(ایمان گرایی[1] دیدگاهی است که نظامهای اعتقادات دینی را موضوع ارزیابی و سنجش عقلانی نمیداند.)[2] ایمان گرایان برای تأیید اعتقادات خود به دلیل و برهان متوسل نمیشوند و اصلاً کوشش برای استدلالی کردن دین را کوششی ناروا میشمارند. در نظر آنان دین، قلمرو عقل و کاوشهای آن نیست،بلکه قلمرو دیگری است؛ مثلاً قلمرو عشق است یا قلمرو بازی ایمان است، یا قلمرو خطر کردن است یا چیزهایی از این قبیل. اندیشه ارزیابی و سنجش عقلانی ایمان، خطایی فاحش و حاکی از فقدان ایمان راستین است. ایمان دینی همان پروای نهایی انسان است، که اگر بخواهیم آن را به تأیید ادلّه بیرونی (بیرون از ایمان و دین) برسانیم، در واقع ایمان نداریم و به جای پرستش واقعیت غایی (خداوند)، علم و منطق و عقل را پرستیدهایم.[3] به عقیده ایمان گرایان، مسیحیت برای اقناع و ارضای عقول آدمیان نیامده است.[4] و نمیتوان آن را در پرتو عقل و منطق فهمید؛ چرا که مهمترین آموزههای آن؛ یعنی تثلیث، تجسد و حلول، گناه ذاتی (اولیه) و مرگ فدیهوار مسیح، اموری غیرقابل فهم و خرد ستیزند. گونههای ایمانگرایی ایمان گرایی را میتوان در دو شکل عمده، یعنی افراطی و اعتدالی بررسی نمود. در گونه نخست عقل و ایمان یکدیگر را برنتابیده و ضدّیت دارند، ولی در گونه دوم عقل و ایمان صرفاً قلمروی جدا دارند. کرکگور، داستایوسکی، شستوف و مونتنی از جمله ایمان گرایان افراطی هستند. پاسکال، ویلیام جیمز، تیلیش، ویتگنشتاین و جان هیک را در زمره اعتدالیها میتوان جای داد. 1. ایمان گرایی افراطی سورن کرکگور (1813 - 1885) فیلسوف و الهیدان دانمارکی معتقد است که عقلانی کردن ایمان، امری متناقض (پارادوکسیکال)است. وی میگوید: بدون خطر کردن، ایمانی در کار نیست. ایمان دقیقاً تناقض میان شور بیکرانِ روح فرد و عدم یقین عینی است. اگر من قادر باشم خداوند را به نحو عینی دریابم، دیگر ایمان ندارم، اما دقیقاً از آن رو که قادر به این کار نیستم، باید ایمان آورم.[5] از دیدگاه کرکگور، ماهیت حقایق دینی با هر نوع اثبات عقلانی، ناسازگار است. حقایق دینی تنها بر اساس ایمان مورد پذیرش و اعتقاد قرار میگیرند. و مجموعه ادله و قراین، نمیتوانند انسان را مؤمن سازند و همه آنها بیحاصلند؛ زیرا قاطعترین دلایل نیز همواره در معرض تردید و عدم ثبات قرار میگیرند و همیشه احتمال وجود قراین و ادلهای جدیدتر هست که برخلاف ایمان و اعتقاد دینی اقامه گردند. بنابراین از طریق ادله و قراین نمیتوان به ایمان محکم و تزلزل ناپذیر دست یافت. حتی اگر میتوانستیم وجود خداوند را به طور قطع اثبات کنیم، ایمان آوردن محال میشد؛ زیرا در آن صورت آنجا علم داشتیم نه ایمان. او برای ایمان سه ویژگی اساسی قائل است: الف) اول آنکه ایمان مستلزم تعهد و التزام است. التزام باید امری ثابت و دائمی باشد و در معرض تزلزل قرار نداشته باشد. اگر ایمان را مستند به ادلّه کنیم، همواره احتمال وجود ادله خلاف نیز هست و ایمان در معرض تزلزل قرار میگیرد. ب) ویژگی دوم ایمان، شورمندانه بودن آن است. شورمندی ملازم با پذیرش خطرات احتمالی است، انسان شوریده، جان و دلش را گرو میگذارد آدمی تا در مرحله محاسبات عقلانی به سر میبرد، هیچگاه دست به خطر کردن نمیزند. در محاسبات عقلانی مانند یک تماشاگر بیطرف عمل میکنیم، اما در حال شورمندی ایمان خود را درگیر بازی زندگی میکنیم. شخص مؤمن همه هستی خویش را در گرو میبیند و حاضر است در راه ایمان خود هستیاش را نیز فدا کند. حال اگر کسی همه امور دینی برایش یقینی و مستدل شد، در اینجا احتمال خطری وجود ندارد تا ایمان بیاورد. در اینجا هیچ فداکاری در کار نیست بلکه تجارت است، هر چه احتمال سود بیشتر باشد، جنبه تجاری عمل بالا میرود و جنبه ایمانی آن تضعیف میشود. بنابراین متعلق ایمان باید به گونهای باشد که جنبه شورمندی را حفظ کند و مستلزم خطر کردن باشد. ج) ویژگی سوم ایمان،ارادی بودن آن است، ایمان از سنخ آگاهی نیست،از سنخ اراده و تصمیم است. تصمیمگیری در جایی امکان دارد که یک طرف احتمال، خود را بر انسان تحمیل نکند. اگر ادله قاطعی به سود یک نظریه وجود داشته باشد بطوری که راهی و احتمالی برای انکار آن وجود نداشته باشد، در رد یا قبول آن نظریه اختیاری نداریم، ادله خود را بر ما تحمیل و ما را مجبور به پذیرش نظریه میکنند. اما در جایی که احتمالات متفاوتی وجود دارد، میتوان تصمیمگیری کرد. کرکگور معتقد است که متعلق ایمان باید امری متناقض نما (پارادوکسیکال) باشد، تا این هر سه ویژگی را برآورد. بدون تن دادن به تناقض، شورمندی لازم و زمینه تصمیمگیری فراهم نمیشود. انسان شورمند با تن دادن به تناقض نهایت شورمندی و تعهد خود را به متعلق ایمان خود به نمایش میگذارد.[6] 2. ایمان گرایی اعتدالی لودویگ ویتگنشتاین (1889 - 1951) فیلسوف اتریشی که بنیانگذار این نظریه است، میگوید: انسان علاوه بر ابعاد علمی و تجربی ابعاد دیگری دارد که هر یک قواعد خاص خود را دارند. ایمان و دین هم ساحت خاص خود را دارد و ارتباطی با ساحت علمی و عقلانی ندارد. البته غیرعقلانی بودن دین به این معنا نیست که با عقل ضدیت دارد (آن گونه که ایمان گرایی افراطی میگفت)، بلکه به این معناست که حوزه مسائل دینی موضوعاً خارج از ارزیابی عقلانی است. قلمرو دین، قلمرو ایمان است، نه عقل و نه علم. حوزه دین فراتر از عقل و علم است، البته نه به معنای ارزشی، بلکه صرفاً به معنای تفکیک قلمرو آنها از یکدیگر. انسان در برابر دین اختیار دارد که آن را بپذیرد یا نه، اما نمیتواند آن را موضوع ارزیابی علمی یا فلسفی قرار دهد. در برابر دین میتوان تصمیمگیری کرد، اما نمیتوان استدلال منطقی یا تجربی آورد. بنابراین هم باید جلوی دخالتهای بیجای دانشمندان و فیلسوفان را در آموزههای دینی گرفت، و هم عالمان دین را از تلاش برای توسل به دلایل عقلی یا تجربی بازداشت. نه دین باید در حوزههای علمی و فلسفی مداخله کند و نه علم و فلسفه در حوزه دین.[7] البته هر دو نظریه قابل نقد و بررسی است. پی نوشتها: [1] . Fideism [2] . مایکل پترسون و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران: طرح نو، 1379، ص 78. [3] . هادی صادقی،کلام جدید، قم، کتاب طه و نشر معارف، 1382، ص 32. و عقل و اعتقاد دینی، ص 80 - 79. [4] . فردریک کاپلتسون، تاریخ فلسفه، ج 7، ترجمه داریوش آشوری، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی و انتشارات سروش، 1367، ص 85. [5] . عقل و اعتقاد دینی، ص 80. [6] . هادی صادقی، کلام جدید، ص 36 - 34. [7] . همان، ص 41 - 39. eporsesh.com
(ایمان گرایی[1] دیدگاهی است که نظامهای اعتقادات دینی را موضوع ارزیابی و سنجش عقلانی نمیداند.)[2] ایمان گرایان برای تأیید اعتقادات خود به دلیل و برهان متوسل نمیشوند و اصلاً کوشش برای استدلالی کردن دین را کوششی ناروا میشمارند. در نظر آنان دین، قلمرو عقل و کاوشهای آن نیست،بلکه قلمرو دیگری است؛ مثلاً قلمرو عشق است یا قلمرو بازی ایمان است، یا قلمرو خطر کردن است یا چیزهایی از این قبیل. اندیشه ارزیابی و سنجش عقلانی ایمان، خطایی فاحش و حاکی از فقدان ایمان راستین است. ایمان دینی همان پروای نهایی انسان است، که اگر بخواهیم آن را به تأیید ادلّه بیرونی (بیرون از ایمان و دین) برسانیم، در واقع ایمان نداریم و به جای پرستش واقعیت غایی (خداوند)، علم و منطق و عقل را پرستیدهایم.[3]
به عقیده ایمان گرایان، مسیحیت برای اقناع و ارضای عقول آدمیان نیامده است.[4] و نمیتوان آن را در پرتو عقل و منطق فهمید؛ چرا که مهمترین آموزههای آن؛ یعنی تثلیث، تجسد و حلول، گناه ذاتی (اولیه) و مرگ فدیهوار مسیح، اموری غیرقابل فهم و خرد ستیزند.
گونههای ایمانگرایی
ایمان گرایی را میتوان در دو شکل عمده، یعنی افراطی و اعتدالی بررسی نمود. در گونه نخست عقل و ایمان یکدیگر را برنتابیده و ضدّیت دارند، ولی در گونه دوم عقل و ایمان صرفاً قلمروی جدا دارند. کرکگور، داستایوسکی، شستوف و مونتنی از جمله ایمان گرایان افراطی هستند. پاسکال، ویلیام جیمز، تیلیش، ویتگنشتاین و جان هیک را در زمره اعتدالیها میتوان جای داد.
1. ایمان گرایی افراطی
سورن کرکگور (1813 - 1885) فیلسوف و الهیدان دانمارکی معتقد است که عقلانی کردن ایمان، امری متناقض (پارادوکسیکال)است. وی میگوید:
بدون خطر کردن، ایمانی در کار نیست. ایمان دقیقاً تناقض میان شور بیکرانِ روح فرد و عدم یقین عینی است. اگر من قادر باشم خداوند را به نحو عینی دریابم، دیگر ایمان ندارم، اما دقیقاً از آن رو که قادر به این کار نیستم، باید ایمان آورم.[5]
از دیدگاه کرکگور، ماهیت حقایق دینی با هر نوع اثبات عقلانی، ناسازگار است. حقایق دینی تنها بر اساس ایمان مورد پذیرش و اعتقاد قرار میگیرند. و مجموعه ادله و قراین، نمیتوانند انسان را مؤمن سازند و همه آنها بیحاصلند؛ زیرا قاطعترین دلایل نیز همواره در معرض تردید و عدم ثبات قرار میگیرند و همیشه احتمال وجود قراین و ادلهای جدیدتر هست که برخلاف ایمان و اعتقاد دینی اقامه گردند. بنابراین از طریق ادله و قراین نمیتوان به ایمان محکم و تزلزل ناپذیر دست یافت. حتی اگر میتوانستیم وجود خداوند را به طور قطع اثبات کنیم، ایمان آوردن محال میشد؛ زیرا در آن صورت آنجا علم داشتیم نه ایمان.
او برای ایمان سه ویژگی اساسی قائل است:
الف) اول آنکه ایمان مستلزم تعهد و التزام است. التزام باید امری ثابت و دائمی باشد و در معرض تزلزل قرار نداشته باشد. اگر ایمان را مستند به ادلّه کنیم، همواره احتمال وجود ادله خلاف نیز هست و ایمان در معرض تزلزل قرار میگیرد.
ب) ویژگی دوم ایمان، شورمندانه بودن آن است. شورمندی ملازم با پذیرش خطرات احتمالی است، انسان شوریده، جان و دلش را گرو میگذارد آدمی تا در مرحله محاسبات عقلانی به سر میبرد، هیچگاه دست به خطر کردن نمیزند. در محاسبات عقلانی مانند یک تماشاگر بیطرف عمل میکنیم، اما در حال شورمندی ایمان خود را درگیر بازی زندگی میکنیم. شخص مؤمن همه هستی خویش را در گرو میبیند و حاضر است در راه ایمان خود هستیاش را نیز فدا کند. حال اگر کسی همه امور دینی برایش یقینی و مستدل شد، در اینجا احتمال خطری وجود ندارد تا ایمان بیاورد. در اینجا هیچ فداکاری در کار نیست بلکه تجارت است، هر چه احتمال سود بیشتر باشد، جنبه تجاری عمل بالا میرود و جنبه ایمانی آن تضعیف میشود. بنابراین متعلق ایمان باید به گونهای باشد که جنبه شورمندی را حفظ کند و مستلزم خطر کردن باشد.
ج) ویژگی سوم ایمان،ارادی بودن آن است، ایمان از سنخ آگاهی نیست،از سنخ اراده و تصمیم است. تصمیمگیری در جایی امکان دارد که یک طرف احتمال، خود را بر انسان تحمیل نکند. اگر ادله قاطعی به سود یک نظریه وجود داشته باشد بطوری که راهی و احتمالی برای انکار آن وجود نداشته باشد، در رد یا قبول آن نظریه اختیاری نداریم، ادله خود را بر ما تحمیل و ما را مجبور به پذیرش نظریه میکنند. اما در جایی که احتمالات متفاوتی وجود دارد، میتوان تصمیمگیری کرد.
کرکگور معتقد است که متعلق ایمان باید امری متناقض نما (پارادوکسیکال) باشد، تا این هر سه ویژگی را برآورد. بدون تن دادن به تناقض، شورمندی لازم و زمینه تصمیمگیری فراهم نمیشود. انسان شورمند با تن دادن به تناقض نهایت شورمندی و تعهد خود را به متعلق ایمان خود به نمایش میگذارد.[6]
2. ایمان گرایی اعتدالی
لودویگ ویتگنشتاین (1889 - 1951) فیلسوف اتریشی که بنیانگذار این نظریه است، میگوید: انسان علاوه بر ابعاد علمی و تجربی ابعاد دیگری دارد که هر یک قواعد خاص خود را دارند. ایمان و دین هم ساحت خاص خود را دارد و ارتباطی با ساحت علمی و عقلانی ندارد. البته غیرعقلانی بودن دین به این معنا نیست که با عقل ضدیت دارد (آن گونه که ایمان گرایی افراطی میگفت)، بلکه به این معناست که حوزه مسائل دینی موضوعاً خارج از ارزیابی عقلانی است. قلمرو دین، قلمرو ایمان است، نه عقل و نه علم. حوزه دین فراتر از عقل و علم است، البته نه به معنای ارزشی، بلکه صرفاً به معنای تفکیک قلمرو آنها از یکدیگر. انسان در برابر دین اختیار دارد که آن را بپذیرد یا نه، اما نمیتواند آن را موضوع ارزیابی علمی یا فلسفی قرار دهد. در برابر دین میتوان تصمیمگیری کرد، اما نمیتوان استدلال منطقی یا تجربی آورد. بنابراین هم باید جلوی دخالتهای بیجای دانشمندان و فیلسوفان را در آموزههای دینی گرفت، و هم عالمان دین را از تلاش برای توسل به دلایل عقلی یا تجربی بازداشت. نه دین باید در حوزههای علمی و فلسفی مداخله کند و نه علم و فلسفه در حوزه دین.[7]
البته هر دو نظریه قابل نقد و بررسی است.
پی نوشتها:
[1] . Fideism
[2] . مایکل پترسون و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران: طرح نو، 1379، ص 78.
[3] . هادی صادقی،کلام جدید، قم، کتاب طه و نشر معارف، 1382، ص 32. و عقل و اعتقاد دینی، ص 80 - 79.
[4] . فردریک کاپلتسون، تاریخ فلسفه، ج 7، ترجمه داریوش آشوری، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی و انتشارات سروش، 1367، ص 85.
[5] . عقل و اعتقاد دینی، ص 80.
[6] . هادی صادقی، کلام جدید، ص 36 - 34.
[7] . همان، ص 41 - 39.
eporsesh.com
- [سایر] شبهه: نظریه ایمانگرایی مانع ورود عقل در حوزه ایمان دینی می شود.
- [سایر] ایمانگرایی را تعریف کنید دلایل ایمانگرایان برای ممانعت از ورود عقل در حوزة ایمان دینی چیست؟
- [سایر] شبهه: نظریّه ایمان گرایی در اسلام وجود دارد.
- [سایر] شبهه: نظریّه ایمان گرایی در اسلام وجود دارد.
- [سایر] شبهه: عقل نقش مهم و تعیین کننده در معرفت دینی ندارد.
- [سایر] شبهه: نظریه یکسان انگاری وحی با تجربه دینی،عصمت پیامبران را مخدوش می کند و سخن ایشان را از حجیت عاری می نماید.
- [سایر] شبهه: نظریه یکسان انگاری وحی با تجربه دینی،عصمت پیامبران را مخدوش می کند و سخن ایشان را از حجیت عاری می نماید.
- [سایر] ولایت فقیه مورد نظر حوزه علمیه نجف با نظریه حوزه علمیه قم چه وجه افتراقی دارد؟!
- [سایر] آیا نظریّه ی ولایت فقیه، تنها نظریّه ی شکل حکومت دینی است؟
- [سایر] تاریخچه نظریه حکومت دینی را بفرمایید؟
- [آیت الله جوادی آملی] .انجام دادن مراسم دینی و نصب پارچه های مشکی و رنگی در مسجد به مناسبت مراسم متنوّع، اگر مانع اقامهّ نماز نباشد, جایز است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در روایات آمده است دایه ای را باید برای طفل انتخاب کرد که دارای عقل و ایمان و عفت و صورت نیکو باشد و از گرفتن دایه کم عقل یا غیرمؤمنه یا بدصورت و کج خلق یا زنازاده خودداری شود و همچنین از انتخاب دایه ای که بچه او از زنا به دنیا آمده و شیرش شیر زنازاده است پرهیز شود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] همه شرائطی که در امام جماعت لازم است باید در امام جمعه هم باشد مانند: عقل، ایمان، حلال زادگی و عدالت. ولی امامت کودکان و زنان در نماز جمعه جائز نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] همة شرائطی که در امام جماعت لازم است باید در امام جمعه هم باشد مانند عقل ، ایمان حلال زادگی و عدالت . ولی امامت کودکان و زنان در نماز جمعه جائز نیست اگر چه در نمازهای دیگر برای خودشان جائز است .
- [آیت الله اردبیلی] شرایط صحّت اعتکاف عبارتند از: 1 (اسلام)؛ پس اعتکاف از غیر مسلمان صحیح نیست و (ایمان) شرط قبول آن است. 2 (عقل). 3 (قصد قربت)؛ پس اگر نیّت کسی برای غیر خدا باشد، اعتکاف او صحیح نیست. 4 (روزه گرفتن)؛ پس اگر شخصی به هر دلیل نتواند روزه بگیرد، اعتکاف او صحیح نیست. 5 (ماندن سه روز در مسجد)؛ پس اگر کمتر بماند یا قصد کند که کمتر بماند، اعتکاف او صحیح نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر جنسی را نقد بفروشند، خریدار و فروشنده، بعد از معامله می توانند جنس و عوض را از یکدیگر مطالبه نموده و تحویل بگیرند و تحویل دادن هر چیز به حسب خودش می باشد مثلاً تحویل دادن خودکار و کتاب آن است که آن را به دست مشتری بدهد و تحویل دادن خانه و باغ به این است که کلید خانه یا باغ را به او بدهد و اثاثیه خود را از آنجا تخلیه کند و مانع ورود او به باغ یا خانه نشود و همین طور است تحویل دادن مغازه.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نماز خواندن در اماکن عمومی مانند هتل ها، مسافرخانه ها و حمام ها که برای ورود مسافران و مشتریان آماده است اشکال ندارد ولی نماز خواندن برای دیگران که مسافر و مشتری آن اماکن نیستند اگر قرینه ای که دلالت بر رضایت صاحب آن بکند وجود داشته باشد مانع ندارد، و نماز خواندن در اماکن خصوصی بدون اجازه مالک آن جایز نیست، ولی اگر اجازه تصرّفات دیگری دهد که معلوم شود برای نماز خواندن نیز راضی است می تواند در آنجا نماز بخواند. مثل اینکه کسی را برای صرف غذا و استراحت دعوت کند که مسلماً برای نماز رضایت دارد.
- [آیت الله سیستانی] آشامیدن شراب ، حرام است ، و در بعضی از اخبار از بزرگترین گناهان شمرده شده است ، از حضرت امام صادق علیهالسلام روایت شده است که فرمودند : شراب ، ریشه بدیها و منشأ گناهان است ، و کسی که شراب میخورد عقل خود را از دست میدهد ، و در آن موقع خدا را نمیشناسد و از هیچ گناهی باک ندارد ، و احترام هیچ کس را نگه نمیدارد ، و حقّ خویشان نزدیک را رعایت نمیکند ، و از زشتیهای آشکار رو نمیگرداند ، و اگر جرعهای از آن بنوشد خدا و ملائکه و پیامبران و مؤمنان او را لعنت کنند ، و اگر تا حدّ مستی بنوشد روح ایمان و خدا شناسی از او بیرون میرود ، و روح ناقص خبیثی بجای آن قرار میگیرد ، و تا چهل روز نماز او قبول نمیشود .
- [آیت الله شبیری زنجانی] انسان باید زکات را در یکی از هشت مورد زیر مصرف کند: اوّل: فقیر و او کسیست که مخارج سال خود یا عیالاتش را ندارد، البتّه لازم نیست که مخارج عیالاتی را که متناسب شؤون وی نیست دارا باشد و کسی که صنعت یا ملک یا سرمایهای دارد که میتواند مخارج سال خود را از منافع آنها بگذراند فقیر نیست. دوم: مسکین و او کسیست که زندگی را از فقیر سختتر میگذراند. سوم: کسی که از طرف امام علیهالسلام یا نایب امام مأمور جمعآوری زکات یا نگاهداری یا رسیدگی به حساب آن یا رساندن به امام یا نایب امام یا مصارف زکات میباشد. چهارم: مسلمان سست اعتقادی که با پرداخت زکات، ایمان قویتری پیدا میکند. پنجم: خریداری بندگان و آزاد کردن آنان با شرایطی که در کتب مفصّل گفته شده است. ششم: بدهکاری که نمیتواند قرض خود را بدهد. هفتم: فی سبیل اللَّه یعنی امور دینی، خواه مربوط به عموم باشد، همچون ساختن مسجد و مدارس علوم دینی و نشر کتب دینی و خواه به افراد خاصّی مربوط باشد، مثل آن که برخی از مؤمنان را به حجّ خانه خدا بفرستد و روشنترین مورد این مصرف، جهاد در راه خداست و ظاهراً این مصرف، امور دنیایی را شامل نمیگردد، هر چند عمومی باشد همچون ساختن پل و تعمیر جادهها و راهها. هشتم: ابن السبیل یعنی مسافری که در سفر درمانده شده و احکام این موارد در مسائل آینده گفته خواهد شد.
- [آیت الله اردبیلی] خرید و فروش و یا اقدام به نشر کتابها و نشریات گمراه کننده که موجب انحراف در فکر و عقیده یا اخلاق و یا عمل مردم میشود و یا مشتمل بر مطالب باطل و ترویج آن یا دروغ و تهمت و یا هتک و توهین به مقدّسات دینی و افراد مؤمن میباشد، حرام است. همچنین خواندن این گونه کتب و نشریات جایز نمیباشد مگر برای افراد صالحی که به عنوان نهی از منکر، در صدد جواب دادن به آنها میباشند و خود اهل فکر و تشخیص بوده و اطمینان دارند که هیچ گونه انحرافی در آنان ایجاد نمیشود.