جربزه در لغت به معنای شهامت و زیرکی است، ولی در اصطلاح علم اخلاق عبارت است از: افراط در فکر و تعقل، و خروج از حد اعتدال، به طوری که ذهن انسان در یک جا تمرکز پیدا نکند و همیشه ابداع شبهه نموده و در امور دقیقه برخلاف واقع، بسیار دقت و تأمل کند. مبتلای به جربزه در امور عقلیه، چه بسا به فساد عقیده و الحاد می رسد و گاهی منکر تمام حقایق موجودات می شود، مثل سوفسطاییه که می گویند: هیچ چیز در عالم، حقیقت و واقعیت ندارد و هر چه هست، خیال ما است و بس. و در امور شرعیه، منجر به وسواس و دودلی می شود. برای درمان آن، باید با رجوع به اعتقاد و استدلال علما و دانشمندان که درک و فکر آنها از ما بهتر و سلیقه ی ایشان کامل تر و برتر است، نفس خود را وادار بر طریقت و روش آنها نماید، تا کم کم ثبات و اطمینان حاصل شود. اما جهل و کودنی که ناشی از تفریط در قوّه ی عاقله است، عبارت است از به کار نبستن این قوّه، و تدبر و تفکر نکردن، با توجه به این که می داند جاهل است (که این جهل، جهل بسیط نامیده می شود) و این جهل در ابتدای کار بد نیست و رذیله به حساب نمی آید، چون یاد گرفتن و علم، متوقف بر آن است، ولی اگر خدای ناکرده ثبات و دوام یابد، از رذایل مهلکه می شود. راه علاج آن، این است که، انسان متذکّر نقص و قبح آن شود و توجه نماید که انسان جاهل، فقط به صورتْ انسان و در واقع حیوان است. شرافت و فضیلت انسان بر سایر حیوانات به سبب همین ادراک کلیات و علم است؛ زیرا حیوانات نیز، شهوت و غضب و صدا و سایر قوای جسمی را دارند. هم چنین در روایاتی که در مذمت جاهل وارد شده دقت نماید؛ چنان که امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: انّ الله عزّوجلّ یعذب ستّة بستّة العرب بالعصبیه و الدهاقین بالکبر و الامراء بالجور و الفقهاء بالحسد و التجار بالخیانة و اهل الرستاق بالجهل؛[1] خداوند شش گروه را به جهت شش صفت کیفر می دهد: عرب را به نژادپرستی و خان ها را به تکبّر و حاکمان را به ستم و فقها را به حسد و بازرگانان را به خیانت و اهل روستا را به جهل و نادانی. پی نوشت: [1]. تحف العقول مترجم، ص 221. منبع: سید محمد علی جزایری (آل غفور)،دروس اخلاق اسلامی، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه
جربزه در لغت به معنای شهامت و زیرکی است، ولی در اصطلاح علم اخلاق عبارت است از: افراط در فکر و تعقل، و خروج از حد اعتدال، به طوری که ذهن انسان در یک جا تمرکز پیدا نکند و همیشه ابداع شبهه نموده و در امور دقیقه برخلاف واقع، بسیار دقت و تأمل کند. مبتلای به جربزه در امور عقلیه، چه بسا به فساد عقیده و الحاد می رسد و گاهی منکر تمام حقایق موجودات می شود، مثل سوفسطاییه که می گویند: هیچ چیز در عالم، حقیقت و واقعیت ندارد و هر چه هست، خیال ما است و بس.
و در امور شرعیه، منجر به وسواس و دودلی می شود.
برای درمان آن، باید با رجوع به اعتقاد و استدلال علما و دانشمندان که درک و فکر آنها از ما بهتر و سلیقه ی ایشان کامل تر و برتر است، نفس خود را وادار بر طریقت و روش آنها نماید، تا کم کم ثبات و اطمینان حاصل شود.
اما جهل و کودنی که ناشی از تفریط در قوّه ی عاقله است، عبارت است از به کار نبستن این قوّه، و تدبر و تفکر نکردن، با توجه به این که می داند جاهل است (که این جهل، جهل بسیط نامیده می شود) و این جهل در ابتدای کار بد نیست و رذیله به حساب نمی آید، چون یاد گرفتن و علم، متوقف بر آن است، ولی اگر خدای ناکرده ثبات و دوام یابد، از رذایل مهلکه می شود.
راه علاج آن، این است که، انسان متذکّر نقص و قبح آن شود و توجه نماید که انسان جاهل، فقط به صورتْ انسان و در واقع حیوان است. شرافت و فضیلت انسان بر سایر حیوانات به سبب همین ادراک کلیات و علم است؛ زیرا حیوانات نیز، شهوت و غضب و صدا و سایر قوای جسمی را دارند.
هم چنین در روایاتی که در مذمت جاهل وارد شده دقت نماید؛ چنان که امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید:
انّ الله عزّوجلّ یعذب ستّة بستّة العرب بالعصبیه و الدهاقین بالکبر و الامراء بالجور و الفقهاء بالحسد و التجار بالخیانة و اهل الرستاق بالجهل؛[1] خداوند شش گروه را به جهت شش صفت کیفر می دهد: عرب را به نژادپرستی و خان ها را به تکبّر و حاکمان را به ستم و فقها را به حسد و بازرگانان را به خیانت و اهل روستا را به جهل و نادانی.
پی نوشت:
[1]. تحف العقول مترجم، ص 221.
منبع: سید محمد علی جزایری (آل غفور)،دروس اخلاق اسلامی، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا ارشاد جاهل در موارد جهل به حکم واجب و در موارد جهل به موضوع جایز یا مستحب است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا ارشاد جاهل در موارد جهل به حکم واجب و در موارد جهل به موضوع جایز یا مستحب است؟
- [سایر] نشانههای جهل و عمیق ندانستن یک فرد چیست؟
- [سایر] در احادیث؛ جهل و نادانی چگونه سرزنش شده است؟
- [سایر] درباره ی شیوه درمان و درمان های جدید واریس توضیح بفرمایید .
- [سایر] شخصی مریض است و اگر درمان کند می تواند ماه رمضان را روزه بگیرد آیا درمان واجب است؟
- [سایر] راه درمان ریا چیست؟
- [سایر] درمان اعتیاد چیست؟
- [سایر] درمان کنندگان گناه چیست؟
- [سایر] راه درمان سرطان ریه
- [آیت الله جوادی آملی] .درمان کودک باید با اذن ولیّ او باشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که نمیداند وظیفهاش تیمم است یا وضوی جبیرهای در صورتی که جهل او از ندانستن مسأله است، باید به مرجع تقلید خود مراجعه کند یا هر دو وظیفه را به جا آورد و در صورتی که جهل او از ندانستن خصوصیات مورد باشد باید هر دو وظیفه را انجام دهد.
- [آیت الله مظاهری] اگر موقعی که ایستاده از روی فراموشی یا جهل بدن را حرکت دهد یا به طرفی خم شود یا به جایی تکیه کند اشکال ندارد.
- [آیت الله سیستانی] - اگر معتکف از محلّ اعتکاف به خاطر ندانستن مسأله و جهل به حکم شرعی در غیر موارد ضروری و مجاز برای خروج، خارج گردد، اعتکافش باطل میشود.
- [آیت الله مظاهری] اگر از روی نسیان و غفلت ربا خورد گرچه گناه نکرده است، ولی باید بعد از توجّه، آنچه را گرفته است به ربا دهنده رد کند، ولی اگر از روی جهل بود، (چه جهل قصوری یا تقصیری و چه جهل به حکم یا به موضوع بود)، بعد از علم لازم نیست آنچه را ربا خورده است رد کند و از آن به بعد باید اطراف آن کار زشت که دنیا و آخرت ربا گیرنده و ربادهنده را تباه میکند نگردد. [1]. بقره، 279. [2]. حدید، 11. [3]. بقره، 276.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خوردن ماهی های کوچک زنده اشکال دارد، مگر برای درمان در مقام ضرورت.
- [آیت الله جوادی آملی] .هرگاه طبیب, درمان بیمار را به صورتی سرپرستی کند مثلاً به او دارو دهد یا وی را تزریق کند یا دستور خوردن دارو یا انجام دادن کاری را به او بدهد و در این طبابت اشتباه نماید و به بیمار زیان برسد یا بمیرد, ضامن است و اگر به هیچوجه دستور ندهد, بلکه فقط راه درمان بیماری را در مقالهای بنویسد یا در تدریس بیان کند و بیمار شخصاً به درمان خود اقدام نماید و آسیب ببیند، طبیب ضامن نیست.
- [آیت الله اردبیلی] ضامن نبودن پزشک به وسیله نصب اطّلاعیه در محلّ درمان یا اعلان در رسانهها ثابت نمیشود، بلکه باید خود بیمار یا ولیّ او پس از آگاهی از کیفیّت درمان شرط عدم ضمان را به صورت کتبی یا شفاهی قبول کند و چنانچه قبول شرط از روی اضطرار و ناچاری باشد، اشکال ندارد؛ ولی اگر اجبار و اکراه در بین باشد، پزشک ضامن است.
- [آیت الله جوادی آملی] .زخمهای متعدد در بدن, گاهی به هم نزدیکاند که به همه آنها یک زخم گفته می شود، در این صورت , تا همگی درمان نشدند , نمازگزاردن با خون آنها در بدن یا لباس بیاشکال است و زمانی از هم دورند که هرکدام زخم جدا شمرده میشود; در این فرض خون هرکدام بعد از درمان, اگر بیش از درهم باشد, مانع صحت نماز است.
- [آیت الله اردبیلی] در مورد عیب عنّین بودن مرد، اگر احتمال درمان او را بدهند، زن باید به حاکم شرع مراجعه کند و حاکم شرع یک سال برای آزمایش و درمان به مرد مهلت دهد؛ پس اگر در این مدّت مرد هیچ نتوانست با زنی آمیزش نماید، زن حقّ فسخ دارد.