در تفکر اسلامی هر کسی حق حاکمیت بر مردم را ندارد و پرسش از اینکه چه کسی حق حاکمیت دارد، پرسش بسیار مهمّی است. اگر در ادلّه نقلی که برای اثبات ولایت فقیه ذکر شده است، تأمّل گردد، پاسخ این سؤال روشن خواهد شد: 1. توقیع اسحاق بن یعقوب: (و اَمّا الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة احادیثنا.)[1] (در اتفاقات جدیدی که در طول زمان پیش می آید به راویان دیدگاه ما رجوع کنید.) 2. حدیث امام رضا علیه السّلام : (نامی العلم، کامل الحلم، مضطلع بالامامة، عالم بالسیاسة) (باید علم او همواره در حال رشد و ترقی و حلمش کامل، در امامت قوی و آگاه به امور سیاست باشد.)[2] 3. فامّا من کان من الفقهاء صائناً لنفسه، حافظاً لدینه، مخالفاً لهواه مطیعاً لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه. (از میان فقها کسی که دارای صیانت نفس، حافظ دین، مخالف هوای نفس و مطیع اوامر شرع باشد، اطاعت و تقلید کنید.)[3] 4. ینظر الی من کان منکم قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فلیرضوا به حکماً فانی قد جعلته علیکم حاکماً. (به کسی رجوع کند که احادیث ما را نقل می کند، نظر به حلال و حرام دارد (می شناسد حلال و حرام ما را) و از احکام شرع آگاه است پس او حاکم شماست و من او را حاکم شما قرار دادم.[4] از مجموعة چهار حدیث فوق، می توان چهار شرط اساسی برای حاکم اسلامی در زمان غیبت، استخراج نمود که اینک به شرح آن می پردازیم: 1. فقاهت اولین شرط ولایت، فقاهت می باشد، زیرا اگر دلیل اول را در نظر بگیریم، فهم عرف از عبارت (رُواة حدیث) به مقام فقاهت متوجّه می شود. اصولاً وقتی امام به (مراجعة به راویان حدیث) امر می کند، جنبة فهم روایت و استنباط احکام را در نظر دارد، نه آنکه فقط روایاتی حفظ شده و الفاظش نقل گردد. 2. عدالت فقیه جامع الشرایط، کسی است که علاوه بر اینکه لازم است علم دین را درست بفهمد. باید آن علم را در خودش و محدودة حیاتش و در جامعة اسلامی به درستی اجرا نماید، لازم است همه وظایف دینی خود را انجام دهد و آنچه از دین باید به مردم ابلاغ کند، ابلاغ نماید و چیزی را کتمان نکند. فقیه عادل، باید به میل و هوس کاری نکند، مطیع هواهای نفسانی نگردد و گناهی از او سر نزند، نه واجبی را ترک کند و نه حرامی را مرتکب شود.[5] حدیث سوم به روشنی شرط عدالت را بیان می دارد. 3. کفایت و کاردانی گرچه روایت مذکور از امام رضا علیه السلام به ویژگی کفایت، کاردانی، مدیریت و تدبیر اشاره دارد ولی در عین حال هر انسانی، با ذهن عرفی خود از اطلاقات ادلّة ولایت در می یابد که هدف از ولایت، آن است که شخص (ولی) کمبودها و نیازهای حوزة تحت ولایت خود را در چهارچوب حفظ مصالح آنها برطرف کند. این وظیفه تنها در صورتی انجام می پذیرد که (ولی) در دایرة فعالیّت ولایت خود از کاردانی و شایستگی برخوردار باشد. اگر فقیهی از کاردانی لازم برای اجرای این رسالت سنگین و گسترده بی بهره است، عقلاً و شرعاً نمی تواند عهده دار چنین مسئولیتی شود. بنابراین ضرورت دارد که در ثبوت ولایت برای فقیه به کاردانی او توجه کنیم و عناصر مؤثر در این زمینه از قبیل آگاهی، نکته سنجی، تیزهوشی، زیرکی، قاطعیّت در تصمیم گیری و امثال آن را در وی باز شناسیم.[6] 4. شجاعت و مدیریت بدون شک ولی فقیه و حاکم جامعة اسلامی باید دارای شجاعت و مدیریت باشد تا بتواند در موقعیت مناسب با قاطعیت تصمیم گیری کند. مدیریت و مدبّریت او به معنی درک و تحلیل پیگیر مسایل سیاسی است. حاکم اسلامی باید به کیفیت و فنون رهبری جامعه اسلامی و نیازهای ملت آگاه باشد. آگاهی و درک مسایل سیاسی و شرایط زمانه نیز از دیگر مواردی است که ولی فقیه باید از آن مطلع باشد. فقیهی که از قوانین رفتاری بین المللی، جریانهای سیاسی داخلی، روابط خارجی، مدیریت بحرانها و بسیاری از مسایل پیچیدة سیاسی مطلع نباشد، چگونه می تواند جامعة اسلامی را رهبری کرده و آن را از هجمه های سیاسی و فرهنگی بیگانگان مصون دارد. بنابر این حاکم اسلامی باید واجد ویژگیهایی باشد که از طرف امامان معصوم علیهم السلام بیان شده است. در واقع از اعلام این ویژگیها از طرف امام معصوم برای ولی فقیه به نصب عام تعبیر می شود یعنی امام معصوم بصورت عام، فقهای واجد شرایط عصر غیبت را برای رهبری و هدایت جامعة اسلامی برگزیده است.[7] ولی از آنجا که واجدین شرایط رهبری متعدد بوده و اقدام همة آنها یا بعضی از آنان برای اعمال امر ولایت عملاً ناممکن است، لذا راهکارهای اساسی برای تعیین یا کشف یکی از آنان لازم است. طبعاً در چنین مواردی نظر به ویژگی های برجسته و منحصر به فرد افراد شرط ضروری تعیین فرد اصلح است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، یک راهکار عقلایی برای تشخیص رهبری و کسی که واجد شرایط رهبری است، پیش بینی شده است. بر اساس این مکانیزم، نمایندگانی با رأی مستقیم مردم انتخاب می شوند. این نمایندگان که از اقصی نقاط کشور در مجلس خبرگان حضور دارند، با تحقیق و بررسی و مشاهدة شرایط و ویژگیهای لازم در یکی از فقها، آن شخص را شناسایی یا کشف کرده و به مردم معرفی می نمایند. این راهکار در شرایط موجود بهترین مکانیزم برای کشف و شناسایی فقیه جامع شرایط و نائب امام زمان (عج) است. در انتخاب حضرت آیت الله خامنه ای به مقام ولایت، فرایند قانونی فوق، به نحو کامل صورت گرفته و ایشان به این مقام نائل شدند. طبیعی است که تشخیص هرگونه فقد شرایط یا عدم صلاحیت به عهدة خود مجلس خبرگان خواهد بود و جز این مجلس، شخص یا نهاد دیگری چنین صلاحیتی نخواهد داشت. بنابراین ایشان از نظر خبرگان کسی است که واجد تمام ویژگیهای رهبری و زعامت امت اسلامی بوده و در این ویژگیها در شرایط موجود از دیگر فقها دارای برتری و برجستگی است لذا ایشان قطعاً نائب بر حق امام زمان و منصوب عام از طرف آن حضرت(عج) هستند. البته خود مقام معظم رهبری هرگز تمایل به پذیرش چنین مقامی را نداشتند و مجتهدین و خبرگان و شخصیت های دیگر چنین مقامی را به عنوان احساس وظیفه به ایشان سپردند و ایشان در یکی از گفتارهای خود می فرماید: (اگر به خامنه ای بگویند که امروز وجود تو برای کفش جفت کردن توی فلان حسینیه مفیدتر است... بنده خواهم رفت آنجا و کفش جفت خواهم کرد. این را قطعاً بدانید اگر یک کاری باشد که من در آن کار در گمنامی زندگی کنم و وجودم برای اسلام مفیدتر از مسئولیتی باشد که الان دارم، و الله یک لحظه درنگ نمی کنم.)[8] حضرت امام خمینی(ره) نیز در خصوص تقیّد آیت الله خامنه ای به خدمتگزاری برای اسلام و مردم جملة زیبایی دارند که فرمودند: (به شما عرض می کنم اگر گمان می کنید که در تمام دنیا، رئیس جمهورها و سلاطین و امثال اینها، یک نفر را مثل آقای خامنه ای پیدا کنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار.... پیدا نمی کنید.)[9] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. مرجعیت از دیدگاه فقها و بزرگان، انتشارات دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، 1373. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . بحارالانوار، ج 53، ص 181، حدیث 10. [2] . اصول کافی، ج 1، ص 202. [3] . صحاح طبرسی، ج 2، ص 262، حدیث از امام حسن عسگری(ع). [4] . سنن ابوماجه، ج 1، ص 605، مورد 1879. این حدیث به مقبولة عمر بن حنظلة معروف است و اکثر علما از این حدیث برای اثبات ولایت فقیه بهره گرفته اند. [5] . جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، ص 138. [6] . کتاب نقد، شماره (8)، 115. [7] . جوادی آملی، عبدالله، همان، ص390. [8] . روزنامة جمهوری اسلامی، 3/3/62، و نیز خاطرات و حکایتها، ج 1، ص 37. [9] . صحیفه نور، ج 17، ص 170.
در تفکر اسلامی هر کسی حق حاکمیت بر مردم را ندارد و پرسش از اینکه چه کسی حق حاکمیت دارد، پرسش بسیار مهمّی است. اگر در ادلّه نقلی که برای اثبات ولایت فقیه ذکر شده است، تأمّل گردد، پاسخ این سؤال روشن خواهد شد:
1. توقیع اسحاق بن یعقوب:
(و اَمّا الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة احادیثنا.)[1] (در اتفاقات جدیدی که در طول زمان پیش می آید به راویان دیدگاه ما رجوع کنید.)
2. حدیث امام رضا علیه السّلام :
(نامی العلم، کامل الحلم، مضطلع بالامامة، عالم بالسیاسة) (باید علم او همواره در حال رشد و ترقی و حلمش کامل، در امامت قوی و آگاه به امور سیاست باشد.)[2]
3. فامّا من کان من الفقهاء صائناً لنفسه، حافظاً لدینه، مخالفاً لهواه مطیعاً لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه. (از میان فقها کسی که دارای صیانت نفس، حافظ دین، مخالف هوای نفس و مطیع اوامر شرع باشد، اطاعت و تقلید کنید.)[3]
4. ینظر الی من کان منکم قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فلیرضوا به حکماً فانی قد جعلته علیکم حاکماً. (به کسی رجوع کند که احادیث ما را نقل می کند، نظر به حلال و حرام دارد (می شناسد حلال و حرام ما را) و از احکام شرع آگاه است پس او حاکم شماست و من او را حاکم شما قرار دادم.[4]
از مجموعة چهار حدیث فوق، می توان چهار شرط اساسی برای حاکم اسلامی در زمان غیبت، استخراج نمود که اینک به شرح آن می پردازیم:
1. فقاهت
اولین شرط ولایت، فقاهت می باشد، زیرا اگر دلیل اول را در نظر بگیریم، فهم عرف از عبارت (رُواة حدیث) به مقام فقاهت متوجّه می شود. اصولاً وقتی امام به (مراجعة به راویان حدیث) امر می کند، جنبة فهم روایت و استنباط احکام را در نظر دارد، نه آنکه فقط روایاتی حفظ شده و الفاظش نقل گردد.
2. عدالت
فقیه جامع الشرایط، کسی است که علاوه بر اینکه لازم است علم دین را درست بفهمد. باید آن علم را در خودش و محدودة حیاتش و در جامعة اسلامی به درستی اجرا نماید، لازم است همه وظایف دینی خود را انجام دهد و آنچه از دین باید به مردم ابلاغ کند، ابلاغ نماید و چیزی را کتمان نکند. فقیه عادل، باید به میل و هوس کاری نکند، مطیع هواهای نفسانی نگردد و گناهی از او سر نزند، نه واجبی را ترک کند و نه حرامی را مرتکب شود.[5] حدیث سوم به روشنی شرط عدالت را بیان می دارد.
3. کفایت و کاردانی
گرچه روایت مذکور از امام رضا علیه السلام به ویژگی کفایت، کاردانی، مدیریت و تدبیر اشاره دارد ولی در عین حال هر انسانی، با ذهن عرفی خود از اطلاقات ادلّة ولایت در می یابد که هدف از ولایت، آن است که شخص (ولی) کمبودها و نیازهای حوزة تحت ولایت خود را در چهارچوب حفظ مصالح آنها برطرف کند. این وظیفه تنها در صورتی انجام می پذیرد که (ولی) در دایرة فعالیّت ولایت خود از کاردانی و شایستگی برخوردار باشد.
اگر فقیهی از کاردانی لازم برای اجرای این رسالت سنگین و گسترده بی بهره است، عقلاً و شرعاً نمی تواند عهده دار چنین مسئولیتی شود. بنابراین ضرورت دارد که در ثبوت ولایت برای فقیه به کاردانی او توجه کنیم و عناصر مؤثر در این زمینه از قبیل آگاهی، نکته سنجی، تیزهوشی، زیرکی، قاطعیّت در تصمیم گیری و امثال آن را در وی باز شناسیم.[6]
4. شجاعت و مدیریت
بدون شک ولی فقیه و حاکم جامعة اسلامی باید دارای شجاعت و مدیریت باشد تا بتواند در موقعیت مناسب با قاطعیت تصمیم گیری کند. مدیریت و مدبّریت او به معنی درک و تحلیل پیگیر مسایل سیاسی است. حاکم اسلامی باید به کیفیت و فنون رهبری جامعه اسلامی و نیازهای ملت آگاه باشد. آگاهی و درک مسایل سیاسی و شرایط زمانه نیز از دیگر مواردی است که ولی فقیه باید از آن مطلع باشد. فقیهی که از قوانین رفتاری بین المللی، جریانهای سیاسی داخلی، روابط خارجی، مدیریت بحرانها و بسیاری از مسایل پیچیدة سیاسی مطلع نباشد، چگونه می تواند جامعة اسلامی را رهبری کرده و آن را از هجمه های سیاسی و فرهنگی بیگانگان مصون دارد.
بنابر این حاکم اسلامی باید واجد ویژگیهایی باشد که از طرف امامان معصوم علیهم السلام بیان شده است. در واقع از اعلام این ویژگیها از طرف امام معصوم برای ولی فقیه به نصب عام تعبیر می شود یعنی امام معصوم بصورت عام، فقهای واجد شرایط عصر غیبت را برای رهبری و هدایت جامعة اسلامی برگزیده است.[7] ولی از آنجا که واجدین شرایط رهبری متعدد بوده و اقدام همة آنها یا بعضی از آنان برای اعمال امر ولایت عملاً ناممکن است، لذا راهکارهای اساسی برای تعیین یا کشف یکی از آنان لازم است.
طبعاً در چنین مواردی نظر به ویژگی های برجسته و منحصر به فرد افراد شرط ضروری تعیین فرد اصلح است.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، یک راهکار عقلایی برای تشخیص رهبری و کسی که واجد شرایط رهبری است، پیش بینی شده است. بر اساس این مکانیزم، نمایندگانی با رأی مستقیم مردم انتخاب می شوند. این نمایندگان که از اقصی نقاط کشور در مجلس خبرگان حضور دارند، با تحقیق و بررسی و مشاهدة شرایط و ویژگیهای لازم در یکی از فقها، آن شخص را شناسایی یا کشف کرده و به مردم معرفی می نمایند. این راهکار در شرایط موجود بهترین مکانیزم برای کشف و شناسایی فقیه جامع شرایط و نائب امام زمان (عج) است.
در انتخاب حضرت آیت الله خامنه ای به مقام ولایت، فرایند قانونی فوق، به نحو کامل صورت گرفته و ایشان به این مقام نائل شدند. طبیعی است که تشخیص هرگونه فقد شرایط یا عدم صلاحیت به عهدة خود مجلس خبرگان خواهد بود و جز این مجلس، شخص یا نهاد دیگری چنین صلاحیتی نخواهد داشت. بنابراین ایشان از نظر خبرگان کسی است که واجد تمام ویژگیهای رهبری و زعامت امت اسلامی بوده و در این ویژگیها در شرایط موجود از دیگر فقها دارای برتری و برجستگی است لذا ایشان قطعاً نائب بر حق امام زمان و منصوب عام از طرف آن حضرت(عج) هستند.
البته خود مقام معظم رهبری هرگز تمایل به پذیرش چنین مقامی را نداشتند و مجتهدین و خبرگان و شخصیت های دیگر چنین مقامی را به عنوان احساس وظیفه به ایشان سپردند و ایشان در یکی از گفتارهای خود می فرماید:
(اگر به خامنه ای بگویند که امروز وجود تو برای کفش جفت کردن توی فلان حسینیه مفیدتر است... بنده خواهم رفت آنجا و کفش جفت خواهم کرد. این را قطعاً بدانید اگر یک کاری باشد که من در آن کار در گمنامی زندگی کنم و وجودم برای اسلام مفیدتر از مسئولیتی باشد که الان دارم، و الله یک لحظه درنگ نمی کنم.)[8]
حضرت امام خمینی(ره) نیز در خصوص تقیّد آیت الله خامنه ای به خدمتگزاری برای اسلام و مردم جملة زیبایی دارند که فرمودند: (به شما عرض می کنم اگر گمان می کنید که در تمام دنیا، رئیس جمهورها و سلاطین و امثال اینها، یک نفر را مثل آقای خامنه ای پیدا کنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار.... پیدا نمی کنید.)[9]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مرجعیت از دیدگاه فقها و بزرگان، انتشارات دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، 1373.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . بحارالانوار، ج 53، ص 181، حدیث 10.
[2] . اصول کافی، ج 1، ص 202.
[3] . صحاح طبرسی، ج 2، ص 262، حدیث از امام حسن عسگری(ع).
[4] . سنن ابوماجه، ج 1، ص 605، مورد 1879. این حدیث به مقبولة عمر بن حنظلة معروف است و اکثر علما از این حدیث برای اثبات ولایت فقیه بهره گرفته اند.
[5] . جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، ص 138.
[6] . کتاب نقد، شماره (8)، 115.
[7] . جوادی آملی، عبدالله، همان، ص390.
[8] . روزنامة جمهوری اسلامی، 3/3/62، و نیز خاطرات و حکایتها، ج 1، ص 37.
[9] . صحیفه نور، ج 17، ص 170.
- [سایر] طبق حدیثی از امام رضا که فرمودند : هرکس بگوید که من نائب امام زمان هستم دروغگو است . چگونه نیابت آیت الله خامنه ای امکان پذیر است؟
- [سایر] چرا به آقای خامنه ای نایب امام زمان می گویند؟ ایا ما باید طرف دار رهبری باشیم یا شخص رهبری؟
- [سایر] تحقیقی در رابطه با نائبان عام امام زمان (عج) از اولین نائب تا حضرت آیت الله خامنهای (مد ظله) که چگونه به نیابت رسیدهاند؟
- [سایر] آیا این سخن که شرط قبولی ولایت امام زمان قبولی ولایت حضرت آقای خامنه ای است درست است یا نه اگر درست است چرا آقای سیستانی در عراق ولایت فقیه تشکیل نمی دهد؟
- [سایر] نایبان عام امام زمان(عج) مانند سید رضی(ره)، امام خمینی(ره) چگونه انتخاب می شدند؟ و به آنها چه می گفتند؟ (مانند زمان حال که به نایب امام زمان(عج)، ولی فقیه گفته می شود.)
- [سایر] آیت الله سیستانی ولایت آیت الله خامنه ای را قبول دارند یا نه؟
- [سایر] بعضی از افراد آیت الله خامنه ای را نائب امام زمان می دانند در حالی که ایشان معصوم نیست. ایشان را ولی مطلق فقیه می دانند در حالی که ولایت فقیه مختص رسول اکرم و 12 امام می باشد. سؤال دیگر من آن است که آیا بر رهبری نیز می توان نظارت کرد ؟ و در صورت بروز تخلف به چه مرجعی باید مراجعه کرد؟
- [سایر] آیت الله العظمی سیستانی(دامت برکاته) ولایت آیت الله العظمی خامنه ای(دامت برکاته) را قبول دارند یا نه؟
- [سایر] پاک و قابل اعتماد بودن نایب امام و ولی فقیه (آیت الله خامنه ای ) چگونه قابل تببین است؟
- [سایر] آیا آقای خامنه ای با امام زمان رابطه دارد؟ دوم اینکه نظر خود ایشان در مورد ولی فقیه بودنشان چیست و مردم چه وظایفی در قبال ولی فقیه دارند؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.