مسائل اخلاقی، از جهت رابطه با فرد و اجتماع به دو بخش تقسیم می شود: اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی. اخلاق فردی ملکات و صفاتی است که در رابطه ی انسان با خود و با خدا مطرح می گردد، مثل توجه به خدا، صبر، رضا، توکل، شکر، خوف، رجا، قناعت، خضوع، خشوع، بندگی و عبودیت و اخلاص که اخلاق حسنه ی فردی اند; و بی تابی، غفلت، ناسپاسی، یأس از رحمت خدا، غرور، عجب و ریا که نمونه ی از اخلاق رذیله و پست فردی است. این اوصاف، ملکات و صفاتی هستند که به واسطه ی آنها چهره ی باطنی فرد، قطع نظر از اجتماع مشخص می گردد، یعنی حتی اگر فرضاً در محیطی تنها و خارج از اجتماع زندگی کند، باز تحقیق می پذیرند. اخلاق اجتماعی، صفات و ملکاتی است که در رابطه ی بشر و اجتماع مطرح می گردد، به طوری که اگر فرضاً جامعه و اجتماعی در کار نباشد آن صفات مفهومی نداشته و تحقق نمی پذیرد; مانند صفات پسندیده ی اجتماعی سخاوت، وفای به عهد، تواضع و فروتنی، عدالت، حلم و بردباری، انصاف، صداقت و راستی، امانت داری، ایثار و گذشت، عاطفه و محبت، عفو و اغماض، ادب، عفت و خیرخواهی; و صفات ناپسند اجتماعی، مانند حسادت، بخل، تکبر، ظلم، فتنه جویی، کینه و بغض، خیانت، غضب، خدعه و مکر، قساوت، بی مهری، ترس و خوف و... . امّا اخلاق محموده و اخلاق رذیله از تعدیل قوای عاقله، شهویه، غضبیّه، و وهمیّه، به ترتیب، حکمت، عفت، شجاعت و عدالت پدید می آید که تمام فضایل و کمالات اخلاق، به این چهار صفت باز می گردند. به این ها اخلاق محموده می گویند. اگر این چهار قوّه تعدیل نگردند، بشر رو به نکبت و بدبختی رفته و به تباهی و رذایل اخلاقی کشیده می شود، و از افراط و تفریط قوای چهارگانه، هشت صفت به وجود می آید، جربزه و جهل، شره و خمودی، تهور و جُبن، ظلم و انظلام. تمام صفات رذیله و ناپسند به این هشت خصلت بازمی گردد، که به این ها اخلاق رذیله گویند.
با بیان اقسام معاش اخلاقی (از جهت رابطه با فرد و اجتماع)، بیان نمائید که به چه اخلاقی اخلاق محموده و به چه اخلاقی اخلاق رذیله میگویند؟
مسائل اخلاقی، از جهت رابطه با فرد و اجتماع به دو بخش تقسیم می شود: اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی.
اخلاق فردی ملکات و صفاتی است که در رابطه ی انسان با خود و با خدا مطرح می گردد، مثل توجه به خدا، صبر، رضا، توکل، شکر، خوف، رجا، قناعت، خضوع، خشوع، بندگی و عبودیت و اخلاص که اخلاق حسنه ی فردی اند; و بی تابی، غفلت، ناسپاسی، یأس از رحمت خدا، غرور، عجب و ریا که نمونه ی از اخلاق رذیله و پست فردی است. این اوصاف، ملکات و صفاتی هستند که به واسطه ی آنها چهره ی باطنی فرد، قطع نظر از اجتماع مشخص می گردد، یعنی حتی اگر فرضاً در محیطی تنها و خارج از اجتماع زندگی کند، باز تحقیق می پذیرند.
اخلاق اجتماعی، صفات و ملکاتی است که در رابطه ی بشر و اجتماع مطرح می گردد، به طوری که اگر فرضاً جامعه و اجتماعی در کار نباشد آن صفات مفهومی نداشته و تحقق نمی پذیرد; مانند صفات پسندیده ی اجتماعی سخاوت، وفای به عهد، تواضع و فروتنی، عدالت، حلم و بردباری، انصاف، صداقت و راستی، امانت داری، ایثار و گذشت، عاطفه و محبت، عفو و اغماض، ادب، عفت و خیرخواهی; و صفات ناپسند اجتماعی، مانند حسادت، بخل، تکبر، ظلم، فتنه جویی، کینه و بغض، خیانت، غضب، خدعه و مکر، قساوت، بی مهری، ترس و خوف و... .
امّا اخلاق محموده و اخلاق رذیله
از تعدیل قوای عاقله، شهویه، غضبیّه، و وهمیّه، به ترتیب، حکمت، عفت، شجاعت و عدالت پدید می آید که تمام فضایل و کمالات اخلاق، به این چهار صفت باز می گردند. به این ها اخلاق محموده می گویند. اگر این چهار قوّه تعدیل نگردند، بشر رو به نکبت و بدبختی رفته و به تباهی و رذایل اخلاقی کشیده می شود، و از افراط و تفریط قوای چهارگانه، هشت صفت به وجود می آید، جربزه و جهل، شره و خمودی، تهور و جُبن، ظلم و انظلام. تمام صفات رذیله و ناپسند به این هشت خصلت بازمی گردد، که به این ها اخلاق رذیله گویند.
- [سایر] رذیله اخلاقی غرور و اسباب آن را توضیح دهید.
- [سایر] سلام. در منطقه ما یک کتاب با عنوان "تقدیم اخلاق بر فقه" به بازار عرضه شده که در آن بر مقدم بودن مسائل اخلاقی بر مسائل فقهی تأکید زیادی دارد. آیا واقعا بین اخلاق و فقه تعارض یا تزاحمی وجود دارد؟ در فرض تعارض، کدامشان باید مقدم شود؟ رابطه منطقی بین اخلاق و فقه چیست؟ (با توجه به نسب اربعه منطقی). با تشکر
- [سایر] رابطه اخلاق و تربیت چگونه است؟
- [سایر] رابطه اخلاق با سیاست را توضیح دهید؟
- [سایر] رابطه اخلاق و منفعت در سیاست خارجی؟
- [سایر] منشأ اخلاق چیست و چگونه میتوان صفات اخلاقی را در خود ایجاد کرد؟
- [سایر] صفات اخلاقی مطلقند یا نسبی؟ نسبیت اخلاق به چه معنا است؟
- [سایر] گاهی میگویند علت چهار قسم است: فاعلی، صوری، مادی و غایی. گاهی صحبت از علت تامه و ناقصه است. گاهی صحبت از مقتضی و عدم مانع است. این تقسیمها به اعتبارات مختلفی است؟ رابطه آنها چیست؟ آیا آن علل چهارگانه مذکور از اقسام علت تامهاند؟
- [سایر] برخی میگویند: با وجود ولیفقیه و حکومت اسلامی، نباید مشکلات اقتصادی، مفاسد اداری، اخلاقی و اجتماعی وجود داشته باشد! پاسخ آنها چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] نگاه کردن به تصاویر مستهجن در صورتی که هیچ اثر سوئی روی فرد نداشته باشد چه حکمی دارد البته از نظر فقهی مراد است نه از لحاظ اخلاقی؟
- [آیت الله اردبیلی] به طور کلّی سرگرمیهای گوناگون اگر همراه با کار حرام یا مستلزم حرام نباشند، اشکال ندارد؛ بنابر این گوشدادن و دیدن برنامههای سینما، تئاتر، رادیو، تلویزیون، ماهواره و مانند آن، چنانچه مستلزم فساد افکار و اخلاق فرد یا جامعه و یا ترویج باطل نباشد، اشکال ندارد؛ ولی باید مواظب باشند مانع از کارهای واجب و مهم نشود و مخصوصا نسبت به کودکان دقّت بیشتری اعمال گردد.
- [آیت الله مظاهری] غش در معامله حرام است، یعنی فروختن جنسی که با چیز دیگر مخلوط است، در صورتی که آن چیز معلوم نباشد و فروشنده هم به خریدار نگوید، مثل فروختن روغنی که آن را با پیه مخلوط کرده است و این عمل را غش میگویند. از پیغمبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم منقول است که فرمود: از ما نیست کسی که در معامله با مسلمانان غش کند یا به آنان ضرر بزند یا تقلّب و حیله نماید و هر که با برادر مسلمان خود غش کند خدا برکت روزی او را میبرد و راه معاش او را میبندد و او را به خودش واگذار میکند.
- [آیت الله اردبیلی] (بیمه) قراردادی است بین بیمه شونده (بیمه گزار) و مؤسسه یا شرکت یا شخصی که بیمه را میپذیرد (بیمهگر) که به موجب آن یک طرف تعهّد میکند در ازاء پرداخت وجه یا وجوهی از طرف دیگر، در صورت وقوع حادثه، خسارت وارده بر او را جبران کند و یا وجه معیّنی بپردازد. متعهّد را (بیمهگر)، طرف تعهّد را (بیمه گزار)، وجهی را که بیمهگزار به بیمهگر میپردازد (حقّ بیمه) و آنچه را که بیمه میشود (موضوع بیمه) میگویند و این عقد مثل سایر عقود محتاج به رضایت طرفین است و شرایطی که در عقد و طرفین آن در سایر عقود معتبرند، در این عقد نیز معتبر میباشند و میتوان این عقد را با هر لغت و زبانی منعقد کرد و تعهدات طرفین قرارداد بیمه به اعتبار انواع و اقسام بیمه متفاوت است.
- [آیت الله سیستانی] - اعتکاف در مسجد الحرام یا مسجد النّبی (صلّی الله علیه و آله) یا مسجد کوفه یا مسجد بصره صحیح است، همچنین اعتکاف در مسجد جامع هر شهر صحیح میباشد مگر در زمانی که امامت آن مسجد اختصاص به فرد غیر عادل داشته باشد که در این هنگام بنا بر احتیاط لازم اعتکاف صحیح نمیباشد، و مراد از مسجد جامع مسجدی است که اختصاص به محلّه یا منطقه خاص یا گروه خاصّی نداشته باشد و محلّ اجتماع و رفتوآمد مردم مناطق و محلههای مختلف شهر باشد، و مشروعیت اعتکاف در هیچ مسجدی غیر مسجد جامع ثابت نیست ولی آوردن آن به احتمال مطلوب بودنش اشکال ندارد، اما اعتکاف در جایی که مسجد نیست و مثلاً حسینیه است یا فقط نمازخانه است صحیح نیست و مشروعیت ندارد. هفتم: اعتکاف در یک مسجد انجام شود.
- [آیت الله خوئی] معاملات حرام شش است: (اول): خرید و فروش عین نجس، مثل مشروبات مسکر، سگ شکاری، مردار، خوک، و در غیر اینها درصورتی که بشود از آن استفادة حلال نمود مثلًا غائط را کود نمایند خرید و فروش جائز است اگرچه احتیاط در ترک است. (دوم): خرید و فروش مال غصبی، (سوم): بنابر احتیاط خرید و فروش چیزی که نزد مردم مال نیست مثل حیوانات درنده. (چهارم): معاملة چیزی که منافع معمولی آن فقط کار حرام باشد، مانند اسباب قمار. (پنجم): معاملهای که در آن ربا باشد. (ششم): فروش جنسی که با چیز دیگر مخلوط است، در صورتی که آن چیز معلوم نباشد و فروشنده هم به خریدار نگوید، مثل فروختن روغنی که آن را با پیه مخلوط کرده است و این عمل را غش میگویند. پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: از ما نیست کسی که در معامله با مسلمانان غش کند یا به آنان ضرر بزند یا تقلب و حیله نماید، و هر که با برادر مسلمان خود غش کند، خداوند برکت روزی او را میبرد و راه معاش او را میبندد و او را به خودش واگذار میکند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] معاملات ذیل باطل است: اوّل: خرید و فروش عین نجس مثل بول و غائط. گفتنیست که در برخی از نجاسات علاوه بر باطل بودن معامله، معامله بنا بر أقوی یا بنا بر أحوط حرام نیز میباشد، تفصیل این مسأله در کتب مفصّلتر ذکر شده است. دوم: خرید و فروش مال غصبی، البتّه اگر مالک بعداً معامله را اجازه کند، معامله صحیح خواهد بود. سوم: خرید و فروش چیزی که عقلاء برای تحصیل آن، شیء با ارزشی را نمیپردازند؛ همچون آب در کنار دریا، یا اصلاً در صدد تحصیل آن برنمیآیند؛ همچون حشرات معمولی. چهارم: معامله چیزی که منافع معمولی آن فقط کار حرام باشد، مانند آلات قمار. گفتنیست که اگر چنین معاملهای سبب شود که خریدار به گناه بیفتد، معامله حرام نیز میباشد. (13) پنجم: معاملهای که در آن ربا باشد، این گونه معامله علاوه بر باطل بودن حرام نیز میباشد. در برخی از موارد معامله حرام است ولی باطل نیست همچون: 1 - معاملهای که سبب کار حرام گردد. 2 - فروش جنسی که با چیز نامرغوب مخلوط است، در صورتی که آن چیز معلوم نباشد و فروشنده هم به خریدار نگوید، مثل فروختن روغنی که آن را با پیه مخلوط کرده است و این عمل را غشّ میگویند، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: از ما نیست کسی که در معامله با مسلمانان غشّ کند، یا به آنان ضرر بزند، یا تقلّب و حیله نماید و هر که با برادر مسلمان خود غشّ کند، خداوند برکت روزی او را میبرد و راه معاش او را میبندد و او را به خودش واگذار میکند. غشّ در معامله سبب بطلان معامله نمیشود ولی سبب میشود که کسی که در معامله با وی غشّ شده بتواند معامله را به هم بزند، مگر آن که جنس فروخته شده به طوری با جنس دیگر مخلوط شود که جنس معامله شده به شمار نیاید که معامله باطل نیز میباشد.