شرح پرسش: حضرت استاد اصغرطاهرزاده با این که شخص خود من از مباحث سیاسی زده شدهام (البته به معنای ژورنالیستی آن) اما نمیتوانم از برخی از موضوعات وپدیدههایی که در چند ساله اخیر درون نظام اسلامی اتفاق افتاده چشم پوشی کنم وجواب برای این دست پدیده ها صرف ارضای بعد کنجکاوی وپیگیری نیست بلکه مبنایی است برای این که بتوان شخصیتها را در درون انقلاب اسلامی تحلیل کرد تا بتوانم به یک قاعده واصول برای حوادث آینده داشته باشم. موضوعی که برایم خیلی مهم است موضوع آیت الله مصباح میباشد. ایشان به نحوی خاص در داخل وخارج به عنوان شخصیتی که مدافع سرسخت ولایت فقیه است شناخته میشود وگاهی هم به علت مواضعشان در داخل وخارج به عنوان خشونت گرا معرفی میشوند. در3سالهی اخیر چرخش ناگهانی ایشان بر مواضع گذشتهشان که در دفاع سرسختانه از احمدی نژاد بود همه گان را متعجب کرد والبته بیش از همه ضربه به جریان احمدی نژاد زدندبه این ترتیب که حرفهای ایشان به علاوه حمایتمقام معظمرهبری در گذشته از ایشان خیلی اگر نگویم قریب به اتفاق حزب اللهیها را از گفتمانی که احمدی نژاد پیش قراول آن بود دور کرد وتبدیل به یک ضد احمدی نژاد کرد. و در نقد که چه عرض کنم هجمهای که در رابطه با مشایی واحمدی نژاد نشان دادند به شخصه مرا متعجب کردند رعایت تقوا و انصاف در نقد. مثلا ایشان در یکی از سخنرانیهایشان که در جهت تبیین بزرگترین خطر از صدر اسلام تا به حال هستند این گونه میگویند که این آقا(مشایی) میگوید من غیبت نمیکنم واین ترفندی است که خوب بودن خودش را نشان دهد در صورتی که ما غیبت واجب داریم یعنی چه که من غیبت کسی را نمیکنم باید غیبت آمریکا راکنی غیبت اسرائیل...ایشان به وضوع بی انصافی میکنند در بیان نظر شخصی البته نه میگویند که ایشان کی وکجا این را گفته وثانیا ایشان به تعداد موهای سر علیه آمریکا واسرائیل صحبت کردهاند وجمله معروف اسرائیل مرده است فقط تشییع جنازهاش مانده قبلتر از نقد آقای مصباح است.(واقعا از شخصیتی منطقی واستدلالی چون آقای مصباح وقتی این بیانات را شنیدم به این پی بردم که وقتی قرار است یک چیزی را نفی کنیم حتی از منطق هم نباید استفاده کرد!) بعد از این ایشان میگوید که این آقا میگوید ظواهر اسلام را باید رها کرد!! واقعا انتهای بی انصافی است که نظر مشایی را دررابطه با این که جهانیان ابتدا به حقیقت و مغز شریعت با ظهور حضرت ولیعصر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) میرسند و بعد به ظاهر شریعت تن می دهند را(جدای درست و یا ناقص بودن این نظریه) این گونه بیان میکنند که گویی ایشان دستور به لاابالیگری وبی بندوباری داده اند(آیا این عدالت وتقوا و انصاف در نقد و بیان نظرات مقابل است و یا نه هدف وسیله را مقدس می کند) ودر ادامه در مقام طعن به ایشان این را مطرح میکنند که برو نماز خواندن امام را ببین که چگونه نماز می خواندند(واقعا!!) وبعد جریان مشایی را مستقیم به خود ابلیس بنا بر درجهی قربی که به ایشان دارند میرساند و در نهایت با بیان ماجرای باب وکنیا دالگورکین روس خطر شکل گیری بهایییت نوین را میدهند و میگویند که بعید میدانم که احمدی نژاد از این مسیری که انتخاب کرده برگردد و این قضیه را بزرگترین خطر از صدر اسلام تا به حال معرفی میکنند. حضرت استاد اگر بخواهیم تنها وتنها با این یک صوت از ایشان که در جمعی از طلاب وپاسداران است استناد کنیم باید بگوییم ایشان نه تنها تقوا را در نقد رعایت نکردند و با بی انصافی تمام مطالبی را به مشایی نسبت دادند که اگر از عناوین والقاب وگذشته وخدمات بگذریم وحال را بنگیریم وسخن را و به وظیفه حریت خودمان در این قبال عمل کنیم باید بگوییم که ایشان با بی انصافی تمام در غیاب شخصی به ایشان انواع تهمتها میزنند و اشخاصی را که در این جمع هستند را برای نبردی که با بزرگترین خطراز صدر اسلام! دارند تجهیز میکنند و همان کردند که در 3سال اخیر شد! دراین که حضرت آقا به ایشان لقب بصیر را دادند هم نباید دگم بود که چه بسیار است این القاب در صدر اسلام! و باید انتهای کار ایشان را دید که میرحسن سال88 احساس خطر از ناحیه احمدی نژاد کردند وایشان با بصیرتشان!2سال بعد این خطر را البته شدیدتر حس کردند. و نتیجه این بصیر بودن ایشان نیز این شد که در انتخابات92جبههی انقلابی به رقابت درون گفتمانی تبدیل مشی داد وتفکر ومنش آقای هاشمی دوباره بر کشور چیره گشت وانقلاب را در حجاب ظلمانی غرب زدگی برد. واما شما. شمایی که من شاید از پدرم هم بیشتر دوست می دارم(با این که باشما از نزدیک آشناییت ندارم ولی اویس گونه عاشق شما هستم) به وضوح در جواب به سوالات از برخی سوالها میگذرید و بی اعتنا همان مبنای کلی را بیان میکنید که از این دست میتوان موضعگیری درباره مشایی وحرفهای ایشان و همین طور نظردرست در رابطه با عملکرد مبتنی بر واقعیت آقای مصباح و همواره پرسشگر را از نزدیک شدن به افکار گروه فرقان ترسانده اید!! آیا واقعا شما عذری دارید و حقیقتی را در پیشگاه مصلحتی ذبح می کنید ویا نه؟ آخر از شخصیت منصفی مثل شما بعید است که مثلا چیزهایی که ایشان درباره مشایی گفتهاند را شنیده باشید ولی باز بگویید که من اگر درانتخاب قرار بگیرم ایشان را به احمدی نژاد ترجیح می دهم! ویا این که پرسشگر را به آقای فتاح وصحبتهای ایشان ارجاع میدهید! آیا احمدی نژاد با همان القابی که شما ایشان را میخواندید را رها کنیم و کسی که تفکر قبیلهای وگرایش ویژه به آقای مصباح دارند را ملاک سنجش احمدی نژاد قرار میدهید(البته همین آقای فتاح امسال درجشنواره دکترین مهدویت از سوی آقای پورسید آقایی جایزه ولی یاوری و مهدی باوری به خاطر ترک جلسه هیأت دولت به خاطر عدم تمکین به حکم مقام معظم رهبری از طرف احمدی نژاد گرفت)(وآقای پور سید آقایی در حواشی این جشنواره برافزایش بودجه مهدویت تأکید کرده بودند به خاطر این که جریان انحرافی در دولت مهدویت انحرافی والتقاطی را ترویج می کند!!!) حضرت استاد به خاطر خدا هم شده این بار صریح پاسخ دهید که آقای مصباح با همان یک صوتی که از مشایی نقد ناعادلانه که نه تهمت میزند نمیشود ایشان را کلا در این زمینه بازی خورده(خوشبینانه) در نظر گرفت و یا نه طوری دیگر است؟ لطفا کلی گویی نکنید وناظر به بخشهای مختلف پرسش بنده حقیر جواب بفرمایید والا کلیات نظر شما را بارها وبارها خوانده ام ومی دانم. و من الله توفیق پاسخ استاد اصغرطاهرزاده: شما در آخر نامهی بسیار دلسوزانهتان به بنده میفرمایید کلیگویی نکنم و بنده نیز همیشه سعی کردهام از کلیگویی به معنای مبهمگویی حذرکنم ولی اینکه سعی می کنم کلیت یک پدیده یا شخص را در نظر بگیرم همهجانبهنگری میدانم و امیدوارم از این طریق بتوانم جامعیتی به مخاطب خود بدهم. همینطور که اگر جنابعالی کلیت انقلاب اسلامی را در نظر بگیرید میتوانید با اینهمه ضعف که در اجراء با آن روبهروئید بازمتوجه حقیقت انقلاب بشوید. در رابطه با آقای احمدینژاد واقعاً مسألهی بسیار بزرگی برای انقلاب پیش آمد که یکمرتبه آقای احمدینژاد دولت نهم با حضور فعّال آقای مشایی در کنار آقای احمدینژاد به آقای احمدینژاد دولت دهم تبدیل شد و یقیناً ضربهای که از این جانب به انقلاب خورد قابل تصور نیست و سالها طول میکشد تا معلوم شود چه ضربهای به این انقلاب خورد و یقیناً آیتاللّه مصباح با آن بصیرت فوقالعادهی خود متوجه این فاجعه شدند. شما اگر به کلیت فاجعهای که رخ داد توجه بفرمایید و در زبان آقای فتاح و میرکاظمی برایتان روشن شود که این در رابطه با حضور آقای مشایی رخ داد دیگر به جزئیات سخنان آقای مشایی از یک طرف و سخنان آیتاللّه مصباح از طرف دیگر، با زاویهی دیگری مینگرید. وقتی شما ملاحظه میکنید نزدیکی آقای احمدینژاد به آقای مشایی، آقای احمدینژاد دولت نهم به آقای احمدینژاد دولت دهم تبدیل میشود و به واقع بزرگترین فاجعه رخ میدهد که هنوز نمیتوانیم عمق آن فاجعه را درک کنیم، چه فکر میکنید؟ شما اگر موضوع را از این زاویه مطالعه بفرمایید حرفهای نگفته را خواهید شنید و به دنبال آن نخواهید بود که بنده و امثال بنده وارد جزئیات شوم. خدا میداند وقتی تصور میکنم که چه فاجعهای رخ داد که نمیتوان در حال حاظر حتی اجمال آن را بیان کرد و سالها طول میکشد تا معلوم شود چه شد، متوجه سوز و شعور آیتاللّه مصباح میشوم که این مرد چگونه با آنهمه امید به آقای احمدینژاد چگونه با حضور آقای مشایی با خاکستر شدن همهی آن امیدها روبرو شد، نهتنها به بصیرت و هوشیاری آیتاللّه مصباح احترام میگذارم به عظمت رهبری عزیز نیز احترام میگذارم که چرا با اینهمه انسانهای فرزانه که در کشور هست انگشت بر روی بصیرت آیتاللّه مصباح میگذارد. کافی است جایگاه آقای مشایی را از این دیگاه بنگرید در آن صورت هیچ خردهای به سخنان آیتاللّه مصباح نمیگیرید همچنان که هیچ خردهای به سخنان مقام معظم رهبری و دفاع ایشان از دولت دهم آقای احمدینژاد نمیگیرید که چگونه رهبر عزیز اولاً: تلاش کردند دولت آقای احمدینژاد در مقابل نقشههای آقای هاشمی نشکند، آقای هاشمیای که آیتاللّه مصباح زودتر از بسیاری متوجه عمق خطر طرز فکر ایشان شد. و ثانیاً: رهبر عزیز با آن دفاعهایی که آقای احمدینژاد کردندامید داشتند بلکه او را از آن طلسمی که گرفتارش شده، آزادش کنند. آری مواظب باشید سه چیز مخلوط نشود: 1- انتقادهای بیانصافانهی امثال آقای علی مطهری و آقای علی لاریجانی و آقای احمد توکلی 2- دلسوزیهای مقام معظم رهبری و جایگاه آن دلسوزیها 3- انتقادهای آیتاللّه مصباح و جایگاه آن انتقادها که به یک اعتبار شبیه آه و نالهای بود که زهرای مرضیه(سلاماللّهعلیها) در آن خطبه در مسجد مدینه سر دادند وقتی دیدند بسیاری از آرمانها با حاکمیت خلیفه فرو ریخت. موفق باشید.
شرح پرسش:
حضرت استاد اصغرطاهرزاده با این که شخص خود من از مباحث سیاسی زده شدهام (البته به معنای ژورنالیستی آن) اما نمیتوانم از برخی از موضوعات وپدیدههایی که در چند ساله اخیر درون نظام اسلامی اتفاق افتاده چشم پوشی کنم وجواب برای این دست پدیده ها صرف ارضای بعد کنجکاوی وپیگیری نیست بلکه مبنایی است برای این که بتوان شخصیتها را در درون انقلاب اسلامی تحلیل کرد تا بتوانم به یک قاعده واصول برای حوادث آینده داشته باشم. موضوعی که برایم خیلی مهم است موضوع آیت الله مصباح میباشد. ایشان به نحوی خاص در داخل وخارج به عنوان شخصیتی که مدافع سرسخت ولایت فقیه است شناخته میشود وگاهی هم به علت مواضعشان در داخل وخارج به عنوان خشونت گرا معرفی میشوند. در3سالهی اخیر چرخش ناگهانی ایشان بر مواضع گذشتهشان که در دفاع سرسختانه از احمدی نژاد بود همه گان را متعجب کرد والبته بیش از همه ضربه به جریان احمدی نژاد زدندبه این ترتیب که حرفهای ایشان به علاوه حمایتمقام معظمرهبری در گذشته از ایشان خیلی اگر نگویم قریب به اتفاق حزب اللهیها را از گفتمانی که احمدی نژاد پیش قراول آن بود دور کرد وتبدیل به یک ضد احمدی نژاد کرد. و در نقد که چه عرض کنم هجمهای که در رابطه با مشایی واحمدی نژاد نشان دادند به شخصه مرا متعجب کردند رعایت تقوا و انصاف در نقد. مثلا ایشان در یکی از سخنرانیهایشان که در جهت تبیین بزرگترین خطر از صدر اسلام تا به حال هستند این گونه میگویند که این آقا(مشایی) میگوید من غیبت نمیکنم واین ترفندی است که خوب بودن خودش را نشان دهد در صورتی که ما غیبت واجب داریم یعنی چه که من غیبت کسی را نمیکنم باید غیبت آمریکا راکنی غیبت اسرائیل...ایشان به وضوع بی انصافی میکنند در بیان نظر شخصی البته نه میگویند که ایشان کی وکجا این را گفته وثانیا ایشان به تعداد موهای سر علیه آمریکا واسرائیل صحبت کردهاند وجمله معروف اسرائیل مرده است فقط تشییع جنازهاش مانده قبلتر از نقد آقای مصباح است.(واقعا از شخصیتی منطقی واستدلالی چون آقای مصباح وقتی این بیانات را شنیدم به این پی بردم که وقتی قرار است یک چیزی را نفی کنیم حتی از منطق هم نباید استفاده کرد!) بعد از این ایشان میگوید که این آقا میگوید ظواهر اسلام را باید رها کرد!! واقعا انتهای بی انصافی است که نظر مشایی را دررابطه با این که جهانیان ابتدا به حقیقت و مغز شریعت با ظهور حضرت ولیعصر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) میرسند و بعد به ظاهر شریعت تن می دهند را(جدای درست و یا ناقص بودن این نظریه) این گونه بیان میکنند که گویی ایشان دستور به لاابالیگری وبی بندوباری داده اند(آیا این عدالت وتقوا و انصاف در نقد و بیان نظرات مقابل است و یا نه هدف وسیله را مقدس می کند) ودر ادامه در مقام طعن به ایشان این را مطرح میکنند که برو نماز خواندن امام را ببین که چگونه نماز می خواندند(واقعا!!) وبعد جریان مشایی را مستقیم به خود ابلیس بنا بر درجهی قربی که به ایشان دارند میرساند و در نهایت با بیان ماجرای باب وکنیا دالگورکین روس خطر شکل گیری بهایییت نوین را میدهند و میگویند که بعید میدانم که احمدی نژاد از این مسیری که انتخاب کرده برگردد و این قضیه را بزرگترین خطر از صدر اسلام تا به حال معرفی میکنند. حضرت استاد اگر بخواهیم تنها وتنها با این یک صوت از ایشان که در جمعی از طلاب وپاسداران است استناد کنیم باید بگوییم ایشان نه تنها تقوا را در نقد رعایت نکردند و با بی انصافی تمام مطالبی را به مشایی نسبت دادند که اگر از عناوین والقاب وگذشته وخدمات بگذریم وحال را بنگیریم وسخن را و به وظیفه حریت خودمان در این قبال عمل کنیم باید بگوییم که ایشان با بی انصافی تمام در غیاب شخصی به ایشان انواع تهمتها میزنند و اشخاصی را که در این جمع هستند را برای نبردی که با بزرگترین خطراز صدر اسلام! دارند تجهیز میکنند و همان کردند که در 3سال اخیر شد! دراین که حضرت آقا به ایشان لقب بصیر را دادند هم نباید دگم بود که چه بسیار است این القاب در صدر اسلام! و باید انتهای کار ایشان را دید که میرحسن سال88 احساس خطر از ناحیه احمدی نژاد کردند وایشان با بصیرتشان!2سال بعد این خطر را البته شدیدتر حس کردند. و نتیجه این بصیر بودن ایشان نیز این شد که در انتخابات92جبههی انقلابی به رقابت درون گفتمانی تبدیل مشی داد وتفکر ومنش آقای هاشمی دوباره بر کشور چیره گشت وانقلاب را در حجاب ظلمانی غرب زدگی برد. واما شما. شمایی که من شاید از پدرم هم بیشتر دوست می دارم(با این که باشما از نزدیک آشناییت ندارم ولی اویس گونه عاشق شما هستم) به وضوح در جواب به سوالات از برخی سوالها میگذرید و بی اعتنا همان مبنای کلی را بیان میکنید که از این دست میتوان موضعگیری درباره مشایی وحرفهای ایشان و همین طور نظردرست در رابطه با عملکرد مبتنی بر واقعیت آقای مصباح و همواره پرسشگر را از نزدیک شدن به افکار گروه فرقان ترسانده اید!! آیا واقعا شما عذری دارید و حقیقتی را در پیشگاه مصلحتی ذبح می کنید ویا نه؟ آخر از شخصیت منصفی مثل شما بعید است که مثلا چیزهایی که ایشان درباره مشایی گفتهاند را شنیده باشید ولی باز بگویید که من اگر درانتخاب قرار بگیرم ایشان را به احمدی نژاد ترجیح می دهم! ویا این که پرسشگر را به آقای فتاح وصحبتهای ایشان ارجاع میدهید! آیا احمدی نژاد با همان القابی که شما ایشان را میخواندید را رها کنیم و کسی که تفکر قبیلهای وگرایش ویژه به آقای مصباح دارند را ملاک سنجش احمدی نژاد قرار میدهید(البته همین آقای فتاح امسال درجشنواره دکترین مهدویت از سوی آقای پورسید آقایی جایزه ولی یاوری و مهدی باوری به خاطر ترک جلسه هیأت دولت به خاطر عدم تمکین به حکم مقام معظم رهبری از طرف احمدی نژاد گرفت)(وآقای پور سید آقایی در حواشی این جشنواره برافزایش بودجه مهدویت تأکید کرده بودند به خاطر این که جریان انحرافی در دولت مهدویت انحرافی والتقاطی را ترویج می کند!!!) حضرت استاد به خاطر خدا هم شده این بار صریح پاسخ دهید که آقای مصباح با همان یک صوتی که از مشایی نقد ناعادلانه که نه تهمت میزند نمیشود ایشان را کلا در این زمینه بازی خورده(خوشبینانه) در نظر گرفت و یا نه طوری دیگر است؟ لطفا کلی گویی نکنید وناظر به بخشهای مختلف پرسش بنده حقیر جواب بفرمایید والا کلیات نظر شما را بارها وبارها خوانده ام ومی دانم. و من الله توفیق
پاسخ استاد اصغرطاهرزاده:
شما در آخر نامهی بسیار دلسوزانهتان به بنده میفرمایید کلیگویی نکنم و بنده نیز همیشه سعی کردهام از کلیگویی به معنای مبهمگویی حذرکنم ولی اینکه سعی می کنم کلیت یک پدیده یا شخص را در نظر بگیرم همهجانبهنگری میدانم و امیدوارم از این طریق بتوانم جامعیتی به مخاطب خود بدهم. همینطور که اگر جنابعالی کلیت انقلاب اسلامی را در نظر بگیرید میتوانید با اینهمه ضعف که در اجراء با آن روبهروئید بازمتوجه حقیقت انقلاب بشوید. در رابطه با آقای احمدینژاد واقعاً مسألهی بسیار بزرگی برای انقلاب پیش آمد که یکمرتبه آقای احمدینژاد دولت نهم با حضور فعّال آقای مشایی در کنار آقای احمدینژاد به آقای احمدینژاد دولت دهم تبدیل شد و یقیناً ضربهای که از این جانب به انقلاب خورد قابل تصور نیست و سالها طول میکشد تا معلوم شود چه ضربهای به این انقلاب خورد و یقیناً آیتاللّه مصباح با آن بصیرت فوقالعادهی خود متوجه این فاجعه شدند. شما اگر به کلیت فاجعهای که رخ داد توجه بفرمایید و در زبان آقای فتاح و میرکاظمی برایتان روشن شود که این در رابطه با حضور آقای مشایی رخ داد دیگر به جزئیات سخنان آقای مشایی از یک طرف و سخنان آیتاللّه مصباح از طرف دیگر، با زاویهی دیگری مینگرید. وقتی شما ملاحظه میکنید نزدیکی آقای احمدینژاد به آقای مشایی، آقای احمدینژاد دولت نهم به آقای احمدینژاد دولت دهم تبدیل میشود و به واقع بزرگترین فاجعه رخ میدهد که هنوز نمیتوانیم عمق آن فاجعه را درک کنیم، چه فکر میکنید؟ شما اگر موضوع را از این زاویه مطالعه بفرمایید حرفهای نگفته را خواهید شنید و به دنبال آن نخواهید بود که بنده و امثال بنده وارد جزئیات شوم. خدا میداند وقتی تصور میکنم که چه فاجعهای رخ داد که نمیتوان در حال حاظر حتی اجمال آن را بیان کرد و سالها طول میکشد تا معلوم شود چه شد، متوجه سوز و شعور آیتاللّه مصباح میشوم که این مرد چگونه با آنهمه امید به آقای احمدینژاد چگونه با حضور آقای مشایی با خاکستر شدن همهی آن امیدها روبرو شد، نهتنها به بصیرت و هوشیاری آیتاللّه مصباح احترام میگذارم به عظمت رهبری عزیز نیز احترام میگذارم که چرا با اینهمه انسانهای فرزانه که در کشور هست انگشت بر روی بصیرت آیتاللّه مصباح میگذارد. کافی است جایگاه آقای مشایی را از این دیگاه بنگرید در آن صورت هیچ خردهای به سخنان آیتاللّه مصباح نمیگیرید همچنان که هیچ خردهای به سخنان مقام معظم رهبری و دفاع ایشان از دولت دهم آقای احمدینژاد نمیگیرید که چگونه رهبر عزیز اولاً: تلاش کردند دولت آقای احمدینژاد در مقابل نقشههای آقای هاشمی نشکند، آقای هاشمیای که آیتاللّه مصباح زودتر از بسیاری متوجه عمق خطر طرز فکر ایشان شد. و ثانیاً: رهبر عزیز با آن دفاعهایی که آقای احمدینژاد کردندامید داشتند بلکه او را از آن طلسمی که گرفتارش شده، آزادش کنند. آری مواظب باشید سه چیز مخلوط نشود:
1- انتقادهای بیانصافانهی امثال آقای علی مطهری و آقای علی لاریجانی و آقای احمد توکلی
2- دلسوزیهای مقام معظم رهبری و جایگاه آن دلسوزیها
3- انتقادهای آیتاللّه مصباح و جایگاه آن انتقادها که به یک اعتبار شبیه آه و نالهای بود که زهرای مرضیه(سلاماللّهعلیها) در آن خطبه در مسجد مدینه سر دادند وقتی دیدند بسیاری از آرمانها با حاکمیت خلیفه فرو ریخت.
موفق باشید.
- [سایر] رابطه ی اسلام و دموکراسی را از نظر آیت الله مصباح یزدی(دامت برکاته) بیان نمایید.
- [سایر] تئوری های انقلاب(نویسنده آیت الله محمدتقی مصباح یزدی(دامت برکاته)؟
- [سایر] سیر مطالعاتی آثار شهید مطهری و آیت الله مصباح یزدی چه ترتیبی دارد؟
- [سایر] مقام معظم رهبری، آیت الله مصباح یزدی را مطهری زمان و علامه طباطبایی دوران نامیدند. خواهشمندم وجوه تشابه علامه مصباح را با آن دو بزرگوار بیان فرمایید.
- [سایر] عملکرد رهبری آیت الله خامنه ای را چگونه ارزیابی می کنید؟
- [سایر] از میان انبوه کتابهای آیت الله جوادی آملی، آیت الله حسن زاده آملی و آیت الله مصباح یزدی، کدام کتابهای ایشان برای عموم دانشجویان مفید است؟ کدام یک برای اشخاصی که سیر کتب شهید مطهری(ره) را تمام کرده اند، مفید است؟
- [سایر] آیا آیت الله کشمیری و آقای مجتهدی تهرانی در زمان حیاتشان با امام زمان ارتباط داشتهاند؟
- [سایر] در مورد رابطه آیت الله بهجت و آقای خامنه ای سوال کنم و چرا آیت الله بهجت وارد مسایل سیاسی نمی شوند، لطفا مستند جواب دهید و اگر با فیلم باشد بهتر است.
- [سایر] بین نظر امام و رهبری در خصوص مردم و نظارت آنها در حکومت اسلامی با نظر آیت الله مصباح چه تفاوتهایی دارد و آیا این تفاوتها سلیقه ای است یا بنیانی؟
- [سایر] شبهه شده آقای خامنه ای یه دفعه بعد از انتخاب به رهبری شد آیت الله لطفا با درج مدرک بگین که این چه جوریه؟
- [آیت الله وحید خراسانی] در قنوت نماز عید فطر و قربان هر دعا و ذکری بخوانند کافیست ولی بهتر است دعایی را که شیخ طوسی رحمه الله در مصباح المتهجد نقل فرموده بخوانند اللهم اهل الکبریاء و العظمه و اهل الجود و الجبروت و اهل العفو و الرحمه و اهل التقوی و المغفره اسالک بحق هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا و لمحمد صلی الله علیه واله وسلم ذخرا و مزیدا ان تصلی علی محمد و ال محمد و ان تدخلنی فی کل خیر ادخلت فیه محمدا و ال محمد و ان تخرجنی من کل سوء اخرجت منه محمدا و ال محمد صلواتک علیه و علیهم اللهم انی اسالک خیر ما سالک به عبادک الصالحون و اعوذ بک مما استعاذ منه عبادک الصالحون المخلصون المخلصون و بهتر از ان این است که دعایی را که در تهذیب به سند معتبر ذکر فرموده بخوانند اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله اللهم انت اهل الکبریاء و العظمه و اهل الجود و الجبروت و القدره و السلطان و العزه اسالک فی هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا و لمحمد صلی الله علیه واله وسلم ذخرا و مزیدا اسالک ان تصلی علی محمد و ال محمد و ان تصلی علی ملایکتک المقربین و انبیایک المرسلین و ان تغفر لنا و لجمیع المومنین و المومنات و المسلمین و المسلمات الاحیاء منهم و الاموات اللهم انی اسالک من خیر ما سالک عبادک المرسلون و اعوذ بک من شر ما عاذ به عبادک المخلصون الله اکبر اول کل شیی و اخره و بدیع کل شیی و منتهاه و عالم کل شیی و معاده و مصیر کل شیی الیه و مرده و مدبر الامور و باعث من فی القبور قابل الاعمال مبدی الخفیات معلن السرایر الله اکبر عظیم الملکوت شدید الجبروت حی لا یموت دایم لا یزول اذا قضی امرا فانما یقول له کن فیکون الله اکبر خشعت لک الاصوات و عنت لک الوجوه و حارت دونک الابصار وکلت الالسن عن عظمتک و النواصی کلها بیدک و مقادیر الامور کلها الیک لا یقضی فیها غیرک و لا یتم منها شیی دونک الله اکبر احاط بکل شیی حفظک و قهر کل شیی عزک و نفذ کل شیی امرک و قام کل شیی بک و تواضع کل شیی لعظمتک و ذل کل شیی لعزتک و استسلم کل شیی لقدرتک و خضع کل شیی لملکک الله اکبر
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر بفهمد تمام نماز را پیش از وقت خوانده، یا تمام یا قسمتی از نماز را پشت به قبله، یا با انحرافی بیشتر از طرف راست و چپ قبله به جا آورده، باید نماز را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته، قضا نماید. نماز مسافر مسافر باید نماز ظهر و عصر و عشا را با هشت شرط شکسته؛ یعنی دو رکعتی بخواند: شرط اول: (مسافت شرعی) از شرایط شکسته خواندن نماز آن است که سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعی نباشد و فرسخ شرعی تقریبا پنج کیلومتر است.
- [آیت الله وحید خراسانی] الله اکبر یعنی الله بزرگتر از ان است که وصف شود اشهد ان لا اله الا الله یعنی شهادت می دهم که نیست خدایی معبودی به غیر از الله اشهد ان محمدا رسول الله یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه واله وسلم فرستاده خداست حی علی الصلاه یعنی بشتاب برای نماز حی علی الفلاح یعنی بشتاب برای رستگاری حی علی خیر العمل یعنی بشتاب برای بهترین کارها قد قامت الصلاه یعنی به تحقیق که نماز بر پا شد لا اله الا الله یعنی نیست معبودی مگر الله
- [امام خمینی] کسی که در سفر به اختیار دیگری است مانند نوکری که با آقای خود مسافرت می کند، چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است، باید نماز را شکسته بخواند.
- [آیت الله خوئی] کسی که در سفر در اختیار دیگری است مانند نوکری که با آقای خود مسافرت میکند، چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است، باید نماز را شکسته بخواند، و اگر نداند، نماز را تمام بهجا آورد، و پرسیدن لازم نیست.
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است بعد از نماز مغرب و عشاء شب عید فطر و بعد از نماز صبح ان و بعد از نماز عید فطر این تکبیرها را بگوید الله اکبر الله اکبر لا اله الا الله و الله اکبر الله اکبر و لله الحمد الله اکبر علی ما هدانا
- [آیت الله خوئی] بعد از نماز مغرب و عشاء شب عید صبح آن و بعد از نماز فطر و بعد از نماز عید فطر مستحب است این تکبیرها را بگویند: (اللهُ اکْبَرُ، اللهُ اکْبَرُ لا الهَ الَّا اللهُ، وَ اللهُ اکْبَرُ، اللهُ اکْبَرُ، وَ للهِ الْحَمْدُ، اللهُ اکْبَرُ، عَلَی ما هَدانا).
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اذان هیجده جمله دارد: (اللَّهُ أکبَر) چهار مرتبه، (أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ)، (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، (حَیَّ علی الصَّلاةِ)، (حَیَّ علی الفَلاحِ)، (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ)، (اللَّه أکبَر)، (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللَّه أکبَر) از اول اذان و یک مرتبه (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله وحید خراسانی] اذان هیجده جمله است الله اکبر چهار مرتبه اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمدا رسول الله حی علی الصلاه حی علی الفلاح حی علی خیر العمل الله اکبر لا اله الا الله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبر از اول اذان و یک مرتبه لا اله الا الله از اخر ان کم می شود و بعد از گفتن حی علی خیر العمل باید دو مرتبه قد قامت الصلاه اضافه نمود