نظر علمای شیعه درباره ی حدیث کساء و سلسله سند آن چیست؟ تعابیر عجیبی که در آخر حدیث ذکر شده است، چه توجیهی دارد؟
در پاسخ به این سؤال، ابتدا باید مقصود از "حدیث کساء" روشن گردد. آیا مراد احادیثی است که منابع اصل تسنن و تشیع در شأن نزول آیه‌ی تطهیر و اجتماع پنج تن در زیر کساء و بیان اصل واقعه‌ی کساء نقل شده، یا مراد حدیثی است که در برخی کتاب‌ها مانند "المنتخب"[1] و "عوالم العلوم..."[2] و "منتهی الآمال"[3] و "مفاتیح الجنان"[4] و... به عنوان "حدیث کساء" آورده شده است؟ از کلمات پرسشگر محترم، چنین استفاده می‌شود که بیشتر مراد همان حدیثی است که در مفاتیح الجنان و... از حضرت فاطمه (ع) با نام "حدیث کساء" بیان شده است. در هر حال، به پاسخ سؤال در هر دو صورت می‌پردازیم. أ. حدیث کساء در منابع اهل تسنن و تشیع: واقعه‌ی کساء که در جریان نزول آیه‌ی تطهیر: "انما یرید اللَّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا"[5] به دست مبارک پیامبر گرامی اسلام (ص) تحقق یافته است، امری است مسلم و قطعی. و این واقعه که در متون و احادیث فراوانی از اهل تسنن (صحابه و تابعین) و تشیع (امامان معصوم ‌(ع) و سایرین) نقل شده است، از جمله مواردی است که بیانگر مقام شامخ و الاهی ذوات مقدسه‌ی اصحاب کساء می‌باشند. این واقعه به گونه‌ی متواتر از محدثان شیعه و سنّی نقل گردیده و شواهد و قراین بسیاری در تاریخ مؤید آن می‌باشد. از این رو، روزی که این واقعه در آن رخ داد، به نام "روز کساء" و پنج نفری که در آن روز مشمول آیه‌ی شریفه و لطف ویژه‌ی الاهی قرار گرفتند به نام "اصحاب کساء"[6] شناخته و معروف شده اند. اصحاب (و اهل) کساء عبارتند از: پیامبر اکرم (ص)، امیرمؤمنان علی، فاطمه، حسن و حسین (‌ع). روایات فراوانی که در این زمینه وجود دارد، یکسان نبوده و اختلافاتی در محتوا و الفاظ دارند. عده‌ای از آنان اصل ماجرا را بیان نموده، خصوصیات آن را ذکر نمی‌کنند. عده‌ای هم به جزئیات و خصوصیات واقعه پرداخته‌اند، لکن هر کدام از آنان تشریح گوشه‌ای از ماجرا را عهده دارند. بدین سبب سخن درباره‌ی آیه‌ی تطهیر و تفسیر و بررسی روایات مربوط به آن و این که آیه‌ی کریمه، اختصاص به اهل بیت و اصحاب کساء (ع) دارد از مجال فعلی بحث بیرون است و گمان این است که با مراجعه به کتاب‌هایی که در این زمینه نگاشته شده، و نیز تفاسیر و مجامع روایی، غنای کافی برای خواننده‌ی آن کتب حاصل خواهد شد.[7] شاید ذکر این مطلب کافی به نظر برسد که یکی از دانشمندان، پیرامون آیه‌ی تطهیر کتابی تألیف نموده است که در صفحات قابل توجهی از مجلد اول آن به بیان متون حدیث پرداخته و تعداد صحابه را که این حدیث را نقل می‌کنند، بیش از پنجاه تن ذکر نموده است.[8] تعداد روایات مربوط به آیه ی تطهیر افزون بر هفتاد حدیث می‌باشد.[9] قندوزی حنفی مذهب، پس از نقل مطالبی در مورد "مودت قربی" که می‌گوید رسول خدا (ص) پس از فرود آمدن آیه‌ی "وامر اهلک بالصلاة واصطبر علیها" مدت نه ماه به در خانه ی فاطمه (ع) می‌آمد و می‌فرمود: "انما یرید اللَّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا"، چنین گفته است: این خبر از سیصد تن از صحابه روایت شده است. شایان ذکر است که این شخص که تلاش در انکار اکثر روایات مربوط به فضایل اهل بیت ‌(ع) دارد، به صحت حدیث کساء اعتراف نموده و می‌گوید: "اما حدیث کساء صحیح است".[10] با فحص در سندهای احادیث مربوط به آیه‌ی تطهیر و جریان کساء، اسامی راویان از اصحاب به بیش از سی نفر خواهد رسید. عده‌ای از آنان عبارتند از: 1. امیرمؤمنان علی (ع) 2. امام حسن بن علی (ع) 3. امام علی بن الحسین (ع) 4. امام صادق (ع) 5. امام رضا (ع) 6. جابربن عبداللَّه 7. عبداللَّه بن عباس 8. عبداللَّه بن جعفر الطیار 9. بریدة الاسلمی 10. عبداللَّه بن عمر 11. عمران بن حصین 12. سلمة بن الاکوع 13. ابوسعید الخدری 14. انس بن مالک 15. ابوذر 16. ابولیلی 17. ابوالاسود دئلی 18. عمروبن میمون اودی 19. سعد بن ابی وقاص 20. ام سلمه 21. عایشه 22. عمربن ابی سلمه 23. ابوالحمراء 24. زینب بنت ابی سلمه 25. عامر بن سعد 26. البراء بن عازب 27. واثلة بن الاسقع (الاصقع) 28. ثوبان غلام پیامبر (ص) 29. عطاء بن سیار 30. ابوهریرة و... .[11] البته همان گونه که قبلاً بیان گردید، اختلاف‌هایی در الفاظ روایات و شرایط و مکان و زمان جریان کساء و نزول آیه‌ی تطهیر ممکن است مشاهده شود، ولی هیچ جای تردیدی در اصل حدیث کساء وجود ندارد. اما این که سرّ اختلاف‌ها چیست، خود موضوع مهم و جدایی است که ضرورت چندانی در مطرح نمودن آن در این نوشتار وجود ندارد، لکن به طور خلاصه می‌توان گفت حادثه‌ی کساء در منزل ام سلمه واقع گردیده است، گرچه برخی احتمال داده‌اند که در منزل دیگر همسران پیامبر (ص) اتفاق افتاده باشد. و این نه تنها نشانه‌ی ضعف نیست، بلکه شواهد و قراین دیگری است بر این که افرادی دیگری مثل عایشه و زینب نیز، شاهد ماجرا بوده‌اند، هرچند که وقوع آن در خانه‌ی ام سلمه، نشانه‌ی مقام و شخصیت آن بانوی گرامی است.[12] حتی برخی احتمال این که حادثه کساء در منزل فاطمه زهرا (ع) واقع شده باشد را احتمالی قوی دانسته‌اند.[13] عده‌ای از محدّثان احتمال تعداد و تکرار این حادثه را داده‌اند که چندان صحیح به نظر نمی‌رسد[14] و می‌توان گفت: اصل حادثه در منزل ام سلمه اتفاق افتاده و در همان جا آیه‌ی تطهیر نازل شده، لکن بعداً رسول خدا (ص) در موارد مختلف داستان مزبور را تکرار نموده است تا قضیه روشن شود و مصادیق "اهل بیت" معین گردد تا بعداً کسی نگوید زنان رسول خدا مصادیق اهل بیت هستند یا بگوید، داستان مزبور یک امر عادی بوده است،[15] یا در جریان کساء، جمعی از خویشاوندان و خدمتگزاران و یاران خاص رسول اکرم (ص)، شاهد و ناظر حادثه‌ی کساء بوده و آن را نقل نموده‌اند، مانند: امام علی (ع) ، امام حسن (ع)، ام سلمه، عایشه، زینب دختر ام سلمه، ثوبان، غلام آزاد شده‌ی پیامبر (ص)، واثلة بن اسقع.[16] (با فرض صحت سند تمامی نقل‌ها). پس در این که بعد از نزول آیه‌ی تطهیر در خانه‌ی ام سلمه، پیامبر اکرم (ص) علی و فاطمه و حسن و حسین‌(ع)را به نزد خویش خوانده و جامه‌ای را که بر دوش داشت، بر سر آنها افکنده و فرمود: "پروردگارا، اینان اهل بیت من هستند، آلودگی را از ایشان برطرف کن و پاکیزه شان گردان"، هیچ تردید و شبهه‌ای میان علمای شیعه وجود ندارد و یقیناً، ام سلمه و... هرچند دارای منزلت و مقامی هم باشند، داخل در اهل بیت نبوده و از جمله‌ی افرادی که در زیر کساء جمع شده بودند، نمی‌باشند.[17] ب. حدیث کساء به نقل از فاطمه‌ی زهرا (ع): از بخش نخست این نوشتار، چنین نتیجه گرفته شد که حدیث کساء، بنا بر اتفاق شیعه و سنی، امری قطعی و روشن است و جای هیچ شک و شبهه‌ای در سند و متن حدیث وجود ندارد. ولی حدیثی تحت عنوان "حدیث کساء" به نقل از دخت گرامی پیامبر اسلام (ص) و سرور بانوان جهان، فاطمه زهرا (ع) در برخی کتب آورده شده است. مثلاً در "مفاتیح الجنان" محدث قمی، این حدیث در پایان کتاب آورده شده است.[18] ولی وجود این حدیث در مفاتیح، دلیلی بر صحت و درستی این حدیث در نزد علمای شیعه، حتی مرحوم محدث قمی نمی‌باشد. از این رو، می‌توان گفت آنچه به عنوان "حدیث کساء" از فاطمه‌ی زهرا (ع) نقل شده، قابل اعتماد نبوده و سند معتبری ندارد؛ زیرا: 1. آن گونه که محدث قمی، فرموده است، شاید اولین کسی که این حدیث را بدون ذکر سند، نقل نموده است، شیخ طریحی در کتاب "المنتخب" می‌باشد،[19] که از علمای قرن یازدهم هجری قمری می‌باشد و به مدت هزار سال و... از چنین حدیثی، خبری نبوده است. چنان که مرحوم محدث قمی به این مطلب تصریح نموده است. او می‌گوید: "حدیثی که در عصر ما به این شکل به حدیث کساء معروف شده است، در هیچ یک از کتاب‌های معتبر حدیث و یا اصول حدیثی و مجامع متقن محدثان دیده نشده است. و می‌توانیم آن را از مختصات کتاب المنتخب بدانیم."[20] 2. به رغم این که حدیث کساء در کتاب المنتخب، بدون سند می‌باشد، در نقلی که در حاشیه‌ی کتاب "عوالم العلوم" آمد، به صورت مسند ذکر گردیده است،[21] "رایت بخط الشیخ الجلیل السید هاشم، عن شیخه السید ماجد البحرانی، عن...، عن علی بن ابراهیم، عن ابیه ابراهیم بن هاشم، عن احمد بن محمد بن ابی نصر البزنطی، عن قاسم بن یحیی الجلا الکوفی، عن جابر بن عبداللَّه الانصاری، عن فاطمة الزهرا (ع)، بنت رسول اللَّه (ص)، قال: سمعت فاطمة، انها قالت: دخل علیّ ابی رسول اللَّه (ص)، فقال: السلام علیک یا فاطمة...". لکن با فرض این که شیخ عبداللَّه ‌بن نوراللَّه بحرانی این سند را در حاشیه‌ی عوالم نوشته باشد، بر اساس چه ملاک و معیاری تشخیص داده است که آنچه که مشاهده نموده است، همان خط سید هاشم بحرانی باشد؟ ثانیاً، سند (از ناحیه‌ی برخی راویان مانند، قاسم بن یحیی و...) مشکل داشته و معتبر نمی‌باشد. ثالثاً، با این که سید هاشم بحرانی در دو کتاب خود به نام‌های "تفسیر البرهان" و "غایة المرام" اهتمام خاصی به جمع آوری احادیث دارد (نه تصحیح احادیث)، چرا دلیل این حدیث را در آنها ذکر ننموده است؟ رابعاً، محدثان بزرگی مانند کلینی، شیخ طوسی، شیخ مفید و... در سلسله ی سند وجود دارند، لکن هیچ کدام این حدیث را در کتاب‌های خود ذکر نکرده‌اند! 3. هیچ یک از منابع حدیثی اهل تسنن و تشیع که در صدد جمع آوری روایت‌های منسوب به اهل بیت ‌(ع) بوده‌اند، مانند بحارالانوار و...، این حدیث را ذکر ننموده است. 4. با ملاحظه‌ی نظر محدث قمی در مورد این حدیث در "منتهی الآمال" از یک سو و سخن او در مقدمه‌ی ملحقات مفاتیح الجنان که نگران کم و زیاد شدن بعضی زیارت‌ها و یا دعاها به کتاب خود می‌باشد، و اهمیت و جایگاهی که این کتاب در میان مردم دارد، از سوی دیگر، و انضمام مطالب و اشکالاتی که قبلاً بیان شد، شاید بتوان گفت حدیث کساء با عنوان "حدیث کساء به سند صحیح از عوالم" از اضافاتی است که بعد از رحلت ایشان، در مفاتیح الجنان صورت پذیرفته است، یا... .[22] در نتیجه، حدیثی که در برخی کتب به فاطمه زهرا (ع) نسبت داده می‌شود، نمی‌تواند معتبر باشد، به ویژه آن که، متن حدیث با سایر متن‌های معتبر، متفاوت است. اما در خصوص عجیب بودن تعابیر و مطالب متن حدیث می‌توان گفت، با چشم پوشی از برخی نکات، آنچه در این حدیث، در مورد مقام اهل بیت عصمت و طهارت‌ (ع) ذکر گردیده، در سایر روایات (اهل تسنن و تشیع)، بلکه آیات قرآن کریم بیان شده است. مقام نورانی و الاهی آنان از جمله مقاماتی است که برای آگاهی از آن به جوامع روایی و... می‌توان مراجعه نمود.[23] تنها به ذکر بخشی از یک روایت که به نام "حدیث معرفتی بالنورانیة" از امیرمؤمنان علی (ع) می‌باشد، اکتفا می‌نماییم. ابوذر غفاری از سلمان فارسی رضوان اللَّه علیهما پرسید: ای ابا عبداللَّه (کنیه‌ی سلمان) معرفت امیرمؤمنان (ع) به نورانیت چیست؟ (سلمان) گفت: ای جندب (نام ابوذر) بیا برویم تا این را از خود آن حضرت بپرسیم. پس به محل آن حضرت رفتیم و او را نیافتیم. (ابوذر) گفت: پس به انتظار ایشان ماندیم تا آن حضرت تشریف آوردند. حضرت فرمودند: چه امری شما را به این جا کشانده است؟ ابوذر و سلمان گفتند: ای امیرمؤمنان، به نزد شما آمدیم تا در مورد معرفتتان به نورانیت سؤال کنیم، حضرت فرمودند: آفرین بر شما دو دوست وفادار به دین خویش که کوتاهی نمی‌کنید... . معرفت من به نورانیت، معرفت خداوند عزوجل است و آن همان دین خالصی است که...، هر کس ولایت مرا به پاداشت است نماز را به پا داشته است،... ما را به مثابه‌ی خدایان قرار ندهید و دیگر هر چه می‌خواهید در فضیلت ما بگویید. به کنه و حقیقت و منتهای آنچه در ما وجود دارد نمی‌رسید،... من آخرین وصی شدم، منم "صراط مستقیم"، منم "نبأ عظیم..."....[24] پی نوشتها: [1] نویسنده ی این کتاب، شیخ فخرالدین، محمد بن علی بن احمد، معروف به "شیخ طریحی" می‌باشد. در نجف اشرف متولد شده و در سال 1085 ه ق وفات نموده است. [2] این‌کتاب، که "عوالم العلوم والمعارف والاحوال من الآیات والاخبار والاقوال" نام دارد، توسط محدث عالیقدر، شیخ عبداللَّه بن نوراللَّه بحرانی از علمای قرن دوازدهم، تألیف گردیده است. [3] مؤلف کتاب "منتهی الآمال، در احوالات نبی و الآل" مرحوم حاج شیخ عباس قمی است که در سال 1359 ه ق وفات نموده است. و از محدثان عظیم الشأن جهان تشیع می‌باشد. [4] شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، بخش پایانی، حدیث کساء به نقل از جابر بن عبداللَّه انصاری. [5] همانا خداوند اراده کرده که ناپاکی و آلودگی را از شما اهل بیت برطرف کند و شما را پاک و طاهر گرداند"، احزاب، 33. [6] ر.ک: علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 22، ص 245 و 246 و ص 494 و 495، ح40. [7] ر.ک: تفاسیر ذیل آیه ی 33 احزاب؛ المیزان، ج 6، ص 309 - 320؛ آیة التطهیر فی احادیث الفریقین، محمد علی موحد ابطحی؛ تفسیر البرهان، ج 3، ص 309 - 329؛ احقاق الحق، ج 2، ص 502 - 573، ج 3، ص 513 - 531 و...؛ فضائل الخمسة من الصحاح السته، ج 1، ص 224 - 243؛ بحارالانوار، ج 22، ص 245 - 246 و ج 35، ص 206 - 237؛ تأویل الآیات الظاهرة، ج 2، ص 457 - 459؛ غایة المرام، سید هاشم بحرانی - اثبات الهداة، محمد بن حسن حر عاملی؛ الامام الصادق و المذاهب الاربعة، اسد حیدر؛ شواهد التنزیل، ج 2، ص 5 -140؛ سنن ترمذی؛ ینابیع المودة، سلیمان بن ابراهیم قندوزی؛ درالمنثور، سیوطی و...؛ مسند احمد، ج 6، ص 298؛ عبقات الانوار، میرحامد حسین؛ فصول المهمة فی معرفة احوال الائمة، علی بن محمد بن احمد المالکی؛ بررسی مسائل کلی امامت، ابراهیم امینی، ص 174 - 196؛ اهل بیت در آیه تطهیر، سید جعفر مرتضی عاملی، اهل البیت فی الکتاب والسنة، محمد ری شهری، ص 35 - 71. [8] سید علی مهد ابطحی، آیة التطهیر فی احادیث الفریقین (آیه‌ی تطهیر در احادیث شیعه و سنّی). [9] طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ج 16، ص 311. [10] اهل بیت در آیه‌ی تطهیر، ص 27. [11] همان؛ بحارالانوار، ج 35، ص 236؛ امینی، ابراهیم، بررسی مسایل کلی امامت، ص 178 - 180؛ بحرانی، سید هاشم، غایة المرام؛ میرحامد حسین، عبقات الانوار؛ سیوطی، جلال الدین، درالمنثور؛ ترمذی، محمد بن عیسی سورة، سنن ترمذی؛ طبری، احمد بن عبداللَّه، ذخائر العقبی؛ هیثمی، احمد بن حجر، الصواعق المحرقه؛ و... . [12] جوادی آملی، عبداللَّه، تجلی ولایت در آیه‌ی تطهیر، ص 90 و 91؛ بررسی مسائل کلی امامت، ص 179 - 180. [13] جوادی آملی، عبداللَّه، تجلی ولایت در آیه تطهیر، ص 92. [14] ر.ک: ری شهری، محمد، اهل البیت فی الکتاب والسنة، ص 39؛ جوادی آملی، عبداللَّه، تجلی ولایت در آیه‌ی تطهیر، ص 91 - 92. [15] ر.ک: بررسی مسایل کلی امامت، ص 179 - 180. [16] امینی، ابراهیم، بررسی مسایل کلی امامت، صص 171 - 179؛ جوادی آملی، عبدللَّه، تجلی ولایت در آیه تطهیر، ص 91؛ شریف مرتضی، ابوالقاسم علی بن الحسین الموسوی، الفصول المختارة من العیون والمحاسن، ص 53 - 54 و... . [17] ینابیع المودة، ص 125؛ جامع الاصول، ج 10، ص 101؛ ذخائر العقبی، ص 21؛ درالمنثور، ج 5، ص 198؛ شواهد التنزیل، ج 2، ص 65 - 140؛ بحارالانوار، ج 35، ص 222؛ مجمع البیان، ج 8، ص 357؛ مسند احمد، ج 6، ص 292 و 404. [18] مفاتیح الجنان، بخش آخر، حدیث کساء. [19] منتهی الآمال، ج 1، ص 527، به نقل از "اهل البیت فی الکتاب والسنة"، ص 39 و 40. [20] همان. [21] عوالم العلوم، ج 2، ص 930، (نقل از اهل البیت فی الکتاب والسنة، ص 41؛ تجلی ولایت در آیه‌ی تطهیر، ص 92). [22] ر.ک: اهل البیت فی الکتاب والسنة، ص 42 - 34. [23] شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج 1 و 2؛ ینابیع المودة، قندوزی حنفی؛ الغدیر، ج 6، ص 79 - 81؛ اصول کافی، ج 1، کتاب الحجة، بحارالانوار، ج 35 - 26، به ویژه جلد 26 و ج 40؛ اثبات الهداة، حرّ عاملی؛ غایة المرام، سید هاشم بحرانی؛ زیارت جامعه و شروح آن؛ تحف العقول؛ مرآة العقول؛ امالی صدوق، تأویل الآیات الظاهرة، علی حسینی استرآبادی، عبقات الانوار، میرحامد حسین هندی،... . [24] بحارالانوار، ج 26، ص 1، این حدیث نورانی، نیازمند مطالعه و تعمق و شرح می‌باشد. http://farsi.islamquest.net
عنوان سوال:

نظر علمای شیعه درباره ی حدیث کساء و سلسله سند آن چیست؟ تعابیر عجیبی که در آخر حدیث ذکر شده است، چه توجیهی دارد؟


پاسخ:

در پاسخ به این سؤال، ابتدا باید مقصود از "حدیث کساء" روشن گردد. آیا مراد احادیثی است که منابع اصل تسنن و تشیع در شأن نزول آیه‌ی تطهیر و اجتماع پنج تن در زیر کساء و بیان اصل واقعه‌ی کساء نقل شده، یا مراد حدیثی است که در برخی کتاب‌ها مانند "المنتخب"[1] و "عوالم العلوم..."[2] و "منتهی الآمال"[3] و "مفاتیح الجنان"[4] و... به عنوان "حدیث کساء" آورده شده است؟ از کلمات پرسشگر محترم، چنین استفاده می‌شود که بیشتر مراد همان حدیثی است که در مفاتیح الجنان و... از حضرت فاطمه (ع) با نام "حدیث کساء" بیان شده است. در هر حال، به پاسخ سؤال در هر دو صورت می‌پردازیم.
أ. حدیث کساء در منابع اهل تسنن و تشیع: واقعه‌ی کساء که در جریان نزول آیه‌ی تطهیر: "انما یرید اللَّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا"[5] به دست مبارک پیامبر گرامی اسلام (ص) تحقق یافته است، امری است مسلم و قطعی. و این واقعه که در متون و احادیث فراوانی از اهل تسنن (صحابه و تابعین) و تشیع (امامان معصوم ‌(ع) و سایرین) نقل شده است، از جمله مواردی است که بیانگر مقام شامخ و الاهی ذوات مقدسه‌ی اصحاب کساء می‌باشند. این واقعه به گونه‌ی متواتر از محدثان شیعه و سنّی نقل گردیده و شواهد و قراین بسیاری در تاریخ مؤید آن می‌باشد.
از این رو، روزی که این واقعه در آن رخ داد، به نام "روز کساء" و پنج نفری که در آن روز مشمول آیه‌ی شریفه و لطف ویژه‌ی الاهی قرار گرفتند به نام "اصحاب کساء"[6] شناخته و معروف شده اند. اصحاب (و اهل) کساء عبارتند از: پیامبر اکرم (ص)، امیرمؤمنان علی، فاطمه، حسن و حسین (‌ع).
روایات فراوانی که در این زمینه وجود دارد، یکسان نبوده و اختلافاتی در محتوا و الفاظ دارند. عده‌ای از آنان اصل ماجرا را بیان نموده، خصوصیات آن را ذکر نمی‌کنند. عده‌ای هم به جزئیات و خصوصیات واقعه پرداخته‌اند، لکن هر کدام از آنان تشریح گوشه‌ای از ماجرا را عهده دارند.
بدین سبب سخن درباره‌ی آیه‌ی تطهیر و تفسیر و بررسی روایات مربوط به آن و این که آیه‌ی کریمه، اختصاص به اهل بیت و اصحاب کساء (ع) دارد از مجال فعلی بحث بیرون است و گمان این است که با مراجعه به کتاب‌هایی که در این زمینه نگاشته شده، و نیز تفاسیر و مجامع روایی، غنای کافی برای خواننده‌ی آن کتب حاصل خواهد شد.[7]
شاید ذکر این مطلب کافی به نظر برسد که یکی از دانشمندان، پیرامون آیه‌ی تطهیر کتابی تألیف نموده است که در صفحات قابل توجهی از مجلد اول آن به بیان متون حدیث پرداخته و تعداد صحابه را که این حدیث را نقل می‌کنند، بیش از پنجاه تن ذکر نموده است.[8]
تعداد روایات مربوط به آیه ی تطهیر افزون بر هفتاد حدیث می‌باشد.[9] قندوزی حنفی مذهب، پس از نقل مطالبی در مورد "مودت قربی" که می‌گوید رسول خدا (ص) پس از فرود آمدن آیه‌ی "وامر اهلک بالصلاة واصطبر علیها" مدت نه ماه به در خانه ی فاطمه (ع) می‌آمد و می‌فرمود: "انما یرید اللَّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا"، چنین گفته است: این خبر از سیصد تن از صحابه روایت شده است.
شایان ذکر است که این شخص که تلاش در انکار اکثر روایات مربوط به فضایل اهل بیت ‌(ع) دارد، به صحت حدیث کساء اعتراف نموده و می‌گوید: "اما حدیث کساء صحیح است".[10]
با فحص در سندهای احادیث مربوط به آیه‌ی تطهیر و جریان کساء، اسامی راویان از اصحاب به بیش از سی نفر خواهد رسید. عده‌ای از آنان عبارتند از: 1. امیرمؤمنان علی (ع) 2. امام حسن بن علی (ع) 3. امام علی بن الحسین (ع) 4. امام صادق (ع) 5. امام رضا (ع) 6. جابربن عبداللَّه 7. عبداللَّه بن عباس 8. عبداللَّه بن جعفر الطیار 9. بریدة الاسلمی 10. عبداللَّه بن عمر 11. عمران بن حصین 12. سلمة بن الاکوع 13. ابوسعید الخدری 14. انس بن مالک 15. ابوذر 16. ابولیلی 17. ابوالاسود دئلی 18. عمروبن میمون اودی 19. سعد بن ابی وقاص 20. ام سلمه 21. عایشه 22. عمربن ابی سلمه 23. ابوالحمراء 24. زینب بنت ابی سلمه 25. عامر بن سعد 26. البراء بن عازب 27. واثلة بن الاسقع (الاصقع) 28. ثوبان غلام پیامبر (ص) 29. عطاء بن سیار 30. ابوهریرة و... .[11]
البته همان گونه که قبلاً بیان گردید، اختلاف‌هایی در الفاظ روایات و شرایط و مکان و زمان جریان کساء و نزول آیه‌ی تطهیر ممکن است مشاهده شود، ولی هیچ جای تردیدی در اصل حدیث کساء وجود ندارد. اما این که سرّ اختلاف‌ها چیست، خود موضوع مهم و جدایی است که ضرورت چندانی در مطرح نمودن آن در این نوشتار وجود ندارد، لکن به طور خلاصه می‌توان گفت حادثه‌ی کساء در منزل ام سلمه واقع گردیده است، گرچه برخی احتمال داده‌اند که در منزل دیگر همسران پیامبر (ص) اتفاق افتاده باشد. و این نه تنها نشانه‌ی ضعف نیست، بلکه شواهد و قراین دیگری است بر این که افرادی دیگری مثل عایشه و زینب نیز، شاهد ماجرا بوده‌اند، هرچند که وقوع آن در خانه‌ی ام سلمه، نشانه‌ی مقام و شخصیت آن بانوی گرامی است.[12]
حتی برخی احتمال این که حادثه کساء در منزل فاطمه زهرا (ع) واقع شده باشد را احتمالی قوی دانسته‌اند.[13] عده‌ای از محدّثان احتمال تعداد و تکرار این حادثه را داده‌اند که چندان صحیح به نظر نمی‌رسد[14] و می‌توان گفت: اصل حادثه در منزل ام سلمه اتفاق افتاده و در همان جا آیه‌ی تطهیر نازل شده، لکن بعداً رسول خدا (ص) در موارد مختلف داستان مزبور را تکرار نموده است تا قضیه روشن شود و مصادیق "اهل بیت" معین گردد تا بعداً کسی نگوید زنان رسول خدا مصادیق اهل بیت هستند یا بگوید، داستان مزبور یک امر عادی بوده است،[15] یا در جریان کساء، جمعی از خویشاوندان و خدمتگزاران و یاران خاص رسول اکرم (ص)، شاهد و ناظر حادثه‌ی کساء بوده و آن را نقل نموده‌اند، مانند: امام علی (ع) ، امام حسن (ع)، ام سلمه، عایشه، زینب دختر ام سلمه، ثوبان، غلام آزاد شده‌ی پیامبر (ص)، واثلة بن اسقع.[16] (با فرض صحت سند تمامی نقل‌ها).
پس در این که بعد از نزول آیه‌ی تطهیر در خانه‌ی ام سلمه، پیامبر اکرم (ص) علی و فاطمه و حسن و حسین‌(ع)را به نزد خویش خوانده و جامه‌ای را که بر دوش داشت، بر سر آنها افکنده و فرمود: "پروردگارا، اینان اهل بیت من هستند، آلودگی را از ایشان برطرف کن و پاکیزه شان گردان"، هیچ تردید و شبهه‌ای میان علمای شیعه وجود ندارد و یقیناً، ام سلمه و... هرچند دارای منزلت و مقامی هم باشند، داخل در اهل بیت نبوده و از جمله‌ی افرادی که در زیر کساء جمع شده بودند، نمی‌باشند.[17]
ب. حدیث کساء به نقل از فاطمه‌ی زهرا (ع): از بخش نخست این نوشتار، چنین نتیجه گرفته شد که حدیث کساء، بنا بر اتفاق شیعه و سنی، امری قطعی و روشن است و جای هیچ شک و شبهه‌ای در سند و متن حدیث وجود ندارد. ولی حدیثی تحت عنوان "حدیث کساء" به نقل از دخت گرامی پیامبر اسلام (ص) و سرور بانوان جهان، فاطمه زهرا (ع) در برخی کتب آورده شده است. مثلاً در "مفاتیح الجنان" محدث قمی، این حدیث در پایان کتاب آورده شده است.[18] ولی وجود این حدیث در مفاتیح، دلیلی بر صحت و درستی این حدیث در نزد علمای شیعه، حتی مرحوم محدث قمی نمی‌باشد.
از این رو، می‌توان گفت آنچه به عنوان "حدیث کساء" از فاطمه‌ی زهرا (ع) نقل شده، قابل اعتماد نبوده و سند معتبری ندارد؛ زیرا:
1. آن گونه که محدث قمی، فرموده است، شاید اولین کسی که این حدیث را بدون ذکر سند، نقل نموده است، شیخ طریحی در کتاب "المنتخب" می‌باشد،[19] که از علمای قرن یازدهم هجری قمری می‌باشد و به مدت هزار سال و... از چنین حدیثی، خبری نبوده است. چنان که مرحوم محدث قمی به این مطلب تصریح نموده است. او می‌گوید: "حدیثی که در عصر ما به این شکل به حدیث کساء معروف شده است، در هیچ یک از کتاب‌های معتبر حدیث و یا اصول حدیثی و مجامع متقن محدثان دیده نشده است. و می‌توانیم آن را از مختصات کتاب المنتخب بدانیم."[20]
2. به رغم این که حدیث کساء در کتاب المنتخب، بدون سند می‌باشد، در نقلی که در حاشیه‌ی کتاب "عوالم العلوم" آمد، به صورت مسند ذکر گردیده است،[21] "رایت بخط الشیخ الجلیل السید هاشم، عن شیخه السید ماجد البحرانی، عن...، عن علی بن ابراهیم، عن ابیه ابراهیم بن هاشم، عن احمد بن محمد بن ابی نصر البزنطی، عن قاسم بن یحیی الجلا الکوفی، عن جابر بن عبداللَّه الانصاری، عن فاطمة الزهرا (ع)، بنت رسول اللَّه (ص)، قال: سمعت فاطمة، انها قالت: دخل علیّ ابی رسول اللَّه (ص)، فقال: السلام علیک یا فاطمة...".
لکن با فرض این که شیخ عبداللَّه ‌بن نوراللَّه بحرانی این سند را در حاشیه‌ی عوالم نوشته باشد، بر اساس چه ملاک و معیاری تشخیص داده است که آنچه که مشاهده نموده است، همان خط سید هاشم بحرانی باشد؟
ثانیاً، سند (از ناحیه‌ی برخی راویان مانند، قاسم بن یحیی و...) مشکل داشته و معتبر نمی‌باشد.
ثالثاً، با این که سید هاشم بحرانی در دو کتاب خود به نام‌های "تفسیر البرهان" و "غایة المرام" اهتمام خاصی به جمع آوری احادیث دارد (نه تصحیح احادیث)، چرا دلیل این حدیث را در آنها ذکر ننموده است؟
رابعاً، محدثان بزرگی مانند کلینی، شیخ طوسی، شیخ مفید و... در سلسله ی سند وجود دارند، لکن هیچ کدام این حدیث را در کتاب‌های خود ذکر نکرده‌اند!
3. هیچ یک از منابع حدیثی اهل تسنن و تشیع که در صدد جمع آوری روایت‌های منسوب به اهل بیت ‌(ع) بوده‌اند، مانند بحارالانوار و...، این حدیث را ذکر ننموده است.
4. با ملاحظه‌ی نظر محدث قمی در مورد این حدیث در "منتهی الآمال" از یک سو و سخن او در مقدمه‌ی ملحقات مفاتیح الجنان که نگران کم و زیاد شدن بعضی زیارت‌ها و یا دعاها به کتاب خود می‌باشد، و اهمیت و جایگاهی که این کتاب در میان مردم دارد، از سوی دیگر، و انضمام مطالب و اشکالاتی که قبلاً بیان شد، شاید بتوان گفت حدیث کساء با عنوان "حدیث کساء به سند صحیح از عوالم" از اضافاتی است که بعد از رحلت ایشان، در مفاتیح الجنان صورت پذیرفته است، یا... .[22]
در نتیجه، حدیثی که در برخی کتب به فاطمه زهرا (ع) نسبت داده می‌شود، نمی‌تواند معتبر باشد، به ویژه آن که، متن حدیث با سایر متن‌های معتبر، متفاوت است.
اما در خصوص عجیب بودن تعابیر و مطالب متن حدیث می‌توان گفت، با چشم پوشی از برخی نکات، آنچه در این حدیث، در مورد مقام اهل بیت عصمت و طهارت‌ (ع) ذکر گردیده، در سایر روایات (اهل تسنن و تشیع)، بلکه آیات قرآن کریم بیان شده است.
مقام نورانی و الاهی آنان از جمله مقاماتی است که برای آگاهی از آن به جوامع روایی و... می‌توان مراجعه نمود.[23] تنها به ذکر بخشی از یک روایت که به نام "حدیث معرفتی بالنورانیة" از امیرمؤمنان علی (ع) می‌باشد، اکتفا می‌نماییم.
ابوذر غفاری از سلمان فارسی رضوان اللَّه علیهما پرسید: ای ابا عبداللَّه (کنیه‌ی سلمان) معرفت امیرمؤمنان (ع) به نورانیت چیست؟ (سلمان) گفت: ای جندب (نام ابوذر) بیا برویم تا این را از خود آن حضرت بپرسیم. پس به محل آن حضرت رفتیم و او را نیافتیم. (ابوذر) گفت: پس به انتظار ایشان ماندیم تا آن حضرت تشریف آوردند. حضرت فرمودند: چه امری شما را به این جا کشانده است؟
ابوذر و سلمان گفتند: ای امیرمؤمنان، به نزد شما آمدیم تا در مورد معرفتتان به نورانیت سؤال کنیم، حضرت فرمودند: آفرین بر شما دو دوست وفادار به دین خویش که کوتاهی نمی‌کنید... . معرفت من به نورانیت، معرفت خداوند عزوجل است و آن همان دین خالصی است که...، هر کس ولایت مرا به پاداشت است نماز را به پا داشته است،... ما را به مثابه‌ی خدایان قرار ندهید و دیگر هر چه می‌خواهید در فضیلت ما بگویید. به کنه و حقیقت و منتهای آنچه در ما وجود دارد نمی‌رسید،... من آخرین وصی شدم، منم "صراط مستقیم"، منم "نبأ عظیم..."....[24]
پی نوشتها:
[1] نویسنده ی این کتاب، شیخ فخرالدین، محمد بن علی بن احمد، معروف به "شیخ طریحی" می‌باشد. در نجف اشرف متولد شده و در سال 1085 ه ق وفات نموده است.
[2] این‌کتاب، که "عوالم العلوم والمعارف والاحوال من الآیات والاخبار والاقوال" نام دارد، توسط محدث عالیقدر، شیخ عبداللَّه بن نوراللَّه بحرانی از علمای قرن دوازدهم، تألیف گردیده است.
[3] مؤلف کتاب "منتهی الآمال، در احوالات نبی و الآل" مرحوم حاج شیخ عباس قمی است که در سال 1359 ه ق وفات نموده است. و از محدثان عظیم الشأن جهان تشیع می‌باشد.
[4] شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، بخش پایانی، حدیث کساء به نقل از جابر بن عبداللَّه انصاری.
[5] همانا خداوند اراده کرده که ناپاکی و آلودگی را از شما اهل بیت برطرف کند و شما را پاک و طاهر گرداند"، احزاب، 33.
[6] ر.ک: علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 22، ص 245 و 246 و ص 494 و 495، ح40.
[7] ر.ک: تفاسیر ذیل آیه ی 33 احزاب؛ المیزان، ج 6، ص 309 - 320؛ آیة التطهیر فی احادیث الفریقین، محمد علی موحد ابطحی؛ تفسیر البرهان، ج 3، ص 309 - 329؛ احقاق الحق، ج 2، ص 502 - 573، ج 3، ص 513 - 531 و...؛ فضائل الخمسة من الصحاح السته، ج 1، ص 224 - 243؛ بحارالانوار، ج 22، ص 245 - 246 و ج 35، ص 206 - 237؛ تأویل الآیات الظاهرة، ج 2، ص 457 - 459؛ غایة المرام، سید هاشم بحرانی - اثبات الهداة، محمد بن حسن حر عاملی؛ الامام الصادق و المذاهب الاربعة، اسد حیدر؛ شواهد التنزیل، ج 2، ص 5 -140؛ سنن ترمذی؛ ینابیع المودة، سلیمان بن ابراهیم قندوزی؛ درالمنثور، سیوطی و...؛ مسند احمد، ج 6، ص 298؛ عبقات الانوار، میرحامد حسین؛ فصول المهمة فی معرفة احوال الائمة، علی بن محمد بن احمد المالکی؛ بررسی مسائل کلی امامت، ابراهیم امینی، ص 174 - 196؛ اهل بیت در آیه تطهیر، سید جعفر مرتضی عاملی، اهل البیت فی الکتاب والسنة، محمد ری شهری، ص 35 - 71.
[8] سید علی مهد ابطحی، آیة التطهیر فی احادیث الفریقین (آیه‌ی تطهیر در احادیث شیعه و سنّی).
[9] طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ج 16، ص 311.
[10] اهل بیت در آیه‌ی تطهیر، ص 27.
[11] همان؛ بحارالانوار، ج 35، ص 236؛ امینی، ابراهیم، بررسی مسایل کلی امامت، ص 178 - 180؛ بحرانی، سید هاشم، غایة المرام؛ میرحامد حسین، عبقات الانوار؛ سیوطی، جلال الدین، درالمنثور؛ ترمذی، محمد بن عیسی سورة، سنن ترمذی؛ طبری، احمد بن عبداللَّه، ذخائر العقبی؛ هیثمی، احمد بن حجر، الصواعق المحرقه؛ و... .
[12] جوادی آملی، عبداللَّه، تجلی ولایت در آیه‌ی تطهیر، ص 90 و 91؛ بررسی مسائل کلی امامت، ص 179 - 180.
[13] جوادی آملی، عبداللَّه، تجلی ولایت در آیه تطهیر، ص 92.
[14] ر.ک: ری شهری، محمد، اهل البیت فی الکتاب والسنة، ص 39؛ جوادی آملی، عبداللَّه، تجلی ولایت در آیه‌ی تطهیر، ص 91 - 92.
[15] ر.ک: بررسی مسایل کلی امامت، ص 179 - 180.
[16] امینی، ابراهیم، بررسی مسایل کلی امامت، صص 171 - 179؛ جوادی آملی، عبدللَّه، تجلی ولایت در آیه تطهیر، ص 91؛ شریف مرتضی، ابوالقاسم علی بن الحسین الموسوی، الفصول المختارة من العیون والمحاسن، ص 53 - 54 و... .
[17] ینابیع المودة، ص 125؛ جامع الاصول، ج 10، ص 101؛ ذخائر العقبی، ص 21؛ درالمنثور، ج 5، ص 198؛ شواهد التنزیل، ج 2، ص 65 - 140؛ بحارالانوار، ج 35، ص 222؛ مجمع البیان، ج 8، ص 357؛ مسند احمد، ج 6، ص 292 و 404.
[18] مفاتیح الجنان، بخش آخر، حدیث کساء.
[19] منتهی الآمال، ج 1، ص 527، به نقل از "اهل البیت فی الکتاب والسنة"، ص 39 و 40.
[20] همان.
[21] عوالم العلوم، ج 2، ص 930، (نقل از اهل البیت فی الکتاب والسنة، ص 41؛ تجلی ولایت در آیه‌ی تطهیر، ص 92).
[22] ر.ک: اهل البیت فی الکتاب والسنة، ص 42 - 34.
[23] شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج 1 و 2؛ ینابیع المودة، قندوزی حنفی؛ الغدیر، ج 6، ص 79 - 81؛ اصول کافی، ج 1، کتاب الحجة، بحارالانوار، ج 35 - 26، به ویژه جلد 26 و ج 40؛ اثبات الهداة، حرّ عاملی؛ غایة المرام، سید هاشم بحرانی؛ زیارت جامعه و شروح آن؛ تحف العقول؛ مرآة العقول؛ امالی صدوق، تأویل الآیات الظاهرة، علی حسینی استرآبادی، عبقات الانوار، میرحامد حسین هندی،... .
[24] بحارالانوار، ج 26، ص 1، این حدیث نورانی، نیازمند مطالعه و تعمق و شرح می‌باشد.
http://farsi.islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین