پیامبر بزرگوار اسلام صلّی الله علیه و آله طبق این حدیث (که شیعه و سنی آن را نقل کردند) فرمود: حسین از من است و من از حسین، از این که حسین از پیامبر است بحثی نیست چون که امام حسین علیه السّلام نوه آن حضرت است، امّا پیامبر از حسین است؛ منظورش این است که دین اسلام یک علّت مُحدثَه دارد که باعث به وجود آمدن آن است و آن علّت مُحدثه وجود مقدس پیامبر اسلام بود که خداوند به واسطه آن حضرت دین اسلام را به وجود آورد و گسترش داد، رسول اکرم صلّی الله علیه و آله مدت 23 سال برای دین جدیدی که آورده بود زحمات فراوانی کشیده و سختیهای زیادی را تحمل نموده تا این که خداوند بعد از انتخاب امیرالمؤمنین علیه السّلام به عنوان جانشین آن حضرت، آیه نازل کرد که (ألیوم أکملت لکم دینکم)[1] امروز دین شما را کامل کردم، علت دیگر دین اسلام علت مُبقیه آن است یعنی آنچه که باعث بقای دین اسلام شده، و آن علتّ مبقیه وجود مقدس امام حسین علیه السّلام است به این بیان که بعد از رحلت پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله انحرافات شروع شد، زمان اولی (ابوبکر) به خاطر جوّی که بر جامعه حاکم بود انحرافات کمتر بود و زمان دومی (عمر) بیشتر شد تا به دوره سومی (عثمان) رسید که انحراف و خلافکاریها به اوج خودش رسیده بود و حضرت علی علیه السّلام هم چند سالی که حکومت کردند، افرادی مانند معاویه آن قدر کارشکنی کردند و جنگهایی را بر آن حضرت تحمیل کردند که آن حضرت نتوانست همه آن انحرافها را برطرف کند تا رسید به زمان امام حسین علیه السّلام و حضرت در یک موقعیت از زمان قرار گرفت که باقی ماندن و از بین رفتن دین اسلام وابسته به ایشان بود، و خود آن حضرت هنگامی که پیشنهاد شد با یزید بیعت کند و حکومت آن خبیث را به رسمیت بشناسد،فرمودند: (علی الأسلام السلام إذ قد بلیت الامّه براع مثل یزید)[2] وقتی که جامعه مبتلا شود به زمامداری مانند یزید، دیگر باید با دین اسلام خداحافظی کرد و فاتحه آن را خواند،چون که یزید کسی بود که به هیچ یک از مقررات دینی و اخلاقی پایبند نبود و علناً کارهای خلاف شرع را انجام میداد،اصلاً هیچ اعتقادی به خدا و پیغمبر نداشت، لذا امام حسین علیه السّلام با مخالفت و قیام خونینی که نمود یزید و یزیدیان را رسوا کرد و ملتها را از خواب غفلت بیدار کرد. خلاصه این که قیام امام حسین علیه السّلام باعث بقای دین پیامبر شد، لذا پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: (أنا من حسین) من از حسین هستم یعنی بقاء دین و نام من, وابسته به حرکت امام حسین علیه السّلام است.[3] پی نوشتها: [1] . مائده، 3. [2] . معالم المدرستین، علامه عسکری،ج 3، ص 47، ناشر موسسه النعمان، بیروت، سال نشر 1410 هجری. [3] . برای اطلاع بیشتر در این زمینه مراجعه شود به کتاب (درسی که حسین علیه السّلام به انسانها آموخت) نوشته شهید هاشمی نژاد و کتاب حیات الامام الحسین، ج 1، ص 94، تألیف شیخ محمدباقر شریف القرشی، ناشر: الادب، نجف الاشرف، چ اوّل، سال 1394 هجری قمری. eporsesh.com
شبهه: در حدیث «حسین منّی و أنا من حسین» جمله دوّم حدیث بی ربط است.
پیامبر بزرگوار اسلام صلّی الله علیه و آله طبق این حدیث (که شیعه و سنی آن را نقل کردند) فرمود: حسین از من است و من از حسین، از این که حسین از پیامبر است بحثی نیست چون که امام حسین علیه السّلام نوه آن حضرت است، امّا پیامبر از حسین است؛ منظورش این است که دین اسلام یک علّت مُحدثَه دارد که باعث به وجود آمدن آن است و آن علّت مُحدثه وجود مقدس پیامبر اسلام بود که خداوند به واسطه آن حضرت دین اسلام را به وجود آورد و گسترش داد، رسول اکرم صلّی الله علیه و آله مدت 23 سال برای دین جدیدی که آورده بود زحمات فراوانی کشیده و سختیهای زیادی را تحمل نموده تا این که خداوند بعد از انتخاب امیرالمؤمنین علیه السّلام به عنوان جانشین آن حضرت، آیه نازل کرد که (ألیوم أکملت لکم دینکم)[1] امروز دین شما را کامل کردم، علت دیگر دین اسلام علت مُبقیه آن است یعنی آنچه که باعث بقای دین اسلام شده، و آن علتّ مبقیه وجود مقدس امام حسین علیه السّلام است به این بیان که بعد از رحلت پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله انحرافات شروع شد، زمان اولی (ابوبکر) به خاطر جوّی که بر جامعه حاکم بود انحرافات کمتر بود و زمان دومی (عمر) بیشتر شد تا به دوره سومی (عثمان) رسید که انحراف و خلافکاریها به اوج خودش رسیده بود و حضرت علی علیه السّلام هم چند سالی که حکومت کردند، افرادی مانند معاویه آن قدر کارشکنی کردند و جنگهایی را بر آن حضرت تحمیل کردند که آن حضرت نتوانست همه آن انحرافها را برطرف کند تا رسید به زمان امام حسین علیه السّلام و حضرت در یک موقعیت از زمان قرار گرفت که باقی ماندن و از بین رفتن دین اسلام وابسته به ایشان بود، و خود آن حضرت هنگامی که پیشنهاد شد با یزید بیعت کند و حکومت آن خبیث را به رسمیت بشناسد،فرمودند: (علی الأسلام السلام إذ قد بلیت الامّه براع مثل یزید)[2] وقتی که جامعه مبتلا شود به زمامداری مانند یزید، دیگر باید با دین اسلام خداحافظی کرد و فاتحه آن را خواند،چون که یزید کسی بود که به هیچ یک از مقررات دینی و اخلاقی پایبند نبود و علناً کارهای خلاف شرع را انجام میداد،اصلاً هیچ اعتقادی به خدا و پیغمبر نداشت، لذا امام حسین علیه السّلام با مخالفت و قیام خونینی که نمود یزید و یزیدیان را رسوا کرد و ملتها را از خواب غفلت بیدار کرد.
خلاصه این که قیام امام حسین علیه السّلام باعث بقای دین پیامبر شد، لذا پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: (أنا من حسین) من از حسین هستم یعنی بقاء دین و نام من, وابسته به حرکت امام حسین علیه السّلام است.[3]
پی نوشتها:
[1] . مائده، 3.
[2] . معالم المدرستین، علامه عسکری،ج 3، ص 47، ناشر موسسه النعمان، بیروت، سال نشر 1410 هجری.
[3] . برای اطلاع بیشتر در این زمینه مراجعه شود به کتاب (درسی که حسین علیه السّلام به انسانها آموخت) نوشته شهید هاشمی نژاد و کتاب حیات الامام الحسین، ج 1، ص 94، تألیف شیخ محمدباقر شریف القرشی، ناشر: الادب، نجف الاشرف، چ اوّل، سال 1394 هجری قمری.
eporsesh.com
- [سایر] پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمودند:«حسین منی و أنا من حسین»[1]؛ «أنا من حسین» در این حدیث شریف یعنی چه و چه مفهومی میتواند داشته باشد؟
- [سایر] منظور از این حدیث شریف که نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «حسین منی و أنا من حسین» یعنی چه؟
- [سایر] معنی «انا الحق» منصور حلاج چیست؟
- [سایر] مراد از حدیث رسول خدا که می فرماید: حسین منی و انا من حسین" چیست؟
- [سایر] معنای حدیث نبوی: «لَن تُهلِک اُمَّةُ، انا فی اَوِّلها و عیسی فی آخِرها وَالمَهدیُّ فی وَسَطِها» چیست؟
- [سایر] شبهه: شیعیان جمله «حی علی خیرالعمل» را در اذان وارد کرده و به این وسیله بدعت ایجاد کردهاند.
- [سایر] منظور از جمله «و لا ینالک منی ضجیج و لا شکوی» در دعای ندبه چیست؟
- [سایر] در قرآن و روایات، واژه «جهل» در مقابل «عقل» است، یا در برابر «علم»؟
- [سایر] شبهه: حدیث «إنّ الله أمر الانبیاء بأن یستمعوا لنصائح الشیطان» نشان می دهد که شیطان، انبیا را نصیحت می کرده است.
- [سایر] شبهه: «حقیقت» با آزادی مطلق دست نیافتنی است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر منی مردی را داخل رحم زن اجنبیّه نمودند و معلوم شد بچّه از آن منی است، چنانچه این عمل به نحو شبهه بوده باشد، مثل آن که مرد گمان میکرده زن خود اوست و زن نیز گمان میکرده منی شوهر خود اوست و بعد از عمل معلوم شد که منی از شوهر نیست، بچّه شرعاً از آنِ مرد و زن است و تمام احکام فرزندی را دارد و لکن اگر از روی علم و عمد باشد، محلّ اشکال است لکن اشکالی نیست که اگر این بچّه دختر باشد، پدر نمیتواند او را به زنی بگیرد و اگر پسر باشد مادر نمیتواند با او ازدواج کند و همچنین دختر نمیتواند به کسانی که به فرض صحّت عقد، محارم او محسوب میشوند، شوهر کند و پسر نمیتواند با آن محارم ازدواج نماید و در تمام مسائل دیگر باید احتیاط مراعات شود.
- [آیت الله اردبیلی] چند چیز برای روزهدار مکروه است و از آن جمله است: دوا ریختن به چشم و سرمه کشیدن در صورتی که مزه یا بوی آن به حلق برسد؛ انجام دادن هر کاری که مانند خون گرفتن و حمّام رفتن باعث ضعف شود؛ انفیه کشیدن اگر نداند که به حلق میرسد و اگر بداند به حلق میرسد، جایز نیست؛ بو کردن گیاههای معطر؛ استعمال شیاف؛ تر کردن لباسی که در بدن است؛ کشیدن دندان و هر عملی که به واسطه آن از دهان خون بیاید؛ مسواک کردن با مسواکِ تر و نیز مکروه است انسان بدون قصد بیرون آمدن منی، زن خود را ببوسد یا عملی انجام دهد که شهوت خود را تحریک کند؛ ولی اگر به قصد بیرون آمدن منی باشد و یا احتمال دهد که منی خارج شود، گرچه منی نیز خارج نشود، روزه او باطل میشود. همچنین نشستن زن روزهدار در آب مکروه است بلکه احتیاط مستحب این است که در آب ننشیند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چند چیز برای روزه دار مکروه است، و از آن جمله است: دوا ریختن به چشم، و سرمه کشیدن در صورتی که مزّه یا بوی آن بحلق برسد، انجام دادن هر کاری که مانند خون گرفتن و حمام رفتن باعث ضعف می شود، أنفیه کشیدن اگر نداند که بحلق می رسد و اگر بداند بحلق می رسد جایز نیست، بو کردن گیاههای معطّر، نشستن زن در آب، استعمال شیاف، تر کردن لباس که در بدن است، کشیدن دندان و هر کاری که بواسطه آن از دهان خون بیاید، مسواک کردن به وسیله چوب تر، و نیز مکروه است انسان بدون قصد بیرون آمدن منی، زن خود را ببوسد یا کاری کند که شهوت خود را به حرکت آورد، و مطمئن باشد که با این قبیل کارها از او منی بیرون نمی آید و اگر اطمینان نداشته باشد که منی بیرون نمی آید در صورتی که منی بیرون آید روزه او باطل می شود.
- [آیت الله سیستانی] شخص کاسب سزاوار است احکام خرید و فروش در موارد محل ابتلاء را یاد بگیرد ، بلکه چنانچه بواسطه یاد نگرفتن در معرض ارتکاب حرام ، یا ترک واجبی باشد ، یاد گرفتن لازم است . و از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده است : کسی که میخواهد خرید و فروش کند ، باید احکام آن را یاد بگیرد ، و اگر پیش از یاد گرفتن احکام آن خرید و فروش کند ، بواسطه معاملههای باطل و شبهه ناک ، به هلاکت میافتد .
- [آیت الله سبحانی] چند چیز برای روزه دار مکروه است و از آن جمله است: 1. دوا ریختن به چشم و سرمه کشیدن در صورتی که مزه یا بوی آن به حلق برسد، 2. انجام دادن هر کاری که مانند: خون گرفتن و حمام رفتن باعث ضعف می شود، 3.انفیه کشیدن اگر نداند که به حلق می رسد و اگر بداند به حلق می رسد نباید انجام دهد، 4. بو کردن گیاهان معطّر، 5. نشستن زن در آب، 6. استعمال شیاف، 7.تر کردن لباسی که در بدن است، 8.کشیدن دندان و هر کاری که به واسطه آن از دهان خون بیاید، 9. مسواک کردن به چوب تر، 10. انسان بدون قصد بیرون آمدن منی زن خود را ببوسد، یا کاری کند که شهوت خود را به حرکت آورد. و اگر به قصد بیرون آمدن منی باشد، روزه او باطل می شود اگرچه منی بیرون نیاید. کفّاره روزه
- [امام خمینی] چند چیز برای روزه دار مکروه است و از آن جمله است: دوا ریختن به چشم و سرمه کشیدن در صورتی که مزه یا بوی آن به حلق برسد، انجام دادن هر کاری که مانند خون گرفتن و حمام رفتن باعث ضعف می شود، انفیه کشیدن اگر نداند که به حلق می رسد و اگر بداند به حلق می رسد جایز نیست، بو کردن گیاههای معطر، نشستن زن در آب، استعمال شیاف، تر کردن لباسی که در بدن است، کشیدن دندان و هر کاری که به واسطه آن از دهان خون بیاید، مسواک کردن به چوب تر، و نیز مکروه است انسان بدون قصد بیرون آمدن منی زن خود را ببوسد یا کاری کند که شهوت خود را به حرکت آورد، و اگر به قصد بیرون آمدن منی باشد، در صورتی که منی بیرون آید، روزه او باطل است.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَد أَتاکَ الْمُسیئُ وَ قَدْ أَمَرْتَ الُْمحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ أَنْتَ الْمُحْسِنُ وَ أَنَا الْمُسیئُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار به حقّ محمّد و آل محمّدصلی الله علیه وآله وسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر).
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.