قرآن کریم و دین مقدس اسلام به عنوان آخرین وکاملترین دین همیشگی از طرف خداوند بر پیامبر اسلام نازل شده است و با تشریع اسلام و نزول قرآن سایر ادیان الهی منسوخ شدهاند با این حال دین مقدس اسلام با غیر مسلمان همزیستی مسالمتآمیزی را طالب است. دین اسلام غیرمسلمان را ابتدا به اهل کتاب و غیر اهل کتاب تقسیم میکند و برای هر کدام به عنوان یک جامعه انسانی حقوقی را قائل است گرچه امتیازات اهل کتاب بر غیر اهل کتاب بیشتر است و اگر اهل کتاب در جامعة اسلامی و در میان مسلمان بخواهند زندگی کنند و در پناه و کنار اسلام و مسلمانان قرار میگیرند و از امنیت و آسایش لازم برخوردار میشوند. که اصطلاحاً این پیمان را (ذمّه) گویند. قرآن کریم در صورتی از اهل کتاب در جامعة اسلامی حمایت میکند که آنها متعهد شوند، اوّلاً: به عنوان یک اقلیت سالم دست از هرگونه جنگ و جدال و تبلیغ بر ضدّ مسلمانان بردارند و ثانیاً: به نشانه تسلیم و خضوع به دست خود مبادرت به پرداخت جزیه بنمایند: (... حتّی یغطوا الجزیه عن یدوهم صاغرون)[1]. چنانکه در فرمان معروف امام علی علیه السّلام به مالک اشتر، اهل ذمّه همانند مسلمانان در ردیف مالیات دهندگان حکومت اسلامی قرار گرفته و به عضویت جامعة اسلامی در آمدهاند: و منها اهل الجزیه و الخراج و مُسلِمة الناس[2] در سایه پیمان اهل کتاب با مسلمانان جامعة اسلامی تکالیف متعددی را نسبت به آنها به عهده میگیرد. 1 . جان، مسکن، مال فرزندان و ناموس آنها مصون از تعرّض است. 2 . عقاید مذهبی این اقلیتها آزاد است و اسلام به زور متعرّض آنها نمیشود زیرا در دین اکراهی نیست. 3 . معابد و امکان مقدسة اهل کتاب مورد احترام مسلمین است. اما فقهای امامیه ساختن معابد را برای اهل کتاب جایز نمیدانند، مگر آن که سرزمین آنها به صلح فتح شده باشد که در این صورت تجدید بنا جایز خواهد بود.[3] 4 . اهل ذمه و اهل کتاب، مانند مسلمانان حق تظلّم به مراجع اسلامی را دارند. در این صورت حکومت اسلامی ملزم به قضاوت عادلانه یا خودداری از آن خواهد بود،(...فان جاؤک فاحکم بینهم او اعرض عنهم... و ان حکمت فاحکم بینهم بالقسط)[4]. 5 . از نظر احوال شخصیه (ازدواج، طلاق، ارث و وصیت) دارای استقلال میباشند. 6 . در تمام امور اقتصادی همچون مالکیت، تجارت، کار و شغل نوعاً با مسلمانان تفاوتی ندارند و میتوانند در بازار مسلمین براساس ضوابط اسلامی کسب و کار نمود و با مسلمین روابط اقتصادی و بازرگانی داشته باشند.[5] بنابراین دین مقدس اسلام حقوق اساسی برای اقلیت های غیرمسلمان و اهل کتاب به رسمیت شناخته است. مثل: آزادی انجام مراسم دینی، استقلال در احوال شخصیه و تعلیمات دینی و غیره که در این گونه مسائل تفاوت چندانی بین آنها و مسلمانان نیست. اما غیر از اهل کتاب، غیر مسلمانان دیگری نیز هستند، یعنی غیرمسلمان غیر اهل کتاب که مشرکین و کفار میباشند. اینها نیز به گروههایی از نظر اسلام تقسیم میشوند. که 2 گروه هستند: الف) آنهایی که در عین کفر و شرک با مسلمانان عداوت نورزند و پیکار نکنند که در این صورت دستور اسلام این است که با آنها به نیکی و محبت توأم با قسط و عدل برخورد و رفتار کنند. ب) گروهی که با مسلمانان عداوت ورزیدند و به جنگ و مقابله با آنان پرداختند و از خانه و کاشانهشان بیرون راندند. در این صورت از محبّت به آنها نهی نشده است. کفار و مشرکین چون از نظر عقیدتی سرسازش با مسلمانان ندارند، ولی از بابت اینکه در دین اکراهی نیست مسلمانان و دولت اسلامی حق تعرّض به این افراد را ندارد، اما اگر مرتکب اعمالی شوند که جهت و جنبة تخریبی و مفسدهانگیز و ضد اسلامی داشته باشد برای حکومت اسلامی قابل تحمل نخواهد بود یعنی اگر توطئه کنند و قصد براندازی داشته باشند، حکومت اسلامی با آنها مقابله و مجازات خواهد کرد. در غیر این صورت آنها نیز حق برخورداری از اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی و حق برخورداری از حقوق انسانی از قبیل حق حیات و امنیت مالی، جانی، مسکن، شغل و تأمین آنها را خواهند داشت. بنابراین از منظر اسلام حقوق مسلمان با غیرمسلمان در مواردی مانند؛ حق حیات، امنیت، شغل یکسان است. اما در بعضی موارد برابر نیست که بیشتر به حقوق اجتماعی برمیگردد، مثل اینکه در جامعة اسلامی غیرمسلمان نمیتواند در مسند حکومت قرار گیرد، (لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً) یا مرد غیرمسلمان نمیتواند با زن مسلمان ازدواج کند. از لحاظ حقوق فردی نیز مثلاً غیرمسلمان در قبال قتل مسلمان قصاص میشود، اما مسلمان در قبال قتل غیرمسلمان قصاص نمیشود بلکه فقط دیه میپردازد. یا دیة مسلمان با غیرمسلمان یکی نیست دیه مسلمان هزار دینار و دیه غیرمسلمان هشتصد درهم است. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 . جعفر سبحانی، مبانی حکومت اسلامی، انتشارات توحید، قم، 1362، ج 2، ص 510. 2. سید محمد هاشمی، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، تهران، نشر دادگستر، 1378، ج اول. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . توبه/ 29. [2] . نهج البلاغه، شرح و ترجمه فیض الاسلام، نامه 53، ص 1002. [3] . محقق حلّی، شرایع الاسلام، ج1، ص 130. [4]. مائده/42. [5] . عمید زنجانی، عباسعلی، حقوق و اقلیتها براساس قرارداد ذمّه، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1362، ص191.
قرآن کریم و دین مقدس اسلام به عنوان آخرین وکاملترین دین همیشگی از طرف خداوند بر پیامبر اسلام نازل شده است و با تشریع اسلام و نزول قرآن سایر ادیان الهی منسوخ شدهاند با این حال دین مقدس اسلام با غیر مسلمان همزیستی مسالمتآمیزی را طالب است. دین اسلام غیرمسلمان را ابتدا به اهل کتاب و غیر اهل کتاب تقسیم میکند و برای هر کدام به عنوان یک جامعه انسانی حقوقی را قائل است گرچه امتیازات اهل کتاب بر غیر اهل کتاب بیشتر است و اگر اهل کتاب در جامعة اسلامی و در میان مسلمان بخواهند زندگی کنند و در پناه و کنار اسلام و مسلمانان قرار میگیرند و از امنیت و آسایش لازم برخوردار میشوند. که اصطلاحاً این پیمان را (ذمّه) گویند.
قرآن کریم در صورتی از اهل کتاب در جامعة اسلامی حمایت میکند که آنها متعهد شوند، اوّلاً: به عنوان یک اقلیت سالم دست از هرگونه جنگ و جدال و تبلیغ بر ضدّ مسلمانان بردارند و ثانیاً: به نشانه تسلیم و خضوع به دست خود مبادرت به پرداخت جزیه بنمایند: (... حتّی یغطوا الجزیه عن یدوهم صاغرون)[1].
چنانکه در فرمان معروف امام علی علیه السّلام به مالک اشتر، اهل ذمّه همانند مسلمانان در ردیف مالیات دهندگان حکومت اسلامی قرار گرفته و به عضویت جامعة اسلامی در آمدهاند: و منها اهل الجزیه و الخراج و مُسلِمة الناس[2] در سایه پیمان اهل کتاب با مسلمانان جامعة اسلامی تکالیف متعددی را نسبت به آنها به عهده میگیرد.
1 . جان، مسکن، مال فرزندان و ناموس آنها مصون از تعرّض است.
2 . عقاید مذهبی این اقلیتها آزاد است و اسلام به زور متعرّض آنها نمیشود زیرا در دین اکراهی نیست.
3 . معابد و امکان مقدسة اهل کتاب مورد احترام مسلمین است. اما فقهای امامیه ساختن معابد را برای اهل کتاب جایز نمیدانند، مگر آن که سرزمین آنها به صلح فتح شده باشد که در این صورت تجدید بنا جایز خواهد بود.[3]
4 . اهل ذمه و اهل کتاب، مانند مسلمانان حق تظلّم به مراجع اسلامی را دارند. در این صورت حکومت اسلامی ملزم به قضاوت عادلانه یا خودداری از آن خواهد بود،(...فان جاؤک فاحکم بینهم او اعرض عنهم... و ان حکمت فاحکم بینهم بالقسط)[4].
5 . از نظر احوال شخصیه (ازدواج، طلاق، ارث و وصیت) دارای استقلال میباشند.
6 . در تمام امور اقتصادی همچون مالکیت، تجارت، کار و شغل نوعاً با مسلمانان تفاوتی ندارند و میتوانند در بازار مسلمین براساس ضوابط اسلامی کسب و کار نمود و با مسلمین روابط اقتصادی و بازرگانی داشته باشند.[5]
بنابراین دین مقدس اسلام حقوق اساسی برای اقلیت های غیرمسلمان و اهل کتاب به رسمیت شناخته است. مثل: آزادی انجام مراسم دینی، استقلال در احوال شخصیه و تعلیمات دینی و غیره که در این گونه مسائل تفاوت چندانی بین آنها و مسلمانان نیست. اما غیر از اهل کتاب، غیر مسلمانان دیگری نیز هستند، یعنی غیرمسلمان غیر اهل کتاب که مشرکین و کفار میباشند. اینها نیز به گروههایی از نظر اسلام تقسیم میشوند. که 2 گروه هستند:
الف) آنهایی که در عین کفر و شرک با مسلمانان عداوت نورزند و پیکار نکنند که در این صورت دستور اسلام این است که با آنها به نیکی و محبت توأم با قسط و عدل برخورد و رفتار کنند.
ب) گروهی که با مسلمانان عداوت ورزیدند و به جنگ و مقابله با آنان پرداختند و از خانه و کاشانهشان بیرون راندند. در این صورت از محبّت به آنها نهی نشده است.
کفار و مشرکین چون از نظر عقیدتی سرسازش با مسلمانان ندارند، ولی از بابت اینکه در دین اکراهی نیست مسلمانان و دولت اسلامی حق تعرّض به این افراد را ندارد، اما اگر مرتکب اعمالی شوند که جهت و جنبة تخریبی و مفسدهانگیز و ضد اسلامی داشته باشد برای حکومت اسلامی قابل تحمل نخواهد بود یعنی اگر توطئه کنند و قصد براندازی داشته باشند، حکومت اسلامی با آنها مقابله و مجازات خواهد کرد. در غیر این صورت آنها نیز حق برخورداری از اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی و حق برخورداری از حقوق انسانی از قبیل حق حیات و امنیت مالی، جانی، مسکن، شغل و تأمین آنها را خواهند داشت.
بنابراین از منظر اسلام حقوق مسلمان با غیرمسلمان در مواردی مانند؛ حق حیات، امنیت، شغل یکسان است.
اما در بعضی موارد برابر نیست که بیشتر به حقوق اجتماعی برمیگردد، مثل اینکه در جامعة اسلامی غیرمسلمان نمیتواند در مسند حکومت قرار گیرد، (لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً) یا مرد غیرمسلمان نمیتواند با زن مسلمان ازدواج کند.
از لحاظ حقوق فردی نیز مثلاً غیرمسلمان در قبال قتل مسلمان قصاص میشود، اما مسلمان در قبال قتل غیرمسلمان قصاص نمیشود بلکه فقط دیه میپردازد. یا دیة مسلمان با غیرمسلمان یکی نیست دیه مسلمان هزار دینار و دیه غیرمسلمان هشتصد درهم است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 . جعفر سبحانی، مبانی حکومت اسلامی، انتشارات توحید، قم، 1362، ج 2، ص 510.
2. سید محمد هاشمی، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، تهران، نشر دادگستر، 1378، ج اول.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . توبه/ 29.
[2] . نهج البلاغه، شرح و ترجمه فیض الاسلام، نامه 53، ص 1002.
[3] . محقق حلّی، شرایع الاسلام، ج1، ص 130.
[4]. مائده/42.
[5] . عمید زنجانی، عباسعلی، حقوق و اقلیتها براساس قرارداد ذمّه، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1362، ص191.
- [سایر] در جامعه امروز نظر اسلام در مورد حقوق بشر چیست؟
- [سایر] نظر اسلام درباره شخصیت و حقوق زن چیست؟
- [سایر] در جامعه امروز نظر اسلام در مورد حقوق بشر چیست؟
- [سایر] نظر اسلام در رابطه با کشورهای کفر چیست ؟
- [سایر] آیا عملیات استشهادی فلسطینیان، از نظر اسلام و حقوق بشر مشروع است؟
- [سایر] اگر غیر مسلمان را در انجام محرّمات جهت ترویج گردشگری آزاد بگذاریم، چه ایرادی از نظر فقه و حقوق دارد؟
- [آیت الله سبحانی] آیا مسلمان از کافر و کافر از مسلمان و کافر از کافر ارث می برد؟
- [آیت الله سیستانی] اگر ما خودمان بدانیم که شخص کافر است ولی از نظر عرف مسلمان به حساب بیاید، مثلا در پرسش نامه خود را مسلمان معرفی کند آیا چنین شخصی را باید کافر دانست؟
- [سایر] در صورتی که یک قاتل یا متجاوزی که کافر بوده است مسلمان شود، از نظر اسلام، گناهانش بخشیده می شود یا کیفر خواهد داشت؟
- [سایر] آیا در حکومت ولایت فقیه ، حقوق اجتماعی غیر مسلمانان مانند حقوق مسلمانان است؟
- [آیت الله مظاهری] مسلمان از کافر ارث میبرد ولی کافر از مسلمان ارث نمیبرد ولی اگر کافر بمیرد و وارث مسلمان نداشته باشد کافر از او ارث میبرد و اگر همه ورّاث مسلمان کافر باشند ارث او مال حاکم شرع است.
- [آیت الله اردبیلی] تمایل فکری و عملی به فاسدان و ستمگران و خود را به شکل آنها در آوردن و حمایت از آنان در انجام گناه و تجاوز به حقوق دیگران و کار کردن و فعالیّت در دستگاه دولتهای کافر یا ظالم، اگر موجب حمایت از کفر و ظلم و اعانت به کافر یا ظالم باشد، حرام است، مگر این که در شرایط ویژهای برای پشتیبانی از اسلام و مسلمانان و با اجازه حاکم جامع شرایط باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمان از کافر ارث میبرد، ولی کافر اگر چه پدر یا پسر میت باشد از مسلمان ارث نمیبرد.
- [آیت الله سیستانی] مسلمان از کافر ارث میبرد ، ولی کافر اگر چه پدر یا پسر میّت مسلمان باشد از او ارث نمیبرد .
- [آیت الله اردبیلی] کافر میتواند از طرف مسلمان وکیل شود، مگر در اموری که اسلام شرط عامل باشد، هم چنانکه مسلمان نیز میتواند وکیل کافر شود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مسلمان از کافر ارث می برد؛ ولی کافر اگرچه پدر یا پسر میت مسلمان باشد از او ارث نمی برد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مسلمان از کافر ارث می برد، ولی کافر اگر چه پدر یا پسر میت باشد از مسلمان ارث نمی برد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر کافر مسلمان شود، واجب نیست روزهای وقتی را که کافر بوده قضا نماید، ولی اگر مسلمانی کافر شود و دوباره مسلمان گردد، روزهای وقتی را که کافر بوده باید قضا نماید.
- [آیت الله سبحانی] اگر کافر مسلمان شود، واجب نیست روزه های وقتی را که کافر بوده قضا نماید. ولی اگر مسلمانی کافر شود و دوباره مسلمان گردد، روزه های وقتی را که کافر بوده باید قضا نماید.
- [امام خمینی] اگر کافر مسلمان شود، واجب نیست روزه های وقتی را که کافر بوده قضا نماید، ولی اگر مسلمانی کافر شود و دوباره مسلمان گردد، روزه های وقتی را که کافر بوده باید قضا نماید.