پاسخ از حجتالاسلام دکتر محمدجواد ارسطا: چند تفاوت وجود دارد. آن چیزی که در طول 1400 سال پیش در مردمسالاری اسلامی وجود داشته است و در دموکراسی غربی وجود ندارد، این است که هدف دموکراسی غربی، تحصیل رضایت عمومی از هر راهی است، درحالیکه در مردمسالاری دینی، تحصیل رضایت عمومی از هر راهی مطلوبیت ندارد. در مردمسالاری دینی، الزاماً مردم باید آگاه شوند به لوازم تشکیل حکومت اسلامی و چگونگی ادارهی آن و سختیهایی که در این مسیر وجود دارد؛ یعنی باید شفاف با مردم برخورد شود. دانستن حق مردم شمرده میشود و مردم با آگاهی کامل و نه با فریب و شعارهای غیرواقعی، به حکومت دینی رضایت میدهند. فرق دیگری که وجود دارد این است که گاهی اوقات ممکن است در جامعهای بین عوام و فرهیختگان تفاوتی در عملکرد ملاحظه شود. تاریخ نشان داده است که دیکتاتورها معمولاً از گرایشهای هیجانی و زودگذر عوام به نفع خودشان استفاده میکنند. مثلاً در آلمان نازی و قبل از جنگ دوم جهانی که حکومت هیتلر شکل گرفت و به رایش سوم ملقب شد، طبق موازین دموکراسی غربی و لیبرال، این حکومت هیچچیزی کم نداشت، چون کاملاً براساس رضایت و خواست مردم بود و مردم خودشان خواسته بودند حکومتی برمبنای ناسیونال-سوسیالیستی شکل بگیرد و یک رئیسجمهور مادامالعمر داشته باشند که از او بهعنوان راهبر یاد میکردند. خودشان تمام لوازم حکومت برمبنای نازیسم را پذیرفته بودند. بنابراین امری خلاف ضوابط لیبرال-دموکراسی، اتفاق نیفتاده بود. اما از نظر اسلامی، چنین حکومتی بههیچوجه مقبول نیست و مشروعیت ندارد، زیرا در آن از هیجانات و احساسات زودگذر مردم سوءاستفاده شده است. مردم وقتی رأیشان ارزشمند است که رضایت عوام و خواص با هم باشد؛ رضایت توده با رضایت خبرگان و صاحبنظران و فرهیختگان همراه باشد. دلیل این مسئله، روایاتی است که در دست داریم. یکی از روایاتی که این مسئله را خیلی خوب تبیین میکند، کلام امام حسین علیهالسلام است. وقتی که حضرت، مسلمبنعقیل را بهعنوان نمایندهی خودش بهسمت مردم کوفه فرستادند، در نامهای خطاب به مردم کوفه فرمودند: من پسرعمو و نمایندهی خود را بهسوی شما میفرستم. اگر مسلم برای من بنویسد که رأی بزرگان و صاحبان فضل و خرد از میان شما بر همان چیزی استقرار پیدا کرده است که نمایندگان شما گفتهاند و در نامههایتان خواندهام، آنگاه بهسوی شما خواهم آمد. کمترین عددی که در روایات نقل شده حاکی از آن است که دوازده هزار نامه برای امام حسین علیهالسلام فرستادند. مطابق نقلی دیگری شانزده هزار نامه فرستاده شده است. در آن زمان که افراد باسواد بهشدت کم بودند و کاغذ در میان مردم یافت نمیشد، ادارهی پست برای ارسال نامه وجود نداشت و چاپارها باید مسافت طولانی کوفه تا مدینه را طی میکردند و نامهها را به دست حضرت میرساندند، عدد دوازده هزار عدد قابل توجهی است. ضمن آنکه هر نامه نوشتهی یک نفر نبود و امضای دهها نفر پای آن بود. امروز اگر دوازده هزار پیامک برای یک نفر بنویسند و از او بخواهند کاندیدا شوید، آن فرد یقین میکند که وقتی این همه طرفدار دارد، حتماً باید اقدام کند. با اینکه دوازده هزار نامه رقم چشمگیری است، اما حضرت به آن اکتفا نکرد و مسلمبنعقیل را فرستاد و فرمود شرط آمدن من این است که مسلم بنویسد رأی بزرگان و صاحبان فضل و خرد، که همان خواص و فرهیختگان هستند، بر همان چیزی استقرار پیدا کرده است که نمایندگان شما گفتهاند. حضرت میخواستند بدانند آیا بین خبرگان و توده هماهنگی وجود دارد؟ اگر هماهنگی وجود نداشت، آنگاه احراز میشد که این توده تحت تأثیر احساسات زودگذر قرار دارد. این هم شرط و خصوصیت دیگری است که در مردمسالاری دینی وجود دارد، ولی در دموکراسی غربی نیست و آن این است که در مردمسالاری دینی باید بین فرهیختگان و تودهی مردم همصدایی وجود داشته باشد، زیرا اگر این همصدایی نباشد، یعنی توده تحت تأثیر احساسات زودگذر قرار گرفتهاند و این رضایت، ریشهدار نیست. بنابراین رضایت ریشهدار در اسلام معتبر شمرده شده است که حتی امروز هم چنین چیزی را در غرب نمیتوانید بیابید. دنیای غرب برپایهی تبلیغات استوار است. امام خمینی(ره) میفرمودند دنیا را تبلیغات میچرخاند. این کاملاً فرمایش درستی است و کتابهای فراوانی دربارهی تبلیغات نوشته شده است. امروزه از راههای بسیار پیچیدهای با تبلیغات، اذهان مردم را هدایت و برای آنها تصیممسازی میکنند، درحالیکه ائمه علیهمالسلام هیچگاه برای مردم تصمیمسازی نکردند، بلکه میخواستند آنها با رضایت خودشان، حکومت اسلامی را بپذیرند. منبع: khamenei.ir
مردمسالاری دینی چه تفاوتی با نظام دموکراتیک غربی دارد؟
پاسخ از حجتالاسلام دکتر محمدجواد ارسطا:
چند تفاوت وجود دارد. آن چیزی که در طول 1400 سال پیش در مردمسالاری اسلامی وجود داشته است و در دموکراسی غربی وجود ندارد، این است که هدف دموکراسی غربی، تحصیل رضایت عمومی از هر راهی است، درحالیکه در مردمسالاری دینی، تحصیل رضایت عمومی از هر راهی مطلوبیت ندارد. در مردمسالاری دینی، الزاماً مردم باید آگاه شوند به لوازم تشکیل حکومت اسلامی و چگونگی ادارهی آن و سختیهایی که در این مسیر وجود دارد؛ یعنی باید شفاف با مردم برخورد شود. دانستن حق مردم شمرده میشود و مردم با آگاهی کامل و نه با فریب و شعارهای غیرواقعی، به حکومت دینی رضایت میدهند.
فرق دیگری که وجود دارد این است که گاهی اوقات ممکن است در جامعهای بین عوام و فرهیختگان تفاوتی در عملکرد ملاحظه شود. تاریخ نشان داده است که دیکتاتورها معمولاً از گرایشهای هیجانی و زودگذر عوام به نفع خودشان استفاده میکنند. مثلاً در آلمان نازی و قبل از جنگ دوم جهانی که حکومت هیتلر شکل گرفت و به رایش سوم ملقب شد، طبق موازین دموکراسی غربی و لیبرال، این حکومت هیچچیزی کم نداشت، چون کاملاً براساس رضایت و خواست مردم بود و مردم خودشان خواسته بودند حکومتی برمبنای ناسیونال-سوسیالیستی شکل بگیرد و یک رئیسجمهور مادامالعمر داشته باشند که از او بهعنوان راهبر یاد میکردند. خودشان تمام لوازم حکومت برمبنای نازیسم را پذیرفته بودند. بنابراین امری خلاف ضوابط لیبرال-دموکراسی، اتفاق نیفتاده بود. اما از نظر اسلامی، چنین حکومتی بههیچوجه مقبول نیست و مشروعیت ندارد، زیرا در آن از هیجانات و احساسات زودگذر مردم سوءاستفاده شده است. مردم وقتی رأیشان ارزشمند است که رضایت عوام و خواص با هم باشد؛ رضایت توده با رضایت خبرگان و صاحبنظران و فرهیختگان همراه باشد. دلیل این مسئله، روایاتی است که در دست داریم.
یکی از روایاتی که این مسئله را خیلی خوب تبیین میکند، کلام امام حسین علیهالسلام است. وقتی که حضرت، مسلمبنعقیل را بهعنوان نمایندهی خودش بهسمت مردم کوفه فرستادند، در نامهای خطاب به مردم کوفه فرمودند: من پسرعمو و نمایندهی خود را بهسوی شما میفرستم. اگر مسلم برای من بنویسد که رأی بزرگان و صاحبان فضل و خرد از میان شما بر همان چیزی استقرار پیدا کرده است که نمایندگان شما گفتهاند و در نامههایتان خواندهام، آنگاه بهسوی شما خواهم آمد.
کمترین عددی که در روایات نقل شده حاکی از آن است که دوازده هزار نامه برای امام حسین علیهالسلام فرستادند. مطابق نقلی دیگری شانزده هزار نامه فرستاده شده است. در آن زمان که افراد باسواد بهشدت کم بودند و کاغذ در میان مردم یافت نمیشد، ادارهی پست برای ارسال نامه وجود نداشت و چاپارها باید مسافت طولانی کوفه تا مدینه را طی میکردند و نامهها را به دست حضرت میرساندند، عدد دوازده هزار عدد قابل توجهی است. ضمن آنکه هر نامه نوشتهی یک نفر نبود و امضای دهها نفر پای آن بود. امروز اگر دوازده هزار پیامک برای یک نفر بنویسند و از او بخواهند کاندیدا شوید، آن فرد یقین میکند که وقتی این همه طرفدار دارد، حتماً باید اقدام کند. با اینکه دوازده هزار نامه رقم چشمگیری است، اما حضرت به آن اکتفا نکرد و مسلمبنعقیل را فرستاد و فرمود شرط آمدن من این است که مسلم بنویسد رأی بزرگان و صاحبان فضل و خرد، که همان خواص و فرهیختگان هستند، بر همان چیزی استقرار پیدا کرده است که نمایندگان شما گفتهاند. حضرت میخواستند بدانند آیا بین خبرگان و توده هماهنگی وجود دارد؟ اگر هماهنگی وجود نداشت، آنگاه احراز میشد که این توده تحت تأثیر احساسات زودگذر قرار دارد. این هم شرط و خصوصیت دیگری است که در مردمسالاری دینی وجود دارد، ولی در دموکراسی غربی نیست و آن این است که در مردمسالاری دینی باید بین فرهیختگان و تودهی مردم همصدایی وجود داشته باشد، زیرا اگر این همصدایی نباشد، یعنی توده تحت تأثیر احساسات زودگذر قرار گرفتهاند و این رضایت، ریشهدار نیست. بنابراین رضایت ریشهدار در اسلام معتبر شمرده شده است که حتی امروز هم چنین چیزی را در غرب نمیتوانید بیابید.
دنیای غرب برپایهی تبلیغات استوار است. امام خمینی(ره) میفرمودند دنیا را تبلیغات میچرخاند. این کاملاً فرمایش درستی است و کتابهای فراوانی دربارهی تبلیغات نوشته شده است. امروزه از راههای بسیار پیچیدهای با تبلیغات، اذهان مردم را هدایت و برای آنها تصیممسازی میکنند، درحالیکه ائمه علیهمالسلام هیچگاه برای مردم تصمیمسازی نکردند، بلکه میخواستند آنها با رضایت خودشان، حکومت اسلامی را بپذیرند.
منبع: khamenei.ir
- [سایر] سلام با توجه به اینکه مسئولین نظام اسلامی ممکن است تخلفاتی مرتکب شوند مانند مسئولین نظام غربی پس چه تفاوتی بین نظام اسلامی با نظام غربی است؟
- [سایر] میزان استقلال و آزادی فرد در نظام مردمسالاری دینی تا چه میزان است؟مشروعیت این نظام چگونه است و پاسخگو بودن آن در قبال شهروندان تا چه حد است؟در نظام مردمسالاری دینی، آیا قدرت مردم به عنوان حوزههای مستقل از قدرت سیاسی پذیرفته شده است؟ به عبارت دیگر، اصولاً قدرت مردم چه نسبتی با قدرت سیاسی دارد؟
- [سایر] با وجود پیدا شدن اختلافات زیاد طبقاتی در بین مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران و مردم آیا مردمسالاری دینی در ایران وجود دارد؟
- [سایر] با وجود پیدا شدن اختلافات زیاد طبقاتی در بین مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران و مردم آیا مردمسالاری دینی در ایران وجود دارد؟
- [سایر] مفهوم مردمسالاری دینی چیست؟
- [سایر] ریشه تفاوتی که کارکرد انتخابات در دو نظریه مردم سالاری دینی و دموکراسی غربی دارد در چیست؟
- [سایر] ریشه تفاوتی که کارکرد انتخابات در دو نظریه مردم سالاری دینی و دموکراسی غربی دارد در چیست؟
- [سایر] منظور از (مردمسالاری دینی) چیست؟
- [سایر] آیا دخالت های کشورهای غربی در دیگر کشورها به بهانه ی نقض دموکراسی، با اندیشه ی دموکراتیک تعارض ندارد؟
- [سایر] چه نسبتی بین مردمسالاری دینی و فقه سیاسی اسلام وجود دارد؟ آیا دموکراسی دینی در حال حاضر بهترین ساختار حکومتی موجود است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] مسافری که قصد دارد ده روز در محلی بماند می تواند قصد کند در چند جا توقف کند به شرط این که فاصله آنها کم باشد (مثلاً یکی دو کیلومتر و یا بیشتر) بطوری که بگویند او مسافر نیست، همچنین هیچ تفاوتی میان شهرهای بزرگ و کوچک نیست یعنی (بلاد کبیره) و (صغیره) تفاوتی در احکام مسافر ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] 22 در شهرهایی که از نظر افق با شهری که هلال در آن رؤیت شده هم افق و یا قریب الافق است و همچنین اگر در مناطق شرقی دیده شود برای مناطق غربی حجت است.
- [آیت الله جوادی آملی] .در غنائم جن گی نصابی نیست , بلکه به هر مقدار باشد , خمس دارد. حکم اموالِ گروههای منحرف در حال جنگ با نظام اسلامی
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد، پدر میتواند برای خریدن آنها به او زکاْ بدهد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر پسر به کتاب های علمی دینی احتیاج داشته باشد، پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
- [آیت الله بروجردی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد، پدر میتواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
- [امام خمینی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد، پدر میتواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد؛ پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکاه بدهد.