با نگاهی اجمالی به روایات موجود در این باره، به اصل حقوق متقابل آن ها پی می بریم. امام علی(علیه السلام) فرمود: ای مردم! من بر عهده ی شما حقوقی دارم که از حق رهبری و امامت و تصدی امور دولت ناشی می شود و شما نیز بر عهده ی من حقوقی دارید که از مسئولیت هایی که من پذیرفته ام نشأت می گیرد. آن حقوقی که شما بر عهده ی من دارید چنین است: 1. همواره خیرخواه شما باشم و براساس مصلحت شما گام بردارم. 2. در تأمین رفاه و آسایش زندگی مادی شما و توسعه ی اقتصادی و رشد و بهرهوری تلاش کنم. 3. امر آموزش شما چنان باشد که نادانی و بی علمی در میان شما باقی نماند. 4. به رشد و تربیت شما توجه کنم به گونه ای که شایسته ی شماست و آن چنان که خود بدانید و آگاه به رشد خویش باشید و به سرحد کمال علم و آگاهی برسید. امّا وظایفی که شما در قبال دولت و امامتان برعهده دارید عبارت اند از: 1. بر بیعت خویش استوار باشید و نسبت به انتخاب خود وفادار بمانید. 2. به امور عمومی و فعالیت های دولت و زمام داران خیرخواه باشید و همواره با هوشیاری امور را زیر نظر بگیرید و با دل سوزی و مصلحت اندیشی، دولت و مسئولان را یاری دهید. چه آن ها حضور داشته باشند و در حضورشان باشید و چه هنگامی که در غیاب آنان و در پنهانی به امور می نگرید. 3. هر گاه شما را به اطاعت از دستورهای الهی و همکاری و مساعدت با دولت و کارگزاران دعوت می کنم، مرا اجابت کنید و همواره در صحنه ها حاضر باشید. 4. هنگامی که برای انجام وظایفم فرمانی صادر می کنم به آن گوش فرا دهید و از اوامرم اطاعت کنید.[1] در اصول کافی نیز روایاتی در این مورد نقل شده است که بیانگر مهم ترین مسئله در فلسفه ی سیاسی اسلام و فقه سیاسی، در باب زمام داری و حفظ حقوق عمومی و آزادی های اساسی است؛ برای نمونه به ذکر دو روایت اکتفا می کنیم. ابوحمزه می گوید: از امام باقر(علیه السلام) پرسیدم: حق امام بر مردم چیست؟ فرمود: حق او بر آن ها این است که سخنش را بشنوند و فرمانش برند. عرض کردم: حق مردم بر امام چیست؟ فرمود: این که بیت المال را میان آن ها تقسیم کند و با رعیت به عدالت رفتار نماید؛ و چون این دو اصل در میان مردم عملی گشت، امام باکی ندارد از این که کسی این سو و آن سو رود.[2] هم چنین امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: به والیان خود خیانت نورزید و با رهبران خود دغلی نکنید و پیشوایان خود را نادان نخوانید و از رشته ی پیوند خود (جماعت مسلمین) پراکنده مشوید که سست خواهید شد و شوکت و دولت شما بر باد خواهد رفت! کارهای شما باید بر این مبتنی باشد و ملازم این روش باشید...[3] پس در جامعه ی اسلامی میان حقوق مردم و حاکم رابطه ای متقابل وجود دارد. حاکم راستین جامعه ی اسلامی تمامی حقوق مردم را رعایت می کند و پیش از مردم، خویشتن را در پیشگاه خدا پاسخ گو می داند. مردم نیز باید حقوق حاکم را کاملا رعایت کنند تا در پیشگاه خدای متعال سرافکنده نباشند. پی نوشتها: [1]. نهج البلاغه، خ 34. (... یا ایها الناس! انّ لی علیکم حقّاً و لکم علیَّ حقٌ؛ فاما حقّکم علیّ فالنصیحة لکم و توفیر فیئکم علیکم، و تعلیمکم کیلا تجهلوا، و تأدیبکم کیما تعلموا، و امّا حقّی علیکم فالوفاء بالبیعة، و النصیحة فی المشهد و المغیب، و الاجابة حین ادعوکم و الاطاعة حین آمرکم.) [2]. کلینی، اصول کافی (کتاب الحجه)، ج 2، ص 262، حدیث 1055. [3]. همان. منبع: اسلام و دموکراسی، نصرالله سخاوتی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1383)
با نگاهی اجمالی به روایات موجود در این باره، به اصل حقوق متقابل آن ها پی می بریم. امام علی(علیه السلام) فرمود:
ای مردم! من بر عهده ی شما حقوقی دارم که از حق رهبری و امامت و تصدی امور دولت ناشی می شود و شما نیز بر عهده ی من حقوقی دارید که از مسئولیت هایی که من پذیرفته ام نشأت می گیرد. آن حقوقی که شما بر عهده ی من دارید چنین است:
1. همواره خیرخواه شما باشم و براساس مصلحت شما گام بردارم.
2. در تأمین رفاه و آسایش زندگی مادی شما و توسعه ی اقتصادی و رشد و بهرهوری تلاش کنم.
3. امر آموزش شما چنان باشد که نادانی و بی علمی در میان شما باقی نماند.
4. به رشد و تربیت شما توجه کنم به گونه ای که شایسته ی شماست و آن چنان که خود بدانید و آگاه به رشد خویش باشید و به سرحد کمال علم و آگاهی برسید.
امّا وظایفی که شما در قبال دولت و امامتان برعهده دارید عبارت اند از:
1. بر بیعت خویش استوار باشید و نسبت به انتخاب خود وفادار بمانید.
2. به امور عمومی و فعالیت های دولت و زمام داران خیرخواه باشید و همواره با هوشیاری امور را زیر نظر بگیرید و با دل سوزی و مصلحت اندیشی، دولت و مسئولان را یاری دهید. چه آن ها حضور داشته باشند و در حضورشان باشید و چه هنگامی که در غیاب آنان و در پنهانی به امور می نگرید.
3. هر گاه شما را به اطاعت از دستورهای الهی و همکاری و مساعدت با دولت و کارگزاران دعوت می کنم، مرا اجابت کنید و همواره در صحنه ها حاضر باشید.
4. هنگامی که برای انجام وظایفم فرمانی صادر می کنم به آن گوش فرا دهید و از اوامرم اطاعت کنید.[1]
در اصول کافی نیز روایاتی در این مورد نقل شده است که بیانگر مهم ترین مسئله در فلسفه ی سیاسی اسلام و فقه سیاسی، در باب زمام داری و حفظ حقوق عمومی و آزادی های اساسی است؛ برای نمونه به ذکر دو روایت اکتفا می کنیم.
ابوحمزه می گوید: از امام باقر(علیه السلام) پرسیدم: حق امام بر مردم چیست؟ فرمود: حق او بر آن ها این است که سخنش را بشنوند و فرمانش برند. عرض کردم: حق مردم بر امام چیست؟ فرمود: این که بیت المال را میان آن ها تقسیم کند و با رعیت به عدالت رفتار نماید؛ و چون این دو اصل در میان مردم عملی گشت، امام باکی ندارد از این که کسی این سو و آن سو رود.[2]
هم چنین امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود:
به والیان خود خیانت نورزید و با رهبران خود دغلی نکنید و پیشوایان خود را نادان نخوانید و از رشته ی پیوند خود (جماعت مسلمین) پراکنده مشوید که سست خواهید شد و شوکت و دولت شما بر باد خواهد رفت! کارهای شما باید بر این مبتنی باشد و ملازم این روش باشید...[3]
پس در جامعه ی اسلامی میان حقوق مردم و حاکم رابطه ای متقابل وجود دارد. حاکم راستین جامعه ی اسلامی تمامی حقوق مردم را رعایت می کند و پیش از مردم، خویشتن را در پیشگاه خدا پاسخ گو می داند. مردم نیز باید حقوق حاکم را کاملا رعایت کنند تا در پیشگاه خدای متعال سرافکنده نباشند.
پی نوشتها:
[1]. نهج البلاغه، خ 34. (... یا ایها الناس! انّ لی علیکم حقّاً و لکم علیَّ حقٌ؛ فاما حقّکم علیّ فالنصیحة لکم و توفیر فیئکم علیکم، و تعلیمکم کیلا تجهلوا، و تأدیبکم کیما تعلموا، و امّا حقّی علیکم فالوفاء بالبیعة، و النصیحة فی المشهد و المغیب، و الاجابة حین ادعوکم و الاطاعة حین آمرکم.)
[2]. کلینی، اصول کافی (کتاب الحجه)، ج 2، ص 262، حدیث 1055.
[3]. همان.
منبع: اسلام و دموکراسی، نصرالله سخاوتی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1383)
- [سایر] آیا قوانین حقوق بشر مقدم است یا دین و قانون اساسی؟
- [آیت الله بهجت] در تعارض بین حقوق شوهر و پدر و مادر کدام یک مقدم است.
- [سایر] آیا در حکومت ولایت فقیه ، حقوق اجتماعی غیر مسلمانان مانند حقوق مسلمانان است؟
- [سایر] آیا از نظر اسلام حقوق کافر و مسلمان یکسان است؟
- [سایر] منبع و مبنای حقوق در اسلام چیست؟
- [سایر] شبهه: زن و مرد از جهت انسان بودن و مسلمان بودن برابرند، ولی در اسلام حقوق زن نصف حقوق مرد است.
- [سایر] جایگاه حقوق حیوانات در اسلام چیست؟
- [سایر] با توجه به اینکه زن و مرد از جهت انسان بودن و مسلمان بودن برابرند، چرا در اسلام حقوق زن نصف حقوق مرد است؟
- [سایر] در جامعه امروز نظر اسلام در مورد حقوق بشر چیست؟
- [سایر] نظر اسلام درباره شخصیت و حقوق زن چیست؟
- [آیت الله جوادی آملی] .کافری که حقوق مالی مانند زکات و کفّارات بر عهده دارد، پس از مسلمان شدن، بر او واجب نیست که حقوق گذشته را پرداخت کند و همچنین است حقوق غیر مالی مانند نماز و روزه که پس از مسلمان شدن قضای آن ها واجب نیست؛ ولی بدهکاری هایی که حق الناس است و شارع مقدّس هم آن را امضاء کرده، اگر در حال کفر بر عهده او بود ه است ، پس از تشرف به اسلام، باید آنها را بپردازد. نصاب معدن
- [آیت الله اردبیلی] تمایل فکری و عملی به فاسدان و ستمگران و خود را به شکل آنها در آوردن و حمایت از آنان در انجام گناه و تجاوز به حقوق دیگران و کار کردن و فعالیّت در دستگاه دولتهای کافر یا ظالم، اگر موجب حمایت از کفر و ظلم و اعانت به کافر یا ظالم باشد، حرام است، مگر این که در شرایط ویژهای برای پشتیبانی از اسلام و مسلمانان و با اجازه حاکم جامع شرایط باشد.
- [آیت الله مظاهری] مسلمان از کافر ارث میبرد ولی کافر از مسلمان ارث نمیبرد ولی اگر کافر بمیرد و وارث مسلمان نداشته باشد کافر از او ارث میبرد و اگر همه ورّاث مسلمان کافر باشند ارث او مال حاکم شرع است.
- [آیت الله سبحانی] اگر با عین پولی که خمس و زکات آن را نداده ملکی بخرد، حقوق واجبه به ملک منتقل می شود، در این صورت بدون اجازه حاکم شرع در آن نماز نخواند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] حفظ و پرورش نوزاد پسر تا دو سال و نوزاد دختر تا هفت سال حق مادر است به شرط اینکه عاقل و مسلمان و آزاد باشد و به دیگری شوهر نکرده باشد و الاّ پدر مقدّم است ولی اگر پدر مرده باشد مادر هر چند شوهر کرده باشد بر جدّ و دیگران مقدّم است.
- [آیت الله مظاهری] اگر حفظ جان مسلمانی یا عدهای از مسلمانان بر تشریح انسان متوقف باشد و تشریح غیرمسلمان امکان نداشته باشد تشریح مسلمان جایز است، بنابراین در این زمان که طب متوقّف بر تشریح بدن انسان است باید از تشریح میّت غیر مسلمان استفاده شود و اگر غیر مسلمان نباشد تشریح مسلمان با اذن ولی یا حاکم شرع جایز است و موجب دیه هم نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر دشمن بر بلاد مسلمانان وسر حدّات آن هجوم نماید ، واجب است بر جمیع مسلمانان دفاع ازآن به هر وسیله ای که امکان داشته باشد ازبذل جان ومال .ودراین امر احتیاج به اذن حاکم شرع نیست .
- [آیت الله اردبیلی] اگر دشمن بر سرزمین مسلمانان و سرحدّات آن هجوم نماید، بر همه مسلمانان واجب است به هر وسیله ممکن و نثار جان و مال از آن دفاع کنند و در دفاع، به اجازه حاکم شرع نیازی نیست.
- [امام خمینی] اگر دشمن بر بلاد مسلمانان و سرحدات آن هجوم نماید، واجب است بر جمیع مسلمانان دفاع از آن به هر وسیلهای که امکان داشته باشد از بذل جان و مال. و در این امر احتیاج به اذن حاکم شرع نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هیچ کس حق ندارد در مقدار قضاوت به استناد قانونی، غیر از قانون اسلام خواه از امور جزایی باشد یا حقوقی، کسی را محکوم یا حاکم سازد.