ضرورت روحانیت در اسلام سؤال درباره ضرورت و فلسفه وجودی قشری به نام (روحانیت) مانند سؤال درباره قشرهایی همچون پزشکان، مهندسان و دیگر اقشار جامعه است. بیان این نکته به توضیحی چند نیازمند است: یکم. امروزه (دین) مسئله‌ای پیچیده و بغرنج است چه از نظر اعتقادات و جهان‌بینی و چه از نظر احکام فقهی و چه از بعد اخلاق و مسائل اجتماعی. بنابراین، از چند جهت وجود روحانیت ضرورت پیدا می‌کند: 1. قرآن به عنوان اساس اسلام، به تفسیر و بیان مطالب نیازمند است. تفسیر قرآن در درجه اول بر عهده شخص رسول خدا بود.(1) بعد از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تفسیر قرآن بر عهده جانشینان آن حضرت امامان دوازده‌گانه قرار گرفت و در زمان غیبت نیز بر عهدة علما و دانشمندان راستین است که در حقیقت، پیروان انبیا و جانشینان آنان هستند. 2. منبع دیگر در معارف اسلامی، احادیث و سنّت‌هایی است که از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه هدی (علیهم السلام) به یادگار مانده و نیازمند بیان و تفسیر است. 3. تطبیق احکام و موضوعات، با منابع فقهی، نیاز به اجتهاد و تلاش دانشمندان متخصص این فن دارد. دوم. بیان و ابلاغ مسائل نیز به افراد آگاه و متخصص این فن نیاز دارد تا به درستی مردم را با معارف دین آشنا سازند. طبیعی است که حرفه و فن تبلیغ، کار هر کسی نیست و هنر ویژه خود را می‌طلبد. سوم. در بعد رهبری عملی نیز باید افراد شاخص و لایقی باشند که عملًا در جامعه به اجرای دین بپردازند و با رفتار خویش، دیگران را به سوی اسلام و اهداف قرآن فراخوانند. چهارم. گه‌گاه افرادی پیدا می‌شوند و نظرهایی ابراز می‌کنند که از حقیقت دین به دور است و اگر جلوی این انحراف گرفته نشود، چه بسا شکاف عمیقی در دین ایجاد گردد و همین امر، موجب فرقه گرایی و هرج و مرج شود. باید چهره‌های راستین و صاحب نظر در حقایق دینی، وجود داشته باشند تا دین و مکتب را از انحرافات برهانند و وحدت امت و کیان جامعه اسلامی را در این بعد، صیانت بخشند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: (یَحملُ هذا الدین فی کلّ قرنٍ عدول یَنفَوْنَ عنه تأویلَ المبطلین و تحریفَ الغالین وانتحالَ الجاهلین) (پیوسته این دین را در هر قرن و زمانی، افرادی امین و شایسته حافظ و نگاهبان هستند و جلوی تأویلات اهل باطل، و تحریف افراد غلو کننده و تندرو، و نسبت‌های ناروای افراد جاهل را می‌گیرند).(2) پنجم. هر چه زمان به پیش می‌رود، فکر زاینده و خلّاق بشر به مسائل جدیدی دست می‌یازد و شبهات و سؤال‌هایی درباره معارف دینی پیش می‌آید. بنابراین، باید افراد آگاه و خبره‌ای باشند که به شبهات خودی و بیگانه پاسخ دهند و ابهام زدایی کنند. شش. با پیشرفت زمان، موضوعات متنوع و جدیدی نیز پیش می‌آید که در گذشته مطرح نبوده است (مثل چگونگی خواندن نماز و گرفتن روزه در ایستگاه‌های فضایی). در چنین شرایطی، باید محققان و دانشمندان دینی به استنباط احکام بپردازند و جواب‌گوی نیازها باشند. هفتم. ادیان راستین، همیشه چونان سدی مستحکم در برابر مطامع و منافع سردمداران بشری بوده‌اند. دین، همیشه حامی مستضعفان بوده و با ستم و اجحاف سر ستیز داشته است. شاهد بارز آن در قرن اخیر، لغو قرارداد رویتر (انحصار تنباکو) درپی فتوای میرزای شیرازی (رحمت الله علیه) است. طبیعی است که زمامداران خودکامه، از این سدی که در برابر خویش احساس می‌کنند، دل خوشی ندارند و همیشه در صدد شکستن و ویرانی آن برآمده‌اند. از این رو، با دسیسه‌های مختلف، برای پیکار با دین تلاش می‌کنند و با استهزا و تهمت و تحریف حقایق و جا زدن افراد شیّاد به نام روحانی و رهبران دینی، به خواسته‌های خود جامه عمل می‌پوشانند. چه کسی باید با همه وجود و تمام وقت، در برابر چنین توطئه‌های گسترده بایستد و از موجودیت دین پاسداری کند؟ قرآن می‌فرماید: ( لَوْ لا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللّهِ کَثیرًا) (اگر نبود این سنت خداوندی که پیوسته جلوی افراد متجاوز به حریم دین و مقدسات، توسط افراد شجاع و پاکباخته گرفته شود، هر معبدی اعم از کلیسا و کنیسه و مسجد ویران می‌گشت و اثری از آنها باقی نمی‌ماند).(3) بنابراین، فلسفه وجود روحانیت، در سه بعد علمی، رفتاری و سیاسی خلاصه می‌شود. در بعد علمی، این موارد را باید در نظر داشت: 1. استنباط احکام به طور کلی 2. ابلاغ و تبلیغ معارف دینی به مردم 3. تفسیر و تبیین حقایق و معضلات دین 4. استنباط احکام درباره موضوعات جدید 5. شبهه زدایی و جواب‌گویی به پرسش‌ها. در بعد رفتاری نیز روحانیان، باید شاخص و الگوی جامعه باشند تا علاوه بر بیان، با رفتار خود نیز حقایق دینی را عینیت و تجسّم ببخشند. در بعد سیاسی نیز در برابر خودکامگی سردمداران سیاسی جامعه بایستند و از انهدام و ویرانی دین جلوگیری کنند. این امر در سایه اقتدار ولایت و مرجعیت و با حمایت مردم تاکنون امکان‌پذیر بوده و شاهد بسیار بارز آن، همین انقلاب اسلامی ایران است. پینوشتها:‌ (1) نحل، آیه 44 (2) وسائل الشیعه، ج 27، ص 051 (3) حج، آیه 40
ضرورت روحانیت در اسلام
سؤال درباره ضرورت و فلسفه وجودی قشری به نام (روحانیت) مانند سؤال درباره قشرهایی همچون پزشکان، مهندسان و دیگر اقشار جامعه است. بیان این نکته به توضیحی چند نیازمند است:
یکم. امروزه (دین) مسئلهای پیچیده و بغرنج است چه از نظر اعتقادات و جهانبینی و چه از نظر احکام فقهی و چه از بعد اخلاق و مسائل اجتماعی. بنابراین، از چند جهت وجود روحانیت ضرورت پیدا میکند:
1. قرآن به عنوان اساس اسلام، به تفسیر و بیان مطالب نیازمند است. تفسیر قرآن در درجه اول بر عهده شخص رسول خدا بود.(1) بعد از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تفسیر قرآن بر عهده جانشینان آن حضرت امامان دوازدهگانه قرار گرفت و در زمان غیبت نیز بر عهدة علما و دانشمندان راستین است که در حقیقت، پیروان انبیا و جانشینان آنان هستند.
2. منبع دیگر در معارف اسلامی، احادیث و سنّتهایی است که از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه هدی (علیهم السلام) به یادگار مانده و نیازمند بیان و تفسیر است.
3. تطبیق احکام و موضوعات، با منابع فقهی، نیاز به اجتهاد و تلاش دانشمندان متخصص این فن دارد.
دوم. بیان و ابلاغ مسائل نیز به افراد آگاه و متخصص این فن نیاز دارد تا به درستی مردم را با معارف دین آشنا سازند. طبیعی است که حرفه و فن تبلیغ، کار هر کسی نیست و هنر ویژه خود را میطلبد.
سوم. در بعد رهبری عملی نیز باید افراد شاخص و لایقی باشند که عملًا در جامعه به اجرای دین بپردازند و با رفتار خویش، دیگران را به سوی اسلام و اهداف قرآن فراخوانند.
چهارم. گهگاه افرادی پیدا میشوند و نظرهایی ابراز میکنند که از حقیقت دین به دور است و اگر جلوی این انحراف گرفته نشود، چه بسا شکاف عمیقی در دین ایجاد گردد و همین امر، موجب فرقه گرایی و هرج و مرج شود. باید چهرههای راستین و صاحب نظر در حقایق دینی، وجود داشته باشند تا دین و مکتب را از انحرافات برهانند و وحدت امت و کیان جامعه اسلامی را در این بعد، صیانت بخشند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: (یَحملُ هذا الدین فی کلّ قرنٍ عدول یَنفَوْنَ عنه تأویلَ المبطلین و تحریفَ الغالین وانتحالَ الجاهلین) (پیوسته این دین را در هر قرن و زمانی، افرادی امین و شایسته حافظ و نگاهبان هستند و جلوی تأویلات اهل باطل، و تحریف افراد غلو کننده و تندرو، و نسبتهای ناروای افراد جاهل را میگیرند).(2)
پنجم. هر چه زمان به پیش میرود، فکر زاینده و خلّاق بشر به مسائل جدیدی دست مییازد و شبهات و سؤالهایی درباره معارف دینی پیش میآید. بنابراین، باید افراد آگاه و خبرهای باشند که به شبهات خودی و بیگانه پاسخ دهند و ابهام زدایی کنند.
شش. با پیشرفت زمان، موضوعات متنوع و جدیدی نیز پیش میآید که در گذشته مطرح نبوده است (مثل چگونگی خواندن نماز و گرفتن روزه در ایستگاههای فضایی). در چنین شرایطی، باید محققان و دانشمندان دینی به استنباط احکام بپردازند و جوابگوی نیازها باشند.
هفتم. ادیان راستین، همیشه چونان سدی مستحکم در برابر مطامع و منافع سردمداران بشری بودهاند. دین، همیشه حامی مستضعفان بوده و با ستم و اجحاف سر ستیز داشته است. شاهد بارز آن در قرن اخیر، لغو قرارداد رویتر (انحصار تنباکو) درپی فتوای میرزای شیرازی (رحمت الله علیه) است. طبیعی است که زمامداران خودکامه، از این سدی که در برابر خویش احساس میکنند، دل خوشی ندارند و همیشه در صدد شکستن و ویرانی آن برآمدهاند. از این رو، با دسیسههای مختلف، برای پیکار با دین تلاش میکنند و با استهزا و تهمت و تحریف حقایق و جا زدن افراد شیّاد به نام روحانی و رهبران دینی، به خواستههای خود جامه عمل میپوشانند.
چه کسی باید با همه وجود و تمام وقت، در برابر چنین توطئههای گسترده بایستد و از موجودیت دین پاسداری کند؟ قرآن میفرماید: ( لَوْ لا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللّهِ کَثیرًا) (اگر نبود این سنت خداوندی که پیوسته جلوی افراد متجاوز به حریم دین و مقدسات، توسط افراد شجاع و پاکباخته گرفته شود، هر معبدی اعم از کلیسا و کنیسه و مسجد ویران میگشت و اثری از آنها باقی نمیماند).(3)
بنابراین، فلسفه وجود روحانیت، در سه بعد علمی، رفتاری و سیاسی خلاصه میشود. در بعد علمی، این موارد را باید در نظر داشت: 1. استنباط احکام به طور کلی 2. ابلاغ و تبلیغ معارف دینی به مردم 3. تفسیر و تبیین حقایق
و معضلات دین 4. استنباط احکام درباره موضوعات جدید 5. شبهه زدایی و جوابگویی به پرسشها.
در بعد رفتاری نیز روحانیان، باید شاخص و الگوی جامعه باشند تا علاوه بر بیان، با رفتار خود نیز حقایق دینی را عینیت و تجسّم ببخشند. در بعد سیاسی نیز در برابر خودکامگی سردمداران سیاسی جامعه بایستند و از انهدام و ویرانی دین جلوگیری کنند. این امر در سایه اقتدار ولایت و مرجعیت و با حمایت مردم تاکنون امکانپذیر بوده و شاهد بسیار بارز آن، همین انقلاب اسلامی ایران است.
پینوشتها:
(1) نحل، آیه 44
(2) وسائل الشیعه، ج 27، ص 051
(3) حج، آیه 40
- [سایر] فلسفه لباس روحانیت چیست و از چه زمانی مرسوم شده است؟
- [سایر] فلسفه روزه در اسلام چیست؟
- [سایر] معنی تکوین در فلسفه اسلامی و در دین اسلام چیست؟
- [سایر] فلسفه وجودی ورزش از نظر اسلام چیست؟
- [سایر] فلسفه برده داری خصوصا در اسلام چیست؟
- [سایر] فلسفه تعدد زوجات در اسلام چیست؟
- [سایر] فلسفه قصاص از دیدگاه اسلام و قرآن چیست؟
- [سایر] فلسفه قصاص از دیدگاه اسلام و قرآن چیست؟
- [سایر] فلسفه حرمت استمناء در اسلام چیست؟ آیا آیه و حدیثی در این زمینه وجود دارد؟
- [سایر] باسلام-بنده می خواستم دربعضی رشته های حوزه مثل فلسفه اسلامی ،تاریخ اسلام ،منطق و...تحصیل کنم چون این رشته ها دردانشگاه تدریس نمیشود یااگرتدریس شود باحوزه متفاوت است. میخواستم ببینم بهترین راه برایم چیست (خصوصا در رشته فلسفه).
- [آیت الله شبیری زنجانی] ماهی مردهای که معلوم نیست آن را زنده از آب گرفتهاند یا مرده، چنانچه از ممالک غیر اسلامی آورده باشند حرام است و اگر از بازار مسلمانان یا سرزمین اسلامی تهیّه شده یا از این جاها به ممالک غیر اسلامی منتقل شده باشد اشکال ندارد، چنانچه در مسأله 95 و 96 گذشت، ولی اگر انسان بداند که ماهی از ممالک غیر اسلامی بدون تحقیق وارد بازار مسلمانان یا سرزمین اسلامی شده، حرام میباشد.
- [آیت الله علوی گرگانی] جائز است بدن مرده کافر را تشریح کردن بتمام انواع تشریح وهمینطور است اگر مردهای اسلام او مشکوک باشد وفرق نمیکند که تشریح بدن کافر یا مشکوک الاسلام در بلاد اسلامی بوده باشد یا غیر اسلامی.
- [آیت الله خوئی] جایز است بدن مرد کافر را تشریح کردن به تمام انواع تشریح و همین طور است اگر مردهای اسلام او مشکوک باشد و فرق نمیکند تشریح بدن کافر یا مشکوک الاسلام در بلاد اسلامی بوده باشد یا غیر اسلامی.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی که در جامعه اسلامی زندگی می کند و از اعتقادات او خبر نداریم، پاک است و جستجو و تفتیش لازم نیست و نیز در جوامع غیر اسلامی چنانچه افرادی باشند که معلوم نباشد مسلمان هستند یا کافر، پاکند.
- [آیت الله سبحانی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه پاک می باشد. ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلا نمی تواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود. مگر این که در بلاد اسلامی بمیرد، در این صورت در قبرستان مسلمانان دفن می شود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر قرار داد رابطه چه سیاسی و چه تجاری بین یکی از دول اسلامی و اجانب، مخالف مصلحت اسلام و مسلمانان باشد، جایز نیست این گونه رابطه، و اگر دولتی اقدام به آن نمود، بر سایر دول اسلامی واجب است آن را الزام کنند به قطع رابطه به هر نحو ممکن است.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر عقد روابط چه سیاسی و چه تجاری بین یکی از دوَل اسلامی و اجانب ، مخالف مصلحت اسلام و مسلمانان باشد ، جایز نیست این گونه روابط ، و اگر دولتی اقدام به آن نمود ، بر سایر دوَل اسلامی واجب است آن را الزام کنند به قطع روابط به هر نحو ممکن است .
- [آیت الله اردبیلی] انعقاد پیمانهای سیاسی و تجاری بین یکی از دول اسلامی و اجانب که مخالف مصلحت اسلام و مسلمانان باشد، جایز نیست و اگر دولتی اقدام به آن نمود، بر سایر دول اسلامی واجب است با وسایل ممکن آن را به قطع چنین رابطهای الزام کنند.
- [آیت الله جوادی آملی] .داد و ستد گوشت , پیه و پوستی که از دست مسلمان در سرزمین اسلامی گرفته شود , صحیح است و اگر معلوم باشد که مسلمان آن را از کافر بدون بررسی گرفته است , چون کشته شدن آن به دستور اسلامی ثابت نشده، صحیح نیست . البته اگر منفعتی داشته باشد که کاربرد آن , مشروط به پاک بودن نباشد, اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . چون اقتصاد و تجارت جامعه مسلمانان در اثر غفلت هایی که شده و وابسته به بانک ها گردیده است، تا بانک ها وضع خود را با تعالیم اقتصادی اسلامی تطبیق نکرده اند، مسلمانان متمکن با همکاری یکدیگر مؤسسات قرض الحسنه اسلامی تأسیس کنند و این مخالفت علنی با احکام خدا را به اطاعت احکام او مبدل سازند.