بحث ولایت فقیه یکی از پردامنهترین مباحث؛ طی سالیان گذشته محسوب میگردد با این حال بررسی در نظرات صاحب نظران برجسته امر فقاهت، بر طرف کننده بسیاری از شبهات خواهد بود. در اینجا برای تبیین مطلب نظرات برخی از فقهای شیعه را در مورد بحث ولایت فقیه بیان مینمائیم. 1 . مرحوم محقق ثانی: این بزرگوار که به محقق کَرکی نیز مشهور میباشد در مورد ولایت فقیه میگوید: قبول ولایت از طرف عادل دارای استحباب است و اگر الزامی باشد، یا این که در جریان امر به معروف و نهی از منکر بودن نیاز پیدا شود، گاهی واجب میشود.[1] به عبارت دیگر ایشان در رابطه با نماز جمعه و اقامه حدود و سایر موارد همچون اراضی موات، اراضی مفتوحه، امر به معروف و نهی از منکر، نکاح و ارث و... قائل به ثبوت ولایت مطلقه فقیه میباشد. 2 . مرحوم مقدس اردبیلی: در کتاب مجمعالفائده و البرهان، ایشان در مسائلی مانند تجهیز میت، برقراری نماز جمعه، نماز میت، تعذیر تارک الصلاة، تصرف خمس، احکام اهل ذمّه، اقامه حدود ولایت بر سفیهان و دیوانگان و ... قائل به ولایت و سرپرستی فقیه میباشند البته باید گفت که ایشان در مواردی مانند اقامه نماز جمعه در زمان غیبت ولو توسط غیر فقیه، قائل به وجوب شدهاند. همچنین در مواردی که امر به معروف و نهی از منکر منجر به ضرب و جرح و قتل شود معتقد به وجوب آن میباشند؟ هر چند این عمل بدون اذن امام یا فقیه صورت گرفته باشد. 3. شیخ بهایی (ره) : ایشان چه در مرتبة نازل حکومت که همان حکم راندن باشد قائل به لزوم است آنجا که میفرماید: (لازم است فقیه جامع الشرایط حکم نماید.)[2] و چه در مرتبة بالاتر حکومت، فقیه عادل که نایب امام زمان است باید اقامة حد کند.[3] 4. شیخ مفید (ره) : ایشان معتقد است: (در عصر غیبت و جدایی از سلطان عادل (امام معصوم) فقیهان شیعة عادلِ مدبرِ خردمند و برجسته میتوانند به تولیت و سرپرستی جمیع اموری که تحت ولایت امام معصوم قرار دارد، بپردازند.[4] ایشان همچنین در جای دیگری نیز تأکید میکنند: (اقامة حدود، منصب قضاوت و اقامة نماز عید، به فقیهان واگذار شده است...)[5]. 5. میرزای قمی (ره): ضمن پذیرش ولایت فقیه میفرماید: (وقتی در فقه، از احکام مرتبط با ولایت و سیاست؛ مثل گرفتن جزیه، صحبت میشود و به نظر امام موکول میگردد، منظور از امام، (من بیده الامر) است که در عصر غیبت، بر فقیه عادل منطبق میشود.[6] 6. کاشف الغطاء (ره) : این عالم بزرگوار نیز ضمن قبول بحث ولایت فقیه، موارد آن را در مسائل زیر میداند زکات، خمس، موقوفات، جهاد، جزیه، تشکیل نیروی دفاعی، تصرف اراضی، اجرای حدود و تعزیرات و...[7] 7. شهید ثانی (ره) : طبق آنچه از کتاب لمعة این عالم ارزشمند برمیآید، موارد ولایت فقیهان را در این امور منحصر میدانند: زکات، خمس، دفاع از تمامیت همه جانبة کشور اسلامی و اسلام، اقامة حدود قضاوت، سرپرستی مال سفیه، فروش نفقه در صورت عدم ادای آن، پرداخت نفقه از بیت المال برای طلاق زنی که همسرش گم شده است و... 8. شیخ طوسی: او ولایت فقیهان را منحصر به امر قضاوت میداند و میفرماید: حکم نمودن و قضاوت بر عهدة کسانی است که از جانب سلطان عادل (امام معصوم) به آنها اذن و اجازه داده شده باشد و این وظیفه از جانب امامان علیهم السلام به فقهای شیعه واگذار شده است.[8] 9. علامة حلی: می گوید: اما اجرای حدود (احکام جزایی) در عصر حضور مخصوص امام معصوم علیه السّلام یا کسی است که امام معصوم به او اذن داده باشد، و در عصر غیبت با فقهای شیعه است و بر عهدة فقهاست که در صورت امن از گزند ظالمان، بین مردم حکم و قضاوت کنند، و زکاتها و خمسها را بگیرند و به مصرف برسانند.)[9] 10. شیخ مرتضی انصاری (ره) : در مورد این عالم ارجمند؛ گرچه برخی اظهار داشته اند ایشان مخالف با ولایت فقیه است اما بررسی دقیق مجموعة میراث جاودان فقهی این شیخ اعظم نشان میدهد که مدافع سرسخت نظریه ولایت فقیه بوده است و هر چند در کتاب البیع، با صراحت، آن را طرح نکرده است ولی در کتاب قضاء و شهادات با استناد به روایت مقبولة عمر بن حنظله و توقیع شریف، اعتقاد خود را به مطلقه بودن ولایت فقیه، با صراحت بیان کرده است و متبادر عرفی از لفظ حاکم را که در مقبوله آمده، تسلط مطلقه دانسته است و از تعلیل ذیل روایت توقیع شریف و عبارت (فانهم حجتی علیکم)، که بر طبق آن،فقیهان به عنوان حجت امام زمان (عج) بر مردم معرفی شدهاند استنباط میکند که پیروی از تمام احکام و الزامات راویان حدیث، واجب است.[10] 11. آیت الله العظمی بروجردی (ره) : از بیانات این فقیه عالی قدر استفاده میشود که ایشان اختیارات وسیعی برای ولی فقیه قائل میباشند. ایشان میفرمایند: (... افرادی که از طرف امامان معصوم علیهم السّلام برای مراجعه مردم به آنان در عصر غیبت تعیین شدهاند، تنها فقهای عادل، جامع الشرائط هستند... عقل حکم میکند کسی که متخصص امور دینی و کارشناسی مسائل اسلامی است، برای چنین منصب مهمی برگزیده شود، نه غیر متخصص.[11] 12. حضرت امام خمینی (ره): ایشان می فرمایند: (فقیه عادل در مورد حکومت و سیاست دارای همة آن اختیاراتی است که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و امام معصوم علیهم السلام داشتند و فرق بین فقیه عادل و آنها در این راستا معقول نیست، زیرا حاکم اسلامی هر کس باشد مجری احکام دین و برپا کنندة حدود الهی و گیرندة خراج و سایر مالیاتها و تصرف کنندة در آنها در مواردی که صلاح مسلمانان است، میباشد.)[12] 13. آیت الله العظم خوئی (ره) : برای تبیین نظریات ایشان باید بیان نمود که ایشان ابتدائاً در کتاب (التنقیح) از عنوان ولایت برای فقیه پرهیز مینمود و صرفاً جواز تصرف را بر اساس دلیل حسبه و در همان حدود (معین ثابت میکرد،) اما ظاهراً بعداً نوعی تحول در نظر ایشان صورت گرفته است؛ زیرا در کتاب (منهاج الصالحین) مخصوصاً در چاپ 28 آن، ولایت مطلقه را عنوان نمودهاند، و به نظر میآید که نظر نهایی ایشان ولایت مطلقه برای فقیه است. از باب نمونه، در بیان نوع سوم از اقسام غنائم میفرماید: (آری، ولی امر حق تصرف در آن را بر اساس آنچه که مصلحت تشخیص میدهد، دارد. زیرا این مقتضای ولایت مطلقه او بر آن اموال است)[13] 1 . مرحوم شیخ محمدحسین اصفهانی، (1296 1361): ایشان ضمن قبول و تأیید ولایت فقیه، دلالت بر واژه (حاکم) که در حدیث نقل شده از عمر بن حنظله آمده بود را بر تصدی امور عامه و یا ولایت بر امور حسبیه میپذیرد.[14] 2 . سید محمد باقر شفتی اصفهانی: این عالم بزرگوار هم ولایت فقیه را مورد تأیید قرار داده است و موارد اجرای آن را در اقامه نماز جمعه، نمازهای عید فطر و قربان، اقامه حدود و تعزیرات میدانست. 3 . مرحوم علامه نائینی: ایشان معتقد است جمله (فانی قد جعلته علیکم حاکماً) در مقبوله عمر بن حنظله دلیل بر این مطلب است که: (کلمه حاکم و حکومت، شامل هر دو وظیفه میشود و بعید نیست که ظهور لفظ حاکم در مورد کسی باشد که متصدی وظیفه والی است: و وظیفه والی عبارت است از: امور فرعیة مربوط به تدبیر کشور و اداره سیاسی جامعه و جمعآوری خراج و زکات و صرف آن در تجهیز قوای نظام و پرداختن به صاحبان باشد)[15] در حقیقت باید گفت که ایشان ولایت تدبیری و سیاسی را برای فقیه پذیرفته است. بنابراین در کل باید گفت که بحث ولایت فقیه از مباحثی است که مورد قبول فقهای گذشته و حال واقع شده است. تنها نکته مورد اختلاف آنها، در موارد ولایت میباشد که برخی مانند امام(ره) دائرة ولایت را در هم ردیف با ولایت اهل بیت دانسته و آن را وسیع میداند و برخی دیگر هم، آن را محدود به اموری مانند اقامه نماز جمعه و اجرای حدود و ... میداند و البته برخی هم قدمت بحث ولایت را کم دانسته و آن را بحث جدید میدانند و در ضمن نیز به آن شبهه وارد میکنند مانند آیت الله دکتر مهدی حائری یزدی.[16] در هر حال باید گفت پس از آیت الله بروجردی(ره) فقیهان بسیاری قاتل به ولایت انتصابی فقیه بودهاند که از جمله آنان میتوان از حضرات آیات عظام، شیخ مرتضی حائری یزدی، سید محمدرضا گلپایگانی، سید محد باقر صدر، سید عبدالاعلی سبزواری و ... نام برد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 . پرسش و پاسخ در زمینه ولایت فقیه، مصطفی جعفر پیشه فرد، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه قم. 2 . ولایت فقیه، محمد هادی معرفت، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی (التمهید) 3 . ولایت فقیه ستون خیمة انقلاب اسلامی، محمد محمدی اشتهاردی، نشر مطهر. 4 . ولایت فقیه در عصر غیبت، علیرضا رجالی تهرانی، انتشارات نبوغ. 5 . ولایت فقیه از دیدگاه فقهای اسلام، جلد دوم، آذری قمی.انتشارات مکتبه ولایت فقیه. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . جامع المقاصد، ج 4، ص 43. [2] . شیخ بهایی، کتاب جامع عباسی، سیاسی، ص348. [3] . همان، ص 162. [4] . المقنعه، ص 675 676. [5] . همان، ص 808 813. [6] . جامع الشتات، ج 1، ص 401 402. [7] . ر. ک: کشف الغطاء، ص350 429. [8] . النهایة، شیخ طوسی، ص 301. [9] . حلی، ایضاح الفوائد، ج 1، ص 390 398. [10] . مجموعه تراث شیخ اعظم، کتاب القضاء و الشهادات، ج 22، ص 48 49. [11] . تقریرات درس بروجردی، البدر الزاهر فی صلوة الجمعة والمسافر، ص 58 50. [12] . امام خمینی، کتاب البیع، ج 2، ص 417. [13] . منهاج الصالحین، ج 1، ص 379، رجالی، علیرضا، ولایت فقیه در عصر غیبت، تهران، انتشارات نبوغ، چاپ اول، 1379، ص 108 و 107. [14] . اصفهانی، محمد حسین، حاشیة المکاسب، ص 213 214 [15] . نائینی، میرزا حسین، المکاسب و البیع، تقریر به قلم شیخ محمدتقی آملی، ج 2، ص 333 336. [16] . آملی، محمدتقی، کتاب حکمت و حکومت، ص 178.
بحث ولایت فقیه یکی از پردامنهترین مباحث؛ طی سالیان گذشته محسوب میگردد با این حال بررسی در نظرات صاحب نظران برجسته امر فقاهت، بر طرف کننده بسیاری از شبهات خواهد بود. در اینجا برای تبیین مطلب نظرات برخی از فقهای شیعه را در مورد بحث ولایت فقیه بیان مینمائیم.
1 . مرحوم محقق ثانی: این بزرگوار که به محقق کَرکی نیز مشهور میباشد در مورد ولایت فقیه میگوید: قبول ولایت از طرف عادل دارای استحباب است و اگر الزامی باشد، یا این که در جریان امر به معروف و نهی از منکر بودن نیاز پیدا شود، گاهی واجب میشود.[1] به عبارت دیگر ایشان در رابطه با نماز جمعه و اقامه حدود و سایر موارد همچون اراضی موات، اراضی مفتوحه، امر به معروف و نهی از منکر، نکاح و ارث و... قائل به ثبوت ولایت مطلقه فقیه میباشد.
2 . مرحوم مقدس اردبیلی: در کتاب مجمعالفائده و البرهان، ایشان در مسائلی مانند تجهیز میت، برقراری نماز جمعه، نماز میت، تعذیر تارک الصلاة، تصرف خمس، احکام اهل ذمّه، اقامه حدود ولایت بر سفیهان و دیوانگان و ... قائل به ولایت و سرپرستی فقیه میباشند البته باید گفت که ایشان در مواردی مانند اقامه نماز جمعه در زمان غیبت ولو توسط غیر فقیه، قائل به وجوب شدهاند. همچنین در مواردی که امر به معروف و نهی از منکر منجر به ضرب و جرح و قتل شود معتقد به وجوب آن میباشند؟ هر چند این عمل بدون اذن امام یا فقیه صورت گرفته باشد.
3. شیخ بهایی (ره) : ایشان چه در مرتبة نازل حکومت که همان حکم راندن باشد قائل به لزوم است آنجا که میفرماید: (لازم است فقیه جامع الشرایط حکم نماید.)[2] و چه در مرتبة بالاتر حکومت، فقیه عادل که نایب امام زمان است باید اقامة حد کند.[3]
4. شیخ مفید (ره) : ایشان معتقد است: (در عصر غیبت و جدایی از سلطان عادل (امام معصوم) فقیهان شیعة عادلِ مدبرِ خردمند و برجسته میتوانند به تولیت و سرپرستی جمیع اموری که تحت ولایت امام معصوم قرار دارد، بپردازند.[4] ایشان همچنین در جای دیگری نیز تأکید میکنند: (اقامة حدود، منصب قضاوت و اقامة نماز عید، به فقیهان واگذار شده است...)[5].
5. میرزای قمی (ره): ضمن پذیرش ولایت فقیه میفرماید: (وقتی در فقه، از احکام مرتبط با ولایت و سیاست؛ مثل گرفتن جزیه، صحبت میشود و به نظر امام موکول میگردد، منظور از امام، (من بیده الامر) است که در عصر غیبت، بر فقیه عادل منطبق میشود.[6]
6. کاشف الغطاء (ره) : این عالم بزرگوار نیز ضمن قبول بحث ولایت فقیه، موارد آن را در مسائل زیر میداند زکات، خمس، موقوفات، جهاد، جزیه، تشکیل نیروی دفاعی، تصرف اراضی، اجرای حدود و تعزیرات و...[7]
7. شهید ثانی (ره) : طبق آنچه از کتاب لمعة این عالم ارزشمند برمیآید، موارد ولایت فقیهان را در این امور منحصر میدانند: زکات، خمس، دفاع از تمامیت همه جانبة کشور اسلامی و اسلام، اقامة حدود قضاوت، سرپرستی مال سفیه، فروش نفقه در صورت عدم ادای آن، پرداخت نفقه از بیت المال برای طلاق زنی که همسرش گم شده است و...
8. شیخ طوسی: او ولایت فقیهان را منحصر به امر قضاوت میداند و میفرماید: حکم نمودن و قضاوت بر عهدة کسانی است که از جانب سلطان عادل (امام معصوم) به آنها اذن و اجازه داده شده باشد و این وظیفه از جانب امامان علیهم السلام به فقهای شیعه واگذار شده است.[8]
9. علامة حلی: می گوید: اما اجرای حدود (احکام جزایی) در عصر حضور مخصوص امام معصوم علیه السّلام یا کسی است که امام معصوم به او اذن داده باشد، و در عصر غیبت با فقهای شیعه است و بر عهدة فقهاست که در صورت امن از گزند ظالمان، بین مردم حکم و قضاوت کنند، و زکاتها و خمسها را بگیرند و به مصرف برسانند.)[9]
10. شیخ مرتضی انصاری (ره) : در مورد این عالم ارجمند؛ گرچه برخی اظهار داشته اند ایشان مخالف با ولایت فقیه است اما بررسی دقیق مجموعة میراث جاودان فقهی این شیخ اعظم نشان میدهد که مدافع سرسخت نظریه ولایت فقیه بوده است و هر چند در کتاب البیع، با صراحت، آن را طرح نکرده است ولی در کتاب قضاء و شهادات با استناد به روایت مقبولة عمر بن حنظله و توقیع شریف، اعتقاد خود را به مطلقه بودن ولایت فقیه، با صراحت بیان کرده است و متبادر عرفی از لفظ حاکم را که در مقبوله آمده، تسلط مطلقه دانسته است و از تعلیل ذیل روایت توقیع شریف و عبارت (فانهم حجتی علیکم)، که بر طبق آن،فقیهان به عنوان حجت امام زمان (عج) بر مردم معرفی شدهاند استنباط میکند که پیروی از تمام احکام و الزامات راویان حدیث، واجب است.[10]
11. آیت الله العظمی بروجردی (ره) : از بیانات این فقیه عالی قدر استفاده میشود که ایشان اختیارات وسیعی برای ولی فقیه قائل میباشند. ایشان میفرمایند: (... افرادی که از طرف امامان معصوم علیهم السّلام برای مراجعه مردم به آنان در عصر غیبت تعیین شدهاند، تنها فقهای عادل، جامع الشرائط هستند... عقل حکم میکند کسی که متخصص امور دینی و کارشناسی مسائل اسلامی است، برای چنین منصب مهمی برگزیده شود، نه غیر متخصص.[11]
12. حضرت امام خمینی (ره): ایشان می فرمایند: (فقیه عادل در مورد حکومت و سیاست دارای همة آن اختیاراتی است که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و امام معصوم علیهم السلام داشتند و فرق بین فقیه عادل و آنها در این راستا معقول نیست، زیرا حاکم اسلامی هر کس باشد مجری احکام دین و برپا کنندة حدود الهی و گیرندة خراج و سایر مالیاتها و تصرف کنندة در آنها در مواردی که صلاح مسلمانان است، میباشد.)[12]
13. آیت الله العظم خوئی (ره) : برای تبیین نظریات ایشان باید بیان نمود که ایشان ابتدائاً در کتاب (التنقیح) از عنوان ولایت برای فقیه پرهیز مینمود و صرفاً جواز تصرف را بر اساس دلیل حسبه و در همان حدود (معین ثابت میکرد،) اما ظاهراً بعداً نوعی تحول در نظر ایشان صورت گرفته است؛ زیرا در کتاب (منهاج الصالحین) مخصوصاً در چاپ 28 آن، ولایت مطلقه را عنوان نمودهاند، و به نظر میآید که نظر نهایی ایشان ولایت مطلقه برای فقیه است. از باب نمونه، در بیان نوع سوم از اقسام غنائم میفرماید: (آری، ولی امر حق تصرف در آن را بر اساس آنچه که مصلحت تشخیص میدهد، دارد. زیرا این مقتضای ولایت مطلقه او بر آن اموال است)[13]
1 . مرحوم شیخ محمدحسین اصفهانی، (1296 1361): ایشان ضمن قبول و تأیید ولایت فقیه، دلالت بر واژه (حاکم) که در حدیث نقل شده از عمر بن حنظله آمده بود را بر تصدی امور عامه و یا ولایت بر امور حسبیه میپذیرد.[14]
2 . سید محمد باقر شفتی اصفهانی: این عالم بزرگوار هم ولایت فقیه را مورد تأیید قرار داده است و موارد اجرای آن را در اقامه نماز جمعه، نمازهای عید فطر و قربان، اقامه حدود و تعزیرات میدانست.
3 . مرحوم علامه نائینی: ایشان معتقد است جمله (فانی قد جعلته علیکم حاکماً) در مقبوله عمر بن حنظله دلیل بر این مطلب است که: (کلمه حاکم و حکومت، شامل هر دو وظیفه میشود و بعید نیست که ظهور لفظ حاکم در مورد کسی باشد که متصدی وظیفه والی است: و وظیفه والی عبارت است از: امور فرعیة مربوط به تدبیر کشور و اداره سیاسی جامعه و جمعآوری خراج و زکات و صرف آن در تجهیز قوای نظام و پرداختن به صاحبان باشد)[15] در حقیقت باید گفت که ایشان ولایت تدبیری و سیاسی را برای فقیه پذیرفته است.
بنابراین در کل باید گفت که بحث ولایت فقیه از مباحثی است که مورد قبول فقهای گذشته و حال واقع شده است. تنها نکته مورد اختلاف آنها، در موارد ولایت میباشد که برخی مانند امام(ره) دائرة ولایت را در هم ردیف با ولایت اهل بیت دانسته و آن را وسیع میداند و برخی دیگر هم، آن را محدود به اموری مانند اقامه نماز جمعه و اجرای حدود و ... میداند و البته برخی هم قدمت بحث ولایت را کم دانسته و آن را بحث جدید میدانند و در ضمن نیز به آن شبهه وارد میکنند مانند آیت الله دکتر مهدی حائری یزدی.[16] در هر حال باید گفت پس از آیت الله بروجردی(ره) فقیهان بسیاری قاتل به ولایت انتصابی فقیه بودهاند که از جمله آنان میتوان از حضرات آیات عظام، شیخ مرتضی حائری یزدی، سید محمدرضا گلپایگانی، سید محد باقر صدر، سید عبدالاعلی سبزواری و ... نام برد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 . پرسش و پاسخ در زمینه ولایت فقیه، مصطفی جعفر پیشه فرد، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه قم.
2 . ولایت فقیه، محمد هادی معرفت، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی (التمهید)
3 . ولایت فقیه ستون خیمة انقلاب اسلامی، محمد محمدی اشتهاردی، نشر مطهر.
4 . ولایت فقیه در عصر غیبت، علیرضا رجالی تهرانی، انتشارات نبوغ.
5 . ولایت فقیه از دیدگاه فقهای اسلام، جلد دوم، آذری قمی.انتشارات مکتبه ولایت فقیه.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . جامع المقاصد، ج 4، ص 43.
[2] . شیخ بهایی، کتاب جامع عباسی، سیاسی، ص348.
[3] . همان، ص 162.
[4] . المقنعه، ص 675 676.
[5] . همان، ص 808 813.
[6] . جامع الشتات، ج 1، ص 401 402.
[7] . ر. ک: کشف الغطاء، ص350 429.
[8] . النهایة، شیخ طوسی، ص 301.
[9] . حلی، ایضاح الفوائد، ج 1، ص 390 398.
[10] . مجموعه تراث شیخ اعظم، کتاب القضاء و الشهادات، ج 22، ص 48 49.
[11] . تقریرات درس بروجردی، البدر الزاهر فی صلوة الجمعة والمسافر، ص 58 50.
[12] . امام خمینی، کتاب البیع، ج 2، ص 417.
[13] . منهاج الصالحین، ج 1، ص 379، رجالی، علیرضا، ولایت فقیه در عصر غیبت، تهران، انتشارات نبوغ، چاپ اول، 1379، ص 108 و 107.
[14] . اصفهانی، محمد حسین، حاشیة المکاسب، ص 213 214
[15] . نائینی، میرزا حسین، المکاسب و البیع، تقریر به قلم شیخ محمدتقی آملی، ج 2، ص 333 336.
[16] . آملی، محمدتقی، کتاب حکمت و حکومت، ص 178.
- [سایر] آیا ولایت فقیه ، نظریه ای عقلانی است؟
- [سایر] ولایت مقیده فقیه چه نظریه ایست؟
- [سایر] نظریه فقها در مورد ولایت چیست؟
- [سایر] مراحل سیر تاریخی نظریه ولایت فقیه چیست؟
- [سایر] آیا نظریّه ی ولایت فقیه، تنها نظریّه ی شکل حکومت دینی است؟
- [سایر] نظریه انتصاب و نظریه انتخاب به چه معناست و کدامیک در مورد ولایت فقیه درست میباشد؟
- [سایر] آیا نظریه شورایی بودن ولایت فقیه مورد قبول است؟
- [سایر] آیا نظریه شورایی بودن ولایت فقیه مورد قبول است؟
- [سایر] آیا نظریه شورایی بودن ولایت فقیه مورد قبول است؟
- [سایر] نظریه آیت الله خویی در بحث ولایت فقیه چه بود؟
- [آیت الله مظاهری] به دست آوردن فتوای مجتهد سه راه دارد: اوّل: شنیدن از خود مجتهد. دوّم: شنیدن از کسی که مورد اطمینان است. سوّم: دیدن در رساله مجتهد.
- [آیت الله جوادی آملی] .تقلید مجتهد متوفّا در ابتدا جایز نیست؛ ولی بقای بر تقلید میت, اشکال ندارد و بقای بر تقلید مجتهد میت باید به فتوای مجتهد مطلق زنده باشد; خواه فرد به آن عمل کرده باشد یا نه. اگر مجتهد متوفّا اعلم باشد، بقای بر تقلید او احتیاطاً واجب است و اگر مجتهد زنده اعلم باشد، عدول از مجتهد متوفا به مرجع زنده, واجب است.
- [آیت الله اردبیلی] بنابر احتیاط عدول از مجتهد زنده به مجتهد زنده دیگر جایز نیست، مگر این که مجتهد دوم اعلم باشد که در این صورت عدول واجب است.
- [آیت الله اردبیلی] تقلید از میّت ابتداءً جایز نیست ولی باقی ماندن بر تقلید میّت چنانچه مجتهد میّت اعلم از مجتهد زنده باشد، واجب است. و در صورت تساوی مجتهد زنده و میت در علم، بین بقاء بر تقلید میت و رجوع به زنده مخیر است؛ گرچه رجوع به مجتهد زنده بهتر و مطابق با احتیاط است. و چنانچه مجتهد زنده اعلم از مجتهد میّت باشد، رجوع به مجتهد زنده واجب است و بقاء بر تقلید میّت جایز نیست. و باید بقاء بر تقلید میّت به فتوای مجتهد زنده باشد. و اگر کسی در هنگام عمل التزام و تصمیم به عمل به فتوای مجتهد داشته است، برای بقاء در آن مسأله کافی است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] انسان نمیتواند برخی از مسائل را از یک مجتهد و برخی دیگر را از مجتهد دیگر تقلید کند، ولی اگر یکی از مجتهدین در یک باب از احکام - مثلاً در باب نماز - از دیگران اعلم باشد و مجتهد دیگر در باب دیگر - مثلاً روزه - اعلم باشد، باید در احکام نماز از مجتهد اول و در احکام روزه از مجتهد دوم تقلید کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] حقیقت تقلید در احکام، استنادعملی به دستور مجتهد است، یعنی انجام اعمال خود را موکول به دستور مجتهد کند.
- [آیت الله مظاهری] مجتهد و اعلم را از سه راه میتوان شناخت: اوّل: خود انسان اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد. دوّم: یک نفر عالم ثقه که میتواند مجتهد و اعلم را تشخیص دهد مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کند. سوّم: عدّهای از اهل علم که میتوانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفته آنان اطمینان پیدا میشود، مجتهد و اعلم بودن کسی را تصدیق کنند.
- [آیت الله اردبیلی] در صورتی که رأی مجتهد تغییر کند، مقلد نمیتواند بر رأی قبلی مجتهد باقی بماند، و اگر شک کند که رأی مجتهد تغییر کرده است یا نه، میتواند تا مشخص شدن آن بر رأی قبلی باقی بماند.
- [آیت الله بهجت] بعید نیست مستحب بودن اقرار به ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام در اذان مستحبی، در صورتی که به نیت مطلوب بودن گفته شود، به عبارات مختلفی که در (نهایه) و (فقیه) و (احتجاج) نقل شده است که (اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّه) و یا (عَلِیٌ اَمیرُ المُؤمِنین) و یا به عبارت (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّه) باشد، و اما اقرار به ولایت اگرچه در غیر اذان باشد خوب است، پس احتیاج به دلیل مخصوص ندارد؛ و کاملترین عبارتی که در اینجا گفته میشود آن است که اقرار به خلیفه بودن یا وصی بودن حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام و ائمه طاهرین علیهمالسلام در آن باشد.
- [آیت الله علوی گرگانی] به دست آوردن فتوا یعنی دستور مجتهد چهار راه دارد: اول: شنیدن از خود مجتهد. دوم: شنیدن از دو نفر عادل که فتوای مجتهد را نقل کنند. سوم: شنیدن از کسیکه انسان به گفته او اطمینان دارد. چهارم: دیدن در رساله مجتهد، در صورتیکه انسانبه درستی آن رساله اطمینان داشته باشد.