برای روشن شدن جواب، بیان چند نکته ضروری است. 1 تواتر در لغت: واژه یی عربی، مصدر و لازم است و معنای آن، پی در پی شدن، پیاپی بودن، پیاپی رسیدن، دمادم رسیدن، پیاپی آمدن، پی یکدیگر به مهلت آمدن می باشد. ریشه ی این واژه از (وتر)، به معنای تنها تنها و یک یک به دنبال هم آمدن است.[1] 2 تواتر در اصطلاح: خبر جماعتی را گویند که فی حدّ نفسه (خود به تنهایی) افاده علم کند و انسان از شنیدن آن قطع به راستی مضمون حدیث پیدا کند. مانند: خبر وقوع حادثه مسلم ابن عقیل در کوفه و یا یقین به وجود شهر مکه، برای کسی که به مکه مشرف نشده است.[2] برخی ملاک تواتر را عدد معینی بین 5، 10، 20، 40 و 70 ذکر کرده اند، ولی باید گفت! عدد در تحقق آن معتبر نیست. بلکه ملاک تواتر حصول اطمینان و قطع به مضمون خبر و ایمنی از عدم تبانی مخبرین بر کذب است. از این جهت عدد بر حسب مورد و موضوع تفاوت پیدا می کند. چه بسا عددی در موضوعی کافی باشد و در مورد موضوع دیگر کفایت نکند و اطمینان حاصل نشود.[3] 3 شرایط مخبرین: 1- قبلا شنونده عالم به مفاد خبر نباشد. زیرا با اطلاع قبلی از مضمون خبر، حصول علم از ناحیه خبر متواتر به منزله ی تحصیل حاصل است. 2- شنونده به واسطه تقلید یا وجود شبهه ای اعتقاد به دروغ بودن کذب یا نفی (وجود نداشتن) مضمون، خبر نداشته باشد. به عنوان مثال فرقه های غیر مسلمان چون به پیامبر صلی الله علیه و آله باور ندارند، نمی توانند معجزات آن حضرت را که به حدّ تواتر رسیده بپذیرند. 3- مستند خبر دهنده حس (شنیدن یا مشاهده) باشد نه دلیل عقلی بر مفاد خبر. 4- عدد مخبرین به حدّی برسد که تواطی و تبانی بر دروغ نتوانند کرد. 5- وجود شرایط مزبور در تمام طبقات. (دو شرط آخری، شرط اصل تواتر است، نه شرط حصول علم از خبر متواتر)[4] 4 اقسام تواتر: خبر متواتر به سه قسم تقسیم می شود: الف) متواتر لفظی: آن است که محور مشترک در تمام خبرها لفظ باشد؛ همانند: حدیث غدیر (من کنت مولاه فعلیّ مولاه) که 110 نفر از صحابه آن را نقل کرده اند. ب) متواتر معنوی: آن است که محور مشترک در تمام خبرها، قضیه ی معنوی باشد؛[5] همانند: شجاعت حضرت امیر علیه السلام . ج) متواتر اجمالی: آن است که محور مشترک در تمام خبرها، نه لفظ باشد و نه معنا؛ بلکه چیزی باشد که لازمه این اخبار و منتزع از آنها باشد. به عبارت دیگر، قدر مشترک حاصل از اخبار (مختلف الدلالة) را متواتر اجمالی گویند: مانند: روایت حجیت خبر واحد که مضمون مختلفی دارد، و هر حدیثی امری را در حجیت خبر واحد شرط دانسته است.[6] 5 تواتر از شاخه های بحث درایه و حدیث شناسی است: تاریخ حدیث شیعه فراز و فرود فراوانی را پشت سر گذاشته است و حوادث تلخ و شیرین زیادی را به خود دیده است.[7] درایه، علم حدیث شناسی و متن شناسی است. اوّلین کتاب در این باره توسط جمال الدین احمد بن موسی بن جعفر بن طاووس (متوفی 673ق) نگاشته شده است. ابن داود حلّی (متوفی 707ق)، اصطلاحات جدیدی در تقسیم احادیث امامیّه، وضع کرده است.[8] از این رو، بحث از خبر متواتر و آحاد یکی از شاخه های بحث (علم درایه) است. توسط علم درایه اخبار درست از نادرست، اخبار ساختگی و جعلی از اخبار صحیح تشخیص داده می شود ... . 6 گستره خبر متواتر: خبر متواتر دامنه ی گسترده ای دارد. علاوه بر عرصه ی روایات صادره از معصوم علیهم السلام ، عرصه های گوناگون دیگر را نیز شامل می شود. بسیاری از حوادث تاریخی؛[9] مانند: حادثه عاشورا به حدّ تواتر رسیده است. در عرصه قضاوت و شهادات، مورد کاربرد قرار می گیرد. در زندگی اجتماعی و جامعه شناسی هم کاربرد دارد. 7 دو بینش و دو نظریه: در بین مسلمین، اهل سنّت مطابق بینش و باورهای خود، تنها حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله را حجّت دانسته و رجوع به آن را از ضروریات دینی می دانند. هم چنین مطابق عقیده ی آنان، آراء صحابه و تابعین (که بسیاری از آنان مشخصات روشنی ندارند) نیز به عنوان کارشناس مذهب مورد قبول می باشد. امّا مطابق بینش و باور های مذهب شیعه؛ از آن جا که امامان علیهم السلام ، جانشینان قطعی پیامبر صلی الله علیه و آله بوده و از دو موهبت علم الهی و عصمت برخوردار می باشند، از همان آغاز قول و فعل آن ها همانند قول و فعل رسول خدا صلی الله علیه و آله حجّت شرعی قلمداد شده است و به عنوان مأخذ و منبع در شناخت احکام و عقاید، محل اجماع شیعیان قرار گرفت.[10] اهل سنّت، تا اوایل قرن دوّم، از جمع آوری، نقل و تدوین حدیث، منع داشتند و چنین کاری از ناحیه ی خلفاء ممنوعیّت داشت. این ممنوعیت توسط عمر بن عبدالعزیز به وسیله ی بخشنامه رسمی برداشته شد، و از نیمه دوّم قرن دوّم شروع به جوامع، صحاح، سنن و ... نویسی کردند ... .[11] بنابراین، خبر متواتر، یکی از اقسام چند گانه روایات می باشد و از شاخه های بحث علم درایه است. همان طوری که در تعریف تواتر بیان شد، خبر متواتر فی حدّ نفسه (به تنهایی) قطع آور و علم آور است. و این تنها اختصاص به عرصه روایت ندارد؛ بلکه در عرصه های گوناگون کاربرد دارد. پس، اعتبار بالای خبر متواتر، به قطع آور بودن آن است و قطع هم حجت است. پس، در عرصه ی خبر متواتر، سخن از قطع و حجیت آن است. منتهی دست یافتن به این قطع و علم، مبانی و منابع خاص خودش را طلب می کند. در عرصه روایات، اهل سنت بر اساس مبانی و منابع خاص خود به تواتر و قطع دست می یابند و شیعیان هم بر اساس مبانی و منابع خاص خود به تواتر و قطع دست می یابند. و در نهایت، هر دو گروه از راه تواتر به قطع می رسند و قطع هم برای هر کدام حجت است. این طور نیست که اگر فرقه ای بر اساس مبانی و منابع خاص خودش از طریق تواتر به قطع و علم دست یافت، مبانی و منابع گروه دیگر اعتبار خودش را از دست بدهد و قطع و علمشان باطل بشود.! در راستای برخی از روایات پیامبر صلی الله علیه و آله ، هم شیعه ادعای تواتر کرده و هم اهل تسنن و در تواتر مشترک هستند. در غیر این صورت، طبق مبانی شیعه، بسیاری از روایات پیامبر صلی الله علیه و آله مرسل است و استناد فقهی ندارد؛ مگر آن که معصومی از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت کرده باشد. روایات صحابه و تابعین از نظر شیعه اعتبار ندارد ... . در عرصه ی روایات، شیعه، قول و فعل معصومین علیهم السلام را مورد سند شناسی و متن شناسی قرار می دهد، نه دیگران. به هر حال شیعه، هم به قرآن شریف به عنوان کتاب آسمانی باور دارد، اهل تسنن هم به قرآن شریف به عنوان کتاب آسمانی باور دارند. شیعه بر اساس مبانی و منابع خود صاحب فقه هستند و اهل تسنن هم با مبانی و منابع خود دارای فقه میباشند. شیعه بر اساس مبانی و منابع روایتی خود به خبر متواتر دست می یابد و اهل تسنن بر اساس مبانی و منابع خودشان به خبر متواتر دست می یابند و یکی موجب بی اعتبار شدن دیگری نیست. بلی بحث حق و باطل و درستی و نادرستی، جزء بحث معرفت شناسی است و در جایی دیگر باید دنبال شود. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 سیدرضا، مؤدب، عالم الحدیث، پژوهشی در مصطلح الحدیث یا علم الدرایة، قم، احسن الحدیث، چاپ اول، 1378، ص2327. 2 دکتر صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه، بیروت، دارالملایین، چاپ اول. 3 زین الدین عاملی، شهید ثانی، الدرایة فی علم مصطلح الحدیث، قم، مدیریت حوزه علمیه قم. 4 محمد بهاء الدین عاملی، الوجیزه فی الدرایة، تهران، 1321. 5 علی اصغر رضوانی، غدیرشناسی و پاسخ به شبهات، مرکز چاپ و نشر جمع جهانی اهل البیت علیه السّلام ، ص83158. 6 سید شرف الدین موسوی، رهبری امام علی علیه السّلام ، ترجمه محمد جعفر امامی، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1370، ص316348، نامه 5360. [1] . نجف زاده، محمد باقر، دانش حدیث، تهران، جهاد دانشگاهی، چاپ اول، 1373، ص131. [2] . امین، سید محمد، روایت و درایت، چاپ اول، 1372، ص116. [3] . روایت و درایت، همان، ص116. [4] . مدیر شانه چی، کاظم، علم الحدیث و درایة الحدیث، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پانزدهم، 1379، ص33. [5] . دانش حدیث، همان. [6] . روایت و درایت، همان. [7] . معارف، مجید، تاریخ عمومی حدیث، تهران: کویر، چاپ اول، 1377، ص202. [8] . سبحانی، جعفر، اصول الحدیث و احکامه فی علم الدرایه، قم: مؤسسه امام صادق، چاپ اول، 1414ق، ص9. [9] . دانش حدیث، همان، ص131. [10] . معارف، مجید، پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه، تهران، مؤسسه فرهنگی هنری ضریح، چاپ اول، 1374، ص18. [11] . قربانی، زین الدین، علم حدیث، قم، انصاریان، چاپ اول، 1370، ص337.
تواتر که معمولاً در دفاع از احادیث شیعه طرح شده، قابل قبول نیست زیرا در مسلک اهل سنّت نیز تواتر هست؟
برای روشن شدن جواب، بیان چند نکته ضروری است.
1 تواتر در لغت: واژه یی عربی، مصدر و لازم است و معنای آن، پی در پی شدن، پیاپی بودن، پیاپی رسیدن، دمادم رسیدن، پیاپی آمدن، پی یکدیگر به مهلت آمدن می باشد. ریشه ی این واژه از (وتر)، به معنای تنها تنها و یک یک به دنبال هم آمدن است.[1]
2 تواتر در اصطلاح: خبر جماعتی را گویند که فی حدّ نفسه (خود به تنهایی) افاده علم کند و انسان از شنیدن آن قطع به راستی مضمون حدیث پیدا کند. مانند: خبر وقوع حادثه مسلم ابن عقیل در کوفه و یا یقین به وجود شهر مکه، برای کسی که به مکه مشرف نشده است.[2]
برخی ملاک تواتر را عدد معینی بین 5، 10، 20، 40 و 70 ذکر کرده اند، ولی باید گفت! عدد در تحقق آن معتبر نیست. بلکه ملاک تواتر حصول اطمینان و قطع به مضمون خبر و ایمنی از عدم تبانی مخبرین بر کذب است. از این جهت عدد بر حسب مورد و موضوع تفاوت پیدا می کند. چه بسا عددی در موضوعی کافی باشد و در مورد موضوع دیگر کفایت نکند و اطمینان حاصل نشود.[3]
3 شرایط مخبرین: 1- قبلا شنونده عالم به مفاد خبر نباشد. زیرا با اطلاع قبلی از مضمون خبر، حصول علم از ناحیه خبر متواتر به منزله ی تحصیل حاصل است.
2- شنونده به واسطه تقلید یا وجود شبهه ای اعتقاد به دروغ بودن کذب یا نفی (وجود نداشتن) مضمون، خبر نداشته باشد. به عنوان مثال فرقه های غیر مسلمان چون به پیامبر صلی الله علیه و آله باور ندارند، نمی توانند معجزات آن حضرت را که به حدّ تواتر رسیده بپذیرند.
3- مستند خبر دهنده حس (شنیدن یا مشاهده) باشد نه دلیل عقلی بر مفاد خبر.
4- عدد مخبرین به حدّی برسد که تواطی و تبانی بر دروغ نتوانند کرد.
5- وجود شرایط مزبور در تمام طبقات. (دو شرط آخری، شرط اصل تواتر است، نه شرط حصول علم از خبر متواتر)[4]
4 اقسام تواتر: خبر متواتر به سه قسم تقسیم می شود: الف) متواتر لفظی: آن است که محور مشترک در تمام خبرها لفظ باشد؛ همانند: حدیث غدیر (من کنت مولاه فعلیّ مولاه) که 110 نفر از صحابه آن را نقل کرده اند. ب) متواتر معنوی: آن است که محور مشترک در تمام خبرها، قضیه ی معنوی باشد؛[5] همانند: شجاعت حضرت امیر علیه السلام . ج) متواتر اجمالی: آن است که محور مشترک در تمام خبرها، نه لفظ باشد و نه معنا؛ بلکه چیزی باشد که لازمه این اخبار و منتزع از آنها باشد. به عبارت دیگر، قدر مشترک حاصل از اخبار (مختلف الدلالة) را متواتر اجمالی گویند: مانند: روایت حجیت خبر واحد که مضمون مختلفی دارد، و هر حدیثی امری را در حجیت خبر واحد شرط دانسته است.[6]
5 تواتر از شاخه های بحث درایه و حدیث شناسی است: تاریخ حدیث شیعه فراز و فرود فراوانی را پشت سر گذاشته است و حوادث تلخ و شیرین زیادی را به خود دیده است.[7] درایه، علم حدیث شناسی و متن شناسی است. اوّلین کتاب در این باره توسط جمال الدین احمد بن موسی بن جعفر بن طاووس (متوفی 673ق) نگاشته شده است. ابن داود حلّی (متوفی 707ق)، اصطلاحات جدیدی در تقسیم احادیث امامیّه، وضع کرده است.[8] از این رو، بحث از خبر متواتر و آحاد یکی از شاخه های بحث (علم درایه) است. توسط علم درایه اخبار درست از نادرست، اخبار ساختگی و جعلی از اخبار صحیح تشخیص داده می شود ... .
6 گستره خبر متواتر: خبر متواتر دامنه ی گسترده ای دارد. علاوه بر عرصه ی روایات صادره از معصوم علیهم السلام ، عرصه های گوناگون دیگر را نیز شامل می شود. بسیاری از حوادث تاریخی؛[9] مانند: حادثه عاشورا به حدّ تواتر رسیده است. در عرصه قضاوت و شهادات، مورد کاربرد قرار می گیرد. در زندگی اجتماعی و جامعه شناسی هم کاربرد دارد.
7 دو بینش و دو نظریه: در بین مسلمین، اهل سنّت مطابق بینش و باورهای خود، تنها حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله را حجّت دانسته و رجوع به آن را از ضروریات دینی می دانند. هم چنین مطابق عقیده ی آنان، آراء صحابه و تابعین (که بسیاری از آنان مشخصات روشنی ندارند) نیز به عنوان کارشناس مذهب مورد قبول می باشد.
امّا مطابق بینش و باور های مذهب شیعه؛ از آن جا که امامان علیهم السلام ، جانشینان قطعی پیامبر صلی الله علیه و آله بوده و از دو موهبت علم الهی و عصمت برخوردار می باشند، از همان آغاز قول و فعل آن ها همانند قول و فعل رسول خدا صلی الله علیه و آله حجّت شرعی قلمداد شده است و به عنوان مأخذ و منبع در شناخت احکام و عقاید، محل اجماع شیعیان قرار گرفت.[10]
اهل سنّت، تا اوایل قرن دوّم، از جمع آوری، نقل و تدوین حدیث، منع داشتند و چنین کاری از ناحیه ی خلفاء ممنوعیّت داشت. این ممنوعیت توسط عمر بن عبدالعزیز به وسیله ی بخشنامه رسمی برداشته شد، و از نیمه دوّم قرن دوّم شروع به جوامع، صحاح، سنن و ... نویسی کردند ... .[11]
بنابراین، خبر متواتر، یکی از اقسام چند گانه روایات می باشد و از شاخه های بحث علم درایه است. همان طوری که در تعریف تواتر بیان شد، خبر متواتر فی حدّ نفسه (به تنهایی) قطع آور و علم آور است. و این تنها اختصاص به عرصه روایت ندارد؛ بلکه در عرصه های گوناگون کاربرد دارد. پس، اعتبار بالای خبر متواتر، به قطع آور بودن آن است و قطع هم حجت است. پس، در عرصه ی خبر متواتر، سخن از قطع و حجیت آن است. منتهی دست یافتن به این قطع و علم، مبانی و منابع خاص خودش را طلب می کند.
در عرصه روایات، اهل سنت بر اساس مبانی و منابع خاص خود به تواتر و قطع دست می یابند و شیعیان هم بر اساس مبانی و منابع خاص خود به تواتر و قطع دست می یابند. و در نهایت، هر دو گروه از راه تواتر به قطع می رسند و قطع هم برای هر کدام حجت است. این طور نیست که اگر فرقه ای بر اساس مبانی و منابع خاص خودش از طریق تواتر به قطع و علم دست یافت، مبانی و منابع گروه دیگر اعتبار خودش را از دست بدهد و قطع و علمشان باطل بشود.!
در راستای برخی از روایات پیامبر صلی الله علیه و آله ، هم شیعه ادعای تواتر کرده و هم اهل تسنن و در تواتر مشترک هستند. در غیر این صورت، طبق مبانی شیعه، بسیاری از روایات پیامبر صلی الله علیه و آله مرسل است و استناد فقهی ندارد؛ مگر آن که معصومی از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت کرده باشد.
روایات صحابه و تابعین از نظر شیعه اعتبار ندارد ... . در عرصه ی روایات، شیعه، قول و فعل معصومین علیهم السلام را مورد سند شناسی و متن شناسی قرار می دهد، نه دیگران. به هر حال شیعه، هم به قرآن شریف به عنوان کتاب آسمانی باور دارد، اهل تسنن هم به قرآن شریف به عنوان کتاب آسمانی باور دارند. شیعه بر اساس مبانی و منابع خود صاحب فقه هستند و اهل تسنن هم با مبانی و منابع خود دارای فقه میباشند. شیعه بر اساس مبانی و منابع روایتی خود به خبر متواتر دست می یابد و اهل تسنن بر اساس مبانی و منابع خودشان به خبر متواتر دست می یابند و یکی موجب بی اعتبار شدن دیگری نیست. بلی بحث حق و باطل و درستی و نادرستی، جزء بحث معرفت شناسی است و در جایی دیگر باید دنبال شود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 سیدرضا، مؤدب، عالم الحدیث، پژوهشی در مصطلح الحدیث یا علم الدرایة، قم، احسن الحدیث، چاپ اول، 1378، ص2327.
2 دکتر صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه، بیروت، دارالملایین، چاپ اول.
3 زین الدین عاملی، شهید ثانی، الدرایة فی علم مصطلح الحدیث، قم، مدیریت حوزه علمیه قم.
4 محمد بهاء الدین عاملی، الوجیزه فی الدرایة، تهران، 1321.
5 علی اصغر رضوانی، غدیرشناسی و پاسخ به شبهات، مرکز چاپ و نشر جمع جهانی اهل البیت علیه السّلام ، ص83158.
6 سید شرف الدین موسوی، رهبری امام علی علیه السّلام ، ترجمه محمد جعفر امامی، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1370، ص316348، نامه 5360.
[1] . نجف زاده، محمد باقر، دانش حدیث، تهران، جهاد دانشگاهی، چاپ اول، 1373، ص131.
[2] . امین، سید محمد، روایت و درایت، چاپ اول، 1372، ص116.
[3] . روایت و درایت، همان، ص116.
[4] . مدیر شانه چی، کاظم، علم الحدیث و درایة الحدیث، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پانزدهم، 1379، ص33.
[5] . دانش حدیث، همان.
[6] . روایت و درایت، همان.
[7] . معارف، مجید، تاریخ عمومی حدیث، تهران: کویر، چاپ اول، 1377، ص202.
[8] . سبحانی، جعفر، اصول الحدیث و احکامه فی علم الدرایه، قم: مؤسسه امام صادق، چاپ اول، 1414ق، ص9.
[9] . دانش حدیث، همان، ص131.
[10] . معارف، مجید، پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه، تهران، مؤسسه فرهنگی هنری ضریح، چاپ اول، 1374، ص18.
[11] . قربانی، زین الدین، علم حدیث، قم، انصاریان، چاپ اول، 1370، ص337.
- [سایر] آیا از دیدگاه اهل سنت حدیث غدیر متواتر است؟
- [سایر] آیا اهل سنت امامان ما (علیهم السلام) را قبول دارند؟
- [سایر] آیا حفظ وحدت بین شیعه و اهل سنت در احادیث هم سفارش شده است؟
- [سایر] طبق روایات، شیعه و سنی در مورد نماز مسافر چه نظری دارند؟
- [سایر] آیا حدیث امامان اثنی عشر توسط اهل سنت نقل شده است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] کدام یک از موارد زیر صحیح است؟ الف) شهادت اهل سنّت علیه اهل تشیّع در دعاوی مالی یا کیفری (چنان چه خواهان سنّی مذهب، و خوانده شیعه باشد). ب) شهادت اهل سنّت علیه اهل سنّت در دعاوی مالی یا کیفری (چنانچه خواهان و خوانده هر دو سنی باشند.) ج) شهادت اهل سنّت در دعاوی مالی یا کیفری (چنانچه خواهان و خوانده هر دو شیعه باشند; لیکن شهودشان سنّی باشد.) د) شهادت اهل سنّت به نفع اهل تشیّع (چنانچه خواهان شیعه، و خوانده سنّی مذهب باشد.) ه) شهادت اهل کتاب له یا علیه مسلمانان.
- [سایر] علت تلاش اهل سنت برای دفاع از یزید چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا ازدواج مردان سنّی با دختران شیعه جایز است؟ ازدواج مرد شیعه با دختر سنّی چطور؟
- [سایر] از چه زمانی مسلمین به شیعه و سنی تقسیم شدند و چرا تعداد سنی ها از شیعیان بیشتر است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا ازدواج مردان سنّی با دختران شیعه جایز است؟ ازدواج مرد شیعه با دختر سنّی چطور؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله سیستانی] ابوحنیفه و شافعی برای مغبون قائل به خیار غبن نیستند، حال آنکه در مذهب ما این خیار ثابت است، و ظاهراً بحث ثبوت یا عدم ثبوت این خیار شامل موردی که بنای شخص مغبون بر بیتوجّهی به قیمت و خرید و فروش کالا به هر قیمتی باشد، نمیشود، در این فرض ظاهراً خیار غبن ثابت نیست. همچنین شامل جایی که بنای طرفین معامله نقلوانتقال طبق قیمت بازار است نه بیشتر و شخص مغبون بر ادّعای غابن مبنی بر بالا نبودن قیمت اعتماد کرده، نمیشود؛ زیرا ظاهراً از نظر همگان در اینجا خیار ثابت است، از جهت فریب دادن بایع. همچنین این خیار شامل جایی که بنا به شرط ارتکازی در عرف خاص، جز حقّ فسخ، حقّ دیگری مانند حقّ مطالبه مابهالتفاوت وجود دارد، نمیشود. در هر حال، هر جا که از نظر مذهب امامیه خیار غبن ثابت باشد و مذهب اهل سنّت، آن را منکر باشد، برای شخص امامی مذهب از باب مقاصّه نوعی جایز است که پیرو اهل سنّت را به نبود خیار غبن ملزم کند. این در جایی است که مذهب اهل سنّت بر همگان، از جمله شخص امامی مذهب نافذ و جاری باشد.