در پاسخ به این سؤال ابتداء به تبیین غریزه خشم و آثار و پیامدهای آن پرداخته، سپس به شیوهها و راهکارهایی در رابطه با چگونگی کنترل و تعدیل غریزه خشم و پرخاشگری اشاره میکنیم. مفهوم خشم و ضرورت وجود آن در انسان خشم در اصل نیرویی است دفاعی که برای دفاع از خود یا پاسداری از حق در نهاد انسان گذارده شده ولی چون از محور اصلی خویش خارج گردد، تبدیل به یکی از رذایل بزرگ اخلاقی میشود و رذایل دیگری را به همراه میآورد. بنابراین اگر خشم در جهت پاسداری از حق و دفاع از چیزی باشد که دفاع از آن عقلاً و شرعاً ضروری است. از جمله فضایل اخلاقی است امّا اگر بر مبنای خودخواهی به وجود آید، مادر بسیاری از رذایل میشود. بنابراین کسی که هرگز خشم به سراغ او نمیآید، و در برابر تمامی صحنهها بیتفاوت و آرام است، او انسان کاملی نیست. خشم در مواجهه با ظلم و تعدی و در مقام دفاع از حقیقت، به شرطی که شکل افراطی به خود نگیرد و انسان را از محور اعتدال خارج نکند، ناشی از بیداری دل و حساسیت در برابر حق و باطل است. خشمی که بر اساس خودخواهی به وجود میآید، بارزترین شکل خشونت روحی است و در صورتی که شخص قدرت بر انتقام داشته باشد، او را وادار به اعمال خشونت میکند و اگر شخص قدرت بر انتقام یا فرونشانیدن آتش غضب از روی اختیار نداشته باشد به درون او گریخته و به صورت عقدههای روحی و کمپلکسهای روانی در قالب (کینه) در میآید. این کینه درونی که حالت تغییر شکل یافته غضب است، به صورتهای مختلف، بر حسب شرایط بیرونی، ظاهر میشود که مهمترین آنها حسد، غیبت و دروغ و تهمت، شماتت و تحقیر و بدزبانی، شدت عمل و به طور کلی بدخلقی، ستم و آزار و تضییع حق، و امثال آن است. به هر حال، خشم و کینه از آن جهت که تعادل روحی انسان را به هم میزند، او را از محور حق و عدل خارج میسازد و بر این اساس، از فضایل و کمالاتی چون رفق و نرمی در رفتار، مدارا با دیگران، عفو و گذشت، حسن خلق و حسن معاشرت محروم و بینصیب میگردد و خوی پرخاشگری و درندگی به تناسب شدت و ضعف این رذیله اخلاقی بر او حاکم میشود.[1] آثار و پیامدهای ناگوار خشم همان گونه که گذشت، نیروی خشم، اگر از محدوده ضرورت فراتر و از کنترل اراده آدمی خارج شود، هم چون آتشی سوزان یا سیلی بنیان کن هر چه را بر سر راه خود بیابد، میسوزاند و تباه میکند و پیامدهای شومی را نخست برای صاحبش و سپس برای دیگران به ارمغان میآورد. علی علیه السّلام در این باره فرمود: (خشم آتشی سوزانده است، هر که آن را فرو خورد، خاموشش ساخته و هر که آزادش گذارد، خود او،اوّل کسی است که در شعلهاش میسوزد.[2]ِ اینک به برخی از پیامدهای ناگوار خشم از منظر روایات معصومین علیهم السّلام اشاره میکنیم: 1. تیرگی عقل: تا زمام امور انسان، در اختیار عقل است، جز در مسیر مصلحت خویش گام بر نمیدارد، لیکن افراط در خشم، چراغ نورانی عقل را تیره و بیفروغ میسازد و انسان، بی چون و چرا در خط فرمان نیروی بیشعور خشم میگذارد و دیگر مصلحتی نمیبیند تا به سویش گام بردارد. امام علی علیه السّلام فرمود: (خشم خردها را تباه میکند و آدمی را از مسیر درست دور میسازد).[3] 2. ویران گری و تبهکاری: اگر انسان خشمگینی را که لجام عقل را گسیخته و سراپای وجودش را آتش غضب مشتعل ساخته، به دیوانهای زنجیری یا درندهای وحشی تشبیه کنیم، گزاف نگفتهایم. او نه گوش شنوایی دارد که نصیحت و سخن حق در آن نفوذ کند و نه چشم بینا و واقع بینی دارد که راه را از بیراهه تشخیص دهد و نه فکر روشنی دارد که قدرت دسته بندی امور جزیی و استنتاج عقلی را از آنها داشته باشد. او هر که و هر چه را که مانعی بر سر راه خواهشهای کور و دور از منطق خود بیاید، آسیب رساند، و ویران میکند. حضرت علی علیه السّلام فرمود: (خشم شدید، منطق را تغییر میدهد، ارتباط اجزای استدلال را قطع و موجب پراکندگی فهم و فکر میشود).[4] 3. پشیمانی: به تدریج با فرو نشستن شعلههای خشم، دیدگان خود به روشنی میگراید، قدرت تفکر و اندیشه فرد به کار میافتد و آن چه را که در دوره کوتاه تسلط خشم، بر او گذشته به ارزیابی مینشیند. سخنان زشت، نسبتهای ناروا، پردهدریها، خارج شدن از چارچوب فضایل انسانی، ارتکاب جرم، جنایت جبران ناپذیر و... تصویر زشتی برای همیشه در ذهنش به جا میگذارد، تصویری که اگر محکمه قاضی و مجازاتی هم در کار نباشد، یادآوری آن پیوسته او را عذاب خواهد داد که: (چرا چنین کردم؟!... ای کاش بر خود مسلط بودم و... او پشیمان است و افسوس میخورد، ولی دیگر پشیمانی سودی ندارد. از همین روست که امام علی علیه السّلام فرمود: (ایّاک و الغضَبَ فاوّلُهُ جنُونٌ و اخرهٌ ندمٌ؛ از خشم دوری کن که آغازش دیوانگی و پایانش پشیمانی است.)[5] راهکارها و روشهای کنترل، تعدیل و درمان خشم و غضب برای مهار خشم و درمان آن، باید انگیزههایی را که موجب پیدایش خشم میشود بشناسیم. علل و عواملی که ممکن است، زمینهساز خشم شوند یا آن را تشدید میکنند، بسیارند. ولی میتوان آنها را به دو گروه کلی تقسیم کرد: 1. عوامل درونی که ریشه آنها به خود شخص برمیگردد و از درون وجود او سرچشمه میگیرد، مانند کبر، عجب، حرص، حسد، شوخیهای رکیک و... . 2. عوامل بیرونی که از خارج موجب انگیزش خشم انسان میشود. عوامل درونی را باید با خودسازی و تزکیه نفس ریشه کن ساخت. ولی عوامل خارجی را چون هم گستردهاند و هم در اختیار ما نیستند، کمتر میتوان کنترل کرد. با وجود این، انسان بایستی اراده خود را طوری تقویت کند و بر غریزه خشم خویش طوری مسلط شود که این غریزه در چنین مواقعی تابع عقل و اراده او شود، نه حاکم بر آن.[6] آن چه ذکر شد، مربوط به ریشه کن سازی اسباب و عللی است که خشم را بر میانگیزد و موجب بروز آن میگردد، لیکن باید دید، اگر با رعایت مسایل فوق، باز هم نیروی غضب تهییج شد و آتش خشم زبانه کشید، چه باید کرد؟ در این خصوص دستورات جزییتری از اولیای بزرگوار اسلام رسیده که برخی را یادآور میشویم: 1. یادآوری فضیلت کظم غیظ. عفو و بردباری و نیز پاداش عظیمی که خدای متعال برای دارندگان این صفات تعیین کرده، از جمله این که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمود: (من کفّ غضبهُ کفّ الله عنهُ عذابه؛ آن که خشم خود را باز دارد، خداوند عذاب خود را از او باز خواهد داشت.[7] 2. یادآوری عظمت عذاب الهی، گستردگی قدرت و حاکمیت او و این که توانایی انسان بر کسی که مورد خشم او قرار گرفته، در برابر قدرت لایزال خداوند نسبی و ناچیز است و نیاز او به عفو و اغماض الهی به مراتب بیشتر از نیاز مردم به عفو اوست. در این باره امام صادق علیه السّلام چنین فرمود: (در تورات نوشته شده: ای فرزند آدم، مرا به هنگام خشم خویش به یاد آور تا تو را به هنگام خشم خود یاد آورم).[8] 3. پناه بردن به خدا از شر شیطان و وسوسههای او، به این که بگوید: (اَعوذُ بالله من الشّیطانِ الرّجیم)و این دستوری است که گاهی رسول خدا صلّی الله علیه و آله به افراد خشمگین میفرمود.[9] 4. وضو گرفتن یا غسل کردن با آب سرد نیز در فرو نشاندن آتش خشم مؤثر است. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمود: (اذا غضبَ احدُکُم فلیتوَضّا بالماءِ الباردِ، فانّ الغضبَ منَ النّار؛ هر گاه یکی از شما را خشم فراگرفت، با آب سرد وضو بگیرد، زیرا خشم از آتش است.[10] 5. سکوت و آرامش نیز در پیشگیری از خشم مؤثر است. علی علیه السّلام فرمود:(و داووا الغضب بالصّمت؛ خشم را با سکوت درمان کنید).[11] 6. تغییر وضعیت از حالت ایستاده به نشسته یا به عکس نیز در برخی از روایات توصیه شده است. امام باقر علیه السّلام فرمود: (ایّما رجلٍ غضبَ و هُو قائمٌ فلیجلس، فانّهُ سیذهبُ عنهُ رجز الشیطانِ و ان کانَ جالساً فلیقُم؛ هر که در حال ایستاده خشمگین شد، زود بنشیند، با این کار، وسوسه شیطان از بین میرود و نیز اگر نشسته است، زود برخیزد.[12] نتیجه گیری: بنابراین، غریزه خشم و غضب نیز، مانند دیگر غرایز انسانی، نیرویی کور و بیشعور میباشد که تنها ارضای خود را میطلبد، که اگر تحت رهبری عقل قرار گیرد و در جای خود، به اندازه صحیح اعمال شود، مایه خوشبختی و سعادت بوده و آدمی در شئون مختلف زندگی، از فواید آن بهرهمند میگردد و اگر خودسر و بیقید و بند باشد و در راه غلط و خلاف مصلحت به کار افتد، و لجام گسیخته عمل نماید، باعث فساد و تباهی میگردد و مصیبتهای سخت وجبران ناپذیری به بار میآورد. از این رو، امام سجاد علیه السّلام فرو خوردن خشم و قدرت خاموش کردن آتش آن را به عنوان زیور صالحان و زینت تقوا پیشگان، از درگاه خداوند خواسته، عرض میکند: (و حلّنی بحیلة الصّالحین و البسنی زینة المتّقین فی بسط العدل و کظم الغیظ و إطفاء النّائرة؛ بارالها! مرا به زیور صالحان بیارای و زینت متّقین را به من بپوشان، تا عدل را گسترش دهم و خشم را فرو نشانم و شعلههای سوزان دشمنی را خاموش سازم).[13] -------------------------------------------------------------------------------- [1] . سادات، محمد علی، اخلاق اسلامی، چاپ ششم، تهران، سمت، 1368، ص 209 210. [2] . محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، ج 9، حدیث 15005. [3] . همان، حدیث 15010. [4] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 71، ص 428. [5] . میزان الحکمة، ج 9، حدیث 15008. [6] . آداب معاشرت اسلامی، مرکز تحقیقات اسلامی سپاه، چ سوّم، قم، 1379، ص 179 180. [7] . مجلسی، محمد باقر، ج 73، حدیث 7، ص 263. [8] . کلینی، کافی، ج 2، ص 304. [9] . القمی، شیخ عباس، سفینة البحار، ج 2، ص 319. [10] . همان، میزان الحکمة، ج 9، ص 4340، حدیث 15061. [11] . آمدی، غرر الحکم، حدیث 5155. [12] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 73، ص 264. [13] . صحیفة سجادیه، دعای مکارم الاخلاق.
در پاسخ به این سؤال ابتداء به تبیین غریزه خشم و آثار و پیامدهای آن پرداخته، سپس به شیوهها و راهکارهایی در رابطه با چگونگی کنترل و تعدیل غریزه خشم و پرخاشگری اشاره میکنیم.
مفهوم خشم و ضرورت وجود آن در انسان
خشم در اصل نیرویی است دفاعی که برای دفاع از خود یا پاسداری از حق در نهاد انسان گذارده شده ولی چون از محور اصلی خویش خارج گردد، تبدیل به یکی از رذایل بزرگ اخلاقی میشود و رذایل دیگری را به همراه میآورد. بنابراین اگر خشم در جهت پاسداری از حق و دفاع از چیزی باشد که دفاع از آن عقلاً و شرعاً ضروری است. از جمله فضایل اخلاقی است امّا اگر بر مبنای خودخواهی به وجود آید، مادر بسیاری از رذایل میشود. بنابراین کسی که هرگز خشم به سراغ او نمیآید، و در برابر تمامی صحنهها بیتفاوت و آرام است، او انسان کاملی نیست. خشم در مواجهه با ظلم و تعدی و در مقام دفاع از حقیقت، به شرطی که شکل افراطی به خود نگیرد و انسان را از محور اعتدال خارج نکند، ناشی از بیداری دل و حساسیت در برابر حق و باطل است.
خشمی که بر اساس خودخواهی به وجود میآید، بارزترین شکل خشونت روحی است و در صورتی که شخص قدرت بر انتقام داشته باشد، او را وادار به اعمال خشونت میکند و اگر شخص قدرت بر انتقام یا فرونشانیدن آتش غضب از روی اختیار نداشته باشد به درون او گریخته و به صورت عقدههای روحی و کمپلکسهای روانی در قالب (کینه) در میآید.
این کینه درونی که حالت تغییر شکل یافته غضب است، به صورتهای مختلف، بر حسب شرایط بیرونی، ظاهر میشود که مهمترین آنها حسد، غیبت و دروغ و تهمت، شماتت و تحقیر و بدزبانی، شدت عمل و به طور کلی بدخلقی، ستم و آزار و تضییع حق، و امثال آن است.
به هر حال، خشم و کینه از آن جهت که تعادل روحی انسان را به هم میزند، او را از محور حق و عدل خارج میسازد و بر این اساس، از فضایل و کمالاتی چون رفق و نرمی در رفتار، مدارا با دیگران، عفو و گذشت، حسن خلق و حسن معاشرت محروم و بینصیب میگردد و خوی پرخاشگری و درندگی به تناسب شدت و ضعف این رذیله اخلاقی بر او حاکم میشود.[1]
آثار و پیامدهای ناگوار خشم
همان گونه که گذشت، نیروی خشم، اگر از محدوده ضرورت فراتر و از کنترل اراده آدمی خارج شود، هم چون آتشی سوزان یا سیلی بنیان کن هر چه را بر سر راه خود بیابد، میسوزاند و تباه میکند و پیامدهای شومی را نخست برای صاحبش و سپس برای دیگران به ارمغان میآورد. علی علیه السّلام در این باره فرمود: (خشم آتشی سوزانده است، هر که آن را فرو خورد، خاموشش ساخته و هر که آزادش گذارد، خود او،اوّل کسی است که در شعلهاش میسوزد.[2]ِ
اینک به برخی از پیامدهای ناگوار خشم از منظر روایات معصومین علیهم السّلام اشاره میکنیم:
1. تیرگی عقل: تا زمام امور انسان، در اختیار عقل است، جز در مسیر مصلحت خویش گام بر نمیدارد، لیکن افراط در خشم، چراغ نورانی عقل را تیره و بیفروغ میسازد و انسان، بی چون و چرا در خط فرمان نیروی بیشعور خشم میگذارد و دیگر مصلحتی نمیبیند تا به سویش گام بردارد. امام علی علیه السّلام فرمود: (خشم خردها را تباه میکند و آدمی را از مسیر درست دور میسازد).[3]
2. ویران گری و تبهکاری: اگر انسان خشمگینی را که لجام عقل را گسیخته و سراپای وجودش را آتش غضب مشتعل ساخته، به دیوانهای زنجیری یا درندهای وحشی تشبیه کنیم، گزاف نگفتهایم. او نه گوش شنوایی دارد که نصیحت و سخن حق در آن نفوذ کند و نه چشم بینا و واقع بینی دارد که راه را از بیراهه تشخیص دهد و نه فکر روشنی دارد که قدرت دسته بندی امور جزیی و استنتاج عقلی را از آنها داشته باشد.
او هر که و هر چه را که مانعی بر سر راه خواهشهای کور و دور از منطق خود بیاید، آسیب رساند، و ویران میکند. حضرت علی علیه السّلام فرمود: (خشم شدید، منطق را تغییر میدهد، ارتباط اجزای استدلال را قطع و موجب پراکندگی فهم و فکر میشود).[4]
3. پشیمانی: به تدریج با فرو نشستن شعلههای خشم، دیدگان خود به روشنی میگراید، قدرت تفکر و اندیشه فرد به کار میافتد و آن چه را که در دوره کوتاه تسلط خشم، بر او گذشته به ارزیابی مینشیند. سخنان زشت، نسبتهای ناروا، پردهدریها، خارج شدن از چارچوب فضایل انسانی، ارتکاب جرم، جنایت جبران ناپذیر و... تصویر زشتی برای همیشه در ذهنش به جا میگذارد، تصویری که اگر محکمه قاضی و مجازاتی هم در کار نباشد، یادآوری آن پیوسته او را عذاب خواهد داد که: (چرا چنین کردم؟!... ای کاش بر خود مسلط بودم و... او پشیمان است و افسوس میخورد، ولی دیگر پشیمانی سودی ندارد. از همین روست که امام علی علیه السّلام فرمود: (ایّاک و الغضَبَ فاوّلُهُ جنُونٌ و اخرهٌ ندمٌ؛ از خشم دوری کن که آغازش دیوانگی و پایانش پشیمانی است.)[5]
راهکارها و روشهای کنترل، تعدیل و درمان خشم و غضب
برای مهار خشم و درمان آن، باید انگیزههایی را که موجب پیدایش خشم میشود بشناسیم. علل و عواملی که ممکن است، زمینهساز خشم شوند یا آن را تشدید میکنند، بسیارند. ولی میتوان آنها را به دو گروه کلی تقسیم کرد:
1. عوامل درونی که ریشه آنها به خود شخص برمیگردد و از درون وجود او سرچشمه میگیرد، مانند کبر، عجب، حرص، حسد، شوخیهای رکیک و... .
2. عوامل بیرونی که از خارج موجب انگیزش خشم انسان میشود.
عوامل درونی را باید با خودسازی و تزکیه نفس ریشه کن ساخت. ولی عوامل خارجی را چون هم گستردهاند و هم در اختیار ما نیستند، کمتر میتوان کنترل کرد. با وجود این، انسان بایستی اراده خود را طوری تقویت کند و بر غریزه خشم خویش طوری مسلط شود که این غریزه در چنین مواقعی تابع عقل و اراده او شود، نه حاکم بر آن.[6]
آن چه ذکر شد، مربوط به ریشه کن سازی اسباب و عللی است که خشم را بر میانگیزد و موجب بروز آن میگردد، لیکن باید دید، اگر با رعایت مسایل فوق، باز هم نیروی غضب تهییج شد و آتش خشم زبانه کشید، چه باید کرد؟
در این خصوص دستورات جزییتری از اولیای بزرگوار اسلام رسیده که برخی را یادآور میشویم:
1. یادآوری فضیلت کظم غیظ. عفو و بردباری و نیز پاداش عظیمی که خدای متعال برای دارندگان این صفات تعیین کرده، از جمله این که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمود: (من کفّ غضبهُ کفّ الله عنهُ عذابه؛ آن که خشم خود را باز دارد، خداوند عذاب خود را از او باز خواهد داشت.[7]
2. یادآوری عظمت عذاب الهی، گستردگی قدرت و حاکمیت او و این که توانایی انسان بر کسی که مورد خشم او قرار گرفته، در برابر قدرت لایزال خداوند نسبی و ناچیز است و نیاز او به عفو و اغماض الهی به مراتب بیشتر از نیاز مردم به عفو اوست. در این باره امام صادق علیه السّلام چنین فرمود: (در تورات نوشته شده: ای فرزند آدم، مرا به هنگام خشم خویش به یاد آور تا تو را به هنگام خشم خود یاد آورم).[8]
3. پناه بردن به خدا از شر شیطان و وسوسههای او، به این که بگوید: (اَعوذُ بالله من الشّیطانِ الرّجیم)و این دستوری است که گاهی رسول خدا صلّی الله علیه و آله به افراد خشمگین میفرمود.[9]
4. وضو گرفتن یا غسل کردن با آب سرد نیز در فرو نشاندن آتش خشم مؤثر است. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمود: (اذا غضبَ احدُکُم فلیتوَضّا بالماءِ الباردِ، فانّ الغضبَ منَ النّار؛ هر گاه یکی از شما را خشم فراگرفت، با آب سرد وضو بگیرد، زیرا خشم از آتش است.[10]
5. سکوت و آرامش نیز در پیشگیری از خشم مؤثر است. علی علیه السّلام فرمود:(و داووا الغضب بالصّمت؛ خشم را با سکوت درمان کنید).[11]
6. تغییر وضعیت از حالت ایستاده به نشسته یا به عکس نیز در برخی از روایات توصیه شده است. امام باقر علیه السّلام فرمود: (ایّما رجلٍ غضبَ و هُو قائمٌ فلیجلس، فانّهُ سیذهبُ عنهُ رجز الشیطانِ و ان کانَ جالساً فلیقُم؛ هر که در حال ایستاده خشمگین شد، زود بنشیند، با این کار، وسوسه شیطان از بین میرود و نیز اگر نشسته است، زود برخیزد.[12]
نتیجه گیری: بنابراین، غریزه خشم و غضب نیز، مانند دیگر غرایز انسانی، نیرویی کور و بیشعور میباشد که تنها ارضای خود را میطلبد، که اگر تحت رهبری عقل قرار گیرد و در جای خود، به اندازه صحیح اعمال شود، مایه خوشبختی و سعادت بوده و آدمی در شئون مختلف زندگی، از فواید آن بهرهمند میگردد و اگر خودسر و بیقید و بند باشد و در راه غلط و خلاف مصلحت به کار افتد، و لجام گسیخته عمل نماید، باعث فساد و تباهی میگردد و مصیبتهای سخت وجبران ناپذیری به بار میآورد. از این رو، امام سجاد علیه السّلام فرو خوردن خشم و قدرت خاموش کردن آتش آن را به عنوان زیور صالحان و زینت تقوا پیشگان، از درگاه خداوند خواسته، عرض میکند:
(و حلّنی بحیلة الصّالحین و البسنی زینة المتّقین فی بسط العدل و کظم الغیظ و إطفاء النّائرة؛ بارالها! مرا به زیور صالحان بیارای و زینت متّقین را به من بپوشان، تا عدل را گسترش دهم و خشم را فرو نشانم و شعلههای سوزان دشمنی را خاموش سازم).[13]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . سادات، محمد علی، اخلاق اسلامی، چاپ ششم، تهران، سمت، 1368، ص 209 210.
[2] . محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، ج 9، حدیث 15005.
[3] . همان، حدیث 15010.
[4] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 71، ص 428.
[5] . میزان الحکمة، ج 9، حدیث 15008.
[6] . آداب معاشرت اسلامی، مرکز تحقیقات اسلامی سپاه، چ سوّم، قم، 1379، ص 179 180.
[7] . مجلسی، محمد باقر، ج 73، حدیث 7، ص 263.
[8] . کلینی، کافی، ج 2، ص 304.
[9] . القمی، شیخ عباس، سفینة البحار، ج 2، ص 319.
[10] . همان، میزان الحکمة، ج 9، ص 4340، حدیث 15061.
[11] . آمدی، غرر الحکم، حدیث 5155.
[12] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 73، ص 264.
[13] . صحیفة سجادیه، دعای مکارم الاخلاق.
- [سایر] خداوند در قرآن کریم چند بار مشرکان و کافران را مورد خشم و غضب خود قرار داده است؟
- [سایر] چرا خدا حوادثی مثل زلزله را به وجود میآورد که انسانها از بین بروند; آیا میتوان علت زلزبه را غضب یا خشم طبیعت دانست؟
- [آیت الله بهجت] شخصی عصبانی شده و بر اثر خشم و غضب، قرآن کریم را پاره پاره نموده و بعدا پشیمان شده است، در حال حاضر چنین شخصی چه حکمی دارد؟
- [سایر] فرق و مرز بین (خشم پسندیده) و (خشم ناپسند) چیست؟
- [سایر] علت خشم آمریکاییان در روز خشم از چیست؟
- [سایر] مدیریت خشم چگونه است؟
- [سایر] راههای پیدا کردن دوست خوب و راههای حفظ آن را بگویید؟
- [سایر] سجده ی طولانی چه کسی را به خشم می آورد؟
- [سایر] چگونه بر خشم و عصبانیت خود غلبه کنم؟
- [سایر] راههای دفع بلا چیست؟
- [آیت الله مظاهری] مکروه است قاضی در حالت غیرعادی مانند حال غضب یا ترس یا گرسنگی یا تشنگی یا افسردگی یا کسالت یا بیخوابی یا فشار بول و غائط و مانند اینها قضاوت نماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه به خاطر یک حالت فوق العاده مانند بیماری، غضب یا مصیبت موقتاً گرفتار حالت کثرت شک شود باید به شک خود اعتنا کرده و مطابق احکام آن رفتار کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مقدار مسافت را از راههای مختلف می توان دریافت نخست این که خودش اندازه گیری کرده و یقین حاصل کند، دوم این که در میان مردم معروف باشد، سوم این که شخص مورد اعتمادی خبر دهد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] برای تعیین قبله راههای زیادی وجود دارد: نخست کوشش کند تا یقین حاصل نماید و نیز می تواند به گفته دو شاهد عادل و یا یک فرد مورد اطمینان که از روی نشانه های حسی شهادت می دهد و یا به قول کسی که از روی قاعده علمی قبله را می شناسد و محل اطمینان است عمل کند و اگر اینها ممکن نشد باید به گمانی که از محراب مسجد مسلمانان یا قبرهای آنان یا از راههای دیگر پیدا می شود عمل نماید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر شک کند که آنچه را خارج نموده است به حد نصاب رسیده است یا خیر، احتیاط واجب آن است که امتحان نماید یعنی از راه وزن کردن یا راههای دیگر قیمت آن را معلوم نماید.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر مال خمس نداده از شخص غیر معتقد به خمس مانند کافر به مسلمان معتقد به خمس از راههای عادی منتقل شود, پرداخت خمس آن بر مسلمان واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] قبله نماهای معمولی در صورتی که سالم باشد از وسایل خوب برای شناخت قبله است و گمان حاصل از آن کمتر از گمان از راههای دیگر نیست، بلکه غالباً دقیق تر است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] میزان در تشخیص کثیر الشک عرف است و اگر کسی در یک نماز سه مرتبه شک کند یا در سه نماز پشت سر هم مثلاً در نماز صبح و ظهر و عصر شک کند کثیرالشک است، و چنانچه زیاد شک کردن او از روی غضب یا ترس یا پریشانی حواس نباشد باید به شک خود اعتنا نکند.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر کسی در یک نماز سه مرتبه شک کند، یا در سه نماز پشت سر هم مثلاً در نماز صبح وظهر وعصر شک کند، کثیر الشک است، و چنانچه زیاد شک کردن او از غضب یا ترس یا پریشانی حواس نباشد، به شک خود اعتنا نکند.
- [آیت الله علوی گرگانی] هرگاه کسی پسری را از روی شهوت ببوسد، حاکم شرع از سی تازیانه تا نودونه تازیانه هرقدر صلاح میداند، به او میزند، وروایت شده است که خداوند عالم دهانهای از آتش بدهان او میزند وملائکه آسمان و زمین و ملائکه رحمت و غضب بر او لعنت میکنند و جهنّم برای او مهیّا خواهد بود ولی اگر توبه کند، توبه او قبول میشود.