نظام جمهوری اسلامی که بر مبنای احکام و ارزشهای اسلامی و بر پایه اراده و خواست مردم شکل گرفت، دارای ماهیتی ضد استبدادی است که دلایل این امر را باید در ساختار حکومت، رهبری نظام و قوانین حاکم بر جامعه جستجو کرد: این ساختار حکومت: همانطور که از عنوان حکومت بر می آید نظام حاکم بر کشور ما (جمهوری اسلامی) است، یعنی حکومتی که قوانین آن بر اساس شریعت اسلام تنظیم شده است و مردم در چارچوب قوانین اسلام در آن مشارکت دارند و بر نقش و جایگاه آنان تأکید شده است. البته این نکته حائز اهمیت است که حکومت جمهوری در ایران با حکومت دموکراسی مدنظر غرب که ریشههای اومانیستی و مانند آن را دارد متفاوت است و مردمسالاری در حکومت ما مردمسالاری دینی است که متکاملتر و پیشرفتهتر از غرب میباشد. چه اینکه حاکمیت در اصل اختصاص به خدا دارد همان گونه که تشریع مختص به اوست[1] و در روی زمین توسط ولی او و یا نائبان ولی او حکومت اعمال میگردد. رأی و نظر مردم موجب مقبولیت حکومت ولی فقیه جامع الشرائط است و مشروعیت آن از طرف خداوند است. از سوی دیگر در این نوع حکومت یک نوع رابطة عاطفی و معنوی بین مردم و حاکم برقرار است که حکومتهای دموکراسی در غرب نمیتوانند واجد آن باشند، زیرا دموکراسی آنها غیردینی است و بر اساس جدایی دین از سیاست است. برخلاف حکومت جمهوری اسلامی که بر مبنای دین شکل گرفته و مردم حکومت را به کسی میدهند که نیابت عام دارد، لذا به او علاقه و عشق میورزند و مطیع دستورات او هستند و به علت این که قاعدة انقلاب ما بر گرایشات و دلبستگی تودة مردم به ارزشهای دینی استوار است. روند مردمی بودن حکومت نسبت به حکومتهای سکولار از اصالت و عمق بیشتری برخوردار است.[2] ب) ساختار رهبری نظام: این ساختار نیز دلیل دیگری بر ماهیت ضد استبدادی جمهوری اسلامی است، زیرا رهبری نظام بر اساس آموزه های دینی در عصر غیبت بر عهده فقیه عادل و با تقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است[3]، بنابراین شرایط و صفات رهبر 1. صلاحیت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه (فقاهت) 2. عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام، 3. بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی برای رهبری[4] است و این شرایط حاکی از این است که رهبر نظام با توجه به شناختی که از مبانی اسلام داشته و عدالت و تقوایی که دارا است هرگز نمی تواند فردی مستبد بوده و نقش مردم را نادیده بگیرد در حقیقت ولی فقیه در نظام اسلامی مجری احکام اسلام است. لذا مبنای تصمیمات او رضایت خداوند و احکام اسلامی و مصالح جامعه اسلامی است و اگر فقیهی از این مبنا عدول کند خود به خود منعزل می شود و دیگر اطاعت از او واجب نخواهد بود. علاوه بر این که رهبر در نظام جمهوری اسلامی توسط مجلس خبرگان که منتخب مردم هستند تعیین می گردد و بر اعمال او نظارت می شود در واقع مردم به صورت غیر مستقیم و با واسطه رهبر را انتخاب می نمایند و نمایندگان آنان که خبرگان در مسایل فقهی و اسلامی هستند، بر اعمال و رفتار او نظارت دارند، لذا هیچ گونه استبدادی در رهبری نظام نمی تواند شکل بگیرد. آن چه موجب توّهم برخی در انتساب استبداد به نظام جمهوری اسلامی شده است تعبیر (ولایت مطلقه فقیه) است که تصور شده منظور از ولایت مطلقه، یعنی ولایت بدون قید و شرط که همان حکومت استبدادی و دیکتاتوری است. در حالی که منظور از ولایت مطلقه فقیه، یعنی فقیه در چارچوب احکام اسلامی برای انجام وظایف و اجرای مصالح امت اسلامی از اختیارات لازم بر خوردار است که در مقابل آن ولایت مقیده فقیه است که اختیارات فقیه را در چارچوب امور حسبیه[5] محدود می کند. بنابراین ولی فقیه از آنجا که مشروعیت حکومتش را از ناحیه خداوند می گیرد. باید در چارچوب احکام اسلامی حرکت نماید که در صورت تخطی از آن ولایت خود را از دست خواهد داد و حکومت او مشروعیتی نخواهد داشت و خداوند موظف کرده حاکم اسلامی را که رأی مردم و انتخاب و اراده آنان را معتبر بشمارد. بنابراین از لحاظ ساختار رهبری نیز هیچ گونه استبدای در نظام جمهوری اسلامی وجود ندارد. ج) ساختار قانون اساسی و قوانین حاکم بر جامعه: این ساختار نیز شاهدی بر مردمی بودن نظام جمهوری اسلامی و ضد استبدادی بودن آن است. مردمی بودن نظام جمهوری اسلامی در همه جای قانون اساسی تضمین شده است. بر اساس اصل ششم قانون اساسی (در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکای آراء عمومی اداره شود از راه انتخابات: انتخاب رئیس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شوراها و نظایر اینها یا از راه همه پرسی در مواردی که در اصول دیگر این قانون تعیین می گردد) و بر اساس اصل نهم (هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادی های مشروع را هر چند با وضع قوانین و مقرارت، سلب کند). از جمله مهمترین حقوق ملت که در قانون اساسی بدان تصریح شده عبارتند از: الف: حقوق معنوی همانند: 1. برخورداری از آموزش و پرورش (اصل 36 و 30) 2. آزادی فکر و عقیده و ممنوعیت تفتیش عقاید (اصل 23) 3. آزادی مطبوعات (اصل 24) ب: حقوق سیاسی شامل: 1. حق تعیین سرنوشت (اصل 56) 2. حق تابعیت (اصل 41) 3. حق انتخاب (اصل 6) 4. آزادی اجتماعات (اصل 26 و 27) 5. آزادی احزاب (اصل 26) 6. حق نظارت و امر به معروف و نهی از منکر (اصل 8) ج: حقوق اقتصادی شامل: 1. پذیرش و به رسمیت شناختن مالکیت (اصل 29، 46 و 47) 2. تأمین نیازهای اساسی (اصل 43، 49، 51) د: حقوق قضایی شامل: 1. منع دستگیری خودسرانه (اصل 31). 2. منع تبعید و اجبار به اقامت بی دلیل (اصل 33). 3. منع اجبار به شهادت و اقرار به شکنجه (اصل 38). 4. حق داد خواهی و انتخاب وکیل (اصل 34). 5. اصل برائت (اصل 37). بنابراین جمهوری اسلامی هم از نظر ساختار حکومت و ساختار رهبری نظام و هم از لحاظ ساختار قانون اساسی و قوانین حاکم بر کشور حکومتی است مردمی که به بهترین شکل ممکن حقوق مردم در آن تأمین و تضمین شده است و هیچ جایی برای استبداد و نادیده گرفتن حقوق مردم در آن نیست. مقام معظم رهبری فرمودند (امروز در دنیا، دولت و نظام جمهوری اسلامی، مردمی ترین دولت و نظام هاست. آرای حقیقی مردم، محبت و عواطف، احساسات و قلب های مردم پشت سر این نظام و مسئولان آن است).[6] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. ویژگیهای انقلاب اسلامی در آینه مقام معظم رهبری، تهران، موسسه فرهنگی قدر ولایت، 1380. 2. پیرامون انقلاب اسلامی، مرتضی مطهری، تهران، انتشارات صدرا، 1371. 3. ولایت مطلقه، قانون اساسی و امام خمینی(ره)، تدوین: مهدی رنجبران، قم، ظفر، 1381. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران. [2] . اندیشه صادق، دانشگاه امام صادق، شماره 10، دستاوردهای انقلاب اسلامی طی 23 سال گذشته. [3]. قانون اساسی، اصل5. [4]. قانون اساسی، اصل 109. [5]. امور حسبیه به اموری اطلاق می شود که انجام آنها از نظر خداوند ضروری است و اهمال در آنها به هیچ وجه مجاز نیست. [6]. حدیث ولایت، ج4، ص18.
بعد از انقلاب استبداد شاهنشاهی از بین رفت، ولی آیا استبداد به صورتی دیگر ایجاد نشد و رنگ شرعی به خود نگرفت؟
نظام جمهوری اسلامی که بر مبنای احکام و ارزشهای اسلامی و بر پایه اراده و خواست مردم شکل گرفت، دارای ماهیتی ضد استبدادی است که دلایل این امر را باید در ساختار حکومت، رهبری نظام و قوانین حاکم بر جامعه جستجو کرد:
این ساختار حکومت: همانطور که از عنوان حکومت بر می آید نظام حاکم بر کشور ما (جمهوری اسلامی) است، یعنی حکومتی که قوانین آن بر اساس شریعت اسلام تنظیم شده است و مردم در چارچوب قوانین اسلام در آن مشارکت دارند و بر نقش و جایگاه آنان تأکید شده است. البته این نکته حائز اهمیت است که حکومت جمهوری در ایران با حکومت دموکراسی مدنظر غرب که ریشههای اومانیستی و مانند آن را دارد متفاوت است و مردمسالاری در حکومت ما مردمسالاری دینی است که متکاملتر و پیشرفتهتر از غرب میباشد. چه اینکه حاکمیت در اصل اختصاص به خدا دارد همان گونه که تشریع مختص به اوست[1] و در روی زمین توسط ولی او و یا نائبان ولی او حکومت اعمال میگردد. رأی و نظر مردم موجب مقبولیت حکومت ولی فقیه جامع الشرائط است و مشروعیت آن از طرف خداوند است. از سوی دیگر در این نوع حکومت یک نوع رابطة عاطفی و معنوی بین مردم و حاکم برقرار است که حکومتهای دموکراسی در غرب نمیتوانند واجد آن باشند، زیرا دموکراسی آنها غیردینی است و بر اساس جدایی دین از سیاست است. برخلاف حکومت جمهوری اسلامی که بر مبنای دین شکل گرفته و مردم حکومت را به کسی میدهند که نیابت عام دارد، لذا به او علاقه و عشق میورزند و مطیع دستورات او هستند و به علت این که قاعدة انقلاب ما بر گرایشات و دلبستگی تودة مردم به ارزشهای دینی استوار است. روند مردمی بودن حکومت نسبت به حکومتهای سکولار از اصالت و عمق بیشتری برخوردار است.[2]
ب) ساختار رهبری نظام: این ساختار نیز دلیل دیگری بر ماهیت ضد استبدادی جمهوری اسلامی است، زیرا رهبری نظام بر اساس آموزه های دینی در عصر غیبت بر عهده فقیه عادل و با تقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است[3]، بنابراین شرایط و صفات رهبر 1. صلاحیت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه (فقاهت) 2. عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام، 3. بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی برای رهبری[4] است و این شرایط حاکی از این است که رهبر نظام با توجه به شناختی که از مبانی اسلام داشته و عدالت و تقوایی که دارا است هرگز نمی تواند فردی مستبد بوده و نقش مردم را نادیده بگیرد در حقیقت ولی فقیه در نظام اسلامی مجری احکام اسلام است.
لذا مبنای تصمیمات او رضایت خداوند و احکام اسلامی و مصالح جامعه اسلامی است و اگر فقیهی از این مبنا عدول کند خود به خود منعزل می شود و دیگر اطاعت از او واجب نخواهد بود. علاوه بر این که رهبر در نظام جمهوری اسلامی توسط مجلس خبرگان که منتخب مردم هستند تعیین می گردد و بر اعمال او نظارت می شود در واقع مردم به صورت غیر مستقیم و با واسطه رهبر را انتخاب می نمایند و نمایندگان آنان که خبرگان در مسایل فقهی و اسلامی هستند، بر اعمال و رفتار او نظارت دارند، لذا هیچ گونه استبدادی در رهبری نظام نمی تواند شکل بگیرد. آن چه موجب توّهم برخی در انتساب استبداد به نظام جمهوری اسلامی شده است تعبیر (ولایت مطلقه فقیه) است که تصور شده منظور از ولایت مطلقه، یعنی ولایت بدون قید و شرط که همان حکومت استبدادی و دیکتاتوری است. در حالی که منظور از ولایت مطلقه فقیه، یعنی فقیه در چارچوب احکام اسلامی برای انجام وظایف و اجرای مصالح امت اسلامی از اختیارات لازم بر خوردار است که در مقابل آن ولایت مقیده فقیه است که اختیارات فقیه را در چارچوب امور حسبیه[5] محدود می کند. بنابراین ولی فقیه از آنجا که مشروعیت حکومتش را از ناحیه خداوند می گیرد. باید در چارچوب احکام اسلامی حرکت نماید که در صورت تخطی از آن ولایت خود را از دست خواهد داد و حکومت او مشروعیتی نخواهد داشت و خداوند موظف کرده حاکم اسلامی را که رأی مردم و انتخاب و اراده آنان را معتبر بشمارد. بنابراین از لحاظ ساختار رهبری نیز هیچ گونه استبدای در نظام جمهوری اسلامی وجود ندارد.
ج) ساختار قانون اساسی و قوانین حاکم بر جامعه: این ساختار نیز شاهدی بر مردمی بودن نظام جمهوری اسلامی و ضد استبدادی بودن آن است. مردمی بودن نظام جمهوری اسلامی در همه جای قانون اساسی تضمین شده است.
بر اساس اصل ششم قانون اساسی (در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکای آراء عمومی اداره شود از راه انتخابات: انتخاب رئیس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شوراها و نظایر اینها یا از راه همه پرسی در مواردی که در اصول دیگر این قانون تعیین می گردد) و بر اساس اصل نهم (هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادی های مشروع را هر چند با وضع قوانین و مقرارت، سلب کند).
از جمله مهمترین حقوق ملت که در قانون اساسی بدان تصریح شده عبارتند از:
الف: حقوق معنوی همانند:
1. برخورداری از آموزش و پرورش (اصل 36 و 30)
2. آزادی فکر و عقیده و ممنوعیت تفتیش عقاید (اصل 23)
3. آزادی مطبوعات (اصل 24)
ب: حقوق سیاسی شامل:
1. حق تعیین سرنوشت (اصل 56)
2. حق تابعیت (اصل 41)
3. حق انتخاب (اصل 6)
4. آزادی اجتماعات (اصل 26 و 27)
5. آزادی احزاب (اصل 26)
6. حق نظارت و امر به معروف و نهی از منکر (اصل 8)
ج: حقوق اقتصادی شامل:
1. پذیرش و به رسمیت شناختن مالکیت (اصل 29، 46 و 47)
2. تأمین نیازهای اساسی (اصل 43، 49، 51)
د: حقوق قضایی شامل:
1. منع دستگیری خودسرانه (اصل 31).
2. منع تبعید و اجبار به اقامت بی دلیل (اصل 33).
3. منع اجبار به شهادت و اقرار به شکنجه (اصل 38).
4. حق داد خواهی و انتخاب وکیل (اصل 34).
5. اصل برائت (اصل 37).
بنابراین جمهوری اسلامی هم از نظر ساختار حکومت و ساختار رهبری نظام و هم از لحاظ ساختار قانون اساسی و قوانین حاکم بر کشور حکومتی است مردمی که به بهترین شکل ممکن حقوق مردم در آن تأمین و تضمین شده است و هیچ جایی برای استبداد و نادیده گرفتن حقوق مردم در آن نیست.
مقام معظم رهبری فرمودند (امروز در دنیا، دولت و نظام جمهوری اسلامی، مردمی ترین دولت و نظام هاست. آرای حقیقی مردم، محبت و عواطف، احساسات و قلب های مردم پشت سر این نظام و مسئولان آن است).[6]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. ویژگیهای انقلاب اسلامی در آینه مقام معظم رهبری، تهران، موسسه فرهنگی قدر ولایت، 1380.
2. پیرامون انقلاب اسلامی، مرتضی مطهری، تهران، انتشارات صدرا، 1371.
3. ولایت مطلقه، قانون اساسی و امام خمینی(ره)، تدوین: مهدی رنجبران، قم، ظفر، 1381.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
[2] . اندیشه صادق، دانشگاه امام صادق، شماره 10، دستاوردهای انقلاب اسلامی طی 23 سال گذشته.
[3]. قانون اساسی، اصل5.
[4]. قانون اساسی، اصل 109.
[5]. امور حسبیه به اموری اطلاق می شود که انجام آنها از نظر خداوند ضروری است و اهمال در آنها به هیچ وجه مجاز نیست.
[6]. حدیث ولایت، ج4، ص18.
- [سایر] نقش روشنفکرانی مانند دکتر شریعتی در مبارزه با استبداد شاهنشاهی و جلب حضور مردم در مبارزات چه بود؟
- [سایر] تفاوت حکومت جمهوری اسلامی ایران با استبداد پهلوی چیست؟ آیا استبداد شرعی داریم؟
- [سایر] علت اصلی انحراف انقلاب مشروطه از اهداف خود و تبدیل به استبداد مجدد چه بوده است؟
- [سایر] علت اصلی انحراف انقلاب مشروطه از اهداف خود و تبدیل به استبداد مجدد چه بوده است؟
- [سایر] علت اصلی انحراف انقلاب مشروطه از اهداف خود و تبدیل به استبداد مجدد چه بوده است؟
- [سایر] آیا قبل از انقلاب اسلامی در دوران شاهنشاهی ولی فقیه بوده؟ اگر بوده این مقام را چه کسی دارا بوده است
- [سایر] تغییرات اجتماعی ایجاد شده توسط انقلاب اسلامی چیست؟
- [سایر] آیا رنگ حنا برای وضو و غسل اشکالی ایجاد میکند؟
- [سایر] چه اتفاقی باعث رخ دادن انقلاب شد؟ چرا انقلاب اسلامی شکل گرفت؟ انقلاب چه تاثیری در جامعه داشت؟ چرا انتقلاب زودتر انجام نشد؟ نظریه انقلاب اسلامی از کجا و در کدام برهه زمانی شکل گرفت؟
- [سایر] چرا بعد از پیروزی در عملیات فاو صلح برقرار نشد و یا دست کم زمینههای مناسبتری برای رفتن به سوی آن ایجاد نشد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه یکی از شکهای صحیح برای انسان پیش آید نمی تواند نماز را بشکند، بلکه باید به دستورهای بالا عمل کند و در مورد تمام شکها باید قبلاً کمی فکر کند اگر یقین به هیچ طرف حاصل نشد و یا گمان در مواردی که معتبر است بر هیچ طرف قرار نگرفت، چنانچه از شکهای باطل باشد نماز را رها می کند و اگر از شکهای صحیح باشد به دستور آن عمل می نماید.
- [آیت الله وحید خراسانی] ابی که کنار نهر ایستاده و متصل به اب جاری است در صورتی که به ملاقات نجس بو یا رنگ یا مزه اش تغییر نکند نجس نمی شود
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] آبی که کنار نهر؛ ایستاده و متصل به آب جاری است؛ در صورتی که به ملاقات نجس بو یا رنگ یا مزه آن تغییر نکند نجس نمی شود.
- [آیت الله خوئی] کسی که به واسط تنگی وقت تیمم کرده، و بعد از نماز میتوانست وضو بگیرد و نگرفت تا آبی که داشته از دستش رفت، در صورتی که وظیفهاش تیمم باشد، باید برای نمازهای بعدی دوباره تیمم نماید، اگرچه تیمم خود را نشکسته باشد.
- [آیت الله اردبیلی] پوشیدن (لباس شهرت) که پارچه یا رنگ یا دوخت آن برای کسی که میخواهد آن را بپوشد، معمول نیست، در صورتی که موجب وهن و هتک او شود، جایز نیست.
- [آیت الله اردبیلی] پوشیدن لباس شهرت که پارچه یا رنگ یا دوخت آن برای کسی که میخواهد آن را بپوشد معمول نیست در صورتی که موجب وهن و هتک انسان شود جایز نیست، ولی اگر با آن لباس نماز بخواند، نمازش صحیح است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] آبی که کنار نهر ایستاده و متّصل به آب جاری است، در صورتی که با ملاقات نجس بو، رنگ یا مزه آن تغییر نکند، نجس نمیشود و چنانچه تغییر کند، با از بین رفتن آن پاک میشود.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر چیز نجس شدهای را با آب شیری که متصل به کُر است بشویند, آبی که متصل به آب شیر است, در صورتی که بو یا رنگ یا مزه نجاست به خود نگیرد, پاک است.
- [آیت الله بهجت] مسافری که در سفر درمانده شده و زکات گرفته، بعد از آنکه به وطنش رسید، اگر چیزی از زکات باقی مانده باشد، در صورتی که بازگرداندن آن به صاحب مال یا نایب او مشقت داشته باشد، باید آن را به حاکم شرع بدهد و بگوید آن زکات است، و اگر به حاکم شرع هم ممکن نشد به مؤمنین عادل میدهد که آنها به مصرف زکات برسانند. و اگر آن هم ممکن نشد، خودش میتواند آن را در موارد مصرف زکات صرف کند.
- [آیت الله سیستانی] أمر به معروف و نهی از منکر دارای مراتبی است : 1 اظهار انزجار درونی و قلبی ، مانند روگرداندن ، و سخن نگفتن با شخص گنهکار . 2 با زبان ، و بصورت وعظ و ارشاد . 3 إجراءات عملی ، از قبیل کتک زدن و حبس نمودن . و لازم است ابتداءً از مرتبه اوّل یا دوم شروع نماید ، و أوّل آنرا انتخاب بکند که اذیّت آن کمتر و تأثیر آن بیشتر است ، و اگر نتیجه نگرفت به مراتب بعدی و سخت و دشوار دست بزند ، و درجههای بعدی را انتخاب کند . و اگر اظهار انزجار قلبی و زبان مرتبه اوّل و دوم مؤثر واقع نشد نوبت میرسد به مرتبه عملی ، و احتیاط واجب آن است که در انتخاب مرتبه سوم اجراءات عملی از حاکم شرع اجازه بگیرد . و لازم است عمل را از آنجا شروع بکند که ناراحتی و اذیّت آن کمتر است ، و اگر نتیجه نگرفت با اعمال سختتر و شدید اقدام نماید ، ولی نباید بحدّی برسد که سبب شکستن عضوی و یا مجروح شدن بدن باشد .