شرح پرسش: در تعریف مشکک آمده است که؛ صدق مفهوم بر مصادیقش گوناگون است شدت و ضعف دارد و... به نظر این هم تعریف درستی نیست؛ زیرا صدق مفهوم بر مصادیق، خود مفهوم بر تمام مصادیق آن یکسان است، این اشکال را در پاورقی منطق مظفر هم گرفته شده است پس تعریف مشکک چیست؟ پاسخ: به نظر میرسد عبارت بهتر در تعریف متواطئ و مشکک این است که گفته شود: نسبت لفظ به معنا به یکی از چهار صورت است: 1. لفظ یکی و معنا نیز یکی است که چنین لفظی را لفظ مختص مینامند. 2. لفظ یکی، ولی معنا متعدد است. 3. لفظ متعدد است؛ ولی معنا یکی است. 4. لفظ و معنا؛ هر دو متعدد هستند. از آنجا که آنچه مرتبط به بحث ما میشود فقط قسم دوم است از پرداختن به بقیه اقسام خودداری میکنیم. قسم دوم که لفظ یکی، ولی معنا متعدد بود خود دو گونه است: 1-2. لفظ واحد بر مصادیق متعدّد به معنای یگانهای که در آن اختلاف نیست صدق کند؛ مثل حیوان که بر انسان و اسب و گاو به یک صورت صادق است که به این وجه آنرا متواطئ گویند.[1] 2-2. گونه دوم این است که لفظ واحد بر مصادیق متعدد به معنای یگانهای صدق نکند. که بر سه قسم است، اما از آنجا که آنچه مرتبط به بحث ما میشود فقط قسم اول است از بیان دو قسم دیگر صرف نظر میکنیم. و آن عبارت است از: معنایی که از لفظ فهمیده میشود و در عین حال که در تمام مصادیق یگانه است، ولی از جهت دیگر بین آنها تفاوت وجود دارد؛ مثل اینکه نسبت برخی از مسماها مقدم یا برتر یا شدیدتر نسبت به مسماهای دیگر است. این قسم را (مشکک)[2] مینامند. مثل لفظ وجود که بر جوهر و عَرَض هر دو صدق میکند و معنایش در هر دو یکسان است ولی معنای وجود در جوهر مقدم و با اولویت است و در عَرَض مؤخّر و بدون اولویت است.[3] به بیان دیگر مشکّک بر کلّیای اطلاق میشود که دلالت آن بر افراد و مصادیق خود بهطور یکسان نباشد، بلکه معنای آن در بعضی مصداقها شدیدتر و در برخی ضعیفتر یا در برخی مقدّم و در برخی مؤخّر باشد. چنانکه نور بر همه مراتب شدت و ضعف مصادیق خود مانند نور شمع و نور چراغ و نور ماه و نور خورشید دلالت دارد در حالی که اختلاف آنها از حیث شدت و ضعف بسیار است. مقابل کلّی مشکّک، کلّی متواطی‌ء قرار دارد که دلالت معنای آن بر مصادیق یکسان است. چنانکه اسب و درخت و انسان بر مصداقهای خود بهطور یکنواخت دلالت دارند، و مثلاً انسانی از انسانی انسانتر یا درختی درختتر، یا اسبی اسبتر از دیگری نیست.[4] پینوشتها: [1]. علت نامگذاری نیز از این جهت است که صدق لفظ بر مصادیق مختلف بر وفق واحد و به گونه متوافق میباشد. [2]. مشکّک، اسم فاعل است به معنای در شک اندازنده؛ زیرا ذهن را به شک میاندازد که آیا مشترک است یا دارای یک معنا. گرامی، محمد علی، منطق مقارق، ص 56، قم، انتشارات امید، چاپ اول. [3]. ر. ک: هادوی تهرانی، مهدی، گنجینه خرد، ج 2، ص 249 - 251، تهران، انتشارات الزهرا، چاپ اول، 1369ش. [4]. دهقانی، محسن، فروغ حکمت(ترجمه و شرح نهایة الحکمة علامه سید محمد حسین طباطبائی)، ج 1، ص 129، قم، مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول، 1388ش. منبع: islamquest.net
تعریف درست برای مشکّک چیست؟
شرح پرسش:
در تعریف مشکک آمده است که؛ صدق مفهوم بر مصادیقش گوناگون است شدت و ضعف دارد و... به نظر این هم تعریف درستی نیست؛ زیرا صدق مفهوم بر مصادیق، خود مفهوم بر تمام مصادیق آن یکسان است، این اشکال را در پاورقی منطق مظفر هم گرفته شده است پس تعریف مشکک چیست؟
پاسخ:
به نظر میرسد عبارت بهتر در تعریف متواطئ و مشکک این است که گفته شود: نسبت لفظ به معنا به یکی از چهار صورت است:
1. لفظ یکی و معنا نیز یکی است که چنین لفظی را لفظ مختص مینامند.
2. لفظ یکی، ولی معنا متعدد است.
3. لفظ متعدد است؛ ولی معنا یکی است.
4. لفظ و معنا؛ هر دو متعدد هستند.
از آنجا که آنچه مرتبط به بحث ما میشود فقط قسم دوم است از پرداختن به بقیه اقسام خودداری میکنیم.
قسم دوم که لفظ یکی، ولی معنا متعدد بود خود دو گونه است:
1-2. لفظ واحد بر مصادیق متعدّد به معنای یگانهای که در آن اختلاف نیست صدق کند؛ مثل حیوان که بر انسان و اسب و گاو به یک صورت صادق است که به این وجه آنرا متواطئ گویند.[1]
2-2. گونه دوم این است که لفظ واحد بر مصادیق متعدد به معنای یگانهای صدق نکند. که بر سه قسم است، اما از آنجا که آنچه مرتبط به بحث ما میشود فقط قسم اول است از بیان دو قسم دیگر صرف نظر میکنیم. و آن عبارت است از: معنایی که از لفظ فهمیده میشود و در عین حال که در تمام مصادیق یگانه است، ولی از جهت دیگر بین آنها تفاوت وجود دارد؛ مثل اینکه نسبت برخی از مسماها مقدم یا برتر یا شدیدتر نسبت به مسماهای دیگر است. این قسم را (مشکک)[2] مینامند. مثل لفظ وجود که بر جوهر و عَرَض هر دو صدق میکند و معنایش در هر دو یکسان است ولی معنای وجود در جوهر مقدم و با اولویت است و در عَرَض مؤخّر و بدون اولویت است.[3]
به بیان دیگر مشکّک بر کلّیای اطلاق میشود که دلالت آن بر افراد و مصادیق خود بهطور یکسان نباشد، بلکه معنای آن در بعضی مصداقها شدیدتر و در برخی ضعیفتر یا در برخی مقدّم و در برخی مؤخّر باشد. چنانکه نور بر همه مراتب شدت و ضعف مصادیق خود مانند نور شمع و نور چراغ و نور ماه و نور خورشید دلالت دارد در حالی که اختلاف آنها از حیث شدت و ضعف بسیار است. مقابل کلّی مشکّک، کلّی متواطیء قرار دارد که دلالت معنای آن بر مصادیق یکسان است. چنانکه اسب و درخت و انسان بر مصداقهای خود بهطور یکنواخت دلالت دارند، و مثلاً انسانی از انسانی انسانتر یا درختی درختتر، یا اسبی اسبتر از دیگری نیست.[4]
پینوشتها:
[1]. علت نامگذاری نیز از این جهت است که صدق لفظ بر مصادیق مختلف بر وفق واحد و به گونه متوافق میباشد.
[2]. مشکّک، اسم فاعل است به معنای در شک اندازنده؛ زیرا ذهن را به شک میاندازد که آیا مشترک است یا دارای یک معنا. گرامی، محمد علی، منطق مقارق، ص 56، قم، انتشارات امید، چاپ اول.
[3]. ر. ک: هادوی تهرانی، مهدی، گنجینه خرد، ج 2، ص 249 - 251، تهران، انتشارات الزهرا، چاپ اول، 1369ش.
[4]. دهقانی، محسن، فروغ حکمت(ترجمه و شرح نهایة الحکمة علامه سید محمد حسین طباطبائی)، ج 1، ص 129، قم، مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول، 1388ش.
منبع: islamquest.net
- [سایر] در تعریف مشکک آمده است که؛ صدق مفهوم بر مصادیقش گوناگون است شدت و ضعف دارد و... به نظر این هم تعریف درستی نیست؛ زیرا صدق مفهوم بر مصادیق، خود مفهوم بر تمام مصادیق آن یکسان است، این اشکال را در پاورقی منطق مظفر هم گرفته شده است پس تعریف مشکک چیست؟
- [سایر] سُعد (مُشکک) چه خواصی دارد؟
- [سایر] شستن دهان با سعد (مشکک) چه فایده ای دارد؟
- [سایر] تعریف دین چیست؟ یک تعریف کلی از دین بیان کنید.
- [سایر] تعریف دین چیست؟ یک تعریف کلی از دین بیان کنید.
- [سایر] آیا ما تعریف مجسمی از شیطان داریم ؟ آیا شیطان یک موجود تعریف شده است ؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] تعریف اعتکاف؟
- [آیت الله خامنه ای] تعریف غیبت
- [سایر] تعریف میراث؟ میراث چیست؟
- [سایر] خدا را تعریف کنید؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر پزشک دارویی را تعریف کند یا بگوید: (درمان فلان درد با فلان داروست) و بیمار با اختیار و فهم خود دارو را با بیماری خود منطبق نموده و مصرف کند، پزشک در برابر عوارض آن ضامن نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] باید موقع اعلان جنس چیزی را که پیدا کرده معین نماید به طوری که عرفا بگویند آن را تعریف کرده، مثل این که بگوید: (کتاب یا لباسی را پیدا کرده ام) و اگر بگوید: (چیزی پیدا کرده ام) کافی نیست.
- [امام خمینی] تعریف روزه - روزه آن است که انسان برای انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب از چیزهایی که روزه را باطل می کند و شرح آنها بعدا گفته می شود، خودداری نماید.
- [آیت الله مظاهری] سرکهای که از انگور و کشمش و خرمای نجس درست کنند نجس است.
- [آیت الله نوری همدانی] سرکه ای که از انگور و کشمش و خرمای نجس درست کنند ، نجس است .
- [آیت الله نوری همدانی] اگر پیش ازخواندن نمازاحتیاط بفهمد ، نمازی که خواند ، درست بوده ، لازم نیست آن را تمام نماید .
- [آیت الله سبحانی] سرکه ای که از انگور و کشمش و خرمای نجس درست کنند، نجس است.
- [آیت الله بروجردی] سرکهای که از انگور و کشمش و خرمای نجس درست کنند، نجس است.
- [امام خمینی] سرکه ای که از انگور و کشمش و خرمای نجس درست کنند نجس است.
- [آیت الله علوی گرگانی] سرکهای که از انگور و کشمش و خرمای نجس درست کنند نجس است.