اندیشه ای خطرناک و گمراه کننده در قرون جدید، میان برخی از دانشمندان اروپایی پدید آمد که در گرایش گروهی به ماتریالیسم، سهم بسزایی دارد و آن این است که نوعی ارتباط تصنعی میان ایمان و اعتقاد به خدا از یک طرف و سلب حق حاکمیت توده مردم از طرف دیگر برقرار شد. مسئولیت در برابر خدا مستلزم عدم مسئولیت در برابر خلق خدا فرض شد و (حق الله) جانشین (حق الناس) تصور گردید. ایمان و اعتقاد به ذات احدیت که جهان را به (حق) و به (عدل) برپا ساخته، به جای اینکه زیربنا و پشتوانه اندیشه حقوق ذاتی و فطری تلقی شود، منافی آن شناخته شده و بالطبع حق حاکمیت ملی مساوی شد با بی خدایی. این در صورتی [است] که از نظر اسلام، درست، امر عکس آن اندیشه است. امام و حکمران، امین و پاسبان حقوق مردم [بوده] و در برابر آنان مسئول [است]. ازاین رو، [حکمران و مردم] اگر بناست یکی برای دیگری باشد، این حکمران است که برای توده مردم است، نه مردم برای حاکم. نامه های علی علیه السلام به فرماندارانش [به ویژه] بخش هایی که جنبه بخش نامه دارد، این نکته را بیان می کند. در این نامه هاست که شأن حکمران و وظایف او در برابر مردم و حقوق واقعی آنان منعکس شده است. در نامه ای که به حاکم آذربایجان می نویسد، چنین می فرماید: (مبادا بپنداری حکومتی که به تو سپرده شده است، یک شکار است که به چنگ افتاده است. خیر، امانتی برگردنت گذاشته شده است و مافوق تو از تو، رعایت، نگهبانی و حفظ حقوق مردم را می خواهد. تو را نرسد که به استبداد و دلخواه در میان مردم رفتار کنی). [همچنین] در فرمان معروف، خطاب به مالک اشتر می نویسد: (در قلب خود مهربانی، محبت و لطف به مردم را بیدار کن. مبادا مانند یک درنده که دریدن و خوردن را فرصت می شمارد، رفتار کنی؛ که مردم یا مسلمانند و برادر دینی تو و یا غیر مسلمانند و انسانی مانند تو. مگو [اگر] من اکنون بر آنان مسلّطم، از من فرمان دادن است و از آنها اطاعت کردن؛ که این، عین راه یافتن فساد در دل و ضعف در دین و نزدیک شدن به سلب نعمت است).1 در بخش نامه های علی علیه السلام حساسیت عجیبی نسبت به عدالت و مهربانی به مردم و محترم شمردن شخصیت مردم و حقوق مردم مشاهده می شود که عجیب و نمونه است.2 پی نوشتها: 1 .نهج البلاغه، نامه 53. 2 . سیری در نهج البلاغه، علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، صص 133 137. www.irc.ir
اندیشه ای خطرناک و گمراه کننده در قرون جدید، میان برخی از دانشمندان اروپایی پدید آمد که در گرایش گروهی به ماتریالیسم، سهم بسزایی دارد و آن این است که نوعی ارتباط تصنعی میان ایمان و اعتقاد به خدا از یک طرف و سلب حق حاکمیت توده مردم از طرف دیگر برقرار شد. مسئولیت در برابر خدا مستلزم عدم مسئولیت در برابر خلق خدا فرض شد و (حق الله) جانشین (حق الناس) تصور گردید. ایمان و اعتقاد به ذات احدیت که جهان را به (حق) و به (عدل) برپا ساخته، به جای اینکه زیربنا و پشتوانه اندیشه حقوق ذاتی و فطری تلقی شود، منافی آن شناخته شده و بالطبع حق حاکمیت ملی مساوی شد با بی خدایی. این در صورتی [است] که از نظر اسلام، درست، امر عکس آن اندیشه است. امام و حکمران، امین و پاسبان حقوق مردم [بوده] و در برابر آنان مسئول [است]. ازاین رو، [حکمران و مردم] اگر بناست یکی برای دیگری باشد، این حکمران است که برای توده مردم است، نه مردم برای حاکم.
نامه های علی علیه السلام به فرماندارانش [به ویژه] بخش هایی که جنبه بخش نامه دارد، این نکته را بیان می کند. در این نامه هاست که شأن حکمران و وظایف او در برابر مردم و حقوق واقعی آنان منعکس شده است. در نامه ای که به حاکم آذربایجان می نویسد، چنین می فرماید: (مبادا بپنداری حکومتی که به تو سپرده شده است، یک شکار است که به چنگ افتاده است. خیر، امانتی برگردنت گذاشته شده است و مافوق تو از تو، رعایت، نگهبانی و حفظ حقوق مردم را می خواهد. تو را نرسد که به استبداد و دلخواه در میان مردم رفتار کنی).
[همچنین] در فرمان معروف، خطاب به مالک اشتر می نویسد: (در قلب خود مهربانی، محبت و لطف به مردم را بیدار کن. مبادا مانند یک درنده که دریدن و خوردن را فرصت می شمارد، رفتار کنی؛ که مردم یا مسلمانند و برادر دینی تو و یا غیر مسلمانند و انسانی مانند تو. مگو [اگر] من اکنون بر آنان مسلّطم، از من فرمان دادن است و از آنها اطاعت کردن؛ که این، عین راه یافتن فساد در دل و ضعف در دین و نزدیک شدن به سلب نعمت است).1
در بخش نامه های علی علیه السلام حساسیت عجیبی نسبت به عدالت و مهربانی به مردم و محترم شمردن شخصیت مردم و حقوق مردم مشاهده می شود که عجیب و نمونه است.2
پی نوشتها:
1 .نهج البلاغه، نامه 53.
2 . سیری در نهج البلاغه، علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، صص 133 137.
www.irc.ir
- [سایر] در اندیشه سیاسی اسلام، مرز دولت اسلامی تا کجاست؟
- [سایر] در مورد اندیشه سیاسی و نظام سیاسی اسلام در عصر غیبت را از منظرآیت الله جوادی آملی؟
- [سایر] اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی (ره) شامل چه حوزه هایی می شود؟ به عبارت دیگر، اندیشه سیاسی که می گوییم یعنی چه و شامل چه چیزهای سیاسی می شود و مصادیق اندیشه سیاسی حضرت امام چیست؟
- [سایر] در یک حکومت دینی و کشوری که می خواهد با اندیشه و زیر بنای قرآن و سنت حرکت کند، رقابت سیاسی برای خدمت کجا معنا می یابد؟
- [سایر] در یک حکومت دینی و کشوری که می خواهد با اندیشه و زیر بنای قرآن و سنت حرکت کند، رقابت سیاسی برای خدمت کجا معنا می یابد؟
- [سایر] اندیشه سیاسی فارابی چیست؟
- [سایر] رابطه ی مردم و حکومت در اسلام چگونه است؟ آیا مکتب اسلام برای مردم حقی در مقابل حکومت قائل است؟
- [سایر] رابطه حکومت اسلامی با کشور غیر مسلمان باید چگونه باشد؟
- [سایر] چرا باید در دین اندیشه سیاسی کرد؟
- [سایر] شهادت و رفتار ایثارگرایانه چه نسبتی با عقلانیت دارد؟ آیا این موضوع در دو اندیشه سیاسی غرب و اسلام متفاوت است؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر قرار داد رابطه چه سیاسی و چه تجاری بین یکی از دول اسلامی و اجانب، مخالف مصلحت اسلام و مسلمانان باشد، جایز نیست این گونه رابطه، و اگر دولتی اقدام به آن نمود، بر سایر دول اسلامی واجب است آن را الزام کنند به قطع رابطه به هر نحو ممکن است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] روابط تجاری و سیاسی با بعض دول که آلت دست دول بزرگ جائر هستند از قبیل دولت اسرائیل، جایز نیست. و بر مسلمانان لازم است که به هر نحو ممکن با این نحو روابط مخالفت کنند، و بازرگانانی که با اسرائیل و عمال اسرائیل روابط تجاری دارند، خائن به اسلام و مسلمانان و کمک کار به هدم احکام اسلام هستند، و بر مسلمانان لازم است با این خیانت کاران چه دولت و چه تجار قطع رابطه کنند، و آنها را ملزم به قطع رابطه با این نحو دولت ها کنند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مبارزه با نفوذ اقتصادی و فکری و سیاسی بیگانگان، در بلاد اسلام، بر هر مسلمان واجب است و کمک کردن به آن حرام است.
- [آیت الله اردبیلی] معاشرت سالم با کفّاری که در حال جنگ با مسلمانان نیستند و ایجاد روابط فرهنگی، سیاسی، تجاری و اقتصادی با آنها از طرف دولت اسلامی یا اشخاص، تا زمانی که خوف تقویت کفر و ترویج فساد و انحراف فکری یا عملی و ایجاد سلطه از ناحیه آنان بر مسلمانان و کشور اسلامی در بین نباشد، اشکال ندارد؛ ولی رابطه با کفّاری که در حال جنگ با مسلمانان میباشند، مخصوصا اگر موجب تقویت آنان شود، جایز نیست.
- [آیت الله مظاهری] اگر به واسطه توسعه نفوذ سیاسی، اقتصادی و تجاری اجانب یا روابط سیاسی با آنها، خوف آن باشد که تسلّط بر بلاد مسلمین پیدا کنند بر مسلمانان واجب است نقشه آنان را به هم بزنند.
- [آیت الله اردبیلی] روابط تجاری و سیاسی با دولتهایی که در حال جنگ با اسلام و مسلمانان هستند، در صورتی که موجب تقویت آنان گردد، جایز نیست و بر مسلمانان لازم است که به هر نحو ممکن است، با این نحو روابط مخالفت کنند و بازرگانانی که با آنان و عمّال آنان روابط تجاری دارند، خائن به اسلام و مسلمانان و معاون و شریک در نابودی احکام هستند و بر مسلمانان لازم است با این خیانتکاران چه دولتها و چه تجّار قطع رابطه کنند و آنها را ملزم به توبه و ترک روابط با این گونه دولتها کنند.
- [آیت الله نوری همدانی] روابط تجاری و سیاسی با بعضی دوَل که آلت دست دوَل بزرگ جائر هستند از قبیل دولت اسرائیل ، جائز نیست ، و بر مسلمانان لازم است که به هر نحو ممکن با این نحو روابط مخالفت کنند ، و بازرگانانی که با اسرائیل و عمّال اسرائیل روابط تجاری دارند ، خائن به اسلام و مسلمانان و کمک کار به هدم احکام اسلام هستند ، و بر مسلمانان لازم است با این خیانت کاران چه دولتها و چه تجّار قطع رابطه کنند ، و آنها را ملزم کنند به توب و ترک روابط با این نحو دولتها .
- [امام خمینی] روابط تجاری و سیاسی با بعض دول که آلت دست دول بزرگ جائر هستند از قبیل دولت اسرائیل، جایز نیست، و بر مسلمانان لازم است که به هر نحو ممکن است با این نحو روابط مخالفت کنند، و بازرگانانی که با اسرائیل و عمال اسرائیل روابط تجاری دارند، خائن به اسلام و مسلمانان و کمک کار به هدم احکام هستند، و بر مسلمانان لازم است با این خیانتکاران چه دولتها و چه تجار قطع رابطه کنند، و آنها را ملزم کنند به توبه و ترک روابط با این نحو دولتها. مسائل دفاع از جان و عرض در کتاب (تحریر الوسیله) است به آنجا رجوع شود.
- [آیت الله مظاهری] اگر بعضی از مسؤولین ممالک اسلامی موجب بسط نفوذ سیاسی یا اقتصادی یا نظامی اجانب شود که مخالف مصالح اسلام و مسلمانان است، یا موجب بسط اشاعه فحشا و گناهان بزرگ یا ترک واجبات شود خود به خود عزل میشود و بر مسلمانان لازم است با او مخالفت کنند و از اسلام و مصالح مسلمین دفاع کنند.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر در روابط سیاسی بین دولتها ی اسلامی ودُوَل اجانب ، خوف آن باشد که اجانب بر ممالک اسلامی ، تسلّط پیدا کنند اگر چه تسلّط سیاسی واقتصادی باشد لازم است بر مسلمانان که با این نحو روابط مخالفت کنند ، و دوَل اسلامی را الزام کنند به قطع این گونه روابط .