جواب اجمالی: در نهاد انسان فطرت الهی وجود دارد[1] که جاودانه است و تبدیلپذیر نیست و موجود جاودانه نیازمند برنامه جاودانه است او بین دو دسته نیازهای ثابت و متغیر قرار دارد اصول اولیه توسط قرآن و سنّت به او القاء شده است تا اینکه فروعات و مسائل نو را به حکم عقل، سیره عقلا، عرف، اجماع و اصول عملیه اجتهاد کرده و خود را به قله سعادت و کمال برساند. جواب تفصیلی: علم فقه مانند سایر علوم موضوع معینی دارد که آن (فعل انسان مکلف) است فقیه از یک طرف با منابع و از طرفی سؤالاتی مانند (چه باید کرد) (الان وظیفه چیست) (چه حکمی دارد) مواجه است رابط بین منابع و رفع نیازها فقیه است نیازهای متغیری که در هر عصری پدید میآید و سعادت انسان منوط به دانستن فتوا است بر فقیه لازم است که با مراجعه به منابع فقهی، پاسخی مقتضی را استنباط و آنرا ارائه دهد. به عنوان مثال سود بانکها که در چرخة اقتصاد تأثیر بسزائی دارد از نظر شارع آیا ربا محسوب شده یا اینکه حکم دیگری دارد؟ کننترل جمعیت از نظر شارع امری مجاز است یا نه؟ از بین بردن نوزادان ناقص الخلقه، فلج، عقب افتاده ذهنی، و.... جایز است یا نه؟ دست برداشتن از احکامی که در جوامع بینالمللی ایجاد سر و صدا کرده است مانند قصاص و... اینها نیازهایی است که بر فقیه لازم است با مراجعه به منابع پاسخ دهد. اگر بخواهیم جایگاه علم فقه را در جوامع رو به توسعه یا توسعه یافته تبیین کنیم، باید جایگاه حکم شرعی را چنین جوامعی مشخص کنیم، میتوان گفت: تعیین اهداف به عهده علم فقه است، و این فقه است که باید تعیین کند که آیا فلان هدف مجاز است یا نه، مستحب است یا واجب و بالاخره کدام یک از احکام را دارد[2] فقه میتواند اهداف و ارزشها را بیان کند، فقه صحت و فساد ظاهر عمل را میسنجد و میآزماید و فتوا به ردّ یا قبول میدهد امّا چه پیآمدی این کار به بار میآورد، مثلاً آیا با شلاق زدن و جریمه کردن محتکر، مشکل کمبود و احتکار برطرف میشود یا نه؟ این وظیفه مدیریت فقهی و دینی نیست.[3] در رأس علم فقه، فلسفه فقه قرار دارد. فلسفه فقه به معنای نگاه به فقه از بیرون آن است، این نگاه مستقیماً در فقه تأثیری ندارد بلکه در مبادی استنباط مؤثر است، وقتی آن مبانی و مقدمات منقح شد، استنباط چیز دیگری از آب درمیآید.[4] بنای فقه، اصل حکومت الهی بر جهان است، حاکمیت از آن خداست و احکام همه به ارداه او برمیگردد و او است که ما را اداره و هدایت میکند این اصل در فلسفه فقه نیز انکار ناپذیر است و نمیتوان گفت: یا فلسفه فقه نداشته باشیم یا اگر داریم نباید بر خدا، نبوت، امامت و عدالت مقید باشیم.[5] نبوت و جامعیت قوانین در فلسفه فقه مورد بررسی قرار میگیرد، بنابراین لازم است که به مبانی فقه گردن نهاد. دلایل کفایت منابع موجود 1. تشریع آینه تکوین است با دقت در تکوین، تشریع قابل فهم میشود مرحوم علامه طباطبائی (ره) و دیگر متفکران که بحث فطرت را مطرح کردهاند این را هم در فرد و هم در خانواده و به معنایی در جامعه نیز مطرح کردهاند که چه در زندگی فردی و چه در زندگی خانوادگی و اجتماعی اساسهایی وجود دارند که غیر متغیرند غیر متغیر بود به معنای آن است که نگاه ما به تکوین است گرچه در بدو امر اینطور؛ به نظر میآید که از تشریع، عالم تکوین کشف میشود، امّا با دقت عکس آن فهمیده میشود. وقتی میگوییم این چیزها ثابت است و این چیزها متغیر، معنایش این است که ما تشریع را مطابق تکوین میبینیم.[6] در سایر علوم انسانی، وضعیت همینگونه مطرح شده است، فیلسوفان حقوق نیز در تنقیح مباحث حقوقی سراغ فطرت رفتهاند. آنان به نظام حقوق فطری که بالاتر از ارادة قانونگذار است، اعتقاد دارند، بدون رعایت فطرت بشر، نمیتوان قوانین و احکامی قرار داد قانونگذار اگر از قواعد طبیعی یا فطری تجاوز کند، یا آنها را نادیده بگیرد، در واقع قانون ناروایی وضع کرده است.[7] آیت الله جوادی آملی میگوید: شکی نیست قوانینی که در حوزة حیات انسانی مطرح میشوند قوانین اعتباریی هستند که به اراده و اختیار انسان شکل میگیرند، لیکن اولاً، از این جهت فرقی بین قوانین مربوط به معاملات با قوانین سیاسی و یا عبادی نیست و ثانیاً این اعتبارات از قبیل اعتبارات محضهای که هیچ ارتباطی با تکوین نداشته باشند نیستند.[8] بنابراین منابع فقهی ما ناظر به تکوین و فطرت است، و این محدودیت محدود به زمانی خاص نیست، بلکه در جمیع اعصار انسانهائی زندگی میکنند که فطرت آنها الهی است و نمیشود لحظهای را تصور کرد که قانونی مطابق با آن نباشد، به عنوان مثال شهید مطهری در پاسخ اینکه چرا طلاق بدست مرد است میگوید: رابطة زوجیت بر پایة علقة طبیعی است و آغازگر علقه مرد است، هر زمان که شعله محبت و علاقه مرد خاموش شود ازدواج از نظر طبیعی مرده است. این طبیعت است که کلید فسخ طبیعی را به مرد داده است.[9] بنابراین گذشت زمان، ارتقاء سطح علمی، و... نمیتواند این روند طبیعی را عوض کند اگر طبیعت به درختان سر سبزی و به کوه صلابت داده این اعطاء زوال ناپذیر است این امور طبیعی (نکاح و طلاق) از همین قماش است. 2. شریعت ما که مجموعهای از بایدها و نبایدها و قواعد و قوانین فقهی است، همانند دیگر ابزار دین از ثبات و دوام برخوردار است قوانین شریعت به دلیل آنکه از زمرة حقایق ثابت غیبی هستند نه خود مانند دانشهای حسی و فرضی در معرض روالند ونه آن که دگرگونی و تغییر دانشهای حسی بر ثبات و دوام آنها اثر میگذارد از اینرو تحول علوم استقرائی و فرضیههای علمی کوچکترین اثری نسبت به قوانین شرعی ندارد. آنچه همراه با تحوالات اجتماعی نسبت به این قوانین حادث میشود. عبارت از تغییراتی است که در حوزه موضوعات و مصادیق آنها واقع میگردد و تغییر موضوعاتی که خود محکوم قوانین ثابت است نه تنها موجب تغییر قوانین نمیشود بلکه گستره و دامنه ثبات آن قوانین حاکم را ارائه میدهد.[10] 3. معمار آیین الهی با بیانی کوتاه، پاسخی بلیغ ارائه دادهاند میفرمایند: علینا القاء الاصول الیکم و علیکم التفرع.[11] اهل بیت علیهم السّلام میفرمایند: آنچه بر ما لازم و واجب بوده، القاء اصول است که بیان کردیم و شما فروعات را بر آنها تطبیق کنید. با این بیان شکل زندگی، برنامهریزی، قالبها، فروع به عهده مردم هر عصری است امّا اصول اولیه به عهده شارع است، دو منبع اصلی قرآن و سنّت اصول اولیه برای برنامهریزی است، آیات متنوع (احکام، اخلاق، عقاید) قرآن محدود به برههای از زمان نیست بلکه بطور کلی مباحث فقهی را مطرح کرده است. و فقیهان هر عصری با توجه به منابع فقهی و رعایت شیوه زندگی مردم فتاوی خود را صادر میکنند. علیکم در حدیث ناظر به فقیهان است و اینان جانشینان اهل بیت علیهم السّلام سکاندار کشتی اسلامند. بنابراین احکام شرعی برای انسان بماهو انسان وضع شده نه انسان یک زمان خاص، بنابراین اگر بگوییم فقه پاسخگوی نیازهای امروز نیست در واقع زحمات بیست و سه ساله پیامبر صلی الله علیه و آله را هدر دادهایم. آیا حضرت رسول صلی الله علیه و آله فقط برای مدت محدودی این همه زحمت کشید؟ امام خمینی (ره): این حرف که قوانین اسلام تعطیل پذیر یا منحصر و محدود به زمان و مکانی است بر خلاف ضروریات اعتقادی اسلام است. اعتقاد به چنین مطالبی، یا اظهار آنها بدتر از اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است.[12] 4. وجود منابع دیگری که مورد تأیید شریعت است و در کنار دو منبع اصلی قرار دارد. عقل، سیره عقلا، عرف، اجماع[13] از منابعی است که به کمک میآید و پاسخگوی نیازمندیهای حقوقی و قانونی همه عصرها و زمان خواهد شد. این منابع با توجه به اصول انکار ناپذیر اسلام، ضمن یک سیر استنباطی که توسط بقیه صورت میگیرد، مشکلگشای نسلها است. 5. سنّت از منابع دینی است، به اعتقاد شیعه امام عصر علیه السّلام در قید حیات است. و طبق قاعده لطف، جای نگرانی نیست زیرا حضرت گرچه در مأموریت غیباند امّا منافاة با هدایت نسل نو و رفع معضلات آنها ندارد پس منابع فقه همچنان غنی است. 6. ملاکهایی که برای جامعیت شمردهاند در منبع اصلی فقه (قرآن) به چشم میخورد؛ 1. مطابقت با فطرت؛ 2. سهولت و سادگی و انعطاف پذیری؛ 3. بیان کلیات و اکتفا نکردن به جزئیات؛ 4. توجه به خصوصیات انسان؛ 5. سازگاری اجزای دین؛ 7. دو آیه قرآن مبین جاودانگی آن است: الف) بنیاناً لکل شی؛ ب) رحمة للعالمین که به عقیدة برخی مفسرین آیه اوّل راجع به هدایت بشر است.[14] پس قرآن هر آنچه لازمة هدایت بشر است را بیان کرده است بنابراین میتواند پاسخگوی نیازهای بشر در تمام اعصار باشد. با این توضیحات اسلام توانایی پاسخگویی به مشکلات تمام اعصار را دارد. نویسنده معروف و آزاد فکر انگلیسی گفته است: من همیشه نسبت به دین محمد به واسطه خاصیت زنده بودن عجیبش نهایت احترام را داشتهام به نظر من اسلام تنها مذهبی است که استعداد توافق و تسلط بر حالات گوناگون وصور متغیر زندگی و مواجهه با قرون مختلف را دارد. چنین پیشبینی میکنم و از همین اکنون آثار آن پدیدار شده است که دین محمد مورد قبول اروپای فردا خواهد بود.[15] جهت مطالعه بیشتر 1. گفتگوهای فلسفه فقه، جمعی از نویسندگان، (کاتوزیان و...). 2. جامعیت قرآن، سید محمد علی ایازی، چاپ دفتر تبلیغات. 3. حکمت حکومت فقیه، حسن ممدوحی، چاپ دفتر تبلیغات. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . روم 30. [2] . گفتگوهای فلسفه فقه جمعی از نویسندگان (مجتهد بشری و کاتوزیان) دفتر تبلیغات ص 84 از استاد مجتهد شبستری. [3] . ایازی ، سید محمد علی، جامعیت قرآن، ص 77، چاپ دفتر تبلیغات اسلامی، 78. [4] . گفتگوهای فلسفه فقه، همان، از مجتهد بشری، ص 99. [5] . همان. دکتر کاتوزیان ص 111. [6] . همان استاد شبستری، ص 80 82. [7] . همان، دکتر کاتوزیان، ص 115. [8] . جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آینه معرفت، ص 220، چاپ دوّم مرکز نشر فرهنگی رجا، سال 73. [9] . مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، انتشارات صدرا، چاپ بیست و نهم 79، ص 247 248 267. [10] . جوادی آملی، همان ص 144. [11] . امام رضا علیه السّلام ، بحارالانوار، ج 2.، ص 245، چاپ دارلاحیاء التراث العربی، بیروت. [12] . امام خمینی، ولایت فقیه، ص 19 20، چاپ تنظیم و نشر آثار امام خمینی. [13] . مظفر، محمد رضا، اصول فقه، ج 2. ادله حجتیه. [14] . رضایی اصفهانی، پژوهش در اعجاز علمی قرآن، ج 1.، ص 27، انتشارات کتابین، چاپ اوّل 80، چاپ دفتر تبلیغات اسلامی. [15] . به نقل از مطهری، مرتضی، اسلام و تجدد زندگی، صدرا، ص 101، مجموعه آثار 19.
آیا ذخائر منابع فقه برای پاسخگوئی به نیازمندیهای حقوقی و قانونی همه عصرها و زمانها کفایت میکند؟
جواب اجمالی:
در نهاد انسان فطرت الهی وجود دارد[1] که جاودانه است و تبدیلپذیر نیست و موجود جاودانه نیازمند برنامه جاودانه است او بین دو دسته نیازهای ثابت و متغیر قرار دارد اصول اولیه توسط قرآن و سنّت به او القاء شده است تا اینکه فروعات و مسائل نو را به حکم عقل، سیره عقلا، عرف، اجماع و اصول عملیه اجتهاد کرده و خود را به قله سعادت و کمال برساند.
جواب تفصیلی:
علم فقه مانند سایر علوم موضوع معینی دارد که آن (فعل انسان مکلف) است فقیه از یک طرف با منابع و از طرفی سؤالاتی مانند (چه باید کرد) (الان وظیفه چیست) (چه حکمی دارد) مواجه است رابط بین منابع و رفع نیازها فقیه است نیازهای متغیری که در هر عصری پدید میآید و سعادت انسان منوط به دانستن فتوا است بر فقیه لازم است که با مراجعه به منابع فقهی، پاسخی مقتضی را استنباط و آنرا ارائه دهد. به عنوان مثال سود بانکها که در چرخة اقتصاد تأثیر بسزائی دارد از نظر شارع آیا ربا محسوب شده یا اینکه حکم دیگری دارد؟ کننترل جمعیت از نظر شارع امری مجاز است یا نه؟ از بین بردن نوزادان ناقص الخلقه، فلج، عقب افتاده ذهنی، و.... جایز است یا نه؟
دست برداشتن از احکامی که در جوامع بینالمللی ایجاد سر و صدا کرده است مانند قصاص و... اینها نیازهایی است که بر فقیه لازم است با مراجعه به منابع پاسخ دهد. اگر بخواهیم جایگاه علم فقه را در جوامع رو به توسعه یا توسعه یافته تبیین کنیم، باید جایگاه حکم شرعی را چنین جوامعی مشخص کنیم، میتوان گفت: تعیین اهداف به عهده علم فقه است، و این فقه است که باید تعیین کند که آیا فلان هدف مجاز است یا نه، مستحب است یا واجب و بالاخره کدام یک از احکام را دارد[2] فقه میتواند اهداف و ارزشها را بیان کند، فقه صحت و فساد ظاهر عمل را میسنجد و میآزماید و فتوا به ردّ یا قبول میدهد امّا چه پیآمدی این کار به بار میآورد، مثلاً آیا با شلاق زدن و جریمه کردن محتکر، مشکل کمبود و احتکار برطرف میشود یا نه؟ این وظیفه مدیریت فقهی و دینی نیست.[3] در رأس علم فقه، فلسفه فقه قرار دارد.
فلسفه فقه به معنای نگاه به فقه از بیرون آن است، این نگاه مستقیماً در فقه تأثیری ندارد بلکه در مبادی استنباط مؤثر است، وقتی آن مبانی و مقدمات منقح شد، استنباط چیز دیگری از آب درمیآید.[4] بنای فقه، اصل حکومت الهی بر جهان است، حاکمیت از آن خداست و احکام همه به ارداه او برمیگردد و او است که ما را اداره و هدایت میکند این اصل در فلسفه فقه نیز انکار ناپذیر است و نمیتوان گفت: یا فلسفه فقه نداشته باشیم یا اگر داریم نباید بر خدا، نبوت، امامت و عدالت مقید باشیم.[5] نبوت و جامعیت قوانین در فلسفه فقه مورد بررسی قرار میگیرد، بنابراین لازم است که به مبانی فقه گردن نهاد.
دلایل کفایت منابع موجود
1. تشریع آینه تکوین است با دقت در تکوین، تشریع قابل فهم میشود مرحوم علامه طباطبائی (ره) و دیگر متفکران که بحث فطرت را مطرح کردهاند این را هم در فرد و هم در خانواده و به معنایی در جامعه نیز مطرح کردهاند که چه در زندگی فردی و چه در زندگی خانوادگی و اجتماعی اساسهایی وجود دارند که غیر متغیرند غیر متغیر بود به معنای آن است که نگاه ما به تکوین است گرچه در بدو امر اینطور؛ به نظر میآید که از تشریع، عالم تکوین کشف میشود، امّا با دقت عکس آن فهمیده میشود. وقتی میگوییم این چیزها ثابت است و این چیزها متغیر، معنایش این است که ما تشریع را مطابق تکوین میبینیم.[6] در سایر علوم انسانی، وضعیت همینگونه مطرح شده است، فیلسوفان حقوق نیز در تنقیح مباحث حقوقی سراغ فطرت رفتهاند. آنان به نظام حقوق فطری که بالاتر از ارادة قانونگذار است، اعتقاد دارند، بدون رعایت فطرت بشر، نمیتوان قوانین و احکامی قرار داد قانونگذار اگر از قواعد طبیعی یا فطری تجاوز کند، یا آنها را نادیده بگیرد، در واقع قانون ناروایی وضع کرده است.[7]
آیت الله جوادی آملی میگوید: شکی نیست قوانینی که در حوزة حیات انسانی مطرح میشوند قوانین اعتباریی هستند که به اراده و اختیار انسان شکل میگیرند، لیکن اولاً، از این جهت فرقی بین قوانین مربوط به معاملات با قوانین سیاسی و یا عبادی نیست و ثانیاً این اعتبارات از قبیل اعتبارات محضهای که هیچ ارتباطی با تکوین نداشته باشند نیستند.[8]
بنابراین منابع فقهی ما ناظر به تکوین و فطرت است، و این محدودیت محدود به زمانی خاص نیست، بلکه در جمیع اعصار انسانهائی زندگی میکنند که فطرت آنها الهی است و نمیشود لحظهای را تصور کرد که قانونی مطابق با آن نباشد، به عنوان مثال شهید مطهری در پاسخ اینکه چرا طلاق بدست مرد است میگوید: رابطة زوجیت بر پایة علقة طبیعی است و آغازگر علقه مرد است، هر زمان که شعله محبت و علاقه مرد خاموش شود ازدواج از نظر طبیعی مرده است. این طبیعت است که کلید فسخ طبیعی را به مرد داده است.[9]
بنابراین گذشت زمان، ارتقاء سطح علمی، و... نمیتواند این روند طبیعی را عوض کند اگر طبیعت به درختان سر سبزی و به کوه صلابت داده این اعطاء زوال ناپذیر است این امور طبیعی (نکاح و طلاق) از همین قماش است.
2. شریعت ما که مجموعهای از بایدها و نبایدها و قواعد و قوانین فقهی است، همانند دیگر ابزار دین از ثبات و دوام برخوردار است قوانین شریعت به دلیل آنکه از زمرة حقایق ثابت غیبی هستند نه خود مانند دانشهای حسی و فرضی در معرض روالند ونه آن که دگرگونی و تغییر دانشهای حسی بر ثبات و دوام آنها اثر میگذارد از اینرو تحول علوم استقرائی و فرضیههای علمی کوچکترین اثری نسبت به قوانین شرعی ندارد. آنچه همراه با تحوالات اجتماعی نسبت به این قوانین حادث میشود.
عبارت از تغییراتی است که در حوزه موضوعات و مصادیق آنها واقع میگردد و تغییر موضوعاتی که خود محکوم قوانین ثابت است نه تنها موجب تغییر قوانین نمیشود بلکه گستره و دامنه ثبات آن قوانین حاکم را ارائه میدهد.[10]
3. معمار آیین الهی با بیانی کوتاه، پاسخی بلیغ ارائه دادهاند میفرمایند: علینا القاء الاصول الیکم و علیکم التفرع.[11] اهل بیت علیهم السّلام میفرمایند: آنچه بر ما لازم و واجب بوده، القاء اصول است که بیان کردیم و شما فروعات را بر آنها تطبیق کنید. با این بیان شکل زندگی، برنامهریزی، قالبها، فروع به عهده مردم هر عصری است امّا اصول اولیه به عهده شارع است، دو منبع اصلی قرآن و سنّت اصول اولیه برای برنامهریزی است، آیات متنوع (احکام، اخلاق، عقاید) قرآن محدود به برههای از زمان نیست بلکه بطور کلی مباحث فقهی را مطرح کرده است. و فقیهان هر عصری با توجه به منابع فقهی و رعایت شیوه زندگی مردم فتاوی خود را صادر میکنند. علیکم در حدیث ناظر به فقیهان است و اینان جانشینان اهل بیت علیهم السّلام سکاندار کشتی اسلامند.
بنابراین احکام شرعی برای انسان بماهو انسان وضع شده نه انسان یک زمان خاص، بنابراین اگر بگوییم فقه پاسخگوی نیازهای امروز نیست در واقع زحمات بیست و سه ساله پیامبر صلی الله علیه و آله را هدر دادهایم. آیا حضرت رسول صلی الله علیه و آله فقط برای مدت محدودی این همه زحمت کشید؟
امام خمینی (ره): این حرف که قوانین اسلام تعطیل پذیر یا منحصر و محدود به زمان و مکانی است بر خلاف ضروریات اعتقادی اسلام است. اعتقاد به چنین مطالبی، یا اظهار آنها بدتر از اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است.[12]
4. وجود منابع دیگری که مورد تأیید شریعت است و در کنار دو منبع اصلی قرار دارد. عقل، سیره عقلا، عرف، اجماع[13] از منابعی است که به کمک میآید و پاسخگوی نیازمندیهای حقوقی و قانونی همه عصرها و زمان خواهد شد. این منابع با توجه به اصول انکار ناپذیر اسلام، ضمن یک سیر استنباطی که توسط بقیه صورت میگیرد، مشکلگشای نسلها است.
5. سنّت از منابع دینی است، به اعتقاد شیعه امام عصر علیه السّلام در قید حیات است. و طبق قاعده لطف، جای نگرانی نیست زیرا حضرت گرچه در مأموریت غیباند امّا منافاة با هدایت نسل نو و رفع معضلات آنها ندارد پس منابع فقه همچنان غنی است.
6. ملاکهایی که برای جامعیت شمردهاند در منبع اصلی فقه (قرآن) به چشم میخورد؛ 1. مطابقت با فطرت؛ 2. سهولت و سادگی و انعطاف پذیری؛ 3. بیان کلیات و اکتفا نکردن به جزئیات؛ 4. توجه به خصوصیات انسان؛ 5. سازگاری اجزای دین؛ 7. دو آیه قرآن مبین جاودانگی آن است: الف) بنیاناً لکل شی؛ ب) رحمة للعالمین که به عقیدة برخی مفسرین آیه اوّل راجع به هدایت بشر است.[14]
پس قرآن هر آنچه لازمة هدایت بشر است را بیان کرده است بنابراین میتواند پاسخگوی نیازهای بشر در تمام اعصار باشد.
با این توضیحات اسلام توانایی پاسخگویی به مشکلات تمام اعصار را دارد. نویسنده معروف و آزاد فکر انگلیسی گفته است: من همیشه نسبت به دین محمد به واسطه خاصیت زنده بودن عجیبش نهایت احترام را داشتهام به نظر من اسلام تنها مذهبی است که استعداد توافق و تسلط بر حالات گوناگون وصور متغیر زندگی و مواجهه با قرون مختلف را دارد. چنین پیشبینی میکنم و از همین اکنون آثار آن پدیدار شده است که دین محمد مورد قبول اروپای فردا خواهد بود.[15]
جهت مطالعه بیشتر
1. گفتگوهای فلسفه فقه، جمعی از نویسندگان، (کاتوزیان و...).
2. جامعیت قرآن، سید محمد علی ایازی، چاپ دفتر تبلیغات.
3. حکمت حکومت فقیه، حسن ممدوحی، چاپ دفتر تبلیغات.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . روم 30.
[2] . گفتگوهای فلسفه فقه جمعی از نویسندگان (مجتهد بشری و کاتوزیان) دفتر تبلیغات ص 84 از استاد مجتهد شبستری.
[3] . ایازی ، سید محمد علی، جامعیت قرآن، ص 77، چاپ دفتر تبلیغات اسلامی، 78.
[4] . گفتگوهای فلسفه فقه، همان، از مجتهد بشری، ص 99.
[5] . همان. دکتر کاتوزیان ص 111.
[6] . همان استاد شبستری، ص 80 82.
[7] . همان، دکتر کاتوزیان، ص 115.
[8] . جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آینه معرفت، ص 220، چاپ دوّم مرکز نشر فرهنگی رجا، سال 73.
[9] . مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، انتشارات صدرا، چاپ بیست و نهم 79، ص 247 248 267.
[10] . جوادی آملی، همان ص 144.
[11] . امام رضا علیه السّلام ، بحارالانوار، ج 2.، ص 245، چاپ دارلاحیاء التراث العربی، بیروت.
[12] . امام خمینی، ولایت فقیه، ص 19 20، چاپ تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
[13] . مظفر، محمد رضا، اصول فقه، ج 2. ادله حجتیه.
[14] . رضایی اصفهانی، پژوهش در اعجاز علمی قرآن، ج 1.، ص 27، انتشارات کتابین، چاپ اوّل 80، چاپ دفتر تبلیغات اسلامی.
[15] . به نقل از مطهری، مرتضی، اسلام و تجدد زندگی، صدرا، ص 101، مجموعه آثار 19.
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا پرداخت مالیات یا انفاقات مستحبّی به فقراء کفایت از خمس میکند و اگر کفایت نمیکند پرداخت مالیات چه جایگاهی در فقه دارد؟
- [سایر] تفاوت افترا و نشر اکاذیب در فقه و قوانین حقوقی چگونه است؟
- [سایر] از دیدگاه اسلام چه اصولی بر خانواده حاکم است؟ مبانی حقوقی و اخلاقی خانواده در قرآن چیست؟
- [سایر] چه چیزهایی می تواند در بررسی اوصاف جامعه اسلامی تحت سرپرستی ولایت فقیه مورد توجه قرارگیرد؟ این موارد در مقایسه با جوامع و حکومت های غیردینی چطور می توانند مقایسه شوند؟ لطفا در ضمن پاسخگویی منابع موجود
- [سایر] آیا منشأ مشروعیت حقوقی و قانونی مجمع تشخیص مصلحت، همان ولایت مطلقه فقیه است؟ و آیا مصوبات مجمع برای ولی فقیه، الزام آور است؟
- [آیت الله نوری همدانی] مفهوم شخصیت حقوقی که در قانون موضوعه بخصوص در حقوق تجارت داریم آیا در فقه چنین عنوان یا مفهومی یافت می شود؟
- [آیت الله مظاهری] آیا تراشیدن قسمتی از سر به عنوان حلق کفایت میکند؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا غسل واجب از غسل واجب دیگر کفایت میکند؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا مالیاتی که به اَشکال مختلف دولت اسلامی از کارمندان و سایرین دریافت میکند کفایت از حقوق شرعی (خمس) میکند؟
- [سایر] آیا دستهبندی اصول دین و فروع دین از احادیث و روایات ائمه(ع) اخذ شده است؟ اگر جواب مثبت است لطفاً منابع را ذکر فرمایید اگر جواب منفی است از چه زمانی و توسط چه کسانی صورت گرفته است؟
- [آیت الله مظاهری] در غیر فروعات فقهیه مانند پرداخت وجوهات شرعیّه و تعیین قیّم یا سرپرست برای اوقاف و یا تعیین وصی برای کسی که وصی ندارد، رجوع به اعلم یا رجوع به مرجع تقلید شخص، لازم نیست و رجوع به مجتهد جامع الشرایط کفایت میکند. ______ 1) در بخش سوّم این رساله، مباحث مربوط به اصول دین تحت عنوان (اصول اعتقادی) آمده است.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که میخواهد در عید قربان قربانی مستحبّی کند، اگر نیّت عقیقه نیز بنماید، کفایت میکند.
- [آیت الله مظاهری] در ضمانت لازم نیست لفظ عربی باشد، بلکه با هر لفظی یا عملی باشد کفایت میکند.
- [آیت الله مظاهری] اگر در وقت درک مشعر الحرام نابالغ بالغ شد یا مجنون عاقل گردید حجّ او کفایت از حجّ واجب میکند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر کسی که فطریه او بر دیگری واجب است، خودش فطریّه را از طرف او بدهد، چنانچه از او اجازه گرفته باشد، کفایت میکند، وگرنه کفایت آن محلّ اشکال است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که وظیفهاش آن است که بدل از وضو و بدل از غسل تیمّم کند همین دو تیمّم کفایت میکند و تیمّم دیگری لازم نیست.
- [آیت الله مظاهری] اگر به گمان اینکه بالغ نشده قصد حجّ استحبابی کند و بعد معلوم شود بالغ بوده، حجّ او کفایت از حجّ واجب میکند.
- [آیت الله سیستانی] انسان وسواس که در آب کشیدن چیز نجس یقین پیدا نمیکند ، اگر به همان نحوی که افراد متعارف آب میکشند رفتار نماید کفایت میکند . 12 رفتن خون متعارف :
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که نمیتواند غسل کند، اگر چند غسل بر او واجب باشد،همان طور که یک غسل از همه کفایت میکند، یک تیمّم نماید به نیّت همه کافی است چنانچه در )مسأله 395) گفته شد.
- [آیت الله مظاهری] توبه فرار از جنگ یا کمک نکردن به آن، علاوه بر پشیمانی از این گناه بزرگ، شرکت و کمک در جنگ است، مگر اینکه جنگ تمام شده باشد که تصمیم بر ترک آن گناه کفایت میکند.