انسان در گسترة حیات خود همیشه و درهمه حال و در همه جا دنبال لذت و آرامش است و همیشه از درد، رنج و غصه و مشکلات زندگی می گریزد. پس نیاز فطری انسان به اعتقاد علماء اخلاق و روانشناسان جلب منفعت و دفع مضرّت یا دوری از حالات ناخوشایندی می باشد. اصولا هدف تمام موجودات کرة زمین آرامش همراه با لذت است. به طور مثال آن حیوانی که از لانه بیرون می خزد و به دنبال آب و غذا حرکت می کند. یا انسانی که به کار و فعالیت می پردازد همه و همه به دنبال یک چیز هستند وآن هم لذت و آرامش. اما در این وادی انسان از پیچیده ترین موجوداتی است که برای آرامش خود راههای مختلف و پیچیده ای بر می گزیند عده ای رفتن به رستوران و غذای چرب و گرم را و عده ای داشتن ویلاها و قصرهای مجلل را و عده ای پوشیدن زیباترین لباسها را و... که ما با چشمان خود می بینیم. در این میان انسانهایی وجود داشته اند که با بینش و اندیشه های فطری و الهی که داشته اند و این کره خاکی و این جانی که در بدنشان وجود دارد را عاریه ای می دانند و لاهوت و ناسوت را از آنِ پروردگاری یکتا و بی نیاز می دانند، به همین خاطر آرامش را فقط و فقط در گرو پرستش و تبعیت از فرامین او می دانند و با یاد او دلشان آرام می گیرد. با توجه به مطالب گفته شده این سؤال مطرح می شود: به راستی چگونه آب را از سراب بشناسیم و راه را از چاه تشخیص دهیم؟ تا از این وانفسای اضطراب ها و تشویش ها جان سالم به در بریم و به آرامش واقعی برسیم؟ تعریف: ذن[1] نام یک مکتب بودایی است که در چین به وجود آمد و بعدها به ژاپن آورده شد. این مکتب به تکیه بر قوای روحانی و درونی سعی در تقویت قوای روحانی و رسیدن به آرامش مطلق را سفارش می دهد. ذن را تشکیل شده از مراحلی می داند که ممکن است برای دیگران کاملاً بی معنی به نظر برسد اما شگفتانگیزترین حقیقت تاریخ بشر این است که این کیش (بی معنی) در حدود هزار و پانصد سال رونق داشته و توجه علاقمندان زیادی از خاور دور را به خود معطوف داشته است. از این گذشته، هنوز تأثیر روحی گسترده ای را به شیوه های گوناگون در ژاپن اعمال می کند. تنها همین حقیقت، ذن را نه تنها برای دانشمندان بودایی بلکه برای تمام پژوهندگان دین و فرهنگ عمومی، موضوع مطالعة باارزشی می کند، اما آن چه مهم است این است که در نگرش ذن و بنابر سخن دکتر سوزوکی ماشین و انسان دو پدیدة متضادند و به واسطه همین تضاد، غرب درگیر و دار یک تنش عظیم روانی است. حقیقت ذن، ذره ای از آن منبع است که می تواند یک زندگی بی تفاوت، یکنواخت، پیش پا افتاده، مبتذل و بی تحرک را، به یک زندگی سرشار از خلاقیت و هنر اصیل درونی تغییر دهد.[2] اریک فروم در رابطه با ذن می گوید: ذن و روانکاوی با نظریة طبع انسان و با یک عمل سر و کار دارند که باید به کامیابی او رهنمون شوند، ایشان با ضعیف دانستن روانکاوی و روان درمانی غربی برای حلّ بحران معنویت به ذن شرقی اشاره می کند و گرایشات خود را به این روش و توجه دانشمندان غربی را به این مکتب شرقی انکار نمی کند.[3] تعریف ذکر: [4] در اصطلاح عام و کلی به معنای یاد کردن است وقتی در کلمات مردم می شنویم می گویند ذکر خیر یا یاد ایام جوانی مثلا یا ذکر نام، به معنای یادآوری یا یاد کردن است. اما از تعریف لغوی که بگذریم ذکر تعبیری است که در کلمات عارفان با یاد کردن حق تعالی که در ابتدا به تکرار اسم آن حضرت، و اقرار به وحدانیت و در نهایت به شهود وجود پر جودش در مظاهر ممکنات است، مرتبط می باشد. ذکر به قلب و روح انسان آرامش می دهد و ریلکسیشن خستگی ها و تنش های جسمانی و فشارهای روحی را مرتبط به بدن را کم می کند که البته در کنار هم نتیجه خوبی دارند. مقایسه بین ذکر و ذن: در مقایسه اجمالی ما به تشابهات ذکر و ذن می پردازیم از جملة این تشابهات این است که ذکر و ذن هر دو بر قوای نفسانی تأکید می کنند و آرامش فقط در شناختن انسان خودش را و به کار بردن اعمال و دستوراتی در جهت تقویت و در نتیجه آرامش دست پیدا می کنی هر دو مکتب برای دوری از پلیدی های ظاهری و باطنی تاکید فراوانی می کنند و باعث عقب افتادن و بحران معنویت را در جوامع بشری می دانند و فرد افتاده در منجلاب پلیدی ها و گناهان[5] را به شروع تدریجی خود سازی و تزکیة نفس از زبان به قلب و از قلب به سایر اعضا و از اعضا به رفتار شخصی و اجتماعی تشویق می کنند. اما نکتة مهمی که در اینجا مطرح است این است که هدف نهایی در ذن به آرامش رسیدن است. ذن خدایی را که ما به آن معتقدیم را قبول ندارد و منفعت و لذت و آرامش روانی را آخرین نقطه می داند، در حالی که دردین ما ذکر خود وسیلة ارتباطی است و هدف میانی رسیدن به آرامش روانی است. ولی ممکن ذاکر از طریق ذکر اضطراب خود را زیاد کند، زیرا در ذاکر به معنای واقعی اعتقاد به مبدأ و معاد وجود دارد، خوف از جهنم وجود دارد و ذاکر واقعی بین خوف از آتش و رجاء از نجات به سر می برد و این حالت اگر در ذن وجود داشته باشد متهم به اینکه به ذن نرسیده است می شود ولی ذاکر آن را می پسندد که جانان پسندد اصولا یاد حق و باری تعالی با سایر اعمال و رفتار ذاکر واقعی عجین شده است و هیچ تضادی و تعارضی وجود ندارد. مؤمن واقعی که همان ذاکر به تکامل رسیده است به واجبات و محرمات اعتقاد دارد و در رابطه با خود، خدا و دیگران فرامین و دستورات الهی را انجام می دهد. ذاکر از موانع ذکر که باعث بر هم خوردن صفای درون و آرامش است مانند رفاه زدگی، و توجه افراطی به دنیا، ظاهر بینی و جدی نگرفتن حیات، دوستان گمراه، تسلط شیطان بر نفس، آرزوی های دراز، هوا پرستی، غرور و استکبار و... پرهیز می کند. صاحبان مکتب ذن، ذن را امری فطری نمی دانند ولی ذکر نیازی فطری است. زیرا روح کمال جوی انسان از آغاز زندگی خود را برتر از این جهان ماده می داند و در ورای این حقایق نسبی، حقیقت مطلقی را می جوید که هستی و زیبایی مطلق باشد تا دل به او بندد و تنها خداست که در ورای این جهان مادی و از هر عیب و نقص مبرّی و شایستة ستایش و پرستش است. در نزد ذاکر همه موجودات و ذرات عالم به ذکر خدا مشغولند.[6] اما نتایج ذکر (به معنای اخص) یعنی یاد خدا با بر زبان آوردن صفات و بر قلب جاری کردن عبارتند از: الف. در دنیا: استفادة درست از رهنمودهای پیامبر، مقدمة استغفار و توبه، آسان شدن تشخیص حقیقت، سدّی در برابر گناه، قوی شدن قوای روحی، آرامش دل، زنده شدن دلهای مرده، عدم عذاب دیگران به خاطر اهل ذکر، کلیدهای آسمان و زمین ذکر ب: در آخرت: رستگاری و غفران و اجر عظیم و آثار ترک ذکر نیز عبارتند از: زندگی مشقت بار، نابینایی در آخرت، تسلط شیطان، خودفراموشی و عذاب وجدان. نتیجه گیری: با توجه به مطالب بالا خواننده سطور خود به خوبی بر عمیق بودن و جامع و کامل بودن افق دید در حقیقت ذکر و ذاکر واقعی پی می برد و به این نکته واقف می شود که تنها آرامش موقت بدون در نظر گرفتن سایر جوانب از قبیل مبدأ و معاد و... کافی نیست و انسان، تشنة چیزی است که بتواند گذشته، حال و آینده خود را با آن سیراب کند و آخرت را برای وی تضمین کند. بنابراین با وجود سازمان روانی و اعتقادات دینی و درونی به دلیل این که ذکر با سایر اعتقادات و اندیشه ها ارتباط وسیعی دارد و متون دینی ما هم بر یاد خداوند تاکید فراوانی کرده اند ذکر وسیلة محکم و قابل اطمینانی است که به سوال اول بحث یعنی راه را از چاه و آب را از سراب تشخیص داده و ما را به خیر و خوشبختی ابدی رهنمون می کند. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . فرهنگ نگاره ای نمادها در هنر شرق و غرب، جیمز هال، ترجمه رقیه بهزادی. [2] . بی دلی در ذن، د. ت. سوزوکی، ع پاشایی، و نسترن پاشایی. [3] .روانکاوی و ذن بودیسم، اریک فروم و دکتر سوزوکی، ترجمه نصر الله غفاری. [4] .فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی. [5] . البته گناهان در فرهنگ آنها معنی خاص خود را دارد. [6] . ذکر از دیدگاه قرآن، علی اصغر حسینی.
چه رابطه ای بین ذن و ذکر در معارف ما وجود دارد آیا برای ریلکسیشن و آرامش روانی می توانیم از ذکر استفاده کنیم؟ لطفا توضیح دهید.
انسان در گسترة حیات خود همیشه و درهمه حال و در همه جا دنبال لذت و آرامش است و همیشه از درد، رنج و غصه و مشکلات زندگی می گریزد. پس نیاز فطری انسان به اعتقاد علماء اخلاق و روانشناسان جلب منفعت و دفع مضرّت یا دوری از حالات ناخوشایندی می باشد. اصولا هدف تمام موجودات کرة زمین آرامش همراه با لذت است. به طور مثال آن حیوانی که از لانه بیرون می خزد و به دنبال آب و غذا حرکت می کند. یا انسانی که به کار و فعالیت می پردازد همه و همه به دنبال یک چیز هستند وآن هم لذت و آرامش. اما در این وادی انسان از پیچیده ترین موجوداتی است که برای آرامش خود راههای مختلف و پیچیده ای بر می گزیند عده ای رفتن به رستوران و غذای چرب و گرم را و عده ای داشتن ویلاها و قصرهای مجلل را و عده ای پوشیدن زیباترین لباسها را و... که ما با چشمان خود می بینیم. در این میان انسانهایی وجود داشته اند که با بینش و اندیشه های فطری و الهی که داشته اند و این کره خاکی و این جانی که در بدنشان وجود دارد را عاریه ای می دانند و لاهوت و ناسوت را از آنِ پروردگاری یکتا و بی نیاز می دانند، به همین خاطر آرامش را فقط و فقط در گرو پرستش و تبعیت از فرامین او می دانند و با یاد او دلشان آرام می گیرد. با توجه به مطالب گفته شده این سؤال مطرح می شود: به راستی چگونه آب را از سراب بشناسیم و راه را از چاه تشخیص دهیم؟ تا از این وانفسای اضطراب ها و تشویش ها جان سالم به در بریم و به آرامش واقعی برسیم؟
تعریف: ذن[1]
نام یک مکتب بودایی است که در چین به وجود آمد و بعدها به ژاپن آورده شد. این مکتب به تکیه بر قوای روحانی و درونی سعی در تقویت قوای روحانی و رسیدن به آرامش مطلق را سفارش می دهد.
ذن را تشکیل شده از مراحلی می داند که ممکن است برای دیگران کاملاً بی معنی به نظر برسد اما شگفتانگیزترین حقیقت تاریخ بشر این است که این کیش (بی معنی) در حدود هزار و پانصد سال رونق داشته و توجه علاقمندان زیادی از خاور دور را به خود معطوف داشته است. از این گذشته، هنوز تأثیر روحی گسترده ای را به شیوه های گوناگون در ژاپن اعمال می کند. تنها همین حقیقت، ذن را نه تنها برای دانشمندان بودایی بلکه برای تمام پژوهندگان دین و فرهنگ عمومی، موضوع مطالعة باارزشی می کند، اما آن چه مهم است این است که در نگرش ذن و بنابر سخن دکتر سوزوکی ماشین و انسان دو پدیدة متضادند و به واسطه همین تضاد، غرب درگیر و دار یک تنش عظیم روانی است. حقیقت ذن، ذره ای از آن منبع است که می تواند یک زندگی بی تفاوت، یکنواخت، پیش پا افتاده، مبتذل و بی تحرک را، به یک زندگی سرشار از خلاقیت و هنر اصیل درونی تغییر دهد.[2]
اریک فروم در رابطه با ذن می گوید: ذن و روانکاوی با نظریة طبع انسان و با یک عمل سر و کار دارند که باید به کامیابی او رهنمون شوند، ایشان با ضعیف دانستن روانکاوی و روان درمانی غربی برای حلّ بحران معنویت به ذن شرقی اشاره می کند و گرایشات خود را به این روش و توجه دانشمندان غربی را به این مکتب شرقی انکار نمی کند.[3]
تعریف ذکر: [4] در اصطلاح عام و کلی به معنای یاد کردن است وقتی در کلمات مردم می شنویم می گویند ذکر خیر یا یاد ایام جوانی مثلا یا ذکر نام، به معنای یادآوری یا یاد کردن است. اما از تعریف لغوی که بگذریم ذکر تعبیری است که در کلمات عارفان با یاد کردن حق تعالی که در ابتدا به تکرار اسم آن حضرت، و اقرار به وحدانیت و در نهایت به شهود وجود پر جودش در مظاهر ممکنات است، مرتبط می باشد. ذکر به قلب و روح انسان آرامش می دهد و ریلکسیشن خستگی ها و تنش های جسمانی و فشارهای روحی را مرتبط به بدن را کم می کند که البته در کنار هم نتیجه خوبی دارند.
مقایسه بین ذکر و ذن:
در مقایسه اجمالی ما به تشابهات ذکر و ذن می پردازیم از جملة این تشابهات این است که ذکر و ذن هر دو بر قوای نفسانی تأکید می کنند و آرامش فقط در شناختن انسان خودش را و به کار بردن اعمال و دستوراتی در جهت تقویت و در نتیجه آرامش دست پیدا می کنی هر دو مکتب برای دوری از پلیدی های ظاهری و باطنی تاکید فراوانی می کنند و باعث عقب افتادن و بحران معنویت را در جوامع بشری می دانند و فرد افتاده در منجلاب پلیدی ها و گناهان[5] را به شروع تدریجی خود سازی و تزکیة نفس از زبان به قلب و از قلب به سایر اعضا و از اعضا به رفتار شخصی و اجتماعی تشویق می کنند. اما نکتة مهمی که در اینجا مطرح است این است که هدف نهایی در ذن به آرامش رسیدن است. ذن خدایی را که ما به آن معتقدیم را قبول ندارد و منفعت و لذت و آرامش روانی را آخرین نقطه می داند، در حالی که دردین ما ذکر خود وسیلة ارتباطی است و هدف میانی رسیدن به آرامش روانی است. ولی ممکن ذاکر از طریق ذکر اضطراب خود را زیاد کند، زیرا در ذاکر به معنای واقعی اعتقاد به مبدأ و معاد وجود دارد، خوف از جهنم وجود دارد و ذاکر واقعی بین خوف از آتش و رجاء از نجات به سر می برد و این حالت اگر در ذن وجود داشته باشد متهم به اینکه به ذن نرسیده است می شود ولی ذاکر آن را می پسندد که جانان پسندد اصولا یاد حق و باری تعالی با سایر اعمال و رفتار ذاکر واقعی عجین شده است و هیچ تضادی و تعارضی وجود ندارد. مؤمن واقعی که همان ذاکر به تکامل رسیده است به واجبات و محرمات اعتقاد دارد و در رابطه با خود، خدا و دیگران فرامین و دستورات الهی را انجام می دهد. ذاکر از موانع ذکر که باعث بر هم خوردن صفای درون و آرامش است مانند رفاه زدگی، و توجه افراطی به دنیا، ظاهر بینی و جدی نگرفتن حیات، دوستان گمراه، تسلط شیطان بر نفس، آرزوی های دراز، هوا پرستی، غرور و استکبار و... پرهیز می کند. صاحبان مکتب ذن، ذن را امری فطری نمی دانند ولی ذکر نیازی فطری است. زیرا روح کمال جوی انسان از آغاز زندگی خود را برتر از این جهان ماده می داند و در ورای این حقایق نسبی، حقیقت مطلقی را می جوید که هستی و زیبایی مطلق باشد تا دل به او بندد و تنها خداست که در ورای این جهان مادی و از هر عیب و نقص مبرّی و شایستة ستایش و پرستش است. در نزد ذاکر همه موجودات و ذرات عالم به ذکر خدا مشغولند.[6] اما نتایج ذکر (به معنای اخص) یعنی یاد خدا با بر زبان آوردن صفات و بر قلب جاری کردن عبارتند از: الف. در دنیا: استفادة درست از رهنمودهای پیامبر، مقدمة استغفار و توبه، آسان شدن تشخیص حقیقت، سدّی در برابر گناه، قوی شدن قوای روحی، آرامش دل، زنده شدن دلهای مرده، عدم عذاب دیگران به خاطر اهل ذکر، کلیدهای آسمان و زمین ذکر ب: در آخرت: رستگاری و غفران و اجر عظیم و آثار ترک ذکر نیز عبارتند از: زندگی مشقت بار، نابینایی در آخرت، تسلط شیطان، خودفراموشی و عذاب وجدان.
نتیجه گیری:
با توجه به مطالب بالا خواننده سطور خود به خوبی بر عمیق بودن و جامع و کامل بودن افق دید در حقیقت ذکر و ذاکر واقعی پی می برد و به این نکته واقف می شود که تنها آرامش موقت بدون در نظر گرفتن سایر جوانب از قبیل مبدأ و معاد و... کافی نیست و انسان، تشنة چیزی است که بتواند گذشته، حال و آینده خود را با آن سیراب کند و آخرت را برای وی تضمین کند. بنابراین با وجود سازمان روانی و اعتقادات دینی و درونی به دلیل این که ذکر با سایر اعتقادات و اندیشه ها ارتباط وسیعی دارد و متون دینی ما هم بر یاد خداوند تاکید فراوانی کرده اند ذکر وسیلة محکم و قابل اطمینانی است که به سوال اول بحث یعنی راه را از چاه و آب را از سراب تشخیص داده و ما را به خیر و خوشبختی ابدی رهنمون می کند.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . فرهنگ نگاره ای نمادها در هنر شرق و غرب، جیمز هال، ترجمه رقیه بهزادی.
[2] . بی دلی در ذن، د. ت. سوزوکی، ع پاشایی، و نسترن پاشایی.
[3] .روانکاوی و ذن بودیسم، اریک فروم و دکتر سوزوکی، ترجمه نصر الله غفاری.
[4] .فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی.
[5] . البته گناهان در فرهنگ آنها معنی خاص خود را دارد.
[6] . ذکر از دیدگاه قرآن، علی اصغر حسینی.
- [سایر] رابطه معارف تجربی با معارف فلسفی و دینی را بنویسید؟
- [سایر] مثبت نگری و نقش آن در آرامش روانی را توضیح دهید؟
- [سایر] بین مفاهیم مثبت یوگا و معارف اسلامی چه رابطه ای وجود دارد؟
- [سایر] رابطه دین و سلامت روانی و جسمانی چیست؟
- [سایر] طبق روایات چه چیزی برای تمدد اعصاب و آرامش روانی کسی که عصبی است توصیه شده است؟
- [سایر] یک دعا یا سوره یا ذکر میخواستم که کمک کنه به آرامش قلبی برسم ؟
- [سایر] رهنمود حضرتعالی در خصوص رابطه با آمریکا چیست ؟ لطفا به عنوان نمونه مثالی در این رابطه ذکر فرمایید؟
- [آیت الله اردبیلی] کسی که به علت مریضی نمیتواند در رکوع آرامش بدنش را حفظ کند و مجبور است ذکر رکوع را به همراه حرکت بدن بگوید، چه کار باید بکند؟
- [سایر] لطفا نکاتی از قرآن در رابطه با تربیت فرزند ذکر کنید.
- [سایر] رابطه ایمان و اطمینان قلبی در قرآن به چه صورت مطرح شده است؟ ذکر سوره و آیه مربوطه.
- [آیت الله بهجت] در سجود باید به مقدار ذکر واجب، بدن آرام باشد. و اگر نتوانست به اندازه ذکر واجب آرامش بدن داشته باشد، اصل وجوب ذکر ساقط نمیشود، و اگر بههیچوجه بدنش آرام نمیگیرد، احوط این است که نماز دیگری هم بخواند و سجده آن را با اشاره انجام دهد و منظور از آرامش بدن، توقف و مکث بین سر گذاشتن و برداشتن است.
- [آیت الله جوادی آملی] .حرکت اندک که مانع صدق آرامش بدن نیست, اشکال ندارد؛ ولی ذکر در حال حرکت شدید که مانع صدق آرامش بدن است, کافی نیست و باید در حال آرام شدن بدن, دوباره گفته شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه در موقعی که مشغول ذکر واجب است کسی به او تنه بزند، یا به علت دیگری بدن از آرامش بیرون رود، باید بعد از آرام گرفتن دوباره ذکر را بگوید، ولی حرکات مختصر اشکال ندارد.
- [آیت الله جوادی آملی] .واجب است بدن درحالت سجده آرام باشد، به گونهای که ذکر واجب آن، با آرامش بدن انجام شود و بنا بر احتیاط واجب برای ذکر مستحب سجود که به قصد خصوصیت سجده گفته میشود, باید بدن آرام باشد.
- [آیت الله سیستانی] اگر پیش از آنکه پیشانی به زمین برسد و بدن آرام بگیرد عمداً ذکر سجده را بگوید ، نماز باطل است ، مگر این که ذکر را دوباره در حال آرامش بگوید ، و اگر پیش از تمام شدن ذکر عمداً سر از سجده بر دارد ، نماز باطل است .
- [آیت الله سیستانی] اگر پیش از آنکه پیشانی به زمین برسد سهواً ذکر سجده را بگوید ، و پیش از آنکه سر از سجده بر دارد ، بفهمد اشتباه کرده است ، باید آرام بگیرد و دوباره ذکر را بگوید . ولی اگر پیشانی به زمین رسیده باشد و سهواً پیش از آرامش ذکر را بگوید تکرار لازم نیست .
- [آیت الله جوادی آملی] .کسی که بر اثر بیماری یا سبب دیگر نمیتواند در حال رکوع آرام باشد، باید ذکر واجب را در حال رکوع بگوید، هرچند بدن او آرام نیست و نمیتواند برای حفظ آرامش بدن، ذکر رکوع را در غیر حال رکوع بگوید.
- [آیت الله سیستانی] اگر نتواند به مقدار ذکر و لو یک (سبحان اللّه) در حال رکوع بماند ، هر چند بدون آرامش ، واجب نیست بگوید ، ولی احتیاط مستحب آن است که ذکر را بگوید هر چند بقیّه آن را در حال برخاستن به قصد قربت مطلقه بگوید ، یا قبل از آن شروع کند .
- [آیت الله اردبیلی] اگر پیش از تمام شدن ذکر واجب، عمدا سر از رکوع بردارد، نماز او باطل است و اگر سهوا سر بردارد، چنانچه پیش از آن که از حال رکوع خارج شود به خاطر آورد که ذکر رکوع را تمام نکرده، باید در حال رکوع و با آرامش بدن دوباره ذکر را بگوید و اگر بعد از آن که از حال رکوع خارج شد به خاطر آورد، نماز او صحیح است.
- [آیت الله جوادی آملی] .محل سجده باید آرام باشد, هرچند پس از گذاردن پیشانی بر آن, مقداری ناآرام باشد؛ ولی بعد از چند لحظه آرام میشود؛ مانند خاک سستی که با گذاردن پیشانی روی آن ناآرام شده؛ ولی بعداً آرام میشود. البته ذکر سجده باید کاملاً در حال آرامش محلّ سجده باشد.