کلام خود ر آغاز میکنیم با فرمایشی از پیامبر رحمت و مغفرت حضرت محمد صلی الله علیه و آله که فرمود: بِالاِخلاصِ تَتَفاضَلُ مَراتِبُ المُؤمنین؛ تفاوت مقامات مؤمنین بستگی به درجة اخلاص آنان دارد.[1] پس از نقل این کلام نورانی لازم میدانم نکاتی را جهت تبیین ابعاد مختلف بحث بیان کنم. 1. حقیقت اخلاص مرحوم فیض کاشانی در محّجةالبیضاء دراین زمینه میفرماید: حقیقت اخلاص آن است که نیت انسان از هرگونه شرک خفی و جلّی پاک باشد. و هیچ انگیزهای جز انگیزة الهی بر آن حاکم نگردد.[2] البته لازم به ذکر است که اخلاص دارای درجه و مراتب است که رسیدن به درجات عالی آن با ریاضت و مبارزه با نفس شدید حاصل می شود. انسان سال های متمادی تلاش باید تلاش کند، تمرین کند از ریا و علل و عوامل تشویق کنند و تحریک کنند به سوی ریا اجتناب کند تا عملش تنهای تنها بخاطر خداوند و عشق به او باشد نه به امید رسیدن به نعمت های بهشتی و یادوری از عذاب خوفناک جهنم و این همان فرمایش امیرالمؤمنین علی علیه السّلام است که فرمودند: من خدا را می پرستم چون او را شایسته پرستش یافتم نه بخاطر خوف از جهنم و امید به رسیدن به بهشت. 2. آثار اخلاص از آنجا که اخلاص گرانبهاترین گوهری است که در خزانة قلب و روح انسان پیدا میشود، آثار فوقالعاده مهمّی نیز دارد که در روایات اسلامی با تعبیرات کوتاه و بسیار پرمعنا به آن اشاره شده است. در حدیث معروفی از رسول خدا صلی الله علیه و آله میخوانیم: ما اخلص عبد لله عز و جل اربعین صباحاً الا جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه؛ هیچ بندهای از بندگان خدا چهل روز اخلاص را پیشة خود نمیسازد مگر اینکه چشمههای حکمت و دانش از قلبش بر زبانش جاری میشود.[3] در حدیث دیگری از امام علی علیه السلام میخوانیم: عند تحقق الاخلاص تستیر البصائر؛ به هنگام تحقّق اخلاص، چشم بصیرت انسان نورانی میشود.[4] 3. راههای نزدیک شدن به اخلاص گوشهای از راههای نزدیک شدن به اخلاص در نیّت و عمل، از این قرار است: الف) توجه به ارزشها کسانی که جنس خود را ارزان میفروشند، یا جنسی را نمیشناسند که آهن است یا طلا، یا مشتری را نمیشناسند که چه مقامی دارد، و یا قیمت بازار را نمیدانند. قرآن، برای اینکه انسان، خود و اعمالش را بیهوده تباه نسازد. در هر سه زمینه راهنمایی کرده است. امّا جنس: قرآن، انسان را خلیفة خدا و عصارة خلقت و هدف آفرینش میداند که ارزش والایی دارد و مشتری این جنس را خودش معرفی میکند که او بهترین خریدار است و قیمت کالا را هم بهشت قرار داده است که عالیترین ؟؟؟؟ شادکامیها از آن موجود است، و لذا اگر انسان به این سه ارزش توجه داشته باشد عبادات خود که عالیترین کالا است به غیر خدا نمیفروشد. ب) تفکّر در آفرینش تفکر بیشتر در آفرینش، شناخت ما را به عظمت و قدرت خدا بیشتر میکند و در نتیجه، کارها را برای او انجام میدهیم و به اخلاص نزدیکتر میشویم. ج) توجه به صفات خدا اوصاف خدای متعال را دانستن و آنها را زمزمه کردن و در ذهن، زنده نگه داشتن، سبب توجّه به او و قطع نظر از غیر او میگردد و انسان را خدایی میکند. مثلاً دقت و توجه به اساس و اوصاف خدا در دعای (جوشن کبیر) مفید است. د) توجه به نعمتها شناخت نعمتهای خداوند و توجّه به آنها، انسان را شیفتة خدا میسازد و دل را خانة عشق الهی میسازد و از همین رو، در دعاهای اسلامی و مناجات معصومین علیهم السلام ، به بیان و یاد نعمتها پرداخته شده است. امام سجاد علیه السلام در دعای ابوحمزة ثمالی به یکایک نعمتها اشاره میکند و میفرماید: خدایا! کوچکی بودم که بزرگم کردی؛ ذلیلی بودم که عزّتم بخشیدی؛ گرسنهای بودم که سیرم ساختی؛ گمراهی بودم که هدایتم کردی؛ بیمار بودم شفایم بخشیدی. و نعمتهای فراوان دیگر که ذکر آنها باعث توجه دل به خدا میشود. ه) توجّه به سود قطعی آنانکه برای دنیا و غیر خدا تلاش میکنند، شاید به مقصود برسند و شاید هم نرسند. ولی کسانی که برای خدا و آخرت کار میکنند، سود و نتیجة کارشان قطعی است. قرآن میفرماید: (هر کسی در پی آخرتباشد و تلاش خود را برای آن قرار دهد در حالی که با ایمان باشد، چنین کسانی از تلاششان قدردانی میشود و به پاداش و آرزوی خود میرسند.)[5] و) توجه به ناتوانی مخلوقات قدرت مطلق از آنِ خداست و همة کارها به دست اوست. بنابراین کسی غیر از خدا شایستة آن نیست که مورد توجه قرار گیرد و عبادات برای جلب نظر غیر خدا انجام شود. ز) عبرت از دیگران بسیاری از آنانکه توجه به غیر خدا کردند و در پی معبودهای پوشالی بودند، به سرنوشت شوم و دردناکی گرفتار شدند که توجه به سرگذشت عبرتآموز آنان، میتواند انسان را به اخلاص برساند و بیاعتباری غیر خدا را روشن کند.[6] ح ) تفکّر و اندیشه در عاقبت ریا اگر انسان اندیشه و فکر داشته باشد از عاقبت عدم اخلاص و انجام کارها به قصد ریا، آرام آرام ریا را کنار میگذارد و به اخلاص نزدیک میشود. اگر انسان فکر و تفکّر کند دراین حدیث شریف که صادق علیه السلام فرمودند: (کلّ ریاءٍ شرک انّه من عمل للناس کان ثوابه للنّاس و من عمل لله کان ثوابه علی الله؛[7]هر ریایی شرک است، هر کسی برای مردم عمل کند پاداش او بر مردم است، و هر کس برای خدا عمل کند ثوابش بر خداست. هرگز عملش را برای غیر خدا انجام نمیدهد چون میداند که قدرت مطلق خداست و غیر او اعتباری ندارد.[8] برای مطالعة بیشتر به کتابهای زیر مراجعه فرمائید. 1. محمدتقی مصباح یزدی، به سوی خودسازی، انتشارات مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1380. 2. دکتر محمدحسن آموزگار، اسلام و تزکیه نفس، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، 1381. 3. آیتالله العظمی ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، انتشارات مدرسه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، ج 1، 1377. قال علی علیه السلام : غایَةُ الیقینِ اِلإِخلاصُ؛ آخرین مرحلة یقین اخلاص است. غررالحکم، ج 2، ص 53 -------------------------------------------------------------------------------- [1] . میزانالحکمة، ج 1، ص 754، مادة خلص. [2] . فیض کاشانی، المحجة البیضاء، انتشارات مکتبة الصدوق، 1342، ج 8، ص 128. [3] . بحارالانوار، ج 67، ص 242. [4] . غررالحکم، ج 2، ص 14، شمارة 68. [5] . سورة مبارکة اسراء، آیة 18. [6] . برای مطالعة بیشتر ر.ک: محسن قرائتی، پرتوی از اسرار نماز، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1369، ص 131126. [7] . کافی، ج 2، ص 293. [8] . ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، انتشاراتمدرسة امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، ج1، 1377، ص 268.
برای اینکه جزء بندگان مخلص خدا باشم، و اعمالمان به دور از هرگونه شرک و ریا باشد چه کاربایدبکنیم؟
کلام خود ر آغاز میکنیم با فرمایشی از پیامبر رحمت و مغفرت حضرت محمد صلی الله علیه و آله که فرمود: بِالاِخلاصِ تَتَفاضَلُ مَراتِبُ المُؤمنین؛ تفاوت مقامات مؤمنین بستگی به درجة اخلاص آنان دارد.[1]
پس از نقل این کلام نورانی لازم میدانم نکاتی را جهت تبیین ابعاد مختلف بحث بیان کنم.
1. حقیقت اخلاص مرحوم فیض کاشانی در محّجةالبیضاء دراین زمینه میفرماید: حقیقت اخلاص آن است که نیت انسان از هرگونه شرک خفی و جلّی پاک باشد. و هیچ انگیزهای جز انگیزة الهی بر آن حاکم نگردد.[2] البته لازم به ذکر است که اخلاص دارای درجه و مراتب است که رسیدن به درجات عالی آن با ریاضت و مبارزه با نفس شدید حاصل می شود. انسان سال های متمادی تلاش باید تلاش کند، تمرین کند از ریا و علل و عوامل تشویق کنند و تحریک کنند به سوی ریا اجتناب کند تا عملش تنهای تنها بخاطر خداوند و عشق به او باشد نه به امید رسیدن به نعمت های بهشتی و یادوری از عذاب خوفناک جهنم و این همان فرمایش امیرالمؤمنین علی علیه السّلام است که فرمودند: من خدا را می پرستم چون او را شایسته پرستش یافتم نه بخاطر خوف از جهنم و امید به رسیدن به بهشت.
2. آثار اخلاص از آنجا که اخلاص گرانبهاترین گوهری است که در خزانة قلب و روح انسان پیدا میشود، آثار فوقالعاده مهمّی نیز دارد که در روایات اسلامی با تعبیرات کوتاه و بسیار پرمعنا به آن اشاره شده است.
در حدیث معروفی از رسول خدا صلی الله علیه و آله میخوانیم: ما اخلص عبد لله عز و جل اربعین صباحاً الا جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه؛ هیچ بندهای از بندگان خدا چهل روز اخلاص را پیشة خود نمیسازد مگر اینکه چشمههای حکمت و دانش از قلبش بر زبانش جاری میشود.[3]
در حدیث دیگری از امام علی علیه السلام میخوانیم: عند تحقق الاخلاص تستیر البصائر؛ به هنگام تحقّق اخلاص، چشم بصیرت انسان نورانی میشود.[4]
3. راههای نزدیک شدن به اخلاص گوشهای از راههای نزدیک شدن به اخلاص در نیّت و عمل، از این قرار است:
الف) توجه به ارزشها کسانی که جنس خود را ارزان میفروشند، یا جنسی را نمیشناسند که آهن است یا طلا، یا مشتری را نمیشناسند که چه مقامی دارد، و یا قیمت بازار را نمیدانند.
قرآن، برای اینکه انسان، خود و اعمالش را بیهوده تباه نسازد. در هر سه زمینه راهنمایی کرده است.
امّا جنس: قرآن، انسان را خلیفة خدا و عصارة خلقت و هدف آفرینش میداند که ارزش والایی دارد و مشتری این جنس را خودش معرفی میکند که او بهترین خریدار است و قیمت کالا را هم بهشت قرار داده است که عالیترین ؟؟؟؟ شادکامیها از آن موجود است، و لذا اگر انسان به این سه ارزش توجه داشته باشد عبادات خود که عالیترین کالا است به غیر خدا نمیفروشد.
ب) تفکّر در آفرینش تفکر بیشتر در آفرینش، شناخت ما را به عظمت و قدرت خدا بیشتر میکند و در نتیجه، کارها را برای او انجام میدهیم و به اخلاص نزدیکتر میشویم.
ج) توجه به صفات خدا اوصاف خدای متعال را دانستن و آنها را زمزمه کردن و در ذهن، زنده نگه داشتن، سبب توجّه به او و قطع نظر از غیر او میگردد و انسان را خدایی میکند. مثلاً دقت و توجه به اساس و اوصاف خدا در دعای (جوشن کبیر) مفید است.
د) توجه به نعمتها شناخت نعمتهای خداوند و توجّه به آنها، انسان را شیفتة خدا میسازد و دل را خانة عشق الهی میسازد و از همین رو، در دعاهای اسلامی و مناجات معصومین علیهم السلام ، به بیان و یاد نعمتها پرداخته شده است. امام سجاد علیه السلام در دعای ابوحمزة ثمالی به یکایک نعمتها اشاره میکند و میفرماید: خدایا! کوچکی بودم که بزرگم کردی؛ ذلیلی بودم که عزّتم بخشیدی؛ گرسنهای بودم که سیرم ساختی؛ گمراهی بودم که هدایتم کردی؛ بیمار بودم شفایم بخشیدی. و نعمتهای فراوان دیگر که ذکر آنها باعث توجه دل به خدا میشود.
ه) توجّه به سود قطعی آنانکه برای دنیا و غیر خدا تلاش میکنند، شاید به مقصود برسند و شاید هم نرسند. ولی کسانی که برای خدا و آخرت کار میکنند، سود و نتیجة کارشان قطعی است. قرآن میفرماید: (هر کسی در پی آخرتباشد و تلاش خود را برای آن قرار دهد در حالی که با ایمان باشد، چنین کسانی از تلاششان قدردانی میشود و به پاداش و آرزوی خود میرسند.)[5]
و) توجه به ناتوانی مخلوقات قدرت مطلق از آنِ خداست و همة کارها به دست اوست. بنابراین کسی غیر از خدا شایستة آن نیست که مورد توجه قرار گیرد و عبادات برای جلب نظر غیر خدا انجام شود.
ز) عبرت از دیگران بسیاری از آنانکه توجه به غیر خدا کردند و در پی معبودهای پوشالی بودند، به سرنوشت شوم و دردناکی گرفتار شدند که توجه به سرگذشت عبرتآموز آنان، میتواند انسان را به اخلاص برساند و بیاعتباری غیر خدا را روشن کند.[6]
ح ) تفکّر و اندیشه در عاقبت ریا اگر انسان اندیشه و فکر داشته باشد از عاقبت عدم اخلاص و انجام کارها به قصد ریا، آرام آرام ریا را کنار میگذارد و به اخلاص نزدیک میشود. اگر انسان فکر و تفکّر کند دراین حدیث شریف که صادق علیه السلام فرمودند: (کلّ ریاءٍ شرک انّه من عمل للناس کان ثوابه للنّاس و من عمل لله کان ثوابه علی الله؛[7]هر ریایی شرک است، هر کسی برای مردم عمل کند پاداش او بر مردم است، و هر کس برای خدا عمل کند ثوابش بر خداست. هرگز عملش را برای غیر خدا انجام نمیدهد چون میداند که قدرت مطلق خداست و غیر او اعتباری ندارد.[8]
برای مطالعة بیشتر به کتابهای زیر مراجعه فرمائید.
1. محمدتقی مصباح یزدی، به سوی خودسازی، انتشارات مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1380.
2. دکتر محمدحسن آموزگار، اسلام و تزکیه نفس، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، 1381.
3. آیتالله العظمی ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، انتشارات مدرسه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، ج 1، 1377.
قال علی علیه السلام :
غایَةُ الیقینِ اِلإِخلاصُ؛ آخرین مرحلة یقین اخلاص است.
غررالحکم، ج 2، ص 53
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . میزانالحکمة، ج 1، ص 754، مادة خلص.
[2] . فیض کاشانی، المحجة البیضاء، انتشارات مکتبة الصدوق، 1342، ج 8، ص 128.
[3] . بحارالانوار، ج 67، ص 242.
[4] . غررالحکم، ج 2، ص 14، شمارة 68.
[5] . سورة مبارکة اسراء، آیة 18.
[6] . برای مطالعة بیشتر ر.ک: محسن قرائتی، پرتوی از اسرار نماز، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1369، ص 131126.
[7] . کافی، ج 2، ص 293.
[8] . ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، انتشاراتمدرسة امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، ج1، 1377، ص 268.
- [سایر] چرا خداوند کارهایی را که ذره ای شرک و ریا در آن باشد، نمی پذیرد ؟
- [سایر] شخصی در جزئی از مالش وصیت کرد، ولی مقدار آن را معین نکرده است. در برخی از روایات راه حل های متفاوتی بیان شده است؛ از جمله فرموده اند: منظور از جزء ده قسمت است؛ زیرا خداوند می فرماید: (فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّیْرِ…)، البقرة-260. در روایت دیگر می فرماید: جزء هفت قسمت است چرا که خداوند می فرماید: (لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّکُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ )، الحجر-44. با توجه به این روایات چگونه می توان جزء وصیت شده را تعیین کرد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر هنگام خروج از محلّ طواف بعد از دور هفتم، مقداری از مسافت را به قصد آن که جزء طواف باشد به جا آورد، چه حکمی دارد؟
- [سایر] اگر خداوند معنوی است، به نظر میرسد انسان هم باید کار معنوی کند. پس چرا گفته میشود 69 جزء از 70 جزء عبادت، مربوط به کسب روزی حلال است؟ مگر روزی حلال از جنس ماده نیست؟
- [سایر] آیا زنهای پیامبر صلی الله علیه و آله- جزء اهلبیتی که خداوند آنها را در آیه تطهیر مخاطب قرار داده، هستند یا نه؟
- [آیت الله سیستانی] خداوند در قرآن در جزء 26 سوره الاحقاف آیه 15 می فرماید : شما در چهل سالگی به بلوغ میرسید . آیا در اینجا بلوغ معنای دیگری می دهد؟
- [آیت الله اردبیلی] فطریه پسران یا دخترانی که در شهری دور از وطن خود هستند و درس میخوانند، ولی با پول پدرشان زندگی میکنند و جزء عیال او حساب میشوند، بر عهده خودشان است یا پدرشان؟
- [سایر] سلام خدا قوت.تفسیروتوضیحی از آیه ونفخت فیه من روحی ...حجر 28 می خواستم لطفا منابعش رو هم بگید.توی دانشگاه در این مورد بحثی پیش اومد واستاد اندیشه مون گفت حرفهای من اصلا درست نیست.توی کلاس مهدویتی که شرکت میکردم گفته بودن که منظور از روح دمیده شده روح خدا نیست چون در این صورت خدا جزء پذیر میشود و منظور این است که خدا روحی پاک خلق میکند واز این روح در همه میدمد آیا این گفته درست است ؟ منبعش کجاست؟ استاد اندیشه مون گفت مگه خدا ماده است که بگیم جزء پذیره؟ و میگفت این روح از روخ خداست.کدوم درسته ...........؟؟؟ با تشکر علی یارتون
- [سایر] پیامبران آمدند برای هدایت مردم و اتمام حجت خدا بر بندگان. تا اینکه فردای قیامت، بندگان در پیشگاه خداوند عزوجل عذری نداشته باشند. در حالی که چند وقت پیش قبایلی را پیدا نموده اند که هنوز به صورت نیمه وحشی و کاملا به دور از تمدن و حتی کاملا لخت و عریان (چه زن و چه مرد) می زیسته اند. این خبر را ایران هم پخش کرده است. در این زمان که رسالت پیامبران به اتمام رسیده، چگونه حجت خدا بر آنها اتمام می شود؟
- [سایر] من قبول دارم که اراده جزء صفات ذاتی خداوند است، ولی در کتاب توحید صدوق روایتی از امام رضا(ع) آمده است که میفرماید: (الارادة و المشیة محدثة، فمن زعم أن الله تعالی لم یزل مریداً شائیاً فلیس بموحد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] (اشْهد أن علیاً ولی الله) (یعنی گواهی می دهم که علی ولی خدا بر همه خلق است) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اشْهد أن محمداً رسول الله) به قصد تبرک گفته شود، لکن به صورتی که معلوم شود جزء آن نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود، یا حکم ضروری دین، یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند، مثلاً واجببودن نماز و روزه را انکار کند، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتد میشود.
- [آیت الله بروجردی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود، یا حکم ضروری دین یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتد میشود.
- [آیت الله سیستانی] اگر قسمتی از نماز را برای غیر خدا بجا آورد ، چه آن قسمت واجب باشد مثل حمد ، یا مستحب باشد مثل قنوت ، اگر آن قصد غیر خدائی به تمام نماز سرایت کند مثلاً قصد ریا در عملی باشد که مشتمل بر آن جزء است ، یا آنکه از تدارک آن قسمت زیادی مبطل لازم آید ، نمازش باطل است . و اگر نماز را برای خدا بجا آورد ولی برای نشان دادن به مردم در جای مخصوصی مثل مسجد ، یا در وقت مخصوصی مثل اول وقت ، یا به طرز مخصوصی مثلاً با جماعت نماز بخواند ، نمازش باطل است . تکبیرة الاحرام
- [آیت الله اردبیلی] زمینهای موات اصلی جزء (اَنفال) هستند و اختیار آن در زمان حضور امام معصوم علیهالسلام به دست اوست و آن حضرت هرگونه صلاح بداند در آنها تصرّف میکند و اجازه احیا میدهد یا به افراد تملیک کرده و یا اجاره میدهد و در زمان غیبت امام علیهالسلام ، مسلمانان میتوانند آنها را احیا کنند، ولی بنابر احتیاط واجب باید از حاکم شرع اجازه بگیرند و هر کس هر قسمتی را احیا کند، نسبت به آن سزاوارتر است و دیگران حقّ مزاحمت او را ندارند.
- [آیت الله سبحانی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر یا معاد شود، یا حکم ضروری دین یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند، در صورتی که منکر شدن آن حکم; به انکار خدا یا پیغمبر برگردد، مرتد است.
- [آیت الله بهجت] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر صلیاللهعلیهوآله شود، یا حکم ضروری دین یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند، مثل واجب بودن نماز و روزه را انکار کند، در صورتی که منکر شدن آن حکم به تکذیب خدا یا پیغمبر صلیاللهعلیهوآله برگردد، مُرتَد است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مسلمانی منکر خدا یا پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم شود یا حکم ضروری دین یعنی حکمی که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند، مثل واجب بودن نماز و روزه را انکار کند، در صورتی که انکار آن حکم به انکار خدا یا پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم برگردد و با توجه به این موضع آن را انکار کند، (مرتدّ) است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود، یا حکم ضروری دین یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند، در صورتی که منکر شدن آن حکم، به انکار خدا یا پیغمبر برگردد مرتد می شود، و همچنین است اگر از خوارج و نواصب و غلات گردد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] نذر نیازمند صیغه است و در صیغه نذر باید نام خداوند به زبان جاری گردد ولی سایر اجزاء صیغه لازم نیست با لفظ باشد، بلکه میتواند با نوشتار یا انجام کاری باشد. همچنین لازم نیست نام خدا به لفظ عربی برده شود، پس اگر مثلاً بگوید چنانچه مریض من خوب شود، برای خدا بر من است که هزار تومان به فقیر بدهم، نذر او صحیح است.