شبهه: ولایت مطلق مختص خداوند است، چرا امروزه به ولایت فقیه، ولایت مطلقه فقیه می گویند؟
1 وقتی گفته می شود ولایت مطلق مختصّ خداست و ولایت غیر خدا مطلق نیست ، منظور این است که ولایت خدا بالذّات است ولی ولایت غیر خدا بالذّات نبوده ، به اذن و اجازه ی خدا می باشد ؛ لذا ولایت غیر خدا مثل ولایت انبیاء یا ائمه (ع) ، ولایت مقیّده می باشد ؛ یعنی مقیّد به اذن خداست. امّا ولایت مقیّده به همین معنا ، یعنی ولایت مأذونه ، خود تقسیم می شود به ولایت مطلقه و ولایت مقیّده ؛ لکن در این تقسیم معنی مطلق و مقیّد ، بالذّات و بالغیر نیست ؛ بلکه اینجا مراد از مطلق ، تامّ و کامل و همه جانبه بودن و مراد از مقیّد ، غیر تامّ و محدود به موارد خاصّ بودن است. بنا بر این ، منظور از ولایت مطلقه ی فقیه این است که فقیه جامع شرائط ، در حیطه ی حاکمیّت اجتماعی ، تمام اختیارات حکومتی امام معصوم را دارا می باشد. در اینکه فقیه در امور حکومتی به اذن امام معصوم که از جانب خدا اذن دارد دارای ولایت می باشد ، بین علما اختلافی نیست ؛ امّا سوال اینجاست که آیا فقیه در حیطه ی حاکمیّت اجتماعی ، تمام اختیارات حکومتی امام معصوم را دارا می باشد یا تنها برخی از اختیارات حکومتی او را واجد است. علمایی که طرفدار ولایت مطلقه ی فقیه هستند ، بر این باورند که فقیه تمام اختیارات حکومتی امام معصوم را داراست ؛ امّا طرفداران ولایت مقیّده ی فقیه ، معتقدند که فقیه تنها برخی اختیارات امام معصوم ، همچون قضاوت یا دریافت خمس و زکات و امثال آن را دارا می باشد. در بین علمای اسلام هر دو نظر وجود داشته و دارد ؛ امّا حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) و بسیاری دیگر از علمای اسلام نظیر شهید مطهری ، آیة الله جوادی آملی و ... ولایت مطلقه ی فقیه را قبول دارند ؛ و بر این باورند که ائمه (علیهم السلام) ما را امر نموده اند که در زمان غیبت از فقیه اطاعت کنیم ؛ و این امر مطلق می باشد. پس تا دلیلی شرعی یا عقلی بر محدود نمودن ولایت فقیه نداشته باشیم ، عقلاً و شرعاً نمی توانیم آن را مقیّد و محدود به موارد خاصّ اجتماعی نماییم. 2 توجّه داشته باشیم که منظور از ولایت در بحث ولایت فقیه ، ولایت حکومت و ولایت در اجرای احکام اسلامی است نه ولایت تکوینی یا ولایت تشریعی به معنای صدور حکم که کار خداست و بیان قطعی و معصومانه ی احکام الهی که کار انبیاء و ائمه است . یعنی بحث سر این است که آیا فقیه در عرصه ی حکومت و اجرای احکام حکومتی اسلام ، تمام اختیارات حکومتی امام معصوم را دارا می باشد یا نه؟ لذا لازم نیست که ولیّ فقیه ، ولایت تکوینی امام معصوم و علم لدنّی و علم غیب او را هم داشته باشد. هیچکدام از طرفداران ولایت مطلقه ی فقیه نیز ولیّ فقیه را معصوم یا دارای علم غیب یا دارای ولایت تکوینی یا دارای ولایت تشریعی به معنای بیان معصومانه ی احکام نمی دانند. البته در مقام واقع ممکن است مصداق ولیّ فقیه دارای درجاتی از ولایت تکوینی یا علم لدنّی نیز باشد ؛ امّا این امر ربطی به ولیّ فقیه بودن او ندارد. خداوند متعال می فرماید: ( إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ فرمان نیست مگر برای خدا) ؛ آنگاه قرآن کریم و نبیّ مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) ، احکام حکومتی خداوند متعال را بیان داشته اند و به فرمان خدا مجری احکام او شده اند ؛ امّا از جانب خود حقّ هیچگونه فرمان دادن را نداشته اند ؛ بلکه صرفاً مجری احکام خدا بوده اند. ولی فقیه نیز مثل امام معصوم هیچ گونه حقّ فرمان شخصی ندارد ؛ بلکه در حقیقت این فقه اسلامی و فرمان خداست که بر جامعه حکومت می کند و ولیّ فقیه صرفاً مجری فقه و احکام خدا می باشد. کار ولیّ فقیه این است که اوّلاً احکام حکومتی خدا را از قرآن و سنّت استنباط نماید ، ثانیاً آن احکام را با امور عینی خارجی تطبیق کند ، و ثالثاً آن احکام را به اجرا در آورد. همان گونه که هر فقیهی احکام شخصی خود را از قرآن و سنّت استنباط نموده به آنها عمل می کند. velaiatefaghih.com
عنوان سوال:

شبهه: ولایت مطلق مختص خداوند است، چرا امروزه به ولایت فقیه، ولایت مطلقه فقیه می گویند؟


پاسخ:

1 وقتی گفته می شود ولایت مطلق مختصّ خداست و ولایت غیر خدا مطلق نیست ، منظور این است که ولایت خدا بالذّات است ولی ولایت غیر خدا بالذّات نبوده ، به اذن و اجازه ی خدا می باشد ؛ لذا ولایت غیر خدا مثل ولایت انبیاء یا ائمه (ع) ، ولایت مقیّده می باشد ؛ یعنی مقیّد به اذن خداست. امّا ولایت مقیّده به همین معنا ، یعنی ولایت مأذونه ، خود تقسیم می شود به ولایت مطلقه و ولایت مقیّده ؛ لکن در این تقسیم معنی مطلق و مقیّد ، بالذّات و بالغیر نیست ؛ بلکه اینجا مراد از مطلق ، تامّ و کامل و همه جانبه بودن و مراد از مقیّد ، غیر تامّ و محدود به موارد خاصّ بودن است. بنا بر این ، منظور از ولایت مطلقه ی فقیه این است که فقیه جامع شرائط ، در حیطه ی حاکمیّت اجتماعی ، تمام اختیارات حکومتی امام معصوم را دارا می باشد. در اینکه فقیه در امور حکومتی به اذن امام معصوم که از جانب خدا اذن دارد دارای ولایت می باشد ، بین علما اختلافی نیست ؛ امّا سوال اینجاست که آیا فقیه در حیطه ی حاکمیّت اجتماعی ، تمام اختیارات حکومتی امام معصوم را دارا می باشد یا تنها برخی از اختیارات حکومتی او را واجد است. علمایی که طرفدار ولایت مطلقه ی فقیه هستند ، بر این باورند که فقیه تمام اختیارات حکومتی امام معصوم را داراست ؛ امّا طرفداران ولایت مقیّده ی فقیه ، معتقدند که فقیه تنها برخی اختیارات امام معصوم ، همچون قضاوت یا دریافت خمس و زکات و امثال آن را دارا می باشد. در بین علمای اسلام هر دو نظر وجود داشته و دارد ؛ امّا حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) و بسیاری دیگر از علمای اسلام نظیر شهید مطهری ، آیة الله جوادی آملی و ... ولایت مطلقه ی فقیه را قبول دارند ؛ و بر این باورند که ائمه (علیهم السلام) ما را امر نموده اند که در زمان غیبت از فقیه اطاعت کنیم ؛ و این امر مطلق می باشد. پس تا دلیلی شرعی یا عقلی بر محدود نمودن ولایت فقیه نداشته باشیم ، عقلاً و شرعاً نمی توانیم آن را مقیّد و محدود به موارد خاصّ اجتماعی نماییم.
2 توجّه داشته باشیم که منظور از ولایت در بحث ولایت فقیه ، ولایت حکومت و ولایت در اجرای احکام اسلامی است نه ولایت تکوینی یا ولایت تشریعی به معنای صدور حکم که کار خداست و بیان قطعی و معصومانه ی احکام الهی که کار انبیاء و ائمه است . یعنی بحث سر این است که آیا فقیه در عرصه ی حکومت و اجرای احکام حکومتی اسلام ، تمام اختیارات حکومتی امام معصوم را دارا می باشد یا نه؟ لذا لازم نیست که ولیّ فقیه ، ولایت تکوینی امام معصوم و علم لدنّی و علم غیب او را هم داشته باشد. هیچکدام از طرفداران ولایت مطلقه ی فقیه نیز ولیّ فقیه را معصوم یا دارای علم غیب یا دارای ولایت تکوینی یا دارای ولایت تشریعی به معنای بیان معصومانه ی احکام نمی دانند. البته در مقام واقع ممکن است مصداق ولیّ فقیه دارای درجاتی از ولایت تکوینی یا علم لدنّی نیز باشد ؛ امّا این امر ربطی به ولیّ فقیه بودن او ندارد. خداوند متعال می فرماید: ( إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ فرمان نیست مگر برای خدا) ؛ آنگاه قرآن کریم و نبیّ مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) ، احکام حکومتی خداوند متعال را بیان داشته اند و به فرمان خدا مجری احکام او شده اند ؛ امّا از جانب خود حقّ هیچگونه فرمان دادن را نداشته اند ؛ بلکه صرفاً مجری احکام خدا بوده اند. ولی فقیه نیز مثل امام معصوم هیچ گونه حقّ فرمان شخصی ندارد ؛ بلکه در حقیقت این فقه اسلامی و فرمان خداست که بر جامعه حکومت می کند و ولیّ فقیه صرفاً مجری فقه و احکام خدا می باشد. کار ولیّ فقیه این است که اوّلاً احکام حکومتی خدا را از قرآن و سنّت استنباط نماید ، ثانیاً آن احکام را با امور عینی خارجی تطبیق کند ، و ثالثاً آن احکام را به اجرا در آورد. همان گونه که هر فقیهی احکام شخصی خود را از قرآن و سنّت استنباط نموده به آنها عمل می کند.
velaiatefaghih.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین