اندیشه سیاسی فارابی چیست؟ ابونصر محمد فارابی (339 - 259ه)، معلم ثانی و به نظربرخی صاحب نظران بنیانگذار فلسفه سیاسی اسلامی است. اصطلاح فلسفه سیاسی، نخستین بار در جهان اسلام توسط حکیم فارابی مورد استفاده قرار گرفت. فارابی در تعریف فلسفه سیاسی مینویسد: فلسفه سیاسی عبارت است از شناخت اموری که به واسطه آنها زیباییها برای اهل مدینه به دست آید و قدرت بر تحصیل آن زیباییها و همچنین حفظ آن زیباییها برایشان امکان پذیر شود. وی در کتاب (السیاسة) در تعریف علم سیاست و با بیان دستور العملهای کلی و قوانین سیاسی عام المنفعه میگوید، سودمند ترین روشی که درطلب علم سیاست میتوان به کار بست مطالعه در اعمال و رفتار و احوال ظاهری و باطنی انسانهاست. معلم ثانی بر این باور است که سیاست جزوی از علم مدنی است. او در احصاءالعلوم مینویسد: علم مدنی علمی است که از انواع افعال و رفتار ارادی و از ملکات و اخلاق و سجایا و عاداتی که افعال و رفتار ارادی از آنها سرچشمه میگیرند، بحث میکند و از هدفهایی که این افعال و رفتار برای رسیدن به آنها انجام میشود، یاد میکند و بیان میدارد که چه ملکاتی برای انسان شایسته است،... و نیز از طبقهبندی نتایجی که این افعال و رفتار، برای ایجاد آنها از انسان سر میزند، بحث میکند و بیان میدارد که برخی از این نتایج، سعادت حقیقی است و برخی سعادت پنداری. یکی از کارهای علم مدنی شناخت دولت و حکومت است. فارابی ابتدا به تشریح افعال و اخلاقیات میپردازد و معتقد است تحقق این افعال منوط به توزیع آنها در جامعه است و این امر امکانپذیر نیست مگر به واسطه حاکمیت و اقتدار حاکمان سیاسی؛ حاکم سیاسی نیز برای بسط سلطه و حاکمیت خود نیاز به سازمان و سیاست و حکومت دارد. فارابی بحث از (آرای اهل مدینه فاضله) را با بحث از خدا میآغازد و به بیان چگونگی پیدایش جهان هستی - از جهان معنوی گرفته تا جهان مادی - میپردازد و آنگاه درباره مراتب جهان مادی سخن میگوید و سرانجام به انسان - که حلقه پیوند جهان مادی و معنوی است میرسد. فارابی مینویسد: نظام خلقت از کاملترین مرتبت وجود آغاز میشود و در رتبه بعد و به دنبال آن موجودی که کمی ناقص است حاصل شده و قرار میگیرد و هم چنین پس از این مرتبه همواره مراتب دیگر به ترتیب قرار میگیرند. معلم ثانی، مدینه فاضله را به بدنی تشبیه میکند که همه اندامها و اعضایش به درستی کار میکنند و ارتباطی ارگانیک بین آنها برقرار است؛ همچنان که اندامها دارای مراتب متفاوتند، بعضی فرمانده و برخی فرمانبراند، در مدینه فاضله نیز این مراتب فرماندهی و فرمانبری در کار است. برترین مرتبه از آن (رئیس اول) است و فروترین از آن کسانی که کارشان خدمتگزاری است. فارابی اعتقاد دارد در مدینه فاضله دو مسئله بایستی ملحوظ شود، به عبارتی در شکل بخشیدن به جامعه دو مسئله مطرح است و آن تعریف سعادت و شیوههای رسیدن به آن است، چون الگوی سعادت در جوامع مختلف متفاوت است؛ پس مدینه فاضله آنها نیز متفاوت است. امروز نظریه فارابی در جامعهشناسی و تعیین مدلهای رشد و توسعه کاملاً و به وضوح به کار گرفته میشود. مثلاً گفته میشود مدل توسعه در هر جامعه، خاص همان جامعه است و نمیتوان مدل جامعهای را برای جامعه دیگری مورد استفاده قرار داد. فارابی در توصیف مدینه جاهله میگوید: مردم مدینه جاهله سعادت را نشناختهاند، به سوی آن ارشاد نشده؛ بدان معتقد نیستند. آنان به خیرات ظاهری مانند تن پروری، توانگری، لذت مادی و کرامتجویی قدرت طلبانه رو کردهاند و آن را خیرات غایی و هدف نهایی میپندارند. از محتوای اندیشه سیاسی فارابی چنین استنباط میشود که بین عقل، وحی، سیاست و شریعت انفکاک و جدایی قائل نبود، بلکه بیشترین تلاشها را در جهت هماهنگی و همسو نمودن آنها انجام داده است. اساساً فرض اصلی فارابی پیوند دادن ِ سیاست با حکمت بوده؛ زیرا فارابی غایت انسانها را سعادت، و تحقیق سعادت را در پرتوی سیاست حکیمانه دانسته است که در این صورت نسبت با حکمت ضروری میشود. از دید فارابی راه رسیدن انسان به سعادت حقیقی عدالت است و عدالت محور حرکت انسان در مسیر کمال و دستیابی به سعادت. به نظر میرسد معلم ثانی با تأکید بر اصول امامت شیعی در صدد محدود کردن خلافت مطلقه خلفای اهل سنت بوده تا هم حکومت آرمانی بشر تحقق یابد و هم زندگی سیاسی حاکمان دارای نظم و سامان قانونمند شود. برخلاف افلاطون، بنبست عدم امکان تحقق مدینه فاضله،واپسین سخن فارابی درسیاست نیست؛ وی به عنوان حکیمی که همه اندیشه خود را در جهت نفی تغلب به کار گرفته، فلسفه یونانی را با امامت شیعی جمع نمود و سیاستی را تأسیس کرد که،ساختار درونی آن با ساختار منطقی درونی تشیع هماهنگ است. فارابی، پیامبر اسلام(ص) را رئیس اول مدینه فاضله در تمدن اسلامی معرفی میکند. سعی فارابی غلبه بر آشوب زمان خویش بود و بهبود بیماریهایی که سیاست و جامعهاش را درگیر کرده بود. به همین دلیل بود که شریعت و بسط سیاست نبوی را الگوی کار فکریاش قرار داد. منابع : 1. اندیشه سیاسی فارابی , محسن مهاجر نیا , قم : بوستان کتاب. 2 . دولت در اندیشه سیاسی فارابی، پژوهشکده نظامهای اسلامی . 3. روزنامه - ایران - تاریخ شمسی نشر 17/09/1388 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 2/100129381)
اندیشه سیاسی فارابی چیست؟
ابونصر محمد فارابی (339 - 259ه)، معلم ثانی و به نظربرخی صاحب نظران بنیانگذار فلسفه سیاسی اسلامی است. اصطلاح فلسفه سیاسی، نخستین بار در جهان اسلام توسط حکیم فارابی مورد استفاده قرار گرفت. فارابی در تعریف فلسفه سیاسی مینویسد: فلسفه سیاسی عبارت است از شناخت اموری که به واسطه آنها زیباییها برای اهل مدینه به دست آید و قدرت بر تحصیل آن زیباییها و همچنین حفظ آن زیباییها برایشان امکان پذیر شود. وی در کتاب (السیاسة) در تعریف علم سیاست و با بیان دستور العملهای کلی و قوانین سیاسی عام المنفعه میگوید، سودمند ترین روشی که درطلب علم سیاست میتوان به کار بست مطالعه در اعمال و رفتار و احوال ظاهری و باطنی انسانهاست.
معلم ثانی بر این باور است که سیاست جزوی از علم مدنی است. او در احصاءالعلوم مینویسد: علم مدنی علمی است که از انواع افعال و رفتار ارادی و از ملکات و اخلاق و سجایا و عاداتی که افعال و رفتار ارادی از آنها سرچشمه میگیرند، بحث میکند و از هدفهایی که این افعال و رفتار برای رسیدن به آنها انجام میشود، یاد میکند و بیان میدارد که چه ملکاتی برای انسان شایسته است،... و نیز از طبقهبندی نتایجی که این افعال و رفتار، برای ایجاد آنها از انسان سر میزند، بحث میکند و بیان میدارد که برخی از این نتایج، سعادت حقیقی است و برخی سعادت پنداری.
یکی از کارهای علم مدنی شناخت دولت و حکومت است. فارابی ابتدا به تشریح افعال و اخلاقیات میپردازد و معتقد است تحقق این افعال منوط به توزیع آنها در جامعه است و این امر امکانپذیر نیست مگر به واسطه حاکمیت و اقتدار حاکمان سیاسی؛ حاکم سیاسی نیز برای بسط سلطه و حاکمیت خود نیاز به سازمان و سیاست و حکومت دارد.
فارابی بحث از (آرای اهل مدینه فاضله) را با بحث از خدا میآغازد و به بیان چگونگی پیدایش جهان هستی - از جهان معنوی گرفته تا جهان مادی - میپردازد و آنگاه درباره مراتب جهان مادی سخن میگوید و سرانجام به انسان - که حلقه پیوند جهان مادی و معنوی است میرسد. فارابی مینویسد: نظام خلقت از کاملترین مرتبت وجود آغاز میشود و در رتبه بعد و به دنبال آن موجودی که کمی ناقص است حاصل شده و قرار میگیرد و هم چنین پس از این مرتبه همواره مراتب دیگر به ترتیب قرار میگیرند.
معلم ثانی، مدینه فاضله را به بدنی تشبیه میکند که همه اندامها و اعضایش به درستی کار میکنند و ارتباطی ارگانیک بین آنها برقرار است؛ همچنان که اندامها دارای مراتب متفاوتند، بعضی فرمانده و برخی فرمانبراند، در مدینه فاضله نیز این مراتب فرماندهی و فرمانبری در کار است. برترین مرتبه از آن (رئیس اول) است و فروترین از آن کسانی که کارشان خدمتگزاری است.
فارابی اعتقاد دارد در مدینه فاضله دو مسئله بایستی ملحوظ شود، به عبارتی در شکل بخشیدن به جامعه دو مسئله مطرح است و آن تعریف سعادت و شیوههای رسیدن به آن است، چون الگوی سعادت در جوامع مختلف متفاوت است؛ پس مدینه فاضله آنها نیز متفاوت است. امروز نظریه فارابی در جامعهشناسی و تعیین مدلهای رشد و توسعه کاملاً و به وضوح به کار گرفته میشود. مثلاً گفته میشود مدل توسعه در هر جامعه، خاص همان جامعه است و نمیتوان مدل جامعهای را برای جامعه دیگری مورد استفاده قرار داد.
فارابی در توصیف مدینه جاهله میگوید: مردم مدینه جاهله سعادت را نشناختهاند، به سوی آن ارشاد نشده؛ بدان معتقد نیستند. آنان به خیرات ظاهری مانند تن پروری، توانگری، لذت مادی و کرامتجویی قدرت طلبانه رو کردهاند و آن را خیرات غایی و هدف نهایی میپندارند.
از محتوای اندیشه سیاسی فارابی چنین استنباط میشود که بین عقل، وحی، سیاست و شریعت انفکاک و جدایی قائل نبود، بلکه بیشترین تلاشها را در جهت هماهنگی و همسو نمودن آنها انجام داده است. اساساً فرض اصلی فارابی پیوند دادن ِ سیاست با حکمت بوده؛ زیرا فارابی غایت انسانها را سعادت، و تحقیق سعادت را در پرتوی سیاست حکیمانه دانسته است که در این صورت نسبت با حکمت ضروری میشود. از دید فارابی راه رسیدن انسان به سعادت حقیقی عدالت است و عدالت محور حرکت انسان در مسیر کمال و دستیابی به سعادت.
به نظر میرسد معلم ثانی با تأکید بر اصول امامت شیعی در صدد محدود کردن خلافت مطلقه خلفای اهل سنت بوده تا هم حکومت آرمانی بشر تحقق یابد و هم زندگی سیاسی حاکمان دارای نظم و سامان قانونمند شود. برخلاف افلاطون، بنبست عدم امکان تحقق مدینه فاضله،واپسین سخن فارابی درسیاست نیست؛ وی به عنوان حکیمی که همه اندیشه خود را در جهت نفی تغلب به کار گرفته، فلسفه یونانی را با امامت شیعی جمع نمود و سیاستی را تأسیس کرد که،ساختار درونی آن با ساختار منطقی درونی تشیع هماهنگ است.
فارابی، پیامبر اسلام(ص) را رئیس اول مدینه فاضله در تمدن اسلامی معرفی میکند.
سعی فارابی غلبه بر آشوب زمان خویش بود و بهبود بیماریهایی که سیاست و جامعهاش را درگیر کرده بود. به همین دلیل بود که شریعت و بسط سیاست نبوی را الگوی کار فکریاش قرار داد.
منابع :
1. اندیشه سیاسی فارابی , محسن مهاجر نیا , قم : بوستان کتاب.
2 . دولت در اندیشه سیاسی فارابی، پژوهشکده نظامهای اسلامی .
3. روزنامه - ایران - تاریخ شمسی نشر 17/09/1388 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 2/100129381)
- [سایر] با سلام و آرزوی سلامتی. لطفا در خصوص این سوال بنده را ارهنمایی بفرمایید: ویژگیهای بارز اندیشه سیاسی اسلام در دوره مابین فارابی تا زمان سید جمال اسدآبادی کدام است؟
- [سایر] اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی (ره) شامل چه حوزه هایی می شود؟ به عبارت دیگر، اندیشه سیاسی که می گوییم یعنی چه و شامل چه چیزهای سیاسی می شود و مصادیق اندیشه سیاسی حضرت امام چیست؟
- [سایر] چرا باید در دین اندیشه سیاسی کرد؟
- [سایر] رابطه حکومت با مردم در اندیشه سیاسی اسلام چگونه است؟
- [سایر] در اندیشه سیاسی اسلام، مرز دولت اسلامی تا کجاست؟
- [سایر] در مورد زندگی، اندیشه سیاسی وروشهای مبارزاتی امام توضیح دهید؟
- [سایر] آیا اندیشه سیاسی امام خمینی ره دچار تحول بود؟
- [سایر] کرامت انسان را در اندیشه سیاسی شیعه توضیح دهید؟
- [سایر] اندیشه سیاسی امام خمینی ره چه ماهیت و اصولی دارد؟
- [سایر] نظرات فیلسوفان غرب در مورد اندیشه سیاسی امام(ره) چیست؟
- [آیت الله نوری همدانی] اگر در روابط سیاسی بین دولتها ی اسلامی ودُوَل اجانب ، خوف آن باشد که اجانب بر ممالک اسلامی ، تسلّط پیدا کنند اگر چه تسلّط سیاسی واقتصادی باشد لازم است بر مسلمانان که با این نحو روابط مخالفت کنند ، و دوَل اسلامی را الزام کنند به قطع این گونه روابط .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر در روابط سیاسی بین دولتهای اسلامی و دول اجانب، خوف آن باشد که اجانب بر ممالک اسلامی، تسلط پیدا کنند اگر چه تسلط سیاسی و اقتصادی باشد، لازم است بر مسلمانان که با این نحو روابط مخالفت کنند، و دول اسلامی را الزام کنند به قطع این گونه روابط.
- [امام خمینی] اگر در روابط سیاسی بین دولتهای اسلامی و دول اجانب، خوف آن باشد که اجانب بر ممالک اسلامی، تسلط پیدا کنند اگر چه تسلط سیاسی و اقتصادی باشد، لازم است بر مسلمانان که با این نحو روابط مخالفت کنند، و دول اسلامی را الزام کنند به قطع این گونه روابط.
- [آیت الله اردبیلی] اگر در روابط سیاسی بین دولتهای اسلامی و سایر دولتها، خوف آن باشد که بیگانگان بر ممالک اسلامی تسلّط پیدا کنند چه تسلّط سیاسی و چه اقتصادی باشد لازم است بر مسلمانان که با این نحو روابط مخالفت کنند و دول اسلامی را به قطع این گونه روابط الزام کنند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مبارزه با نفوذ اقتصادی و فکری و سیاسی بیگانگان، در بلاد اسلام، بر هر مسلمان واجب است و کمک کردن به آن حرام است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر به واسطه توسعه نفوذ سیاسی یا اقتصادی و تجاری بیگانگان، خوف آن باشد که آنها بر ممالک اسلامی تسلط پیدا کنند، بر همه واجب است که از نفوذ آنان جلوگیری نموده، ایادی آنها را قطع کنند، همچنین در مورد برقرار ساختن روابط سیاسی با دولتهای غیر اسلامی باید طوری باشد که موجب ضعف و ناتوانی مسلمین یا اسارت آنها در چنگال بیگانگان یا وابستگی اقتصادی و تجاری نگردد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر به واسطة توسعة نفوذ سیاسی یا اقتصادی وتجاری اجانب خوف آن باشد که تسلّط بر بلاد مسلمین پیداکنند ، واجب است بر مسلمانان ، دفاع به هر نحوکه ممکن است ، وقطع ایادی اجانب چه عمّال داخلی باشند یا خارجی .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر بواسطه نفوذ سیاسی یا اقتصادی و تجاری اجانب خوف آن باشد که تسلط بر بلاد مسلمین پیدا کنند، واجب است بر مسلمانان، دفاع به هر نحو که ممکن است، و قطع ایادی اجانب. چه عمال داخلی باشند یا خارجی.
- [آیت الله اردبیلی] بر مسلمانان واجب است نقشههایی را که بیگانگان برای سلطه بر کشورهای اسلامی یا سلطه سیاسی اقتصادی، نظامی و یا فرهنگی بر آنان کشیدهاند، برهم زده و از سلطه آنان پیشگیری کنند.
- [آیت الله اردبیلی] پوشیدن لباس مخصوص کفار و یا آویختن صلیب و مانند آن و نیز لباسی که ترویج کننده یک نوع فرهنگ یا اندیشه ضد اخلاقی و یا بیبندوباری باشد، جایز نیست و تولید کنندگان و فروشندگان لباس نیز باید از تولید و فروش چنین پوشاکی پرهیز کنند.