معروف ترین نظریات اخلاقی جدید در دو قرن اخیر، نظریه کانت است. کانت در صدد تمیز فعل اخلاقی از فعل غیراخلاقی برمی آید و به این نتیجه می رسد که فعل انسان گاهی از روی اضطرار و ناگریزی است. این گونه رفتار آزادانه نیست. رفتاری که آزادانه و از روی اختیار باشد، دو گونه است: یا ناشی از یک تمایل است و یا ناشی از احساس وظیفه و تکلیف است. اگر از یکی از تمایلات ناشی شده باشد، آن کار اخلاقی نیست، ولی اگر از احساس تکلیف ناشی شده باشد، اخلاقی است. پس فعل انسان، ماهیت اخلاقی یا غیراخلاقی بودن خود را از انگیزه اش کسب می کند؛ یعنی اگر اراده اش از انگیزه احساس تکلیف منبعث شده باشد، فعلش ماهیت اخلاقی دارد و اگر نه، نه. اخلاقی بودن یک کار، هنگامی است که (تمایل) هیچ دخالتی نداشته باشد، بلکه جلوی تمایل گرفته شود و معیار دیگر این است که چنان رفتار کن که گویی انسانیت (نوع انسان) را خواه در شخص خودت و خواه در دیگری، در هر مورد هم چون غایت ها انگاری و نه فقط به عنوان وسیله. نظر کانت تا حد زیادی دقیق است و در عین حال حاوی جزیی از حقیقت است نه تمام آن. نظریه کانت تا آن جا که به وجود یک سلسله فرمان ها و بایدهای غیرمشروط و کانون الهام بخش این فرمان ها مربوط است، صحیح است، ولی نواقصی دارد که توضیح می دهیم: الف) کانت کوشش کرده که رفتارهای اخلاقی را ناشی از هیچ میلی نداند. این مطلب نمی تواند درست باشد؛ [زیرا] جای این پرسش است که آیا انجام دهنده تکلیف اخلاقی مایل به انجام تکلیف هست یا نه؟ اگر مایل نیست، آیا از انجام ندادن هراس دارد یا نه؟ آیا ممکن است انسانی فرمانی را اطاعت کند که نه مایل به اطاعت آن است و نه از مخالفت آن هراس دارد؟ ب) کانت مفهوم (خوبی) و (خیر) را از اخلاق حذف کرده است. او کار اخلاقی را کاری نمی داند که به دلیل خوبی ذاتی و خیر ذاتی اش انجام یافته باشد، بلکه کار اخلاقی را کاری می داند که تنها به دلیل احساس تکلیف انجام یافته باشد. به تعبیر دیگر، او خوبی را در اراده می داند، نه در مراد و خوبی اراده را به انگیزه آن مربوط می کند که اگر از احساس تکلیف انگیخته شده باشد، خوب است وگرنه، نه. از این رو، فرمان های اخلاقی کانت تا حد زیادی کورکورانه است. گویی وجدانی که کانت می شناسد، یک فرمانده مستبد است که بدون دلیل فرمان می دهد و بدون دلیل باید فرمان او را اطاعت کرد. پس نظر کسانی که معتقدند هر فرمانی به دلیل تشخیص نوعی خوبی است، چیزی که هست، خوبی ها گاهی نسبی و گاهی مطلقند، بر نظریه کانت ترجیح دارد. ج) مطابق نظریه کانت، اگر در کاری خیر عموم باشد و انسان به حکم عاطفه انسان دوستی و به حکم میل به خدمت، آن کار را انجام دهد، نه به حکم یک تکلیف و مسئولیت؛ آن کار، اخلاقی نیست. همان وجدان اخلاقی که کانت آن را ستایش می کند، از قبول این مطلب ابا دارد. د) به طور کلی، هر کاری که زیر فشار الزام و تکلیف باشد، هر چند آن الزام از درون خود انسان باشد، از آزادی انسان نسبت به آن کار و قهراً از جنبه اخلاقی بودنش می کاهد. اگر کاری نه به حکم احساس تکلیف، بلکه به علت نیکی ذاتی آن کار و از روی کمال اختیار و انتخاب صورت گیرد، ماهیت اخلاقی بیشتری دارد.1 پی نوشت: 1 . فلسفه اخلاق، صص 301 302 و 56 57 . www.irc.ir
معروف ترین نظریات اخلاقی جدید در دو قرن اخیر، نظریه کانت است. کانت در صدد تمیز فعل اخلاقی از فعل غیراخلاقی برمی آید و به این نتیجه می رسد که فعل انسان گاهی از روی اضطرار و ناگریزی است. این گونه رفتار آزادانه نیست. رفتاری که آزادانه و از روی اختیار باشد، دو گونه است: یا ناشی از یک تمایل است و یا ناشی از احساس وظیفه و تکلیف است. اگر از یکی از تمایلات ناشی شده باشد، آن کار اخلاقی نیست، ولی اگر از احساس تکلیف ناشی شده باشد، اخلاقی است. پس فعل انسان، ماهیت اخلاقی یا غیراخلاقی بودن خود را از انگیزه اش کسب می کند؛ یعنی اگر اراده اش از انگیزه احساس تکلیف منبعث شده باشد، فعلش ماهیت اخلاقی دارد و اگر نه، نه. اخلاقی بودن یک کار، هنگامی است که (تمایل) هیچ دخالتی نداشته باشد، بلکه جلوی تمایل گرفته شود و معیار دیگر این است که چنان رفتار کن که گویی انسانیت (نوع انسان) را خواه در شخص خودت و خواه در دیگری، در هر مورد هم چون غایت ها انگاری و نه فقط به عنوان وسیله.
نظر کانت تا حد زیادی دقیق است و در عین حال حاوی جزیی از حقیقت است نه تمام آن. نظریه کانت تا آن جا که به وجود یک سلسله فرمان ها و بایدهای غیرمشروط و کانون الهام بخش این فرمان ها مربوط است، صحیح است، ولی نواقصی دارد که توضیح می دهیم:
الف) کانت کوشش کرده که رفتارهای اخلاقی را ناشی از هیچ میلی نداند. این مطلب نمی تواند درست باشد؛ [زیرا] جای این پرسش است که آیا انجام دهنده تکلیف اخلاقی مایل به انجام تکلیف هست یا نه؟ اگر مایل نیست، آیا از انجام ندادن هراس دارد یا نه؟ آیا ممکن است انسانی فرمانی را اطاعت کند که نه مایل به اطاعت آن است و نه از مخالفت آن هراس دارد؟
ب) کانت مفهوم (خوبی) و (خیر) را از اخلاق حذف کرده است. او کار اخلاقی را کاری نمی داند که به دلیل خوبی ذاتی و خیر ذاتی اش انجام یافته باشد، بلکه کار اخلاقی را کاری می داند که تنها به دلیل احساس تکلیف انجام یافته باشد. به تعبیر دیگر، او خوبی را در اراده می داند، نه در مراد و خوبی اراده را به انگیزه آن مربوط می کند که اگر از احساس تکلیف انگیخته شده باشد، خوب است وگرنه، نه. از این رو، فرمان های اخلاقی کانت تا حد زیادی کورکورانه است. گویی وجدانی که کانت می شناسد، یک فرمانده مستبد است که بدون دلیل فرمان می دهد و بدون دلیل باید فرمان او را اطاعت کرد. پس نظر کسانی که معتقدند هر فرمانی به دلیل تشخیص نوعی خوبی است، چیزی که هست، خوبی ها گاهی نسبی و گاهی مطلقند، بر نظریه کانت ترجیح دارد.
ج) مطابق نظریه کانت، اگر در کاری خیر عموم باشد و انسان به حکم عاطفه انسان دوستی و به حکم میل به خدمت، آن کار را انجام دهد، نه به حکم یک تکلیف و مسئولیت؛ آن کار، اخلاقی نیست. همان وجدان اخلاقی که کانت آن را ستایش می کند، از قبول این مطلب ابا دارد.
د) به طور کلی، هر کاری که زیر فشار الزام و تکلیف باشد، هر چند آن الزام از درون خود انسان باشد، از آزادی انسان نسبت به آن کار و قهراً از جنبه اخلاقی بودنش می کاهد. اگر کاری نه به حکم احساس تکلیف، بلکه به علت نیکی ذاتی آن کار و از روی کمال اختیار و انتخاب صورت گیرد، ماهیت اخلاقی بیشتری دارد.1
پی نوشت:
1 . فلسفه اخلاق، صص 301 302 و 56 57 .
www.irc.ir
- [سایر] براساس نظر کانت، وجدان اخلاقی با سعادت چه رابطه ای دارد؟
- [سایر] تحلیل نحوی (یا ایها الذین آمنوا) چیست و چرا علیرغم غایب بودن فعل، در فارسی آنرا به صورت مخاطب ترجمه میکنند.(ای کسانی که ایمان آوردید)؟
- [سایر] امانوئل کانت نیز در نظریه اخلاقی خود بر نقش نیت، تأکید کرده است، ضمن توضیح دیدگاه او، تفاوت آن را با دیدگاه اسلام بیان کنید؟
- [سایر] نقش فرهنگ سیاسی را در فرایند توسعه و نوسازی در ایران را تحلیل کنید؟ به نظر شما چگونه می توان دیدگاههای دینی را در فرایند توسعه ایران مورد توجه قرار داد؟ برای توسعه و نوسازی انگیزه پیشرفت چقدر نقش دا
- [آیت الله علوی گرگانی] رأی دادن به نمایندگانی که برای دفاع از اصول و معیارهای اخلاقی و ارزشی جامعه بر نمیخیزند و متأسفانه در برخی از موارد به منافع شخصی و گروهی خود میاندیشند چه صورت دارد؟
- [سایر] از نظر اسلام ارزشهای اخلاقی نسبیاند یا مطلق؟
- [سایر] با توجه به تحلیل صرفی (انّا) و (انّنا) که هر دو: (انّ) به انضمام (نا) میباشد، لطفاً فرق کاربردی این دو را بیان فرمایید. متشکرم
- [سایر] با سلام؛ به نظر شما فائده قانون علت و معلول در تحلیل وقایع سیاسی و اجتماعی چیست؟ و چگونه میتوان از آن استفاده کرد؟ با تشکر
- [آیت الله سبحانی] با توجه به مقام استاد چنانچه استادی بر خلاف موازین شرعی و اخلاقی رفتار نماید وظیفه شاگردان چیست؟
- [سایر] در آیه 212 سوره بقره با توجه به این که نائب فاعل حیاة الدنیا است، ولی چرا از فعل زیّن استفاده شده است؟
- [آیت الله سیستانی] مستحب است دایهای که برای طفل میگیرند ، مسلمان عاقل ، و دارای صفات پسندیده از نظر جسمی و روانی و اخلاقی باشد ، و سزاوار نیست دایهای بگیرند که کافر ، یا کم عقل ، یا بزرگسال ، یا زشت رو باشد . و مکروه است دایهای بگیرند که زنازاده است ، یا شیرش از بچهای است که از زنا بدنیا آمده است . مسائل متفرقه شیر دادن
- [آیت الله مکارم شیرازی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام است و بعضی از مردم عوام که در مقابل قبر امامان(علیهم السلام) پیشانی را بر زمین می گذارند اگر به قصد سجده برای امام(علیه السلام) باشد فعل حرام است و اگر برای شکر خدا باشد اشکالی ندارد، ولی اگر در نظر بینندگان چنین نشان دهد که سجده برای امام(علیه السلام) است یا بهانه به دست دشمنان دهد اشکال دارد.
- [آیت الله اردبیلی] خوردن، آشامیدن، تزریق و یا استعمال چیزی که برای جسم یا روح انسان ضرر قابل توجّه دارد، حرام است، ولی اگر در موردی به نظر پزشک متخصّص و مطمئن درمان بیماری منحصر به آن باشد، در حدّ ضرورت اشکال ندارد.
- [آیت الله سیستانی] کسی که تصمیم دارد ده روز در محلی بماند ، اگر احتمال بدهد که برای ماندن او مانعی برسد و آن احتمال از نظر عقلا قابل توجه باشد ، باید نماز را شکسته بخواند .
- [آیت الله اردبیلی] دختری که از نظر سن، بالغ فرض میشود، ولی از لحاظ جسمی به گونهای است که روزه گرفتن برای او مقدور نیست یا سختی و حرج دارد و یا موجب زیان و ضرر قابل توجّه برای اوست، واجب نیست روزه بگیرد؛ ولی چنانچه بتواند یک روز در میان یا دو روز در میان یا با فاصله بیشتر بعضی از روزها را روزه بگیرد، باید به همین ترتیب عمل نماید و در هر حال هر وقت توانست، باید روزههایی را که نگرفته قضا نماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر از درآمد کسب و کار آذوقه ای برای مصرف سالش خریده، چنانچه چیزی در آخرسال از آن زیاد بماند باید خمس آن را بدهد احتیاط این است که حتی اشیاء کم اهمیت را مانند مختصر مواد غذایی اضافی و امثال آن را هرچه هست حساب کند و باید توجه داشت که اگر می خواهد قیمت آنها را بدهد باید قیمت همان آخر سال را در نظر بگیرد خواه کمتر از خرید باشد یا بیشتر.
- [آیت الله سیستانی] أمر به معروف و نهی از منکر ، در صورتی واجب میشود که انجام دادن معروف و انجام دادن منکر حرام باشد ، و در این صورت امر به معروف و نهی از منکر واجب کفائی است ، و اگر بعضی از افراد به این وظیفه عمل کند ، از دیگران ساقط میشود ، ولی بر همه لازم است که اگر با فعل حرام و ترک واجبی مواجه شدند بی تفاوت نباشند ، و انزجار خود را با گفتار و کردار ابراز نمایند و این مقدار واجب عینی است . و از حضرت امیر المؤمنین علیهالسلام چنین آمده است که : (أمرنا رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم أن نلقی أهل المعاصی بوجوه مکفهرّة) . (رسول أکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم به ما دستور داد که با گنهکاران با صورتی درهم کشیده مواجه شویم) . در صورتی که انجام دادن معروف مستحب است نه واجب و انجام دادن منکر مکروه است نه حرام امر به معروف و نهی از منکر ، نیز مستحب است . و در أمر به معروف و نهی از منکر باید حیثیّت و شخصیّت خلافکار در نظر گرفته شود ، که به او اذیّت و اهانت نگردد ، همچنین نباید خیلی سخت و دشوار گرفت که سبب انزجار او از دین و برنامههای دینی شود .
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام نفاق است و در روایات فراوانی فرمودهاند کسی که دارای دو چهره و دو زبان باشد، در روز قیامت با دو زبان که آتش از آنها شعلهور است محشور میشود و این نفاق اقسامی دارد: الف) کسانی که ایمان ندارند، ولی با زبان یا عمل ایمان نمایی میکنند، و این افراد همان منافقینی هستند که قرآن جایگاه آنان را پستترین جاهای جهنّم قرار داده است. ب) افراد ریاکار که اعمالشان برای خدا نیست، ولی نمایش برای خداست و قرآن علاوه بر اینکه اعمال این افراد را باطل میداند، گناه آنان را در حدّ کفر شمرده است. ج) افرادی که در برخورد با مردم دارای دو چهره و دو زبان هستند؛ مثلاً در حالی که کینه و عداوت دارند و از غیبت و تهمت باک ندارند، ولی در ظاهر اظهار محبّت و ارادت میکنند. د) افرادی که خود را وابسته به دین میکنند، ولی در حقیقت آن وابستگی را در عمل ندارند، نظیر عالم بی عمل و زاهد بیحقیقت و مقدّس و متّقی نما، و این افراد گرچه در روایات اطلاق نفاق بر آنها شده است و از نظر اخلاقی منافق میباشند، ولی گناه منافق را ندارند و اگر بر طبق وظیفه دینی خود عمل نکنند، در روز قیامت با منافقین محشور میشوند.
- [امام خمینی] بر علمای اعلام ایَّدَهُمُ اللَّهُ تَعالی لازم است در مقابل این نحو قوانین بیارزش از نظر اسلام و قانون، اعتراض شدید کنند، نه استرحام از مجرمین اصلی و دولتخواهی برای آنها که مأمور اجرای اوامر مخالفین اسلام میباشند، زیرا این نحو تقاضاها و دولتخواهیها و توجه جرم را به مأمورین جزء، و دست دوم دادن موجب تطهیر مجرم اصلی و جرأت او بر هدم احکام الهیه است، و بر کافه مسلمانان لازم است در مقابل این قوانین که دین و دنیا و خاندان آنها را تهدید میکند، و دخترهای بیچاره آنها را به سربازخانه میکشد، و زحمت انبیای عظام و اولیای گرام صلی اللَّه علیهم اجمعین را تضییع مینماید، مقاومت کنند، و اظهار تنفر نمایند، و به این قوانین مخالف اسلام عمل نکنند، و به هر وسیلهای که ممکن است هم اکنون دفاع از احکام اسلام کنند تا خدای نخواسته به آتیه سیاه و وحشتناکی که عمال استعمار خَذَلَهُم اللَّهُ تَعالی در نظر دارند برای اسلام و مسلمانان مبتلا نشوند. بعضی از مسائل که در این زمان مورد حاجت است
- [آیت الله سیستانی] قسَم چند شرط دارد : اول : کسی که قسَم میخورد باید بالغ و عاقل باشد ، و از روی قصد و اختیار قسَم بخورد ، پس قسَم خوردن بچه و دیوانه و مست و کسی که مجبورش کردهاند درست نیست ، و همچنین است اگر در حال عصبانی بودن بی قصد یا بی اختیار قسَم بخورد . دوم : کاری را که برای آن قسَم میخورد باید حرام یا مکروه نباشد ، و کاری را که قسَم میخورد ترک کند ، باید واجب یا مستحب نباشد ، و اگر قسَم بخورد کار مباحی را بجا آورد یا ترک کند ، چنانچه آن فعل یا ترک از نظر عقلا رجحان داشته باشد ، یا برای شخص او مصلحتی دنیوی داشته باشد ، قسَمش صحیح است . سوم : به یکی از اسمهای خداوند عالم قسَم بخورد که به غیر ذات مقدس او گفته نمیشود ، مانند خدا ، و اللّه ، یا خدا را به صفات و افعالی یاد کند که مخصوص اوست مثلاً بگوید : قسم به آن کسی که آسمانها و زمین را آفرید ، و نیز اگر به اسمی قسَم بخورد که به غیر خدا هم میگویند ، ولی بقدری به خدا گفته میشود که هر وقت کسی آن اسم را بگوید ، ذات مقدس حق در نظر میآید ، مثل آنکه به خالق و رازق قسَم بخورد ، صحیح است ، بلکه اگر به اسمی قسَم بخورد که فقط در مقام قسَم خوردن ذات حق از آن به نظر میآید ، مثل سمیع و بصیر باز هم قَسمش صحیح است . چهارم : قسَم را به زبان بیاورد ، ولی آدم لال اگر با اشاره قسَم بخورد صحیح است ، و کسی که قادر بر تکلم نیست ، اگر بنویسد و آن را در قلبش قصد کند کافی است ، بلکه قادر بر تکلم نیز اگر بنویسد بنابر احتیاط واجب ، باید به آن عمل کند . پنجم : عمل کردن به قسَم برای او ممکن باشد ، و اگر موقعی که قسَم میخورد ممکن نباشد و بعداً ممکن شود ، کافی است ، و اگر موقعی که قسَم میخورد ممکن باشد و بعداً از عمل به آن عاجز شود ، از وقتی که عاجز میشود قسَم او بهم میخورد ، و همچنین است اگر بقدری مشقت پیدا کند که نشود آن را تحمل کرد ، و این عجز اگر به اختیار او باشد ، یا بدون اختیار ولی او در تأخیر از زمان قدرت عذری نداشته باشد ، گناه کرده و کفاره واجب است .