دین اسلام، دین فطرت و خلقت است، لذا کاملا به نیازهای مادی و معنوی انسان توجّه نموده است، لذا حقوق بشر که در جامعه بین المللی، اهمیت خاصی دارد در دین اسلام از حدود 1400 سال پیش به آن توجّه ویژه گردیده است و قواعد و مقررات مربوط به حقوق بشر، در میان سایر مقررات اسلامی، جایگاهی ویژه دارد. نخستین حقی که در قرآن کریم برای انسان شمرده است، حق حیات است: (من قتل نفساً بغیر نفس او فساد فی الارض فکانّما قتل الناس جمیعاً).[1] نیز آیات (فبشّر عبادی الذّین یستمعون القول فیتّبعون ،حسنه)[2] و (لااکراه فی الدین قد تبینّ الرشد من الغیّ)[3] به خوبی بیانگر توجه به آزادی بیان و عقیده است. همچنین اصل کرامت انسانی، آزادی از بردگی، اصل تساوی در برابر قانون، ممنوعیت شکنجه روحی و روانی، ممنوعیت تعقیب، اصل برائت و غیره... در میان مقررات دین اسلام وجود دارد.[4] پس فارغ از هیاهو و تبلیغاتی که غرب امروز به راه انداخته، مقررات متعددی در زمینه حقوق بشر، در دین اسلام وجود دارد و دارای ضمانت اجرا نیز هست. نگاهی گذرا به اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که از مکتب اسلام الهام گرفته است نشان میدهد که به بهترین وجه حقوق اولیه مندرج در اعلامیه حقوق بشر، مورد توجّه و تأکید قانون اساسی قرار گرفته است و در بسیاری از مصادیق و کلیات حقوق بشر نوعاً اسلام و حقوق بین الملل وحدت نظر دارند. هر چند که اختلاف نظر در دامنه، مبنا و یا نحوه استیفای آن حقوق میباشد، نه در اصل تمتع انسانها از آن حقوق.[5] در مواردی که بین مقررات اسلامی، قانون اساسی با مقررات حقوق بشر، تعارض و تفاوت وجود دارد، ناشی از تفاوت دیدگاهها در زمینه جهان بینی و نیازهای انسانی است. متأسفانه یکی از عوامل دخیل در این تعارض عدم حضور جدی کشورهای شرقی و مخصوصاً اسلامی، در تدوین اسناد بینالملل حقوق بشر است. غربیها تا جایی که توانستهاند، دیدگاههای خود را در اسناد مذکور گنجانده و دیکته کردهاند. بر اساس دیدگاه اسلامی، کل هستی مخلوق وملک تکوینی حقیقی خداوند است، در نتیجه هرگونه تصرف در جهان هستی باید مسبوق به اذن الهی باشد و ربّ تشریعی و قانونگذار بالاصاله خداوند است. قسمتی از قوانین کلی را خداوند وضع نموده است و حق وضع قسمتی از قوانین کلی را به رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سایر معصومین علیهم السّلام اعطا فرموده است نیز در موارد جزیی موقت حاکم شرع معصوم یا غیر معصوم حق وضع قانون را دارد.[6] پس قانونگذاری که از طرف بشر صورت میگیرد، اگر اذن الهی را به همراه نداشته باشد، اصلا اعتبار ندارد؛ تا بتواند در برابر مقررات اسلامی به تعارض برخیزد. در نتیجه برخی مقررات موجود در اسناد بین المللی حقوق بشر، که مغایر با احکام و دستورات دینی است، اعتبار ندارد و احکام دینی بر آن مقدم است. لذا اگر دولت اسلامی معاهدهای بر خلاف دستورات دین منعقد نماید؛ هرچند که ما قاعده وفاء به عقد را در متن دستورات اسلامی داریم، امّا این قاعده در صورتی الزام آور است که قرار داد مورد نظر مطابق مقررات اسلام شکل گرفته باشد. در مقابل حکم الهی نمیتوان به مقررات معارض حقوق بشر تن داد، (ان الحکم الا لله) قانونگذاری فقط از آن خداوند است. در آیه مزبور حکم به معنای فرمان و قانون به کار رفته است؛[7] البته گاهی مصلحت مقطعی ایجاب میکند، که به صورت موقت و محدود، برخی احکام عملی نگردد. در هر حال برای رسیدن به پاسخ ذکر مطالب زیر لازم میباشد: 1. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به طور صریح رابطه و جایگاه حقوق بین المللی را با حقوق داخلی تبیین و روشن نکرده است، امّا از اصول 77 و 125 آن و ماده 9 قانون مدنی مشخص میشود که قانونگذار نظریه دو گانگی (Dualisme) را پذیرفته است، یعنی نظام حقوق بین المللی با نظام حقوق داخلی، دو نظام کاملاً مستقل و جدا از همند. در نتیجه مقررات بین المللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد، تا لازم الاجرا گردد.[8] ماده 9 قانون مدنی معاهدات بین المللی را در حکم قانون عادی دانسته است، و طبق اصل 71 قانون اساسی: عهدنامه و مقاولنامهها و قراردادها بین المللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد. کنوانسیونهای حقوق بشر نیز جزو معاهدات قرارداده و لازم است که به تصویب مجلس برسد، تا لازم الاجرا گردد. با توجّه به این نکته باید دید چه کنوانسیونهایی مورد تصویب دولت بوده است؛ تا در مقام تعارض تعیین تکلیف گردد. 2. در مورد کنوانسیونهایی که به تصویب دولت ایران نرسیده است، ج. ا. ا. در قبال آن هیچ گونه تعهدی ندارد و طبعاً قانون اساسی مقدم و لازم الاجرا است. اعلامیه جهانی حقوق بشر جنبه قراردادی ندارد و لازم الاجرا نیست.[9] 3. کنوانسیونهای حقوق بشر که بعد از انقلاب اسلامی به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است، یا در آن حق شرط وجود دارد و با قانون اساسی تعارض و تنافی ندارد. حق شرط بدین معنی است که کشوری اعلام میدارد که معاهده را منوط به این شرط میپذیرد که برخی از مقررات آن برای کشور پذیرنده، لازم الاجراء نباشد و یا تغییری در آثار حقوقی، برخی مقررات معاهده نسبت به آن کشور در زمینه اجرا به وجود آید.[10] کنوانسیون حقوق کودک را ج. ا. ا. امضا و تصویب نموده است. با قید و حفظ این شرط که هر ماده که با موازین اسلامی مغایر باشد، ملزم به اجرای آن نیست[11] و همین طور کنوانسیون مربوط به پناهندگان را با حق شرط پذیرفته است. کنوانسیونهای بین المللی آپارتاید در ورزش و لغو و مجازات آپارتاید نیز بعد از انقلاب به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است، که این دو کنوانسیون مغایر با قانون اساسی نیست. در نتیجه در دو مورد اوّل در صورت تعارض قانون اساسی مقدم است، به خاطر حق شرط و در دو مورد اخیر نیز معارض با مقررات اسلامی و قانون اساسی نیست. 4. کنوانسیونها و میثاقهای بین المللی مصوب قبل از انقلاب: شش کنوانسیون در زمان رژیم گذشته به تصویب رسیده است. کنوانسیون لغو بردگی و تجارت برده، کنوانسیون بین المللی منع مجازات و کشتار دسته جمعی و کنوانسیون رفع تبعیض نژادی، کنوانسیون و یا میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون و یا میثاق بین المللی حقوق اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی. دولت ج. ا. ا. با وجود تغییر نظام از لحاظ موازین بین المللی ادامه دهنده شخصیت حقوقی دولت ایران است که در سابق این کنوانسیونها را امضاء و تصویب نموده است و بدون قید و شرط خود را به آن متعهد نموده است. از طرفی دولت ج. ا. ا. با رأی ملت ایران استقرار یافته، که حکومت را بر اساس موازین اسلامی تشکیل داده و اداره نماید و قانون اساسی که در همه پرسی با اکثریت مطلق آرای مردم به تصویب رسیده، دولت را مکلف مینماید که کلیه قوانین و مقررات خود را منطبق با موازین اسلامی تصویب و اجرا نماید.[12] در عین حال ج. ا. ا. به طور رسمی تاکنون اعلام ننموده است که در قبال کنوانسیونهای مزبور متعهد نیست. بلکه با نماینده سازمان ملل در زمینه حقوق بشر همکاری هم نموده است. از شش کنوانسیون مصوب در قبل از انقلاب دو کنوانسیون در برخی مواد با قانون اساسی در تعارض است.[13] کنوانسیون و یا میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون بین المللی حقوق اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی که این مشکل ساز است. چون دو کنوانسیون مزبور بیشتر با اصل چهار قانون اساسی، که دولت را موظف مینماید، که کلیه قوانین خود را منطبق با موازین اسلامی تصویب و اجرا نماید، تعارض دارد. تردیدی نیست که نمیتوان گفت ج. ا. ا. از مقررات اسلامی خود دست بردارد؛ چون با اساس و فلسفه وجودی نظام ج. ا. ا. در تضاد است.[14]. از طرفی دولت مکلف به اجرای قانون اساسی است. با چنین وضعیتی راه حل تعارض قانون اساسی با دو میثاق مزبور چیست؟ چگونه دولت جمهوری اسلامی ایران، در صورت مقدم بودن قانون اساسی، دارای مسئولیت بین المللی نیست؟ راهحلهایی در این زمینه ارائه شده است، که به شرح زیر میباشد: 1. تصویب ناقص و یا بیقاعده: به طور کلی این اصل در حقوق بین الملل پذیرفته شده است، که دولتها در حین انعقاد و تصویب معاهدات بین المللی باید مطابق قوانین داخلی خود عمل کنند. در این صورت سؤالی مطرح میشود، که چنانچه کشوری معاهدهای را توسط مرجع بدون صلاحیت و یا مغایر با مقررات داخلی، تصویب و امضا کرد، آیا معاهده باطل است؟ عهدنامه وین 1969 بر این نظر است که کشورها نمیتوانند، با استناد به مقررات داخلی خود، مدعی بطلان معاهده شوند؛ مگر در مواردی که ماده 46 عهدنامه مزبور استناد کرده است: (یک کشور نمیتواند با تکیه بر این واقعیّت که اعلام رضایت وی به التزام در قبال یک معاهده، تجاوزی نسبت به مقررات داخلی وی در خصوص صلاحیت انعقاد معاهده بوده است، بر بیاعتباری رضایت خود استناد کند؛ مگر آن که تجاوز مزبور بارز باشد و به قاعده داخلی مربوط باشد، که دارای اهمیت اساسی است.) با توجّه به این مطالب، دو میثاق مزبور توسط مجلس در رژیم گذشته به تصویب رسیده، به قاعده مهم و اساسی داخلی یعنی اصل 2 قانون اساسی مشروطیت، که در آن آمده است که کلیه مقررات و مصوبات مجلس باید بر اساس موازین اسلام باشد، تجاوز نموده است؛ بنابراین تصویب دو میثاق مذکور در رژیم گذشته غیر قانونی بوده و باطل است.[15] ج. ا. ا. در مقابل عمل خلاف قانون رژیم گذشته، تعهدی ندارد و ملزم به اجرای مواد دو میثاق مذکور که مخالف با قانون است، نمیباشد. در مورد مسئولیت بین المللی دولتها، در این صورت، آراء و عقاید مختلف وجود دارد؛ امّا در مجموع در اکثر موارد نظر بر بیاعتباری چنین تصویبی است؛ چنان که در عهدنامههای حقوق معاهدات آمده است، اصل بر اعتبار تصویب ناقص است؛ مگر در صورتی که عمل نقص آشکار یک قاعده بنیادین حقوق داخلی (از جمله قانون اساسی) باشد، در این صورت کشور مورد نظر میتواند با استناد به این نقص آشکار، بیاعتباری تصویب ناقص را اعلام کند.[16] (مواد 46 عهدنامههای 1969 و 1986 وین) هر چند که متأسفانه بعد از 25 سال انقلاب وزارت امور خارجه چنین استنادی نکرده و اعلام ننموده است. 2. برتری قانون اساسی بر قراردادهای بین المللی: طبق ماده 9 قانون مدنی، قراردادهای بین المللی در حکم قوانین عادی است و از طرفی مقررات قانون اساسی برتر از قوانین عادی و حاکم بر آن است. در نتیجه قانون اساسی بر قراردادهای بین المللی که ایران عضو آن است، برتری دارد و حاکم است که در صورت تعارض قانون اساسی مقدم خواهد بود،[17] و از این جهت طبق حقوق داخلی تردیدی در آن نیست. موادی از دو میثاق مزبور که مغایر با قانون اساسی است، در حکم قوانین عادی خواهد بود و قانون اساسی بر آن مقدم است. امّا از نظر مسئولیت بین المللی دولت جای شک و تردید است. از نظر حقوق بین الملل هر گاه کشوری قانون مخالف با معاهده بین المللی که عضو آن است، تصویب کند دارای مسئولیت بین المللی است. در عین حال دولت نمیتواند مخالف قانون اساسی عمل کند و با مسئولیت داخلی روبرو است. 3. تغییر اوضاع و احوال بنیادین یکی از اموری است که کشوری با استناد به آن، میتواند در قبال معاهدات بین المللی، از خود سلب تعهد نماید، چنان که در سال 1955 کشور ویتنام چندین بار اعلام نمود که تغییر نظام سیاسی کشور، موجبات متروک شدن قراردادهایی را که سابقاً منعقد گردیده، فراهم ساخته است و بسیاری کشورهای جدید التأسیس پس از حصوص استقلال اعلام نمودهاند که معاهدات که قبل از تأسیس کشور جدید منعقد گردیده به دلیل تغییر سلطه و حاکمیت معتبر نمیشناسند.[18] جمهوری اسلامی ایران نیز با توجّه به تحول عمیقی که در نظام سیاسی کشور به وجود آمده است، میتواند اعلام کند که نسبت به موارد مغایر دو میثاق مذکور، تعهدی ندارد. 4. حق شرط: یک نظر این است که نفس استقرار نظام ج. ا. ا. و تصویب قانون اساسی جدید، که اصل چهارم آن تصریح داده که کلیة قوانین و مقررات حاکم بر کشور باید بر اساس موازین اسلامی باشد از یک سو، و عدم اعلام نسخ دو میثاق مذکور از سوی دیگر، به این معنی است، که دولت ج. ا. ا. دو میثاق مذکور را با حق شرط در خصوص مواد خلاف اسلام آن به رسمیت میشناسد[19]. البته تصویب قانون اساسی جدید و تغییر نظام از نظر ماهوی حق شرط است؛ امّا از نظر شکل تشریفات مقرر در حقوق بین الملل، تاکنون جمهوری اسلامی ایران به صورت رسمی به اطلاع سازمان ملل و سایر اعضا دو میثاق مذکور نرسانده است و این مسأله تا حدودی مسأله را پیچیده نموده است. 5. خروج کلی و جزیی: خروج کامل ج. ا. ا. از دو میثاق مذکور با توجّه به اوضاع و احوال بین المللی و تبلیغاتی که وجود دارد، عملی به نظر نمیرسد و از طرفی کشورهای عضو دو میثاق بعید است که بپذیرند. امّا خروج جزیی دولت ج. ا. ا. عملی به نظر میرسد. مواردی از دو میثاق مزبور که کلاً و جزءً با موازین اسلامی یا قانون اساسی و سایر قوانین در تضاد است، تعیین گردد و طی یادداشتی کتبی از سوی دولت به دبیر کل سازمان ملل متحد اعلام گردد که جمهوری اسلامی ایران، با توجّه به دگرگونی عمیقی که در نظام حکومت پدید آمده است، خروج خود را به صورت جزیی از مواد مشخص و معلوم دو میثاق مزبور اعلام میدارد، در نتیجه التزام ج. ا. ا. به طور مشروط پذیرفته شود. در جمع بندی نهایی میتوان گفت که دولت جمهوری اسلامی ایران، در برابر تمامی آن چه به عنوان حقوق بشر غربی یا بین المللی است تعهدی ندارد و منحصراً در برابر آن دسته از معاهدات و کنوانسیونهای بین المللی حقوق بشر، متعهد میباشد که بر امضا و تصویب دولت ایران رسیده باشد. حدود ده کنوانسیون و معاهده مربوط به حقوق بشر به تصویب ایران رسیده، که شش کنوانسیون مربوط به قبل از انقلاب است که از سوی دولت جمهوری اسلامی به طور رسمی بعد از انقلاب اعلام نسخ نشده است[20] که از این شش مورد دو کنوانسیون و یا میثاق بین المللی حقوق مدنی، سیاسی و حقوق اجتماعی و اقتصادی، فرهنگی در برخی موارد با قانون اساسی و مقررات اسلامی در تضاد است که راه حل برای آن ارائه شده، که قانون اساسی مقدم گردد. در مورد چهار کنوانسیون دیگر که بعد از انقلاب به تصویب رسیده است یا تعارضی ندارد با قانون اساسی یا با حق شرط پذیرفته شده است که در هر حال قانون اساسی مقدم خواهد بود و دولت مکلف به اجرای قانون اساسی است. معرفی منابع جهت برای مطالعه بیشتر: 1. مهرپور، حسین، نظام بین المللی حقوق بشر، چ 1377، انتشارات اطلاعات، تهران، از 415 تا 421. 2. مهرپور، حسین، حقوق بشر در اسناد بین المللی و موضع جمهوری اسلامی ایران، چ 74، انتشارات اطلاعات، تهران. 3. شریفیان، جمشید، راهبرد ج. ا. ا. در زمینه حقوق بشر در سازمان ملل متحد، انتشارات وزارت امور خارجه، چ اول، 80، تهران از ص 331 تا 364. 4. جعفری تبریزی، محمد تقی، تحقیق در دو نظام حقوق بشر اسلام و غرب، ناشر دفتر خدمات حقوق بین الملل ج. ا. ا.، چ اول، سال 80، تهران، ص 337 تا 515. 5. جوادی آملی، فلسفه حقوق بشر، ناشر مرکز نشر اسراء، چ اول، 75، قم، از ص 90 تا 116. 6. مصباح یزدی، محمد تقی، حقوق و سیاست در قرآن، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، چ اول، سال 77، قم، از ص 89 110. پی نوشتها: [1] . مائده/32؛ هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته است. [2] . زمر/1718؛ پس بندگان مرا بشارت بده همان کسانی که سخنان را میشنوند و از نیکوترین آنها پیروی میکنند. [3] . بقره/256؛ در قبول دین اکراهی نیست، راه درست از راه انحرافی روشن شده است. [4] . جعفری تبریزی، محمد تقی، تحقیق در دو نظام حقوق بشر اسلام و غرب، ناشر دفتر خدمات حقوق بین الملل، چاپ اوّل، 1370، ج101، ص 237. [5] . حسینی، سید ابراهیم، مقاله بررسی تطبیقی حمایت از حقوق بشر در اسلام و حقوق بین الملل معاصر، مجله معرفت، ش 42، سال دهم. [6] . مصباح یزدی، محمد تقی، حقوق و سیاست، قم، مؤسسه آموزشی و پژهشی امام خمینی، چاپ اول، 1377، ج1، ص98108. [7] . همان، ص101. [8] . شریفیان، جمشید، راهبرد جمهوری اسلامی ایران در زمینه حقوق بشر در سازمان ملل، انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ اوّل، ص352. [9] . همان، ص366. [10] . بیگدلی، محمد رضا، حقوق بین المللی عمومی، تهران، گنج دانش، چاپ دوازدهم، ص128. [11] . راهبرد جمهوری اسلامی ایران در زمینه حقوق بشر در سازمان ملل، همان، ص346. [12] . مهرپور، حسین، نظام بین المللی حقوق بشر، تهران، اطلاعات، 1377، ص416. [13] . راهبرد جمهوری اسلامی ایران در زمینه حقوق بشر در سازمان ملل، همان، ص352. [14] . مهرپور، حسین، حقوق بشر در اسناد بین المللی و موضع جمهوری اسلامی ایران، تهران، چاپ اوّل، 1377، ص51. [15] . راهبرد جمهوری اسلامی ایران، همان، ص355. [16] . ضیایی بیگدلی، محمد، حقوق بین الملل عمومی، تهران، انتشارات گنج دانش، چاپ دوازدهم، 1377، ص124. [17] . راهبرد جمهوری اسلامی ایران، همان، ص357. [18] . حکمت، محمد علی، مقاله تأثیر اوضاع و احوال بنیادین بر اعتبار معاهدات و قراردادهای بین المللی، مجله حقوقی، ش 3، تابستان 64. [19] . مهرپور، حسین، حقوق بشر و اسناد بین المللی و موضع جمهوری اسلامی ایران، تهران، چاپ اول، ص421. [20] . همان، ص50.
دین اسلام، دین فطرت و خلقت است، لذا کاملا به نیازهای مادی و معنوی انسان توجّه نموده است، لذا حقوق بشر که در جامعه بین المللی، اهمیت خاصی دارد در دین اسلام از حدود 1400 سال پیش به آن توجّه ویژه گردیده است و قواعد و مقررات مربوط به حقوق بشر، در میان سایر مقررات اسلامی، جایگاهی ویژه دارد. نخستین حقی که در قرآن کریم برای انسان شمرده است، حق حیات است: (من قتل نفساً بغیر نفس او فساد فی الارض فکانّما قتل الناس جمیعاً).[1] نیز آیات (فبشّر عبادی الذّین یستمعون القول فیتّبعون ،حسنه)[2] و (لااکراه فی الدین قد تبینّ الرشد من الغیّ)[3] به خوبی بیانگر توجه به آزادی بیان و عقیده است. همچنین اصل کرامت انسانی، آزادی از بردگی، اصل تساوی در برابر قانون، ممنوعیت شکنجه روحی و روانی، ممنوعیت تعقیب، اصل برائت و غیره... در میان مقررات دین اسلام وجود دارد.[4] پس فارغ از هیاهو و تبلیغاتی که غرب امروز به راه انداخته، مقررات متعددی در زمینه حقوق بشر، در دین اسلام وجود دارد و دارای ضمانت اجرا نیز هست. نگاهی گذرا به اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که از مکتب اسلام الهام گرفته است نشان میدهد که به بهترین وجه حقوق اولیه مندرج در اعلامیه حقوق بشر، مورد توجّه و تأکید قانون اساسی قرار گرفته است و در بسیاری از مصادیق و کلیات حقوق بشر نوعاً اسلام و حقوق بین الملل وحدت نظر دارند. هر چند که اختلاف نظر در دامنه، مبنا و یا نحوه استیفای آن حقوق میباشد، نه در اصل تمتع انسانها از آن حقوق.[5]
در مواردی که بین مقررات اسلامی، قانون اساسی با مقررات حقوق بشر، تعارض و تفاوت وجود دارد، ناشی از تفاوت دیدگاهها در زمینه جهان بینی و نیازهای انسانی است. متأسفانه یکی از عوامل دخیل در این تعارض عدم حضور جدی کشورهای شرقی و مخصوصاً اسلامی، در تدوین اسناد بینالملل حقوق بشر است. غربیها تا جایی که توانستهاند، دیدگاههای خود را در اسناد مذکور گنجانده و دیکته کردهاند.
بر اساس دیدگاه اسلامی، کل هستی مخلوق وملک تکوینی حقیقی خداوند است، در نتیجه هرگونه تصرف در جهان هستی باید مسبوق به اذن الهی باشد و ربّ تشریعی و قانونگذار بالاصاله خداوند است. قسمتی از قوانین کلی را خداوند وضع نموده است و حق وضع قسمتی از قوانین کلی را به رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سایر معصومین علیهم السّلام اعطا فرموده است نیز در موارد جزیی موقت حاکم شرع معصوم یا غیر معصوم حق وضع قانون را دارد.[6] پس قانونگذاری که از طرف بشر صورت میگیرد، اگر اذن الهی را به همراه نداشته باشد، اصلا اعتبار ندارد؛ تا بتواند در برابر مقررات اسلامی به تعارض برخیزد. در نتیجه برخی مقررات موجود در اسناد بین المللی حقوق بشر، که مغایر با احکام و دستورات دینی است، اعتبار ندارد و احکام دینی بر آن مقدم است. لذا اگر دولت اسلامی معاهدهای بر خلاف دستورات دین منعقد نماید؛ هرچند که ما قاعده وفاء به عقد را در متن دستورات اسلامی داریم، امّا این قاعده در صورتی الزام آور است که قرار داد مورد نظر مطابق مقررات اسلام شکل گرفته باشد. در مقابل حکم الهی نمیتوان به مقررات معارض حقوق بشر تن داد، (ان الحکم الا لله) قانونگذاری فقط از آن خداوند است. در آیه مزبور حکم به معنای فرمان و قانون به کار رفته است؛[7] البته گاهی مصلحت مقطعی ایجاب میکند، که به صورت موقت و محدود، برخی احکام عملی نگردد. در هر حال برای رسیدن به پاسخ ذکر مطالب زیر لازم میباشد:
1. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به طور صریح رابطه و جایگاه حقوق بین المللی را با حقوق داخلی تبیین و روشن نکرده است، امّا از اصول 77 و 125 آن و ماده 9 قانون مدنی مشخص میشود که قانونگذار نظریه دو گانگی (Dualisme) را پذیرفته است، یعنی نظام حقوق بین المللی با نظام حقوق داخلی، دو نظام کاملاً مستقل و جدا از همند. در نتیجه مقررات بین المللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد، تا لازم الاجرا گردد.[8] ماده 9 قانون مدنی معاهدات بین المللی را در حکم قانون عادی دانسته است، و طبق اصل 71 قانون اساسی: عهدنامه و مقاولنامهها و قراردادها بین المللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد. کنوانسیونهای حقوق بشر نیز جزو معاهدات قرارداده و لازم است که به تصویب مجلس برسد، تا لازم الاجرا گردد. با توجّه به این نکته باید دید چه کنوانسیونهایی مورد تصویب دولت بوده است؛ تا در مقام تعارض تعیین تکلیف گردد.
2. در مورد کنوانسیونهایی که به تصویب دولت ایران نرسیده است، ج. ا. ا. در قبال آن هیچ گونه تعهدی ندارد و طبعاً قانون اساسی مقدم و لازم الاجرا است. اعلامیه جهانی حقوق بشر جنبه قراردادی ندارد و لازم الاجرا نیست.[9]
3. کنوانسیونهای حقوق بشر که بعد از انقلاب اسلامی به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است، یا در آن حق شرط وجود دارد و با قانون اساسی تعارض و تنافی ندارد. حق شرط بدین معنی است که کشوری اعلام میدارد که معاهده را منوط به این شرط میپذیرد که برخی از مقررات آن برای کشور پذیرنده، لازم الاجراء نباشد و یا تغییری در آثار حقوقی، برخی مقررات معاهده نسبت به آن کشور در زمینه اجرا به وجود آید.[10] کنوانسیون حقوق کودک را ج. ا. ا. امضا و تصویب نموده است. با قید و حفظ این شرط که هر ماده که با موازین اسلامی مغایر باشد، ملزم به اجرای آن نیست[11] و همین طور کنوانسیون مربوط به پناهندگان را با حق شرط پذیرفته است. کنوانسیونهای بین المللی آپارتاید در ورزش و لغو و مجازات آپارتاید نیز بعد از انقلاب به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است، که این دو کنوانسیون مغایر با قانون اساسی نیست. در نتیجه در دو مورد اوّل در صورت تعارض قانون اساسی مقدم است، به خاطر حق شرط و در دو مورد اخیر نیز معارض با مقررات اسلامی و قانون اساسی نیست.
4. کنوانسیونها و میثاقهای بین المللی مصوب قبل از انقلاب: شش کنوانسیون در زمان رژیم گذشته به تصویب رسیده است. کنوانسیون لغو بردگی و تجارت برده، کنوانسیون بین المللی منع مجازات و کشتار دسته جمعی و کنوانسیون رفع تبعیض نژادی، کنوانسیون و یا میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون و یا میثاق بین المللی حقوق اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی. دولت ج. ا. ا. با وجود تغییر نظام از لحاظ موازین بین المللی ادامه دهنده شخصیت حقوقی دولت ایران است که در سابق این کنوانسیونها را امضاء و تصویب نموده است و بدون قید و شرط خود را به آن متعهد نموده است.
از طرفی دولت ج. ا. ا. با رأی ملت ایران استقرار یافته، که حکومت را بر اساس موازین اسلامی تشکیل داده و اداره نماید و قانون اساسی که در همه پرسی با اکثریت مطلق آرای مردم به تصویب رسیده، دولت را مکلف مینماید که کلیه قوانین و مقررات خود را منطبق با موازین اسلامی تصویب و اجرا نماید.[12] در عین حال ج. ا. ا. به طور رسمی تاکنون اعلام ننموده است که در قبال کنوانسیونهای مزبور متعهد نیست. بلکه با نماینده سازمان ملل در زمینه حقوق بشر همکاری هم نموده است. از شش کنوانسیون مصوب در قبل از انقلاب دو کنوانسیون در برخی مواد با قانون اساسی در تعارض است.[13] کنوانسیون و یا میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون بین المللی حقوق اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی که این مشکل ساز است. چون دو کنوانسیون مزبور بیشتر با اصل چهار قانون اساسی، که دولت را موظف مینماید، که کلیه قوانین خود را منطبق با موازین اسلامی تصویب و اجرا نماید، تعارض دارد. تردیدی نیست که نمیتوان گفت ج. ا. ا. از مقررات اسلامی خود دست بردارد؛ چون با اساس و فلسفه وجودی نظام ج. ا. ا. در تضاد است.[14]. از طرفی دولت مکلف به اجرای قانون اساسی است. با چنین وضعیتی راه حل تعارض قانون اساسی با دو میثاق مزبور چیست؟ چگونه دولت جمهوری اسلامی ایران، در صورت مقدم بودن قانون اساسی، دارای مسئولیت بین المللی نیست؟ راهحلهایی در این زمینه ارائه شده است، که به شرح زیر میباشد:
1. تصویب ناقص و یا بیقاعده: به طور کلی این اصل در حقوق بین الملل پذیرفته شده است، که دولتها در حین انعقاد و تصویب معاهدات بین المللی باید مطابق قوانین داخلی خود عمل کنند. در این صورت سؤالی مطرح میشود، که چنانچه کشوری معاهدهای را توسط مرجع بدون صلاحیت و یا مغایر با مقررات داخلی، تصویب و امضا کرد، آیا معاهده باطل است؟ عهدنامه وین 1969 بر این نظر است که کشورها نمیتوانند، با استناد به مقررات داخلی خود، مدعی بطلان معاهده شوند؛ مگر در مواردی که ماده 46 عهدنامه مزبور استناد کرده است: (یک کشور نمیتواند با تکیه بر این واقعیّت که اعلام رضایت وی به التزام در قبال یک معاهده، تجاوزی نسبت به مقررات داخلی وی در خصوص صلاحیت انعقاد معاهده بوده است، بر بیاعتباری رضایت خود استناد کند؛ مگر آن که تجاوز مزبور بارز باشد و به قاعده داخلی مربوط باشد، که دارای اهمیت اساسی است.)
با توجّه به این مطالب، دو میثاق مزبور توسط مجلس در رژیم گذشته به تصویب رسیده، به قاعده مهم و اساسی داخلی یعنی اصل 2 قانون اساسی مشروطیت، که در آن آمده است که کلیه مقررات و مصوبات مجلس باید بر اساس موازین اسلام باشد، تجاوز نموده است؛ بنابراین تصویب دو میثاق مذکور در رژیم گذشته غیر قانونی بوده و باطل است.[15] ج. ا. ا. در مقابل عمل خلاف قانون رژیم گذشته، تعهدی ندارد و ملزم به اجرای مواد دو میثاق مذکور که مخالف با قانون است، نمیباشد.
در مورد مسئولیت بین المللی دولتها، در این صورت، آراء و عقاید مختلف وجود دارد؛ امّا در مجموع در اکثر موارد نظر بر بیاعتباری چنین تصویبی است؛ چنان که در عهدنامههای حقوق معاهدات آمده است، اصل بر اعتبار تصویب ناقص است؛ مگر در صورتی که عمل نقص آشکار یک قاعده بنیادین حقوق داخلی (از جمله قانون اساسی) باشد، در این صورت کشور مورد نظر میتواند با استناد به این نقص آشکار، بیاعتباری تصویب ناقص را اعلام کند.[16] (مواد 46 عهدنامههای 1969 و 1986 وین) هر چند که متأسفانه بعد از 25 سال انقلاب وزارت امور خارجه چنین استنادی نکرده و اعلام ننموده است.
2. برتری قانون اساسی بر قراردادهای بین المللی: طبق ماده 9 قانون مدنی، قراردادهای بین المللی در حکم قوانین عادی است و از طرفی مقررات قانون اساسی برتر از قوانین عادی و حاکم بر آن است. در نتیجه قانون اساسی بر قراردادهای بین المللی که ایران عضو آن است، برتری دارد و حاکم است که در صورت تعارض قانون اساسی مقدم خواهد بود،[17] و از این جهت طبق حقوق داخلی تردیدی در آن نیست. موادی از دو میثاق مزبور که مغایر با قانون اساسی است، در حکم قوانین عادی خواهد بود و قانون اساسی بر آن مقدم است. امّا از نظر مسئولیت بین المللی دولت جای شک و تردید است. از نظر حقوق بین الملل هر گاه کشوری قانون مخالف با معاهده بین المللی که عضو آن است، تصویب کند دارای مسئولیت بین المللی است. در عین حال دولت نمیتواند مخالف قانون اساسی عمل کند و با مسئولیت داخلی روبرو است.
3. تغییر اوضاع و احوال بنیادین یکی از اموری است که کشوری با استناد به آن، میتواند در قبال معاهدات بین المللی، از خود سلب تعهد نماید، چنان که در سال 1955 کشور ویتنام چندین بار اعلام نمود که تغییر نظام سیاسی کشور، موجبات متروک شدن قراردادهایی را که سابقاً منعقد گردیده، فراهم ساخته است و بسیاری کشورهای جدید التأسیس پس از حصوص استقلال اعلام نمودهاند که معاهدات که قبل از تأسیس کشور جدید منعقد گردیده به دلیل تغییر سلطه و حاکمیت معتبر نمیشناسند.[18] جمهوری اسلامی ایران نیز با توجّه به تحول عمیقی که در نظام سیاسی کشور به وجود آمده است، میتواند اعلام کند که نسبت به موارد مغایر دو میثاق مذکور، تعهدی ندارد.
4. حق شرط: یک نظر این است که نفس استقرار نظام ج. ا. ا. و تصویب قانون اساسی جدید، که اصل چهارم آن تصریح داده که کلیة قوانین و مقررات حاکم بر کشور باید بر اساس موازین اسلامی باشد از یک سو، و عدم اعلام نسخ دو میثاق مذکور از سوی دیگر، به این معنی است، که دولت ج. ا. ا. دو میثاق مذکور را با حق شرط در خصوص مواد خلاف اسلام آن به رسمیت میشناسد[19]. البته تصویب قانون اساسی جدید و تغییر نظام از نظر ماهوی حق شرط است؛ امّا از نظر شکل تشریفات مقرر در حقوق بین الملل، تاکنون جمهوری اسلامی ایران به صورت رسمی به اطلاع سازمان ملل و سایر اعضا دو میثاق مذکور نرسانده است و این مسأله تا حدودی مسأله را پیچیده نموده است.
5. خروج کلی و جزیی: خروج کامل ج. ا. ا. از دو میثاق مذکور با توجّه به اوضاع و احوال بین المللی و تبلیغاتی که وجود دارد، عملی به نظر نمیرسد و از طرفی کشورهای عضو دو میثاق بعید است که بپذیرند. امّا خروج جزیی دولت ج. ا. ا. عملی به نظر میرسد. مواردی از دو میثاق مزبور که کلاً و جزءً با موازین اسلامی یا قانون اساسی و سایر قوانین در تضاد است، تعیین گردد و طی یادداشتی کتبی از سوی دولت به دبیر کل سازمان ملل متحد اعلام گردد که جمهوری اسلامی ایران، با توجّه به دگرگونی عمیقی که در نظام حکومت پدید آمده است، خروج خود را به صورت جزیی از مواد مشخص و معلوم دو میثاق مزبور اعلام میدارد، در نتیجه التزام ج. ا. ا. به طور مشروط پذیرفته شود.
در جمع بندی نهایی میتوان گفت که دولت جمهوری اسلامی ایران، در برابر تمامی آن چه به عنوان حقوق بشر غربی یا بین المللی است تعهدی ندارد و منحصراً در برابر آن دسته از معاهدات و کنوانسیونهای بین المللی حقوق بشر، متعهد میباشد که بر امضا و تصویب دولت ایران رسیده باشد. حدود ده کنوانسیون و معاهده مربوط به حقوق بشر به تصویب ایران رسیده، که شش کنوانسیون مربوط به قبل از انقلاب است که از سوی دولت جمهوری اسلامی به طور رسمی بعد از انقلاب اعلام نسخ نشده است[20] که از این شش مورد دو کنوانسیون و یا میثاق بین المللی حقوق مدنی، سیاسی و حقوق اجتماعی و اقتصادی، فرهنگی در برخی موارد با قانون اساسی و مقررات اسلامی در تضاد است که راه حل برای آن ارائه شده، که قانون اساسی مقدم گردد. در مورد چهار کنوانسیون دیگر که بعد از انقلاب به تصویب رسیده است یا تعارضی ندارد با قانون اساسی یا با حق شرط پذیرفته شده است که در هر حال قانون اساسی مقدم خواهد بود و دولت مکلف به اجرای قانون اساسی است.
معرفی منابع جهت برای مطالعه بیشتر:
1. مهرپور، حسین، نظام بین المللی حقوق بشر، چ 1377، انتشارات اطلاعات، تهران، از 415 تا 421.
2. مهرپور، حسین، حقوق بشر در اسناد بین المللی و موضع جمهوری اسلامی ایران، چ 74، انتشارات اطلاعات، تهران.
3. شریفیان، جمشید، راهبرد ج. ا. ا. در زمینه حقوق بشر در سازمان ملل متحد، انتشارات وزارت امور خارجه، چ اول، 80، تهران از ص 331 تا 364.
4. جعفری تبریزی، محمد تقی، تحقیق در دو نظام حقوق بشر اسلام و غرب، ناشر دفتر خدمات حقوق بین الملل ج. ا. ا.، چ اول، سال 80، تهران، ص 337 تا 515.
5. جوادی آملی، فلسفه حقوق بشر، ناشر مرکز نشر اسراء، چ اول، 75، قم، از ص 90 تا 116.
6. مصباح یزدی، محمد تقی، حقوق و سیاست در قرآن، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، چ اول، سال 77، قم، از ص 89 110.
پی نوشتها:
[1] . مائده/32؛ هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته است.
[2] . زمر/1718؛ پس بندگان مرا بشارت بده همان کسانی که سخنان را میشنوند و از نیکوترین آنها پیروی میکنند.
[3] . بقره/256؛ در قبول دین اکراهی نیست، راه درست از راه انحرافی روشن شده است.
[4] . جعفری تبریزی، محمد تقی، تحقیق در دو نظام حقوق بشر اسلام و غرب، ناشر دفتر خدمات حقوق بین الملل، چاپ اوّل، 1370، ج101، ص 237.
[5] . حسینی، سید ابراهیم، مقاله بررسی تطبیقی حمایت از حقوق بشر در اسلام و حقوق بین الملل معاصر، مجله معرفت، ش 42، سال دهم.
[6] . مصباح یزدی، محمد تقی، حقوق و سیاست، قم، مؤسسه آموزشی و پژهشی امام خمینی، چاپ اول، 1377، ج1، ص98108.
[7] . همان، ص101.
[8] . شریفیان، جمشید، راهبرد جمهوری اسلامی ایران در زمینه حقوق بشر در سازمان ملل، انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ اوّل، ص352.
[9] . همان، ص366.
[10] . بیگدلی، محمد رضا، حقوق بین المللی عمومی، تهران، گنج دانش، چاپ دوازدهم، ص128.
[11] . راهبرد جمهوری اسلامی ایران در زمینه حقوق بشر در سازمان ملل، همان، ص346.
[12] . مهرپور، حسین، نظام بین المللی حقوق بشر، تهران، اطلاعات، 1377، ص416.
[13] . راهبرد جمهوری اسلامی ایران در زمینه حقوق بشر در سازمان ملل، همان، ص352.
[14] . مهرپور، حسین، حقوق بشر در اسناد بین المللی و موضع جمهوری اسلامی ایران، تهران، چاپ اوّل، 1377، ص51.
[15] . راهبرد جمهوری اسلامی ایران، همان، ص355.
[16] . ضیایی بیگدلی، محمد، حقوق بین الملل عمومی، تهران، انتشارات گنج دانش، چاپ دوازدهم، 1377، ص124.
[17] . راهبرد جمهوری اسلامی ایران، همان، ص357.
[18] . حکمت، محمد علی، مقاله تأثیر اوضاع و احوال بنیادین بر اعتبار معاهدات و قراردادهای بین المللی، مجله حقوقی، ش 3، تابستان 64.
[19] . مهرپور، حسین، حقوق بشر و اسناد بین المللی و موضع جمهوری اسلامی ایران، تهران، چاپ اول، ص421.
[20] . همان، ص50.
- [سایر] منظور از نقض آزادی و حقوق بشر همین موارد قانون اساسی است که حتی برای سنی ها هم مانع ایجاد کرده چه برسه غیر مسلمانان ?
- [سایر] شبهه: با توجه به فلسفی بودن خاستگاه قوانین بشر در جهان و فرادینی بودن آن، نمیتوان با فقه سنتی، حقوق بشر دینی، اسلامی و سنتی به وجود آورد.
- [سایر] شبهه: با توجه به فلسفی بودن خاستگاه قوانین بشر در جهان و فرادینی بودن آن، نمیتوان با فقه سنتی، حقوق بشر دینی، اسلامی و سنتی به وجود آورد.
- [سایر] حقوق عمومی و حقوق اساسی مردم، تا چه اندازه در حکومت دینی تضمین شده است؟ آیا قوانین اساسی و عمومی متعلّق به مردم، در حکومت دینی دارای احترام و اعتبار است؟
- [سایر] جایگاه دین و آزادی و نسبت بین آنها در قانون اساسی جمهوری اسلامی چیست؟
- [سایر] در دیدگاه تدوین کنندگان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قانون اساسی شکلی مورد نظر بوده یا قانون اساسی ماهُوی؟[1]
- [سایر] دیدگاه امام خمینی دربارهی قانون اساسی مشروطه چه بود؟ ایا آن قانون اساسی را قبول داشتند؟ نسبت قانون مشروطه و قانون اساسی جدید چیست؟
- [سایر] آیا الحاق ایران به اعلامیه جهانی حقوق بشر به معنای پذیرش حقوق بشر غربی نیست؟
- [سایر] شبهه: الحاق ایران به اعلامیه جهانی حقوق بشر ، به معنای پذیرش حقوق بشر غربی است.
- [سایر] آیا مفاهیمی مانند حقوق ملت و حق حاکمیت ملت که در قانون اساسی وارد شده است، ریشه در کتاب و سنّت دارند؟
- [آیت الله سیستانی] مستحب است در دادن زکات فطره ، خویشان و همسایگان فقیر خود را بر دیگران مقدّم دارد ، و سزاوار است که اهل علم و دین و فضل را به دیگران نیز مقدم دارد .
- [آیت الله مظاهری] کسی که بمیرد و حجّ واجب و واجبات مالی دیگر نظیر خمس و زکات بر ذِمّه او باشد و ترکه او کفایت از همه آنها نکند، ادای حجّ بر آنها مقدم است مگر اینکه خمس یا زکات در اصل مال باشد که در این صورت ادای خمس و زکات مقدم است همچنانکه بر قرض نیز مقدم است.
- [آیت الله بهجت] کسی که زکات یا خمس یا واجبات مالیه دیگری که به عین مال تعلق میگیرد و هم کفّاره یا قرض و مانند آنکه به عین مال تعلق نمیگیرد بدهکار است، اگر بمیرد و اموالش برای ادای همه آنها کافی نباشد، ادای زکات و خمس و واجبات مالی که به عین مال تعلق میگیرد، مقدم است.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که خمس یا زکات بدهکار است و کفاره و نذر و مظالم هم بر او واجب است و قرض هم دارد، چنانچه نتواند همه آنها را بدهد، اگر مالی که خمس یا زکات آن واجب شده، از بین نرفته باشد، باید دادن خمس و زکات را بر بقیه مقدم کند و اگر از بین رفته باشد، پرداخت واجبات دیگر غیر از نذر و کفّاره را بر آن دو مقدّم میکند و بنابر احتیاط واجب مال را به نسبت بین آنها تقسیم نماید.
- [امام خمینی] اگر وصیت کند که از ثلث او خمس و زکات یا بدهی دیگر او را بدهند و برای نماز و روزه او اجیر بگیرند و کار مستحبی هم مثل اطعام به فقرا انجام دهند باید اول به واجبات، خواه مالی باشد یا بدنی عمل نمایند و در بین واجبات ترتیب معتبر نیست، بلکه اگر وصیت او به ترتیب بوده باید اول آن واجبی را که مقدم داشته عمل نمایند اگر چه بدنی باشد، و همچنین به ترتیب وصیت تا آخر واجبات پس اگر ثلث وافی به تمام آن باشد به تمام آن باید عمل شود و چنانچه ثلث وافی نباشد، باقیمانده اگر تماماً یا قسمتی واجب مالی باشد باید از اصل ترکه برای آن بردارند عمل نمایند و اگر باقیمانده تماماً یا قسمتی واجب بدنی باشد ملغی میگردد، و چنانچه وصیت میت به ترتیب نباشد باز واجبات مقدم بر مستحبات است ولی در این صورت بین واجبات هیچگونه ترتیب نیست بلکه ثلث بر تمام واجبات اعم از مالی و بدنی توزیع میشود و چنانچه وافی به تمام آن نباشد در باقیمانده واجب مالی از اصل ترکه برداشته میشود و باقیمانده واجب بدنی ملغی میگردد و در هر صورت عمل به مستحبات موقعی واجب است که از ثلث علاوه بر واجبات، برای آن هم وافی باشد.
- [امام خمینی] قوانین و مصوباتی که از مجالس قانونگذاری دولتهای جائر به امر عمال اجانب خَذَلَهم اللَّه تعالی بر خلاف صریح قرآن کریم و سنّت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میگذرد و گذشته است، از نظر اسلام لغو و از نظر قانون بیارزش است، و لازم است مسلمانها از امرکننده و رأیدهنده به هر طور ممکن است اعراض کنند، و با آنها معاشرت و معامله نکنند، و آنان مجرمند و عملکننده به رأی آنها معصیت کار و فاسق است.
- [امام خمینی] بر علمای اعلام ایَّدَهُمُ اللَّهُ تَعالی لازم است در مقابل این نحو قوانین بیارزش از نظر اسلام و قانون، اعتراض شدید کنند، نه استرحام از مجرمین اصلی و دولتخواهی برای آنها که مأمور اجرای اوامر مخالفین اسلام میباشند، زیرا این نحو تقاضاها و دولتخواهیها و توجه جرم را به مأمورین جزء، و دست دوم دادن موجب تطهیر مجرم اصلی و جرأت او بر هدم احکام الهیه است، و بر کافه مسلمانان لازم است در مقابل این قوانین که دین و دنیا و خاندان آنها را تهدید میکند، و دخترهای بیچاره آنها را به سربازخانه میکشد، و زحمت انبیای عظام و اولیای گرام صلی اللَّه علیهم اجمعین را تضییع مینماید، مقاومت کنند، و اظهار تنفر نمایند، و به این قوانین مخالف اسلام عمل نکنند، و به هر وسیلهای که ممکن است هم اکنون دفاع از احکام اسلام کنند تا خدای نخواسته به آتیه سیاه و وحشتناکی که عمال استعمار خَذَلَهُم اللَّهُ تَعالی در نظر دارند برای اسلام و مسلمانان مبتلا نشوند. بعضی از مسائل که در این زمان مورد حاجت است
- [آیت الله اردبیلی] واجبات مالی الهی، مانند حجّی که بر میّت واجب است و بدهکاری و حقوقی که مثل خمس و زکات و مظالم، ادا کردن آنها واجب میباشد و همچنین بدهیها و حقوق مردم را، باید از اصل مال میّت بدهند، اگرچه میّت برای آنها وصیّت نکرده باشد.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام مکر و خدعه با مسلمانان است و کراراً در قرآن شریف علاوه بر اینکه آن را حرام میداند گوشزد میکند که مکر مکرکننده، به خودش باز میگردد: (وَ لا یَحیقُ الْمَکْرُ السَّیِءُ الّا بِاهْلِهِ)[1] (و نیرنگ زشت، جز دامان صاحبش را نگیرد.) و آن اقسامی دارد: الف) مکر و خدعه با خداوند تبارک و تعالی نظیر مکر و خدعه در تضعیف دین و افرادی که وابسته به دین هستند، نظیر علما و متّقین و نظیر تقلّب در قانون، مثل آنچه در مورد اصحاب سبت که در قرآن آمده است، و این قسم مکر در میان مردم زیاد دیده میشود، و حیلههایی که در حلال کردن حرام نظیر خوردن ربا و فرار نمودن از واجبات نظیر فرار از خمس و از حقوق دیگران و محروم کردن وارث بدون جهت از ارث و محروم نمودن زوجه از مهریه بهکار برده میشود که از مصادیق همین مکر و خدعه و تقلّب در قانون است. ب) مکر و خدعه برای جلب مال دیگران، یا ضایع نمودن حقوق دیگران نظیر غش در معاملات و فریب دادن مردم در معاملات که این قسم علاوه بر اینکه حرام است، حقّالنّاس نیز میباشد و به حقّالنّاس در اسلام زیاد اهمیّت داده شده است. ج) مکر و خدعه در ضایع نمودن عرض و آبروی دیگران و یا ایجاد دشمنی میان مسلمانان و امثال اینها که این صورت گرچه ضمانآور نیست، ولی گناهش از قسم دوّم بزرگتر است. د) مکر و خدعه در جلب منافع و احراز شخصیّت بدون اینکه ضرری برای کسی داشته باشد، و این قسم مکر و خدعه اگر حرامی بر آن مترتّب نباشد نظیر دروغ یا غیبت و امثال آن، جایز است، ولی مسلمان از این کارها نمیکند.
- [آیت الله جوادی آملی] .هر گاه واجب فوری در بین باشد؛ مانند نجات کسی که در معرض خطر است و پاک کردن مسجدی که متنجّس شد و ادای دّیّن طلبکاری که مهلت نمیدهد و در تمام این موارد, وقت نماز وسیع است، باید آنها را قبل از نماز انجام دهد و بعد نماز بخواند و اگر نماز را بر آن ها مقدّم داشت، گناه کرده؛ ولی نماز او صحیح است. چنانچه وقت نماز تنگ باشد، اول, نماز را به پا دارد، سپس آن واجبها را انجام دهد.