شبهه: عقل نقش مهم و تعیین کننده در معرفت دینی ندارد.
نخست دو اصطلاح عقل و معرفت دینی را توضیح می‌دهیم: مقصود از عقل که منبع معرفت دینی است، عقل برهانی می‌باشد که از مغالطه، وهم و تخیل، محفوظ و بر قضایای یقینی متکی باشد.[1] این عقل نیرویی است که انسان به کمک آن می‌تواند حقایق را بشناسد و مجهولات را از خلال امور بدیهی و قطعی معلوم نماید.[2] عقل به این معنا از سنخ علم و قطع بوده و حجیت آن بالذات است.[3] کار عقل کمک به انسان در پیمودن صراط مستقیم و راه هدایت و سعادت است، امّا در برآورد توانایی آن باید از افراط و تفریط پرهیز کرد؛ نه آن را معیار همه چیز دانست و نه از هرگونه فهم و ادراک برکنار نمود.[4] معرفت دینی، همان اطلاعات و دانش‌هایی است که با پژوهش‌ها و فهم روش‌مند و متخصّصانه علمای دین از متون دینی،‌ تدوین و تنظیم گردیده است،[5] علوم تفسیر، کلام، اخلاق و فقه، اضلاع اصلی معرفت‌های دینی را تشکیل می‌دهند.[6] برای شناخت منابع معرفت دینی، اول باید انواع معرفت دینی مشخص شود؛ معرفت دینی نوع واحدی نیست، بلکه گوناگون بوده و از ابزارهای مختلف، استفاده می‌کند. گزاره‌های دینی، گزارش از حقایق وجودی است که در عالم طبیعت یا عالم مثال و برزخ یا در قیامت کبری و در عالم عقول موجود است.[7] از این روی برخی با عقل اثبات می‌شود و برخی با علوم تجربی و برخی با قلب و شهود و برخی فقط از راه وحی و الهام، قابل دسترسی می‌باشد.[8] پس در معرفت دینی باید از همه روشهای تجربی، شهودی، عقلی و نقلی استفاده نمود.[9] بیان نقش عقل در تحصیل معرفت دینی علت اینکه از عقل و خرد به عنان حجت باطنی خداوند بر بشر در کنار حجت ظاهری پیامبران و امامان یاد شده[10] این است که احکام تابع مصالح و مفاسد و معلول آنهایند و این مصالح و مفاسد غالباً در دسترس ادراک عقل بشر قرار دارد، پس عقل بشر هم می‌تواند خودش قانون اسلام را کشف کند. و این همان حجت درونی بودن عقل است که در روایت به آن تصریح شده است.[11] نقش این حجت درونی در معرفت دینی، در دو مرحله است: 1. معرفت عقلی قبل از وحی که عبارت است از اثبات حقانیت دین و مبادی آن، مانند اثبات وجود خدا، لزوم بعثت انبیاء و عصمت آنان.[12] 2. معرفت عقلی بعد از وحی که در آن عقل نقشهایی برعهده دارد: الف. اثبات اصول اعتقادی دین؛ ب. فهم و تفسیر معارف دینی؛ ج. استخراج حقایق دینی که به طور مشخص بیان نشده.[13] این ادراکات عقلی را می‌توان با عنوان‌های معیار و مصباح و مفتاح، توضیح داد؛ یعنی عقل در اثبات مبادی و اصول دین، معیار و مقیاس است و در فهم کتاب و سنّت و دریافت احکام شرعی غیرمستقلات و مستقلات عقلی نقش چراغ را دارد و در موافقت با جزئیات شرعی و درک خصوصیات احکام و اسرار غیبی آنها، نقش مفتاح را متعهد است.[14] اکنون که منبع بودن عقل در معرفت دینی معلوم است، بحث در تقدم عقل بر شرع یا شرع بر عقل در فرض تعارض است؟! آیا تعارض بین این دو ممکن است؟ و چگونه قابل حل است؟. قاعده مشهور، ملازمه بین این دو است.[15] اگر عقل از مغالطه‌ها و فریب‌های شیطانی منزه باشد، احکام او کاملاً با شرع و نقل هماهنگ است،[16] و قابل تصور هم نیست که نقل، مشتمل بر مطلب قطعی غیرموافق با عقل می‌باشد.[17] اگر در موردی، ظاهر دلیل نقلی با دلیل عقلی برهان هماهنگ نبود، خود دلیل عقلی به منزله، دلیل لبّی عقلی متصل یا منفصل است که می‌توان با آن در ظاهر دلیل نقلی تصرف کرد.[18] اقوال معصومین علیهم السّلام همانگونه که دارای مقیدات و مخصّصات لفظی متصل و منفصل است که بدون لحاظ آنها نمی‌توان به اطلاقات و عمومات تمسک کرد، دارای مقیدات و مخصّصات عقلی متصل و منفصل است که لحاظ آنها نیز در فهم کلام معصومین علیهم السّلام ضروری است؛ مخصصات عقلی متصل عبارت است از بدیهیات عقلی که در نظر اول مشخص است و مخصصات عقلی منفصل، نظریات متقنی است که مبرهن و قطعی است، امّا همزمان با حدیث به ذهن نمی‌آید. بلکه نیاز به فحص علمی دارد.[19] و فرض تعارض دلیل عقلی قطعی با دلیل نقلی قطعی مانند تعارض دو دلیل قطعی عقلی یا دو دلیل نقلی قطعی با یکدیگر است.[20] که باید مرجحات را درنظر گرفت و یا منتظر پیشرفت علوم در آینده شد. محدوده عقل در معرفت دینی و بی‌نیاز نبودن از دیگر منابع: عقل انسانی، گرچه در معرفت دینی، نقش اساسی دارد ولی از درک همه حقایق به ویژه عالم ماورای طبیعت ناتوان و دارای سه گونه محدودیت است: 1. ادراک عقل، غالبا در مفاهیم طبیعی است و حقایق ماورای طبیعت و آثار آخرتی افعال برای عقل، قابل تجربه نیست.[21] 2. درک عقل محدود به کلیات است و از جزئیات دین موجود مشخص خارجی و عینی نمی‌توان با عقل حمایت نمود، زیرا جزئیات در دسترس برهان عقلی قرار نمی‌گیرد، جزئیات شریعت فقط به واسطه شرع، قابل استدلال عقلی است.[22] 3. درک عقل محدود به مفاهیم و علم حصولی است؛ درک امور شهودی نیاز به چشم باطنی دارد. البته عقل از امور شهودی، مفهوم انتزاع می‌کند آن را تجزیه و تحلیل و تعمیم و توسعه می‌دهد و بر آن اقامه برهان می‌کند، همان گونه که در امور محسوس به حس ظاهری اینگونه است.[23] نتیجه: عقل برهانی قطعی، نقش اساسی در اثبات و تفسیر مبادی و معارف دینی قبل از وحی و بعد از آن را به عهده دارد و یکی از منابع معرفت دینی به حساب می‌آید، امّا به دلیل اینکه درک آن محدود به مفاهیم کلی است و از فهم همه حقایق ماورای طبیعت و جزئیات طبیعت و شریعت بدون واسطه شرع و شهود، ناتوان است. از دیگر منابع معرفت دینی نقل و شهود بی‌نیاز نیستیم. [1] . عبدالحسین خسروپناه، کلام جدید، ص 65، نشر مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه، چ اول، 1379. [2] . استاد مصباح، چکیده‌ای از اندیشه‌های بنیادین اسلامی، ص 64، موسسه پژوهشی امام خمینی، چ اول، 1380. [3] . جوادی آملی، دین شناسی، ص 139، مرکز نشر اسراء، چاپخانه جامعه مدرسین، چ اول، 1381. [4] . احمد حسین شریفی و حسن یوسفیان، خردورزی و دین باوری، ص 13، کانون اندیشه جوان، چ اول، 1379. [5] . مجله کلام اسلامی، سال پنجم، مسلسل 18، ص 66. [6] . مجله کلام اسلامی، سال هفتم، مسلسل 25، ص 22. [7] . آیت الله جوادی آملی، دین شناسی، ص 177، همان. [8] . محمد حسین زاده، مبانی معرفت دینی، ص 45، انتشارات موسسه امام خمینی، چ اول، 1379. [9] . مصطفی ملکیان، راهی به رهایی، ص 258، نشر نگاه معاصر، چ اول، 1381. [10] . اصول کافی، ج 1، کتاب عقل و جهل، روایت 12. [11] . شهید مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، ج 2، ص 38، انتشارات صدرا، چ اول، 1370. [12] . حسنعلی علی اکبریان، درآمدی بر قلمرو دین، ص 198، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چ اول، 1377. [13] . محمد فنائی اشکوری، معرفت شناسی دینی، ص 124 126، انتشارات برگ، چ اول، 1374. [14] . آیت الله جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، ص 213 214، نشر اسراء، چ دوم، 1378. [15] . محمدرضا مظفر، اصول فقه، ج 2، ص 127؛ و استاد جعفر سبحانی، الموجز، ج 2، ص 77؛ و شهید مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، ج 2، ص 40، همان. [16] . آیت الله جوادی آملی، دین شناسی، ص 73، همان. [17] . کلام اسلامی، سال 7، مسلسل 25، ص 91. [18] . آ یت الله جوادی آملی، دین شناسی، ص 148، همان. [19] . آیت الله جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، ص 219، همان. [20] . یت الله جوادی آملی، دین شناسی، ص 148، همان. [21] . عبدالحسین خسروپناه، کلام جدید، ص 83، همان. [22] . استاد مصباح، چکیده‌ای از اندیشه‌های بنیادین اسلامی، ص 69، همان. [23] . همان، ص 174. www.andisheqom.com
عنوان سوال:

شبهه: عقل نقش مهم و تعیین کننده در معرفت دینی ندارد.


پاسخ:

نخست دو اصطلاح عقل و معرفت دینی را توضیح می‌دهیم: مقصود از عقل که منبع معرفت دینی است، عقل برهانی می‌باشد که از مغالطه، وهم و تخیل، محفوظ و بر قضایای یقینی متکی باشد.[1] این عقل نیرویی است که انسان به کمک آن می‌تواند حقایق را بشناسد و مجهولات را از خلال امور بدیهی و قطعی معلوم نماید.[2] عقل به این معنا از سنخ علم و قطع بوده و حجیت آن بالذات است.[3] کار عقل کمک به انسان در پیمودن صراط مستقیم و راه هدایت و سعادت است، امّا در برآورد توانایی آن باید از افراط و تفریط پرهیز کرد؛ نه آن را معیار همه چیز دانست و نه از هرگونه فهم و ادراک برکنار نمود.[4]
معرفت دینی، همان اطلاعات و دانش‌هایی است که با پژوهش‌ها و فهم روش‌مند و متخصّصانه علمای دین از متون دینی،‌ تدوین و تنظیم گردیده است،[5] علوم تفسیر، کلام، اخلاق و فقه، اضلاع اصلی معرفت‌های دینی را تشکیل می‌دهند.[6]
برای شناخت منابع معرفت دینی، اول باید انواع معرفت دینی مشخص شود؛ معرفت دینی نوع واحدی نیست، بلکه گوناگون بوده و از ابزارهای مختلف، استفاده می‌کند. گزاره‌های دینی، گزارش از حقایق وجودی است که در عالم طبیعت یا عالم مثال و برزخ یا در قیامت کبری و در عالم عقول موجود است.[7] از این روی برخی با عقل اثبات می‌شود و برخی با علوم تجربی و برخی با قلب و شهود و برخی فقط از راه وحی و الهام، قابل دسترسی می‌باشد.[8] پس در معرفت دینی باید از همه روشهای تجربی، شهودی، عقلی و نقلی استفاده نمود.[9]
بیان نقش عقل در تحصیل معرفت دینی
علت اینکه از عقل و خرد به عنان حجت باطنی خداوند بر بشر در کنار حجت ظاهری پیامبران و امامان یاد شده[10] این است که احکام تابع مصالح و مفاسد و معلول آنهایند و این مصالح و مفاسد غالباً در دسترس ادراک عقل بشر قرار دارد، پس عقل بشر هم می‌تواند خودش قانون اسلام را کشف کند. و این همان حجت درونی بودن عقل است که در روایت به آن تصریح شده است.[11] نقش این حجت درونی در معرفت دینی، در دو مرحله است: 1. معرفت عقلی قبل از وحی که عبارت است از اثبات حقانیت دین و مبادی آن، مانند اثبات وجود خدا، لزوم بعثت انبیاء و عصمت آنان.[12] 2. معرفت عقلی بعد از وحی که در آن عقل نقشهایی برعهده دارد: الف. اثبات اصول اعتقادی دین؛ ب. فهم و تفسیر معارف دینی؛ ج. استخراج حقایق دینی که به طور مشخص بیان نشده.[13] این ادراکات عقلی را می‌توان با عنوان‌های معیار و مصباح و مفتاح، توضیح داد؛ یعنی عقل در اثبات مبادی و اصول دین، معیار و مقیاس است و در فهم کتاب و سنّت و دریافت احکام شرعی غیرمستقلات و مستقلات عقلی نقش چراغ را دارد و در موافقت با جزئیات شرعی و درک خصوصیات احکام و اسرار غیبی آنها، نقش مفتاح را متعهد است.[14]
اکنون که منبع بودن عقل در معرفت دینی معلوم است، بحث در تقدم عقل بر شرع یا شرع بر عقل در فرض تعارض است؟! آیا تعارض بین این دو ممکن است؟ و چگونه قابل حل است؟. قاعده مشهور، ملازمه بین این دو است.[15] اگر عقل از مغالطه‌ها و فریب‌های شیطانی منزه باشد، احکام او کاملاً با شرع و نقل هماهنگ است،[16] و قابل تصور هم نیست که نقل، مشتمل بر مطلب قطعی غیرموافق با عقل می‌باشد.[17]
اگر در موردی، ظاهر دلیل نقلی با دلیل عقلی برهان هماهنگ نبود، خود دلیل عقلی به منزله، دلیل لبّی عقلی متصل یا منفصل است که می‌توان با آن در ظاهر دلیل نقلی تصرف کرد.[18] اقوال معصومین علیهم السّلام همانگونه که دارای مقیدات و مخصّصات لفظی متصل و منفصل است که بدون لحاظ آنها نمی‌توان به اطلاقات و عمومات تمسک کرد، دارای مقیدات و مخصّصات عقلی متصل و منفصل است که لحاظ آنها نیز در فهم کلام معصومین علیهم السّلام ضروری است؛ مخصصات عقلی متصل عبارت است از بدیهیات عقلی که در نظر اول مشخص است و مخصصات عقلی منفصل، نظریات متقنی است که مبرهن و قطعی است، امّا همزمان با حدیث به ذهن نمی‌آید. بلکه نیاز به فحص علمی دارد.[19] و فرض تعارض دلیل عقلی قطعی با دلیل نقلی قطعی مانند تعارض دو دلیل قطعی عقلی یا دو دلیل نقلی قطعی با یکدیگر است.[20] که باید مرجحات را درنظر گرفت و یا منتظر پیشرفت علوم در آینده شد.
محدوده عقل در معرفت دینی و بی‌نیاز نبودن از دیگر منابع:
عقل انسانی، گرچه در معرفت دینی، نقش اساسی دارد ولی از درک همه حقایق به ویژه عالم ماورای طبیعت ناتوان و دارای سه گونه محدودیت است: 1. ادراک عقل، غالبا در مفاهیم طبیعی است و حقایق ماورای طبیعت و آثار آخرتی افعال برای عقل، قابل تجربه نیست.[21]
2. درک عقل محدود به کلیات است و از جزئیات دین موجود مشخص خارجی و عینی نمی‌توان با عقل حمایت نمود، زیرا جزئیات در دسترس برهان عقلی قرار نمی‌گیرد، جزئیات شریعت فقط به واسطه شرع، قابل استدلال عقلی است.[22]
3. درک عقل محدود به مفاهیم و علم حصولی است؛ درک امور شهودی نیاز به چشم باطنی دارد. البته عقل از امور شهودی، مفهوم انتزاع می‌کند آن را تجزیه و تحلیل و تعمیم و توسعه می‌دهد و بر آن اقامه برهان می‌کند، همان گونه که در امور محسوس به حس ظاهری اینگونه است.[23]
نتیجه: عقل برهانی قطعی، نقش اساسی در اثبات و تفسیر مبادی و معارف دینی قبل از وحی و بعد از آن را به عهده دارد و یکی از منابع معرفت دینی به حساب می‌آید، امّا به دلیل اینکه درک آن محدود به مفاهیم کلی است و از فهم همه حقایق ماورای طبیعت و جزئیات طبیعت و شریعت بدون واسطه شرع و شهود، ناتوان است. از دیگر منابع معرفت دینی نقل و شهود بی‌نیاز نیستیم.
[1] . عبدالحسین خسروپناه، کلام جدید، ص 65، نشر مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه، چ اول، 1379.
[2] . استاد مصباح، چکیده‌ای از اندیشه‌های بنیادین اسلامی، ص 64، موسسه پژوهشی امام خمینی، چ اول، 1380.
[3] . جوادی آملی، دین شناسی، ص 139، مرکز نشر اسراء، چاپخانه جامعه مدرسین، چ اول، 1381.
[4] . احمد حسین شریفی و حسن یوسفیان، خردورزی و دین باوری، ص 13، کانون اندیشه جوان، چ اول، 1379.
[5] . مجله کلام اسلامی، سال پنجم، مسلسل 18، ص 66.
[6] . مجله کلام اسلامی، سال هفتم، مسلسل 25، ص 22.
[7] . آیت الله جوادی آملی، دین شناسی، ص 177، همان.
[8] . محمد حسین زاده، مبانی معرفت دینی، ص 45، انتشارات موسسه امام خمینی، چ اول، 1379.
[9] . مصطفی ملکیان، راهی به رهایی، ص 258، نشر نگاه معاصر، چ اول، 1381.
[10] . اصول کافی، ج 1، کتاب عقل و جهل، روایت 12.
[11] . شهید مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، ج 2، ص 38، انتشارات صدرا، چ اول، 1370.
[12] . حسنعلی علی اکبریان، درآمدی بر قلمرو دین، ص 198، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چ اول، 1377.
[13] . محمد فنائی اشکوری، معرفت شناسی دینی، ص 124 126، انتشارات برگ، چ اول، 1374.
[14] . آیت الله جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، ص 213 214، نشر اسراء، چ دوم، 1378.
[15] . محمدرضا مظفر، اصول فقه، ج 2، ص 127؛ و استاد جعفر سبحانی، الموجز، ج 2، ص 77؛ و شهید مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، ج 2، ص 40، همان.
[16] . آیت الله جوادی آملی، دین شناسی، ص 73، همان.
[17] . کلام اسلامی، سال 7، مسلسل 25، ص 91.
[18] . آ یت الله جوادی آملی، دین شناسی، ص 148، همان.
[19] . آیت الله جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، ص 219، همان.
[20] . یت الله جوادی آملی، دین شناسی، ص 148، همان.
[21] . عبدالحسین خسروپناه، کلام جدید، ص 83، همان.
[22] . استاد مصباح، چکیده‌ای از اندیشه‌های بنیادین اسلامی، ص 69، همان.
[23] . همان، ص 174.
www.andisheqom.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین