فلسفه وجود احزاب و گروه های سیاسی وجود گروه ها و تشکل های سیاسی و اجتماعی متعدد، مختص جامعه ایران نیست بلکه تمامی جوامع آزاد از چنین پدیده ای برخوردارند و می توان گفت هر کجا اجتماع انسانی وجود داشته باشد، گروه ها و دسته های مختلف هم وجود دارند هرچند مکانیزم های فعالیت آزاد آنها فراهم نباشد. تاریخ حیات بشر به روشنی از تعدد شعب و گروه ها و تشکل های سیاسی و اجتماعی گزارش می دهد. همچنین اگر به اجمال به تاریخ سیاسی اسلام نظر نماییم، عمده ی فِرَق، ملل و نحل اعتقادی و کلامی، نگرش سیاسی و اجتماعی معینی نیز داشته اند.[1] در یک جامعه افرادی که گرایش ها و بینش های یکسان یا شبیه به هم داشته باشند، معمولاً در یک گروه یا حزب دور هم جمع می شوند؛ زیرا معنای حزب، در مفهوم عام، گرد همایی مردمی است که دربارة برخی مسایل نظرات مشترک دارند و می خواهند برای دست یافتن به هدف های مشترک با هم کار کنند.[2] اگر چه (حزب) به معنای جدید آن مربوط به قرن های اخیر است، اما اصلِ وجود گروه ها و تشکل های سیاسی و اجتماعی در یک جامعه، امری طبیعی است و هر جا اجتماعات بشری بوده، چنین پدیده ای هم وجود داشته است، و جامعة ایران هم از این قاعده مستثنی نیست. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، وجود احزاب و جمعیت های مختلف با رعایت شرایطی به رسمیت شناخته شده است. در اصل بیست و ششم قانون اساسی چنین آمده است: (احزاب، جمعیت ها، انجمن های سیاسی و صنفی و انجمن های اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ کس را نمی توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت). در نظر گرفتن این شرایط برای فعالیت احزاب و گروه های سیاسی بدین منظور است که اختلاف میان احزاب اختلاف زیر بنایی و اصولی نگردد و احزابی در نظم جمهوری اسلامی به فعالیت نپردازند که اساس جمهوری اسلامی و موازین اسلامی را بر نمی تابند و نپذیرفته اند، چه اینکه در این صورت زمینه تضعیف ارکان و اصول نظام فراهم خواهد شد و این اختصاص به جمهوری اسلامی نداشته بلکه هر کشور بسته به نوع نگرش و ایدئولوژی خود شرایط و محدودیت هایی برای فعالیت احزاب و گروه های سیاسی در نظر می گیرد و به هیچ وجه اجازه داده نمی شود که کسانی که اساس آن حکومت را قبول ندارند، به فعالیت بپردازند و اگر اختلافی هست زیر بنایی و اصولی نیست. مقام معظم رهبری فرمودند (در هیچ جای دنیا به کسانی که به قانون اساسی و اصول آن کشور معتقد نیستند، اجازه نمی دهند در بخش های حاکمیت وارد شوند، مگر در دنیای دمکراسی اجازه می دهند که کسانی که با اصل و مبانی یک نظام مخالفند، بیایند داخل حاکمیت آن نظام شوند؟ هیچ جای دنیا چنین اجازه ای نمی دهند البته معلوم است که ما هم اجازه نمی دهیم کسانی که قانون اساسی را قبول ندارند، کسانی که اصل نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارند وارد حاکمیت شوند)[3] بنابراین در نظام جمهوری اسلامی ایران احزاب و گروه های سیاسی با رعایت شرایطی که در قانون اساسی بیان شده که در واقع بیانگر پایبندی آنان به ارزش ها و اصول اسلامی و انقلابی است و در چارچوب آن می توانند فعالیت داشته باشند و به یقین رعایت چنین شرایطی موجب می شود که فعالیت احزاب در جهت رشد و پیشرفت کشور قرار بگیرد. نه اینکه مایه تضعیف نظام و در راستای خواست دشمن باشد. وظایف احزاب و گروه های سیاسی از جمله علل پیدایش و محبوبیت یک تفکر و جریان سیاسی که می توان وظیفة آنها را نیز از آن باز شناخت، توجه به خواست عمومی و بیان نیازهای واقعی مردم است. به عبارت روشن تر وقتی مردم، حرف ها و مطالبات خود را در برنامه های یک تشکل یا حزب متجلّی ببینند، به آنها روی می آورند و از طریق راهکارهای مختلف به ویژه انتخابات، قدرت سیاسی را به آنها واگذار می کنند. توجه مردم به گروهی و واگذاری قدرت به آنها موجب ایجاد مسئولیت و وظیفة جدید برای صاحبان قدرت می شود، که برخی از این وظایف عبارتند از: حفظ و گسترش ارزش های دینی مردم، تلاش در جهت رفع مشکلات معیشتی مردم مانند کاهش بیکاری و اشتغال زایی و بالا بردن قدرت خرید مردم و ... . بعضی از مهمترین وظایف گروه ها و احزاب سیاسی در یک جامعه اسلامی بر اساس آموزه های شریعت و مبانی اسلام عبارتند از: 1. جلوگیری از رکود سیاسی در جامعه و گسترش مشارکت سیاسی مردم و همچنین نظارت و انتقاد از دولتمردان بر اساس اصل امر به معروف و نهی از منکر. 2. ایمان به عقاید، احکام و ارزش های اسلامی و ترویج آنها در جامعه. 3. مبارزة فکری و سیاسی با اندیشه ها و گروه هایی که در راستای دور کردن اسلام از عرصة زندگی سیاسی و اجتماعی تلاش می کنند. 4. رعایت موازین شرعی و اخلاقی در هنگامی که با احزاب رقیب، اختلاف نظر پیدا می کنند. 5. اهتمام به حفظ وحدت امت اسلامی و وحدت ملی کشور و تلاش در جهت پیشرفت همه جانبه (اقتصادی، سیاسی، فرهنگی کشور)[4]؛ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصول متعددی، مسایلی را مطرح کرده است که می تواند جزء وظایف احزاب و گروه های سیاسی قرار گیرد. برخی از این اصول عبارتند از: بند 8 از اصل سوم می گوید: (مشارکت عامة مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش)[5]. در اصل هشتم قانون اساسی می آید: (در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر وظیفه ای است همگانی و متقابل بر عهدة مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت است که شرایط و حدود و کیفیت آن را قانون معین می کند)[6]. و در بخشی از اصل یکصدم می آید: (برای پیشبرد سریع برنامه های اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، آموزشی و سایر امور رفاهی از طریق همکاری مردم با توجه به مقتضیات محلی، اداره امور هر روستا، بخش، شهر، شهرستان یا استان با نظارت شورایی بنام شورای ده، بخش، شهر، شهرستان یا استان صورت می گیرد که اعضای آن را مردم همان محل انتخاب می کنند ...)[7]. احزاب و گروه های فعال در عرصة سیاسی و اجتماعی کشور می توانند تحقق اصول مذکور و چندین اصل مشابه را جزء وظایف و اهداف خود قرار دهند و در جهت هر چه بهتر عملی شدن آنها بکوشند. بدیهی است بی توجهی احزاب و گروه های سیاسی به خواست و نیازهای واقعی مردم و منافع و مصالح عمومی و حرکت در جهت منافع حزبی و گروهی موجب کاهش مقبولیت این احزاب و گروه ها خواهد شد و عدم اعتماد مردم را بهمراه خواهد داشت، چیزی که در مورد برخی از احزاب شاهد آن بودیم. بنابراین عمده ترین وظیفه احزاب در نظام اسلامی، ایجاد مشارکت سیاسی، حس رقابت توجه به خواست و نیازهای مادی و معنوی مردم و ایجاد بستری مناسب برای رشد و تعالی مادی و معنوی کشور است که این امر در سایه التزام و پایبندی به قانون اساسی و موازین اسلامی و پرهیز از درگیریهای جناحی و توجه به منافع حزبی امکان پذیر خواهد بود. معرفی منابع جهت مطالعة بیشتر: 1. بنیادهای علم سیاست، عبدالرحمان عالم، (تهران، نشر نی، 1378). 2. جامعه مدنی و حاکمیت دینی، عبدالحسین خسروپناه، (قم، انتشارات وثوق، 1379). 3. جامعه شناسی سیاسی، موریس دوورژه، ترجمة ابوالفضل قاضی، انتشارات سمت. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . خسرو پناه، عبدالحسین، جامعه مدنی و حاکمیت دینی، قم، انتشارات وثوق، بهار 1379، ص 186. [2] . عبدالرحمن عالم، بنیادهای علم سیاست، تهران، نشر نی، چ 5، 1378 ش، ص 343. [3]. روزنامه کیهان، 20/2/84، (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاه های استان کرمان). [4] . ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، پیشین، صص 202- 203. [5] . همان، ص 32. [6] . همان، ص 34.
چرا در کشور ایران جبهه های مختلفی مثل دوم خرداد، اصول گرایان و ... وجود دارد و این جبهه ها چه وظایفی دارند؟
فلسفه وجود احزاب و گروه های سیاسی
وجود گروه ها و تشکل های سیاسی و اجتماعی متعدد، مختص جامعه ایران نیست بلکه تمامی جوامع آزاد از چنین پدیده ای برخوردارند و می توان گفت هر کجا اجتماع انسانی وجود داشته باشد، گروه ها و دسته های مختلف هم وجود دارند هرچند مکانیزم های فعالیت آزاد آنها فراهم نباشد. تاریخ حیات بشر به روشنی از تعدد شعب و گروه ها و تشکل های سیاسی و اجتماعی گزارش می دهد. همچنین اگر به اجمال به تاریخ سیاسی اسلام نظر نماییم، عمده ی فِرَق، ملل و نحل اعتقادی و کلامی، نگرش سیاسی و اجتماعی معینی نیز داشته اند.[1] در یک جامعه افرادی که گرایش ها و بینش های یکسان یا شبیه به هم داشته باشند، معمولاً در یک گروه یا حزب دور هم جمع می شوند؛ زیرا معنای حزب، در مفهوم عام، گرد همایی مردمی است که دربارة برخی مسایل نظرات مشترک دارند و می خواهند برای دست یافتن به هدف های مشترک با هم کار کنند.[2]
اگر چه (حزب) به معنای جدید آن مربوط به قرن های اخیر است، اما اصلِ وجود گروه ها و تشکل های سیاسی و اجتماعی در یک جامعه، امری طبیعی است و هر جا اجتماعات بشری بوده، چنین پدیده ای هم وجود داشته است، و جامعة ایران هم از این قاعده مستثنی نیست. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، وجود احزاب و جمعیت های مختلف با رعایت شرایطی به رسمیت شناخته شده است. در اصل بیست و ششم قانون اساسی چنین آمده است: (احزاب، جمعیت ها، انجمن های سیاسی و صنفی و انجمن های اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ کس را نمی توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت).
در نظر گرفتن این شرایط برای فعالیت احزاب و گروه های سیاسی بدین منظور است که اختلاف میان احزاب اختلاف زیر بنایی و اصولی نگردد و احزابی در نظم جمهوری اسلامی به فعالیت نپردازند که اساس جمهوری اسلامی و موازین اسلامی را بر نمی تابند و نپذیرفته اند، چه اینکه در این صورت زمینه تضعیف ارکان و اصول نظام فراهم خواهد شد و این اختصاص به جمهوری اسلامی نداشته بلکه هر کشور بسته به نوع نگرش و ایدئولوژی خود شرایط و محدودیت هایی برای فعالیت احزاب و گروه های سیاسی در نظر می گیرد و به هیچ وجه اجازه داده نمی شود که کسانی که اساس آن حکومت را قبول ندارند، به فعالیت بپردازند و اگر اختلافی هست زیر بنایی و اصولی نیست.
مقام معظم رهبری فرمودند (در هیچ جای دنیا به کسانی که به قانون اساسی و اصول آن کشور معتقد نیستند، اجازه نمی دهند در بخش های حاکمیت وارد شوند، مگر در دنیای دمکراسی اجازه می دهند که کسانی که با اصل و مبانی یک نظام مخالفند، بیایند داخل حاکمیت آن نظام شوند؟ هیچ جای دنیا چنین اجازه ای نمی دهند البته معلوم است که ما هم اجازه نمی دهیم کسانی که قانون اساسی را قبول ندارند، کسانی که اصل نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارند وارد حاکمیت شوند)[3]
بنابراین در نظام جمهوری اسلامی ایران احزاب و گروه های سیاسی با رعایت شرایطی که در قانون اساسی بیان شده که در واقع بیانگر پایبندی آنان به ارزش ها و اصول اسلامی و انقلابی است و در چارچوب آن می توانند فعالیت داشته باشند و به یقین رعایت چنین شرایطی موجب می شود که فعالیت احزاب در جهت رشد و پیشرفت کشور قرار بگیرد. نه اینکه مایه تضعیف نظام و در راستای خواست دشمن باشد.
وظایف احزاب و گروه های سیاسی
از جمله علل پیدایش و محبوبیت یک تفکر و جریان سیاسی که می توان وظیفة آنها را نیز از آن باز شناخت، توجه به خواست عمومی و بیان نیازهای واقعی مردم است. به عبارت روشن تر وقتی مردم، حرف ها و مطالبات خود را در برنامه های یک تشکل یا حزب متجلّی ببینند، به آنها روی می آورند و از طریق راهکارهای مختلف به ویژه انتخابات، قدرت سیاسی را به آنها واگذار می کنند. توجه مردم به گروهی و واگذاری قدرت به آنها موجب ایجاد مسئولیت و وظیفة جدید برای صاحبان قدرت می شود، که برخی از این وظایف عبارتند از: حفظ و گسترش ارزش های دینی مردم، تلاش در جهت رفع مشکلات معیشتی مردم مانند کاهش بیکاری و اشتغال زایی و بالا بردن قدرت خرید مردم و ... .
بعضی از مهمترین وظایف گروه ها و احزاب سیاسی در یک جامعه اسلامی بر اساس آموزه های شریعت و مبانی اسلام عبارتند از:
1. جلوگیری از رکود سیاسی در جامعه و گسترش مشارکت سیاسی مردم و همچنین نظارت و انتقاد از دولتمردان بر اساس اصل امر به معروف و نهی از منکر.
2. ایمان به عقاید، احکام و ارزش های اسلامی و ترویج آنها در جامعه.
3. مبارزة فکری و سیاسی با اندیشه ها و گروه هایی که در راستای دور کردن اسلام از عرصة زندگی سیاسی و اجتماعی تلاش می کنند.
4. رعایت موازین شرعی و اخلاقی در هنگامی که با احزاب رقیب، اختلاف نظر پیدا می کنند.
5. اهتمام به حفظ وحدت امت اسلامی و وحدت ملی کشور و تلاش در جهت پیشرفت همه جانبه (اقتصادی، سیاسی، فرهنگی کشور)[4]؛ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصول متعددی، مسایلی را مطرح کرده است که می تواند جزء وظایف احزاب و گروه های سیاسی قرار گیرد. برخی از این اصول عبارتند از:
بند 8 از اصل سوم می گوید: (مشارکت عامة مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش)[5]. در اصل هشتم قانون اساسی می آید: (در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر وظیفه ای است همگانی و متقابل بر عهدة مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت است که شرایط و حدود و کیفیت آن را قانون معین می کند)[6]. و در بخشی از اصل یکصدم می آید: (برای پیشبرد سریع برنامه های اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، آموزشی و سایر امور رفاهی از طریق همکاری مردم با توجه به مقتضیات محلی، اداره امور هر روستا، بخش، شهر، شهرستان یا استان با نظارت شورایی بنام شورای ده، بخش، شهر، شهرستان یا استان صورت می گیرد که اعضای آن را مردم همان محل انتخاب می کنند ...)[7]. احزاب و گروه های فعال در عرصة سیاسی و اجتماعی کشور می توانند تحقق اصول مذکور و چندین اصل مشابه را جزء وظایف و اهداف خود قرار دهند و در جهت هر چه بهتر عملی شدن آنها بکوشند.
بدیهی است بی توجهی احزاب و گروه های سیاسی به خواست و نیازهای واقعی مردم و منافع و مصالح عمومی و حرکت در جهت منافع حزبی و گروهی موجب کاهش مقبولیت این احزاب و گروه ها خواهد شد و عدم اعتماد مردم را بهمراه خواهد داشت، چیزی که در مورد برخی از احزاب شاهد آن بودیم.
بنابراین عمده ترین وظیفه احزاب در نظام اسلامی، ایجاد مشارکت سیاسی، حس رقابت توجه به خواست و نیازهای مادی و معنوی مردم و ایجاد بستری مناسب برای رشد و تعالی مادی و معنوی کشور است که این امر در سایه التزام و پایبندی به قانون اساسی و موازین اسلامی و پرهیز از درگیریهای جناحی و توجه به منافع حزبی امکان پذیر خواهد بود.
معرفی منابع جهت مطالعة بیشتر:
1. بنیادهای علم سیاست، عبدالرحمان عالم، (تهران، نشر نی، 1378).
2. جامعه مدنی و حاکمیت دینی، عبدالحسین خسروپناه، (قم، انتشارات وثوق، 1379).
3. جامعه شناسی سیاسی، موریس دوورژه، ترجمة ابوالفضل قاضی، انتشارات سمت.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . خسرو پناه، عبدالحسین، جامعه مدنی و حاکمیت دینی، قم، انتشارات وثوق، بهار 1379، ص 186.
[2] . عبدالرحمن عالم، بنیادهای علم سیاست، تهران، نشر نی، چ 5، 1378 ش، ص 343.
[3]. روزنامه کیهان، 20/2/84، (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاه های استان کرمان).
[4] . ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، پیشین، صص 202- 203.
[5] . همان، ص 32.
[6] . همان، ص 34.
- [سایر] در مورد مفاهیمی از قبیل اصلاح طلبان، اصول گرایان و افراطیون، به اختصار توضیحاتی ارائه نمایید؟
- [سایر] اصول برتر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران چیست؟
- [سایر] بررسی اصول سهگانه سیاست خارجی ایران؟نسبت آن با دیگر اصول مطرح در سیاست خارجی چیست؟ و چه رابطهای بین آرمانگرایی توأم با واقعیت و این سه اصل وجود دارد؟
- [سایر] تفاوت اصول عملیه با اصول لفظیه در چیست؟ چگونه میتوان اصول عملیه را با مسائل مبتلابه تطبیق نمود؟
- [سایر] مراد از تقلیدی نبودن اصول دین چیست و چگونه میتوان با تحقیق به این اصول رسید؟
- [سایر] اصول دین با اصول مذهب چه تفاوتی دارد و ترتیب صحیح آن کدام است؟
- [آیت الله بهجت] آیا اصول اسلام و اصول ایمان با هم فرق می کند؟
- [سایر] قیام 15 خرداد 42 و دلایل آن را تحلیل نمایید. قیام پانزده خرداد چه تاثیری بر روند انقلاب اسلامی داشت؟
- [سایر] اطلاعات کافی در مورد وضع ایران قبل از اسلام و در دوران زرتشتیان می خواهم. (دیدگاه زرتشتیان در مورد زنان، اعتقادات اساسی آنها در مورد اصول دین اسلام و ... )
- [آیت الله بهجت] در این عصر مستضعف اعتقادی (در اصول اسلام و در اصول ایمان) به چه کسی اطلاق می شود؟
- [آیت الله مظاهری] در غیر فروعات فقهیه مانند پرداخت وجوهات شرعیّه و تعیین قیّم یا سرپرست برای اوقاف و یا تعیین وصی برای کسی که وصی ندارد، رجوع به اعلم یا رجوع به مرجع تقلید شخص، لازم نیست و رجوع به مجتهد جامع الشرایط کفایت میکند. ______ 1) در بخش سوّم این رساله، مباحث مربوط به اصول دین تحت عنوان (اصول اعتقادی) آمده است.
- [آیت الله جوادی آملی] .اسلام, اصولی دارد; مانند توحید، نبوت و معاد, و فروعی مانند نماز، روزه و..., و مسلمان باید برپایه دلیلِ هر چند ساده, به اصول دین یقین داشته باشد و تقلید در اصول دین, جایز نیست. احکام ضروری فروع دین; مانند واجب بودن نماز, مورد تقلید نیست. در احکام غیر ضروری و موضوعاتی که نیاز به استنباط دارد, باید طبق اجتهاد یا احتیاط و یا تقلید عمل کرد. احتیاط, آن است که اگر کسی یقین دارد عملی حرام نیست .بلکه واجب یا مستحب است، آن را انجام دهد و اگر یقین دارد که عملی واجب نیست؛ بلکه حرام یا مکروه است، آن را ترک کند. احتیاط, برای مجتهد و غیر مجتهد, جایز است. کسی که مجتهد نیست و نخواست احتیاط کند, باید از مجتهد واجد شرایط تقلید کند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اعتقاد انسان به اصول دین اسلام باید بر پایه علم باشد و تقلید یعنی پیروی از غیر بدون حصول علم در اصول دین باطل است ولی در غیر اصول دین از احکامی که قطعی و ضروری نیست و همچنین موضوعاتی که محتاج به استنباط است باید یا مجتهد باشد که بتواند وظایف خود را از روی مدارک انها به دست اورد و یا به دستور مجتهدی که شرایط ان خواهد امد رفتار نماید و یا احتیاط کند یعنی به گونه ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف را انجام داده مثلا اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و عده دیگر می گویند حرام نیست ان عمل را ترک کند و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی جایز می دانند به جا اورد پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند باید تقلید نمایند
- [آیت الله مظاهری] مسلمان باید به اصول دین اطمینان داشته باشد (1)، و در احکام غیر ضروری یا باید مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که اطمینان پیدا کند تکلیف خود را انجام داده است.
- [امام خمینی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیت زیاد میدهد مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریه، باید ملاحظه اهمیت شود، و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن نمیشود، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال، واجب است بذل آن.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در اصول دین انسان باید یقین و اعتقاد جزمی داشته باشد و این یقین از هر دلیل و طریقی حاصل شود کفایت می کند. چه به واسطه استدلال و برهان باشد یا از گفته والدین و مبلّغین. هر چند نتواند استدلال کند.
- [آیت الله مظاهری] (اصالة الصحة) اصلی از اصول اسلامی است و معنای آن این است که اگر عملی را از مسلمانی دیدیم که از جهت ظاهر خوب نیست، آن را خوب بدانیم و کار او را به صورت صحیح و خوب توجیه کنیم، حتّی امام صادق(سلاماللهعلیه) فرمودهاند: هفتاد توجیه برای آن بکن تا سوءظن برای تو پیدا نشود.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیّت زیاد می دهد مثل اصول دین یامذهب و حفظ قرآن مجید وحفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریّه ، باید ملاحظه اهمیّت شود ، و مجردّ ضرر ، موجب واجب نبودن نمی شود ، پس اگر توقّف داشته باشد ، حفظ عقائد مسلمانان یا حفظ احکام ضروریّه اسلام بر بذل جان و مال ، واجب است بذل آن
- [آیت الله علوی گرگانی] عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، و نمیتواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون دلیل گفته کسی را قبول کند، ولی در احکام دینی که علم به حکم آن از جهت ضروری بودن آن پیدا نکرده است باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید، که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عدهای از مجتهدین عملی را حرام میدانند و عدّه دیگر میگویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند، آن را بجا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون دلیل گفته کسی را قبول کند، ولی اگر از گفته غیر به عقاید دینی یقین پیدا کند در حکم به مسلمان بودن او کافی است، و در احکام دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند، یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید، که یقین کند، تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند، و عده دیگر می گویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب می دانند، آن را به جا آورد پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.