تاریخ بشر گواهی می دهد که همیشه، وقتی که یک دین اعم از دین آسمانی و غیر آسمانی ظهور کرده است، پیروان آن به علل و عوامل مختلف اجتماعی، روانی و اخلاقی باعث انشعاب و تفرقه در دین گردیده و موجب ایجاد فرقه ها و مذاهب مختلف شده اند. دین اسلام به دلیل اینکه یک دین الهی[1] و مبتنی بر حقیقت و نیازهای مادی و معنوی بشر و همسو با فطرت ثابت انسان[2] می باشد، هیچگونه تغییر و تبدیلی در حقیقت آن از طرف هیچ کس امکان پذیر نمی باشد. بنابراین با انشعاب و ایجاد فرقه های متعدد خود دین منشعب نگردیده بلکه این مسلمانان بودند که راه های مختلفی را در پیش گرفته و هر کسی راه خود را دین اسلام تلقی نموده و آن را حق پنداشته است. این مسلم است که خدای متعال دین کاملی را با رسالت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله برای بشر نعمت بزرگی قرار داده است.[3] در این راستا یکی از برنامه های مهم رسمی و الهی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بیان و تثبیت نعمت امامت و خلافت بعد از خودش بود[4] و تلاش ممتدی را برای این امر مهم در زمان ها و مکان های متعددی نمودند. روایات و حوادث تاریخی متعددی از آن جمله حدیث ثقلین[5]، حدیث منزلت[6]، حدیث و واقعة تاریخی غدیر[7]، حدیث قلم و دوات[8] و... دلایل قطعی بر این مطلب می باشند. عدة محدودی از اصحاب بر اساس آیات قرآن کریم، هم سخنان و سفارشات رسول خدا صلی الله علیه و آله را وحی الهی دانسته[9] و هم معتقد به وجوب پیروی از آن حضرت بودند[10]، لذا از سخنان و دستورات آن حضرت در مسئلة امامت پیروی نمودند و بر اصل اسلام باقی ماندند و این روایات را سرلوحة هدایت خودشان قرار داده و بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله اعتقاد به امامت امام علی علیه السلام و سایر اهل بیت علیهم السلام را در حوزه دینی خودشان حفظ نمودند. این دسته از مسلمین توسط خود پیامبر صلی الله علیه و آله شیعه نامیده شدند[11] و بعد از رحلت آن حضرت بر همین نام تا امروز باقی ماندند. اما عده ای از صحابه حال به هر علتی از این اصل انحراف نموده و به دستورات پیامبر خدا صلی الله علیه و آله اعتنا نکرده و با رهبری عمر در روز وفات حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله در حالیکه علی علیه السلام با سایر بنی هاشم مشغول کفن و دفن بودند، خودسرانه با توجه به اینکه قبلاً هم با رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسئلة امامت و خلافت به مشاجره پرداخته بود[12] شورایی را تشکیل داده و بعد از جدال و منازعات شدید بین مهاجرین و انصار، مهاجرین موفق می شوند که ابوبکر را به دستور عمر به عنوان خلیفه تعیین کنند.[13] و بدین گونه زمام حکومت و امور سیاسی و نظامی امت اسلامی را قبضه نمایند. و بعد از آن با شگردها و روش های مختلفی برای ابوبکر بیعت گرفتند. این دسته از مسلمین در ابتداء عنوان خاصی نداشتند بلکه به عنوان طرفداران عمر و ابوبکر معروف بودند و بنابر قول ابوحاتم رازی بعد از کشته شدن عثمان در زمان معاویه و بعد از آن به (عثمانیه) نامیده می شدند و شیعیان علی علیه السلام در این زمان به نام علویه معروف بودند تا اینکه در زمان عباسیان نام علویه و عثمانیه نسخ گردیدند و علویه بنام پیشین خود یعنی شیعه برگشتند و بر دیگران اسم اهل سنت گذاشته شد و این اسم تا امروز ادامه دارد.[14] عوامل کثرت اهل سنت در برابر شیعیان: قبل از بیان عوامل کثرت اهل سنت در برابر شیعیان لازم به ذکر است که کثرت جمعیت مذهبی یا.... به هیچ وجه نمی تواند معیار حقانیت باشد بلکه دلیل قرآنی و علمی بر خلاف آن وجود دارد. قرآن کریم می فرماید: (عدة کمی از بندگان من شکر گذارند[15]، ولی بیشتر مردم شکر به جا نمی آورند،[16] و اکثر مردم ایمان نمی آورند[17] و اکثر مردم نمی دانند.[18]) از نظر علمی با توجه به اینکه طرفداری و پیروی از حق محتاج به مؤونه می باشد و در پیروی از باطل به کمترین مؤونه ای احساس نیاز نمی شود، باید طرفداران حق کم و طرفداران باطل زیاد باشند. پس خود خصوصیت و مقتضای ذاتی حق و باطل این تناسب را در جامعة بشری که حقیقت افراد آن مرکب از دو نیروی متضاد انسانی و شهوانی است، اقتضا می کند. اما عوامل خاصی که باعث کثرت و ازدیاد اهل سنت در برابر شیعیان شده امور متعددی است که به موارد ذیل اشاره می شود: 1. اصلی ترین عامل کودتایی است که در سقیفة بنی ساعده بر علیه علی علیه السلام و شیعیان صورت گرفت و حکومت بر مسلمین را از آنِ کودتاچیان نمود. این حکومت در طول 25 سال با اعمال روش های مختلف و ایجاد اختناق و فشار بر مسلمین و با استفاده نمودن از امور خوشایند ظاهری مثل فتح سرزمین های عربستان و منع نوشتن احادیث پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و... توانست مسلکی را به عنوان اسلام محمدی صلی الله علیه و آله در میان مسلمانان نوپا معرفی و تثبیت نماید. 2. استمرار و اشاعة این راه و روش تحت اسم اهل سنت توسط حکام بنی امیه و بنی عباس و سایر حکومت های به اصطلاح اسلامی تا عصر حاضر حتی با کشتار دسته جمعی شیعیان، یکی دیگر از عوامل ازدیاد اهل سنت و قلت شیعه به شمار می آید. 3. حاکمیت جهل بر عوام اهل سنت و تقلید کورکورانه از آباء و اجدادشان و عدم تحقیق حق جویانه در میان آنان نیز از عوامل مهمی است که در ازدیاد اهل سنت نقش داشته است. 4. عدم معرفی صحیح تشیع برای جهانیان به خاطر نداشتن حکومت با صلاحیت و امکانات از یک طرف و اتهام و دروغگویی مخالفان از قبیل نسبت دادن غلو، کفر، شرک و امثال این امور به مذهب شیعه از طرف دیگر می تواند عامل عدم توجه و گرایش مردم به سوی تشیع و تقلیل شیعیان باشد. و لذا امروز که حکومت اسلامی در ایران به پیروزی رسیده است دشمنان آن، از آمریکا گرفته تا وهابیت، همگی در برابر این انقلاب قد علم نموده اند تا در مقابل گسترش آن سد ایجاد نمایند و از نفوذ جمهوری اسلام ایران که یک کشور شیعی است ممانعت به عمل آید. البته ممکن است امور دیگری هم در کثرت جمعیت اهل سنت نسبت به شیعه دخالت داشته باشد لکن در اینجا به همین چند امر بسنده می شود. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. روابط امام علی علیه السلام و خلفاء، رجبی، موسوی کاشمری و رهدار. 2. المراجعات، شیخ شرف الدین عاملی. 3. چکیدة اندیشه ها، دکتر محمد تیجانی. [1] . آل عمران/19. [2] . روم/30. [3] . مائده/3. [4] . مائده/67. [5] . نیشابوری، حاکم محمد بن محمد، المستدرک علی الصحیحین، بیروت، دارالمعرفه، بی تا، ج3، ص110. [6] . نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، بی تا، ج7، ص120. [7] . ابن اثیر، اسدالغابه، تهران، اسماعیلیان، بی تا، ج5، ص205. [8] . بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دارصعب، بی تا، ج3، ص91. [9] . نجم/3 و 4. [10] . نساء/95 و حشر/7. [11] . طوسی، مصباح المتهجد، بیروت، موسسه فقه الشیعه، اول، 1411 ق، ص 16؛ و متقی هندی، علی، کنز العمال، بیروت، موسسه الرساله، ج13، ص156، حدیث 36483. [12] . هیتمی، احمد بن حجر، الصوارق المحرقه، مصر، مکتبه القاهره، بی تا. [13] . بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دارصعب، بی تا، ج2، ص291. [14] . ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، ص168. [15] . سبا/13. [16] . بقره/243. [17] . هود/17. [18] . اعراف/187.
تاریخ بشر گواهی می دهد که همیشه، وقتی که یک دین اعم از دین آسمانی و غیر آسمانی ظهور کرده است، پیروان آن به علل و عوامل مختلف اجتماعی، روانی و اخلاقی باعث انشعاب و تفرقه در دین گردیده و موجب ایجاد فرقه ها و مذاهب مختلف شده اند.
دین اسلام به دلیل اینکه یک دین الهی[1] و مبتنی بر حقیقت و نیازهای مادی و معنوی بشر و همسو با فطرت ثابت انسان[2] می باشد، هیچگونه تغییر و تبدیلی در حقیقت آن از طرف هیچ کس امکان پذیر نمی باشد. بنابراین با انشعاب و ایجاد فرقه های متعدد خود دین منشعب نگردیده بلکه این مسلمانان بودند که راه های مختلفی را در پیش گرفته و هر کسی راه خود را دین اسلام تلقی نموده و آن را حق پنداشته است.
این مسلم است که خدای متعال دین کاملی را با رسالت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله برای بشر نعمت بزرگی قرار داده است.[3] در این راستا یکی از برنامه های مهم رسمی و الهی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بیان و تثبیت نعمت امامت و خلافت بعد از خودش بود[4] و تلاش ممتدی را برای این امر مهم در زمان ها و مکان های متعددی نمودند. روایات و حوادث تاریخی متعددی از آن جمله حدیث ثقلین[5]، حدیث منزلت[6]، حدیث و واقعة تاریخی غدیر[7]، حدیث قلم و دوات[8] و... دلایل قطعی بر این مطلب می باشند.
عدة محدودی از اصحاب بر اساس آیات قرآن کریم، هم سخنان و سفارشات رسول خدا صلی الله علیه و آله را وحی الهی دانسته[9] و هم معتقد به وجوب پیروی از آن حضرت بودند[10]، لذا از سخنان و دستورات آن حضرت در مسئلة امامت پیروی نمودند و بر اصل اسلام باقی ماندند و این روایات را سرلوحة هدایت خودشان قرار داده و بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله اعتقاد به امامت امام علی علیه السلام و سایر اهل بیت علیهم السلام را در حوزه دینی خودشان حفظ نمودند. این دسته از مسلمین توسط خود پیامبر صلی الله علیه و آله شیعه نامیده شدند[11] و بعد از رحلت آن حضرت بر همین نام تا امروز باقی ماندند.
اما عده ای از صحابه حال به هر علتی از این اصل انحراف نموده و به دستورات پیامبر خدا صلی الله علیه و آله اعتنا نکرده و با رهبری عمر در روز وفات حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله در حالیکه علی علیه السلام با سایر بنی هاشم مشغول کفن و دفن بودند، خودسرانه با توجه به اینکه قبلاً هم با رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسئلة امامت و خلافت به مشاجره پرداخته بود[12] شورایی را تشکیل داده و بعد از جدال و منازعات شدید بین مهاجرین و انصار، مهاجرین موفق می شوند که ابوبکر را به دستور عمر به عنوان خلیفه تعیین کنند.[13] و بدین گونه زمام حکومت و امور سیاسی و نظامی امت اسلامی را قبضه نمایند. و بعد از آن با شگردها و روش های مختلفی برای ابوبکر بیعت گرفتند.
این دسته از مسلمین در ابتداء عنوان خاصی نداشتند بلکه به عنوان طرفداران عمر و ابوبکر معروف بودند و بنابر قول ابوحاتم رازی بعد از کشته شدن عثمان در زمان معاویه و بعد از آن به (عثمانیه) نامیده می شدند و شیعیان علی علیه السلام در این زمان به نام علویه معروف بودند تا اینکه در زمان عباسیان نام علویه و عثمانیه نسخ گردیدند و علویه بنام پیشین خود یعنی شیعه برگشتند و بر دیگران اسم اهل سنت گذاشته شد و این اسم تا امروز ادامه دارد.[14]
عوامل کثرت اهل سنت در برابر شیعیان:
قبل از بیان عوامل کثرت اهل سنت در برابر شیعیان لازم به ذکر است که کثرت جمعیت مذهبی یا.... به هیچ وجه نمی تواند معیار حقانیت باشد بلکه دلیل قرآنی و علمی بر خلاف آن وجود دارد. قرآن کریم می فرماید: (عدة کمی از بندگان من شکر گذارند[15]، ولی بیشتر مردم شکر به جا نمی آورند،[16] و اکثر مردم ایمان نمی آورند[17] و اکثر مردم نمی دانند.[18])
از نظر علمی با توجه به اینکه طرفداری و پیروی از حق محتاج به مؤونه می باشد و در پیروی از باطل به کمترین مؤونه ای احساس نیاز نمی شود، باید طرفداران حق کم و طرفداران باطل زیاد باشند. پس خود خصوصیت و مقتضای ذاتی حق و باطل این تناسب را در جامعة بشری که حقیقت افراد آن مرکب از دو نیروی متضاد انسانی و شهوانی است، اقتضا می کند. اما عوامل خاصی که باعث کثرت و ازدیاد اهل سنت در برابر شیعیان شده امور متعددی است که به موارد ذیل اشاره می شود:
1. اصلی ترین عامل کودتایی است که در سقیفة بنی ساعده بر علیه علی علیه السلام و شیعیان صورت گرفت و حکومت بر مسلمین را از آنِ کودتاچیان نمود. این حکومت در طول 25 سال با اعمال روش های مختلف و ایجاد اختناق و فشار بر مسلمین و با استفاده نمودن از امور خوشایند ظاهری مثل فتح سرزمین های عربستان و منع نوشتن احادیث پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و... توانست مسلکی را به عنوان اسلام محمدی صلی الله علیه و آله در میان مسلمانان نوپا معرفی و تثبیت نماید.
2. استمرار و اشاعة این راه و روش تحت اسم اهل سنت توسط حکام بنی امیه و بنی عباس و سایر حکومت های به اصطلاح اسلامی تا عصر حاضر حتی با کشتار دسته جمعی شیعیان، یکی دیگر از عوامل ازدیاد اهل سنت و قلت شیعه به شمار می آید.
3. حاکمیت جهل بر عوام اهل سنت و تقلید کورکورانه از آباء و اجدادشان و عدم تحقیق حق جویانه در میان آنان نیز از عوامل مهمی است که در ازدیاد اهل سنت نقش داشته است.
4. عدم معرفی صحیح تشیع برای جهانیان به خاطر نداشتن حکومت با صلاحیت و امکانات از یک طرف و اتهام و دروغگویی مخالفان از قبیل نسبت دادن غلو، کفر، شرک و امثال این امور به مذهب شیعه از طرف دیگر می تواند عامل عدم توجه و گرایش مردم به سوی تشیع و تقلیل شیعیان باشد. و لذا امروز که حکومت اسلامی در ایران به پیروزی رسیده است دشمنان آن، از آمریکا گرفته تا وهابیت، همگی در برابر این انقلاب قد علم نموده اند تا در مقابل گسترش آن سد ایجاد نمایند و از نفوذ جمهوری اسلام ایران که یک کشور شیعی است ممانعت به عمل آید.
البته ممکن است امور دیگری هم در کثرت جمعیت اهل سنت نسبت به شیعه دخالت داشته باشد لکن در اینجا به همین چند امر بسنده می شود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. روابط امام علی علیه السلام و خلفاء، رجبی، موسوی کاشمری و رهدار.
2. المراجعات، شیخ شرف الدین عاملی.
3. چکیدة اندیشه ها، دکتر محمد تیجانی.
[1] . آل عمران/19.
[2] . روم/30.
[3] . مائده/3.
[4] . مائده/67.
[5] . نیشابوری، حاکم محمد بن محمد، المستدرک علی الصحیحین، بیروت، دارالمعرفه، بی تا، ج3، ص110.
[6] . نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، بی تا، ج7، ص120.
[7] . ابن اثیر، اسدالغابه، تهران، اسماعیلیان، بی تا، ج5، ص205.
[8] . بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دارصعب، بی تا، ج3، ص91.
[9] . نجم/3 و 4.
[10] . نساء/95 و حشر/7.
[11] . طوسی، مصباح المتهجد، بیروت، موسسه فقه الشیعه، اول، 1411 ق، ص 16؛ و متقی هندی، علی، کنز العمال، بیروت، موسسه الرساله، ج13، ص156، حدیث 36483.
[12] . هیتمی، احمد بن حجر، الصوارق المحرقه، مصر، مکتبه القاهره، بی تا.
[13] . بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دارصعب، بی تا، ج2، ص291.
[14] . ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، ص168.
[15] . سبا/13.
[16] . بقره/243.
[17] . هود/17.
[18] . اعراف/187.
- [سایر] آیا بیشتر بودن تعداد اهل سنت از شیعیان دلیل بر حقانیت آنان نیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] کدام یک از موارد زیر صحیح است؟ الف) شهادت اهل سنّت علیه اهل تشیّع در دعاوی مالی یا کیفری (چنان چه خواهان سنّی مذهب، و خوانده شیعه باشد). ب) شهادت اهل سنّت علیه اهل سنّت در دعاوی مالی یا کیفری (چنانچه خواهان و خوانده هر دو سنی باشند.) ج) شهادت اهل سنّت در دعاوی مالی یا کیفری (چنانچه خواهان و خوانده هر دو شیعه باشند; لیکن شهودشان سنّی باشد.) د) شهادت اهل سنّت به نفع اهل تشیّع (چنانچه خواهان شیعه، و خوانده سنّی مذهب باشد.) ه) شهادت اهل کتاب له یا علیه مسلمانان.
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا ازدواج مردان سنّی با دختران شیعه جایز است؟ ازدواج مرد شیعه با دختر سنّی چطور؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا ازدواج مردان سنّی با دختران شیعه جایز است؟ ازدواج مرد شیعه با دختر سنّی چطور؟
- [سایر] آیا در تاریخ شیعه، تعبیر به برادران اهل سنت آمده است؟ مگر اهل سنت، برادر ما شیعیان هستند؟
- [آیت الله بهجت] آیا ازدواج مردان سنّی با دختران شیعه جایز است؟ ازدواج مرد شیعه با دختر سنی چه طور؟
- [آیت الله اردبیلی] آیا در صورت نبودن روحانی شیعی، عالم سُنّی میتواند نماز میّت شیعه را بخواند و با نبودن عالم سُنّی، آیا عالم شیعی میتواند بر میّت سُنّی نماز بخواند یا خیر؟
- [سایر] فرق سنی و شیعه چیست؟
- [سایر] 1. آیا یک زن سنی می تواند با یک مرد شیعه ازدواج کند؟ 2. اگر یک زن سنی با یک مرد شیعه ازدواج نماید آیا مهم است که در کدام مسجد پیمان ازدواج را اجرا نمایند؟ 3. اگر یک زن سنی با یک شیعه ازدواج نماید، فرزندان آنها کدام طرفی باید باشند؟ شیعه یا سنی؟ و شما کدام راه را انتخاب می کنید؟
- [سایر] انواع شیعه و سنی کدامند؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله جوادی آملی] :اگرچه امامان (ع) ،انفال را برای شیعیان حلال کرده اند؛ ولی تصرف در آن باید به اذن ولیّ مسلمین باشد . ولیّ مسلمین گاهی مجانی اذن می دهد و گاهی برای رعایت حال محرومان جامعه، با دریافت عوض , اجازه میدهد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله مظاهری] کسی که زمین موات را احیا مینماید لازم نیست شیعه باشد بلکه هر کس گرچه کافر باشد با آباد نمودن زمینهای موات مالک آن میشود مگر آنکه محارب )در حال جنگ با مسلمین( باشد.
- [آیت الله مظاهری] آنچه در واجبات و محرّمات گفته شد در مستحبّات و مکروهات نیز میآید، زیرا ترک مستحبّات و فعل مکروهات، گرچه اشکال ندارد، ولی اگر بر ترک مستحب یا انجام مکروه، استخفاف صدق کند، حرام است، نظیر کسی که در مسجد نشسته و جماعت مسلمین بر پا میشود و او بدون عذر داخل در جماعت نمیشود، که اگر آن را ضدّ ارزش بداند و یا عمل او یا صفحه 423 گفته او تبلیغ علیه جماعت مسلمین باشد و ملتزم به لوازم آن نیز باشد کفر، و اگر ملتزم نباشد، گرچه کفر نیست، ولی گناهش خیلی بزرگ است، و اگر آن را ضدّ ارزش نداند و روی لاابالیگری باشد، از گناهان کبیره است، و از این قبیل است کسی که بدون عذر نماز اوّل وقت نمیخواند، و روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) آن را استخفاف به نماز قلمداد نموده است.
- [آیت الله مظاهری] خرید و فروش از اوّل ظهر روز جمعه تا پایان نماز جمعه مکروه است و اگر هتک به نماز جمعه و جماعت مسلمین و مصالح اسلام باشد حرام است.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.