آیا ولایت فقیه در کنار دولت باعث تعدد مراکز تصمیم گیری نیست؟
1 - در نظام جمهوری اسلامی ایران، از آن‌جا که منشأ مشروعیت نظام، الهی و دینی است، اصل ولایت فقیه که برگرفته از روایات و اصول و قواعد حقوقی اسلام است، بر مجموعه‌ی قوای سه گانه‌ی کشور از جمله قوه‌ی مجریه و مسئولان آن اشراف و نظارت دارد تا حافظ اسلامی بودن نظام باشد. سایر قوای موجود در نظام سیاسی اسلام نیز به عنوان بازوان رهبری و زمینه‌ساز و مجری مقررات اسلام هستند. در چنین نظامی، هرگاه این اصل تضعیف شود و یا نادیده گرفته شود، اصل مشروعیت نظام زیر سؤال می‌رود. 2- در اصول متعدد قانون اساسی، از جمله اصول 107 ، 57 ، 5 و 110 ولایت امر و رهبری نظام اسلامی ایران بر عهده‌ی فقیه عادل و با تقوی، شجاع، آگاه به زمان و مدیر و مدبر نهاده شده است. بنابر این، جایگاه رهبری در جمهوری اسلامی ایران - شرعاً و قانوناً - جایگاهی بس رفیع و عالی می‌باشد. وجود و نظارت رهبری بر کلیه‌ی شئون نظام، موجب اسلامی بودن نظام خواهد بود. 3- در دنیای امروز، امور مربوط به حاکمیت و حکومت تقسیم شده و هر وظیفه‌ای را به شخص خاصّی می‌سپارند و نظام را بر اساس تفکیک قوا به پیش می‌برند. در نظام جمهوری اسلامی ایران با توجه به وسعت امور سیاسی - اجتماعی ضمن به رسمیت شناختن این نظام، مسئولیت قوه‌ی مجریه را به رئیس جمهور و قضاییه را به رئیس قوه قضاییه و مقننه را به رئیس مجلس واگذار کرده‌اند تا ضمن جلوگیری از مفاسد تمرکز قدرت، این نظام کارآمدتر شده و همه‌ی وظایف و مسئولیت‌ها بر دوش رهبری نباشد. 4- ولی فقیه از آن‌جا که نیازمند نیروهایی است که در اجرای اهداف و سیاست‌های نظام اسلامی او را کمک نمایند، وجود قوای سه گانه‌ی مقننه، قضاییه و مجریه در نظام اسلامی، قابل پذیرش است و هیچ کدام از این قوا در عرض رهبری - یا خدای ناکرده - در مقابل آن قلمداد نمی‌شوند. 5- مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران امامت و رهبری مستمر[1] از مبانی نظام است که در زمان غیبت - طبق اصل پنجم - بر عهده‌ی فقیه عادل و با تقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است. بنابراین، ریاست دولت کسی است که معتقد به این اصول است و ولایت و حاکمیت فقیه را از دل و جان پذیرفته است و می‌داند که طبق اصل یکصد و دهم قانون اساسی، تعیین سیاست‌های کلی نظام و نیز نظارت بر حسن اجرای آن‌ها با رهبری است و طبق اصل یکصد و بیست و دوّم ، رئیس قوه مجریه در حدود اختیارات و وظایفی که به موجب قانون اساسی یا قوانین عادی بر عهده دارد، در برابر رهبر و حاکم اسلامی مسئول است و باید پاسخ‌گو باشد. با توجه به آن‌چه ذکر گردید، ولی فقیه و دولت و به عبارتی رئیس دولت در نظام اسلامی، هر کدام در جایگاه خود، تعریف خاص خود را دارند و هر دو، مورد نیاز و تکمیل کننده‌ی یکدیگر هستند. نهایتاً تعیین رئیس دولت یا همان مجری در نظام جمهوری اسلامی ایران، با رأی مستقیم مردم صورت می‌ پذیرد[2] که این امر در راستای دستور قرآن کریم، به مشورت حاکم اسلامی با مردم[3] و نظر خواهی از آنان در انجام کارها، قابل تفسیر و تحلیل است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با انتخابات عمومی، نظر مردم به رهبر اعلام می‌ گردد و رهبری با امضای حکم ریاست جمهوری نظر مردم را پذیرش می‌ نماید. پاورقی ها: [1]. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل دوّم، بند 5. [2]. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل یکصد و چهاردهم. [3]. سوره‌ ی آل عمران، آیه‌ ی 159: "و شاورهم فی الامر".
عنوان سوال:

آیا ولایت فقیه در کنار دولت باعث تعدد مراکز تصمیم گیری نیست؟


پاسخ:

1 - در نظام جمهوری اسلامی ایران، از آن‌جا که منشأ مشروعیت نظام، الهی و دینی است، اصل ولایت فقیه که برگرفته از روایات و اصول و قواعد حقوقی اسلام است، بر مجموعه‌ی قوای سه گانه‌ی کشور از جمله قوه‌ی مجریه و مسئولان آن اشراف و نظارت دارد تا حافظ اسلامی بودن نظام باشد. سایر قوای موجود در نظام سیاسی اسلام نیز به عنوان بازوان رهبری و زمینه‌ساز و مجری مقررات اسلام هستند. در چنین نظامی، هرگاه این اصل تضعیف شود و یا نادیده گرفته شود، اصل مشروعیت نظام زیر سؤال می‌رود.
2- در اصول متعدد قانون اساسی، از جمله اصول 107 ، 57 ، 5 و 110 ولایت امر و رهبری نظام اسلامی ایران بر عهده‌ی فقیه عادل و با تقوی، شجاع، آگاه به زمان و مدیر و مدبر نهاده شده است.
بنابر این، جایگاه رهبری در جمهوری اسلامی ایران - شرعاً و قانوناً - جایگاهی بس رفیع و عالی می‌باشد. وجود و نظارت رهبری بر کلیه‌ی شئون نظام، موجب اسلامی بودن نظام خواهد بود.
3- در دنیای امروز، امور مربوط به حاکمیت و حکومت تقسیم شده و هر وظیفه‌ای را به شخص خاصّی می‌سپارند و نظام را بر اساس تفکیک قوا به پیش می‌برند. در نظام جمهوری اسلامی ایران با توجه به وسعت امور سیاسی - اجتماعی ضمن به رسمیت شناختن این نظام، مسئولیت قوه‌ی مجریه را به رئیس جمهور و قضاییه را به رئیس قوه قضاییه و مقننه را به رئیس مجلس واگذار کرده‌اند تا ضمن جلوگیری از مفاسد تمرکز قدرت، این نظام کارآمدتر شده و همه‌ی وظایف و مسئولیت‌ها بر دوش رهبری نباشد.
4- ولی فقیه از آن‌جا که نیازمند نیروهایی است که در اجرای اهداف و سیاست‌های نظام اسلامی او را کمک نمایند، وجود قوای سه گانه‌ی مقننه، قضاییه و مجریه در نظام اسلامی، قابل پذیرش است و هیچ کدام از این قوا در عرض رهبری - یا خدای ناکرده - در مقابل آن قلمداد نمی‌شوند.
5- مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران امامت و رهبری مستمر[1] از مبانی نظام است که در زمان غیبت - طبق اصل پنجم - بر عهده‌ی فقیه عادل و با تقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است.
بنابراین، ریاست دولت کسی است که معتقد به این اصول است و ولایت و حاکمیت فقیه را از دل و جان پذیرفته است و می‌داند که طبق اصل یکصد و دهم قانون اساسی، تعیین سیاست‌های کلی نظام و نیز نظارت بر حسن اجرای آن‌ها با رهبری است و طبق اصل یکصد و بیست و دوّم ، رئیس قوه مجریه در حدود اختیارات و وظایفی که به موجب قانون اساسی یا قوانین عادی بر عهده دارد، در برابر رهبر و حاکم اسلامی مسئول است و باید پاسخ‌گو باشد.
با توجه به آن‌چه ذکر گردید، ولی فقیه و دولت و به عبارتی رئیس دولت در نظام اسلامی، هر کدام در جایگاه خود، تعریف خاص خود را دارند و هر دو، مورد نیاز و تکمیل کننده‌ی یکدیگر هستند.
نهایتاً تعیین رئیس دولت یا همان مجری در نظام جمهوری اسلامی ایران، با رأی مستقیم مردم صورت می‌ پذیرد[2] که این امر در راستای دستور قرآن کریم، به مشورت حاکم اسلامی با مردم[3] و نظر خواهی از آنان در انجام کارها، قابل تفسیر و تحلیل است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با انتخابات عمومی، نظر مردم به رهبر اعلام می‌ گردد و رهبری با امضای حکم ریاست جمهوری نظر مردم را پذیرش می‌ نماید.
پاورقی ها:
[1]. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل دوّم، بند 5.
[2]. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل یکصد و چهاردهم.
[3]. سوره‌ ی آل عمران، آیه‌ ی 159: "و شاورهم فی الامر".





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین