در پاسخ به این سوال نکتهای که باید به آن توجه نمود نمود درک حقیقت تهاجم فرهنگی غرب علیه فرهنگ اسلام است. تضاد ذاتی بین فرهنگ مادی غرب و فرهنگ اسلامی سیاست گذاران غرب را بر آن داشت تا به مقابله با فرهنگ اسلام برخیزند چرا که انقلاب اسلامی ایران با ساختار فرهنگی دینی خود، فرهنگ استعمار غرب را زیر سوال برد، به همین جهت نظام استکباری غرب به نابودی فرهنگ انقلاب و نظام مبتنی بر آن همت گماشت. (امروز به اعتراف صریح نظریه پردازان غربی، درگیری اصلی بین فرهنگ دینی انقلاب و نام اسلامی با فرهنگ غربی است. هانتیگون نظریه پرداز غربی میگوید تقابل اصلی آیندة جوامع بشری برخورد فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی است).[1] شهید مطهری می فرمایند: (استعمار سیاسی و اقتصادی آن گاه توفیق حاصل میکند که استعمار فرهنگی توفیق به دست آورده باشد و بیاعتقاد کردن مردم به فرهنگ خودشان و تاریخ خودشان شرط اصلی این موفقیت است، استعمار دقیقا تشخیص داده و تجربه کرده؛ فرهنگی که مردم به آن تکیه میکنند، فرهنگ و ایدئولوژی اسلامی است. پس مردم از آن اعتقاد و از آن ایمان و از آن اعتماد و حسن ظن باید تخلیه شوند تا آمادة ساخته شدن طبق الگوی غربی گردند.)[2] مقام معظم رهبری نیز بیان می دارند: (امروز دشمن جبهة وسیعی را با استفاده از ابزارهای مؤثر خطرناک و کارآمد و نیز با بهره گرفتن از علم و تکنولوژی تشکیل داده است تا جمهوری اسلامی را هدف یک یورش همه جانبة فرهنگی قرار دهد. مقابله با این تهاجم بسیار خطرناک و ویرانگر؛ نیازمند هوشیاری است).[3] پس از روشن شدن این نکته اکنون به پاسخ سوال شما میپردازیم و آن را در دو بخش مورد بررسی قرار میدهیم: 1. محدودة آزادی؛ 2. راه گریز و مقابله با تهاجم فرهنگی و سوء استفاده از آزادی. محدودة آزادی (روشن است که آزادی هیچ گاه نمیتواند مطلق و نامحدود باشد چرا که اوصاف هر موجودی تابع خود آن موجود است، موجود محدود، وصف محدود دارد، انسان که موجودی محدود و متناهی است به ناچار اوصاف کمالی او مانند حیات، آزادی، علم، قدرت و اراده او نیز متناهی است. اگر هستی یک شیء محدود باشد و ما برای او اوصاف نامحدودی فرض کنیم. لازمهاش تجاوز وصف از موصوف میشود که امری محال است... همسان همین محدودیت طبیعی و تکوینی وقتی که انسان در محیط اجتماعی خود زندگی میکند محدودیت قانونی، حقوقی و اجتماعی نیز جلوی رهایی مطلق و آزادی بیقید و حصر او را میگیرد، چگونه ممکن است که هر فردی در اجتماع از آزادی نامحدود برخوردار باشد و در عین حال چنین جامعهای دچار هرج و مرج نگردد و به سعادت و کمال شایسته خویش نایل گردد؟)[4] پس از اثبات لزوم محدودیت آزادی انسان و ضرورت کنترل خواستههای طبیعی انسان ها این سوال مطرح میشود که تعیین کنندة محدودی آزادی انسان چیست؟ پاسخ این سوال بستگی به نوع جهان بینی و انسان شناسی ما دارد (در تفکر لیبرال، غرب و جهان بینی مادی محدود کننده آزادی قانون است و ملاک اعتبار این قانون خواست و اراده مردم است.آن چه را مردم بپسندند قانون میشود و دارای اعتبار است. در این دیدگاه حد آزادی مزاحمت با آزادی دیگران و مصالح مادی آنهاست)[5]. در جهان بینی الهی (تنها کسی میتواند حدود آزادی انسان را معین سازد که برای اصل هستی او حد و مرزی قرار داده و او را محدود و متناهی آفریده است زیرا تنها او به مخلوق خویش آگاه است و میتواند آزادی متناسب با کمال را برای او مشخص سازد.)[6] لذا حد آزادی در اسلام مصالح مادی و معنوی فرد و جامعه است که در ضمن احکام دینی بیان شده است. حتی بر فرض این که قانون محدود کننده آزادی باشد. (قانونی اعتبار دارد که مالک هستی و انسانها آن را وضع کرده باشد زیرا حق تشریع و قانون گذاری اصالتاً و اولاً مختص خداوند است، پس آزادی قانونی نیز برگشت به آزادی دینی و مشروع میکند. در نتیجه آزادی باید در چارچوب قوانین الهی اسلامی باشد. نه کمتر و نه بیشتر).[7] راه گریز و مقابله با تهاجم فرهنگی و سوء استفاده از آزادی بهترین راه مقابله با تهاجم فرهنگی شناساندن فرهنگ اصیل اسلامی و باورهای دینی به مردم است. اگر مردم با حقایق و زیباییهای فرهنگ غنی دینی خود آشنا شوند هیچ گاه زیر بار فرهنگ منحط غرب نمیروند، خود باوری و شناخت هویت دینی بهترین راه در امان ماندن از ضربات سخت و مهلک این تهاجم است. از آن جا که (القائات فرهنگ غرب دربارة انسان و هویت انسانی از خود بیگانه کردن است، کشتن عواطف انسانی، تقدم سرمایه بر انسان، استثمار انسانها همه در جهت از خود بیگانگی انسانهاست).[8] تعمیق باورهای دینی و آگاهی به غنای فرهنگ اسلامی بهترین راه مقابله با این تهاجم است مانند واکسیناسیون که عامل پیشگیری از بیماریهاست امّا نقطة آغاز این است که هر کسی از خودش آغاز کند. و به وظایف دینی در حد توان عمل نماید و با مطالعه کتب معتبر با معارف واقعی اسلام آشنا شود و نسبت به اهداف دشمن آگاهی پیدا نماید. بعد در حدّ امکان به ارشاد و هدایت دیگران بپردازد. و ابتدا از نزدیکان خود آغاز نماید، خطر دشمن و توطئه آن را برای افراد باز گو نماید و به ترویج و اشاعة فرهنگ اسلامی در حد توان کمک نماید، یعنی هم رعایت مسئولیت فردی (تقوا) که ضامن سلامت مادی و معنوی فرد است و هم توجه به مسئولیت اجتماعی و نظارت همگانی (امر به معروف و نهی از منکر) و بدانیم که در این راه خداوند کمک کار ماست چرا که (اِنْ تنصروا الله ینصُرکُم وِ یُثَبّتْ اقدامَکُم)[9]؛ کسی که خدا را یاری نماید خداوند او را یاری مینماید و قدمهایش را پا بر جا میدارد. و بر این اعتقاد استوار باشیم که (و الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهَمُ سُبُلنا)؛[10] آنان که در راه ما تلاش میکنند را به راه خویش هدایت میکنیم. و از آنجا که خاستگاه فرهنگ اسلامی فطرت انسانی است، و این امتیاز مهمترین برتری فرهنگ اسلامی بر فرهنگ الحادی غرب است آگاهی دادن دیگران نسبت به فرهنگ اسلامی و ترویج و اشاعه فرهنگ اسلامی سبب پذیرش آن است. البته گذشته از مسئولیت افراد جامعه مسئولین نظام نیز باید زمینههای سوء استفاده از آزادیها را از بین ببرند و برخورد لازم و قاطع را انجام دهند و البته این لازمة سلامت آزادی است و اگر در برخورد با این گونه مسائل کوتاهی کنیم خسارات جبران ناپذیری خواهیم دید. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. عبدالله جوادی آملی، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، مرکز نشر اسراء قم، 1378، از ص 25 تا 47. 2. محمد تقی مصباح یزدی، پرسشها و پاسخها، ج3 و 4، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، قم، 1379، ص 8 تا 58. 3. حمید نگارش، هویت دینی و انقطاع فرهنگی، نمایندگی ولی فقیه در سپاه، 1380. 4. مهدی نوید، فرهنگ و مقاومت فرهنگی، انتشارات فلق، 1374. 5. تهاجم فرهنگی، محمد تقی مصباح یزدی، انتشارات موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی. -------------------------------------------------------------------------------- [1]. نفوذ و استحاله، تهران، انتشارات معاونت سیاسی نمایندگی ولی فقیه، 1378، ص 27. [2]. مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، انتشارات صدرا، ص 353. [3]. فرهنگ و تهاجم فرهنگی، انتشارات سازمان مدارک فرهنگ انقلاب اسلامی، 1375، ص 15. [4]. جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، قم، مرکز نشر اسراء، 1378، ص 29 30. [5]. مصباح یزدی، محمد تقی، پرسشها و پاسخها، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1379، ج 4، ص 31. [6]. جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، قم، مرکز نشر اسراء، 1378، ص 28. [7]. پرسشها و پاسخها، همان، ج 4، ص 30. [8]. نگارش، حمید، هویت دینی و انقطاع فرهنگی، نمایندگی ولی فقیه در سپاه، 1380، ص 197. [9]. محمد/7. [10]. عنکبوت/69.
در پاسخ به این سوال نکتهای که باید به آن توجه نمود نمود درک حقیقت تهاجم فرهنگی غرب علیه فرهنگ اسلام است. تضاد ذاتی بین فرهنگ مادی غرب و فرهنگ اسلامی سیاست گذاران غرب را بر آن داشت تا به مقابله با فرهنگ اسلام برخیزند چرا که انقلاب اسلامی ایران با ساختار فرهنگی دینی خود، فرهنگ استعمار غرب را زیر سوال برد، به همین جهت نظام استکباری غرب به نابودی فرهنگ انقلاب و نظام مبتنی بر آن همت گماشت. (امروز به اعتراف صریح نظریه پردازان غربی، درگیری اصلی بین فرهنگ دینی انقلاب و نام اسلامی با فرهنگ غربی است. هانتیگون نظریه پرداز غربی میگوید تقابل اصلی آیندة جوامع بشری برخورد فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی است).[1] شهید مطهری می فرمایند: (استعمار سیاسی و اقتصادی آن گاه توفیق حاصل میکند که استعمار فرهنگی توفیق به دست آورده باشد و بیاعتقاد کردن مردم به فرهنگ خودشان و تاریخ خودشان شرط اصلی این موفقیت است، استعمار دقیقا تشخیص داده و تجربه کرده؛ فرهنگی که مردم به آن تکیه میکنند، فرهنگ و ایدئولوژی اسلامی است. پس مردم از آن اعتقاد و از آن ایمان و از آن اعتماد و حسن ظن باید تخلیه شوند تا آمادة ساخته شدن طبق الگوی غربی گردند.)[2] مقام معظم رهبری نیز بیان می دارند: (امروز دشمن جبهة وسیعی را با استفاده از ابزارهای مؤثر خطرناک و کارآمد و نیز با بهره گرفتن از علم و تکنولوژی تشکیل داده است تا جمهوری اسلامی را هدف یک یورش همه جانبة فرهنگی قرار دهد. مقابله با این تهاجم بسیار خطرناک و ویرانگر؛ نیازمند هوشیاری است).[3]
پس از روشن شدن این نکته اکنون به پاسخ سوال شما میپردازیم و آن را در دو بخش مورد بررسی قرار میدهیم: 1. محدودة آزادی؛ 2. راه گریز و مقابله با تهاجم فرهنگی و سوء استفاده از آزادی.
محدودة آزادی
(روشن است که آزادی هیچ گاه نمیتواند مطلق و نامحدود باشد چرا که اوصاف هر موجودی تابع خود آن موجود است، موجود محدود، وصف محدود دارد، انسان که موجودی محدود و متناهی است به ناچار اوصاف کمالی او مانند حیات، آزادی، علم، قدرت و اراده او نیز متناهی است. اگر هستی یک شیء محدود باشد و ما برای او اوصاف نامحدودی فرض کنیم. لازمهاش تجاوز وصف از موصوف میشود که امری محال است... همسان همین محدودیت طبیعی و تکوینی وقتی که انسان در محیط اجتماعی خود زندگی میکند محدودیت قانونی، حقوقی و اجتماعی نیز جلوی رهایی مطلق و آزادی بیقید و حصر او را میگیرد، چگونه ممکن است که هر فردی در اجتماع از آزادی نامحدود برخوردار باشد و در عین حال چنین جامعهای دچار هرج و مرج نگردد و به سعادت و کمال شایسته خویش نایل گردد؟)[4]
پس از اثبات لزوم محدودیت آزادی انسان و ضرورت کنترل خواستههای طبیعی انسان ها این سوال مطرح میشود که تعیین کنندة محدودی آزادی انسان چیست؟ پاسخ این سوال بستگی به نوع جهان بینی و انسان شناسی ما دارد (در تفکر لیبرال، غرب و جهان بینی مادی محدود کننده آزادی قانون است و ملاک اعتبار این قانون خواست و اراده مردم است.آن چه را مردم بپسندند قانون میشود و دارای اعتبار است. در این دیدگاه حد آزادی مزاحمت با آزادی دیگران و مصالح مادی آنهاست)[5]. در جهان بینی الهی (تنها کسی میتواند حدود آزادی انسان را معین سازد که برای اصل هستی او حد و مرزی قرار داده و او را محدود و متناهی آفریده است زیرا تنها او به مخلوق خویش آگاه است و میتواند آزادی متناسب با کمال را برای او مشخص سازد.)[6] لذا حد آزادی در اسلام مصالح مادی و معنوی فرد و جامعه است که در ضمن احکام دینی بیان شده است. حتی بر فرض این که قانون محدود کننده آزادی باشد. (قانونی اعتبار دارد که مالک هستی و انسانها آن را وضع کرده باشد زیرا حق تشریع و قانون گذاری اصالتاً و اولاً مختص خداوند است، پس آزادی قانونی نیز برگشت به آزادی دینی و مشروع میکند. در نتیجه آزادی باید در چارچوب قوانین الهی اسلامی باشد. نه کمتر و نه بیشتر).[7]
راه گریز و مقابله با تهاجم فرهنگی و سوء استفاده از آزادی
بهترین راه مقابله با تهاجم فرهنگی شناساندن فرهنگ اصیل اسلامی و باورهای دینی به مردم است. اگر مردم با حقایق و زیباییهای فرهنگ غنی دینی خود آشنا شوند هیچ گاه زیر بار فرهنگ منحط غرب نمیروند، خود باوری و شناخت هویت دینی بهترین راه در امان ماندن از ضربات سخت و مهلک این تهاجم است. از آن جا که (القائات فرهنگ غرب دربارة انسان و هویت انسانی از خود بیگانه کردن است، کشتن عواطف انسانی، تقدم سرمایه بر انسان، استثمار انسانها همه در جهت از خود بیگانگی انسانهاست).[8]
تعمیق باورهای دینی و آگاهی به غنای فرهنگ اسلامی بهترین راه مقابله با این تهاجم است مانند واکسیناسیون که عامل پیشگیری از بیماریهاست امّا نقطة آغاز این است که هر کسی از خودش آغاز کند. و به وظایف دینی در حد توان عمل نماید و با مطالعه کتب معتبر با معارف واقعی اسلام آشنا شود و نسبت به اهداف دشمن آگاهی پیدا نماید. بعد در حدّ امکان به ارشاد و هدایت دیگران بپردازد. و ابتدا از نزدیکان خود آغاز نماید، خطر دشمن و توطئه آن را برای افراد باز گو نماید و به ترویج و اشاعة فرهنگ اسلامی در حد توان کمک نماید، یعنی هم رعایت مسئولیت فردی (تقوا) که ضامن سلامت مادی و معنوی فرد است و هم توجه به مسئولیت اجتماعی و نظارت همگانی (امر به معروف و نهی از منکر) و بدانیم که در این راه خداوند کمک کار ماست چرا که (اِنْ تنصروا الله ینصُرکُم وِ یُثَبّتْ اقدامَکُم)[9]؛ کسی که خدا را یاری نماید خداوند او را یاری مینماید و قدمهایش را پا بر جا میدارد.
و بر این اعتقاد استوار باشیم که (و الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهَمُ سُبُلنا)؛[10] آنان که در راه ما تلاش میکنند را به راه خویش هدایت میکنیم.
و از آنجا که خاستگاه فرهنگ اسلامی فطرت انسانی است، و این امتیاز مهمترین برتری فرهنگ اسلامی بر فرهنگ الحادی غرب است آگاهی دادن دیگران نسبت به فرهنگ اسلامی و ترویج و اشاعه فرهنگ اسلامی سبب پذیرش آن است.
البته گذشته از مسئولیت افراد جامعه مسئولین نظام نیز باید زمینههای سوء استفاده از آزادیها را از بین ببرند و برخورد لازم و قاطع را انجام دهند و البته این لازمة سلامت آزادی است و اگر در برخورد با این گونه مسائل کوتاهی کنیم خسارات جبران ناپذیری خواهیم دید.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. عبدالله جوادی آملی، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، مرکز نشر اسراء قم، 1378، از ص 25 تا 47.
2. محمد تقی مصباح یزدی، پرسشها و پاسخها، ج3 و 4، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، قم، 1379، ص 8 تا 58.
3. حمید نگارش، هویت دینی و انقطاع فرهنگی، نمایندگی ولی فقیه در سپاه، 1380.
4. مهدی نوید، فرهنگ و مقاومت فرهنگی، انتشارات فلق، 1374.
5. تهاجم فرهنگی، محمد تقی مصباح یزدی، انتشارات موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. نفوذ و استحاله، تهران، انتشارات معاونت سیاسی نمایندگی ولی فقیه، 1378، ص 27.
[2]. مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، انتشارات صدرا، ص 353.
[3]. فرهنگ و تهاجم فرهنگی، انتشارات سازمان مدارک فرهنگ انقلاب اسلامی، 1375، ص 15.
[4]. جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، قم، مرکز نشر اسراء، 1378، ص 29 30.
[5]. مصباح یزدی، محمد تقی، پرسشها و پاسخها، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1379، ج 4، ص 31.
[6]. جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، قم، مرکز نشر اسراء، 1378، ص 28.
[7]. پرسشها و پاسخها، همان، ج 4، ص 30.
[8]. نگارش، حمید، هویت دینی و انقطاع فرهنگی، نمایندگی ولی فقیه در سپاه، 1380، ص 197.
[9]. محمد/7.
[10]. عنکبوت/69.
- [سایر] چه کنیم که از تهاجم فرهنگی غرب در امان بمانیم؟
- [سایر] با توجه به تهاجم فرهنگی غرب، آینده کشور را چگونه پیشبینی میکنید؟
- [سایر] تهاجم فرهنگی یعنی چه؟
- [سایر] مقصود از تهاجم فرهنگی چیست; آیا می توان فعالیت های فرهنگی را مانند فعالیت های نظامی، تهاجم نامید؟
- [سایر] مقصود از تهاجم فرهنگی چیست؛ آیا می توان فعالیت های فرهنگی را مانند فعالیت های نظامی، تهاجم نامید؟
- [سایر] ابزار و روشهای تهاجم فرهنگی چیست؟
- [سایر] راههای مبارزه با تهاجم فرهنگی چیست؟
- [سایر] منظور از تهاجم فرهنگی چیست؟
- [آیت الله خامنه ای] امروزه وارد کردن لباسهای خارجی و خرید و فروش و استفاده از آنها در داخل شهرها متداول شده است، با توجه به افزایش تهاجم فرهنگی غرب به انقلاب اسلامی، این کار چه حکمی دارد؟
- [سایر] آیا تبلیغ فرهنگ و ارزش های قومی تهاجم فرهنگی است یا تبادل فرهنگی؟
- [آیت الله اردبیلی] با توجّه به این که علم پزشکی از جهت تشخیص بیماریهای گوناگون و شناخت داروهای متفاوت و راههای معالجه بسیار وسیع است، هر پزشکی فقط در محدوده شناخت و اطّلاعات خود میتواند طبابت کند و در هر موردی که بیماری یا داروی آن را نتواند تشخیص دهد، نباید دخالت کند و اگر معالجه نماید و بیمار دچار عوارض ناگواری شود، ضامن میباشد، زیرا پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرموده: (هر کس طبابت کند و عالم به علم طب نباشد، ضامن است.)(1)
- [آیت الله مظاهری] محدوده خاصی که برای شهر، ده، مزرعه، چاه، قنات، درخت و مانند آنها برای استفاده اهل و صاحبان آنها قرار داده میشود حریم آن میباشد و کسی بدون اجازه آنان نمیتواند در آن تصرّف نماید و حریم هر چیزی حدّ معیّنی است که با چیزهای دیگر فرق دارد و آن مقداری است که باعث ضرر نشود مثلاً حریم چاه یا قنات حدّی است که کندن چاه یا قنات دیگرموجب ضرر به آنها نگردد.