند، و زنهایی که به استناد آن قانون به امر محکمه طلاق داده میشوند، طلاق آنها باطل و زنهای شوهرداری هستند که اگر شوهر کنند زناکارند. و کسی که دانسته آنها را بگیرد زناکار است، و مستحق حد شرعی، و اولادهای آنها اولاد غیر شرعی، وارث نمیبرند، و سایر احکام اولاد زنا بر آنها جاری است، چه محکمه مستقیماً طلاق بدهد یا امر دهد طلاق دهند، و شوهر را الزام کنند به طلاق.
- [آیت الله شبیری زنجانی] انسان نمیتواند برخی از مسائل را از یک مجتهد و برخی دیگر را از مجتهد دیگر تقلید کند، ولی اگر یکی از مجتهدین در یک باب از احکام - مثلاً در باب نماز - از دیگران اعلم باشد و مجتهد دیگر در باب دیگر - مثلاً روزه - اعلم باشد، باید در احکام نماز از مجتهد اول و در احکام روزه از مجتهد دوم تقلید کند.
- [آیت الله جوادی آملی] .مرجع تقلید باید مجتهد، زنده،بالغ، عاقل، مرد، شیعه دوازده امامی، حلالزاده و عادل باشد و در فهمیدن احکام خدا از منابع دینی، هیچ مجتهدی از او داناتر ( یعنی ماهرتر) نباشد و بنا بر احتیاط لازم، مبتلا به حب دنیا نباشد. جواز تقلید زنان از زن مجتهدی که هیچ مجتهدی از او اعلم نباشد، بعید نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] چهارم: نجس کردن مسجد حرام است و پاک کردن آن واجب است و شرح این مسأله در بحث احکام مسجد در مکان نمازگزار به خواست خدا خواهد آمد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . لازمه ایمان به خداوند متعال و ایمان به انبیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین و ایمان به احکام الهی آن است که شخص مؤمن، قلباً از منکر و معصیت خداوند متعال، منزجر باشد، و منکر را قلباً انکار کند.
- [آیت الله جوادی آملی] .بنا بر احتیاط واجب برای یاد دادن احکام واجبِ نماز مزد نگیرند و مسئول اموال بیت المال باید نیاز یاد دهنده احکام واجب نماز را برطرف نماید. دریافت مزد برای یاد دادن احکام مستحبِ نماز, جایز است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . چون اقتصاد و تجارت جامعه مسلمانان در اثر غفلت هایی که شده و وابسته به بانک ها گردیده است، تا بانک ها وضع خود را با تعالیم اقتصادی اسلامی تطبیق نکرده اند، مسلمانان متمکن با همکاری یکدیگر مؤسسات قرض الحسنه اسلامی تأسیس کنند و این مخالفت علنی با احکام خدا را به اطاعت احکام او مبدل سازند.
- [آیت الله بروجردی] نُه چیز روزه را باطل میکند:اوّل:خوردن و آشامیدن.دوم:جماع.سوم:استمناء و استمناء: آن است که انسان با خود کاری کند که منی از او بیرون آید.چهارم:دروغ بستن به خدا و پیغمبر و جانشینان پیغمبر عَلَیْهمُالسَّلَام.پنجم:رساندن غبار غلیظ به حلق.ششم:فرو بردن تمام سر در آب.هفتم:باقیماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح.هشتم:اماله کردن با چیزهای روان.نهم:قی کردن.و احکام اینها در مسائل آینده گفته میشود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] بر کاسب لازم است احکام خرید و فروش را در موارد محلّ ابتلاء یاد بگیرد، تا در اثر ندانستن احکام، به حرام گرفتار نشود، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده: کسی که میخواهد خرید و فروش کند، باید احکام آن را یاد بگیرد و اگر پیش از یاد گرفتن احکام آن خرید و فروش کند، به واسطه گرفتار شدن معاملههای باطل و شبههناک به هلاکت میافتد.