طرح این گونه شبهات اگر از روی کینه، دشمنی و عناد با مذهب باشد، پاسخ دادن به آن تقریباً امری غیر ممکن خواهد بود و هر چند که پاسخی منطقی و منطبق بر عقل و برهان ارائه شود تأثیری بر نگرش این افراد نخواهد داشت، اما اگر این شبهات از روی جهل و نادانی باشد میتوان با ارائه دلیل و منطق سوال کننده آن را با توجه دادن به کار آمدی و اهمیت دین و روحانیت قانع نمود. به هر حال در باره این موضوع لازم است تا مطلب زیر مطرح گردد: 1 برخی از افرادی که چنین نظر منفی دربارة دین و روحانیت دارند شاید کسانی باشند که با دیدن عملکرد منفی بعضی از به ظاهر متدینین و عدهای روحانینما، این موضعگیری را اتخاذ مینمایند. به این جور افراد باید متذکّر شد که دین و روحانیت اصیل دارای اِشکال و ضعف نیست، بلکه مشکل اصلی از نحوه دین داری برخی متدینین و روحانی نمایان است. بدیهی است دینی که از سوی شارع حکیم آمده و قانونی که از سوی خداوند متعال، وضع شده است، هرگز دارای ایراد و اشکال نیست بلکه آنچه که موجب میشود تا دین و روحانیت به عنوان مزاحمان و مشکلآوران جامعه محسوب گردد نحوه دینداری برخی متدیننما و روحانینما است که با اعمال نادرست خود چهره تابناک دین و روحانیت را تحتالشعاع قرار دادهاند. همانطوری که حضرت سیدالشهدا (ع) میفرمایند: (به درستی که مردم بندگان دنیایند و دین لقلقة زبان آنها است. دین را تا جایی حفظ میکنند که زندگیشان را حفظ نماید پس هنگامی که به گرفتاری آزمایش شوند دین داران اندک خواهند بود.)[1] از این حدیث شریف فهمیده میشود که ممکن است متدینین به خاطر آمیختگی بیش از حد با دنیا آنچنان فریفتة آن شوند که حتی دین را فدای دنیا نمایند. نتیجه آن که اگر اشکال و انحرافی دیده میشود باید به حساب چنین دین داری گذاشته شود نه به حساب اصل دین و روحانیت. 2 باید توجه داشت که عدهای از معاندین به خاطر ضربهای که از دین و روحانیت خوردهاند و منافع دنیایی خود را از دست دادهاند سعی در انتقامجویی از دین و روحانیت دارند و در این راه از هر حیلهای مثل تبلیغ این تصور که این دو موجب عقب ماندگی جامعه هستند آن دو دریغ نمینمایند. به همین خاطر یکی از عناصر ضد انقلاب می گوید: مذهب که اساس مردم ساده دل است هماکنون در دست روحانیون است و هنوز مغز شمار بزرگی از تودهها در گرو آنها است. برای اجرای براندازی جمهوری اسلامی باید ارتباط روحانیت با توده مردم را سست کرد. این کاری است مشکل اما شدنی.[2] لذا این قبیل افراد برای تضعیف نهاد دین و روحانیت، این دو را مزاحم و مشکلآور برای جامعه معرفی میکنند. نیز باید گفت که با شکستن حریم روحانیت، حریم دین نیز شکسته میشود. همان طوری که امام خمینی در این باره میگویند: (روحانیت اگر شکسته بشود اسلام شکسته شده است. روحانیت اسلام را نگه داشته است.)[3] لذا نباید تصور کرد که مقابله با روحانیت ربطی به دین و اسلام ندارد بلکه این دو نهاد همواره با هم ارتباط تنگاتنگی دارند و جز سعادت و خیر چیزی برای مردم نمیخواهند. 3 در برخی مواقع پشت پرده این شبهات توطئه دشمنان داخلی یا خارجی نهفته است و هدف از تخریب وجهة روحانیت بدبین نمودن مردم به روحانیت و دین است تا به این طریق سودجویان و استثمارگران به اهداف شوم خود برسند و الا چه کسی دیده است که انگشت اتهام معاندین اصلی دین و روحانیت به سراغ روحانینمایان و متحجرین برود؟ برعکس آنان سعی میکنند تحجر آن عده دینفروش را به حساب آموزههای دین و روحانیت مترقی بگذارند در این مورد رهبر انقلاب ایشان میگویند: (پس از انقلاب تاکنون روحانیت به خصوص عناصر برجسته آن که مستقیماً در خدمت نظام جمهوری اسلامی بودهاند، بیوقفه آماج حملات مسموم دشمن بودهاند چه در عرصة تبلیغات و چه در عرصة تروریزم خائنانه و آلت دست دشمن ... و شهدای گران قدر هم در جبهة جنگ تحمیلی و هم در جبهههای فعالیتهای جهادی خود تقدیم داشته اند و محراب نماز جمعه و عرصة علم و سیاست و تبلیغ دین را با خون مطهّر خود رنگین ساختهاند. از جمله پدیدههای پر معنی آن است که در تمام مدت مبارزات و نیز سالهای پس از پیروزی، علمای متحجر و بیخبر از حوادث کشور و دور از جریانهای سیاسی، هیچگاه در معرض تهاجم دشمنان قرار نگرفتند بلکه حتی مورد ستایش و تمجید نیز واقع شدند و حملات جسمی و تبلیغی و حتی تهمت ارتجاع و واپس گرایی از سوی روشنفکرنمایان عامل بیگانه، تنها متوجه علما و روحانیونی شد که از لحاظ اندیشه سیاسی و نوآوریهای عرصه علم و عمل درخشیده و به عنوان قشری پیشرو و مترقی و آگاه شناخته شدهاند.)[4] پس در پاسخ به این گونه شبهات می توان بیان کرد که اولاً این اتهامات بر اثر تلقی نادرست از اسلام و روحانیت است، ثانیاً حساب دین و روحانیت اصیل را باید از دین داران متظاهر و روحانینمایان فرومایه جدا دانست، ثالثاً مخالفت دین با برخی آزادیهای نادرست نه تنها نشانة مزاحم بودن و مشکلزا بودن آن نیست، بلکه بیانگر احترام خاص دین به حفظ حریم انسانها و ارج نهادن به کرامت آنها است. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 پرسشها و پاسخها، محمد تقی مصباح یزدی، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی. 2 روحانیت، مرتضی مطهری، تهران، انتشارات صدرا. 3 روحانیت و حوزههای علمیه از دیدگاه امام خمینی، تبیان 10. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . میزان الحکمه، ج 1، ص 301 [2] . روزنامة کیهان، 11/12/1376 [3] . صحیفة نور، ج9، ص 120 [4] . نسل کوثر، مرکز تحقیقات اسلامی سپاه، ص 127
طرح این گونه شبهات اگر از روی کینه، دشمنی و عناد با مذهب باشد، پاسخ دادن به آن تقریباً امری غیر ممکن خواهد بود و هر چند که پاسخی منطقی و منطبق بر عقل و برهان ارائه شود تأثیری بر نگرش این افراد نخواهد داشت، اما اگر این شبهات از روی جهل و نادانی باشد میتوان با ارائه دلیل و منطق سوال کننده آن را با توجه دادن به کار آمدی و اهمیت دین و روحانیت قانع نمود.
به هر حال در باره این موضوع لازم است تا مطلب زیر مطرح گردد:
1 برخی از افرادی که چنین نظر منفی دربارة دین و روحانیت دارند شاید کسانی باشند که با دیدن عملکرد منفی بعضی از به ظاهر متدینین و عدهای روحانینما، این موضعگیری را اتخاذ مینمایند. به این جور افراد باید متذکّر شد که دین و روحانیت اصیل دارای اِشکال و ضعف نیست، بلکه مشکل اصلی از نحوه دین داری برخی متدینین و روحانی نمایان است. بدیهی است دینی که از سوی شارع حکیم آمده و قانونی که از سوی خداوند متعال، وضع شده است، هرگز دارای ایراد و اشکال نیست بلکه آنچه که موجب میشود تا دین و روحانیت به عنوان مزاحمان و مشکلآوران جامعه محسوب گردد نحوه دینداری برخی متدیننما و روحانینما است که با اعمال نادرست خود چهره تابناک دین و روحانیت را تحتالشعاع قرار دادهاند. همانطوری که حضرت سیدالشهدا (ع) میفرمایند: (به درستی که مردم بندگان دنیایند و دین لقلقة زبان آنها است. دین را تا جایی حفظ میکنند که زندگیشان را حفظ نماید پس هنگامی که به گرفتاری آزمایش شوند دین داران اندک خواهند بود.)[1] از این حدیث شریف فهمیده میشود که ممکن است متدینین به خاطر آمیختگی بیش از حد با دنیا آنچنان فریفتة آن شوند که حتی دین را فدای دنیا نمایند. نتیجه آن که اگر اشکال و انحرافی دیده میشود باید به حساب چنین دین داری گذاشته شود نه به حساب اصل دین و روحانیت.
2 باید توجه داشت که عدهای از معاندین به خاطر ضربهای که از دین و روحانیت خوردهاند و منافع دنیایی خود را از دست دادهاند سعی در انتقامجویی از دین و روحانیت دارند و در این راه از هر حیلهای مثل تبلیغ این تصور که این دو موجب عقب ماندگی جامعه هستند آن دو دریغ نمینمایند. به همین خاطر یکی از عناصر ضد انقلاب می گوید: مذهب که اساس مردم ساده دل است هماکنون در دست روحانیون است و هنوز مغز شمار بزرگی از تودهها در گرو آنها است. برای اجرای براندازی جمهوری اسلامی باید ارتباط روحانیت با توده مردم را سست کرد. این کاری است مشکل اما شدنی.[2] لذا این قبیل افراد برای تضعیف نهاد دین و روحانیت، این دو را مزاحم و مشکلآور برای جامعه معرفی میکنند.
نیز باید گفت که با شکستن حریم روحانیت، حریم دین نیز شکسته میشود. همان طوری که امام خمینی در این باره میگویند: (روحانیت اگر شکسته بشود اسلام شکسته شده است. روحانیت اسلام را نگه داشته است.)[3] لذا نباید تصور کرد که مقابله با روحانیت ربطی به دین و اسلام ندارد بلکه این دو نهاد همواره با هم ارتباط تنگاتنگی دارند و جز سعادت و خیر چیزی برای مردم نمیخواهند.
3 در برخی مواقع پشت پرده این شبهات توطئه دشمنان داخلی یا خارجی نهفته است و هدف از تخریب وجهة روحانیت بدبین نمودن مردم به روحانیت و دین است تا به این طریق سودجویان و استثمارگران به اهداف شوم خود برسند و الا چه کسی دیده است که انگشت اتهام معاندین اصلی دین و روحانیت به سراغ روحانینمایان و متحجرین برود؟ برعکس آنان سعی میکنند تحجر آن عده دینفروش را به حساب آموزههای دین و روحانیت مترقی بگذارند در این مورد رهبر انقلاب ایشان میگویند: (پس از انقلاب تاکنون روحانیت به خصوص عناصر برجسته آن که مستقیماً در خدمت نظام جمهوری اسلامی بودهاند، بیوقفه آماج حملات مسموم دشمن بودهاند چه در عرصة تبلیغات و چه در عرصة تروریزم خائنانه و آلت دست دشمن ... و شهدای گران قدر هم در جبهة جنگ تحمیلی و هم در جبهههای فعالیتهای جهادی خود تقدیم داشته اند و محراب نماز جمعه و عرصة علم و سیاست و تبلیغ دین را با خون مطهّر خود رنگین ساختهاند. از جمله پدیدههای پر معنی آن است که در تمام مدت مبارزات و نیز سالهای پس از پیروزی، علمای متحجر و بیخبر از حوادث کشور و دور از جریانهای سیاسی، هیچگاه در معرض تهاجم دشمنان قرار نگرفتند بلکه حتی مورد ستایش و تمجید نیز واقع شدند و حملات جسمی و تبلیغی و حتی تهمت ارتجاع و واپس گرایی از سوی روشنفکرنمایان عامل بیگانه، تنها متوجه علما و روحانیونی شد که از لحاظ اندیشه سیاسی و نوآوریهای عرصه علم و عمل درخشیده و به عنوان قشری پیشرو و مترقی و آگاه شناخته شدهاند.)[4]
پس در پاسخ به این گونه شبهات می توان بیان کرد که اولاً این اتهامات بر اثر تلقی نادرست از اسلام و روحانیت است، ثانیاً حساب دین و روحانیت اصیل را باید از دین داران متظاهر و روحانینمایان فرومایه جدا دانست، ثالثاً مخالفت دین با برخی آزادیهای نادرست نه تنها نشانة مزاحم بودن و مشکلزا بودن آن نیست، بلکه بیانگر احترام خاص دین به حفظ حریم انسانها و ارج نهادن به کرامت آنها است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 پرسشها و پاسخها، محمد تقی مصباح یزدی، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
2 روحانیت، مرتضی مطهری، تهران، انتشارات صدرا.
3 روحانیت و حوزههای علمیه از دیدگاه امام خمینی، تبیان 10.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . میزان الحکمه، ج 1، ص 301
[2] . روزنامة کیهان، 11/12/1376
[3] . صحیفة نور، ج9، ص 120
[4] . نسل کوثر، مرکز تحقیقات اسلامی سپاه، ص 127
- [سایر] آیا نهاد روحانیت مانع مشارکت زنان در جامعه نیست؟
- [سایر] چرا برخی با روحانیت مخالف هستند؟ چه جوابی باید به این افراد داد؟
- [سایر] آیا نهاد روحانیت مانع مشارکت زنان در جامعه نیست؟
- [سایر] جامعه پیشرفته و وارسته به چه جامعه ای می گویند؟ (حداقل شاخصه های اصلی و کلی)
- [سایر] نام اصلی پیامبر دین زرتشت چیست؟
- [سایر] به نظر شما روحانیت برای قشر صاحب آن مصونیت می آورد یا مسئولیت؟ پس چرا در جامعه ما مورد اول بیشتر تحقق یافته است؟
- [سایر] مشکل اصلی فراموشی انسانها نسبت به خانه آخرت چیست؟
- [سایر] جامعه شناسی دین چه مفهومی دارد؟
- [سایر] کاربرد دین در جامعة مدرن چیست؟
- [سایر] جامعه شناسی دین چه مفهومی دارد؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مزدوران و کارکنان ظلمه که خود را به عنوان مبلغ و مروج دین، معرفی می کنند و با اهل باطل و برنامه های باطله، همکاری می نمایند گناهشان از دیگران، بیشتر است و لازم است مسلمان ها از آنها بپرهیزند، و فریب ظاهر لباس و کلمات آنها را نخورند.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی دوست داشته باشد که واجبی از واجبات بیارزش یا متروک شود و یا حرامی از محرّمات با ارزش و یا جایی در جامعه باز کند، گرچه در این امر قبیح خود عامل نباشد و تبلیغ نیز برای آن نکند، از نظر قرآن شریف کیفر بزرگی در دنیا و عذاب بزرگی در آخرت دارد، مثلاً کسی که دوست دارد در جامعه اسلامی، چادر جای خود را به بدحجابی و قرضالحسنه جای خود را به قرض ربوی بدهد، و قطعاً اگر توبه نکند، عذاب دردناکی در دنیا و آخرت به سراغ او خواهد آمد.
- [آیت الله جوادی آملی] .برخی از شغل ها مکروه و بعضی از کارها در داد و ستد کراهت دارند؛ مانند برده فروشی،کفن فروشی، فروشندگی گندم و برنج (ماده اصلی غذای جامعه) به انتظار گران شدن، سر بریدن حیوانها را شغل قرار دادن، داد و ستد چیزهایی که ممکن است غالباً به ربا و مانند آن بیانجامد، خرید و فروش با افراد فرومایه، داد و ستد بین اذان صبح و طلوع آفت اب، ورود در داد و ستد دیگری به قصد خریدن کالایی که وی در صدد خریدن آن است.
- [آیت الله مظاهری] رفع صفات رذیله، گرچه عملی بر طبق آن انجام ندهد، اگر قدرت بر رفع داشته باشد، واجب مؤکّد، و ترک این واجب چنانکه گفته شد از محرّمات است، و باید علاوه بر اینکه مانع سر زدن عملی از آن شود، با آن مبارزه کند تا ریشهاش را قطع کند، و این کار، گرچه مشکل است ولی از اوجب واجبات است، و ثواب این مبارزه از جهاد بالاتر است و از این رو در روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) (جهاد اکبر) نامیده شده است.
- [آیت الله سیستانی] در چهار جا تخلّی حرام است : 1 در کوچههای بن بست ، در صورتی که صاحبانش اجازه نداده باشند ، و همچنین در کوچهها و راههای عمومی در صورتی که موجب ضرر به عابرین باشد . 2 در ملک کسی که اجازه تخلّی نداده است . 3 در جائی که برای عدّه مخصوصی وقف شده است مثل بعضی از مدرسهها . 4 روی قبر مؤمنین در صورتی که بی احترامی به آنان باشد بلکه حتّی اگر بی احترامی هم نباشد ، مگر این که زمین از مباحات اصلی باشد . و همچنین هر جائی که تخلّی موجب هتک حرمت یکی از مقدّسات دین یا مذهب شود .
- [امام خمینی] بر علمای اعلام ایَّدَهُمُ اللَّهُ تَعالی لازم است در مقابل این نحو قوانین بیارزش از نظر اسلام و قانون، اعتراض شدید کنند، نه استرحام از مجرمین اصلی و دولتخواهی برای آنها که مأمور اجرای اوامر مخالفین اسلام میباشند، زیرا این نحو تقاضاها و دولتخواهیها و توجه جرم را به مأمورین جزء، و دست دوم دادن موجب تطهیر مجرم اصلی و جرأت او بر هدم احکام الهیه است، و بر کافه مسلمانان لازم است در مقابل این قوانین که دین و دنیا و خاندان آنها را تهدید میکند، و دخترهای بیچاره آنها را به سربازخانه میکشد، و زحمت انبیای عظام و اولیای گرام صلی اللَّه علیهم اجمعین را تضییع مینماید، مقاومت کنند، و اظهار تنفر نمایند، و به این قوانین مخالف اسلام عمل نکنند، و به هر وسیلهای که ممکن است هم اکنون دفاع از احکام اسلام کنند تا خدای نخواسته به آتیه سیاه و وحشتناکی که عمال استعمار خَذَلَهُم اللَّهُ تَعالی در نظر دارند برای اسلام و مسلمانان مبتلا نشوند. بعضی از مسائل که در این زمان مورد حاجت است
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر یکی از واجبات غیر رکنی فراموش شود چنانچه آن واجب، واجب مستقل است مثل حمد و سوره در این صورت اگر بعد از توجه بخواهد برگردد مستلزم زیادی رکن شود مثلاً سوره را فراموش کرده و در رکوع یا بعد از آن یادش بیاید نمازش صحیح است و احتیاط مستحب آن است که دو سجده سهو بجا آورد و اگر بازگشت مستلزم زیادی رکن نشود باید برگردد و جزء فراموش شده را بجا آورد و اعمال بعدی را بجا آورد و به احتیاط مستحب برای هر جزئی که اضافه کرده دو سجده سهو بجا آورد. اما اگر واجبی که ترک شده مستقل نباشد بلکه در ضمن واجب دیگری باشد مثل ذکر سجده در این فرض اگر بعد از انجام واجب اصلی (سر برداشتن از سجده) یادش بیاید نمازش صحیح است و مستحب است دو سجده سهو بجا آورد.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام کوچک شمردن اوامر و نواهی الهی است که به آن استخفاف و بیاعتنایی به دین نیز گفته میشود، و آن اقسامی دارد: الف) واجبی از واجبات را ضدّ ارزش بداند، نظیر کسی که حجاب اسلام را ضدّ ارزش بداند و یا نماز و مانند آن را بیارزش و برای عوام مردم بداند، و این قسم از استخفاف اگر ملتزم به لوازم آن باشد کفر است، ولی اگر توجّه به لوازم آن نداشته باشد، گرچه کفر نیست، ولی گناهش خیلی بزرگ است، علاوه بر عذابی که در اصل گناه است. ب) واجبی از واجبات و یا حرامی از محرّمات را گرچه ضدّ ارزش نمیداند، ولی در عمل به آن اهمیّت نمیدهد، نظیر کسی که با عذر غیر موجّهی نماز را ترک میکند، مثلاً در مسافرت چون وضو و نماز برای او مشکل است آن را ترک مینماید، و نظیر زنی که در میان مردم موی سرش را نمیپوشاند و یا- العیاذ باللَّه- با زینت و آرایش در میان مردم ظاهر میشود، و این قسم نیز از گناهان بزرگ است، یعنی علاوه بر گناه اصل عمل، گناه بیاعتنایی به اوامر و نواهی الهی را هم دارد. ج) تبلیغ علیه واجبی از واجبات یا تبلیغ برای حرامی از محرّمات، نظیر کسی که علیه نماز یا روزه و یا حجّ و مانند اینها تبلیغ کند و آنها را کوچک و بیارزش قلمداد نماید، و نظیر کسی که علیه حجاب تبلیغ و بیحجابی را تمدّن و ارزش وانمود کند و یا بانک منهای ربا را بیارزش و بانک ربوی را از نظر اقتصادی باارزش بداند، و معلوم است این قسم، گناهش از قسم اوّل بالاتر، بلکه اگر ملتزم به لوازم آن باشد کفر، و در بعضی موارد مفسد فی الارض است، و اگر ملتزم به لوازم آن نباشد گرچه کفر نیست، ولی گناهش خیلی بزرگ، بلکه در بعضی موارد حکم مفسد فی الارض را دارد.
- [آیت الله اردبیلی] ازدواج سنّت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم و از محبوبترین نهادها در نزد پروردگار و موجب رحمت و کثرت رزق و طرد بیبندوباری و فحشا از جامعه است(1) و خداوند متعال جامعه اسلامی را به ایجاد عُلقه ازدواج بین زنان و مردان مجرّد امر فرموده و وعده فضل و گشایش بر آنان داده است.(2) علاقه به خانواده و همسر، از اخلاق انبیاء و نشانه کثرت ایمان است به گونهای که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم علاقه به همسر را در ردیف علاقه به نماز و شمیم عطر قرار داده است(3). در روایات آمده است: آنگاه که خداوند متعال اراده میکند خیر دنیا و آخرت را به مسلمانی ارزانی دارد، به وی قلبی خاشع و زبانی ذاکر و جسمی صابر و همسری مؤمن عطا میکند که به هنگام نظر به او مسرور شود و در غیاب شوهرش از خود و اموال او پاسداری کند(4) و نیز در روایت آمده است: اگر مردی به خواستگاری آمده که دین، اخلاق و امانتداری او را میپسندید، خواستگاری او را بپذیرید در غیر این صورت فتنه و فساد عظیمی زمین را فرا خواهد گرفت.(5)
- [آیت الله مکارم شیرازی] هیچ مسلمانی نمی تواند در اصول دین تقلید نماید، بلکه باید آنها را از روی دلیل به فراخور حال خویش بداند ولی در فروع دین یعنی احکام و دستورات عملی، اگر مجتهد باشد (یعنی بتواند احکام الهی را از روی دلیل به دست آورد) به عقیده خود عمل می کند و اگر مجتهد نباشد باید از مجتهدی تقلید کند، همان گونه که مردم در تمام اموری که تخصص و اطلاع ندارند، به اهل اطلاع مراجعه می کنند و از آنها پیروی می نمایند.(1) و نیز می تواند عمل به احتیاط کند، یعنی در اعمال خود طوری رفتار نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر بعضی از مجتهدین کاری را حرام و بعضی مباح می دانند آن را ترک کند و یا اگر بعضی، آن را مستحب و بعضی واجب می دانند آن را حتماً به جا آورد، ولی چون عمل به احتیاط مشکل است و احتیاج به اطلاعات نسبتاً وسیعی از مسائل فقهی دارد، راه برای توده مردم غالباً همان مراجعه به مجتهدین و تقلید از آنهاست.