هدف از اضافه شدن کلمه مطلقه به ولایت فقیه (ولایت مطلقه فقیه در باز نگری قانون اساسی) چه بود و فرق این دو ولایت را بیان بفرمائید؟
هدف از اضافه شدن کلمه مطلقه به ولایت فقیه (ولایت مطلقه فقیه در باز نگری قانون اساسی) چه بود و فرق این دو ولایت را بیان بفرمائید؟ برای روشن شدن پاسخ سوال شما ابتدا لازم است معنای ولایت مطلقه و ولایت مقیده فقیه و تفاوت آن ها روشن شود . در مورد ولایت فقیه به طور کلی دو دیدگاه عمده وجود دارد یک دیدگاه معتقد است که در زمان غیبت امام معصوم فقیه جامع شرایط دارای تمامی اختیارات او در باب حکومت و اداره امور کشور است از این ولایت به ولایت مطلقه فقیه تعبیر می شود مرحوم امام در این باره می فرمایند:فقیه عادل تمامی اختیارات حکومتی و سیاسی پیامبر اکرم و امامان معصوم را دارا می باشد و از این جهت تفاوت معقول نیست زیرا والی و حاکم اسلامی هر که باشد اجرا کننده احکام شریعت ،اقامه کننده حدود الهی ،گیرنده خراج و مالیات و متصدی مصرف آنها مطابق مصالح مسلمانان می باشد بنابراین فقیه عادل همه اختیارات امام را در باب حکومت و اداره امور کشور دارا است مگر آن که دلیلی قائم بشود که اختیاری که برای امام ثابت است به خاطر جهات شخصی معصوم است نه به جهت ولایت و حکومت و یا اگر مربوط به امور حکومتی و سیاسی است اختصاص به معصوم دارد مانند جهاد ابتدایی .( امام خمینی ره ،البیع ج2 ص 467و 496و 497) در مقابل این دیدگاه ، دیدگاه ولایت مقیده فقیه قرار دارد که بر اساس آن ولایت فقیه مقید و محدود به امور حسبیه - اموری که شارع مقدس راضی به معطل ماندن آن نیست - و ضرورت می باشد این دیدگاه نظر مرحوم آیت الله نائینی و مرحوم آیت الله خویی است بر اساس این دیدگاه اختیارات ولی فقیه در اداره امور جا معه محدود به موارد ضروری و تنها امور حسبیه می شود بر این اساس صرف و جود مصلحت جامعه تا زمانی که به حد ضرورت نرسد نمی تواند مجوز اقدام ولی فقیه در امور باشد و به اصطلاح وقتی کارد به استخوان رسید می تواند اقدام نماید به عنوان مثال اگر توسعه خیابان متوقف بر تخریب مثلاٌمسجدی بود بر اساس این دیدگاه تا مادامیکه ضرورت اقتضاء نکند نمی توان آنرا تخریب نمود ولی بر اساس دیدگاه ولایت مطلقه فقیه لازم نیست به اندازه ای صبر شود که کارد به استخوان برسد و مشکلات زیادی برای جامعه فراهم شود بلکه همین مقدار که مصلحت جامعه اقتضاء کند کافی است بر این اساس در بازنگری قانون اساسی برای روشن شدن حیطه اختیارات و وظایف ولی فقیه مقرر شد که کلمه مطلقه گنجانده شود . در اینجا به عنوان نمونه به بیانات و استنادات تعدادی از اعضای شورای بازنگری قانون اساسیدر این مورد اشاره می شود . 1.مقام معظم رهبری : (من به یاد همه دوستانی که در جریان‌های اجرایی کشور بودند، می‌آورم که آن چیزی که گره‌های کور این نظام را گشوده همین (ولایت مطلقه امر) بوده و نه چیز دیگر... اگر مسأله ولایت مطلقه امر -که مبنا و قاعده این نظام است ذره‌ای خدشه‌دار شود؛ ما باز گره کور خواهیم داشت... آنجایی که این سیستم با ضرورت‌ها برخورد می‌کند و کارآیی ندارد، آن وقت ولایت مطلقه از بالا سر وارد می‌شودو گره را باز می‌کند(مشروح مذاکرات شورای بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ج 3، ص 1637 و 1368) 2. آیت‌الله مشکینی ره: (ما معتقدیم که بلا اشکال، فقیه ولایت مطلقه دارد. ما می‌گوییم در قانون‌تان یک عبارتی را بیاورید که بر این معنا اشاره بشود...).(همان، ص 1634 و 1635) 3. یکی دیگر از اعضای مجلس خبرگان: (... دایره ولایت فقیه عین همان محدوده اختیاراتی است که پیامبر(ص) و ائمه معصومین داشتند...).(همان، ص 1310.) بدین ترتیب قانون‌گذار، دقیقاً با عنایت به همان معنای ولایت مطلقه فقیه -که برگرفته از متون اسلامی است به قصد تفهیم اختیارات وسیع‌تر مقام رهبری نسبت به موارد مذکور در اصل 110 اقدام به ذکر این عبارت (ولایت مطلقه‌فقیه) در اصل 57 نموده است. آیت‌الله مشکینی ره در یکی از جلسات شورای بازنگری قانون اساسی اعلام کرد: (پیشنهاد می‌کنم یک چیز دیگری در اینجا (اصل 110) باید اضافه بشود و آن این است که همه وظایف فقیه واجد شرایط را اینجا شما استقصا نکرده‌اید...).(همان، ج 2، ص 689 و 690) در نتیجه (ولی فقیه) به عنوان عالی‌ترین مقام حکومتی، ضمن آنکه در برابر قانون با آحاد ملت یکسان است و دارای هیچ گونه امتیاز شخصی و برتری ذاتی نیست؛ در عین حال دارای اختیارات فرا دستوری است. احکام فرا دستوری، قواعد و مقرراتی است که حاکم بر سایر اصول قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر است؛ مثل برتری احکام شریعت مقدس اسلام بر سایر قوانین و مقررات. همچنین ولی فقیه در مسائلی که حل آنها از طرق قانون مصوب ممکن نباشد و راه‌حلی در قانون برای آن پیش‌بینی نشده باشد، با استفاده از (ولایت مطلقه خود) به حل آنها می‌پردازد. برای آگاهی بیشتر در این زمینه ر.ک: الف. قاضی زاده، کاظم، اندیشه‌های فقهی سیاسی امام خمینی(ره)، ص 190. ب. ابراهیم زاده‌آملی، نبی‌الله، حاکمیت دینی، ص 153. پ. کعبی، عباس، تبیین مفهوم ولایت مطلقه فقیه. ت. امام خمینی و حکومت اسلامی (مجموعه آثار)، ج 5؛ محمد جواد ارسطا، حدود اختیارات ولی فقیه، ص 55. ث. هاشمی، سیدمحمد، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، ج 2، ص 56. ج. مرندی، مرتضی، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، چاپ اول، 1382. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 2/100106378)
عنوان سوال:

هدف از اضافه شدن کلمه مطلقه به ولایت فقیه (ولایت مطلقه فقیه در باز نگری قانون اساسی) چه بود و فرق این دو ولایت را بیان بفرمائید؟


پاسخ:

هدف از اضافه شدن کلمه مطلقه به ولایت فقیه (ولایت مطلقه فقیه در باز نگری قانون اساسی) چه بود و فرق این دو ولایت را بیان بفرمائید؟

برای روشن شدن پاسخ سوال شما ابتدا لازم است معنای ولایت مطلقه و ولایت مقیده فقیه و تفاوت آن ها روشن شود .
در مورد ولایت فقیه به طور کلی دو دیدگاه عمده وجود دارد یک دیدگاه معتقد است که در زمان غیبت امام معصوم فقیه جامع شرایط دارای تمامی اختیارات او در باب حکومت و اداره امور کشور است از این ولایت به ولایت مطلقه فقیه تعبیر می شود مرحوم امام در این باره می فرمایند:فقیه عادل تمامی اختیارات حکومتی و سیاسی پیامبر اکرم و امامان معصوم را دارا می باشد و از این جهت تفاوت معقول نیست زیرا والی و حاکم اسلامی هر که باشد اجرا کننده احکام شریعت ،اقامه کننده حدود الهی ،گیرنده خراج و مالیات و متصدی مصرف آنها مطابق مصالح مسلمانان می باشد بنابراین فقیه عادل همه اختیارات امام را در باب حکومت و اداره امور کشور دارا است مگر آن که دلیلی قائم بشود که اختیاری که برای امام ثابت است به خاطر جهات شخصی معصوم است نه به جهت ولایت و حکومت و یا اگر مربوط به امور حکومتی و سیاسی است اختصاص به معصوم دارد مانند جهاد ابتدایی .( امام خمینی ره ،البیع ج2 ص 467و 496و 497)
در مقابل این دیدگاه ، دیدگاه ولایت مقیده فقیه قرار دارد که بر اساس آن ولایت فقیه مقید و محدود به امور حسبیه - اموری که شارع مقدس راضی به معطل ماندن آن نیست - و ضرورت می باشد این دیدگاه نظر مرحوم آیت الله نائینی و مرحوم آیت الله خویی است بر اساس این دیدگاه اختیارات ولی فقیه در اداره امور جا معه محدود به موارد ضروری و تنها امور حسبیه می شود بر این اساس صرف و جود مصلحت جامعه تا زمانی که به حد ضرورت نرسد نمی تواند مجوز اقدام ولی فقیه در امور باشد و به اصطلاح وقتی کارد به استخوان رسید می تواند اقدام نماید به عنوان مثال اگر توسعه خیابان متوقف بر تخریب مثلاٌمسجدی بود بر اساس این دیدگاه تا مادامیکه ضرورت اقتضاء نکند نمی توان آنرا تخریب نمود ولی بر اساس دیدگاه ولایت مطلقه فقیه لازم نیست به اندازه ای صبر شود که کارد به استخوان برسد و مشکلات زیادی برای جامعه فراهم شود بلکه همین مقدار که مصلحت جامعه اقتضاء کند کافی است بر این اساس در بازنگری قانون اساسی برای روشن شدن حیطه اختیارات و وظایف ولی فقیه مقرر شد که کلمه مطلقه گنجانده شود .
در اینجا به عنوان نمونه به بیانات و استنادات تعدادی از اعضای شورای بازنگری قانون اساسیدر این مورد اشاره می شود .
1.مقام معظم رهبری : (من به یاد همه دوستانی که در جریان‌های اجرایی کشور بودند، می‌آورم که آن چیزی که گره‌های کور این نظام را گشوده همین (ولایت مطلقه امر) بوده و نه چیز دیگر... اگر مسأله ولایت مطلقه امر -که مبنا و قاعده این نظام است ذره‌ای خدشه‌دار شود؛ ما باز گره کور خواهیم داشت... آنجایی که این سیستم با ضرورت‌ها برخورد می‌کند و کارآیی ندارد، آن وقت ولایت مطلقه از بالا سر وارد می‌شودو گره را باز می‌کند(مشروح مذاکرات شورای بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ج 3، ص 1637 و 1368)
2. آیت‌الله مشکینی ره: (ما معتقدیم که بلا اشکال، فقیه ولایت مطلقه دارد. ما می‌گوییم در قانون‌تان یک عبارتی را بیاورید که بر این معنا اشاره بشود...).(همان، ص 1634 و 1635)
3. یکی دیگر از اعضای مجلس خبرگان: (... دایره ولایت فقیه عین همان محدوده اختیاراتی است که پیامبر(ص) و ائمه معصومین داشتند...).(همان، ص 1310.)
بدین ترتیب قانون‌گذار، دقیقاً با عنایت به همان معنای ولایت مطلقه فقیه -که برگرفته از متون اسلامی است به قصد تفهیم اختیارات وسیع‌تر مقام رهبری نسبت به موارد مذکور در اصل 110 اقدام به ذکر این عبارت (ولایت مطلقه‌فقیه) در اصل 57 نموده است. آیت‌الله مشکینی ره در یکی از جلسات شورای بازنگری قانون اساسی اعلام کرد: (پیشنهاد می‌کنم یک چیز دیگری در اینجا (اصل 110) باید اضافه بشود و آن این است که همه وظایف فقیه واجد شرایط را اینجا شما استقصا نکرده‌اید...).(همان، ج 2، ص 689 و 690)
در نتیجه (ولی فقیه) به عنوان عالی‌ترین مقام حکومتی، ضمن آنکه در برابر قانون با آحاد ملت یکسان است و دارای هیچ گونه امتیاز شخصی و برتری ذاتی نیست؛ در عین حال دارای اختیارات فرا دستوری است. احکام فرا دستوری، قواعد و مقرراتی است که حاکم بر سایر اصول قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر است؛ مثل برتری احکام شریعت مقدس اسلام بر سایر قوانین و مقررات. همچنین ولی فقیه در مسائلی که حل آنها از طرق قانون مصوب ممکن نباشد و راه‌حلی در قانون برای آن پیش‌بینی نشده باشد، با استفاده از (ولایت مطلقه خود) به حل آنها می‌پردازد.
برای آگاهی بیشتر در این زمینه ر.ک:
الف. قاضی زاده، کاظم، اندیشه‌های فقهی سیاسی امام خمینی(ره)، ص 190.
ب. ابراهیم زاده‌آملی، نبی‌الله، حاکمیت دینی، ص 153.
پ. کعبی، عباس، تبیین مفهوم ولایت مطلقه فقیه.
ت. امام خمینی و حکومت اسلامی (مجموعه آثار)، ج 5؛ محمد جواد ارسطا، حدود اختیارات ولی فقیه، ص 55.
ث. هاشمی، سیدمحمد، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، ج 2، ص 56.
ج. مرندی، مرتضی، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، چاپ اول، 1382. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 2/100106378)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین