خطا و گناه آدمی، ریشه در دنیا دوستی و گرایش افراطی به لذت‌های مادی و طبیعی آن دارد: (حب الدنیا رأس کل خطیئة) بنابراین اگر کسی بخواهد دلش را از گناه خالی کند، باید با ریشه و منشأ آن بستیزد و بکوشد که از شدت محبت دنیا در دلش بکاهد و گرایش به لذت‌های طبیعی را در نفس خویش تعدیل نماید. که اگر چنین کند و به استعانت خدای متعال، در این کار سترگ موفقیتی به دست آورد می‌توان دلش را از گناه خالی کند و به جای آن محبت خدای بزرگ و اولیای او را جایگزین نماید. اما اینکه چرا انسان به دنیا گرایش دارد، بدین جهت است: روحی که دارای ویژگی گرایش به فضایل است، ابتدا در قالب جسمی می‌گنجد که از جنس دنیا و ماده است. در واقع روح متعالی در جوار جسمی قرار می‌گیرد که خود به خود به مادیات و محسوسات گرایش و با آنها سر و کار دارد. به همین جهت تهذیب نفس یا خود سازی، در ابتدای حرکت به سمت تکامل روحی و معنوی ضروری است. چنان که خداوند می‌فرماید: (قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها)(1) هر کس نفس خود را پاک و تزکیه کرد رستگار شده و آن کس که نفس خود را به گناه آلوده ساخته، نومید و محروم گشته است. تهذیب و خود سازی، شخص را از گرداب نفس بیرون آورده، موانع ترقی و کمال را از مسیر او برمی دارد و تا زمانی که وی سرگرم حجاب‌ها و درگیر موانع است، راهی به معدن معرفت و چشمه توحید و اخلاق پسندیده نخواهد برد. امام راحل در (محرم راز) به زیبایی این معنا را به قالب نظم کشیده است: آن‌که سر در کوی او نگذاشته آزاده نیست آن‌که جان نفکنده در درگاه او دلداده نیست‌ تا اسیر رنگ و بویی بوی دلبر نشنوی هر که این اغلال در جانش بود آماده نیست‌ (2) هدف از تهذیب نفس، کنار زدن حجاب‌ها و پرده هایی است که میان انسان و فطرت او مانع گردیده و اجازه تبلور و تجلی به آینه خدانمای فطرت را نمی دهد. این پرده‌ها و حجاب‌ها برگرفته از گناهان، غفلت‌ها و فرو رفتن در عالم ماده و مادیات و فراموش کردن خداو آخرت و عالم ملکوت است. تمام دستورات و احکامی که در شرع مقدس وارد شده، همگی هدف واحدی را دنبال می‌کند و آن کم‌رنگ کردن و یا کنار زدن این حجاب‌ها و درخشش گوهر فطرت و حقیقت انسان است که در زیر خروارها گرد و خاک غفلت و عصیان مدفون گشته است. یاد و ذکر الهی و نماز و روزه و سایر عبادت هایی که در شریعت مقدس بر آن تأکید گردیده، همگی در راستای تحقق بخشیدن به هدف فوق است. میزان تأثیر این اعمال بستگی کامل به زمینه‌های قبلی و توجه و اخلاص افراد دارد و به همین سبب نماز و روزه و سایر عبادات در افراد تأثیرات کاملًا مختلفی دارد. ممکن است یک نماز دو رکعتی‌فردی را تا عرش و ملکوت بالا ببرد و به او نورانیت و صفای زیادی ببخشد، در حالی که گاهی نماز پنجاه یا شصت ساله شخصی دیگر، تأثیری ملموس در زندگی او ندارد چون رفع موانع نکرده است پرهیز از اموری که با این عبادات منافات دارد و اثر آنها را خنثی می‌سازد، از امور بسیار مهم است همانند دو نفر مریض که هر دو به دستور دکتر عمل کرده و داروهای خود را به موقع می‌خورند ولی یکی از چیزهای زیان بار پرهیز می‌کند و دیگری بی پروا است و اهل پرهیز نمی باشد، در این صورت سفارش و نسخه پزشک برای دومی بی اثر یا کم اثر است. امام خمینی (ره) در کتاب آداب الصلاة مطلب بسیار زیبا و کاملی در این زمینه دارند: باید دانست که به حسب فطرت و جبلّت، قلب به هر چه علاقه و محبت پیدا کرد، قبله توجه آن همان محبوب است و اگر اشتغال به امری مانع از تفکر در حال محبوب و جمال مطلوب شود به مجرد آنکه آن اشتغال کم شود و آن مانع از میان برخیزد، فورا قلب به سوی محبوب خود پرواز نموده، متعلق به دامن آن شود. اهل معارف و صاحبان جذبه الهیه، اگر دارای قوت قلب باشند و متمکن در جذبه و حب باشند، در هر مرآتی جمال محبوب و در هر موجودی کمال مطلوب را مشاهده نمایند. حضرت علی (ع) فرمود: و ندیدم چیزی را مگر اینکه خدای را در آن و با آن مشاهده کردم: (و ما رأیت شیئا الا [و] رأیت الله فیه و معه). آنان که حب مال و ریاست و شرف در دل آنها است، در خواب نیز مطلوب خود را می‌بینند و در بیداری به فکر محبوب خود به سر می‌برند. بر انسان عاقل علاقه‌مند به سعادت خود لازم است این درخت را از دل ریشه کن کند. در روایتی آمده است مولای عارفان علی (ع) جابر بن عبدالله را دید که آهی بر کشید. فرمودند: ای جابر برای دنیا آه می‌کشی؟ جابر عرض کرد: آری. حضرت فرمودند: ای جابر لذت‌های دنیا در هفت چیز است: خوردنی، آشامیدنی، پوشیدنی، آمیزشی، سوار شدنی، بوییدنی و شنیدنی. لذیذترین خوردنی عسل است و آن آب دهان حشره‌ای باشد: گواراترین آشامیدنی آب است که بر خاک روان است بهترین پوشیدنی ابریشم است و آن از آب دهان کرمی باشد برترین همبستر شدنی زنانند که از زشت‌ترین عضو آنان خواسته می‌شود بهترین سوار شدنی، اسب است و آن کشنده است ارزشمندترین بوییدنی مشک است و آن خون ناف حیوانی باشد بهترین شنیدنی‌ها غنا و آواز است که آن هم گناه باشد پس آدم خردمند برای چیزهایی با این اوصاف هرگز آه نمی‌کشد. جابر بن عبدالله می‌گوید: به خدا سوگند از آن زمان به بعد هرگز دنیا بر دلم خطور نکرد).(3) سپس امام راحل (ره) در بیان راه عملی علاج فرموده است: (و طریق علاج عملی آن است که معامله به ضد کند: پس اگر به مال و منال علاقه دارد، با بسط ید و صدقات واجبه و مستحبه، ریشه آن را از دل بکند و یکی از بزرگان فرموده است: دنیا بسان اندامی است که سر آن کبر، چشم آن آز، گوش آن ولع، زبان آن ریا و خودنمایی، دست آن شهوت، پای آن عجب، قلب آن غفلت و بی‌خبری، بودش نیستی و ثمره‌اش زوال است. پس هر کس آن را دوست گیرد، کبر و خودبینی به او دهد و به هر که نیکوش پندارد، حرص و ولع ارزانی کند و کسی را که طالب او گردد به آز و طمع در اندازد و بر کسی که او را بستاید، جامه ریا پوشاند و کسی را که اراده آن کند، گرفتار عجب و خودبینی کند و کسی را که به او اعتماد کند، غافل سازد و کسی را که متاع‌های او پسند وی افتد، نابود سازد و کسی را که متاع‌های دنیوی جمع کند و بخل بورزد به جایگاه و قرارگاهش، آتش، روانه کند).(4) سرّ دادن صدقات همین کم شدن علاقه به دنیا است از این رو مستحب است که انسان چیزی را که دوست می‌دارد و مورد علاقه‌اش است، صدقه دهد. باید انسان بداند که دنیا طوری است که هر چه آن را بیشتر تعقیب کند و در صدد تحصیل آن باشد، علاقه‌اش به آن بیشتر شود و تأسفش از فقدان آن روز افزون گردد گویی انسان طالب چیزی است که به دست او نیست گمان می‌کند طالب فلان حد از دنیا است تا آن را ندارد تعقیبش می‌کند و در راه آن تحمل مشاق می‌کند و خود را به مهالک می‌اندازد. همین که آن حد از دنیا را به دست آورد، برای او یک امر عادی می‌شود و عشق و علاقه‌اش مربوط می‌شود به چیز دیگری که بالای آن است و خود را برای آن به زحمت و مشقت می‌اندازد و هیچ گاه عشقش فرو ننشیند، بلکه هر دم روز افزون شود و زحمت و تعبش بیشتر گردد و این فطرت و جبلت را هرگز وقوفی نیست و اهل معرفت با این فطرت، اثبات بسیاری از معارف کنند که بیان آن از حوصله این اوراق خارج است و اشاره به بعضی از این مطالب در احادیث شریفه شده است، چنان‌که در کافی شریف از حضرت باقرالعلوم (ع) روایت نموده که (مثل حریص به دنیا مثل کرم ابریشم است که هر چه به دور خود آن را بیشتر می‌پیچد از خلاص شدن دورتر شود تا آنکه از اندوه بمیرد) و از حضرت صادق (ع) مروی است که (مثل دنیا مثل آب دریا است که هر چه انسان تشنه از آن بخورد تشنه‌تر گردد تا او را بکشد).(5) پی‌نوشت‌ (1) شمس (91)، آیه 9 و 10. (2) محرم راز، ص 55، مؤسسه نشر آثار امام. (3) میزان الحکمه، ح 6058. (4) مصباح الشریعه، باب 32، فی صفه الدنیا. (5) آداب الصلاة، باب 12.
خطا و گناه آدمی، ریشه در دنیا دوستی و گرایش افراطی به لذتهای مادی و طبیعی آن دارد: (حب الدنیا رأس کل خطیئة) بنابراین اگر کسی بخواهد دلش را از گناه خالی کند، باید با ریشه و منشأ آن بستیزد و بکوشد که از شدت محبت دنیا در دلش بکاهد و گرایش به لذتهای طبیعی را در نفس خویش تعدیل نماید. که اگر چنین کند و به استعانت خدای متعال، در این کار سترگ موفقیتی به دست آورد میتوان دلش را از گناه خالی کند و به جای آن محبت خدای بزرگ و اولیای او را جایگزین نماید.
اما اینکه چرا انسان به دنیا گرایش دارد، بدین جهت است: روحی که دارای ویژگی گرایش به فضایل است، ابتدا در قالب جسمی میگنجد که از جنس دنیا و ماده است. در واقع روح متعالی در جوار جسمی قرار میگیرد که خود به خود به مادیات و محسوسات گرایش و با آنها سر و کار دارد.
به همین جهت تهذیب نفس یا خود سازی، در ابتدای حرکت به سمت تکامل روحی و معنوی ضروری است. چنان که خداوند میفرماید: (قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها)(1) هر کس نفس خود را پاک و تزکیه کرد رستگار شده و آن کس که نفس خود را به گناه آلوده ساخته، نومید و محروم گشته است.
تهذیب و خود سازی، شخص را از گرداب نفس بیرون آورده، موانع ترقی و کمال را از مسیر او برمی دارد و تا زمانی که وی سرگرم حجابها و درگیر موانع است، راهی به معدن معرفت و چشمه توحید و اخلاق پسندیده نخواهد برد.
امام راحل در (محرم راز) به زیبایی این معنا را به قالب نظم کشیده است:
آنکه سر در کوی او نگذاشته آزاده نیست آنکه جان نفکنده در درگاه او دلداده نیست
تا اسیر رنگ و بویی بوی دلبر نشنوی هر که این اغلال در جانش بود آماده نیست
(2)
هدف از تهذیب نفس، کنار زدن حجابها و پرده هایی است که میان انسان و فطرت او مانع گردیده و اجازه تبلور و تجلی به آینه خدانمای فطرت را نمی دهد. این پردهها و حجابها برگرفته از گناهان، غفلتها و فرو رفتن در عالم ماده و مادیات و فراموش کردن خداو آخرت و عالم ملکوت است. تمام دستورات و احکامی که در شرع مقدس وارد شده، همگی هدف واحدی را دنبال میکند و آن کمرنگ کردن و یا کنار زدن این حجابها و درخشش گوهر فطرت و حقیقت انسان است که در زیر خروارها گرد و خاک غفلت و عصیان مدفون گشته است.
یاد و ذکر الهی و نماز و روزه و سایر عبادت هایی که در شریعت مقدس بر آن تأکید گردیده، همگی در راستای تحقق بخشیدن به هدف فوق است. میزان تأثیر این اعمال بستگی کامل به زمینههای قبلی و توجه و اخلاص افراد دارد و به همین سبب نماز و روزه و سایر عبادات در افراد تأثیرات کاملًا مختلفی دارد. ممکن است یک نماز دو رکعتیفردی را تا عرش و ملکوت بالا ببرد و به او نورانیت و صفای زیادی ببخشد، در حالی که گاهی نماز پنجاه یا شصت ساله شخصی دیگر، تأثیری ملموس در زندگی او ندارد چون رفع موانع نکرده است پرهیز از اموری که با این عبادات منافات دارد و اثر آنها را خنثی میسازد، از امور بسیار مهم است همانند دو نفر مریض که هر دو به دستور دکتر عمل کرده و داروهای خود را به موقع میخورند ولی یکی از چیزهای زیان بار پرهیز میکند و دیگری بی پروا است و اهل پرهیز نمی باشد، در این صورت سفارش و نسخه پزشک برای دومی بی اثر یا کم اثر است.
امام خمینی (ره) در کتاب آداب الصلاة مطلب بسیار زیبا و کاملی در این زمینه دارند:
باید دانست که به حسب فطرت و جبلّت، قلب به هر چه علاقه و محبت پیدا کرد، قبله توجه آن همان محبوب است و اگر اشتغال به امری مانع از تفکر در حال محبوب و جمال مطلوب شود به مجرد آنکه آن اشتغال کم شود و آن مانع از میان برخیزد، فورا قلب به سوی محبوب خود پرواز نموده، متعلق به دامن آن شود. اهل معارف و صاحبان جذبه الهیه، اگر دارای قوت قلب باشند و متمکن در جذبه و حب باشند، در هر مرآتی جمال محبوب و در هر موجودی کمال مطلوب را مشاهده نمایند.
حضرت علی (ع) فرمود:
و ندیدم چیزی را مگر اینکه خدای را در آن و با آن مشاهده کردم: (و ما رأیت شیئا الا [و] رأیت الله فیه و معه). آنان که حب مال و ریاست و شرف در دل آنها است، در خواب نیز مطلوب خود را میبینند و در بیداری به فکر محبوب خود به سر میبرند. بر انسان عاقل علاقهمند به سعادت خود لازم است این درخت را از دل ریشه کن کند.
در روایتی آمده است مولای عارفان علی (ع) جابر بن عبدالله را دید که آهی بر کشید. فرمودند: ای جابر برای دنیا آه میکشی؟ جابر عرض کرد: آری. حضرت فرمودند: ای جابر لذتهای دنیا در هفت چیز است: خوردنی، آشامیدنی، پوشیدنی، آمیزشی، سوار شدنی، بوییدنی و شنیدنی. لذیذترین خوردنی عسل است و آن آب دهان حشرهای باشد: گواراترین آشامیدنی آب است که بر خاک روان است بهترین پوشیدنی ابریشم است و آن از آب دهان کرمی باشد برترین همبستر شدنی زنانند که از زشتترین عضو آنان خواسته میشود بهترین سوار شدنی، اسب است و آن کشنده است ارزشمندترین بوییدنی مشک است و آن خون ناف حیوانی باشد بهترین شنیدنیها غنا و آواز است که آن هم گناه باشد پس آدم خردمند برای چیزهایی با این اوصاف هرگز آه نمیکشد. جابر بن عبدالله میگوید: به خدا سوگند از آن زمان به بعد هرگز دنیا بر دلم خطور نکرد).(3)
سپس امام راحل (ره) در بیان راه عملی علاج فرموده است: (و طریق علاج عملی آن است که معامله به ضد کند: پس اگر به مال و منال علاقه دارد، با بسط ید و صدقات واجبه و مستحبه، ریشه آن را از دل بکند و یکی از بزرگان فرموده است: دنیا بسان اندامی است که سر آن کبر، چشم آن آز، گوش آن ولع، زبان آن ریا و خودنمایی، دست آن شهوت، پای آن عجب، قلب آن غفلت و بیخبری، بودش نیستی و ثمرهاش زوال است. پس هر کس آن را دوست گیرد، کبر و خودبینی به او دهد و به هر که نیکوش پندارد، حرص و ولع ارزانی کند و کسی را که طالب او گردد به آز و طمع در اندازد و بر کسی که او را بستاید، جامه ریا پوشاند و کسی را که اراده آن کند، گرفتار عجب و خودبینی کند و کسی را که به او اعتماد کند، غافل سازد و کسی را که متاعهای او پسند وی افتد، نابود سازد و کسی را که متاعهای دنیوی جمع کند و بخل بورزد به جایگاه و قرارگاهش، آتش، روانه کند).(4)
سرّ دادن صدقات همین کم شدن علاقه به دنیا است از این رو مستحب است که انسان چیزی را که دوست میدارد و مورد علاقهاش است، صدقه دهد. باید انسان بداند که دنیا طوری است که هر چه آن را بیشتر تعقیب کند و در صدد تحصیل آن باشد، علاقهاش به آن بیشتر شود و تأسفش از فقدان آن روز افزون گردد گویی انسان طالب چیزی است که به دست او نیست گمان میکند طالب فلان حد از دنیا است تا آن را ندارد تعقیبش میکند و در راه آن تحمل مشاق میکند و خود را به مهالک میاندازد. همین که آن حد از دنیا را به دست آورد، برای او یک امر عادی میشود و عشق و علاقهاش مربوط میشود به چیز دیگری که بالای آن است و خود را برای آن به زحمت و مشقت میاندازد و هیچ گاه عشقش فرو ننشیند، بلکه هر دم روز افزون شود و زحمت و تعبش بیشتر گردد و این فطرت و جبلت را هرگز وقوفی نیست و اهل معرفت با این فطرت، اثبات بسیاری از معارف کنند که بیان آن از حوصله این اوراق خارج است و اشاره به بعضی از این مطالب در احادیث شریفه شده است، چنانکه در کافی شریف از حضرت باقرالعلوم (ع) روایت نموده که (مثل حریص به دنیا مثل کرم ابریشم است که هر چه به دور خود آن را بیشتر میپیچد از خلاص شدن دورتر شود تا آنکه از اندوه بمیرد) و از حضرت صادق (ع) مروی است که (مثل دنیا مثل آب دریا است که هر چه انسان تشنه از آن بخورد تشنهتر گردد تا او را بکشد).(5)
پینوشت
(1) شمس (91)، آیه 9 و 10.
(2) محرم راز، ص 55، مؤسسه نشر آثار امام.
(3) میزان الحکمه، ح 6058.
(4) مصباح الشریعه، باب 32، فی صفه الدنیا.
(5) آداب الصلاة، باب 12.
- [سایر] رابطه بین حبّ ذات و حبّ خدا و ائمه(علیهمالسلام) و حبّ خوبیها چگونه است؟
- [سایر] آثار معاصی چیست؟
- [آیت الله مظاهری] چه کنیم در جلسات عزاداری اشکمان جاری شود و دلمان بسوزد؟
- [سایر] چه کنیم در جلسات عزاداری امام حسین(علیه السلام) اشکمان جاری شود و دلمان بسوزد؟
- [سایر] اگر مهر نامحرمی در دلمان باشد چه کنیم این مهر و علاقه از بین برود؟
- [سایر] اگر لازمه بقا و حیات انسانی حب ذات است، چگونه کسانی میتوانند خود را از حب ذات برهانند و به مقام خلافت الهی برسند؟
- [سایر] رابطه ایمان و حبّ از نگاه روایات را بیان کنید.
- [سایر] زیاد مرتکب معاصی می شوم و هر چه تلاش می کنم، موفق نمی شوم.
- [سایر] آیا جمله (حب علی حسنة لا تضر معها سیئة)، حدیث است؟ مقصود از آن چیست؟
- [سایر] حب و بغض نیکان و بدان نسبت به همدیگر چگونه است؟
- [آیت الله مظاهری] برای آنکه یقین کند آرنج را کاملاً شسته باید مقداری بالاتر از آرنج را هم بشوید.
- [آیت الله سبحانی] برای آنکه یقین کند آرنج را کاملا شسته باید مقداری بالاتر از آرنج را هم بشوید.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] برای آنکه یقین کند آرنج را کاملا شسته؛ باید مقداری بالاتر از آرنج را هم بشوید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] برای آن که یقین کند آرنج را کاملاً شسته، کمی بالاتر از آرنج را هم بشوید.
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است در رکوع، زنها دست را از زانو بالاتر بگذارند وزانوها را به عقب ندهند.
- [امام خمینی] برای آنکه یقین کند آرنج را کاملا شسته، باید مقداری بالاتر از آرنج را هم بشوید.
- [آیت الله نوری همدانی] برای آنکه یقین کند آرنج را کاملاً شسته ، باید مقداری بالاتر از آرنج را هم بشوید .
- [آیت الله اردبیلی] اگر وقت نماز وسعت داشته باشد و طلبکار نیز طلب خود را مطالبه کند، در صورتی که ممکن باشد باید اوّل قرض خود را بدهد و بعد نماز بخواند و همچنین اگر کار واجب دیگری که باید آن را فورا بجا آورد پیش آید مثلاً ببیند مسجد نجس است باید اوّل آن کار را انجام دهد مثلاً مسجد را تطهیر کند و بعد نماز بخواند و چنانچه اوّل نماز بخواند، معصیت کرده و صحّت نماز او خالی از اشکال نیست.
- [آیت الله بهجت] اگر آستر تمام لباس یا آستر مقداری از آن ابریشم خالص باشد، پوشیدن آن برای مرد خالی از اشکال نیست.
- [آیت الله علوی گرگانی] برای آن که یقین کند آرنج را کاملاً شسته باید مقداری بالاتر از آرنج را هم بشوید.