آیا از دیدگاه قرآن اهمیت علم منحصر به علوم دینی است؟ یا مطلق علم؟
آیا از دیدگاه قرآن اهمیت علم منحصر به علوم دینی است؟ یا مطلق علم؟ ممکن است بعضی چنین تصوّر کنند که این همه تأکیدات که دربارة فرا گرفتن تعلیم و تعلّم و نشر علوم و دانشها در آیات قرآن مجید آمده است، تنها ناظر به علوم دینی است و آنچه را در بحث حکومت اسلامی و گسترش همة علوم مورد توجه است شامل نمی‌شود. ولی این اشتباه بزرگی است، زیرا هم از آیات قرآن وهم از روایات اسلامی اهمیت علم و تعلیم و تربیت به طور مطلق استفاده می‌شود. شواهد این معنی فراوان است از جمله در آیات قرآن، موارد زیر به چشم می‌خورد 1 در داستان آدم (ع) مسألة تعلیم اسماء بیان شده که اشارة به علم و آگاهی بر اسرار آفرینش تمام موجودات است نه تنها علوم دینی (و علَّم آدم الاسماء کلَّها)(1) 2 در سورة الرحمن به تعلیم بیان از سوی خداوند پرداخته، و آن را به عنوان یک موهبت عظیم الهی در آغاز سوره‌ای که مجموعة بزرگترین نعمتها در آن ذکر شده است معرفی می‌کند (علَّمه البیان)(2) 3 در سورة یوسف به علم تعبیر خواب و حکایت رؤیاها از حوادث آینده که گاه می‌تواند در سرنوشت ملتی همچون ملت مصر اثر بگذارد اشاره کرده از قول یوسف، نقل می‌کند (ذلکما ممّا علَّمنی ربّی)(3) 4 باز در همین سوره به مسألة تدبیر امر یک کشور و آگاهی بر مدیریت بیت‌المال اشاره کرده، از قول یوسف خطاب به عزیز مصر می‌گوید: (اجعلنی علی خزائن الارض انّی حفیظ علیم(4) مرا بر خزائن این سرزمین بگمار که من نگاهدارنده و آگاهم (و مدیریت آن را به خوبی می‌دانم)). 5 (در همین مدیریت یک کشور) داستان طالوت و جالوت، هنگامی که دلیل انتخاب طالوت را از سوی پیغمبر آن زمان (اشموئیل) بیان می‌کند، می‌گوید: (انَّ الله اصطفاه علیکم وزاده بسطةً فی العلم و الجسم(5) خداوند او را بر شما برگزیده است، و علم و قدرت جسمانی او را وسعت بخشیده). بدیهی است امتیاز طالوت بر سایر بنی اسرائیل تنها در معارف الهی نبود، بلکه آگاهی و مدیریت در امور نظامی و سیاسی که در نهاد این جوان هوشیار و مدبر وجود داشت، نیز مورد توجه و استدلال بوده است. 6 در داستان داود (ع) نیز تعلیم صنعت لبوس (علم زره بافی) را یکی از افتخارات بزرگ او می‌شمرد بلکه (لبوس) به گفتة طبرسی در مجمع البیان هرگونه اسلحه دفاعی و تهاجمی را شامل می‌شود و منحصر به زره نیست، می‌فرماید: (و علّمناه صنعة لبوسٍ لکم لتحصنکم من باسکم.)(6) 7 در سورة کهف در داستان موسی و خضر، از علوم و دانشهایی سخن می‌گوید که از سوی خضر (ع) به موسی (ع) آموخته شده و هیچ کدام از آنها از علوم و معارف دینی به معنی خاص نبود، بلکه از علومی بود که جامعة انسانی را طبق نظام احسن اداره می‌کند، می‌فرماید: (فوجدا عبداً من عبادنا اتیناه رحمةً من عندنا و علَّمناه من لدُّناً علماً(7) در آنجا (موسی و دوست همسفرش یوشع) بنده‌ای از بندگان ما را یافتند که او را مشمول رحمت خود ساخته و از سوی خود، علم فراوانی به او تعلیم داده بودیم). و سپس در آیات بعد، سه نمونه از این علوم را مشروحاً بیان می‌کند که هیچ کدام از علوم و معارف دینی نیست، بلکه همة آنها مربوط به تدبیر امور زندگی است. 8 در سورة نمل از آگاهی سلیمان نسبت به چگونگی سخن گفتن پرندگان سخن به میان آورده و آن را به عنوان یکی از افتخارات سلیمان که به آن مباهات می‌کرد ذکر می‌کند: (و قال یا ایُّها النّاس علِّمنا منطق الطَّیر(8) گفت ای مردم زبان پرندگان به ما تعلیم داده شده است). 9 در اواخر سورة کهف در داستان ذی القرنین، سخن از سدّ سازی او به عنوان یک واقعة مهم به میان آمده، و حتی جزئیاتی از چگونگی تدبیر او در امر ساختن یک سدّ نیرومند آهنین، برای جلوگیری از هجوم قبایل فاسد و مفسد (یأجوج و مأجوج) را بیان می‌کند: (آتونی زبر الحدید حتّی اذا ساوی بین الصَّدفین قال انفخوا حتّی اذا جعله ناراً قال اتونی افرغ علیه قطراً(9) قطعات بزرگ آهن را برایم بیاورید (و آنها را روی هم بچینید) تا هنگامی که کاملًا میان دو کوه را بپوشانید، سپس گفت (در اطراف آن آتش بیفروزید و) در آن بدمید (آنها دمیدند) تا قطعات آهن را سرخ و گداخته کرده، گفت اکنون مس مذاب برایم بیاورید تا بر روی آن بریزم). این موهبت نیز علم و دانش سد سازی بود. 10 در سورة لقمان نیز در آیاتی که شرح وصایای لقمان را به فرزندش می‌دهد به یک سلسله دستورات برخورد می‌کنیم که جنبة روانشناسی و اجتماعی و مردم داری دارد که رعایت آنها برای همگان در زندگی نیز مهم و کارساز است، از جمله اینکه به پسرش دستور می‌دهد نسبت به مردم بی‌اعتنایی و ترشرویی نکن، مغرورانه بر زمین راه نرو، در راه رفتن اعتدال را رعایت کن، بلند سخن نگو و فریاد نکش و صبر و شکیبایی و استقامت در کارها داشته باش ((10) این درحالی است که خداوند مقام لقمان را به خاطر برخورد از موهبت علم و حکمت و دانش، بزرگ داشته است، تا آنجا که سخن او را در کنار سخن خویش قرار داده است 11 در سورة سباٌ در شرح حال سلیمان، سخن از برنامه‌های گستردة عمرانی وهنری به میان آمده است، که پریان زیر نظر سلیمان، انجام می‌دادند (یعملون له ما یشاء من محاریب و تماثیل و جفان کالجواب و قدورٍ راسیات(11) آنها هر چه سلیمان می‌خواست (و دستور می‌داد) برایش درست می‌کردند. معبدها و تمثالها و ظروف بزرگ غذا همانند حوض‌ها و دیگهای ثابت). و در آیة قبل از آن، به دستیابی سلیمان به دانش ذوب فلزّات، اشاره کرده می‌فرماید: (وارسلنا له عین القطر(12) ما چشمه‌های مس (مذاب) را برای او روان ساختیم). 12 در سورة بقره، دربارة زمامداری داود پیامبر، می‌فرماید: (و قتل داود جالوت و آتاه الله الملک و الحکمة و علَّمه ممّا یشاء(13) داود جالوت را کشت و خداوند، حکومت و دانش را به او بخشید و از آنچه می‌خواست به او تعلیم داد). روشن است، علم و حکمت در اینجا دانشی است که برای تدبیر ملک و مملکت لازم است و اگر معنی وسیعتری نیز داشته باشد، این بخش از علوم مربوط به کشور داری و نظام حکومت را قطعاً شامل می‌شود. از مجموع اشاراتی که در آیات فوق و بعضی دیگر از آیات قرآن وارد شده، به خوبی می‌توان استفاده کرد که برخلاف پندار کسانی که تصوّر می‌کنند، قرآن تنها به علوم دین و معارف الهیّه اهمیت داده و سخنی از علوم دیگر به میان نیاورده است، قرآن برای این بخش از علوم اهمیت فوق العاده‌ای قائل است و آن را از مواهب بزرگ الهیّه می‌شمرد و مسلمانان را تشویق به فراگیری هر گونه علم مفید و نافع در زندگی مادّی و معنوی می‌نماید. پی‌نوشت‌ (1) بقره/ 31 (2) الرحمن/ 4 (3) یوسف/ 37 (4) یوسف/ 55 (5) بقره/ 247 (6) انبیاء/ 8 (7) کهف/ 65 (8) نمل/ 16 (9) کهف/ 96 (10) آیات 17 تا 19 سورة لقمان (. (11) سباء/ 13 (12) سباء/ 12 (13) بقره/ 251 پیام قرآن ج 10، حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی و سایر همکاران
عنوان سوال:

آیا از دیدگاه قرآن اهمیت علم منحصر به علوم دینی است؟ یا مطلق علم؟


پاسخ:

آیا از دیدگاه قرآن اهمیت علم منحصر به علوم دینی است؟ یا مطلق علم؟
ممکن است بعضی چنین تصوّر کنند که این همه تأکیدات که دربارة فرا گرفتن تعلیم و تعلّم و نشر علوم و دانشها در آیات قرآن مجید آمده است، تنها ناظر به علوم دینی است و آنچه را در بحث حکومت اسلامی و گسترش همة علوم مورد توجه است شامل نمی‌شود.
ولی این اشتباه بزرگی است، زیرا هم از آیات قرآن وهم از روایات اسلامی اهمیت علم و تعلیم و تربیت به طور مطلق استفاده می‌شود.
شواهد این معنی فراوان است از جمله در آیات قرآن، موارد زیر به چشم می‌خورد
1 در داستان آدم (ع) مسألة تعلیم اسماء بیان شده که اشارة به علم و آگاهی بر اسرار آفرینش تمام موجودات است نه تنها علوم دینی (و علَّم آدم الاسماء کلَّها)(1)
2 در سورة الرحمن به تعلیم بیان از سوی خداوند پرداخته، و آن را به عنوان یک موهبت عظیم الهی در آغاز سوره‌ای که مجموعة بزرگترین نعمتها در آن ذکر شده است معرفی می‌کند (علَّمه البیان)(2)
3 در سورة یوسف به علم تعبیر خواب و حکایت رؤیاها از حوادث آینده که گاه می‌تواند در سرنوشت ملتی همچون ملت مصر اثر بگذارد اشاره کرده از قول یوسف، نقل می‌کند (ذلکما ممّا علَّمنی ربّی)(3)
4 باز در همین سوره به مسألة تدبیر امر یک کشور و آگاهی بر مدیریت بیت‌المال اشاره کرده، از قول یوسف خطاب به عزیز مصر می‌گوید: (اجعلنی علی خزائن الارض انّی حفیظ علیم(4) مرا بر خزائن این سرزمین بگمار که من نگاهدارنده و آگاهم (و مدیریت آن را به خوبی می‌دانم)).
5 (در همین مدیریت یک کشور) داستان طالوت و جالوت، هنگامی که دلیل انتخاب طالوت را از سوی پیغمبر آن زمان (اشموئیل) بیان می‌کند، می‌گوید: (انَّ الله اصطفاه علیکم وزاده بسطةً فی العلم و الجسم(5) خداوند او را بر شما برگزیده است، و علم و قدرت جسمانی او را وسعت بخشیده).
بدیهی است امتیاز طالوت بر سایر بنی اسرائیل تنها در معارف الهی نبود، بلکه آگاهی و مدیریت در امور نظامی و سیاسی که در نهاد این جوان هوشیار و مدبر وجود داشت، نیز مورد توجه و استدلال بوده است.
6 در داستان داود (ع) نیز تعلیم صنعت لبوس (علم زره بافی) را یکی از افتخارات بزرگ او می‌شمرد بلکه (لبوس) به گفتة طبرسی در مجمع البیان هرگونه اسلحه دفاعی و تهاجمی را شامل می‌شود و منحصر به زره نیست، می‌فرماید: (و علّمناه صنعة لبوسٍ لکم لتحصنکم من باسکم.)(6)
7 در سورة کهف در داستان موسی و خضر، از علوم و دانشهایی سخن می‌گوید که از سوی خضر (ع) به موسی (ع) آموخته شده و هیچ کدام از آنها از علوم و معارف دینی به معنی خاص نبود، بلکه از علومی بود که جامعة انسانی را طبق نظام احسن اداره می‌کند، می‌فرماید: (فوجدا عبداً من عبادنا اتیناه رحمةً من عندنا و علَّمناه من لدُّناً علماً(7) در آنجا (موسی و دوست همسفرش یوشع) بنده‌ای از بندگان ما را یافتند که او را مشمول رحمت خود ساخته و از سوی خود، علم فراوانی به او تعلیم داده بودیم).
و سپس در آیات بعد، سه نمونه از این علوم را مشروحاً بیان می‌کند که هیچ کدام از علوم و معارف دینی نیست، بلکه همة آنها مربوط به تدبیر امور زندگی است.
8 در سورة نمل از آگاهی سلیمان نسبت به چگونگی سخن گفتن پرندگان سخن به میان آورده و آن را به عنوان یکی از افتخارات سلیمان که به آن مباهات می‌کرد ذکر می‌کند: (و قال یا ایُّها النّاس علِّمنا منطق الطَّیر(8) گفت ای مردم زبان پرندگان به ما تعلیم داده شده است).
9 در اواخر سورة کهف در داستان ذی القرنین، سخن از سدّ سازی او به عنوان یک واقعة مهم به میان آمده، و حتی جزئیاتی از چگونگی تدبیر او در امر ساختن یک سدّ نیرومند آهنین، برای جلوگیری از هجوم قبایل فاسد و مفسد (یأجوج و مأجوج) را بیان می‌کند: (آتونی زبر الحدید حتّی اذا ساوی بین الصَّدفین قال انفخوا حتّی اذا جعله ناراً قال اتونی افرغ علیه قطراً(9) قطعات بزرگ آهن را برایم بیاورید (و آنها را روی هم بچینید) تا هنگامی که کاملًا میان دو کوه را بپوشانید، سپس گفت (در اطراف آن آتش بیفروزید و) در آن بدمید (آنها دمیدند) تا قطعات آهن را سرخ و گداخته کرده، گفت اکنون مس مذاب برایم بیاورید تا بر روی آن بریزم). این موهبت نیز علم و دانش سد سازی بود.
10 در سورة لقمان نیز در آیاتی که شرح وصایای لقمان را به فرزندش
می‌دهد به یک سلسله دستورات برخورد می‌کنیم که جنبة روانشناسی و اجتماعی و مردم داری دارد که رعایت آنها برای همگان در زندگی نیز مهم و کارساز است، از جمله اینکه به پسرش دستور می‌دهد نسبت به مردم بی‌اعتنایی و ترشرویی نکن، مغرورانه بر زمین راه نرو، در راه رفتن اعتدال را رعایت کن، بلند سخن نگو و فریاد نکش و صبر و شکیبایی و استقامت در کارها داشته باش ((10)
این درحالی است که خداوند مقام لقمان را به خاطر برخورد از موهبت علم و حکمت و دانش، بزرگ داشته است، تا آنجا که سخن او را در کنار سخن خویش قرار داده است
11 در سورة سباٌ در شرح حال سلیمان، سخن از برنامه‌های گستردة عمرانی وهنری به میان آمده است، که پریان زیر نظر سلیمان، انجام می‌دادند (یعملون له ما یشاء من محاریب و تماثیل و جفان کالجواب و قدورٍ راسیات(11) آنها هر چه سلیمان می‌خواست (و دستور می‌داد) برایش درست می‌کردند. معبدها و تمثالها و ظروف بزرگ غذا همانند حوض‌ها و دیگهای ثابت).
و در آیة قبل از آن، به دستیابی سلیمان به دانش ذوب فلزّات، اشاره کرده می‌فرماید: (وارسلنا له عین القطر(12) ما چشمه‌های مس (مذاب) را برای او روان ساختیم).
12 در سورة بقره، دربارة زمامداری داود پیامبر، می‌فرماید: (و قتل داود جالوت و آتاه الله الملک و الحکمة و علَّمه ممّا یشاء(13) داود جالوت را کشت و خداوند، حکومت و دانش را به او بخشید و از آنچه می‌خواست به او تعلیم داد).
روشن است، علم و حکمت در اینجا دانشی است که برای تدبیر ملک و مملکت لازم است و اگر معنی وسیعتری نیز داشته باشد، این بخش از علوم مربوط به کشور داری و نظام حکومت را قطعاً شامل می‌شود.
از مجموع اشاراتی که در آیات فوق و بعضی دیگر از آیات قرآن وارد شده، به خوبی می‌توان استفاده کرد که برخلاف پندار کسانی که تصوّر می‌کنند، قرآن تنها به علوم دین و معارف الهیّه اهمیت داده و سخنی از علوم دیگر به میان نیاورده است، قرآن برای این بخش از علوم اهمیت فوق العاده‌ای قائل است و آن را از مواهب بزرگ الهیّه می‌شمرد و مسلمانان را تشویق به فراگیری هر گونه علم مفید و نافع در زندگی مادّی و معنوی می‌نماید.
پی‌نوشت‌
(1) بقره/ 31
(2) الرحمن/ 4
(3) یوسف/ 37
(4) یوسف/ 55
(5) بقره/ 247
(6) انبیاء/ 8
(7) کهف/ 65
(8) نمل/ 16
(9) کهف/ 96
(10) آیات 17 تا 19 سورة لقمان (.
(11) سباء/ 13
(12) سباء/ 12
(13) بقره/ 251
پیام قرآن ج 10، حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی و سایر همکاران





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین