در ابتدا باید به نکاتی توجّه داشت: 1. زنانی که در جمهوری اسلامی دارای حجاب هستند، اکثریت زنانی هستند که بر اساس اعتقادات خود با حجاب هستند، نه به جهت اجبار از سوی جمهوری اسلامی، البتّه برخی نیز به خاطر قوانین جمهوری اسلامی از ظاهر شدن به صورت بیحجاب منع میشوند ولی باید گفت که دینی بودن و مسلمان بودن جامعة ایرانی است که موجب گردیده تا اکثریت زنان در کشور جمهوری اسلامی با انتخاب و اختیار خود حجاب را بپذیرند، البتّه زنان مسلمان ایرانی همان گونه که رهبر انقلاب فرمودهاند؛ به فلسفه حجاب آشنا هستند و میدانند که عفت زن مهمترین عنصر برای شخصیت زن است و عفت در زن وسیلهای است برای تعالی شخصیت زن و برای تکریم زن در چشم دیگران و حتی در چشم خود مردان شهوتران و بیبندوبار، عفت زن مایة احترام است و این مسئله حجاب و محرم و نامحرم و نگاه کردن و نگاه نکردن، همة اینها به خاطر آن است که این قضیه عفاف سالم نگه داشته شود.[1] 2. برخلاف آنچه در نکتة اوّل گفتیم اکثر کسانی که در زمان رضاخان بیحجاب شدند به جهت اجبار حکومت پهلوی و با زور و تهدید بود نه انتخاب آزادانه زنان ایرانی، که ما لازم می دانیم گوشههایی از تاریخ دوره رضاخان در باب حجاب را به عنوان شاهد متذکر شویم: الف) یکی از استعمارگران انگلیسی میگوید: (در مسئلة بیحجابی زنان باید کوشش فوقالعاده ای به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بیحجابی و رها کردن چادر، مشتاق شوند...)[2] و رضاخان در ایران مجری این طرح بود که یکی از نمونههای برخوردهای خشونتآمیز رضاخان، کشتار مردم در قضیه گوهرشاد است. به گزارش و اسناد تاریخی (در مشهد صبح روز جمعه 10 ربیع الاول سال 1354 قمری مصادف با 20 تیر 1314 مردم را متفرق ساختند و 100 نفر کشته و زخمی شدند. شنبه 11 ربیع الاول مردم در مسجد با چماق و بیل و داس برای دفاع جمع شدند، زنان وسط مسجد گوهرشاد چادر زده و حاضر بودند مسلسلهای سنگین بالای مسجد و عدّهای مزدور داخل مسجد بودند در نیمههای شب حمله آغاز شد 2 الی 5 هزار نفر را کشتند و 500 نفر را دستگیر کردند، گویند 56 کامیون جنازه را بردند، این تظاهرات و... اعتراض به کشف حجاب بود.[3] همچنین (در تبریز زمانی که مردم دعوت مجاهدان را قبول کرده و مغازه های خود را بستند پس از چند روز دولتیان مردم را مرعوب نموده و عرصه را بر آنان تنگ نموده بودند.)[4] 3. در سال 1313 شمسی به آموزش و پرورش ابلاغ شد که معلمان و دانشآموزان لازم است بدون حجاب در مدرسه حاضر شوند و روز 17 دی ماه 1314 قانون اجباری کشف حجاب به سرتاسر کشور ابلاغ شد و از آن پس زنان از حضور درخیابانها و معابر عمومی و مجالس، از حفظ حجاب منع شدند، از آن پس به تمامی صاحب منصبان شهرها و شهرستانها، وکلا، معلمین و افراد شاغل در ادارات تکلیف شد که با همسران بدون حجاب در مجالس شرکت کنند و آنان که حاضر نشدند، مورد تعقیب قرار گرفته از کار برکنار شدند. عدّهای از زنان مسلمان با پوشیدن پالتو و مانتو و سر کردن چارقد و شال گردن یا استفاده از کلاههای بزرگ، سعی کردند حجابهای خود را حفظ کنند که در نهایت دولت در خردادماه 1315 با صدور بخشنامهای استفاده از چادر را ممنوع اعلام کرد. پاسبانها و مأموران دولتی هر زن محجبهای را در کوچه و خیابان میدیدند به تعقیب وی میپرداختند و گاه تا داخل خانهها میرفتند تا چادر و روسری را از سر زنان بکشند.[5] با توجّه به دو نکته ای که گذشت، اینک تفاوتهای منع بیحجابی در جمهوری اسلامی و اجبار و الزام زنان به بی حجابی در حکومت رضاخان را متذکر میشویم: 1. الزام در جامعه باید بر اساس قانون باشد و مبنای قانون نیز یا پذیرش مردم است (بر اساس مکاتب لیبرالی غرب) و یا بر مبنای اراده الهی است (بر اساس اسلام)[6] و تردیدی نیست که الزام رضاخان بر اساس پذیرش مردمی نبود بلکه همان گونه که گذشت با ارعاب و تهدید و کشتار مردم همراه بود برخلاف قانون جمهوری اسلامی ایران و از جمله لزوم حجاب در جامعه که بر اساس پذیرش مردم است و این یکی از تفاوتهای منع بیحجابی در جمهوری اسلامی با الزام به بی حجابی زنان در حکومت رضاخان است، البتّه شکی نیست که قوانین جمهوری اسلامی علاوه بر پذیرش مردمی دارای مبنای صحیح عقلانی و دینی نیز میباشد و لذا مطابق با قانون الهی نیز هست، از باب نمونه، منع بیحجابی به جهت مصونیت جامعه از آلودگیهای اخلاقی و تحقق عفت عمومی است برخلاف اجبار رضاخان که بر اساس زور و استبداد بود نه منطق و استدلال. 2. در حکومت اسلامی آنچه در دایره خصوصی و شخصی فرد رخ میدهد مورد منع حکومتی قرار نگرفته است هر چند ممکن است منع شرعی داشته باشد امّا آنچه که از حوزة شخصی فراتر رود و احیاناً با سرنوشت انسانها گره میخورد اگر بر مبنای صحیح عقلانی و مصالح جامعه نباشد از آن جلوگیری به عمل میآید و این به جهت مصون ماندن جامعه از کجیها و آلودگیها و همینطور برای رشد و تعالی انسانهاست. البتّه این برخورد اسلام کاملاً عقلی و منطقی است و شاهد بر آن، رفتار و تلقی سایر جوامع و حتی جوامع غربی است که از باب نمونه، جوامع غربی آزادیهای فردی را به میزانی مشروع میدانند که مایه سلب آزادی دیگران نشود و به مصالح جامعه لطمه وارد نسازد. تفاوت اساسی میان بینش اسلام و غرب در این زمینه آن است که در اسلام رعایت حریم انسانیت نیز ضروری و جزو مصالح فرد و جامعه است و آنچه انسانیت را مورد تهدید قرار دهد از دیدگاه اسلام مشروع نیست و از اینرو دارای مجازاتهایی میباشد، مانند اشاعة فحشا و منکرات در جامعه. 3. تفاوت دیگر که میان الزام به بیحجابی و قانون حجاب وجود دارد اینکه؛ زنی که بدون رضایت خود با حجاب است تنها سلب آزادی او شده است و مصالح و آزادی دیگران که خواستار حجاب هستند، تأمین شده است در حالی که زنی که با حجاب است تنها خود را مقید نموده است و محدودیتی برای دیگران ایجاد نکرده است و در اسلام از آن رو که مصلحت جمع بر مصلحت فرد مقدم است (البتّه در صورتی که مصلحت جمع، مصلحتی عقلانی و منطقی باشد) از بیحجابی در جامعه ممنوعیت به عمل آمده است و از این رو الزام و اجبار رضاخان الزامی برخلاف آزادی و مصالح جمع بود در حالی که قانون حجاب در جمهوری اسلامی، در راستای آزادی و مصالح جامعه میباشد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. حجاب از دیدگاه قرآن و سنّت، فتحیه فتاحیزاده، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم، چاپ اوّل، 1373، فصل نهم. 2. پرسش ها و پاسخ ها اثر استاد مصباح یزدی، ج5، انتشارات موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . زیبایینژاد، محمد رضا و سبحانی، محمد تقی، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، قم، انتشارات دارالثقلین چاپ اوّل، 1379 ش، ج1، ص 208. [2] . واحد، سینا، قرة العین (درآمدی بر تاریخ بیحجابی در ایران)، مؤسسة تحقیقاتی و انتشاراتی نور، 1363 ش، ص 40. [3] . واحد، سینا، قیام گوهرشاد، ص 45 به نقل از فتاحی زاده، فتحیه، حجاب از دیدگاه قرآن و سنّت، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1373 ش، ص181. [4] . طاهرزاده، کریم، قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت، ص 80، به نقل از فتاحی زاده، ص 182. [5] . درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، ص 161 158. [6] . فلسفه حقوق، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) ، چاپ دوّم، 1377، ص 76.
اجبار زنان به حجاب در جمهوری اسلامی با اجبار زنان به بیحجابی در حکومت رضاخان چه تفاوتی دارد؟
در ابتدا باید به نکاتی توجّه داشت:
1. زنانی که در جمهوری اسلامی دارای حجاب هستند، اکثریت زنانی هستند که بر اساس اعتقادات خود با حجاب هستند، نه به جهت اجبار از سوی جمهوری اسلامی، البتّه برخی نیز به خاطر قوانین جمهوری اسلامی از ظاهر شدن به صورت بیحجاب منع میشوند ولی باید گفت که دینی بودن و مسلمان بودن جامعة ایرانی است که موجب گردیده تا اکثریت زنان در کشور جمهوری اسلامی با انتخاب و اختیار خود حجاب را بپذیرند، البتّه زنان مسلمان ایرانی همان گونه که رهبر انقلاب فرمودهاند؛ به فلسفه حجاب آشنا هستند و میدانند که عفت زن مهمترین عنصر برای شخصیت زن است و عفت در زن وسیلهای است برای تعالی شخصیت زن و برای تکریم زن در چشم دیگران و حتی در چشم خود مردان شهوتران و بیبندوبار، عفت زن مایة احترام است و این مسئله حجاب و محرم و نامحرم و نگاه کردن و نگاه نکردن، همة اینها به خاطر آن است که این قضیه عفاف سالم نگه داشته شود.[1]
2. برخلاف آنچه در نکتة اوّل گفتیم اکثر کسانی که در زمان رضاخان بیحجاب شدند به جهت اجبار حکومت پهلوی و با زور و تهدید بود نه انتخاب آزادانه زنان ایرانی، که ما لازم می دانیم گوشههایی از تاریخ دوره رضاخان در باب حجاب را به عنوان شاهد متذکر شویم:
الف) یکی از استعمارگران انگلیسی میگوید: (در مسئلة بیحجابی زنان باید کوشش فوقالعاده ای به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بیحجابی و رها کردن چادر، مشتاق شوند...)[2] و رضاخان در ایران مجری این طرح بود که یکی از نمونههای برخوردهای خشونتآمیز رضاخان، کشتار مردم در قضیه گوهرشاد است. به گزارش و اسناد تاریخی (در مشهد صبح روز جمعه 10 ربیع الاول سال 1354 قمری مصادف با 20 تیر 1314 مردم را متفرق ساختند و 100 نفر کشته و زخمی شدند. شنبه 11 ربیع الاول مردم در مسجد با چماق و بیل و داس برای دفاع جمع شدند، زنان وسط مسجد گوهرشاد چادر زده و حاضر بودند مسلسلهای سنگین بالای مسجد و عدّهای مزدور داخل مسجد بودند در نیمههای شب حمله آغاز شد 2 الی 5 هزار نفر را کشتند و 500 نفر را دستگیر کردند، گویند 56 کامیون جنازه را بردند، این تظاهرات و... اعتراض به کشف حجاب بود.[3] همچنین (در تبریز زمانی که مردم دعوت مجاهدان را قبول کرده و مغازه های خود را بستند پس از چند روز دولتیان مردم را مرعوب نموده و عرصه را بر آنان تنگ نموده بودند.)[4]
3. در سال 1313 شمسی به آموزش و پرورش ابلاغ شد که معلمان و دانشآموزان لازم است بدون حجاب در مدرسه حاضر شوند و روز 17 دی ماه 1314 قانون اجباری کشف حجاب به سرتاسر کشور ابلاغ شد و از آن پس زنان از حضور درخیابانها و معابر عمومی و مجالس، از حفظ حجاب منع شدند، از آن پس به تمامی صاحب منصبان شهرها و شهرستانها، وکلا، معلمین و افراد شاغل در ادارات تکلیف شد که با همسران بدون حجاب در مجالس شرکت کنند و آنان که حاضر نشدند، مورد تعقیب قرار گرفته از کار برکنار شدند. عدّهای از زنان مسلمان با پوشیدن پالتو و مانتو و سر کردن چارقد و شال گردن یا استفاده از کلاههای بزرگ، سعی کردند حجابهای خود را حفظ کنند که در نهایت دولت در خردادماه 1315 با صدور بخشنامهای استفاده از چادر را ممنوع اعلام کرد.
پاسبانها و مأموران دولتی هر زن محجبهای را در کوچه و خیابان میدیدند به تعقیب وی میپرداختند و گاه تا داخل خانهها میرفتند تا چادر و روسری را از سر زنان بکشند.[5]
با توجّه به دو نکته ای که گذشت، اینک تفاوتهای منع بیحجابی در جمهوری اسلامی و اجبار و الزام زنان به بی حجابی در حکومت رضاخان را متذکر میشویم:
1. الزام در جامعه باید بر اساس قانون باشد و مبنای قانون نیز یا پذیرش مردم است (بر اساس مکاتب لیبرالی غرب) و یا بر مبنای اراده الهی است (بر اساس اسلام)[6] و تردیدی نیست که الزام رضاخان بر اساس پذیرش مردمی نبود بلکه همان گونه که گذشت با ارعاب و تهدید و کشتار مردم همراه بود برخلاف قانون جمهوری اسلامی ایران و از جمله لزوم حجاب در جامعه که بر اساس پذیرش مردم است و این یکی از تفاوتهای منع بیحجابی در جمهوری اسلامی با الزام به بی حجابی زنان در حکومت رضاخان است، البتّه شکی نیست که قوانین جمهوری اسلامی علاوه بر پذیرش مردمی دارای مبنای صحیح عقلانی و دینی نیز میباشد و لذا مطابق با قانون الهی نیز هست، از باب نمونه، منع بیحجابی به جهت مصونیت جامعه از آلودگیهای اخلاقی و تحقق عفت عمومی است برخلاف اجبار رضاخان که بر اساس زور و استبداد بود نه منطق و استدلال.
2. در حکومت اسلامی آنچه در دایره خصوصی و شخصی فرد رخ میدهد مورد منع حکومتی قرار نگرفته است هر چند ممکن است منع شرعی داشته باشد امّا آنچه که از حوزة شخصی فراتر رود و احیاناً با سرنوشت انسانها گره میخورد اگر بر مبنای صحیح عقلانی و مصالح جامعه نباشد از آن جلوگیری به عمل میآید و این به جهت مصون ماندن جامعه از کجیها و آلودگیها و همینطور برای رشد و تعالی انسانهاست.
البتّه این برخورد اسلام کاملاً عقلی و منطقی است و شاهد بر آن، رفتار و تلقی سایر جوامع و حتی جوامع غربی است که از باب نمونه، جوامع غربی آزادیهای فردی را به میزانی مشروع میدانند که مایه سلب آزادی دیگران نشود و به مصالح جامعه لطمه وارد نسازد. تفاوت اساسی میان بینش اسلام و غرب در این زمینه آن است که در اسلام رعایت حریم انسانیت نیز ضروری و جزو مصالح فرد و جامعه است و آنچه انسانیت را مورد تهدید قرار دهد از دیدگاه اسلام مشروع نیست و از اینرو دارای مجازاتهایی میباشد، مانند اشاعة فحشا و منکرات در جامعه.
3. تفاوت دیگر که میان الزام به بیحجابی و قانون حجاب وجود دارد اینکه؛ زنی که بدون رضایت خود با حجاب است تنها سلب آزادی او شده است و مصالح و آزادی دیگران که خواستار حجاب هستند، تأمین شده است در حالی که زنی که با حجاب است تنها خود را مقید نموده است و محدودیتی برای دیگران ایجاد نکرده است و در اسلام از آن رو که مصلحت جمع بر مصلحت فرد مقدم است (البتّه در صورتی که مصلحت جمع، مصلحتی عقلانی و منطقی باشد) از بیحجابی در جامعه ممنوعیت به عمل آمده است و از این رو الزام و اجبار رضاخان الزامی برخلاف آزادی و مصالح جمع بود در حالی که قانون حجاب در جمهوری اسلامی، در راستای آزادی و مصالح جامعه میباشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. حجاب از دیدگاه قرآن و سنّت، فتحیه فتاحیزاده، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم، چاپ اوّل، 1373، فصل نهم.
2. پرسش ها و پاسخ ها اثر استاد مصباح یزدی، ج5، انتشارات موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . زیبایینژاد، محمد رضا و سبحانی، محمد تقی، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، قم، انتشارات دارالثقلین چاپ اوّل، 1379 ش، ج1، ص 208.
[2] . واحد، سینا، قرة العین (درآمدی بر تاریخ بیحجابی در ایران)، مؤسسة تحقیقاتی و انتشاراتی نور، 1363 ش، ص 40.
[3] . واحد، سینا، قیام گوهرشاد، ص 45 به نقل از فتاحی زاده، فتحیه، حجاب از دیدگاه قرآن و سنّت، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1373 ش، ص181.
[4] . طاهرزاده، کریم، قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت، ص 80، به نقل از فتاحی زاده، ص 182.
[5] . درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، ص 161 158.
[6] . فلسفه حقوق، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) ، چاپ دوّم، 1377، ص 76.
- [سایر] اجبار زنان به حجاب در جمهوری اسلامی با اجبار زنان به بیحجابی در حکومت رضاخان چه تفاوتی دارد؟
- [سایر] اجبار زنان به حجاب در جمهوری اسلامی با اجبار زنان به بیحجابی در حکومت رضاخان چه تفاوتی دارد؟
- [سایر] معنی حکومت اسلامی چیست؟ و چه تفاوتی با جمهوری اسلامی دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا حجاب در زمان پیغمبر (ص) اجباری بوده؟ مثل حکومت جمهوری اسلامی
- [سایر] شبهه : با توجه به ریشههای فطری حجاب و پوشش، منشأ بعضی حرکتهای بد حجابی و بیحجابی در تاریخ کشورهای اسلامی چیست؟
- [سایر] حکومت فعلی ایران- جمهوری اسلامی- چه برتری هایی نسبت به حکومت شاه دارد؟
- [سایر] فلسفه حجاب چیست؟ در اسلام می گویند که زن و مرد یکسان آفریده شده اند پس چرا اسلام فقط زنان را محدود می کند؟ اگر بین زن و مرد تفاوتی نباشد پس مردها هم باید حجاب داشته باشند.
- [سایر] انگیزه برپایی حکومت اسلامی یا جمهوری اسلامی از چه هنگام در امام خمینی ایجاد شد؟
- [سایر] نقش زنان در پیروزی انقلاب اسلامی را از دیدگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بیان کنید.
- [سایر] چرا حکومت حضرت علی(ع) بسیار کوتاه بود در حالی که حکومت جمهوری اسلامی ایران دوام بسیاری داشته است؟
- [آیت الله مظاهری] زمینهایی که در اصل آباد بوده مانند جنگلها و نیزارها ملک حکومت اسلامی است و هر کس در آن تصرّف و اصلاح نماید مالک میشود مگر آنکه حکومت اسلامی منع نماید.
- [آیت الله مظاهری] علفها و بوتههای بیابان و ماهیهای دریاها و رودخانهها و پرندگان هوا و حیوانات صحرا و مانند اینها ملک حکومت اسلامی است ولی اگر کسی آنها را تصرّف کند مالک میشود مگر اینکه حکومت اسلامی جلوگیری نماید.
- [آیت الله مظاهری] آنچه که در زمینهای موات باشد مانند بوته و درخت و سنگ و معدن و غیره، مانند خود زمین ملک حکومت اسلامی است ولی اگر کسی در آنها تصرّف کند مالک میشود مگر آنکه حکومت اسلامی ممانعت نماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر حکومت اسلامی معدنی را استخراج کند خمس به آن تعلق نمی گیرد.
- [آیت الله سبحانی] اگر حکومت اسلامی معدنی را استخراج کند، خمس به آن تعلق نمی گیرد. 3 گنج
- [آیت الله مظاهری] در صورت تشکیل حکومت اسلامی قاضی باید از طرف حاکم وقت منصوب باشد و اگر منصوب نباشد نباید قضاوت نماید.
- [آیت الله مظاهری] حکومت اسلامی در تعزیرات چنانکه میتواند تأدیب کند، میتواند جریمه مالی یا زندان یا تبعید و مانند اینها بنماید.
- [آیت الله مظاهری] زمینهایی که صاحب معیّنی ندارد و آثاری از آبادی در آن نیست چه در اصل بایر باشد مانند بیابانها و کوهها و درّهها و چه بعد از آباد شدن بایر شده باشد مثل زمینهایی که صاحبان آنها از آن اعراض کرده باشند ملک حکومت اسلامی است ولی اگر کسی آن را آباد کند مالک میشود مگر در صورتی که حکومت اسلامی ممانعت نماید.
- [آیت الله مظاهری] همه آبها چه زیرزمینی باشد یا روی زمین مانند دریاها و رودخانهها و نهرها و برکهها و چشمههایی که مالک معیّن ندارند ملک حکومت اسلامی است و هر کس در آنها تصرّف کند مالک میشود ولی حکومت اسلامی میتواند از آن جلوگیری نماید.
- [آیت الله مظاهری] اگر محتکر رفع ید از کار زشت خود نکرد، حکومت اسلامی اوّلًا اخطار و امر به فروش آن جنس میکند، و اگر به کارش ادامه داد، حکومت اسلامی آن جنس را به قیمت متعارف میفروشد و پول آن را به محتکر میدهد.