دیدگاه قرآن در رابطه با چگونگی و مراحل آفرینش جنینی انسان چیست و چه نسبتی با علوم جدید دارد؟
(جنین شناسان) مراحل شکل گیری انسان در رحم را به سه مرحله تقسیم می کنند: 1. مرحله توده جنینی (EMBRYONIC MASS)؛ این مرحله از هنگام لقاح و باروری سلول های جنینی نر و ماده (Fertilization) آغاز و تا پایان هفته دوم ادامه می یابد. 2. مرحله جنینی (Embryonic period)؛ این دوره از هفته سوم آغاز و تا آخر هفته هشتم امتداد می یابد. در طول این مدت، تمام دستگاه های اصلی بدن ساخته می شوند. 3. دوره فیتال (Fetal period)؛ از ماه سوم تا مرحله تولد را دوران فیتال و جنین را در این مرحله فتوس (Fetus) می نامند. این تقسیم بندی به اعتبار پاره ای از رخدادها در جهت سیر تکاملی جنین است. آنچه مرحله ای را از مراحل پیشین جدا می سازد، پاره ای از تحوّلات است که به گونه خاصی طبقه بندی شده اند. این طبقه بندی لزوماً تابع شیوه واحدی نیست و می تواند به اعتبارات دیگری، به مراحل کمتر یا بیشتر تقسیم یابد. آنچه در اینجا مهم است، گزارش صحیح از چگونگی رشد و تحوّل در مراحل جنین است. ادوار شکل گیری جنین در قرآن برخی از پژوهشگران مانند دکتر محمدعلی البار مراحل پیدایش و تکامل جنین از دیدگاه قرآن را هفت مرحله دانسته اند: 1. نطفه، 2. علقه، 3. مضغه (مخلقه و غیرمخلقه)، 4. عظام، 5. لحم، 6. تسویه، تصویر و تعدیل، 7. نفخ روح. عمده آیاتی که در این رابطه مورد استفاده قرار می گیرد، عبارت است از: 1. (إِنّا خَلَقْنَا الاْءِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْناهُ سَمِیعاً بَصِیراً)1؛ (هر آینه ما انسان را از نطفه آمیخته آفریدیم؛ ما او را می آزماییم، پس او را شنوا و بینا قرار دادیم). 2. (ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِینٍ. ثُمَّ سَوّاهُ وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ...)2؛ (سپس [تداوم] نسل او را از چکیده آبی پست مقرر فرمود؛ آن گاه او را درست اندام کرد و از روح خویش در او دمید). 3. (خَلَقَ الاْءِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ)3؛ (انسان را از علق بیافرید). 4. (هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلاً...)4؛ (او است کسی که شما را از خاکی آفرید؛ سپس از نطفه ای، آن گاه از علقه ای و بعد شما را [به صورت] کودکی می آورد...). 5. (أَ یَحْسَبُ الاْءِنْسانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدیً. أَ لَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنی ثُمَّ کانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوّی)5؛ (آیا انسان می پندارد که بیهوده رها می شود؟! مگر او [قبلاً] نطفه ای نبود که در رحم ریخته می شود؟ پس علقه شد و [خدایش ]شکل داد و درست کرد). 6. (یا أَیُّهَا النّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَیْرِ مُخَلَّقَةٍ...)6؛ (ای مردم! اگر درباره برانگیخته شدن در شک اید؛ پس [بدانید] که ما شما را از خاک آفریده ایم؛ سپس از نطفه؛ سپس از علقه، آن گاه از مضغة، دارای خلقت کامل و [احیانا ]ناقص...). 7. (وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الاْءِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ. ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِی قَرارٍ مَکِینٍ. ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ...)7؛ (آن گاه او را به صورت علقه درآوردیم؛ پس آن علقه را [به صورت] مضغة گردانیدیم و آن گاه مضغه را استخوان هایی ساختیم؛ بعد استخوان ها را با گوشتی پوشانیدیم، آنگاه [جنین را در ]آفرینشی دیگر پدید آوردیم. آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است). اکنون با توجه به اهمیت ویژه، به بررسی سه مرحله نخست از ادوار هفتگانه فوق و میزان انطباق و سازگاری آنها با دستاورهای علمی می پردازیم. 1. نطفه نطفه در لغت به معنای (آب اندک) است و استعمال آن در (منی) از همین رو است8. این واژه همچنین در سلول نرینه (اسپرم) و (مادینه) (تخمک) و یا ترکیب آن دو (تخم) نیز استعمال می شود، چنان که از آیه شریفه (...أَ لَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنی)9، همین معنا قابل استفاده است. در ترجمه های فارسی قرآن از ابتدا تاکنون معمولاً اصل این واژه به کار رفته است و معادل پارسی در برابرش ننهاده اند؛ ولی در ترجمه های انگلیسی قرآن، به جای آن واژه های زیر آمده است: (Arbery): Life Germ, (Shakir): Droped Sperm, (H.Palmer): Drop of Seed, (Pickthall): Living Sperm Drop. اختلاف مترجمان در معادل گزینی، تا حدودی ناشی از استعمال گوناگون و وجوه مختلف معنایی این کلمه است. نطفه امشاج (امشاج) جمع مشیج و مشج به معنای آمیخته و مختلط است10. در این رابطه با اینکه مقصود آیه از ترکیب نطفه چه مؤلفه هایی است، احتمالات گوناگونی وجود دارد که اهم آن عبارت است از: الف. آمیختگی و لقاح نطفه زن و مرد؛ این نگرش، رایج ترین دیدگاه در میان مفسران پس از نزول وحی تا زمان حاضر بوده است. و کسانی مانند: طبری، ابن کثیر، مراغی، طبرسی و... آن را پذیرفته اند. برخی چون مجاهد در تأیید این معنا آیه شریفه (...إِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی...)11 را گواه گرفته اند. در مسند احمد بن حنبل نیز آمده است: پیامبر صلی الله علیه و آله درباره چگونگی آفرینش انسان فرمود: (من نطفه الرجل و من نطفه المرأة)12. ب. ترکیب نطفه از عناصر و اجزای گوناگون؛ موریس بوکای در این زمینه می گوید: مایع منوی از ترشحات مختلفی که از غدد زیر ناشی می شود تشکیل شده است از: 1. بیضه ها: ترشّح غده تناسلی مرد حاوی اسپرماتوزوئیدها است که سلول های درازِ واجد تاژکِ دراز، و غوطه ور در مایعی سرم گونه اند. 2. کیسه های تخمی: این اعضا که مخازن اسپرماتوزوئیدند، نزدیک پروستات قرار گرفته و ترشح خاصی، بدون عناصر بارورکننده دارند. 3. پروستات: مایعی ترشح می کند که به منی، ظاهر خامه ای و بوی ویژه می دهد. 4. غدد ملحق به مجاری ادرار؛ که عبارتند از: غدد کوپر (Cooper) یا غدد مری (Mery) مترشّح مایعی سیال، و غدد لیتره (Littre) که ماده ای مخاطی ترشح می کنند13. وی سپس می گوید: (... چگونه می توان از توافق متن قرآنی با شناخت علمی ای که از این پدیده ها در عصرمان داریم، تحت تأثیر قرار نگرفت)14. در رابطه با مقصود از آمیختگی نطفه در قرآن مجید، آیه شریفه (إِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی)15 احتمال اول را تقویت می کند؛ ولی نافی احتمال دوم نیست. از این رو برخی از مفسران16، گونه خاصی از آنها را ترجیح نداده اند. در عین حال، با توجه به جمع بودن کلمه (امشاج)، به نظر می رسد مقصود قرآن، گونه های مختلفی از آمیختگی است و بر این اساس می توان هر دو وجه ذکر شده را با این آیه منطبق دانست. به هر حال دو نکته زیر مسلم است: 1. ابداعی بودن اصل اختلاط نطفه در قرآن (بهترین گواه بر این مطلب تاریخ جنین شناسی است که نشان می دهد تا قرون اخیر مسئله آمیختگی نطفه به هیچ وجه در میان دانشمندان مطرح نبوده است). 2. انطباق پذیری آن با آخرین ره آوردهای علمی در جنین شناسی. 2. علق و علقه دومین مرحله رشد و تکامل جنین از دیدگاه قرآن، (علقه) است. این واژه پنج مرتبه در قرآن، ذکر شده است17. در یک مورد نیز کلمه (علق) آمده است؛ لیکن در مورد اینکه آیا (علق) همان علقه است و هر دو بیانگر یک مرحله از ادوار جنینی می باشند یا نه، رویکردهای گوناگونی وجود دارد. از این رو هر یک را جداگانه مورد بررسی قرار خواهیم داد. الف. علق (علق) به معنای: (درآویختن)، (دل بستن)، (چیز چسبان)، (خون) و جمع علقه به معنای (زالوی خون مکنده)18 و (آویزگاه)19 آمده است. در برخی از ترجمه های فارسی قرآن، معادل های زیر را برابر (علق) نهاده اند: (خون بسته) (مکارم شیرازی)؛ (آویزک که همان اسپرماتوزوئید است) (فولادوند)؛ (خون بسته شده) (معزی)؛ (لخته خونی) (آیتی) و (یک نطفه زالووش) (بهبودی). در ترجمه های انگلیسی نیز چنین آمده است: shakir: Clot, (Yousuf Ali: Clot of congealed Blood, Arbery: Blood Clot H,Palmer: Germ Cell, Pickthall. صرف نظر از صحّت و سقم هریک از ترجمه های فوق، جالب توجه این است که بسیاری از برگردان های بالا، چنین می نماید که مترجمان (علق) را همان (علقه)؛ یعنی، مرحله بعد از انعقاد نطفه دانسته اند؛ ولی در ترجمه فارسی بهبودی و انگلیسی پالمر به مرحله اول؛ یعنی (نطفه) نزدیک تر است. مفسران قرآن در گذشته چندان توجهی به مسئله اتحاد یا اختلاف معنایی این دو نکرده اند و تنها در دهه های اخیر این مسئله مورد بررسی و کاوش قرار گرفته است. در تفسیر الفرقان آمده است: (علق (نه علقه، زیرا علقه حالت دوم جنین و برآمده از علق می باشد، اسم جنس کرم های کوچک چسبنده و جمع آن است. پس (علق) همان منی است که بر اثر چسبندگی (به هر چیزی چون لباس، بدن یا جدار رحم می آویزد. و مجموع آن که حاوی میلیون ها نطفه یعنی، اسپرم های چسبان است و برخی به بعض دیگر آویخته و تماماً به جدار رحم می چسبند علق می باشد...)20. شاید بتوان بر جدایی (علق) از (علقه) چنین استشهاد نمود که قرآن در هیچ یک از مواردی که مراحل مختلف جنین را بیان نموده، از واژه (علق) استفاده نکرده و همواره کلمه (علقه) را به کار برده است21 و در مواردی که درباره چگونگی تداوم نسل بشر است، تنها به ذکر یک مرحله بسنده می کند و همواره همان مرحله نخست، یعنی، نطفه را (مبدأ اساسی پیدایش جنین) را یادآوری می کند و هر بار یکی از وجوه و خصوصیات آن را بر می شمرد؛ مانند: (أَ لَمْ نَخْلُقْکُمْ مِنْ ماءٍ مَهِینٍ)22، (ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِینٍ)23 و (خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ...)24. در این آیات واژه های (مهین)، (سلاله)، (دافق) و (امشاج) هر یک بیانگر یکی از ویژگی های نطفه می باشند. اکنون احتمال دارد مقصود از (علق)، همان مرحله آغازین تکوین جنین با بیان ویژگی کرم سان و زالووش بودنش باشد؛ لیکن در حدی نیست که بتوان با اطمینان کامل آن را پذیرفته و معنای دیگر را مردود دانست. ب. علقه (علقه) به چند معنا آمده است: (زالوی سرخ رنگ آبزی)25، (انگل خون مکنده آبزی، پاره لخته خون)26 و (انگل سرخرنگ آبزی که به بدن می چسبد و از آن خون می مکد...)27. در ترجمه های فارسی و انگلیسی قرآن، معمولاً علق و علقه یکسان معنا شده است، ولی در ترجمه فارسی بهبودی (علقه) به معنای (به صورت یک کرم به جدار رحم چسبیده)28 و (به صورت کرم چسبان به جدار رحم)29 آمده است. مفسران قرآن از دیر زمان غالباً (علقه) را به (خون بسته) معنا کرده کرده اند. در برخی از تفاسیر جدید قرآن مانند: طنطاوی30، المیزان31، نمونه32 و... این معنا یافت می شود. برخی از مفسران نیز معنای روشنی از آن ارائه نداده و به این بسنده کرده اند که حالت بعدی نطفه است33. رابطه با علم اکنون این اشکال رخ می نماید که در رویان شناسی نوین با ابزارهای سنجش دقیق و چشم مسلح، تمام مراحل پیدایش و تکامل جنین مورد بررسی و کاوش قرار گرفته؛ ولی مشاهده نشده انسان از مرحله خون بسته عبور کند. لذا برخی تصریح کرده اند: (انسان هیچ گاه از مرحله خون بسته نگذشته است)34. بنابراین، با توجه به قطعی بودن مسئله فوق از نظر علمی و یگانگی آفریننده هستی و نازل کننده کتاب مبین و احاطه مطلق او به زوایای هستی (أَلا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ)35 و صدق و راستی تردیدناپذیر آیات الهی و نیز اینکه کلمه علق و علقه دارای معانی گوناگونی هستند، به روشنی درمی یابیم که ترجمه و تفسیر آن به (خون بسته) درست نیست. در مقابل، دو معنای سازگار با ره آوردهای علمی جدید، در برابر این واژه وجود دارد: (زالو) و (شی ء آویزنده و چسبان). برخی معنای دوم را ترجیح داده و کلمه زالو را که با شکل ظاهری اسپرم مطابقت دارد برای مرحله اول مناسب دیده اند. موریس بوکای می گوید: (استقرار تخم در رحم به وسیله رشد ترغابه هایی (Villosite) که دنباله واقعی تخم اند، به وقوع می پیوندد که همانند ریشه ها در خاک می رویند تا آنچه برای رشد تخم لازم است، از جداره عضو برگیرند. این ترغابه ها تخم را به رحم می آویزند. شناخت آنها از زمان های جدید است). وی سپس با اشاره به آیه (خَلَقَ الاْءِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ)36 می گوید: (چیزی که آویخته می شود، ترجمه کلمه (علق) است... و این کاملاً پاسخ گوی واقعیتی است که امروزه به اثبات رسیده است. این مفهوم در چهار آیه37 دیگر که تطورات متوالی از قطره منی تا پایان را ذکر می کند، یادآوری شده است)38. البار نیز می گوید: (... اساساً علقه به هر چیزی که بچسبد و بیاویزد، اطلاق می گردد... علقه نیز چنین عمل می کند، زیرا به جدار رحم چسبیده و در آن لانه می گزیند...)39. بر اساس این معنا کلمه (علقه) معنای وصفی دارد و بیانگر مرحله لانه گزینی نطفه گشنیده می باشد. (دکتر علی البار) مهم ترین و بارزترین ویژگی این مرحله تا پایان دوره توده جنینی را پیوند و آویختگی می داند و کلمه (علق) را دقیق ترین توصیف آن می شمارد40. اکنون این سؤال پدید می آید: چرا مترجمان و مفسران قرآن به ویژه قدما علقه را به خون بسته تفسیر کرده اند؛ در حالی که این مطلب از نظر علمی مردود است؟ (البار) چنین پاسخ می دهد: (علقه از هر سو با خون لخته گون احاطه شده است. آن گاه اگر بدانیم که حجم علقه در حال آویختن از 41 میلیمتر تجاوز نمی کند، درمی یابیم که چرا مفسران پیشین تأکید می ورزیدند علقه خون بسته است... آری، علقه با چشم غیرمسلح دیدنی نبوده، اما از هر سو خون گرداگردش را فراگرفته است. بنابراین تفسیر علقه به خون بسته ناشی از مشاهده با چشم غیر مسلّح است...)41. 3. مضغه (مضغة) مشتق از (مضغ)(جویدن) و به معنای: (پاره گوشت به قدر یک بار جویدن42 و (لقمه جویده از گوشت و غیر آن) است43. در ترجمه های فارسی قرآن (مضغه) چنین ترجمه شده است: (چیزی شبیه گوشت جویده شده) (مکارم شیرازی)؛ (مضغة) (فولادوند)؛ (گوشت جویده شده) (معزی)؛ (پاره گوشت) (الهی قمشه ای)؛ (به صورت یک قطعه گوشت جویده) (بهبودی) و (پاره گوشتی) (آیتی). در ترجمه های انگلیسی نیز آمده است: A Tissue (Arbery), a lump of Flesh(Shakir), a Foetus lump(Yousuf Ali), an embryonic lump(H.Palmer), a little lump(Pickthall), Shapeless lump of flesh. در تفاسیر آمده است: ((ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ) و آن پاره گوشت کوچکی است به قدری که جویده شود و تحوّل یافته علقه می باشد44. (فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً)؛ آن را به پاره گوشتی تبدیل کردیم)45. برخی نیز مضغة را به خون غلیظ تفسیر کرده اند: (و از علقه به مضغه، و آن پاره ای از خون غلیظ است که نام و شکل ویژه ای ندارد...)46 و (و از علقة به مضغه، آن گاه که آن نطقه آویزنده بزرگ شود و به لخته ای از خون غلیظ مختلط تبدیل گردد)47. به نظر می رسد تفسیر (مضغه) به خون غلیظ، نه از نظر لغوی درست است و نه از دیدگاه علمی. البته آنچه در ترجمه بهبودی و مکارم آمده است، با ره آوردهای علمی و مشاهدات ابتدایی، بدون استفاده از ابزارهای علمی پیشرفته، مطابقت دارد. در بررسی های علمی معمولاً این مرحله را با تحوّلاتی که از هفته سوم؛ یعنی، دوره جنینی (Embryonic Period) و پیدایش سومایت ها آغاز می شود، تطبیق داده اند. البار می گوید: (ظهور سومایت ها با پیدایش قوس های حلقی (Pharyngeal Arches) که در نتیجه شکاف های ایجاد شده در طبقه خارجی(اکتودرم) و رشد طبقه میانی (مزودرم) پدید آمده، همراه است. در نتیجه این دگرگونی ها پنج جفت از قوس های فارینژیل، در ناحیه فوقانی جنین (درست زیرگرده سر) پدید می آید. بنابراین، مضغه یا پاره گوشتی که دندان ها جویده و بیرون انداخته، دقیق ترین وصف این مرحله است؛ زیرا قوس های حلقی و سومایت ها به جنین دقیقاً شکل مضغه را می بخشد)48. به نظر می رسد در این مرحله قرآن به بیان شکل ظاهری جنین که به صورت (لقمه جویده) می باشد بسنده کرده است. البته اگر مضغه به معنای (گوشت جویده شده) باشد؛ خالی از بیان جنس جنین؛ یعنی، اشتمال برموادی گوشت مانند نیست. در عین حال باید توجه داشت که مقصود از گوشت در اینجا، غیر از اجرام عضلانی است که پوشش استخوان ها را تشکیل می دهد و قرآن از آن به (لحم) تعبیر کرده است. با توجه به آنچه گذشت، می توان از آموزه های جنین شناختی قرآن تا مرحله مضغه چنین نتیجه گرفت: 1. قرآن برای اولین بار، پرده از آمیختگی نطفه انسان برمی افکند و این مطلب هر چند از نظر رویان شناسان تا قرن نوزدهم میلادی پوشیده مانده بود؛ ولی برای مفسّران قرآن، بخشی از این حقیقت (یعنی ترکیب نطفه از منی مرد و ترشحات رحم زن) روشن و آشکار بوده و در تفاسیر خود از آن سخن گفته اند. 2. قرآن مجید برای نخستین بار از آویزندگی و لانه گزینی تخم سخن به میان آورده است. این حقیقت بر مفسران و مترجمان قرآن مخفی مانده بود تا آنکه در پی دستیابی به میکروسکوپ و انقلاب در دانش رویان شناسی، معنای درستی از مطالب قرآن به دست آمد. 3. در مرحله سوم بیان قرآن مجید، عمدتاً با شکل ظاهری جنین انطباق کامل دارد؛ گرچه خالی از بیان جنس جنین نیز نمی باشد. پی نوشت: 1. دهر 76، آیه 2. 2. سجده 32، آیه 8. 3. علق 96، آیه 2. 4. مؤمن 40، آیه 67. 5. قیامت 57، آیه 38. 6. حج 22، آیه 5. 7. مؤمنون 23، آیه 14. 8. ابن منظور، لسان العرب، النطفه و النطافه: القلیل من الماء...و به سمی المنی نطفه لقلّته. 9. قیامت 75، آیه 38. 10. مشج بینما: خلط...ج امشاج، تاج العروس، 6. 11. حجرات 49، آیه 12 . 12. به نقل از: خلق الانسان بین الطلب و القرآن، البار، محمدعلی، ص 194. 13. موریس بوکای، مقایسه ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص 271-270، ترجمه: ذبیح اللّه دبیر، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی. 14. همان، ص 273-272. 15. حجرات 49، آیه 13. 16. مانند صاحب تفسیر المیزان. 17. آیات 5 سوره حج، 67 سوره غافر و 38 سوره قیامت. 18. لسان العرب، 267-10261. 19. العین، 2-1296 20. الصادقی، محمد، الفرقان فی التفسیر القرآن بالقرآن و السنه، 30-313. 21. مانند: آیات 5 سوره حج، 14 سوره مؤمنون، و 38 سوره قیامت. 22. مرسلات 77، آیه 20. 23. سجده 32، آیه 8. 24. طارق 86، آیه 6. 25. العین، 2-1269. 26. الصحاح:... و العلق الدم الغلیظ،و القطعه منه العلقه. والعلقه دوده من الماء تمص الدم. 27. لسان العرب، 10-267. 28. 5:22 . 29. 67:40. 30. (... ثم من علقه) ای دم جامد غلیظ. الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، الطنطاوی الجوهری، 4-6 . 31. المیزان فی التفسیر القرآن، قوله تعالی: (یا ایها الناس...)... و العلقه النطفه من الدم الجامد. 14-344 . 32. (ای مردم! اگر در رستاخیز تردید دارید به این نکته توجه کنید که ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شده...)، (تفسیر نمونه، صص 18-14 و 207) . 33. الشیرازی، ناصر الدین بن سعید عبدالله بن عمر بن محمد، تفسیرالبیضاوی، ثم خلقنا النطقه علقه بان احلنا النطفه البیضاء علقه حمراء: 2-100. 34. مقایسه ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص 273 . 35. ملک 67، آیه 14. 36. علق 96، آیه 2. 37. ر.ک: آیات 5 سوره حج، 14 سوره مؤمنون، 67 سوره غافر و 37 و 38 سوره قیامت . 38. البار، محمد علی، خلق الانسان بین الطب و القرآن، ص 203 . 39. دیدگاه بوکای و البار هر دو مبتنی بر وحدت معنایی علق و علقه می باشد، ولی در صورت تفاوت معنایی آن دو، مسئله راه حل دیگری می طلبد. 40. همان، ص 204. 41. همان. 42. المضغة: النطفة التبی تمضع من لحم و غیره، المنجد، ص 765. 43. الصادقی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، بالقرآن والسنة، ج 18 و 17، ص 189. 44. تفسیر البیضاوی، ج 2، ص 100. 45. سید قطب، فی ظلال القرآن، ج 5، ص 581، بیروت: دار احیاء التراث العربی. 46. همان، ج 6، ص 16. 47. ر.ک: خلق الانسان بین الطب والقرآن، ص 370-369. 48. همان. منبع: www.porseman.org
عنوان سوال:

دیدگاه قرآن در رابطه با چگونگی و مراحل آفرینش جنینی انسان چیست و چه نسبتی با علوم جدید دارد؟


پاسخ:

(جنین شناسان) مراحل شکل گیری انسان در رحم را به سه مرحله تقسیم می کنند:
1. مرحله توده جنینی (EMBRYONIC MASS)؛ این مرحله از هنگام لقاح و باروری سلول های جنینی نر و ماده (Fertilization) آغاز و تا پایان هفته دوم ادامه می یابد.
2. مرحله جنینی (Embryonic period)؛ این دوره از هفته سوم آغاز و تا آخر هفته هشتم امتداد می یابد. در طول این مدت، تمام دستگاه های اصلی بدن ساخته می شوند.
3. دوره فیتال (Fetal period)؛ از ماه سوم تا مرحله تولد را دوران فیتال و جنین را در این مرحله فتوس (Fetus) می نامند.
این تقسیم بندی به اعتبار پاره ای از رخدادها در جهت سیر تکاملی جنین است. آنچه مرحله ای را از مراحل پیشین جدا می سازد، پاره ای از تحوّلات است که به گونه خاصی طبقه بندی شده اند. این طبقه بندی لزوماً تابع شیوه واحدی نیست و می تواند به اعتبارات دیگری، به مراحل کمتر یا بیشتر تقسیم یابد. آنچه در اینجا مهم است، گزارش صحیح از چگونگی رشد و تحوّل در مراحل جنین است.
ادوار شکل گیری جنین در قرآن
برخی از پژوهشگران مانند دکتر محمدعلی البار مراحل پیدایش و تکامل جنین از دیدگاه قرآن را هفت مرحله دانسته اند: 1. نطفه، 2. علقه، 3. مضغه (مخلقه و غیرمخلقه)، 4. عظام، 5. لحم، 6. تسویه، تصویر و تعدیل، 7. نفخ روح.
عمده آیاتی که در این رابطه مورد استفاده قرار می گیرد، عبارت است از:
1. (إِنّا خَلَقْنَا الاْءِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْناهُ سَمِیعاً بَصِیراً)1؛ (هر آینه ما انسان را از نطفه آمیخته آفریدیم؛ ما او را می آزماییم، پس او را شنوا و بینا قرار دادیم).
2. (ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِینٍ. ثُمَّ سَوّاهُ وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ...)2؛ (سپس [تداوم] نسل او را از چکیده آبی پست مقرر فرمود؛ آن گاه او را درست اندام کرد و از روح خویش در او دمید).
3. (خَلَقَ الاْءِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ)3؛ (انسان را از علق بیافرید).
4. (هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلاً...)4؛ (او است کسی که شما را از خاکی آفرید؛ سپس از نطفه ای، آن گاه از علقه ای و بعد شما را [به صورت] کودکی می آورد...).
5. (أَ یَحْسَبُ الاْءِنْسانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدیً. أَ لَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنی ثُمَّ کانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوّی)5؛ (آیا انسان می پندارد که بیهوده رها می شود؟! مگر او [قبلاً] نطفه ای نبود که در رحم ریخته می شود؟ پس علقه شد و [خدایش ]شکل داد و درست کرد).
6. (یا أَیُّهَا النّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَیْرِ مُخَلَّقَةٍ...)6؛ (ای مردم! اگر درباره برانگیخته شدن در شک اید؛ پس [بدانید] که ما شما را از خاک آفریده ایم؛ سپس از نطفه؛ سپس از علقه، آن گاه از مضغة، دارای خلقت کامل و [احیانا ]ناقص...).
7. (وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الاْءِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ. ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِی قَرارٍ مَکِینٍ. ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ...)7؛ (آن گاه او را به صورت علقه درآوردیم؛ پس آن علقه را [به صورت] مضغة گردانیدیم و آن گاه مضغه را استخوان هایی ساختیم؛ بعد استخوان ها را با گوشتی پوشانیدیم، آنگاه [جنین را در ]آفرینشی دیگر پدید آوردیم. آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است).
اکنون با توجه به اهمیت ویژه، به بررسی سه مرحله نخست از ادوار هفتگانه فوق و میزان انطباق و سازگاری آنها با دستاورهای علمی می پردازیم.
1. نطفه
نطفه در لغت به معنای (آب اندک) است و استعمال آن در (منی) از همین رو است8. این واژه همچنین در سلول نرینه (اسپرم) و (مادینه) (تخمک) و یا ترکیب آن دو (تخم) نیز استعمال می شود، چنان که از آیه شریفه (...أَ لَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنی)9، همین معنا قابل استفاده است. در ترجمه های فارسی قرآن از ابتدا تاکنون معمولاً اصل این واژه به کار رفته است و معادل پارسی در برابرش ننهاده اند؛ ولی در ترجمه های انگلیسی قرآن، به جای آن واژه های زیر آمده است:
(Arbery): Life Germ, (Shakir): Droped Sperm, (H.Palmer): Drop of Seed, (Pickthall): Living Sperm Drop.
اختلاف مترجمان در معادل گزینی، تا حدودی ناشی از استعمال گوناگون و وجوه مختلف معنایی این کلمه است.
نطفه امشاج
(امشاج) جمع مشیج و مشج به معنای آمیخته و مختلط است10. در این رابطه با اینکه مقصود آیه از ترکیب نطفه چه مؤلفه هایی است، احتمالات گوناگونی وجود دارد که اهم آن عبارت است از:
الف. آمیختگی و لقاح نطفه زن و مرد؛ این نگرش، رایج ترین دیدگاه در میان مفسران پس از نزول وحی تا زمان حاضر بوده است. و کسانی مانند: طبری، ابن کثیر، مراغی، طبرسی و... آن را پذیرفته اند. برخی چون مجاهد در تأیید این معنا آیه شریفه (...إِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی...)11 را گواه گرفته اند.
در مسند احمد بن حنبل نیز آمده است: پیامبر صلی الله علیه و آله درباره چگونگی آفرینش انسان فرمود: (من نطفه الرجل و من نطفه المرأة)12.
ب. ترکیب نطفه از عناصر و اجزای گوناگون؛ موریس بوکای در این زمینه می گوید: مایع منوی از ترشحات مختلفی که از غدد زیر ناشی می شود تشکیل شده است از:
1. بیضه ها: ترشّح غده تناسلی مرد حاوی اسپرماتوزوئیدها است که سلول های درازِ واجد تاژکِ دراز، و غوطه ور در مایعی سرم گونه اند.
2. کیسه های تخمی: این اعضا که مخازن اسپرماتوزوئیدند، نزدیک پروستات قرار گرفته و ترشح خاصی، بدون عناصر بارورکننده دارند.
3. پروستات: مایعی ترشح می کند که به منی، ظاهر خامه ای و بوی ویژه می دهد.
4. غدد ملحق به مجاری ادرار؛ که عبارتند از: غدد کوپر (Cooper) یا غدد مری (Mery) مترشّح مایعی سیال، و غدد لیتره (Littre) که ماده ای مخاطی ترشح می کنند13.
وی سپس می گوید: (... چگونه می توان از توافق متن قرآنی با شناخت علمی ای که از این پدیده ها در عصرمان داریم، تحت تأثیر قرار نگرفت)14.
در رابطه با مقصود از آمیختگی نطفه در قرآن مجید، آیه شریفه (إِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی)15 احتمال اول را تقویت می کند؛ ولی نافی احتمال دوم نیست. از این رو برخی از مفسران16، گونه خاصی از آنها را ترجیح نداده اند. در عین حال، با توجه به جمع بودن کلمه (امشاج)، به نظر می رسد مقصود قرآن، گونه های مختلفی از آمیختگی است و بر این اساس می توان هر دو وجه ذکر شده را با این آیه منطبق دانست. به هر حال دو نکته زیر مسلم است:
1. ابداعی بودن اصل اختلاط نطفه در قرآن (بهترین گواه بر این مطلب تاریخ جنین شناسی است که نشان می دهد تا قرون اخیر مسئله آمیختگی نطفه به هیچ وجه در میان دانشمندان مطرح نبوده است).
2. انطباق پذیری آن با آخرین ره آوردهای علمی در جنین شناسی.
2. علق و علقه
دومین مرحله رشد و تکامل جنین از دیدگاه قرآن، (علقه) است. این واژه پنج مرتبه در قرآن، ذکر شده است17. در یک مورد نیز کلمه (علق) آمده است؛ لیکن در مورد اینکه آیا (علق) همان علقه است و هر دو بیانگر یک مرحله از ادوار جنینی می باشند یا نه، رویکردهای گوناگونی وجود دارد. از این رو هر یک را جداگانه مورد بررسی قرار خواهیم داد.
الف. علق
(علق) به معنای: (درآویختن)، (دل بستن)، (چیز چسبان)، (خون) و جمع علقه به معنای (زالوی خون مکنده)18 و (آویزگاه)19 آمده است.
در برخی از ترجمه های فارسی قرآن، معادل های زیر را برابر (علق) نهاده اند:
(خون بسته) (مکارم شیرازی)؛ (آویزک که همان اسپرماتوزوئید است) (فولادوند)؛ (خون بسته شده) (معزی)؛ (لخته خونی) (آیتی) و (یک نطفه زالووش) (بهبودی). در ترجمه های انگلیسی نیز چنین آمده است:
shakir: Clot, (Yousuf Ali: Clot of congealed Blood, Arbery: Blood Clot H,Palmer: Germ Cell, Pickthall.
صرف نظر از صحّت و سقم هریک از ترجمه های فوق، جالب توجه این است که بسیاری از برگردان های بالا، چنین می نماید که مترجمان (علق) را همان (علقه)؛ یعنی، مرحله بعد از انعقاد نطفه دانسته اند؛ ولی در ترجمه فارسی بهبودی و انگلیسی پالمر به مرحله اول؛ یعنی (نطفه) نزدیک تر است.
مفسران قرآن در گذشته چندان توجهی به مسئله اتحاد یا اختلاف معنایی این دو نکرده اند و تنها در دهه های اخیر این مسئله مورد بررسی و کاوش قرار گرفته است. در تفسیر الفرقان آمده است:
(علق (نه علقه، زیرا علقه حالت دوم جنین و برآمده از علق می باشد، اسم جنس کرم های کوچک چسبنده و جمع آن است. پس (علق) همان منی است که بر اثر چسبندگی (به هر چیزی چون لباس، بدن یا جدار رحم می آویزد. و مجموع آن که حاوی میلیون ها نطفه یعنی، اسپرم های چسبان است و برخی به بعض دیگر آویخته و تماماً به جدار رحم می چسبند علق می باشد...)20.
شاید بتوان بر جدایی (علق) از (علقه) چنین استشهاد نمود که قرآن در هیچ یک از مواردی که مراحل مختلف جنین را بیان نموده، از واژه (علق) استفاده نکرده و همواره کلمه (علقه) را به کار برده است21 و در مواردی که درباره چگونگی تداوم نسل بشر است، تنها به ذکر یک مرحله بسنده می کند و همواره همان مرحله نخست، یعنی، نطفه را (مبدأ اساسی پیدایش جنین) را یادآوری می کند و هر بار یکی از وجوه و خصوصیات آن را بر می شمرد؛ مانند: (أَ لَمْ نَخْلُقْکُمْ مِنْ ماءٍ مَهِینٍ)22، (ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِینٍ)23 و (خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ...)24.
در این آیات واژه های (مهین)، (سلاله)، (دافق) و (امشاج) هر یک بیانگر یکی از ویژگی های نطفه می باشند. اکنون احتمال دارد مقصود از (علق)، همان مرحله آغازین تکوین جنین با بیان ویژگی کرم سان و زالووش بودنش باشد؛ لیکن در حدی نیست که بتوان با اطمینان کامل آن را پذیرفته و معنای دیگر را مردود دانست.
ب. علقه
(علقه) به چند معنا آمده است: (زالوی سرخ رنگ آبزی)25، (انگل خون مکنده آبزی، پاره لخته خون)26 و (انگل سرخرنگ آبزی که به بدن می چسبد و از آن خون می مکد...)27.
در ترجمه های فارسی و انگلیسی قرآن، معمولاً علق و علقه یکسان معنا شده است، ولی در ترجمه فارسی بهبودی (علقه) به معنای (به صورت یک کرم به جدار رحم چسبیده)28 و (به صورت کرم چسبان به جدار رحم)29 آمده است. مفسران قرآن از دیر زمان غالباً (علقه) را به (خون بسته) معنا کرده کرده اند. در برخی از تفاسیر جدید قرآن مانند: طنطاوی30، المیزان31، نمونه32 و... این معنا یافت می شود. برخی از مفسران نیز معنای روشنی از آن ارائه نداده و به این بسنده کرده اند که حالت بعدی نطفه است33.
رابطه با علم
اکنون این اشکال رخ می نماید که در رویان شناسی نوین با ابزارهای سنجش دقیق و چشم مسلح، تمام مراحل پیدایش و تکامل جنین مورد بررسی و کاوش قرار گرفته؛ ولی مشاهده نشده انسان از مرحله خون بسته عبور کند. لذا برخی تصریح کرده اند: (انسان هیچ گاه از مرحله خون بسته نگذشته است)34.
بنابراین، با توجه به قطعی بودن مسئله فوق از نظر علمی و یگانگی آفریننده هستی و نازل کننده کتاب مبین و احاطه مطلق او به زوایای هستی (أَلا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ)35 و صدق و راستی تردیدناپذیر آیات الهی و نیز اینکه کلمه علق و علقه دارای معانی گوناگونی هستند، به روشنی درمی یابیم که ترجمه و تفسیر آن به (خون بسته) درست نیست. در مقابل، دو معنای سازگار با ره آوردهای علمی جدید، در برابر این واژه وجود دارد: (زالو) و (شی ء آویزنده و چسبان). برخی معنای دوم را ترجیح داده و کلمه زالو را که با شکل ظاهری اسپرم مطابقت دارد برای مرحله اول مناسب دیده اند.
موریس بوکای می گوید: (استقرار تخم در رحم به وسیله رشد ترغابه هایی (Villosite) که دنباله واقعی تخم اند، به وقوع می پیوندد که همانند ریشه ها در خاک می رویند تا آنچه برای رشد تخم لازم است، از جداره عضو برگیرند. این ترغابه ها تخم را به رحم می آویزند. شناخت آنها از زمان های جدید است). وی سپس با اشاره به آیه (خَلَقَ الاْءِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ)36 می گوید: (چیزی که آویخته می شود، ترجمه کلمه (علق) است... و این کاملاً پاسخ گوی واقعیتی است که امروزه به اثبات رسیده است. این مفهوم در چهار آیه37 دیگر که تطورات متوالی از قطره منی تا پایان را ذکر می کند، یادآوری شده است)38.
البار نیز می گوید: (... اساساً علقه به هر چیزی که بچسبد و بیاویزد، اطلاق می گردد... علقه نیز چنین عمل می کند، زیرا به جدار رحم چسبیده و در آن لانه می گزیند...)39.
بر اساس این معنا کلمه (علقه) معنای وصفی دارد و بیانگر مرحله لانه گزینی نطفه گشنیده می باشد. (دکتر علی البار) مهم ترین و بارزترین ویژگی این مرحله تا پایان دوره توده جنینی را پیوند و آویختگی می داند و کلمه (علق) را دقیق ترین توصیف آن می شمارد40.
اکنون این سؤال پدید می آید: چرا مترجمان و مفسران قرآن به ویژه قدما علقه را به خون بسته تفسیر کرده اند؛ در حالی که این مطلب از نظر علمی مردود است؟ (البار) چنین پاسخ می دهد: (علقه از هر سو با خون لخته گون احاطه شده است. آن گاه اگر بدانیم که حجم علقه در حال آویختن از 41 میلیمتر تجاوز نمی کند، درمی یابیم که چرا مفسران پیشین تأکید می ورزیدند علقه خون بسته است... آری، علقه با چشم غیرمسلح دیدنی نبوده، اما از هر سو خون گرداگردش را فراگرفته است. بنابراین تفسیر علقه به خون بسته ناشی از مشاهده با چشم غیر مسلّح است...)41.
3. مضغه
(مضغة) مشتق از (مضغ)(جویدن) و به معنای: (پاره گوشت به قدر یک بار جویدن42 و (لقمه جویده از گوشت و غیر آن) است43.
در ترجمه های فارسی قرآن (مضغه) چنین ترجمه شده است: (چیزی شبیه گوشت جویده شده) (مکارم شیرازی)؛ (مضغة) (فولادوند)؛ (گوشت جویده شده) (معزی)؛ (پاره گوشت) (الهی قمشه ای)؛ (به صورت یک قطعه گوشت جویده) (بهبودی) و (پاره گوشتی) (آیتی).
در ترجمه های انگلیسی نیز آمده است:
A Tissue (Arbery), a lump of Flesh(Shakir), a Foetus lump(Yousuf Ali), an embryonic lump(H.Palmer), a little lump(Pickthall), Shapeless lump of flesh.
در تفاسیر آمده است: ((ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ) و آن پاره گوشت کوچکی است به قدری که جویده شود و تحوّل یافته علقه می باشد44. (فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً)؛ آن را به پاره گوشتی تبدیل کردیم)45.
برخی نیز مضغة را به خون غلیظ تفسیر کرده اند: (و از علقه به مضغه، و آن پاره ای از خون غلیظ است که نام و شکل ویژه ای ندارد...)46 و (و از علقة به مضغه، آن گاه که آن نطقه آویزنده بزرگ شود و به لخته ای از خون غلیظ مختلط تبدیل گردد)47. به نظر می رسد تفسیر (مضغه) به خون غلیظ، نه از نظر لغوی درست است و نه از دیدگاه علمی. البته آنچه در ترجمه بهبودی و مکارم آمده است، با ره آوردهای علمی و مشاهدات ابتدایی، بدون استفاده از ابزارهای علمی پیشرفته، مطابقت دارد.
در بررسی های علمی معمولاً این مرحله را با تحوّلاتی که از هفته سوم؛ یعنی، دوره جنینی (Embryonic Period) و پیدایش سومایت ها آغاز می شود، تطبیق داده اند.
البار می گوید: (ظهور سومایت ها با پیدایش قوس های حلقی (Pharyngeal Arches) که در نتیجه شکاف های ایجاد شده در طبقه خارجی(اکتودرم) و رشد طبقه میانی (مزودرم) پدید آمده، همراه است. در نتیجه این دگرگونی ها پنج جفت از قوس های فارینژیل، در ناحیه فوقانی جنین (درست زیرگرده سر) پدید می آید. بنابراین، مضغه یا پاره گوشتی که دندان ها جویده و بیرون انداخته، دقیق ترین وصف این مرحله است؛ زیرا قوس های حلقی و سومایت ها به جنین دقیقاً شکل مضغه را می بخشد)48.
به نظر می رسد در این مرحله قرآن به بیان شکل ظاهری جنین که به صورت (لقمه جویده) می باشد بسنده کرده است. البته اگر مضغه به معنای (گوشت جویده شده) باشد؛ خالی از بیان جنس جنین؛ یعنی، اشتمال برموادی گوشت مانند نیست. در عین حال باید توجه داشت که مقصود از گوشت در اینجا، غیر از اجرام عضلانی است که پوشش استخوان ها را تشکیل می دهد و قرآن از آن به (لحم) تعبیر کرده است. با توجه به آنچه گذشت، می توان از آموزه های جنین شناختی قرآن تا مرحله مضغه چنین نتیجه گرفت:
1. قرآن برای اولین بار، پرده از آمیختگی نطفه انسان برمی افکند و این مطلب هر چند از نظر رویان شناسان تا قرن نوزدهم میلادی پوشیده مانده بود؛ ولی برای مفسّران قرآن، بخشی از این حقیقت (یعنی ترکیب نطفه از منی مرد و ترشحات رحم زن) روشن و آشکار بوده و در تفاسیر خود از آن سخن گفته اند.
2. قرآن مجید برای نخستین بار از آویزندگی و لانه گزینی تخم سخن به میان آورده است. این حقیقت بر مفسران و مترجمان قرآن مخفی مانده بود تا آنکه در پی دستیابی به میکروسکوپ و انقلاب در دانش رویان شناسی، معنای درستی از مطالب قرآن به دست آمد.
3. در مرحله سوم بیان قرآن مجید، عمدتاً با شکل ظاهری جنین انطباق کامل دارد؛ گرچه خالی از بیان جنس جنین نیز نمی باشد.
پی نوشت:
1. دهر 76، آیه 2.
2. سجده 32، آیه 8.
3. علق 96، آیه 2.
4. مؤمن 40، آیه 67.
5. قیامت 57، آیه 38.
6. حج 22، آیه 5.
7. مؤمنون 23، آیه 14.
8. ابن منظور، لسان العرب، النطفه و النطافه: القلیل من الماء...و به سمی المنی نطفه لقلّته.
9. قیامت 75، آیه 38.
10. مشج بینما: خلط...ج امشاج، تاج العروس، 6.
11. حجرات 49، آیه 12 .
12. به نقل از: خلق الانسان بین الطلب و القرآن، البار، محمدعلی، ص 194.
13. موریس بوکای، مقایسه ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص 271-270، ترجمه: ذبیح اللّه دبیر، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
14. همان، ص 273-272.
15. حجرات 49، آیه 13.
16. مانند صاحب تفسیر المیزان.
17. آیات 5 سوره حج، 67 سوره غافر و 38 سوره قیامت.
18. لسان العرب، 267-10261.
19. العین، 2-1296
20. الصادقی، محمد، الفرقان فی التفسیر القرآن بالقرآن و السنه، 30-313.
21. مانند: آیات 5 سوره حج، 14 سوره مؤمنون، و 38 سوره قیامت.
22. مرسلات 77، آیه 20.
23. سجده 32، آیه 8.
24. طارق 86، آیه 6.
25. العین، 2-1269.
26. الصحاح:... و العلق الدم الغلیظ،و القطعه منه العلقه. والعلقه دوده من الماء تمص الدم.
27. لسان العرب، 10-267.
28. 5:22 .
29. 67:40.
30. (... ثم من علقه) ای دم جامد غلیظ. الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، الطنطاوی الجوهری، 4-6 .
31. المیزان فی التفسیر القرآن، قوله تعالی: (یا ایها الناس...)... و العلقه النطفه من الدم الجامد. 14-344 .
32. (ای مردم! اگر در رستاخیز تردید دارید به این نکته توجه کنید که ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شده...)، (تفسیر نمونه، صص 18-14 و 207) .
33. الشیرازی، ناصر الدین بن سعید عبدالله بن عمر بن محمد، تفسیرالبیضاوی، ثم خلقنا النطقه علقه بان احلنا النطفه البیضاء علقه حمراء: 2-100.
34. مقایسه ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص 273 .
35. ملک 67، آیه 14.
36. علق 96، آیه 2.
37. ر.ک: آیات 5 سوره حج، 14 سوره مؤمنون، 67 سوره غافر و 37 و 38 سوره قیامت .
38. البار، محمد علی، خلق الانسان بین الطب و القرآن، ص 203 .
39. دیدگاه بوکای و البار هر دو مبتنی بر وحدت معنایی علق و علقه می باشد، ولی در صورت تفاوت معنایی آن دو، مسئله راه حل دیگری می طلبد.
40. همان، ص 204.
41. همان.
42. المضغة: النطفة التبی تمضع من لحم و غیره، المنجد، ص 765.
43. الصادقی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، بالقرآن والسنة، ج 18 و 17، ص 189.
44. تفسیر البیضاوی، ج 2، ص 100.
45. سید قطب، فی ظلال القرآن، ج 5، ص 581، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
46. همان، ج 6، ص 16.
47. ر.ک: خلق الانسان بین الطب والقرآن، ص 370-369.
48. همان.
منبع: www.porseman.org





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین