نماز خواندن در پشت سر کسی که با ولایت فقیه مخالف است، چه حکمی دارد؟

ولایت فقیه اصطلاح و نظریه‌ای شیعی و فقهی و به معنای سرپرستی و حکومت فقیه است. این سرپرستی و حکومت و نیز شخصی که شایسته آن است، تعریف، شرایط و ویژگی‌هایی دارد که فقهیان شیعه آن‌ها را از منابع روایی شیعی استنباط کرده‌اند. موضوع ولایت فقیه در آثار فقهی بسیاری از فقیهان شیعه آمده است و اختلافی در آن نیست؛ اما درباره کمیت و کیفیت اختیارات فقیه میان آنان اختلافاتی وجود دارد.

سزاوارتر بودن برای سرپرستی مسلمانان را ولایت می گویند که در علم کلام بررسی می‌شود.که در مباحثی همچون مباحث امامت، غدیر خم؛ امام مطرح است.

نماز (واژه‌ای فارسی و معادل کلمه عربی «صَلاة») عملی عبادی است که پنج بار در اوقات معینی از شبانه روز واجب است. در این عبادت، نمازگزار رو به قبله می‌ایستد و ذکرهای ویژه‌ای را خوانده و اعمال ویژه‌ای مانند رکوع و سجده را به جا می‌آورد. نماز به دو شکل فردی (فُرادا) و جماعت خوانده می‌شود.

مجتهد یا فقیه، کسی که توانایی اجتهاد یا استنباط احكام شرعى را از منابع معتبر دارد. واژه مجتهد در متون فقهی کاربرد دارد و در روایات، واژه فقیه به کار رفته است. مجتهد مطلق و متجزی، مجتهد بالفعل و بالقوه، مجتهد اعلم و مجتهد جامع الشرایط، از اقسام فقیه یا مجتهد است. شیخ طوسی، محقق حلی، علامه حلی، شیخ انصاری و میرزای شیرازی از مجتهدان و فقیهان به‌نام شیعه هستند.

حدّ فاصل میان استخوان لگن و کتف انسان را پشت گویند. این عنوان در بابهای طهارت، صلات و دیات آمده است.

توضیح المسائل یا رساله عملیه، عنوان عمومی کتاب‌هایی است که احکام شرعی مکلفین را دربردارد. رساله عملیه یکی از راه‌های دستیابی به فتوای مرجع تقلید است که فقه را وارد زندگی مردم کرد.

امام جماعت به معنی پیش نمازاست واز آن در باب صلاة، سخن رفته است. ومهم‌ترین مباحث آن عبارت است از:

جماعت‌، مفهومی ‌حدیثی‌ ناظر به‌ حفظ‌ همبستگی‌ مسلمانان‌؛ هم‌چنین‌ به ‌باهم‌ خواندن‌ نماز در اصطلاح ‌فقهی‌، نماز جماعت ‌گفته ‌می‌شود.واژه جماعت ‌به‌ معنای ‌گروه‌ مردم، [۱] [۲] هم‌ معنا با واژه‌های ‌مَجمع‌ و مجموع‌، از ریشه‌ ج‌ م‌ ع‌ است‌. [۳] [۴]از این واژه به مناسبت در باب‌هاى صلات، خمس، حج، احیاء موات، حدود و قصاص به کار رفته است.

شرط امری محتمل الوقوع در آینده که طرفین حدوث اثر حقوقی را متوقف بر حدوث آن امر محتمل الوقوع می‌نمایند. شرط در علم اصول به معنای هر امری که وجود آن برای تحقق امر دیگری لازم است و در اصطلاح حقوق و فقه به معنی مطلق تعهد است اعم از اینکه در ضمن عقد باشد یا مستقل از عقد. به طور کلی در تعریف شرط به معنای حقوقی و نه معنای منطقی و اصولی در فقه چنین آمده است " الشرط امر زاید علی الثمن و المثمن علی وجه التزام دون التعلیق.... " [۱]