در ابتدا باید متذکر شد که مکاتب اخلاق هنجاری در دو دسته کلی جای گرفتهاند: نظریههای غایت گروانه، و نظریههای وظیفه گروانه.[1] کانت از جمله وظیفه گروان اخلاقی است که عملی را به لحاظ اخلاقی ارزشمند میداند که فقط و فقط به نیت انجام وظیفه قانونی انجام گرفته باشد.[2] در مقابل غایت گروان اخلاقی، امری را به عنوان غایت فعل اخلاقی بر میگزینند و رفتارهای اخلاقی را نیز بر اساس همان غایت مورد قبول خود ارزیابی مینمایند. یکی از موارد اختلاف برانگیز در میان مکاتب غایت گرا، تعیین غایت مطلوب اخلاقی است. در این باره دیدگاههای گوناگونی ارایه شده است و مکاتب اخلاقی نیز پدید آمده است. معتقدان به فلسفه اخلاق تکاملی، همه اقسام سود گروی، لذت گراها وحتی خودگروی اخلاقی از جمله غایت گروان اخلاقی به شمار میروند.[3] هر یک از این مکاتب هدف خاصی را به عنوان غایت رفتارهای اخلاقی مدنظر داشتهاند. در این میان اغلب نظریههای دینی نیز غایت گروانه میباشند و غایت و هدف خاصی را که عمدتاً برآمده از دیدگاه دینی آنهاست مورد توجه قرار دادهاند. یکی از اموری که در تعیین غایت فعل اخلاقی از نظر دینی بسیار مورد توجه بوده است، نوع نگرش دینداران به هستی و از جمله اعتقاد آنها به آخرت و جهان واپسین است. از آن جا که از نظر دینداران، سعادت حقیقی انسان، سعادت اخروی است و رفتارهای آنان نیز با توجه به این اعتقاد شکل میگیرد، این پرسش مطرح است که آیا توجه به سعادت اخروی در اعمال موجب سود جویانه و مصلحت اندیشانه شدن آنها و در نتیجه از بین رفتن ارزش اخلاقی اعمال نمیگردد؟ در پاسخ به این شبهه در ابتدا به تقسیمی در باب ارزش اشاره مینماییم. در این جا میتوان از دو نوع ارزش سخن گفت: ارزش ذاتی و ارزش غیری. ارزش ذاتی در صورتی است که شیء دارای ارزش، به طور مستقل مورد علاقه و توجه باشد و از نوعی مطلوبیت ذاتی برخوردار باشد. همچنین در جایی که آن شیء وسیله یا راهی باشد برای رسیدن به هدفی که از نظر ما مطلوبیت ذاتی دارد از آن به ارزش غیری تعبیر میکنیم.[4] ارزش اخلاقی نیز مخصوص چیزی است که از نظر اخلاقی مطلوبیت داشته باشد؛ خواه آن عمل یا شیء مطلوبیت ذاتی اخلاقی داشته باشد و یا این که وسیله و راهی برای رسیدن به آن هدف ذاتاً مطلوب اخلاقی باشد. بنابراین میتوان قایل به نوعی سلسله مراتب در ارزش اخلاقی گردید. برخی از امور از ارزش ذاتی در اخلاق برخوردارند و برخی نیز به میزانی که در راستای آن هدف مطلوب اخلاقی باشند از ارزش نسبی برخور دارند. با این مقدمه حال متذکر میشویم که اگر شخصی از روی آگاهی و تعقل و با اختیار،سعادت اخروی را به عنوان هدف غایی خود برگزید، در این صورت از نظر وی تنها همین امر از مطلوبیت ذاتی و ارزش اخلاقی ذاتی برخوردار است. بر این اساس از نظر وی تمام رفتارها و اعمالی که در راستای تحقق این هدف باشند نیز از مطلوبیت و ارزش اخلاقی برخوردارند. بنابراین با این نوع نگرش نه تنها اعتقاد به آخرت موجب از بین رفتن ارزش اخلاقی نمیگردد، بلکه تمام اعمال و رفتارها نیز باید با ملاحظه همین اعتقاد به آخرت ارزشگزاری شوند. آن چه در این جا موجب شبهه شده است این است که شخصی که اعتقاد به آخرت دارد، تمام رفتارهای خود را برای نیل به سعادت اخروی انجام میدهد و در حقیقت تمام توجه او در رفتارهایش، خود شخصیاش میباشد و این امر نوعی خودخواهی است که از نظر اخلاقی ناپسند است و باعث از بین رفتن ارزش اخلاقی عمل میگردد. در پاسخ به این شبهه باید بین خودگروی اخلاقی و خودخواهی که از نظر اخلاقی امر ناپسندی است تفاوت قایل شد. هر چند که خود گروی اخلاقی به مانند آن چه در نظریههای اخلاقی غرب مطرح شده است و هدف و غایت در تمام رفتارها را خود شخص میداند، مورد انتقادهای فراوانی قرار گرفته است، امّا خود گروی با خود پسندی تفاوت دارد. به بیان شهید مطهری تفاوت این دو به امر وجودی و غیر وجودی بازگشت نمیکند، بلکه اختلاف آنها در نوع نگرش میباشد.[5] شخصی را در نظر بگیرید که غذای خود را به فقیری میدهد و فرد دیگری را که در همان شرایط خودخواهانه عمل کرده و با بیتوجهی به فقیر تمام غذا را برای خود بر میدارد؛ در هر دو مورد هر دو رفتار بر اساس نوعی خودگروی و حبّ ذات صورت گرفته است؛ چرا که یکی از نیازهای مادی خود را در نظر داشته است و دیگری نیز به نیازهای معنوی و کمال وجودی خود توجه نموده است. لیکن تنها یکی از این رفتارها به عنوان عمل خیرخواهانه و ارزشی محسوب میگردد و رفتار شخصی که عمل خیرخواهانه را حتی با این نوع نگرش انجام داده است. هرگز خودخواهانه به حساب نمیآید. بر این اساس خود گروی اخلاقی به طور مطلق نمیتواند مردود باشد. خداوند انسان را طوری آفریده است که ذاتاً دارای نوعی حبّ به ذات میباشد و در شرایط عادی تا مطلوبیتی از فعل برای خود نبیند نسبت به آن تحریک نمیگردد.[6] در صورتی که بانگرش و بینش درستی به این میل اصیل انسانی توجه شود و این میل حبّ به ذات در جهت مناسبی سوق داده شود، نه تنها موجب رفتارهای خودخواهانه نمیگردد بلکه باعث بروز رفتارهای خیرخواهانه و پسندیده اخلاقی نیز میگردد. با این حساب وجود هر گونه غایت و هدفی که بازگشت به فاعل نماید موجب غیر اخلاقی شدن اعمال نمیگردد. بر این اساس، انسان متدیّنی که رفتارهای خود را در جهت رسیدن به سعادت اخروی انجام دهد و اعمال شایسته اخلاقی را نیز در این راستا مرتکب شود، نه تنها اعمالش خودخواهانه نمیباشد، بلکه اعمال او از مطلوبیت اخلاقی نیز برخوردار میباشد. هم چنین انجام اعمال بر اساس اعتقاد به آخرت، با تمام فضایل اخلاقی مانند امانتداری، صداقت، فداکاری و غیره قابل جمع میباشد و در حقیقت همین اعتقاد به آخرت است که در برخی موارد موجب صدور چنین اعمال ارزشمندی میگردد. گفتنی است که اعتقاد به آخرت نیز دارای مراتبی است که در برخی از آن مراتب میتوان رفتارهای کاملا خالصانه را نیز تصور نمود. یکی از عالیترین مراتب اعتقاد به آخرت، اعتقاد به لقای خداوند و رؤیت جمال حقیقی الهی است. این اعتقاد شوق وصال الهی را ایجاد مینماید و موجب میگردد که رفتارهای چنین شخصی تماماً در جهت رضای خداوند صورت پذیرد. او رفتارهایش را از روی هیچ نوع چشم داشتی به نعمتهای خدا و یا ترس عذاب خدا انجام نمیدهد. این نوع رفتارها از خالصترین رفتارهای بشری است که در آنها هیچ گونه توجهی به خود نشده است، حتی کمال وجودی خود نیز مورد نظر نبوده است و در حقیقت این کمال وجودی شخص است که وی را به چنین اعمالی فرا میخواند. [1] . علی شیروانی، اخلاق اسلامی و مبانی نظری آن، صص 61 65، انتشارات دار الفکر، قم، 1379. [2] . ایمانوئل کانت، بنیاد ما بعد الطبیعه اخلاق، ترجمه حمید عنایت و علی قیصری، ص 61، خوارزمی، تهران، 1369. [3] . جمعی از مترجمان، فلسفه اخلاق، مجموعه مقالات، برگرفته از دائره المعارف فلسفه اخلاق بکر، ص 167، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم 1380. [4] . مجتبی مصباح، فلسفه اخلاق، طرح ولایت، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم. [5] . مرتضی مطهری، مقالات فلسفی، تهران، حکمت، 1366. [6] . محمد تقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، جلد دوم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، 1376. www.andisheqom.com
شبهه: اعتقاد به آخرت، افعال اخلاقی را مصلحت اندیشانه و سودجویانه میسازد و ارزش اخلاقی را از بین میبرد.
در ابتدا باید متذکر شد که مکاتب اخلاق هنجاری در دو دسته کلی جای گرفتهاند: نظریههای غایت گروانه، و نظریههای وظیفه گروانه.[1] کانت از جمله وظیفه گروان اخلاقی است که عملی را به لحاظ اخلاقی ارزشمند میداند که فقط و فقط به نیت انجام وظیفه قانونی انجام گرفته باشد.[2] در مقابل غایت گروان اخلاقی، امری را به عنوان غایت فعل اخلاقی بر میگزینند و رفتارهای اخلاقی را نیز بر اساس همان غایت مورد قبول خود ارزیابی مینمایند.
یکی از موارد اختلاف برانگیز در میان مکاتب غایت گرا، تعیین غایت مطلوب اخلاقی است. در این باره دیدگاههای گوناگونی ارایه شده است و مکاتب اخلاقی نیز پدید آمده است. معتقدان به فلسفه اخلاق تکاملی، همه اقسام سود گروی، لذت گراها وحتی خودگروی اخلاقی از جمله غایت گروان اخلاقی به شمار میروند.[3] هر یک از این مکاتب هدف خاصی را به عنوان غایت رفتارهای اخلاقی مدنظر داشتهاند. در این میان اغلب نظریههای دینی نیز غایت گروانه میباشند و غایت و هدف خاصی را که عمدتاً برآمده از دیدگاه دینی آنهاست مورد توجه قرار دادهاند. یکی از اموری که در تعیین غایت فعل اخلاقی از نظر دینی بسیار مورد توجه بوده است، نوع نگرش دینداران به هستی و از جمله اعتقاد آنها به آخرت و جهان واپسین است. از آن جا که از نظر دینداران، سعادت حقیقی انسان، سعادت اخروی است و رفتارهای آنان نیز با توجه به این اعتقاد شکل میگیرد، این پرسش مطرح است که آیا توجه به سعادت اخروی در اعمال موجب سود جویانه و مصلحت اندیشانه شدن آنها و در نتیجه از بین رفتن ارزش اخلاقی اعمال نمیگردد؟
در پاسخ به این شبهه در ابتدا به تقسیمی در باب ارزش اشاره مینماییم. در این جا میتوان از دو نوع ارزش سخن گفت: ارزش ذاتی و ارزش غیری. ارزش ذاتی در صورتی است که شیء دارای ارزش، به طور مستقل مورد علاقه و توجه باشد و از نوعی مطلوبیت ذاتی برخوردار باشد. همچنین در جایی که آن شیء وسیله یا راهی باشد برای رسیدن به هدفی که از نظر ما مطلوبیت ذاتی دارد از آن به ارزش غیری تعبیر میکنیم.[4] ارزش اخلاقی نیز مخصوص چیزی است که از نظر اخلاقی مطلوبیت داشته باشد؛ خواه آن عمل یا شیء مطلوبیت ذاتی اخلاقی داشته باشد و یا این که وسیله و راهی برای رسیدن به آن هدف ذاتاً مطلوب اخلاقی باشد. بنابراین میتوان قایل به نوعی سلسله مراتب در ارزش اخلاقی گردید. برخی از امور از ارزش ذاتی در اخلاق برخوردارند و برخی نیز به میزانی که در راستای آن هدف مطلوب اخلاقی باشند از ارزش نسبی برخور دارند.
با این مقدمه حال متذکر میشویم که اگر شخصی از روی آگاهی و تعقل و با اختیار،سعادت اخروی را به عنوان هدف غایی خود برگزید، در این صورت از نظر وی تنها همین امر از مطلوبیت ذاتی و ارزش اخلاقی ذاتی برخوردار است. بر این اساس از نظر وی تمام رفتارها و اعمالی که در راستای تحقق این هدف باشند نیز از مطلوبیت و ارزش اخلاقی برخوردارند.
بنابراین با این نوع نگرش نه تنها اعتقاد به آخرت موجب از بین رفتن ارزش اخلاقی نمیگردد، بلکه تمام اعمال و رفتارها نیز باید با ملاحظه همین اعتقاد به آخرت ارزشگزاری شوند. آن چه در این جا موجب شبهه شده است این است که شخصی که اعتقاد به آخرت دارد، تمام رفتارهای خود را برای نیل به سعادت اخروی انجام میدهد و در حقیقت تمام توجه او در رفتارهایش، خود شخصیاش میباشد و این امر نوعی خودخواهی است که از نظر اخلاقی ناپسند است و باعث از بین رفتن ارزش اخلاقی عمل میگردد.
در پاسخ به این شبهه باید بین خودگروی اخلاقی و خودخواهی که از نظر اخلاقی امر ناپسندی است تفاوت قایل شد. هر چند که خود گروی اخلاقی به مانند آن چه در نظریههای اخلاقی غرب مطرح شده است و هدف و غایت در تمام رفتارها را خود شخص میداند، مورد انتقادهای فراوانی قرار گرفته است، امّا خود گروی با خود پسندی تفاوت دارد. به بیان شهید مطهری تفاوت این دو به امر وجودی و غیر وجودی بازگشت نمیکند، بلکه اختلاف آنها در نوع نگرش میباشد.[5] شخصی را در نظر بگیرید که غذای خود را به فقیری میدهد و فرد دیگری را که در همان شرایط خودخواهانه عمل کرده و با بیتوجهی به فقیر تمام غذا را برای خود بر میدارد؛ در هر دو مورد هر دو رفتار بر اساس نوعی خودگروی و حبّ ذات صورت گرفته است؛ چرا که یکی از نیازهای مادی خود را در نظر داشته است و دیگری نیز به نیازهای معنوی و کمال وجودی خود توجه نموده است. لیکن تنها یکی از این رفتارها به عنوان عمل خیرخواهانه و ارزشی محسوب میگردد و رفتار شخصی که عمل خیرخواهانه را حتی با این نوع نگرش انجام داده است. هرگز خودخواهانه به حساب نمیآید.
بر این اساس خود گروی اخلاقی به طور مطلق نمیتواند مردود باشد. خداوند انسان را طوری آفریده است که ذاتاً دارای نوعی حبّ به ذات میباشد و در شرایط عادی تا مطلوبیتی از فعل برای خود نبیند نسبت به آن تحریک نمیگردد.[6] در صورتی که بانگرش و بینش درستی به این میل اصیل انسانی توجه شود و این میل حبّ به ذات در جهت مناسبی سوق داده شود، نه تنها موجب رفتارهای خودخواهانه نمیگردد بلکه باعث بروز رفتارهای خیرخواهانه و پسندیده اخلاقی نیز میگردد. با این حساب وجود هر گونه غایت و هدفی که بازگشت به فاعل نماید موجب غیر اخلاقی شدن اعمال نمیگردد. بر این اساس، انسان متدیّنی که رفتارهای خود را در جهت رسیدن به سعادت اخروی انجام دهد و اعمال شایسته اخلاقی را نیز در این راستا مرتکب شود، نه تنها اعمالش خودخواهانه نمیباشد، بلکه اعمال او از مطلوبیت اخلاقی نیز برخوردار میباشد. هم چنین انجام اعمال بر اساس اعتقاد به آخرت، با تمام فضایل اخلاقی مانند امانتداری، صداقت، فداکاری و غیره قابل جمع میباشد و در حقیقت همین اعتقاد به آخرت است که در برخی موارد موجب صدور چنین اعمال ارزشمندی میگردد.
گفتنی است که اعتقاد به آخرت نیز دارای مراتبی است که در برخی از آن مراتب میتوان رفتارهای کاملا خالصانه را نیز تصور نمود. یکی از عالیترین مراتب اعتقاد به آخرت، اعتقاد به لقای خداوند و رؤیت جمال حقیقی الهی است. این اعتقاد شوق وصال الهی را ایجاد مینماید و موجب میگردد که رفتارهای چنین شخصی تماماً در جهت رضای خداوند صورت پذیرد. او رفتارهایش را از روی هیچ نوع چشم داشتی به نعمتهای خدا و یا ترس عذاب خدا انجام نمیدهد. این نوع رفتارها از خالصترین رفتارهای بشری است که در آنها هیچ گونه توجهی به خود نشده است، حتی کمال وجودی خود نیز مورد نظر نبوده است و در حقیقت این کمال وجودی شخص است که وی را به چنین اعمالی فرا میخواند.
[1] . علی شیروانی، اخلاق اسلامی و مبانی نظری آن، صص 61 65، انتشارات دار الفکر، قم، 1379.
[2] . ایمانوئل کانت، بنیاد ما بعد الطبیعه اخلاق، ترجمه حمید عنایت و علی قیصری، ص 61، خوارزمی، تهران، 1369.
[3] . جمعی از مترجمان، فلسفه اخلاق، مجموعه مقالات، برگرفته از دائره المعارف فلسفه اخلاق بکر، ص 167، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم 1380.
[4] . مجتبی مصباح، فلسفه اخلاق، طرح ولایت، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم.
[5] . مرتضی مطهری، مقالات فلسفی، تهران، حکمت، 1366.
[6] . محمد تقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، جلد دوم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، 1376.
www.andisheqom.com
- [سایر] آیا اعتقاد به آخرت افعال اخلاقی را مصلحت اندیشانه و سودجویانه نمیسازد و ارزش اخلاقی را از بین نمیبرد؟
- [سایر] آیا واژه (ارزش) در فلسفه اخلاق قابل تعریف است؟ ملاک و معیار ارزش اخلاقی چیست؟
- [سایر] شبهه: اعتقاد به معاد و قیامت در زندگی ثمره ای ندارد و افرادی که اعتقاد به معاد ندارند راحت تر زندگی می کنند و بیشتر لذت می برند ؟
- [سایر] آیا اهل سنت اعتقاد دارند که خدا در آخرت دیده می شود؟ نظر قرآن در این باره چیست؟
- [سایر] شبهه: مگر مردگانی زنده شده و خبر از قیامت آوردهاند که بتوان به آخرت اطمینان پیدا کرد؟
- [سایر] رشد ارزش های اخلاقی و فرهنگی در نوجوانان و جوانان چگونه است؟ آیا با افراد دیگر متفاوت است؟
- [سایر] شبهه: ما در دین خود اعتقاد داریم که فرشتگان و جنها وجود دارند، امّا علم چنین چیزی را ثابت نمیکند.
- [سایر] شبهه: چنان که در اخلاق سکولار گفته می شود منبع و مرجع اخلاق خود انسان است، بنابراین برای زندگی اخلاقی نیازی به دین نداریم.
- [سایر] شبهه: عقل انسان او را به پیروی از حق و اعتقاد و عمل به حق دعوت می کند و همین کافی است و دیگر نیازی به ارسال پیامبران نیست .
- [آیت الله مکارم شیرازی] مؤسّسان شرکتی در زمان تأسیس شرکت، و برای ترغیب و تشویق مردم به خرید سهام آن، امتیاز خاصّی به شرح زیر برای خریداران سهام در نظر می گیرند. (در صورتی که سهامداری مایل به فروش سهم خود باشد، مؤسّسان خرید سهام وی را پس از 6 ماه از تشکیل شرکت تضمین نموده، و علاوه بر پرداخت ارزش اسمی سهم سالانه، مبلغی معادل 20% قیمت سهام به عنوان ارزش افزوده به وی پرداخت خواهند کرد.) برخی از سهامداران به علّت وجود چنین امتیازی، اقدام به خرید سهام شرکت مورد نظر می نمایند. با توجّه به وجود شبهه شرعی برای برخی از مؤسّسان و خریداران سهام، خواهشمند است نظر مبارکتان را در خصوص پرسش های ذیل اعلام فرمایید: 1 مؤسّسان شرکت، 20% مورد نظر را تحت عنوان (ارزش افزوده) مطرح نموده اند. با توجّه به این که هنگام پرداخت این مبلغ در مورد این موضوع که 20% به ارزش سهم افزوده شده، یا نه تحقیق و بررسی صورت نمی گیرد، و بر فرض انجام بررسی، نتیجه دیگری عاید می شود (بدین معنا که ارزش واقعی سهم کمتر از مجموع مبلغ اسمی سهم و 20% مورد نظر می باشد،) تعهّد مزبور از جهت شرعی چه حکمی دارد؟ 2 حکم شرعی پرداخت یا دریافت ارزش افزوده تضمین شده، بدون این که مبتنی بر معامله خاصّی بوده و سود واقعی آن معامله محسوب شود، چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] زکات از واجبات بزرگ الهی است که در قرآن و روایات در کنار نماز و اعتقاد به آخرت قرار گرفته است و هدف از آن تأمین اجتماعی، تعدیل ثروت، تأمین زندگی فقرا، ایجاد تسهیلات و منافع عمومی و دینی و جذب غیر مسلمانان به اسلام است و یقینا اگر ثروتمندان زکات اموال خویش را بپردازند، فقر از جامعه اسلامی رخت برمیبندد. امام صادق علیهالسلام میفرماید: (همانا خداوند عزّوجلّ در اموال ثروتمندان برای فقرا به اندازه کفایت آنان واجب فرموده است و اگر میدانست آن مقدار کفایت نمیکند، هر آینه بر آن میافزود. آنچه بر سر فقرا آمده است به سبب کاستی الهی نیست، بلکه به علّت منع حقوق آنان از سوی کسانی است که حقوق فقرا را ادا نمیکنند و به درستی اگر مردم حقوق مستمندان را ادا میکردند، آنان در رفاه زندگی میکردند.)(1) با برچیده شدن فقر از جامعه، امنیت اجتماعی نیز حاکم میگردد؛ علی علیهالسلام میفرماید: (اموال خویش را با زکات پاسداری کنید.)(2) پرداختن زکات موجب رهایی از عذاب الهی(3) و حافظ جان و مال است و خداوند عزّوجلّ میفرماید: (هر آنچه را در راه خداوند انفاق میکنید خداوند به شما باز میگرداند و او بهترین روزی دهندگان است.)(4) نماز با پرداختن زکات است که به ثمر مینشیند چنانکه در روایت آمده است: (آن کسی که نماز به پایدارد و زکات نپردازد =============================================================================== 1 وسائل الشیعة، چاپ آل البیت، باب 1 از (أبواب ما تجب فیه الزکاة)،ح2،ج9،ص10. 2 نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت 146. 3 (آنان را که طلا و نقره گنجینه میکنند و آن را در راه خداوند انفاق نمیکنند، به عذاب دردناک بشارت ده.)، توبه(9):34. 4 سبأ(34):39. گویا نماز نخوانده است.)(1)
- [آیت الله اردبیلی] نماز مهمترین اعمال دین است که اگر مورد قبول درگاه خداوند متعال واقع شود، عبادتهای دیگر نیز قبول میشوند و اگر نماز پذیرفته نشود، اعمال دیگر نیز قبول نمیشوند. همان گونه که اگر انسان هر شبانه روز پنج نوبت در نهر آبی شستشو کند چرکی در بدن او باقی نمیماند، نمازهای پنجگانه نیز انسان را از گناهان و پلیدیها پاک میکنند. سزاوار است که انسان نماز را در اوّل وقت بخواند و کسی که نماز را کم ارزش و سبک میشمارد، مانند کسی است که نماز نمیخواند. خداوند در ابتدای سوره بقره نماز را از ویژگیهای پرهیزگاران و سبب برخورداری از هدایت قرآنی و در سوره مؤمنون مراقبت بر انجام نماز و خشوع در هنگام نماز را از ویژگیهای مؤمنان بر شمرده است و پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرموده: کسی که به نماز اهمیت ندهد و آن را سبک شمارد، سزاوار عذاب آخرت است. روزی حضرت در مسجد تشریف داشتند؛ مردی وارد و مشغول نماز شد و رکوع و سجود خود را به طور کامل بجا نیاورد. حضرت فرمودند: اگر این مرد در حالی که نمازش به این نحو است از دنیا برود، به دین من از دنیا نرفته است! پس انسان باید مراقب باشد که با عجله و شتابزدگی نماز نخواند و در حال نماز به یاد خدا و با خضوع، خشوع و وقار باشد و متوجه باشد که با چه کسی سخن میگوید و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند متعال بسیار کوچک و ناچیز ببیند. همچنین نمازگزار باید توبه و استغفار نماید و گناهانی را که مانع قبول شدن نمازند، مانند حسد، کبر، غیبت، خوردن مال حرام، آشامیدن مسکرات و ندادن خمس و زکات، بلکه هر معصیتی را ترک کند. همچنین سزاوار است اعمالی را که ثواب نماز را کم میکند، بجا نیاورد، مثلاً در حال خوابآلودگی و خودداری از ادرار به نماز نایستد و در هنگام نماز ه آسمان نگاه نکند و نیز اعمالی را که ثواب نماز را زیاد میکند بجا آورد، مثلاً انگشتری عقیق به دست کند و لباس پاکیزه بپوشد و شانه و مسواک کند و خود را خوشبو نماید.