اطلاعات کافی در مورد وضع ایران قبل از اسلام و در دوران زرتشتیان می خواهم. (دیدگاه زرتشتیان در مورد زنان، اعتقادات اساسی آنها در مورد اصول دین اسلام و ... ) در رابطه با آیین زرتشت ابهامات و اشکالات متعددی وجود دارند. برخی از این اشکالات جنبه تاریخی دارند، برخی کلامی و اعتقادیاند، بعضی مربوط به وثاقت کتاب آسمانی و اشکالاتی نیز راجع به حوزههای اخلاقی و رفتاری و یا نظام اجتماعی و خانوادگی آن مربوط میشود. اکنون به اختصار پارهای از این موارد را اشاره میکنیم. یک. نظرگاه تاریخی اطلاع دقیقی پیرامون زمان پیدایش و ظهور زرتشت به عنوان پیامبر آیین مزدیسنی وجود ندارد. برخی از دانشمندان مانند هوسینگ در اصل وجود او تردید کرده و چون رستم و اسنفدیار شخصیتی موهوم دانستهاند.(1) بعضی تاریخ ظهور او را 600 و برخی تا 6000 سال قبل از میلاد دانستهاند. قول مشهور آن است که او 660 سال پیش از میلاد پا به جهان گذاشته و سی سال بعد دعوی نبوت کرده و به سال 583 ق.م در آتشکده بلخ به دست تورانیان کشته شده است.(2) محل تولد وی نیز مردد بین : ری، آذربایجان و افغانستان و فلسطین و خوارزم و فارس است(3). همچنین در مورد این که واقعاً او پیامبری برگزیده از سوی خداست یا نه، اطلاع دقیقی در دست نیست و مسلمانان صرفا به استناد منابع دینی خود - نه با اتکا به ادله تاریخی - با زرتشتیان هم چون اهل کتاب رفتار نمودهاند(4). بنابراین فارغ از برخورد اسلام و مسلمانان با پیروان زرتشت و آیین او؛ هیچ دلیلی بر اعتبار و بنیاد الهی آن وجود ندارد و حتی اعراب زیرسلطه ساسانیان نیز آنان را اهل کتاب نمیشناختند.(5) دو. عدم وثاقت کتاب اوستا کتاب مقدس زرتشتیان (اوستا) نام دارد. قدیمیترین نسخه اوستا که به خط (دبیره) نوشته شده و در دانمارک نگهداری میشود مربوط به سال 1325 میلادی(6) یعنی 1908 سال بعد از کشته شدن زرتشت است. بنابراین به احتمال زیاد زرتشتیان حدود 20 قرن کتاب مدون و شناخته شدهای نداشته و اگر داشتهاند اثری از آن در دست نیست. افزون بر آن زرتشتیان اتفاق نظر دارند که اوستا در اصل بسیار بزرگتر از اوستای کنونی بوده است. اوستای کنونی دارای 83000 کلمه است و احتمالاً اصل آن دارای 345700 کلمه، یعنی چهار برابر بوده است(7).(8) این مسأله آیین زرتشت را با دو مشکل اساسی روبرو میسازد. 2-1. تردید در وثاقت کتاب مقدس؛ زیرا کتابی که بیش از نوزده قرن پس از رحلت ابلاغ کننده آن گردآوری شود، آن هم براساس نوشتههای پراکندهای که تواتر تاریخی در مورد آنها ثابت نیست، به شدت اعتبار و وثاقت آن را مخدوش میسازد. برخی نیز برآنند که اوستا در دوره هخامنشی مدون بوده و با حمله اسکندر از میان رفته و یا اسکندر آن را سوزانده است و تا ظهور ساسانیان اثری از اوستای مدون نبوده تا آن که به دستور اردشیر، یکی از روحانیون زرتشتی بار دیگر اوستا مرتب شد. اما این که بر چه اساسی اوستا بازسازی شده و تا چه اندازه با اوستای اصلی انطباق دارد معلوم نیست.(9) 2-2. اوستا دارای 5 بخش به نامهای زیر است : (یسنا)، (ویسپرد)، (وندیداد)، (یشتها) و (خرده اوستا). قسمتی از (یسنا)، (گاتها) نامیده میشود که مشتمل بر ادعیه و معارف دینی و معروفترین قسمت اوستاست. از نظر اوستا پژوهان تنها قسمتی از گاتها به زرتشت تعلق دارد.(10) و بقیه آن به دوران پیش از زرتشت و یا پس از وی تعلق دارد.(11) این مسأله نیز اعتبار اوستا را به عنوان کتاب آسمانی زرتشت مخدوش میسازد. 2-3. به فرض ثابت شود که اولاً زرتشت پیامبری الهی بوده و ثانیاً آنچه در اوستای کنونی وجود دارد عیناً همان مطالبی است که از زرتشت به یادگار مانده؛ در نهایت مخاطبان را با دینی ناقص مواجه میکند که حدود سه چهارم آن از دست رفته است. لاجرم پیامبر دیگری لازم است که نیازهای دینی از دست رفته را جبران و خلاء موجود را پر نماید. به عبارت دیگر اگر اوستای موجود برای هدایت بشر کافی بود، انزال سه چهارم دیگر لغو و بیفایده بود. و اگر کافی نبود چنین نقصی وجود دین و پیامبر دیگر را لازم مینماید و بر زرتشتیان نیز لازم میشود که به آیین کامل بعدی ایمان میآورند. سه. نژاد و ملیت گرایی نژادپرستی و ملیت گرایی یکی از عوامل منفی راه یافته در آیین زرتشت به ویژه از دوره ساسانی است. این مسأله به آیین یاد شده ویژگیهای تاریخی و احکام خاصی بخشیده است از جمله : 3-1. اگرچه احتمالاً دعوت زرتشت فراگیر بوده ولی براساس شواهد تاریخی پیروان آن همه آریایی بوده و از نژادهای دیگر چندان کسی به این آیین در نیامده است.(12) 3-2. ملیت گرایی و ناسیونالیسم در (فرّ ایزدی) به خوبی آشکار است. فریا خوارنه فروغی است ایزدی، به دل هر که بتابد برتری یابد، پادشاه شود، پیروز گردد یا در کمالات نفسانی و روحانی آراسته شود و پیامبر گردد. دو نوع فر در اوستا آمده : Airayane yareno(یئریانم خوارنه) و Kavaenem xareno(فرکیانی) که دومی تا ظهور رسوشیانت همیشه با ایرانیان خواهد بود.(13) 3-3. نژادگرایی و نظام طبقاتی سبب تجویز و گسترش ازدواج با محارم شده است. (کرتیر) از بنیانگذاران زرتشتی ساسانی نوشته است : (بسیار ازدواجها میان محرمان برقرار نمودم).(14) این مسأله همواره موجب خردهگیری بر آیین زرتشت گردیده است. 3-4. بیارزش انگاری جان غیرزرتشتیان؛ در تفکر زرتشتی انسانها به دو دسته : مزداپرستان (زرتشتیان) و دیوپرستان (نازرتشتیان) تقسیم میشوند. در این آیین اگر پزشکی در پی آموزش جراحی است باید تمرین خود را بر دیوپرستان آغاز کند. اگر سه دیوپرست به دست او مرد، دیگر نباید بر مزداپرستان پزشکی کند.(15) 3-5. انحصارگرایی : یکی از ویژگیهای نظام اجتماعی زرتشتی سامانی انحصارگرایی در قدرت، ثروت و دانش در طبقات فرادست است. آموزش در انحصار موبدان و کاهنان بوده و طبقات فرودست به کلی از آموختن دانش محروم بودند تا آن جا که گفتهاند : (موبد را باید لغت پهلوی غیر را نیاموزد چه یزدان به زرتشت گفته است که این علم را به فرزندان خود(16) تعلیم کن).(17) چهار. نظام طبقاتی جامعه ساسانی و آیین زرتشت پیوندی دو سویه دارند. از طرفی آیین ساسانی شکل خاص و ویژهای به این آیین بخشیده به طوری که برخی از پژوهشگران زرتشتی موجود را شدیدا متأثر از ساسانیان دانستهاند. از طرف دیگر جامعه ساسانی نماد جامعه مطلوب و مورد نظر آیین زرتشت شناخته میشود.(18) چنین جامعهای شدیدا مورد حمایت و حفاظت آموزهها و پیشوایان زرتشتی بوده است. در این نظام جامعه از چهار طبقه متمایز تشکیل شده بود : 1. آژون (روحانیون)، 2. ارتش تاران، 3. کشاورزان، 4. صنعتگران(19). در این نظام اولا طبقات وضعیت سربستهای داشته و به هیچ روی امکان ترقی از طبقهای به طبقه دیگر وجود نداشت. ثانیا طبقات فراتر امتیازات فراتر و طبقات فرودست محدودیتهای بیشتری داشتند و جز کار و بردگی بهرهای نصیب شان نمیشد. ثالثا امتیازات و محرومیتهای طبقاتی جنبه ارثی داشت و نسل به نسل به اجبار و بدون امکان تغییر تداوم مییافت. پنج. افسانه گرایی و بت پرستی وجود افسانههای خردگریز در اوستا یکی از ضعفهای آیین و کتاب مقدس زرتشتی است. کریستن سن افسانه خلقت را بر اساس اوستای ساسانی چنین نقل میکند : (... عمر دنیا بالغ بر 12000 سال است. در سه هزار سال نخستین عالم، اوهرمزد (یا عالم روشنی) و اهریمن (یا عالم تاریکی) در جوار یکدیگر آرام میزیستهاند. این دو عالم از سه جانب نامتناهی بوده، فقط از جانب چهارم به یکدیگر محدود میشدهاند. دنیای روشن در بالا و عالم ظلمانی در زیر قرار داشته و هوا فاصله آنها بوده است. مخلوقات اورمزد در این سه هزار سال در حال امکانی بودند، سپس اهریمن نور را دیده درصدد نابود کردنش برآمد. اوهرمزد که از آینده آگاهی داشت مصافی به مدت نه هزار سال با وی طرح افکند. اهریمن که فقط از ماضی آگاه بود رضا داد. آن گاه اوهرمزد به او پیشگویی کرد که این جدال با شکست عالم ظلمت خاتمه خواهد یافت. از استماع این خبر اهریمن سخت متوحش شد و مجدداً به عالم تاریکی درافتاد و سه هزار سال در آنجا بیحرکت بماند. اوهرمزد در این فرصت دست به آفرینش جهان زد و چون کار خلقت به پایان رسید، گاوی را بیافرید که موسوم به گاو نخستین است. پس آنگاه انسانی بزرگ خلق کرد به نام گیومرد (کیومرث) که نمونه نوع بشر بود. آنگاه اهریمن به آفریدگان او حمله برد و عناصر را بیالود و حشرات و هوام ضاره را بیافرید. اوهرمزد در پیش آسمان خندقی کند. اهریمن مکرر حمله کرد و عاقبت گاو گیومرد را بکشت اما از تخمه گیومرد که در دل خاک نهفته بود چهل سال بعد گیاهی رست که اولین زوج آدمی به اسم مشیگ و مشیانگ از او بیرون آمد. دوره آمیزش نور و ظلمت که آن را گمیزشن گویند شروع شد. انسان در این جنگ خیر و شر به نسبت اعمال نیک یا بد خود از یاران نور یا از اعوان ظلمت شمرده میشود).(20) افسانه گرایی در زرتشتی گری دوره ساسانی به بنیادیترین مبانی اعتقادی یعنی خداباوری نیز راه یافته است. علیرغم آن که گفتهاند زرتشت خدای مجرد را باور داشته، اما خدای زرتشتی ساسانی دارای شکل و ریش و عصا و تاج است و هنوز که هنوز است با چنین شمایل انحطاط و تجسم یافتهای به عنوان آرم ملی بر روی تابلوی بسیاری از مؤسسات زرتشی عصر حاضر به چشم میخورد و خدا را به صورت بتی بسان یک پادشاه نشان میدهد.(21) در این آیین آتش، دختر خدا شناخته میشود(22)؛ گاو به ویژه گاو نر تقدس ویژه مییابد. در افسانه خلقت، اول مخلوق زمینی فرض میشود و با گیومرد (کیومرث) به درجه شهادت نائل میگردد و بول آن از آب پاک کنندهتر است!(23) شش. احکام خردستیز و غیرعملی افزون بر احکامی که در لابهلای مطالب پیشین اشاره شد احکام خردستیز دیگری در آیین زرتشتی وجود دارد که به پارهای از آنها اشاره خواهد شد. 6-1. تقدیس سگ؛ در وندیداد سگ مقام بسیار بالایی دارد به طوری که اگر کسی استخوان سخت و ناجویدنی به آن بدهد یا آن را بترساند گرفتار مجازات پشوتنو(24) یعنی مرگ ارزان که با دادن تاوان بخشوده نمیشود(25) دارد. نیز اگر کسی سگ آبی را بکشد باید ده هزار بسته هیزم سخت خشک، ده هزار هیزم نرم خشک از چوبهای خوش بو، ده هزار برسم (شاخههای تازه بریده شده) ده هزار شیر پاک و... را به روان سگ آبی بدهد. پس ده هزار مار، ده هزار سگ نما (گربه)، ده هزار سنگ پشت، ده هزار قورباغهای که در خشکی زندگی میکند، ده هزار موردانه کش، ده هزار مورگودال کن، ده هزار کرم خاکی، ده هزار مگس را کشته و ده هزار گودال ناپاک را پرکند(26) و دهها کار دیگر که انسان از شنیدن آن حیران میشود.(27) و نیز مجازات کسی که پیکر مرده سگی را بر زمین اندازد دو هزار ضربه شلاق است.(28) 6-2. احکام بانوان؛ در اصطلاح وندیداد کلمه (دشتان) به معنی قاعدگی، عادت ماهانه زنان کاربرد دارد و احکام بسیار پیچیده و سختی به دنبال دارد، چنین زنی باید دور از دیگران و در (دشتانستان) که جایی متروک و دور از آتش و آب و مردمان است ساکن شود(29). در ظرفهای فلزی کم بها به او غذای میدهند لکن باید غذای کم بخورد تا نیرو نگیرد(30). بعد او را با گمیز (ادرار گاو) در دو گودال شستشو میکنند سپس در گودال سوم با آب شستشو میشود(31). و در تابستان باید 200 مورچه بکشد و اگر زمستان بود باید 200 حشر گزنده و آسیب رسان را از بین ببرد(32). حال اگر زنی بچه مرده به دنیا آورد باید او را در آلونکی دور از آب و آتش و مردم حبس کرد او باید 3 یا 6 یا 9 جام گمیز (ادرار گاو) بنوشد تا رحم او پاک شود. بعد از آن میتواند شیر گرم مادیان گاو را بنوشد ولی نمیتواند آب بنوشد. تا 3 شب باید به این گونه بماند بعد از 3 شب تن و جامه خود را با گمیز آمیخته با خاکستر و آب در کنار 9 گودال بشوید بعد تا 9 شب بدین منوال تنها میماند. بعد از آن تن و جامه خویش را با ادرار گاو و آب میشوید تا پاک شود)(33). 6-3. منع دفن مردگان؛ در آیین زرتشتی خاک و آتش پاک و مقدسند و به همین دلیل از سوزاندن و دفن مردگان جلوگیری میشود(34) و جسد مرده را در دخمه یا بالای بلندی باید گذاشت تا خوراک حیوانات و پرندگان شود(35) و کیفر کسی که مردهای را در زمین دفن کند و یک سال در زمین بماند دو هزار تازیانه است(36) و اگر دو سال بماند هرگز حتی با توبه یا جریمه و کفاره تطهیر نمیشود.(37) هفت. پیشگوییهای غیرواقع براساس (هزاره گرایی زرتشتی)(38) انتظار ظهور سه منجی از نسل زرتشت مطرح است که یکی پس از دیگری جهان را پر از عدل و داد خواهند کرد : الف. هوشیدر، 1000 سال پس از زردشت. ب. هوشیدرماه، 2000 سال پس از زرتشت. ج. سوشیانس (سوشیانت) 3000 سال پس از زردشت که با ظهور او جهان پایان مییابد.(39) اکنون نسبت به فرد سوم نمیتوان پرسش کرد؛ چرا که هنوز پنج قرن به آمدنش باقی است؛ اما نسبت به دو فرد نخست این سؤال مطرح است که آنان کی و چگونه ظهور کردهاند و کارکرد آنها در بسط عدل جهانی چه بوده و چرا در تاریخ نام و یادی از آن مصلحان که بنابر ادعا باید جهان را پر از عدل و داد کرده باشند به چشم نمیخورد؟ هشت. ستم موبدان و اسلام گرایی ایرانیان یکی از واقعیات بزرگ تاریخی گرایش سریع و آزادانه ایرانیان زرتشتی به اسلام، پس از فتح ایران است. این مسأله در شرایطی رخ داد که مسلمانان با زرتشتیان هم چون اهل کتاب رفتار نموده و آنان را کاملاً در مسائل دینشان آزاد گذاشته بودند؛ اما سیل خروشان اسلامگرایی ایرانیان نشانگر برتری واضح و روش این دین در نظر آنان، نسبت به آیین پیشین است. دکتر صاحب الزمانی در این باره مینویسد : (تودههای مردم نه تنها در خورد در برابر جهانبینی و ایدئولوژی ضد تبعیض طبقاتی در اسلام مقاومتی احساس نمیکردند، بلکه درست در آرمان آن همان چیزی را مییافتند که قرنها به بهای آه و اشک و خون خریدار و جان نثار و مشتاق آن بودند و عطش آن را از قرنها در خود احساس میکردند).(40) بخشی از ستم موبدان را در احکام ظالمانهای میتوان یافت که آشکارا در جهت تأمین منافع انحصاری موبدان است. از این جمله است پارهای از احکام کیفری. به عنوان مثال افزون بر آنچه در بند ششم پیرامون مجازات کشنده سگ آبی گفته آمد به احکام شگفتتری برمیخوریم. در وندیداد اوستا فرگرد 14 بند 8 به بعد آمده است : 8-1. شخص گناهکار باید برای آمرزش روان تمام اسباب و لوازم مورد نیاز و مربوط به انجام مراسم دینی برای آثرَوَن (اوستا :a)(aurvan یا a°)(ravanپهلوی : a°sro°n (موبد روحانی نگهبان آتش در آتشکده) را به مردان اَشوَ (موبدان و مردان مقدس) به عنوان کفاره بدهد (8/14). 8-2. گناهکار میبایست کلیه لوازم و ساز و برگ یک مرد سپاهی و جنگی اعم از نیزه، کارد (شمشیر)، گرز، کمان، زین، فلاخن، زره، سپر و غیره را به عنوان کفاره به مردان اشو بدهد (9/14)؟! 8-3. گناهکار باید تمام لوازم و اسباب مورد نیاز یک کشاورز، شبان و یک مرد برزگر را به مدان اشو به عنوان کفاره گناه بدهد (11-10/14). این ابزارها عبارتند از : یک عدد خیش با یوغ، یک عدد اسباب گاو رانی، دو هاون سنگی، یک عدد آسیاب دستی برای آرد کردن گندم و یک بیل؟! 8-4. او باید یک نهر (جوی) آب، یک قطعه زمین حاصلخیز و مرغوب به اندازهای که آبِ دو جوی برای آبیاری آن کفایت کند و آب تا دورترین نقاط آن پیش برود، برای مردان اشو فراهم کند (13-12/14)؟! 8-5. او باید یک خانه اربابی با گاوستانی (طویله) دارای نُه پرچین، نُه حصار، نُه نوع علوفه را جهت کفاره گناه به مردان اشو بدهد. خانه باید دارای دوازده راهرو در قسمت بالا و نُه راهرو در قسمت وسط و شش راهرو در قسمت پایین باشد. او همچنین باید یک رختخواب خوب با لحاف و بالش به مردان اشو و پاک بدهد (14/14)؟! 8-6. مرد گناهکار موظف است که دختر باکره، جوان و سالم خود را با جهیزیه و نقدینهای از زیورآلات زینتی و طلاجات برای مردان اشو به ازدواج دهد. البته این دختر باید خواهر پانزده ساله خود را نیز همراه گوشواره (جهیزیه) برای مردان اشو بیاورد (15/14)؟! 8-7. همچنین این مرد موظف است هفت رأس رَمه ریز در دوبار به مردان اشو و نیکوکار تقدیم کند. او باید هفت عدد سگ در دوبار پرورش دهد. او باید هفت عدد پل روی آب در دو بار بنا کند. او باید نُه عدد باغ خرابه در دو بار تعمیر و مرمت کند. او باید نُه عدد سگ را که در پوست یا گوش گرفتار کک و شپش و همه ناخوشیهایی که به تن سگ روی میآورد، پاک کند و درمان بخشد. او باید نُه مرد نیکوکار را در دوبار به خوراکی سیر از گوشت، نان و شراب اطعام کند (17-16/14)؟!(41) براساس مستندات تاریخی از این راهها ثروتهای هنگفتی به چنگ آمده و انباشته شده و سپس در نبردهای مختلفی به غارت رفته است.(42) ...................) Anotates (................. 1) بنگرید : شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 14، ص 239، قم و تهران : صدرا، چاپ هشتم، 1383. 2) بنگرید : الف. حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 57 و 58. ب. ابراهیم پورداود، اوستا، ص 28. ج. دین ایران باستان، ص 185. 3) بنگرید : الف. حسین توفیقی، همان، ج 14، ص 186. ب. جان بیناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، ص 453. ج. دین ایران باستان، ص 188. دشهید مطهری، مجموعه آثار، ج 14، ص 186. 4) برخی برآنند که آنچه در نصوص اسلامی به ویژه در قرآن به عنوان آیین مجوس در ردیف ادیان وحیانی و دارای کتاب در برابر مشرکین قرار گرفته غیر از آیین زرتشتی موجود است و با آن تفاوتهای اساسی دارد. جهت آگاهی بیشتر در این باره بنگرید : دکتر رسول رضوی، بازکاوی تاریخ و آموزههای زرتشت (مق)، معارف (ماهنامه)، ش 49. 5) بنگرید : همان، ص 18. 6) ابراهیم پورداود، اوستا، ص 49، ق : منبع پیشین. 7) حسین توفیقی، همان، ص 59. 8) کریستن سن بر آن است که علت کاسته شدن از حجم اوستا در دوره ساسانی تمایل خود زرتشیان به حذف پارهای از افسانهها و اسطورههای عامیانه در اوستا نگاشتهای پیشین بوده است. جهت آگاهی بیشتر بنگرید: الف. کریستن سن، آرتور امانوئل، ایران در زمان ساسانیان، ص 163 و 164. ب. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 14، ص 188. 9) بنگرید : شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 14، ص 187. 10) بنگرید : تاریخ ادیان، ص 454، مقدمه جلیل دوستخواه، بر کتاب اوستا، ج 1، ص 11. ق : دکتر رسول رضوی، بازکاوی تاریخ و آموزههای آیین زرتشت. 11) بنگرید : هنریک ساموئل ینبرگ، دینهای ایران باستان، ص 2، ترجمه سیف الدین نجم آبادی ؛ دین و فرهنگ ایرانی پیش از عصر زرتشت، ص 304. ق : همان. 12) زرتشت و آموزشهای او، ص 7. 13) بنگرید : الف. مرضیه شنکایی، بررسی تطبیقی اسمای الهی، ص 279، تهران، سروش، چاپ اول، 1381. ب. پورداود، یَشتها، ج 2، ص 310. 14) هاشم رضی، ج 1، ص 45. 15) وندیداد، فرگرد هفتم، بند 37 و 38. 16) و به عبارتی به طبقه خود. 17) دبستان المذاهب، ص 111. 18) بنگرید : دکتر رسول رضوی، همان ص 20. 19) بنگرید : الف. عبدالعظیم رضایی، زینالعابدین آذرخش، تاریخ ده هزار ساله ایران، ج 2، ص 106. ب. اوستا، یسنا، 19/17. 20) همان، ص 168. 169. 21) جهت آگاهیبیشتر بنگرید : شهید مطهری، همان، ص 195-192. 22) ایران در زمان ساسانیان، ص 168. 23) بنگرید : الف. شهید مطهری، همان، ص 198-196. ب. ایران در زمان ساسانیان، ص 167. 24) وندیداد، فرگرد، پانزدهم، بند 6-5. 25) همان، بند 1. 26) همان، بند 1 تا 18. 27) نگا : الف. دارمستتر، مجموعه قوانین زردشت، ترجمه موسی جوان، ص 211 و 223. ب. سید حسن حسینی (آصف)، درجات گناه، تاوان و پتَت در دین زرتشتی (مق) هفت آسمان (فصلنامه)، ش 28، سال هفتم، زمستان 84. 28) وندیداد، فرگرد ششم، بند 25-24. ق : دکتر رسول رضوی، بازکاوی تاریخ و آموزههای زرتشت. 29) وندیداد، فرگرد شانزدهم، بند 24 - 25. 30) وندیداد فرگرد شانزدهم، بند 1 - 5. 31) همان، بند 6. 32) همان، بند 12. 33) همان، ق : دکتر رسول رضوی، بازکاوی تاریخ و آموزههای زرتشت. 34) بنگرید : الف. فرهنگ ادیان جهان، ص 286. ب. محمد معین، مزدیسنا و ادب پارسی، ص 53 و 54. ج. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 14، ص 198 و 199. 35) وندیداد، فرگرد هشتم، بند 45-44؛ این مسأله بیش از نیم قرن است که توسط دولتهای ایران و هند به جهت حفظ بهداشت عمومی ممنوع شده است. 36) همان، فرگرد هشتم، بند 25. 37) همان، 3/39 ق : دکتر رسول رضوی، بازکاوی تاریخ و آموزههای آیین زرتشت. 38) zoroastrian Millenni lism. 39) حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 61. 40) ناصرالدین صاحب الزمانی، دیباچهای بر رهبری، ص 255. 41) جهت آگاهی بیشتر بنگرید : درجات گناه، تاوان و پتَت در دین زرتشتی، سید حسن حسینی (آصف) (مق)، هفت آسمان (فصلنامه تخصصی ادیان و مذاهب) ش 28 زمستان 1384، صص 216 - 220. 42) بنگرید : همان، ص 220 و 221. زرتشت و توحیدعلیها السلام0علیه السلام0قدس سره/رضی الله عنه0000رحمهم الله - پرسش 1 . آیا دین زرتشت، دین الهی و توحیدی بوده است؟ چنانکه گذشت؛ از نظر تاریخی در بنیاد دین زرتشت ابهامات زیادی وجود دارد و برای اولین بار مسلمانان به استناد پارهای از نصوص دینی آنان را اهل کتاب آسمانی به حساب آوردند. بنابراین احتمال دارد دین زرتشت، در اصل از ادیان آسمانی بوده اما در طول تاریخ دچار تحریفها و دگرگونیهایی شده است(1). بر این اساس علیالقاعده دین زرتشت باید در اصل توحیدی بوده و سپس به ثنویت پیش از خود بازگشته است. (اوستا)ی موجود نیز در این باره ابهام دارد ؛ زیرا قسمتهای مختلف این کتاب، تفاوت فاحشی با یکدیگر دارد . بخش (وندیداد) اوستا صراحت در ثنویت دارد ؛ ولی از بخش (گاتاها) چندان دوگانگی فهمیده نمیشود . به علت همین تفاوت و اختلاف بزرگ برخی برآنند که اوستای موجود اثر یک نفر نیست ؛ بلکه هر بخش آن از یک شخص است و نفوذ ثنویّت در آن، از ناحیه سوابق دو خدا انگاری در نژاد آریا، قبل از زرتشت بوده است . از طرف دیگر (گاتاها) را نیز نمیتوان ملاک توحیدی انگاشتن آیین زرتشت قرار داد، زیرا توحید کامل شامل امور زیر میشود : 1. توحید ذاتی؛ یعنی یکتایی و یگانگی خداوند. 2. توحید صفاتی؛ یعنی یگانگی ذات و صفات الهی و عدم اتصاف خداوند به وصفی زاید بر ذات. 3. توحید افعالی؛ یعنی این که تنها فاعل مستقل خداوند است؛ و خالق و پروردگاری جز خداوند در دار هستی وجود ندارد. 4. توحید در عبادت و پرستش؛ حداکثر آنچه به استناد (گاتاها) میتوان گفت این است که زرتشت طرفدار (توحید ذاتی) بوده است ؛ یعنی، تنها یک موجود را قائم به ذات و غیر مخلوق میدانسته و آن (آهورمزدا) است. در نتیجه این انگاره همه موجودات دیگر حتی اهریمن (انگره مئنیو ) آفریده آهورمزدا است . به عبارت دیگر احتمالاً زرتشت برای درخت هستی، بیش از یک ریشه قائل نبوده است . اما - به حسب مدارک تاریخی - از نظر خالقیّت، کاملاً ثنوی است ؛ زیرا از تعلیمات آن استفاده میشود که قطب مخالفِ (انگره مئنیو) (خرد خبیث )، (سپنت مئنیو) (خرد مقدس ) است . سپنت مئنیو، منشأ اشیاء نیک است ؛ یعنی، همان اشیائی که خوب است و میبایست آفریده بشود . اما انگره مئنیو یا اهریمن، منشأ اشیاء بد است ؛ یعنی، منشأ اشیائی که نمیبایست آفریده شود و آهورامزدا یا سپنت مئنیو مسئول آفریدن آنها نیست ؛ بلکه انگره مئنیو مسئول آفریدن آنها است . از طرف دیگر زرتشت هرگز نتوانست دوگانهپرستی و شرک در پرستش را ریشهکن سازد و به گونههای مختلف آیین او گرفتار شرک و انحطاط شده است(2). بنابراین اگر گاتاها را - که اصیلترین، معتبرترین و توحیدیترین اثری است که از زرتشت باقی مانده است - ملاک قرار دهیم، زرتشت را در شش و پنج خیر و شر، و اینکه نظام موجود، نظام احسن نیست و با حکمت بالغه جور نمیآید، گرفتار میبینیم . این جهت، او را از پیامبران آسمانی، جدا میسازد. مگر آن که همه اینها تحریفات و اضافات پس از زرتشت باشد و دین حقیقی او مشتمل بر همه مراتب توحید بوده و اکنون از میان ما غایب است. ...................) Anotates (................. 1) برای آگاهی بیشتر در این زمینه رجوع کنید : الف . جلال الدین آشتیانی،زرتشت . ب . داود الهامی، چهره زرتشت در تاریخ . پ . مترجم مازندی، پارسیان اهل کتابند . 2) جهت آگاهی بیشتر پیرامون گونههای شرک در آیین زرتشت ر .ک : الف. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 14، صص 200 - 236، تهران : صدرا. ب. علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی، اللّه شناسی، ج 3، صص 83 - 110، مشهد : علامه طباطبایی، چاپ دوم، 1418ه.ق. وظ ثنویت زرتشت پرسش 1. آیا ثنویت زرتشتی بهتر از توحید نیست؛ زیرا دیگر مسئولیت بدیها به گردن خدا نمیافتد؟ این گمان که شرک و دوگانه انگاریِ بنیاد آفرینش سبب تنزیه خدا؛ و توحید موجب انتساب بدیها به خداوند است از چند سو مخدوش است. پیش از بیان اشکالات انگاره فوق توجه به این نکته بایسته است که ثنویت زرتشتی به گونههای مختلفی تقریرپذیر است و هر یک از جهاتی آسیبمند میباشد: یک. تنها یک وجود واجب هست که از آن به اهورامزدا تعبیر میشود. او خدای واحد و فوق پروردگاران نور و روشنایی است. در رتبه فروتر از او سپنت مئنیو(1)؛ یعنی، خرد مقدس یا خالق و پروردگار روشنایی و در برابر وی انگره مئنیو، یعنی خرد خبیث یا اهریمن قرار دارد که خالق و پروردگار ظلمت و بدیهاست. این پنداره و دیگر تقریرهای دوگانه انگاری اشکالاتی دارد که به برخی از آنها اشاره میشود: در این گمانه ثنویت به تثلیث کشیده شده و سه منشأ آفرینش برای جهان لحاظ شده است: اهورامزدا، سپنت مئنیو و انگره مئنیو.(2) دو. مسئولیت بدیها و ظلمتها در این انگاره نیز بر عهده اهورامزدا خواهد بود؛ زیرا: 2-1. اگر او نمیدانست که که اهریمن بدآفرینی میکند و اکنون نیز قادر به جلوگیری از او نیست، پس خدایی جاهل و عاجز و محدود است و این ویژگیها با وجوب وجود و خدایی سازگاری ندارد؛ زیرا براساس ادله قاطع عقلی واجب الوجود کمال مطلق و عین همه کمالات وجودی است.(3) 2-2. اگر او میدانست که اهریمن بدآفرینی میکند، و اکنون میتواند او را از بدی باز دارد ولی بدون هیچ دلیل و حکمتی او را آفرید و اکنون نیز مانع او نمیشود؛ پس از طرفی مسئولیت بدکرداری او را بر عهده دارد و از دیگر سو خلقت و سکوت غیرحکیمانه او مغایر با وجوب وجود و خداوندی است؛ چرا که واجب دارای حکمت مطلق است و محال است که فعل او فاقد حکمت باشد. 2-3. اگر او از بد آفرینی اهریمن آگاه بود، اکنون نیز قادر به جلوگیری از او هست، ولی براساس حکمتهایی که چه بسا بر ما مخفی است او را آفریده و به او آزادی داده است و هر گاه حکمتش اقتضاء کند او را محدود خواهد ساخت؛ در این صورت به همان نتیجهای رسیدهایم که آیین توحید رسیده است و امتیازی برای این نظریه در مقابل توحید باوری وجود ندارد، بلکه به تقریری - اما ناقص - از نظریه توحید تبدیل خواهد شد. سه. اگر اهریمن نه آفریده مستقیم اهورامزدا؛ بلکه آفریده خرد مقدس باشد، در این صورت نیز همه فروض سه گانه بالا (2-1، 2-2، 2-3) راه مییابد و مسئولیت هر آنچه به اهریمن نسبت داده شده هم بر عهده خرد مقدس و هم بر دوش اهورامزدا خواهد بود. چهار. اگر اهریمن نه آفریده خرد مقدس و نه اهورامزدا باشد؛ در این صورت او واجب الوجود خواهد بود و تعدد واجب محال است.(4) پنج. حل مسأله شرور از طریق دوگانه انگاری راه به جایی نمیبرد؛ بلکه گستره نفوذ و قدرت الهی را محدود میسازد و به عبارت دیگر خدا را در بخشی از هستی از خدایی عزل میکند و به تعبیر استاد مطهری برای اصلاح ابروی خدا چشمش را نابینا میکند(5) و اصل وحدت و یکپارچگی و انسجام نظام هستی را نیز مخدوش میسازد. هاو پاری اوئن(6) مینویسد: (ذکر این که خدا سلولهای سالم و طبیعی را به وجود آورد، اما نه سلولهای سرطانی را؛ این که او به بخشهایی از پوسته زمین که در زلزله فوران نمیکنند، نظم بخشید، اما نه آنها که در زلزله فوران میکنند؛ ذکر این که او هوا و فرایندهای کشاورزی را هدایت میکند در آن هنگام که به قحطی منتهی نمیشود، اما نه در آن هنگام که به قحطی میانجامد. ایجاد تفکیکهایی از این نوع به معنای نفی کل اندیشه وحدت طبیعت است که همه پژوهشهای علمی مبتنی بر آن است)(7). افزون بر آن امروزه فواید مهمی برای برخی از حشراتی که در نگرش زرتشتی شرّ مطلق شناخته میشوند شناسایی شده است. برخی از پشهها در دنیای امروز برای مبارزه با آفات گیاهی، برخی برای واکسیناسیون و برخی به عنوان پلیس قضایی و کشف DNA و شناسایی افراد مجهولالهویه در جرمشناسی به کار میآیند. لاجرم برای حل مسأله شر باید تحلیل فلسفی درستی از آن داشت. اشکال نگرش زرتشتی نگاه کاملاً عامیانه و ابتدایی به مسأله شر و ناتوانی از تحلیل درست مسأله است.(8) ...................) Anotates (................. 1) Spenta Mainyu. 2) جهت آگاهی بیشتر پیرامون تثلیث زرتشتی بنگرید : رسول رضوی، بازکاوی تاریخ و آموزههای آیین زرتشت، ماهنامه معارف، ش 49، ص 20. 3) جهت آگاهی بیشتر بنگرید : حمیدرضا شاکرین، براهین اثبات وجود خدا در نقدی بر شبهات جان هاسپرز، ص 197-194، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، 1385. 4) بنگرید : همان جا. 5) بنگرید : الف. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 14، ص 209، قم، صدرا، چاپ هشتم، مهر، 1383. ب. خدای محدود اشکالات متعددی دارد، در این باره بنگرید : اچ.پی.آون، دیدگاهها درباره خدا، ترجمه حمید بخشنده، ص 133 و 134، نشر اشراق (دانشگاه قم)، چاپ اول، 1380. 6) Huw Parry Owen. 7) اج.پی.آون. دیدگاهها درباره خدا، ترجمه : حمید بخشنده، ص 133 و 134، اشراق (دانشگاه قم)، اول، 1380. 8) جهت آگاهی بیشتر نگا : شهید مطهری، عدل الهی (مسأله شرور) قم، صدرا. شعار سهگانه زرتشتیان پرسش 1. مگر دین زرتشتی نمیگوید : پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک، پس چرا آن را دین باطلی میدانید؟ در این باره توجه به چند نکته ضروری است: یک. تعابیری مانند آنچه در سؤال آمده به گونهها و عبارات مختلف تقریباً از زبان همه حکیمان، فیلسوفان، ارباب مکاتب، معلمان اخلاق و رهبران دینی شنیده شده و شعاری نیست که اختصاص به آیین زرتشت داشته باشد و یا دیگران برخلاف آن شعار داده باشند. دو. برای قضاوت پیرامون یک مکتب صرف این گونه شعارها کافی نیست و باید دید در آن مکتب چه چیزی خوب شناخته میشود و چه چیزی بد. استاد مطهری بر آن است که همه مکتبهای اخلاقی دنیا آموزههای خود را به عنوان اخلاق خوب معرفی کردهاند، در حالی که بین آنها شدیدترین اختلافات و تضادها وجود دارد. یکی مبارزه با خودخواهی، بسط عدالت، ترحم به ضعیفان و یاری ستمدیدگان را اخلاقی میداند و دیگری مانند نیچه همه اینها را اخلاق بد و خیانت به بشریت میانگارد! از نظر ایشان پوکترین و بی مغزترین رویکردها بسنده کردن به سخن زرتشت است که میگوید (گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک)؛ زیرا مانند آن است که از مهندسی برای ساختمان یک مسجد طرحی بخواهند و بگویند: طرح شما چیست؟ بگوید: یک ساختمان خوب! یا از خیاطی بپرسند: چه مدل لباسی میدوزی؟ بگوید: یک مدل خوب! در این جا باید دید طرح و مدل خوب در نگاه آنان چیست و بدون آن هیچگونه ارزشداوری پیرامون طرح یا مدل ایشان میسر نیست. بنابراین شعار یاد شده به تنهایی هیچگونه قابل سنجش و ارج گذاری نیست.(1) به عبارت دیگر این تعابیر بسیار کلی و جامع است اما نامتعین و نامشخص، در واقع مثل هوا میماند که وارد هر روزنی میشود ولی کلید هیچ قفلی نیست. سه. برخلاف شعار یاد شده مراجعه به آموزههای زرتشتی موجود، انحطاط جدی هم در گستره عقاید و بنیادهای معرفتی و هم در نظام اخلاقی و رفتاری مشاهده میشود و آنچه در این مکتب خوب انگاشته شده در سنجه خرد ناخوب شناخته میشود.(2) ...................) Anotates (................. 1) بنگرید : شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 22، ص 645، تهران، صدرا، چاپ اول، 1383. 2) شرح پارهای از این موارد در پاسخ پرسشهای پیشین گذشت. اهریمن و شیطان پرسش 1. در اسلام شیطان وجود دارد و در آیین زرتشت اهریمن، پس هر دو به یکجا میرسند و فرقی بین آنها نیست؟ شیطان در اسلام غیر از اهریمن در زرتشتی است و بین آن دو تفاوتهایی چند وجود دارد از جمله: 1. اهریمن در آیین زرتشتی آفرینشگر است؛ اما شیطان در اسلام آفریننده چیزی نیست و وجود آن منافی توحید در خالقیت نمیباشد. در اسلام همه چیز آفریده خداست و او همه چیز را خوب و به بهترین صورت آفریده است: (الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِینٍ)(1). 2. گستره عملکرد اهریمن عمدتا از نظام تکوین و شرور طبیعی آغاز میشود. او پدیدآورنده حشرات موذی، سوسکها، مورچهها، گزندگان و... است، اما شیطان در اسلام در عرصه شرور اخلاقی فعالیت میکند و در این عرصه هم تنها دعوت کننده و وسوسهگر است و بر هیچ کس سلطه و قدرت عملی ندارد، و تنها کسانی تحت تأثیر او قرار میگیرند که به سوء اختیار خویش راه او را برگزینند و او را بر خود مستولی سازند: (وَ ما کانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی)(2). 3. وجود شیطان در اندیشه اسلامی کاملاً حکیمانه و در چارچوب ربوبیت مطلقه الهی است(3) و در عرض خدا یا فرشتگان و هیچ یک از عوامل و مأموران الهی قرار نمیگیرد. بلکه وسوسههای او شرط اختیار و انتخاب و انسانیت انسان است. به قول مولوی: در جهان دو بانگ میآید به ضد تا کدامین را تو باشی مستعد آن یکی بانگش نشور اتقیا و آن دگر بانگش نفور اشقیا ...................) Anotates (................. 1) سجده (32)، آیه 7. 2) ابراهیم (14)، آیه 22. 3) در این باره بنگرید : الف. شهید مطهری، عدل الهی. ب. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 14، ص 211-209. ج. حمیدرضا شاکرین، راز آفرینش (پرسشهای دانشجویی، بحث فلسفه آفرینش شیطان)، قم، معارف. د. طهرانی، اللهشناسی، ج 3، ص 175-107.
اطلاعات کافی در مورد وضع ایران قبل از اسلام و در دوران زرتشتیان می خواهم. (دیدگاه زرتشتیان در مورد زنان، اعتقادات اساسی آنها در مورد اصول دین اسلام و ... )
اطلاعات کافی در مورد وضع ایران قبل از اسلام و در دوران زرتشتیان می خواهم. (دیدگاه زرتشتیان در مورد زنان، اعتقادات اساسی آنها در مورد اصول دین اسلام و ... )
در رابطه با آیین زرتشت ابهامات و اشکالات متعددی وجود دارند. برخی از این اشکالات جنبه تاریخی دارند، برخی کلامی و اعتقادیاند، بعضی مربوط به وثاقت کتاب آسمانی و اشکالاتی نیز راجع به حوزههای اخلاقی و رفتاری و یا نظام اجتماعی و خانوادگی آن مربوط میشود. اکنون به اختصار پارهای از این موارد را اشاره میکنیم.
یک. نظرگاه تاریخی
اطلاع دقیقی پیرامون زمان پیدایش و ظهور زرتشت به عنوان پیامبر آیین مزدیسنی وجود ندارد. برخی از دانشمندان مانند هوسینگ در اصل وجود او تردید کرده و چون رستم و اسنفدیار شخصیتی موهوم دانستهاند.(1) بعضی تاریخ ظهور او را 600 و برخی تا 6000 سال قبل از میلاد دانستهاند. قول مشهور آن است که او 660 سال پیش از میلاد پا به جهان گذاشته و سی سال بعد دعوی نبوت کرده و به سال 583 ق.م در آتشکده بلخ به دست تورانیان کشته شده است.(2) محل تولد وی نیز مردد بین : ری، آذربایجان و افغانستان و فلسطین و خوارزم و فارس است(3). همچنین در مورد این که واقعاً او پیامبری برگزیده از سوی خداست یا نه، اطلاع دقیقی در دست نیست و مسلمانان صرفا به استناد منابع دینی خود - نه با اتکا به ادله تاریخی - با زرتشتیان هم چون اهل کتاب رفتار نمودهاند(4). بنابراین فارغ از برخورد اسلام و مسلمانان با پیروان زرتشت و آیین او؛ هیچ دلیلی بر اعتبار و بنیاد الهی آن وجود ندارد و حتی اعراب زیرسلطه ساسانیان نیز آنان را اهل کتاب نمیشناختند.(5)
دو. عدم وثاقت کتاب اوستا
کتاب مقدس زرتشتیان (اوستا) نام دارد. قدیمیترین نسخه اوستا که به خط (دبیره) نوشته شده و در دانمارک نگهداری میشود مربوط به سال 1325 میلادی(6) یعنی 1908 سال بعد از کشته شدن زرتشت است. بنابراین به احتمال زیاد زرتشتیان حدود 20 قرن کتاب مدون و شناخته شدهای نداشته و اگر داشتهاند اثری از آن در دست نیست. افزون بر آن زرتشتیان اتفاق نظر دارند که اوستا در اصل بسیار بزرگتر از اوستای کنونی بوده است. اوستای کنونی دارای 83000 کلمه است و احتمالاً اصل آن دارای 345700 کلمه، یعنی چهار برابر بوده است(7).(8) این مسأله آیین زرتشت را با دو مشکل اساسی روبرو میسازد.
2-1. تردید در وثاقت کتاب مقدس؛ زیرا کتابی که بیش از نوزده قرن پس از رحلت ابلاغ کننده آن گردآوری شود، آن هم براساس نوشتههای پراکندهای که تواتر تاریخی در مورد آنها ثابت نیست، به شدت اعتبار و وثاقت آن را مخدوش میسازد. برخی نیز برآنند که اوستا در دوره هخامنشی مدون بوده و با حمله اسکندر از میان رفته و یا اسکندر آن را سوزانده است و تا ظهور ساسانیان اثری از اوستای مدون نبوده تا آن که به دستور اردشیر، یکی از روحانیون زرتشتی بار دیگر اوستا مرتب شد. اما این که بر چه اساسی اوستا بازسازی شده و تا چه اندازه با اوستای اصلی انطباق دارد معلوم نیست.(9)
2-2. اوستا دارای 5 بخش به نامهای زیر است : (یسنا)، (ویسپرد)، (وندیداد)، (یشتها) و (خرده اوستا). قسمتی از (یسنا)، (گاتها) نامیده میشود که مشتمل بر ادعیه و معارف دینی و معروفترین قسمت اوستاست. از نظر اوستا پژوهان تنها قسمتی از گاتها به زرتشت تعلق دارد.(10) و بقیه آن به دوران پیش از زرتشت و یا پس از وی تعلق دارد.(11) این مسأله نیز اعتبار اوستا را به عنوان کتاب آسمانی زرتشت مخدوش میسازد.
2-3. به فرض ثابت شود که اولاً زرتشت پیامبری الهی بوده و ثانیاً آنچه در اوستای کنونی وجود دارد عیناً همان مطالبی است که از زرتشت به یادگار مانده؛ در نهایت مخاطبان را با دینی ناقص مواجه میکند که حدود سه چهارم آن از دست رفته است. لاجرم پیامبر دیگری لازم است که نیازهای دینی از دست رفته را جبران و خلاء موجود را پر نماید.
به عبارت دیگر اگر اوستای موجود برای هدایت بشر کافی بود، انزال سه چهارم دیگر لغو و بیفایده بود. و اگر کافی نبود چنین نقصی وجود دین و پیامبر دیگر را لازم مینماید و بر زرتشتیان نیز لازم میشود که به آیین کامل بعدی ایمان میآورند.
سه. نژاد و ملیت گرایی
نژادپرستی و ملیت گرایی یکی از عوامل منفی راه یافته در آیین زرتشت به ویژه از دوره ساسانی است. این مسأله به آیین یاد شده ویژگیهای تاریخی و احکام خاصی بخشیده است از جمله :
3-1. اگرچه احتمالاً دعوت زرتشت فراگیر بوده ولی براساس شواهد تاریخی پیروان آن همه آریایی بوده و از نژادهای دیگر چندان کسی به این آیین در نیامده است.(12)
3-2. ملیت گرایی و ناسیونالیسم در (فرّ ایزدی) به خوبی آشکار است. فریا خوارنه فروغی است ایزدی، به دل هر که بتابد برتری یابد، پادشاه شود، پیروز گردد یا در کمالات نفسانی و روحانی آراسته شود و پیامبر گردد. دو نوع فر در اوستا آمده : Airayane yareno(یئریانم خوارنه) و Kavaenem xareno(فرکیانی) که دومی تا ظهور رسوشیانت همیشه با ایرانیان خواهد بود.(13)
3-3. نژادگرایی و نظام طبقاتی سبب تجویز و گسترش ازدواج با محارم شده است. (کرتیر) از بنیانگذاران زرتشتی ساسانی نوشته است : (بسیار ازدواجها میان محرمان برقرار نمودم).(14) این مسأله همواره موجب خردهگیری بر آیین زرتشت گردیده است.
3-4. بیارزش انگاری جان غیرزرتشتیان؛ در تفکر زرتشتی انسانها به دو دسته : مزداپرستان (زرتشتیان) و دیوپرستان (نازرتشتیان) تقسیم میشوند.
در این آیین اگر پزشکی در پی آموزش جراحی است باید تمرین خود را بر دیوپرستان آغاز کند. اگر سه دیوپرست به دست او مرد، دیگر نباید بر مزداپرستان پزشکی کند.(15)
3-5. انحصارگرایی : یکی از ویژگیهای نظام اجتماعی زرتشتی سامانی انحصارگرایی در قدرت، ثروت و دانش در طبقات فرادست است. آموزش در انحصار موبدان و کاهنان بوده و طبقات فرودست به کلی از آموختن دانش محروم بودند تا آن جا که گفتهاند : (موبد را باید لغت پهلوی غیر را نیاموزد چه یزدان به زرتشت گفته است که این علم را به فرزندان خود(16) تعلیم کن).(17)
چهار. نظام طبقاتی
جامعه ساسانی و آیین زرتشت پیوندی دو سویه دارند. از طرفی آیین ساسانی شکل خاص و ویژهای به این آیین بخشیده به طوری که برخی از پژوهشگران زرتشتی موجود را شدیدا متأثر از ساسانیان دانستهاند. از طرف دیگر جامعه ساسانی نماد جامعه مطلوب و مورد نظر آیین زرتشت شناخته میشود.(18) چنین جامعهای شدیدا مورد حمایت و حفاظت آموزهها و پیشوایان زرتشتی بوده است.
در این نظام جامعه از چهار طبقه متمایز تشکیل شده بود :
1. آژون (روحانیون)، 2. ارتش تاران،
3. کشاورزان، 4. صنعتگران(19).
در این نظام اولا طبقات وضعیت سربستهای داشته و به هیچ روی امکان ترقی از طبقهای به طبقه دیگر وجود نداشت. ثانیا طبقات فراتر امتیازات فراتر و طبقات فرودست محدودیتهای بیشتری داشتند و جز کار و بردگی بهرهای نصیب شان نمیشد. ثالثا امتیازات و محرومیتهای طبقاتی جنبه ارثی داشت و نسل به نسل به اجبار و بدون امکان تغییر تداوم مییافت.
پنج. افسانه گرایی و بت پرستی
وجود افسانههای خردگریز در اوستا یکی از ضعفهای آیین و کتاب مقدس زرتشتی است.
کریستن سن افسانه خلقت را بر اساس اوستای ساسانی چنین نقل میکند : (... عمر دنیا بالغ بر 12000 سال است. در سه هزار سال نخستین عالم، اوهرمزد (یا عالم روشنی) و اهریمن (یا عالم تاریکی) در جوار یکدیگر آرام میزیستهاند. این دو عالم از سه جانب نامتناهی بوده، فقط از جانب چهارم به یکدیگر محدود میشدهاند. دنیای روشن در بالا و عالم ظلمانی در زیر قرار داشته و هوا فاصله آنها بوده است. مخلوقات اورمزد در این سه هزار سال در حال امکانی بودند، سپس اهریمن نور را دیده درصدد نابود کردنش برآمد. اوهرمزد که از آینده آگاهی داشت مصافی به مدت نه هزار سال با وی طرح افکند. اهریمن که فقط از ماضی آگاه بود رضا داد. آن گاه اوهرمزد به او پیشگویی کرد که این جدال با شکست عالم ظلمت خاتمه خواهد یافت. از استماع این خبر اهریمن سخت متوحش شد و مجدداً به عالم تاریکی درافتاد و سه هزار سال در آنجا بیحرکت بماند. اوهرمزد در این فرصت دست به آفرینش جهان زد و چون کار خلقت به پایان رسید، گاوی را بیافرید که موسوم به گاو نخستین است. پس آنگاه انسانی بزرگ خلق کرد به نام گیومرد (کیومرث) که نمونه نوع بشر بود. آنگاه اهریمن به آفریدگان او حمله برد و عناصر را بیالود و حشرات و هوام ضاره را بیافرید. اوهرمزد در پیش آسمان خندقی کند. اهریمن مکرر حمله کرد و عاقبت گاو گیومرد را بکشت اما از تخمه گیومرد که در دل خاک نهفته بود چهل سال بعد گیاهی رست که اولین زوج آدمی به اسم مشیگ و مشیانگ از او بیرون آمد. دوره آمیزش نور و ظلمت که آن را گمیزشن گویند شروع شد. انسان در این جنگ خیر و شر به نسبت اعمال نیک یا بد خود از یاران نور یا از اعوان ظلمت شمرده میشود).(20)
افسانه گرایی در زرتشتی گری دوره ساسانی به بنیادیترین مبانی اعتقادی یعنی خداباوری نیز راه یافته است. علیرغم آن که گفتهاند زرتشت خدای مجرد را باور داشته، اما خدای زرتشتی ساسانی دارای شکل و ریش و عصا و تاج است و هنوز که هنوز است با چنین شمایل انحطاط و تجسم یافتهای به عنوان آرم ملی بر روی تابلوی بسیاری از مؤسسات زرتشی عصر حاضر به چشم میخورد و خدا را به صورت بتی بسان یک پادشاه نشان میدهد.(21) در این آیین آتش، دختر خدا شناخته میشود(22)؛ گاو به ویژه گاو نر تقدس ویژه مییابد. در افسانه خلقت، اول مخلوق زمینی فرض میشود و با گیومرد (کیومرث) به درجه شهادت نائل میگردد و بول آن از آب پاک کنندهتر است!(23)
شش. احکام خردستیز و غیرعملی
افزون بر احکامی که در لابهلای مطالب پیشین اشاره شد احکام خردستیز دیگری در آیین زرتشتی وجود دارد که به پارهای از آنها اشاره خواهد شد.
6-1. تقدیس سگ؛ در وندیداد سگ مقام بسیار بالایی دارد به طوری که اگر کسی استخوان سخت و ناجویدنی به آن بدهد یا آن را بترساند گرفتار مجازات پشوتنو(24) یعنی مرگ ارزان که با دادن تاوان بخشوده نمیشود(25) دارد.
نیز اگر کسی سگ آبی را بکشد باید ده هزار بسته هیزم سخت خشک، ده هزار هیزم نرم خشک از چوبهای خوش بو، ده هزار برسم (شاخههای تازه بریده شده) ده هزار شیر پاک و... را به روان سگ آبی بدهد. پس ده هزار مار، ده هزار سگ نما (گربه)، ده هزار سنگ پشت، ده هزار قورباغهای که در خشکی زندگی میکند، ده هزار موردانه کش، ده هزار مورگودال کن، ده هزار کرم خاکی، ده هزار مگس را کشته و ده هزار گودال ناپاک را پرکند(26) و دهها کار دیگر که انسان از شنیدن آن حیران میشود.(27) و نیز مجازات کسی که پیکر مرده سگی را بر زمین اندازد دو هزار ضربه شلاق است.(28)
6-2. احکام بانوان؛ در اصطلاح وندیداد کلمه (دشتان) به معنی قاعدگی، عادت ماهانه زنان کاربرد دارد و احکام بسیار پیچیده و سختی به دنبال دارد، چنین زنی باید دور از دیگران و در (دشتانستان) که جایی متروک و دور از آتش و آب و مردمان است ساکن شود(29). در ظرفهای فلزی کم بها به او غذای میدهند لکن باید غذای کم بخورد تا نیرو نگیرد(30). بعد او را با گمیز (ادرار گاو) در دو گودال شستشو میکنند سپس در گودال سوم با آب شستشو میشود(31). و در تابستان باید 200 مورچه بکشد و اگر زمستان بود باید 200 حشر گزنده و آسیب رسان را از بین ببرد(32). حال اگر زنی بچه مرده به دنیا آورد باید او را در آلونکی دور از آب و آتش و مردم حبس کرد او باید 3 یا 6 یا 9 جام گمیز (ادرار گاو) بنوشد تا رحم او پاک شود. بعد از آن میتواند شیر گرم مادیان گاو را بنوشد ولی نمیتواند آب بنوشد. تا 3 شب باید به این گونه بماند بعد از 3 شب تن و جامه خود را با گمیز آمیخته با خاکستر و آب در کنار 9 گودال بشوید بعد تا 9 شب بدین منوال تنها میماند. بعد از آن تن و جامه خویش را با ادرار گاو و آب میشوید تا پاک شود)(33).
6-3. منع دفن مردگان؛ در آیین زرتشتی خاک و آتش پاک و مقدسند و به همین دلیل از سوزاندن و دفن مردگان جلوگیری میشود(34) و جسد مرده را در دخمه یا بالای بلندی باید گذاشت تا خوراک حیوانات و پرندگان شود(35) و کیفر کسی که مردهای را در زمین دفن کند و یک سال در زمین بماند دو هزار تازیانه است(36) و اگر دو سال بماند هرگز حتی با توبه یا جریمه و کفاره تطهیر نمیشود.(37)
هفت. پیشگوییهای غیرواقع
براساس (هزاره گرایی زرتشتی)(38) انتظار ظهور سه منجی از نسل زرتشت مطرح است که یکی پس از دیگری جهان را پر از عدل و داد خواهند کرد :
الف. هوشیدر، 1000 سال پس از زردشت.
ب. هوشیدرماه، 2000 سال پس از زرتشت.
ج. سوشیانس (سوشیانت) 3000 سال پس از زردشت که با ظهور او جهان پایان مییابد.(39)
اکنون نسبت به فرد سوم نمیتوان پرسش کرد؛ چرا که هنوز پنج قرن به آمدنش باقی است؛ اما نسبت به دو فرد نخست این سؤال مطرح است که آنان کی و چگونه ظهور کردهاند و کارکرد آنها در بسط عدل جهانی چه بوده و چرا در تاریخ نام و یادی از آن مصلحان که بنابر ادعا باید جهان را پر از عدل و داد کرده باشند به چشم نمیخورد؟
هشت. ستم موبدان و اسلام گرایی ایرانیان
یکی از واقعیات بزرگ تاریخی گرایش سریع و آزادانه ایرانیان زرتشتی به اسلام، پس از فتح ایران است. این مسأله در شرایطی رخ داد که مسلمانان با زرتشتیان هم چون اهل کتاب رفتار نموده و آنان را کاملاً در مسائل دینشان آزاد گذاشته بودند؛ اما سیل خروشان اسلامگرایی ایرانیان نشانگر برتری واضح و روش این دین در نظر آنان، نسبت به آیین پیشین است.
دکتر صاحب الزمانی در این باره مینویسد : (تودههای مردم نه تنها در خورد در برابر جهانبینی و ایدئولوژی ضد تبعیض طبقاتی در اسلام مقاومتی احساس نمیکردند، بلکه درست در آرمان آن همان چیزی را مییافتند که قرنها به بهای آه و اشک و خون خریدار و جان نثار و مشتاق آن بودند و عطش آن را از قرنها در خود احساس میکردند).(40)
بخشی از ستم موبدان را در احکام ظالمانهای میتوان یافت که آشکارا در جهت تأمین منافع انحصاری موبدان است. از این جمله است پارهای از احکام کیفری. به عنوان مثال افزون بر آنچه در بند ششم پیرامون مجازات کشنده سگ آبی گفته آمد به احکام شگفتتری برمیخوریم. در وندیداد اوستا فرگرد 14 بند 8 به بعد آمده است :
8-1. شخص گناهکار باید برای آمرزش روان تمام اسباب و لوازم مورد نیاز و مربوط به انجام مراسم دینی برای آثرَوَن (اوستا :a)(aurvan یا a°)(ravanپهلوی : a°sro°n (موبد روحانی نگهبان آتش در آتشکده) را به مردان اَشوَ (موبدان و مردان مقدس) به عنوان کفاره بدهد (8/14).
8-2. گناهکار میبایست کلیه لوازم و ساز و برگ یک مرد سپاهی و جنگی اعم از نیزه، کارد (شمشیر)، گرز، کمان، زین، فلاخن، زره، سپر و غیره را به عنوان کفاره به مردان اشو بدهد (9/14)؟!
8-3. گناهکار باید تمام لوازم و اسباب مورد نیاز یک کشاورز، شبان و یک مرد برزگر را به مدان اشو به عنوان کفاره گناه بدهد (11-10/14).
این ابزارها عبارتند از : یک عدد خیش با یوغ، یک عدد اسباب گاو رانی، دو هاون سنگی، یک عدد آسیاب دستی برای آرد کردن گندم و یک بیل؟!
8-4. او باید یک نهر (جوی) آب، یک قطعه زمین حاصلخیز و مرغوب به اندازهای که آبِ دو جوی برای آبیاری آن کفایت کند و آب تا دورترین نقاط آن پیش برود، برای مردان اشو فراهم کند (13-12/14)؟!
8-5. او باید یک خانه اربابی با گاوستانی (طویله) دارای نُه پرچین، نُه حصار، نُه نوع علوفه را جهت کفاره گناه به مردان اشو بدهد. خانه باید دارای دوازده راهرو در قسمت بالا و نُه راهرو در قسمت وسط و شش راهرو در قسمت پایین باشد. او همچنین باید یک رختخواب خوب با لحاف و بالش به مردان اشو و پاک بدهد (14/14)؟!
8-6. مرد گناهکار موظف است که دختر باکره، جوان و سالم خود را با جهیزیه و نقدینهای از زیورآلات زینتی و طلاجات برای مردان اشو به ازدواج دهد. البته این دختر باید خواهر پانزده ساله خود را نیز همراه گوشواره (جهیزیه) برای مردان اشو بیاورد (15/14)؟!
8-7. همچنین این مرد موظف است هفت رأس رَمه ریز در دوبار به مردان اشو و نیکوکار تقدیم کند. او باید هفت عدد سگ در دوبار پرورش دهد. او باید هفت عدد پل روی آب در دو بار بنا کند. او باید نُه عدد باغ خرابه در دو بار تعمیر و مرمت کند. او باید نُه عدد سگ را که در پوست یا گوش گرفتار کک و شپش و همه ناخوشیهایی که به تن سگ روی میآورد، پاک کند و درمان بخشد. او باید نُه مرد نیکوکار را در دوبار به خوراکی سیر از گوشت، نان و شراب اطعام کند (17-16/14)؟!(41)
براساس مستندات تاریخی از این راهها ثروتهای هنگفتی به چنگ آمده و انباشته شده و سپس در نبردهای مختلفی به غارت رفته است.(42)
...................) Anotates (.................
1) بنگرید : شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 14، ص 239، قم و تهران : صدرا، چاپ هشتم، 1383.
2) بنگرید :
الف. حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 57 و 58.
ب. ابراهیم پورداود، اوستا، ص 28.
ج. دین ایران باستان، ص 185.
3) بنگرید :
الف. حسین توفیقی، همان، ج 14، ص 186.
ب. جان بیناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، ص 453.
ج. دین ایران باستان، ص 188.
دشهید مطهری، مجموعه آثار، ج 14، ص 186.
4) برخی برآنند که آنچه در نصوص اسلامی به ویژه در قرآن به عنوان آیین مجوس در ردیف ادیان وحیانی و دارای کتاب در برابر مشرکین قرار گرفته غیر از آیین زرتشتی موجود است و با آن تفاوتهای اساسی دارد.
جهت آگاهی بیشتر در این باره بنگرید : دکتر رسول رضوی، بازکاوی تاریخ و آموزههای زرتشت (مق)، معارف (ماهنامه)، ش 49.
5) بنگرید : همان، ص 18.
6) ابراهیم پورداود، اوستا، ص 49، ق : منبع پیشین.
7) حسین توفیقی، همان، ص 59.
8) کریستن سن بر آن است که علت کاسته شدن از حجم اوستا در دوره ساسانی تمایل خود زرتشیان به حذف پارهای از افسانهها و اسطورههای عامیانه در اوستا نگاشتهای پیشین بوده است. جهت آگاهی بیشتر بنگرید:
الف. کریستن سن، آرتور امانوئل، ایران در زمان ساسانیان، ص 163 و 164.
ب. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 14، ص 188.
9) بنگرید : شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 14، ص 187.
10) بنگرید : تاریخ ادیان، ص 454، مقدمه جلیل دوستخواه، بر کتاب اوستا، ج 1، ص 11. ق : دکتر رسول رضوی، بازکاوی تاریخ و آموزههای آیین زرتشت.
11) بنگرید : هنریک ساموئل ینبرگ، دینهای ایران باستان، ص 2، ترجمه سیف الدین نجم آبادی ؛ دین و فرهنگ ایرانی پیش از عصر زرتشت، ص 304. ق : همان.
12) زرتشت و آموزشهای او، ص 7.
13) بنگرید :
الف. مرضیه شنکایی، بررسی تطبیقی اسمای الهی، ص 279، تهران، سروش، چاپ اول، 1381.
ب. پورداود، یَشتها، ج 2، ص 310.
14) هاشم رضی، ج 1، ص 45.
15) وندیداد، فرگرد هفتم، بند 37 و 38.
16) و به عبارتی به طبقه خود.
17) دبستان المذاهب، ص 111.
18) بنگرید : دکتر رسول رضوی، همان ص 20.
19) بنگرید :
الف. عبدالعظیم رضایی، زینالعابدین آذرخش، تاریخ ده هزار ساله ایران، ج 2، ص 106.
ب. اوستا، یسنا، 19/17.
20) همان، ص 168. 169.
21) جهت آگاهیبیشتر بنگرید : شهید مطهری، همان، ص 195-192.
22) ایران در زمان ساسانیان، ص 168.
23) بنگرید :
الف. شهید مطهری، همان، ص 198-196.
ب. ایران در زمان ساسانیان، ص 167.
24) وندیداد، فرگرد، پانزدهم، بند 6-5.
25) همان، بند 1.
26) همان، بند 1 تا 18.
27) نگا :
الف. دارمستتر، مجموعه قوانین زردشت، ترجمه موسی جوان، ص 211 و 223.
ب. سید حسن حسینی (آصف)، درجات گناه، تاوان و پتَت در دین زرتشتی (مق) هفت آسمان (فصلنامه)، ش 28، سال هفتم، زمستان 84.
28) وندیداد، فرگرد ششم، بند 25-24. ق : دکتر رسول رضوی، بازکاوی تاریخ و آموزههای زرتشت.
29) وندیداد، فرگرد شانزدهم، بند 24 - 25.
30) وندیداد فرگرد شانزدهم، بند 1 - 5.
31) همان، بند 6.
32) همان، بند 12.
33) همان، ق : دکتر رسول رضوی، بازکاوی تاریخ و آموزههای زرتشت.
34) بنگرید :
الف. فرهنگ ادیان جهان، ص 286.
ب. محمد معین، مزدیسنا و ادب پارسی، ص 53 و 54.
ج. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 14، ص 198 و 199.
35) وندیداد، فرگرد هشتم، بند 45-44؛ این مسأله بیش از نیم قرن است که توسط دولتهای ایران و هند به جهت حفظ بهداشت عمومی ممنوع شده است.
36) همان، فرگرد هشتم، بند 25.
37) همان، 3/39 ق : دکتر رسول رضوی، بازکاوی تاریخ و آموزههای آیین زرتشت.
38) zoroastrian Millenni lism.
39) حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 61.
40) ناصرالدین صاحب الزمانی، دیباچهای بر رهبری، ص 255.
41) جهت آگاهی بیشتر بنگرید : درجات گناه، تاوان و پتَت در دین زرتشتی، سید حسن حسینی (آصف) (مق)، هفت آسمان (فصلنامه تخصصی ادیان و مذاهب) ش 28 زمستان 1384، صص 216 - 220.
42) بنگرید : همان، ص 220 و 221.
زرتشت و توحیدعلیها السلام0علیه السلام0قدس سره/رضی الله عنه0000رحمهم الله -
پرسش 1 . آیا دین زرتشت، دین الهی و توحیدی بوده است؟
چنانکه گذشت؛ از نظر تاریخی در بنیاد دین زرتشت ابهامات زیادی وجود دارد و برای اولین بار مسلمانان به استناد پارهای از نصوص دینی آنان را اهل کتاب آسمانی به حساب آوردند. بنابراین احتمال دارد دین زرتشت، در اصل از ادیان آسمانی بوده اما در طول تاریخ دچار تحریفها و دگرگونیهایی شده است(1). بر این اساس علیالقاعده دین زرتشت باید در اصل توحیدی بوده و سپس به ثنویت پیش از خود بازگشته است. (اوستا)ی موجود نیز در این باره ابهام دارد ؛ زیرا قسمتهای مختلف این کتاب، تفاوت فاحشی با یکدیگر دارد . بخش (وندیداد) اوستا صراحت در ثنویت دارد ؛ ولی از بخش (گاتاها) چندان دوگانگی فهمیده نمیشود . به علت همین تفاوت و اختلاف بزرگ برخی برآنند که اوستای موجود اثر یک نفر نیست ؛ بلکه هر بخش آن از یک شخص است و نفوذ ثنویّت در آن، از ناحیه سوابق دو خدا انگاری در نژاد آریا، قبل از زرتشت بوده است .
از طرف دیگر (گاتاها) را نیز نمیتوان ملاک توحیدی انگاشتن آیین زرتشت قرار داد، زیرا توحید کامل شامل امور زیر میشود :
1. توحید ذاتی؛ یعنی یکتایی و یگانگی خداوند.
2. توحید صفاتی؛ یعنی یگانگی ذات و صفات الهی و عدم اتصاف خداوند به وصفی زاید بر ذات.
3. توحید افعالی؛ یعنی این که تنها فاعل مستقل خداوند است؛ و خالق و پروردگاری جز خداوند در دار هستی وجود ندارد.
4. توحید در عبادت و پرستش؛ حداکثر آنچه به استناد (گاتاها) میتوان گفت این است که زرتشت طرفدار (توحید ذاتی) بوده است ؛ یعنی، تنها یک موجود را قائم به ذات و غیر مخلوق میدانسته و آن (آهورمزدا) است.
در نتیجه این انگاره همه موجودات دیگر حتی اهریمن (انگره مئنیو ) آفریده آهورمزدا است . به عبارت دیگر احتمالاً زرتشت برای درخت هستی، بیش از یک ریشه قائل نبوده است . اما - به حسب مدارک تاریخی - از نظر خالقیّت، کاملاً ثنوی است ؛ زیرا از تعلیمات آن استفاده میشود که قطب مخالفِ (انگره مئنیو) (خرد خبیث )، (سپنت مئنیو) (خرد مقدس ) است . سپنت مئنیو، منشأ اشیاء نیک است ؛ یعنی، همان اشیائی که خوب است و میبایست آفریده بشود . اما انگره مئنیو یا اهریمن، منشأ اشیاء بد است ؛ یعنی، منشأ اشیائی که نمیبایست آفریده شود و آهورامزدا یا سپنت مئنیو مسئول آفریدن آنها نیست ؛ بلکه انگره مئنیو مسئول آفریدن آنها است . از طرف دیگر زرتشت هرگز نتوانست دوگانهپرستی و شرک در پرستش را ریشهکن سازد و به گونههای مختلف آیین او گرفتار شرک و انحطاط شده است(2). بنابراین اگر گاتاها را - که اصیلترین، معتبرترین و توحیدیترین اثری است که از زرتشت باقی مانده است - ملاک قرار دهیم، زرتشت را در شش و پنج خیر و شر، و اینکه نظام موجود، نظام احسن نیست و با حکمت بالغه جور نمیآید، گرفتار میبینیم . این جهت، او را از پیامبران آسمانی، جدا میسازد. مگر آن که همه اینها تحریفات و اضافات پس از زرتشت باشد و دین حقیقی او مشتمل بر همه مراتب توحید بوده و اکنون از میان ما غایب است.
...................) Anotates (.................
1) برای آگاهی بیشتر در این زمینه رجوع کنید :
الف . جلال الدین آشتیانی،زرتشت .
ب . داود الهامی، چهره زرتشت در تاریخ .
پ . مترجم مازندی، پارسیان اهل کتابند .
2) جهت آگاهی بیشتر پیرامون گونههای شرک در آیین زرتشت ر .ک :
الف. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 14، صص 200 - 236، تهران : صدرا.
ب. علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی، اللّه شناسی، ج 3، صص 83 - 110، مشهد : علامه طباطبایی، چاپ دوم، 1418ه.ق.
وظ ثنویت زرتشت
پرسش 1. آیا ثنویت زرتشتی بهتر از توحید نیست؛ زیرا دیگر مسئولیت بدیها به گردن خدا نمیافتد؟
این گمان که شرک و دوگانه انگاریِ بنیاد آفرینش سبب تنزیه خدا؛ و توحید موجب انتساب بدیها به خداوند است از چند سو مخدوش است. پیش از بیان اشکالات انگاره فوق توجه به این نکته بایسته است که ثنویت زرتشتی به گونههای مختلفی تقریرپذیر است و هر یک از جهاتی آسیبمند میباشد:
یک. تنها یک وجود واجب هست که از آن به اهورامزدا تعبیر میشود. او خدای واحد و فوق پروردگاران نور و روشنایی است. در رتبه فروتر از او سپنت مئنیو(1)؛ یعنی، خرد مقدس یا خالق و پروردگار روشنایی و در برابر وی انگره مئنیو، یعنی خرد خبیث یا اهریمن قرار دارد که خالق و پروردگار ظلمت و بدیهاست. این پنداره و دیگر تقریرهای دوگانه انگاری اشکالاتی دارد که به برخی از آنها اشاره میشود:
در این گمانه ثنویت به تثلیث کشیده شده و سه منشأ آفرینش برای جهان لحاظ شده است: اهورامزدا، سپنت مئنیو و انگره مئنیو.(2)
دو. مسئولیت بدیها و ظلمتها در این انگاره نیز بر عهده اهورامزدا خواهد بود؛ زیرا:
2-1. اگر او نمیدانست که که اهریمن بدآفرینی میکند و اکنون نیز قادر به جلوگیری از او نیست، پس خدایی جاهل و عاجز و محدود است و این ویژگیها با وجوب وجود و خدایی سازگاری ندارد؛ زیرا براساس ادله قاطع عقلی واجب الوجود کمال مطلق و عین همه کمالات وجودی است.(3)
2-2. اگر او میدانست که اهریمن بدآفرینی میکند، و اکنون میتواند او را از بدی باز دارد ولی بدون هیچ دلیل و حکمتی او را آفرید و اکنون نیز مانع او نمیشود؛ پس از طرفی مسئولیت بدکرداری او را بر عهده دارد و از دیگر سو خلقت و سکوت غیرحکیمانه او مغایر با وجوب وجود و خداوندی است؛ چرا که واجب دارای حکمت مطلق است و محال است که فعل او فاقد حکمت باشد.
2-3. اگر او از بد آفرینی اهریمن آگاه بود، اکنون نیز قادر به جلوگیری از او هست، ولی براساس حکمتهایی که چه بسا بر ما مخفی است او را آفریده و به او آزادی داده است و هر گاه حکمتش اقتضاء کند او را محدود خواهد ساخت؛ در این صورت به همان نتیجهای رسیدهایم که آیین توحید رسیده است و امتیازی برای این نظریه در مقابل توحید باوری وجود ندارد، بلکه به تقریری - اما ناقص - از نظریه توحید تبدیل خواهد شد.
سه. اگر اهریمن نه آفریده مستقیم اهورامزدا؛ بلکه آفریده خرد مقدس باشد، در این صورت نیز همه فروض سه گانه بالا (2-1، 2-2، 2-3) راه مییابد و مسئولیت هر آنچه به اهریمن نسبت داده شده هم بر عهده خرد مقدس و هم بر دوش اهورامزدا خواهد بود.
چهار. اگر اهریمن نه آفریده خرد مقدس و نه اهورامزدا باشد؛ در این صورت او واجب الوجود خواهد بود و تعدد واجب محال است.(4)
پنج. حل مسأله شرور از طریق دوگانه انگاری راه به جایی نمیبرد؛ بلکه گستره نفوذ و قدرت الهی را محدود میسازد و به عبارت دیگر خدا را در بخشی از هستی از خدایی عزل میکند و به تعبیر استاد مطهری برای اصلاح ابروی خدا چشمش را نابینا میکند(5) و اصل وحدت و یکپارچگی و انسجام نظام هستی را نیز مخدوش میسازد.
هاو پاری اوئن(6) مینویسد: (ذکر این که خدا سلولهای سالم و طبیعی را به وجود آورد، اما نه سلولهای سرطانی را؛ این که او به بخشهایی از پوسته زمین که در زلزله فوران نمیکنند، نظم بخشید، اما نه آنها که در زلزله فوران میکنند؛ ذکر این که او هوا و فرایندهای کشاورزی را هدایت میکند در آن هنگام که به قحطی منتهی نمیشود، اما نه در آن هنگام که به قحطی میانجامد. ایجاد تفکیکهایی از این نوع به معنای نفی کل اندیشه وحدت طبیعت است که همه پژوهشهای علمی مبتنی بر آن است)(7).
افزون بر آن امروزه فواید مهمی برای برخی از حشراتی که در نگرش زرتشتی شرّ مطلق شناخته میشوند شناسایی شده است. برخی از پشهها در دنیای امروز برای مبارزه با آفات گیاهی، برخی برای واکسیناسیون و برخی به عنوان پلیس قضایی و کشف DNA و شناسایی افراد مجهولالهویه در جرمشناسی به کار میآیند. لاجرم برای حل مسأله شر باید تحلیل فلسفی درستی از آن داشت. اشکال نگرش زرتشتی نگاه کاملاً عامیانه و ابتدایی به مسأله شر و ناتوانی از تحلیل درست مسأله است.(8)
...................) Anotates (.................
1) Spenta Mainyu.
2) جهت آگاهی بیشتر پیرامون تثلیث زرتشتی بنگرید : رسول رضوی، بازکاوی تاریخ و آموزههای آیین زرتشت، ماهنامه معارف، ش 49، ص 20.
3) جهت آگاهی بیشتر بنگرید : حمیدرضا شاکرین، براهین اثبات وجود خدا در نقدی بر شبهات جان هاسپرز، ص 197-194، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، 1385.
4) بنگرید : همان جا.
5) بنگرید :
الف. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 14، ص 209، قم، صدرا، چاپ هشتم، مهر، 1383.
ب. خدای محدود اشکالات متعددی دارد، در این باره بنگرید : اچ.پی.آون، دیدگاهها درباره خدا، ترجمه حمید بخشنده، ص 133 و 134، نشر اشراق (دانشگاه قم)، چاپ اول، 1380.
6) Huw Parry Owen.
7) اج.پی.آون. دیدگاهها درباره خدا، ترجمه : حمید بخشنده، ص 133 و 134، اشراق (دانشگاه قم)، اول، 1380.
8) جهت آگاهی بیشتر نگا : شهید مطهری، عدل الهی (مسأله شرور) قم، صدرا.
شعار سهگانه زرتشتیان
پرسش 1. مگر دین زرتشتی نمیگوید : پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک، پس چرا آن را دین باطلی میدانید؟
در این باره توجه به چند نکته ضروری است:
یک. تعابیری مانند آنچه در سؤال آمده به گونهها و عبارات مختلف تقریباً از زبان همه حکیمان، فیلسوفان، ارباب مکاتب، معلمان اخلاق و رهبران دینی شنیده شده و شعاری نیست که اختصاص به آیین زرتشت داشته باشد و یا دیگران برخلاف آن شعار داده باشند.
دو. برای قضاوت پیرامون یک مکتب صرف این گونه شعارها کافی نیست و باید دید در آن مکتب چه چیزی خوب شناخته میشود و چه چیزی بد.
استاد مطهری بر آن است که همه مکتبهای اخلاقی دنیا آموزههای خود را به عنوان اخلاق خوب معرفی کردهاند، در حالی که بین آنها شدیدترین اختلافات و تضادها وجود دارد. یکی مبارزه با خودخواهی، بسط عدالت، ترحم به ضعیفان و یاری ستمدیدگان را اخلاقی میداند و دیگری مانند نیچه همه اینها را اخلاق بد و خیانت به بشریت میانگارد! از نظر ایشان پوکترین و بی مغزترین رویکردها بسنده کردن به سخن زرتشت است که میگوید (گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک)؛ زیرا مانند آن است که از مهندسی برای ساختمان یک مسجد طرحی بخواهند و بگویند: طرح شما چیست؟ بگوید: یک ساختمان خوب! یا از خیاطی بپرسند: چه مدل لباسی میدوزی؟ بگوید: یک مدل خوب! در این جا باید دید طرح و مدل خوب در نگاه آنان چیست و بدون آن هیچگونه ارزشداوری پیرامون طرح یا مدل ایشان میسر نیست. بنابراین شعار یاد شده به تنهایی هیچگونه قابل سنجش و ارج گذاری نیست.(1)
به عبارت دیگر این تعابیر بسیار کلی و جامع است اما نامتعین و نامشخص، در واقع مثل هوا میماند که وارد هر روزنی میشود ولی کلید هیچ قفلی نیست.
سه. برخلاف شعار یاد شده مراجعه به آموزههای زرتشتی موجود، انحطاط جدی هم در گستره عقاید و بنیادهای معرفتی و هم در نظام اخلاقی و رفتاری مشاهده میشود و آنچه در این مکتب خوب انگاشته شده در سنجه خرد ناخوب شناخته میشود.(2)
...................) Anotates (.................
1) بنگرید : شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 22، ص 645، تهران، صدرا، چاپ اول، 1383.
2) شرح پارهای از این موارد در پاسخ پرسشهای پیشین گذشت.
اهریمن و شیطان
پرسش 1. در اسلام شیطان وجود دارد و در آیین زرتشت اهریمن، پس هر دو به یکجا میرسند و فرقی بین آنها نیست؟
شیطان در اسلام غیر از اهریمن در زرتشتی است و بین آن دو تفاوتهایی چند وجود دارد از جمله:
1. اهریمن در آیین زرتشتی آفرینشگر است؛ اما شیطان در اسلام آفریننده چیزی نیست و وجود آن منافی توحید در خالقیت نمیباشد. در اسلام همه چیز آفریده خداست و او همه چیز را خوب و به بهترین صورت آفریده است:
(الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِینٍ)(1).
2. گستره عملکرد اهریمن عمدتا از نظام تکوین و شرور طبیعی آغاز میشود. او پدیدآورنده حشرات موذی، سوسکها، مورچهها، گزندگان و... است، اما شیطان در اسلام در عرصه شرور اخلاقی فعالیت میکند و در این عرصه هم تنها دعوت کننده و وسوسهگر است و بر هیچ کس سلطه و قدرت عملی ندارد، و تنها کسانی تحت تأثیر او قرار میگیرند که به سوء اختیار خویش راه او را برگزینند و او را بر خود مستولی سازند:
(وَ ما کانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی)(2).
3. وجود شیطان در اندیشه اسلامی کاملاً حکیمانه و در چارچوب ربوبیت مطلقه الهی است(3) و در عرض خدا یا فرشتگان و هیچ یک از عوامل و مأموران الهی قرار نمیگیرد. بلکه وسوسههای او شرط اختیار و انتخاب و انسانیت انسان است.
به قول مولوی:
در جهان دو بانگ میآید به ضد
تا کدامین را تو باشی مستعد
آن یکی بانگش نشور اتقیا
و آن دگر بانگش نفور اشقیا
...................) Anotates (.................
1) سجده (32)، آیه 7.
2) ابراهیم (14)، آیه 22.
3) در این باره بنگرید :
الف. شهید مطهری، عدل الهی.
ب. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 14، ص 211-209.
ج. حمیدرضا شاکرین، راز آفرینش (پرسشهای دانشجویی، بحث فلسفه آفرینش شیطان)، قم، معارف.
د. طهرانی، اللهشناسی، ج 3، ص 175-107.
- [سایر] اصول برتر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] برای مسلمان بودن همین مقدار که در دوران نوجوانی، یا جوانی اصول دین را از ما سؤال کردند، و ما قبول داشتیم کافی است؟ یا تحقیق بیشتری لازم است؟
- [سایر] از دیدگاه اسلام، نیاز به رهبری بر چه اصولی مبتنی است؟
- [آیت الله بهجت] اگر کسی اصول دین خود را بنابر اعتقادات پدری و مادری خود فراگرفته و به آن یقین دارد، آیا همین مقدار کافی است یا لازم است آن ها را با دلیل های برهانی و طرق یقینی فراگیرد؟
- [سایر] دیدگاه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در مورد نحوه رفتار با اقلیت های غیر مسلمان چیست؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در رساله فرموده اید: تقلید در اصول دین جایز نیست، آیا اصول دین را با دلیل باید اثبات کرد یا اعتقاد به آن کافی است؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنت درباره (تزاحم) در علم اصول فقه چیست؟
- [سایر] از دیدگاه اسلام چه اصولی بر خانواده حاکم است؟ مبانی حقوقی و اخلاقی خانواده در قرآن چیست؟
- [سایر] گذشته از ضمانت اجراهای هر یک از اصول و فصول قانون اساسی، ضامن اجرای کلیّت قانون اساسی چیست؟
- [سایر] چرا علمای اصولی شیعه با اخباریون مخالفند؟ اعتقادات اخباریون که با دین منافات دارد چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] در جماعتی که مردان و زنان شرکت دارند اذان و اقامه نماز جماعت را باید مرد بگوید، ولی در جماعت زنان اذان و اقامه زنان کافی است.
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان واقامه نماز جماعت را باید مرد بگوید ولی در جماعت زنان، اگر زن اذان واقامه بگوید کافی است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون دلیل گفته کسی را قبول کند، ولی اگر از گفته غیر به عقاید دینی یقین پیدا کند در حکم به مسلمان بودن او کافی است، و در احکام دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند، یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید، که یقین کند، تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند، و عده دیگر می گویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب می دانند، آن را به جا آورد پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] احتیاط مستحب آن است که اذان و اقامه نماز جماعت را مرد بگوید، مگر در نماز جماعت زنان که اگر زن اذان و اقامه بگوید بیتردید کافی است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اذان و اقامه نماز جماعت را باید مرد بگوید؛ ولی در نماز جماعت زنان اگر زن اذان و اقامه بگوید کافی است.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان و اقامه نماز جماعت را باید مرد بگوید ، ولی در جماعت زنان اگر زن اذان و اقامه بگوید ، کافی است .
- [امام خمینی] اذان و اقامه نماز جماعت را باید مرد بگوید، ولی در جماعت زنان اگر زن اذان و اقامه بگوید، کافی است.
- [آیت الله بروجردی] اذان و اقامة نماز جماعت را باید مرد بگوید، ولی در جماعت زنان اگر زن اذان و اقامه بگوید کافی است.
- [آیت الله خوئی] اذان و اقامه نماز جماعت را باید مرد بگوید، ولی در جماعت زنان اگر زن اذان و اقامه بگوید، کافی است.
- [آیت الله سبحانی] اذان و اقامه نماز جماعت را باید مرد بگوید، ولی در جماعت زنان اگر زن اذان و اقامه بگوید کافی است.