اطلاع و به تبع آن جریان پروندة هسته ای ایران در آژانس بین المللی انرژی هسته ای به حدود سال 1381 بر می گردد.)[1] مهمترین عامل تأثیر گذار این امر را باید گستردگی بیش از پیش فعالیتهای هسته ای ایران دانست بدین معنا که بعد از تعامل ایرانی روسی در این ماجرا و بدنبال آن خبره شدن کار شناسان ایرانی و همچنین احساس نیاز به چنین امر مهمی، باعث شد که دشمنان اصیل این مرز و بوم که هر بار به طرق مختلف درصدد سنگ اندازی می باشند بنای مخالفت را به وسیلة سیاسی کارهای متعدد و بهانه جوئی های پی در پی و تبلیغات پوچ فرا رسانه ایی، پایه ریزی کنند و پروندة هسته ایی ایران را به جریان بیندازند. (پس از این عامل می توان به فعالیتهای برخی منافقین داخلی اشاره کرد که خود عامل مؤثری در به جریان افتادن پرونده هسته ایی ایران بود؛ گفته می شود برخی با ارائه برخی اسناد و مدارک و احیاناً عکس و فیلم به آژانس موجب حساسیت و بدبینی آژانس به فعالیت هسته ایی ایران شدند.)[2] البته باید متذکر شویم که مدارک فوق تنها باعث حساسیت آژانس شد و به عبارت دیگر شواهدی نبود که دال بر فعالیت غیر صلح آمیز هسته ایی در ایران باشد بلکه همین فقیه با ضمیمه مسائل دیگری کار آژانس را جدی تر کرد، از جمله آن امور می توان از فعالیتهایی نام برد که آژانس از آنها خبر نداشته است هر چند که اطلاع از آنها چیز مهمی نیز نبوده ولی بهر حال باعث حساسیت آژانس گردید یافتن مواد غنی شده بالای 4% و آب سنگین در برخی نیروگاهها را نیز می توان از این حساس کننده ها شمرد. این مسائل باعث شد که بعد از حدود یک سال اعتماد سازی از جانب مسئولین ایرانی رئیس آژانس بین المللی هسته ایی عنوان کند(ایران همکاری می کند) در حالی که پیش از آن فقط عنوان می کرد که ایران باید شفاف سازی کند و اعتماد آژانس را جلب کند. البته تحت تأثیر بودن رئیس آژانس و عمل کردن سخنان و ایده های مشاوران آمریکائی او نیز در اطاله این پرونده بی تأثیر نبوده و نیست. پیداست که ابر قدرتها همواره باید مناطقی را برای سوداگری کالاهای خود را داشته باشند لذا از دستیابی ایران به این انرژی وسیع جلوگیری می کنند. البته عنوان این نکته لازم است که چالش ها و مذاکرات تا به امروز به اصطلاح تنها برای مماشاة با آژانس بوده و بدیهی است در این راستا هرگز از اصول کلی نظام تخطّی نخواهد شد. و مسئولین کشور ما اگر ادامه مذاکرات را بی فایده بدانند و احساس کنند که مذاکرات تنها بهانه جوئی و مداخله سیاسی کاری همراه است و نتیجه بخش نیست این امر را رها می سازد کما اینکه مقام معظم رهبری در این روزها به این امر اشاره داشتند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. ویژه نامه روزنامه رسالت(منشور)، شماره 23، سه شنبه 16/4/83. 2. ایران اتمی، سید عبدالحمید اشکوری، دفتر جریان شناسی تاریخ معاصر، مهر 83. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . منشور، ویژنامه رسالت، شماره 23،سه شنبه 16/4/83. [2] . رک: www.gooya.com ذیل صفحه های مختلف خبری.
اطلاع و به تبع آن جریان پروندة هسته ای ایران در آژانس بین المللی انرژی هسته ای به حدود سال 1381 بر می گردد.)[1]
مهمترین عامل تأثیر گذار این امر را باید گستردگی بیش از پیش فعالیتهای هسته ای ایران دانست بدین معنا که بعد از تعامل ایرانی روسی در این ماجرا و بدنبال آن خبره شدن کار شناسان ایرانی و همچنین احساس نیاز به چنین امر مهمی، باعث شد که دشمنان اصیل این مرز و بوم که هر بار به طرق مختلف درصدد سنگ اندازی می باشند بنای مخالفت را به وسیلة سیاسی کارهای متعدد و بهانه جوئی های پی در پی و تبلیغات پوچ فرا رسانه ایی، پایه ریزی کنند و پروندة هسته ایی ایران را به جریان بیندازند.
(پس از این عامل می توان به فعالیتهای برخی منافقین داخلی اشاره کرد که خود عامل مؤثری در به جریان افتادن پرونده هسته ایی ایران بود؛ گفته می شود برخی با ارائه برخی اسناد و مدارک و احیاناً عکس و فیلم به آژانس موجب حساسیت و بدبینی آژانس به فعالیت هسته ایی ایران شدند.)[2]
البته باید متذکر شویم که مدارک فوق تنها باعث حساسیت آژانس شد و به عبارت دیگر شواهدی نبود که دال بر فعالیت غیر صلح آمیز هسته ایی در ایران باشد بلکه همین فقیه با ضمیمه مسائل دیگری کار آژانس را جدی تر کرد، از جمله آن امور می توان از فعالیتهایی نام برد که آژانس از آنها خبر نداشته است هر چند که اطلاع از آنها چیز مهمی نیز نبوده ولی بهر حال باعث حساسیت آژانس گردید یافتن مواد غنی شده بالای 4% و آب سنگین در برخی نیروگاهها را نیز می توان از این حساس کننده ها شمرد.
این مسائل باعث شد که بعد از حدود یک سال اعتماد سازی از جانب مسئولین ایرانی رئیس آژانس بین المللی هسته ایی عنوان کند(ایران همکاری می کند) در حالی که پیش از آن فقط عنوان می کرد که ایران باید شفاف سازی کند و اعتماد آژانس را جلب کند.
البته تحت تأثیر بودن رئیس آژانس و عمل کردن سخنان و ایده های مشاوران آمریکائی او نیز در اطاله این پرونده بی تأثیر نبوده و نیست.
پیداست که ابر قدرتها همواره باید مناطقی را برای سوداگری کالاهای خود را داشته باشند لذا از دستیابی ایران به این انرژی وسیع جلوگیری می کنند. البته عنوان این نکته لازم است که چالش ها و مذاکرات تا به امروز به اصطلاح تنها برای مماشاة با آژانس بوده و بدیهی است در این راستا هرگز از اصول کلی نظام تخطّی نخواهد شد. و مسئولین کشور ما اگر ادامه مذاکرات را بی فایده بدانند و احساس کنند که مذاکرات تنها بهانه جوئی و مداخله سیاسی کاری همراه است و نتیجه بخش نیست این امر را رها می سازد کما اینکه مقام معظم رهبری در این روزها به این امر اشاره داشتند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. ویژه نامه روزنامه رسالت(منشور)، شماره 23، سه شنبه 16/4/83.
2. ایران اتمی، سید عبدالحمید اشکوری، دفتر جریان شناسی تاریخ معاصر، مهر 83.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . منشور، ویژنامه رسالت، شماره 23،سه شنبه 16/4/83.
[2] . رک: www.gooya.com ذیل صفحه های مختلف خبری.
- [سایر] آیا آژانس میتواند به حیطهی نظامی ایران دسترسی داشته باشد؟
- [سایر] سلام چرا حامیان عراق درجنگ باایران به عراق سلاح اتمی ندادن تاعلیه ایران استفاده کند؟چرا امریکا یا اسراییل که متحدان این کشوربودن مستقلا درهمان دوران به ایران حمله اتمی نکردندالبته به نام دولت عراق؟
- [سایر] دامنه و ابعاد دسترسی آژانس به حیطهی نظامی ایران بر مبنای مفاد قطعنامهی 2231 چگونه است؟
- [سایر] جمهوری اسلامی با کسانیکه قصد دارند در رابطه با فعالیتهای هسته ای ایران مقابله کنند چگونه برخورد می کند؟
- [آیت الله نوری همدانی] گوش دادن به رادیو مجاهد و بی بی سی و غیره جهت اطلاع از اخبارهای بیگانهنگان علیه ایران چه حکمی دارد؟
- [سایر] با سلام با توجه به اینکه علت سقوط ارتش صدام جاسوسی امریکا از مراکز نظامی بود آیا ایران همچین اجازه ای رو به آژانس بین المللی میده که بیان و از مراکز ما بازدید کنن با اینکه رهبری هم فرمودند من اجازه نمیدهم... لطفا تبیین کنید تا خیالمون راحت بشه
- [سایر] بنگاهداری یا آژانس معاملات مسکن یا واسطه گری در امر خرید و فروش مسکن و زمین چه حکمی دارد؟ آیا کراهت دارد؟ با توجه به بعضی از روایات و احادیث که اعلام میدارند، فروش زمین و ... کراهت دارد و یا با توجه به اینکه این نوع شغلها زمینه دروغ و ... را فراهم مینماید.
- [سایر] با سلام و خیر مقدم به شما برادر عزیز جناب آقای مرادی خیلی خوشحالم فرصتی فراهم شده تا ایرانیان دور از وطن بتوانند از تجارب و دانش جنابعالی استفاده نمایند و نقدی هم داشتم در مورد اطلاع رسانی نامناسب دعوت کنندگان که شایسته بود قبل از حضور جنابعالی از طریق 3 سایت متولی و مرتبط (سایتهای رابزنی فرهنگی، رابزنی علمی و سفارت) اطلاع رسانی دقیق در خصوص جایگاه علمی و اجتماعی ویژه شما در نزد ایرانیان به عمل می آورد.
- [آیت الله خامنه ای] شرکتی برای انجام فعالیتهای اقتصادی تولیدی در زمینه های مشخص کشاورزی، صنعتی و خدماتی اقدام به جمع آوری سرمایه با عرضه سهام به سرمایه گذاران و در قالب عقود اسلامی جعاله، صلح، مضاربه و غیرذلک می نماید. این شرکت به منظور تشویق سهامداران موجود به جذب سرمایه گذاران جدید و توسعه سرمایه گذاری، از طریق اعطای جایزهای تحت عنوان "جایزه مشارکت در ایجاد امکان سرمایه گذاری مولد" به همه سهامدارانی که تقدم خرید سهام داشته باشند، توسط سهامداران (که متعاقباً آنها هم نسبت به بعدیها تقدم پیدا می کنند و جایزه دریافت خواهند کرد) نوعی گردش پول ایجاد می نماید. چنانچه این موضوع با اطلاع و رضایت کامل همه سهامداران صورت گیرد و فعالیتهای شرکت هم در قالب عقود اسلامی و مشروع باشد آیا این روش کار فاقد اشکال شرعی می باشد؟
- [سایر] نقش پهلوی در عقب ماندگی کشور؟ به نظر شما اگر بعد دوره ی ننگین قاجار بدون واسطه حکومت کنونی تشکیل می شد ، الان ایران در چه وضعیتی قرار داشت؟
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که نشانههای مرگ را در خود میبیند، اگر مالی پیش کسیدارد یا در جایی پنهان کرده است که ورثه نمیدانند، چنانچه به واسطه ندانستن حقّشان از بین برود، باید به آنان اطلاع دهد ولازم نیست برای بچههایصغیر خود قیّم وسرپرست معیّن کند، ولی در صورتی که بدون قیّم مالشان از بین میرود، یا خودشان ضایع میشوند، باید برای آنان قیّم امینی معیّن نماید.
- [آیت الله نوری همدانی] اگرانسان بفهمد کسی او را وصیّ کرده ، چنانچه به اطّلاع وصیّت کننده برساند که برای انجام وصیّت او حاضر نیست ، لازم نیست بعد از مردن او به وصیّت عمل کند . ول اگر پیش از مردن او نفهمد که او را وصیّ کرده ، یا بفهمد و به او اطّلاع ندهد که برای عمل کردن به وصیّت حاضر نیست ، در صورتی که مشقّت نداشته باشد ، باید وصیّت او را انجام دهد و نیز اگر وصیّ پیش از مرگ ، موقعی ملتفت شود که مریض به واسطة شدّت مرض نتواند به دیگری وصیّت کند ، باید وصیّت را قبول نماید .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر انسان بفهمد کسی او را وصی کرده؛ چنانچه به اطلاع وصیت کننده برسانند که برای انجام وصیت او حاضر نیست؛ لازم نیست بعد از مردن او به وصیت عمل کند. ولی اگر پیش از مردن او نفهمد که او را وصی کرده؛ یا بفهمد و به او اطلاع ندهد که برای عمل کردن به وصیت حاضر نیست؛ در صورتی که مشقت نداشته باشد؛ باید وصیت او را انجام دهد. و نیز اگر وصی پیش از مرگ موصی؛ موقعی ملتفت شود که موصی به واسطه شدت مرض یا مانعی دیگر نتواند به دیگری وصیت کند؛ بنا بر احتیاط باید وصیت را قبول نماید.
- [امام خمینی] اگر انسان بفهمد کسی او را وصی کرده، چنانچه به اطلاع وصیتکننده برساند که برای انجام وصیت او حاضر نیست، لازم نیست بعد از مردن او به وصیت عمل کند. ولی اگر پیش از مردن او نفهمد که او را وصی کرده، یا بفهمد و به او اطلاع ندهد که برای عمل کردن به وصیت حاضر نیست، باید وصیت او را انجام دهد و اگر وصی پیش از مرگ، موقعی ملتفت شود که مریض به واسطه شدت مرض نتواند به دیگری وصیت کند، احوط استحبابی و اولی آن است که وصیت را قبول نماید.
- [آیت الله سیستانی] اگر انسان بفهمد کسی او را وصی قرار داده است، چنانچه به اطلاع وصیّت کننده برساند که برای انجام وصیّت او حاضر نیست، لازم نیست بعد از مردن او به وصیّت عمل کند، ولی اگر پیش از مردن او نفهمد که او را وصی کرده، یا بفهمد و به او اطلاع ندهد که برای عمل کردن به وصیّت حاضر نیست، در صورتی که مشقّت نداشته باشد، باید وصیّت او را انجام دهد. و نیز اگر وصی پیش از مرگ موصی، موقعی ملتفت شود که موصی به واسطه شدّت مرض، یا مانع دیگر نتواند به دیگری وصیّت کند بنا بر احتیاط واجب باید وصیّت را قبول نماید.
- [آیت الله اردبیلی] اگر انسان بفهمد کسی او را وصیّ کرده، چنانچه به اطّلاع وصیّت کننده برساند که برای انجام وصیّت او حاضر نیست، لازم نیست بعد از مردن او به وصیّت عمل کند؛ ولی اگر پیش از مردن او نفهمد که او را وصیّ کرده یا بفهمد و به او اطّلاع ندهد که برای عمل کردن به وصیّت حاضر نیست، بنابر احتیاط واجب باید وصیّت او را انجام دهد و همچنین اگر وصیّ پیش از مرگ هنگامی متوجّه شود که بیمار به واسطه شدّت بیماری نتواند به دیگری وصیّت کند، احتیاط واجب آن است که وصیّت را قبول نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر انسان بفهمد کسی او را وصی کرده چنانچه به اطلاع وصیّت کننده برساند که برای انجام وصیّت او حاضر نیست، لازم نیست بعد از مردن او به وصیّت عمل کند ولی اگر پیش از مردن او نفهمد که او را وصی کرده، یا بفهمد و به او اطلاع ندهد که برای عمل کردن به وصیّت حاضر نیست در صورتی که مشقّت نداشته باشد، باید وصیّت او را انجام دهد و نیز اگر وصی پیش از مرگ، موقعیملتفت شود که مریض به واسطه شدّت مرض نتواند به دیگری وصیّت کند بنابر احتیاط واجب باید وصیّت را قبول نماید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر انسان بفهمد کسی او را وصی کرده، چنان چه به اطلاع وصیت کننده برساند، که برای انجام وصیت او حاضر نیست، لازم نیست بعد از مردن او به وصیت عمل کند. ولی اگر پیش از مردن او نفهمد که او را وصی کرده، یا بفهمد و به او اطلاع ندهد که برای عمل کردن به وصیت حاضر نیست، در صورتی که مشقت نداشته باشد، باید وصیت او را بنابر احتیاط لازم انجام دهد و نیز اگر وصی پیش از مرگ موصی، موقعی ملتفت شود که موصی به واسطه شدت مرض نتواند به دیگری وصیت کند، بنابر احتیاط لازم باید وصیت را قبول نماید.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر انسان بفهمد کسی او را وصی کرده در غیر تجهیز میت که حکم ان در مساله گذشت چنانچه به اطلاع وصیت کننده برساند که برای انجام وصیت او حاضر نیست لازم نیست بعد از مردن او به وصیت عمل کند ولی اگر پیش از مردن او نفهمد که او را وصی کرده یا بفهمد و به او اطلاع ندهد که برای عمل کردن به وصیت حاضر نیست در صورتی که مشقت نداشته باشد باید وصیت او را انجام دهد و اگر وصی پیش از مرگ موصی موقعی ملتفت شود که موصی به واسطه شدت مرض یا مانع دیگر نتواند به دیگری وصیت کند بنا بر احتیاط باید وصیت را قبول نماید
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر انسان بفهمد کسی او را وصیّ کرده، چنانچه به اطّلاع وصیّتکننده برساند که برای انجام وصیّت او حاضر نیست، لازم نیست بعد از مردن او به وصیّت عمل کند ولی اگر پیش از مردن او نفهمد که او را وصیّ کرده یا بفهمد و به او اطّلاع ندهد که برای عملکردن به وصیّت حاضر نیست در صورتی که حرجی نباشد، باید وصیّت او را انجام دهد، البتّه اگر به او گفته باشد که اگر او را وصیّ کند حاضر به قبول آن نیست یا وصیّتکننده این مطلب را از راه دیگری بداند، در این صورت لازم نیست به وصیّت عمل کند هر چند از وصیّ قرار دادن او اطّلاع نداشته باشد و اگر وصیّتکننده از عدم رضایت وصیّ آگاه نباشد و وصیّ پیش از مرگ، موقعی ملتفت شود که مریض به واسطه شدّت مرض نتواند به دیگری وصیّت کند، در صورتی که حرجی نباشد باید وصیّت را قبول نماید.