انسان به گونه‌ای آفریده شده که از کانال‌های مختلفی می‌تواند به اطلاعاتی دست یابد از جمله: 1. امیال و غرایز و شهوات درونی که او را به نیازهای طبیعی جسمانی‌اش آگاه می‌کنند، مثل علم به گرسنگی، تشنگی و احساس درد و خستگی و... . 2. فطرت: او را در بر خواست‌های متعالی مطلع و به سمت آنها می‌کشاند، مانند، حس وابستگی و دلبستگی به موجود برتر (حس مذهبی یا پرستش)، حس حقیقت جویی، حس کمال خواهی و زیبایی‌طلبی و... . 3. عقل سلیم: او را بر بدیهیات اولیه آگاه می‌کند، مثل استحاله اجتماع یا ارتفاع نقیضین و اصل اصغریت و اکبریت و تساوی و تشابه و... . انسان این بدیهیات اولیه را پایه قرار می‌دهد و به واسطه اینها به استدلال و استنتاج می‌پردازد و معلومات جدیدی را تحصیل می‌نماید. 4. حواس خمسه(پنج گانه) که ابزار جسمانی ارتباط انسان با جسم خود و با محیط پیرامون خود، بدون استفاده از ابزار صنعتی و یا با استفاده از این ابزارند. معظم اطلاعات انسان از این راه حاصل می‌شود، تا آن جا که برخی سایر کانال‌ها را تکذیب و انکار کرده و تنها به این کانال اطلاعاتی معتقدند و به حسگرایان یا حسیون و یا به تجربیون موسومند. 5. وراثت: برخی اطلاعات به صورت موروثی و به واسطه ی ژن خاص به انسان منتقل شده و به صورت پنهان می‌ماند و در مواقع نیاز، نمود پیدا می‌کند، چنانچه برخی از حالات و صفات نیز چنین‌اند. 6. کسب اطلاعاتی از را کهانت و حرکت ستارگان یا سحر و جادو و یا ارتباط با برخی از اجنه و امروزه از راه هیپنوتیزم و نیز از راه خواب و تأویل آن. این راه گرچه تا حدودی فراطبیعی و غیر عادی است، اما اغلب به امور دنیوی محدود می‌شوند. کانال‌های اطلاعاتی فوق بین نوع انسان مشترک و قابل تعلیم و تعلّم و انتقال‌اند و علمای علم النفس، معرفت‌شناسی و فلاسفه ، اینها را به دو قسم کلی و حصولی تقسیم نموده‌اند و تفاصیل اینها در جای خود آمده است و مجال بررسی اینها، در این مقال نیست. 7. الاهیون به راه اطلاع رسانی دیگری به نام "ارتباط با غیب" نیز معتقدند، اما مادی گرایان و حسیون که غیب و عوالم ماوراءالطبیعه را منکراند - با شدت و جدّیت تمام - منکر این کانال اطلاعاتی می‌باشند و مدعیان آن را به سحر و کهانت و جنون و... متهّم می‌کنند. اثبات و انکار این کانال مهم ترین منازعه‌ای بوده که همواره مدعیان رسالت و نبوت از یکسو و معاندان و لجوجان از سوی دیگر با آن درگیر بوده‌اند و اختصاصی به عصر صنعت و علم و تمدن ندارد.[1] از نظر محققان اسلامی این راه خود به انحای گوناگونی می‌تواند حاصل آید: 1. الهامات قلبی، مثل الهامی که مادر موسی(ع) دریافت تا او را در صندوقی نهد و به نیل افکند و بر خدا توکل کند، تا خداوند موسی(ع) را به او برگردانیده و رسولش نماید.[2] 2. خواب‌های صادقه: چنانچه در مورد حضرت ابراهیم(ع) برای ذبح فرزندش اسماعیل(ع) می‌فرماید: " ابراهیم(ع) به اسماعیل(ع) گفت: ای پسرم! من در خواب دیده‌ام که تو را ذبح نمایم، نظر تو چیست؟ گفت: ای پدر! انجام ده آنچه را بدان امر شده‌ای، اگر خدا خواهد مرا از صابران خواهی یافت!"[3] و نیز اطلاع از فتح مکه در آینده، در خواب توسط پیامبر اکرم(ص).[4] 3. وحی که خود چهارگونه محقق می‌شود: أ: بدون واسطه کلام الاهی به قلب یا سمع، مخاطب آن می‌رسد. ب: ملکی به صورت واقعی‌اش رؤیت شده و او وحی را به مخاطبش ابلاغ می‌کند. ج: مخاطب تنها صدای ملک را می‌شوند و پیام را را دریافت می‌کند، اما او را نمی‌بیند. د: مَلَک به صورت انسانی متمثل شده و پیام الاهی را به مخاطبش می‌رساند.[5] اما باید توجه داشت که وجود این ارتباط مستلزم ثبوت مقام نبوت یا امامت برای مخاطب آن نیست، گرچه هیچ رسولی یا امامی بدون این ارتباط متصور نیست، به عبارت دیگر تمامی انبیا و اوصیا دارای این ارتباط به نحوی بوده‌اند، بلکه برخی مثل پیامبر اکرم(ص) از تمامی آن روش‌ها در ازمنه ی مختلف بهره‌مند می‌گشته‌اند، لکن چنین نیست که هر کس چنین ارتباطی را داشته باشد، نبی یا وصی باشد، پس نبوت و امامت نبی یا امام(ع) باید از طُرقی دیگر - مثل ادعای نبوت و امامت و ارایه معجزات و بشارت نبی قبلی یا بشارت نبی بر وصی (نص) و دلالت سایر شواهد و قرائن - اثبات شود.[6] از این رو گرچه حضرت زهرا(ع) و حضرت مریم(ع) و... مخاطب جبرائیل واقع شده‌اند، اما این گروه نبی یا امام نیستند. 4. سیر در عوالم ماوراءالطبیعه، در حال مکاشفه یا بیداری و هوشیاری کامل مثل معراج پیامبر(ص).[7] 5. مراجعه به اسنادی که در اختیار اهل آن قرار می‌گیرد، مثل علم به بواطن قرآن و تأویلات و تفاسیر آیات قرآن به واسطه ی معصومین(‌ع) و انتقال جفر جامع از امام علی(ع) به سایر ائمه(ع). 6. انتقال معلوماتی به دیگران از طریق لعاب دهان یا نیم خورده ی یکی از اولیاءالله یا بهره‌مندی از دم مسیحیایی یکی از اولیاءالله مثل کرامتی که از کربلایی کاظم ساروقی به ظهور رسید و حافظ قرآن گردید.[8] تفاصیل موارد فوق در بیشتر کتاب های معارف، در بحث نبوت و وحی آمده است و مکاشفات برخی از اولیاءالله و علمای دین را می‌توان در کتب تاریخ و سیره جست و جو کرد و یافت؛ و لکن توضیح مختصری پیرامون "جفر جامع" در ذیل می‌آوریم: امام علی(ع) چنانچه در خطبه ی 93 نهج البلاغه شرح می‌دهند، از کودکی ملازم رسول الله(ص) بوده و - مگر در مأموریت‌های محوله – هیچ گاه از رسول خدا(ص) جدا نمی‌شدند و دایم تحت تعلیم و تربیت ایشان واقع بودند. امام(ع) در مورد علم غیبی خود می‌فرمایند: "پیامبر(ص) مرا در بغل فشرد، پس زبان خود را در کام من گذارد و برای من از لعاب دهان آن حضرت(ص) هزار باب از علم باز شد که از هر بابی، هزار باب دیگر باز می‌شود."[9] "ابوحامد غزالی نوشته است که امام المتقین - علی بن ابیطالب(ع) - را کتابی است مسمی به جفرجامع الدنیا والاخرة و آن کتاب مشتمل است بر تمام علوم و حقایق و دقایق و اسرار و مغیبات و خواص اشیا و اثرات ما فی العالم و خواص اسما و حروف، که به غیر از آن حضرت(ع) و یازده فرزند بزرگوارش‌(ع) که مقام امامت و ولایت را منصوصاً از رسول خدا(ص) دارا بوده‌اند، احدی بر آن مطلع نیست و به وراثت به ایشان رسیده است."[10] "ثبت شده در آن کتاب کلمّا کان و ماهوکائن الی یوم القیامة، تمام را نوشته‌اند، حتی اسامی اولاد و ذرای و دوستان و دشمنان آنها و آنچه بر سر هر یک وارد خواهد شد تا روز قیامت در آن کتاب ثبت گردید... . این جفر جامع با حروف رمز نوشته شد، و کلید فهم آن به وراثت به ائمه(‌ع) سپرده شده است و کسی جز ایشان قادر به فهم آن نیست... . غالب قضایا و وقایع مهمه که ائمه ی دین(ع) خبر می‌دادند از آن کتاب بود، از کلیات و جزئیات امور با خبر بودند، نوائب و مصائب وارده بر خود و اهل بیت خود و شیعیان را از همان کتاب استخراج می‌نمودند، چنان که در کتب اخبار کاملاً و مبسوطاً ثبت است... ."[11] این جفر، پوست بزی بوده که به امر جبرئیل ذبح گردیده و پوست دباغی و آماده آن، جدا شده است،[12] پس اخبار غیب توسط جبرئیل بر پیامبر(ص) ارایه و ایشان بر امام علی(ع) املا نموده و ایشان آن قدر نوشتند که کل پوست حتی قسمت دست‌ها و پاهای آن پر شد و تمامی اخبار آینده و گذشته در آن ثبت و ضبط گردید و به وراثت به ائمه(‌ع) منتقل شده است. البته علم ائمه(‌ع) محدود به استفاده از این جفر جامع نبوده، بلکه هر یک از الهامات غیبی نیز بهره‌مند و دارای مکاشفات و ارتباطات خاصی با عالم ملکوت نیز بوده‌اند؛ چنانچه در جریان سفر امام حسین(ع) به کربلا، در منازل مختلف و در کربلا مشهور می‌باشد، همان طور که از خواب‌های صادقه نیز خبرهای غیبی و پیشامدها را قبل از وقوع آن دریافت می‌نمودند و از وقایع آتیه، بسان روز روشن در پیش چشمشان، خبر می‌دادند. نکه دیگر این که، اطلاع بر غیب آیاتی که غیب را مخصوص خداوند متعال می‌داند و یا علم غیب را از نبی(ص) نفی می‌کند،[13] منافاتی ندارد؛ زیرا این آیات با آیات دیگری که دالّ بر این هستند که خداوند خود برخی از بندگان را بر غیب تا حدودی مطلع می‌گرداند،[14] تخصیص می‌خورد. به عبارت دیگر علم خداوند به غیب عالم، علمی ذاتی و ازلی است، اما علم اولیاءالله به غیب (آنچه بوده و هست و خواهد بود) علم عرضی و حصولی (دریافت از خداوند) و برگرفته از إذن و اجازه خداوند و محدود به آن مقداری است که خداوند ایشان را بر آن مطلع می‌گرداند نه بیشتر. از طرف دیگر، این علم غیبی بدین معنا نیست که هیچ امری بر آنها پوشیده نباشد، مثلاً در راه تبوک شتر پیامبر(ص) گم شد و اطلاعی از آن نداشتند؛ کسی طعنه زد که چگونه پیامبری هستی که از جای شتر خود خبر نداری؟! پیامبر(ص) فرمود: "به خدا قسم من نمی‌دانم مگر چیزی را که خدا به من تعلیم کند و اکنون خداوند مرا به آن دلالت نمود، آن شتر در فلان قسمت به واسطه گیر کرد مهارش به درختی، حبس شده است، بروید او را بیاورید."[15] چنانچه مشابه این در مورد امام صادق(ع) و کنیزش نیز آمده است.[16] خلاصه این که، علم اولیاءالله به آنچه رخ داده و در حال رخ دادن است و یا رخ خواهد داد، از طریق ارتباط با عالم غیب (ماوراءالطبیعه) می‌باشد و از طرق عادی ادراک فراتر است. اما این ارتباط با غیب خود به صور مختلفی قابل تحقق است که برای برخی همه ی آن موارد جمع می‌شوند و در ازمنه و امکنه مختلف از آنها بهره‌مند می‌گردند و برای گروهی تنها ممکن است، یکی از این صُوَر میسّر گردد. مهم این است که تحقق این صور و تفاوت آنها، وابسته و متناسب با صفای قلب و توان روحی افراد است. این امر حایز توجه است که مقدّرات و حوادث عالم هستی (در دنیا و آخرت) قبل از پیدایش آنها رقم خورده است و - بدون این که انسان را مسلوب الاختیار نماید - بر کل عالم هستی از جمله انسان حاکم است و پس از نابودی دنیا نیز، آن حوادث - مضبوط و مشخص - ماندگارند و امور مربوط به هر انسانی به صورت نامه عمل او به او تحویل داده خواهد شد. با توجه به این مطلب است که ارتباط با غیب و اطلاع دقیق از قبل و حال و بعد معنا یافته و تصویر می‌یابد. پی نوشتها: [1] قصص، 7؛ طه، 40 - 37. [2] ذاریات، 52؛ حجر، 15 - 10. [3] صافات، 106 - 102. [4] فتح، 27. [5] شوری، 52 - 51. [6] ر.ک: سبحانی، جعفر، الالهیات، ج 3، ص 65 و 218. [7] اسراء، 2 - 1؛ ر.ک: تفاسیر ذیل این کریمه. [8] ر.ک: محمدی ری شهری، محمد، کربلایی کاظم، مؤسسه در راه حق. [9] ر.ک: شیرازی، سلطان الواعظین، شبهای پیشاور، ص 927 - 861. [10] همان، ص 931 - 928. [11] همان. [12] همان، ص 936 - 931. [13] انعام، 50 و 59؛ کهف، 110؛ اعراف، 188؛ هود، 33؛ نمل، 66؛ آل عمران، 174 و... . [14] کهف، 64؛ جن، 26؛ آل عمران، 43 و 174؛ هود، 51؛ شوری، 53. [15] سبحانی، جعفر، تاریخ پیامبر اسلام، ص 480. [16] اصول کافی، ج 1، ص 257؛ ر.ک: آموزش عقاید، درس 39، ص 374 - 368. منابع و مآخذ 1. بی ریا، ناصر، روانشناسی رشد، ج 1، سمت (دفتر همکاری)، چاپ 1، 1375، تهران. 2. جوادی آملی، عبداللَّه، تحریر تمهید القواعد، الزهرا، چاپ 1، 1375، تهران. 3. جوادی آملی، عبداللَّه، حیات عارفانه ی امام علی علیه السلام، اسراء، چاپ 1، 1380، قم. 4. جوادی آملی، عبداللَّه، فطرت در قرآن، اسراء، چاپ 2، 1379، قم. 5. جوادی آملی، عبداللَّه، معرفت‌شناسی در قرآن، اسراء، چاپ 2، 1379، قم. 6. حسینی، نعمت اللَّه، مردان علم در میدان عمل، دفتر نشر اسلامی، 1375، قم. 7. سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ اسلام، مشعر، چ 1381، تهران. 8. سلطان الواعظین، شیرازی، شبهای پیشاور، ص 940 – 861 ، دارالکتب الاسلامیه، چاپ 4، 1378 ه.ق، تهران. 9. کیاشمشکی، ابوالفضل، ولایت در عرفان، دارالصادقین، چاپ 1، 1378، تهران. 10. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ج 1 - 2، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ 6، 1370، قم. 11. مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن، ج 4 - 5، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) ، چاپ 1، 1376، قم. منبع: http://farsi.islamquest.net
این که بعضی از اولیای خدا علم به ماکان و مایکون و ماهوکائن(گذشته، حال و آینده) داشتهاند، مراد چیست؟
انسان به گونهای آفریده شده که از کانالهای مختلفی میتواند به اطلاعاتی دست یابد از جمله:
1. امیال و غرایز و شهوات درونی که او را به نیازهای طبیعی جسمانیاش آگاه میکنند، مثل علم به گرسنگی، تشنگی و احساس درد و خستگی و... .
2. فطرت: او را در بر خواستهای متعالی مطلع و به سمت آنها میکشاند، مانند، حس وابستگی و دلبستگی به موجود برتر (حس مذهبی یا پرستش)، حس حقیقت جویی، حس کمال خواهی و زیباییطلبی و... .
3. عقل سلیم: او را بر بدیهیات اولیه آگاه میکند، مثل استحاله اجتماع یا ارتفاع نقیضین و اصل اصغریت و اکبریت و تساوی و تشابه و... . انسان این بدیهیات اولیه را پایه قرار میدهد و به واسطه اینها به استدلال و استنتاج میپردازد و معلومات جدیدی را تحصیل مینماید.
4. حواس خمسه(پنج گانه) که ابزار جسمانی ارتباط انسان با جسم خود و با محیط پیرامون خود، بدون استفاده از ابزار صنعتی و یا با استفاده از این ابزارند. معظم اطلاعات انسان از این راه حاصل میشود، تا آن جا که برخی سایر کانالها را تکذیب و انکار کرده و تنها به این کانال اطلاعاتی معتقدند و به حسگرایان یا حسیون و یا به تجربیون موسومند.
5. وراثت: برخی اطلاعات به صورت موروثی و به واسطه ی ژن خاص به انسان منتقل شده و به صورت پنهان میماند و در مواقع نیاز، نمود پیدا میکند، چنانچه برخی از حالات و صفات نیز چنیناند.
6. کسب اطلاعاتی از را کهانت و حرکت ستارگان یا سحر و جادو و یا ارتباط با برخی از اجنه و امروزه از راه هیپنوتیزم و نیز از راه خواب و تأویل آن. این راه گرچه تا حدودی فراطبیعی و غیر عادی است، اما اغلب به امور دنیوی محدود میشوند.
کانالهای اطلاعاتی فوق بین نوع انسان مشترک و قابل تعلیم و تعلّم و انتقالاند و علمای علم النفس، معرفتشناسی و فلاسفه ، اینها را به دو قسم کلی و حصولی تقسیم نمودهاند و تفاصیل اینها در جای خود آمده است و مجال بررسی اینها، در این مقال نیست.
7. الاهیون به راه اطلاع رسانی دیگری به نام "ارتباط با غیب" نیز معتقدند، اما مادی گرایان و حسیون که غیب و عوالم ماوراءالطبیعه را منکراند - با شدت و جدّیت تمام - منکر این کانال اطلاعاتی میباشند و مدعیان آن را به سحر و کهانت و جنون و... متهّم میکنند. اثبات و انکار این کانال مهم ترین منازعهای بوده که همواره مدعیان رسالت و نبوت از یکسو و معاندان و لجوجان از سوی دیگر با آن درگیر بودهاند و اختصاصی به عصر صنعت و علم و تمدن ندارد.[1]
از نظر محققان اسلامی این راه خود به انحای گوناگونی میتواند حاصل آید:
1. الهامات قلبی، مثل الهامی که مادر موسی(ع) دریافت تا او را در صندوقی نهد و به نیل افکند و بر خدا توکل کند، تا خداوند موسی(ع) را به او برگردانیده و رسولش نماید.[2]
2. خوابهای صادقه: چنانچه در مورد حضرت ابراهیم(ع) برای ذبح فرزندش اسماعیل(ع) میفرماید: " ابراهیم(ع) به اسماعیل(ع) گفت: ای پسرم! من در خواب دیدهام که تو را ذبح نمایم، نظر تو چیست؟ گفت: ای پدر! انجام ده آنچه را بدان امر شدهای، اگر خدا خواهد مرا از صابران خواهی یافت!"[3] و نیز اطلاع از فتح مکه در آینده، در خواب توسط پیامبر اکرم(ص).[4]
3. وحی که خود چهارگونه محقق میشود: أ: بدون واسطه کلام الاهی به قلب یا سمع، مخاطب آن میرسد. ب: ملکی به صورت واقعیاش رؤیت شده و او وحی را به مخاطبش ابلاغ میکند. ج: مخاطب تنها صدای ملک را میشوند و پیام را را دریافت میکند، اما او را نمیبیند. د: مَلَک به صورت انسانی متمثل شده و پیام الاهی را به مخاطبش میرساند.[5]
اما باید توجه داشت که وجود این ارتباط مستلزم ثبوت مقام نبوت یا امامت برای مخاطب آن نیست، گرچه هیچ رسولی یا امامی بدون این ارتباط متصور نیست، به عبارت دیگر تمامی انبیا و اوصیا دارای این ارتباط به نحوی بودهاند، بلکه برخی مثل پیامبر اکرم(ص) از تمامی آن روشها در ازمنه ی مختلف بهرهمند میگشتهاند، لکن چنین نیست که هر کس چنین ارتباطی را داشته باشد، نبی یا وصی باشد، پس نبوت و امامت نبی یا امام(ع) باید از طُرقی دیگر - مثل ادعای نبوت و امامت و ارایه معجزات و بشارت نبی قبلی یا بشارت نبی بر وصی (نص) و دلالت سایر شواهد و قرائن - اثبات شود.[6] از این رو گرچه حضرت زهرا(ع) و حضرت مریم(ع) و... مخاطب جبرائیل واقع شدهاند، اما این گروه نبی یا امام نیستند.
4. سیر در عوالم ماوراءالطبیعه، در حال مکاشفه یا بیداری و هوشیاری کامل مثل معراج پیامبر(ص).[7]
5. مراجعه به اسنادی که در اختیار اهل آن قرار میگیرد، مثل علم به بواطن قرآن و تأویلات و تفاسیر آیات قرآن به واسطه ی معصومین(ع) و انتقال جفر جامع از امام علی(ع) به سایر ائمه(ع).
6. انتقال معلوماتی به دیگران از طریق لعاب دهان یا نیم خورده ی یکی از اولیاءالله یا بهرهمندی از دم مسیحیایی یکی از اولیاءالله مثل کرامتی که از کربلایی کاظم ساروقی به ظهور رسید و حافظ قرآن گردید.[8]
تفاصیل موارد فوق در بیشتر کتاب های معارف، در بحث نبوت و وحی آمده است و مکاشفات برخی از اولیاءالله و علمای دین را میتوان در کتب تاریخ و سیره جست و جو کرد و یافت؛ و لکن توضیح مختصری پیرامون "جفر جامع" در ذیل میآوریم:
امام علی(ع) چنانچه در خطبه ی 93 نهج البلاغه شرح میدهند، از کودکی ملازم رسول الله(ص) بوده و - مگر در مأموریتهای محوله – هیچ گاه از رسول خدا(ص) جدا نمیشدند و دایم تحت تعلیم و تربیت ایشان واقع بودند. امام(ع) در مورد علم غیبی خود میفرمایند: "پیامبر(ص) مرا در بغل فشرد، پس زبان خود را در کام من گذارد و برای من از لعاب دهان آن حضرت(ص) هزار باب از علم باز شد که از هر بابی، هزار باب دیگر باز میشود."[9]
"ابوحامد غزالی نوشته است که امام المتقین - علی بن ابیطالب(ع) - را کتابی است مسمی به جفرجامع الدنیا والاخرة و آن کتاب مشتمل است بر تمام علوم و حقایق و دقایق و اسرار و مغیبات و خواص اشیا و اثرات ما فی العالم و خواص اسما و حروف، که به غیر از آن حضرت(ع) و یازده فرزند بزرگوارش(ع) که مقام امامت و ولایت را منصوصاً از رسول خدا(ص) دارا بودهاند، احدی بر آن مطلع نیست و به وراثت به ایشان رسیده است."[10]
"ثبت شده در آن کتاب کلمّا کان و ماهوکائن الی یوم القیامة، تمام را نوشتهاند، حتی اسامی اولاد و ذرای و دوستان و دشمنان آنها و آنچه بر سر هر یک وارد خواهد شد تا روز قیامت در آن کتاب ثبت گردید... . این جفر جامع با حروف رمز نوشته شد، و کلید فهم آن به وراثت به ائمه(ع) سپرده شده است و کسی جز ایشان قادر به فهم آن نیست... . غالب قضایا و وقایع مهمه که ائمه ی دین(ع) خبر میدادند از آن کتاب بود، از کلیات و جزئیات امور با خبر بودند، نوائب و مصائب وارده بر خود و اهل بیت خود و شیعیان را از همان کتاب استخراج مینمودند، چنان که در کتب اخبار کاملاً و مبسوطاً ثبت است... ."[11]
این جفر، پوست بزی بوده که به امر جبرئیل ذبح گردیده و پوست دباغی و آماده آن، جدا شده است،[12] پس اخبار غیب توسط جبرئیل بر پیامبر(ص) ارایه و ایشان بر امام علی(ع) املا نموده و ایشان آن قدر نوشتند که کل پوست حتی قسمت دستها و پاهای آن پر شد و تمامی اخبار آینده و گذشته در آن ثبت و ضبط گردید و به وراثت به ائمه(ع) منتقل شده است. البته علم ائمه(ع) محدود به استفاده از این جفر جامع نبوده، بلکه هر یک از الهامات غیبی نیز بهرهمند و دارای مکاشفات و ارتباطات خاصی با عالم ملکوت نیز بودهاند؛ چنانچه در جریان سفر امام حسین(ع) به کربلا، در منازل مختلف و در کربلا مشهور میباشد، همان طور که از خوابهای صادقه نیز خبرهای غیبی و پیشامدها را قبل از وقوع آن دریافت مینمودند و از وقایع آتیه، بسان روز روشن در پیش چشمشان، خبر میدادند.
نکه دیگر این که، اطلاع بر غیب آیاتی که غیب را مخصوص خداوند متعال میداند و یا علم غیب را از نبی(ص) نفی میکند،[13] منافاتی ندارد؛ زیرا این آیات با آیات دیگری که دالّ بر این هستند که خداوند خود برخی از بندگان را بر غیب تا حدودی مطلع میگرداند،[14] تخصیص میخورد.
به عبارت دیگر علم خداوند به غیب عالم، علمی ذاتی و ازلی است، اما علم اولیاءالله به غیب (آنچه بوده و هست و خواهد بود) علم عرضی و حصولی (دریافت از خداوند) و برگرفته از إذن و اجازه خداوند و محدود به آن مقداری است که خداوند ایشان را بر آن مطلع میگرداند نه بیشتر.
از طرف دیگر، این علم غیبی بدین معنا نیست که هیچ امری بر آنها پوشیده نباشد، مثلاً در راه تبوک شتر پیامبر(ص) گم شد و اطلاعی از آن نداشتند؛ کسی طعنه زد که چگونه پیامبری هستی که از جای شتر خود خبر نداری؟! پیامبر(ص) فرمود: "به خدا قسم من نمیدانم مگر چیزی را که خدا به من تعلیم کند و اکنون خداوند مرا به آن دلالت نمود، آن شتر در فلان قسمت به واسطه گیر کرد مهارش به درختی، حبس شده است، بروید او را بیاورید."[15] چنانچه مشابه این در مورد امام صادق(ع) و کنیزش نیز آمده است.[16]
خلاصه این که، علم اولیاءالله به آنچه رخ داده و در حال رخ دادن است و یا رخ خواهد داد، از طریق ارتباط با عالم غیب (ماوراءالطبیعه) میباشد و از طرق عادی ادراک فراتر است. اما این ارتباط با غیب خود به صور مختلفی قابل تحقق است که برای برخی همه ی آن موارد جمع میشوند و در ازمنه و امکنه مختلف از آنها بهرهمند میگردند و برای گروهی تنها ممکن است، یکی از این صُوَر میسّر گردد. مهم این است که تحقق این صور و تفاوت آنها، وابسته و متناسب با صفای قلب و توان روحی افراد است.
این امر حایز توجه است که مقدّرات و حوادث عالم هستی (در دنیا و آخرت) قبل از پیدایش آنها رقم خورده است و - بدون این که انسان را مسلوب الاختیار نماید - بر کل عالم هستی از جمله انسان حاکم است و پس از نابودی دنیا نیز، آن حوادث - مضبوط و مشخص - ماندگارند و امور مربوط به هر انسانی به صورت نامه عمل او به او تحویل داده خواهد شد. با توجه به این مطلب است که ارتباط با غیب و اطلاع دقیق از قبل و حال و بعد معنا یافته و تصویر مییابد.
پی نوشتها:
[1] قصص، 7؛ طه، 40 - 37.
[2] ذاریات، 52؛ حجر، 15 - 10.
[3] صافات، 106 - 102.
[4] فتح، 27.
[5] شوری، 52 - 51.
[6] ر.ک: سبحانی، جعفر، الالهیات، ج 3، ص 65 و 218.
[7] اسراء، 2 - 1؛ ر.ک: تفاسیر ذیل این کریمه.
[8] ر.ک: محمدی ری شهری، محمد، کربلایی کاظم، مؤسسه در راه حق.
[9] ر.ک: شیرازی، سلطان الواعظین، شبهای پیشاور، ص 927 - 861.
[10] همان، ص 931 - 928.
[11] همان.
[12] همان، ص 936 - 931.
[13] انعام، 50 و 59؛ کهف، 110؛ اعراف، 188؛ هود، 33؛ نمل، 66؛ آل عمران، 174 و... .
[14] کهف، 64؛ جن، 26؛ آل عمران، 43 و 174؛ هود، 51؛ شوری، 53.
[15] سبحانی، جعفر، تاریخ پیامبر اسلام، ص 480.
[16] اصول کافی، ج 1، ص 257؛ ر.ک: آموزش عقاید، درس 39، ص 374 - 368.
منابع و مآخذ
1. بی ریا، ناصر، روانشناسی رشد، ج 1، سمت (دفتر همکاری)، چاپ 1، 1375، تهران.
2. جوادی آملی، عبداللَّه، تحریر تمهید القواعد، الزهرا، چاپ 1، 1375، تهران.
3. جوادی آملی، عبداللَّه، حیات عارفانه ی امام علی علیه السلام، اسراء، چاپ 1، 1380، قم.
4. جوادی آملی، عبداللَّه، فطرت در قرآن، اسراء، چاپ 2، 1379، قم.
5. جوادی آملی، عبداللَّه، معرفتشناسی در قرآن، اسراء، چاپ 2، 1379، قم.
6. حسینی، نعمت اللَّه، مردان علم در میدان عمل، دفتر نشر اسلامی، 1375، قم.
7. سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ اسلام، مشعر، چ 1381، تهران.
8. سلطان الواعظین، شیرازی، شبهای پیشاور، ص 940 – 861 ، دارالکتب الاسلامیه، چاپ 4، 1378 ه.ق، تهران.
9. کیاشمشکی، ابوالفضل، ولایت در عرفان، دارالصادقین، چاپ 1، 1378، تهران.
10. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ج 1 - 2، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ 6، 1370، قم.
11. مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن، ج 4 - 5، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) ، چاپ 1، 1376، قم.
منبع: http://farsi.islamquest.net
- [سایر] علم خداوند نسبت به آینده انسانها چگونه است ؟
- [سایر] اولیای الهی علم خود را از کجا کسب می کنند؟ فلسفه بلا و مشکلات در زندگی اولیای الهی چیست؟
- [سایر] مراد از علم در تفسیر علمی چیست؟
- [سایر] آیا زبان قرآن کریم همان زبان عرف عقلاست که بتوان با استفاده از قواعد فهم کلام عقلا به مراد خداوند رسید؟
- [سایر] علم خداوند به حوادث آینده چگونه متصور است با این که آنها هنوز وجود خارجی پیدا نکردهاند؟
- [سایر] چرا خداوند پیامبر را به ازدواج موقت امر نکرده است؟ آیا ائمه معصومین چنین ازدواجی داشتهاند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] چنانچه ارتباط با اولیای دم فعلا ممکن نباشد; ولی در آینده امکان دسترسی به آنان وجود داشته باشد، حکم چیست؟
- [سایر] چرا ابن سیرین را از اولیای خدا می گویند؟
- [سایر] هرمنوتیک چیست؟ با توجه به نوپایی این علم آیا دانشمندان اسلامی به آن توجه داشتهاند؟ و بالاخره نقش آن در فهم انسان چیست؟
- [سایر] مراد از علم الجفر چیست؟ و کلاً راجع به جمیع علوم غریبه توضیحاتی مبسوط ارائه نمائید.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر پسر بزرگتر شک دارد که پدر ومادرش نماز وروزه قضا داشتهاند یا نه چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام که دنیا و آخرت انسان را تباه میکند غنا و موسیقی است، و قرآن شریف آن را موجب ضلالت و گمراهی، بلکه موجب استهزاء دین میداند: (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّخِذَها هُزُواً اولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهین)[1] (و برخی از مردم کسانی هستند که سخن بیهوده را خریدارند تا مردم را بی هیچ دانشی از راه خدا گمراه کنند، و راه خدا را به ریشخند گیرند، برای آنان عذابی خوارکننده خواهد بود.) و مراد از غنا در اینجا آن صوتی است که شهوتانگیز و طربانگیز باشد، چنانکه مراد از موسیقی در اینجا آن آهنگی است که شهوتانگیز و طربانگیز باشد.
- [آیت الله بروجردی] اگر پسر بزرگتر شک دارد که پدر و مادرش نماز و روزهی قضا داشتهاند یا نه، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله وحید خراسانی] شرط هشتم ان که به قصد قربت و با اخلاص وضو بگیرد و مراد از قصد قربت این است که عمل را به قصد انچه که ان را به خداوند متعال اضافه می دهد مانند انجام فرمان خداوند و محبوبیت برای او انجام دهد
- [آیت الله سیستانی] در نذر باید صیغه خوانده شود ، و لازم نیست آن را به عربی بخواند ، پس اگر بگوید چنانچه مریض من خوب شود برای خدا بر من است که ده تومان به فقیر بدهم ، نذر او صحیح است ، و اگر بگوید برای خدا نذر کردم چنین کنم ، بنابر احتیاط واجب باید عمل کند ، ولی اگر نام خدا را نبرد و فقط بگوید نذر کردم ، یا نام یکی از اولیای خدا را ببرد نذر صحیح نیست . و نذر اگر صحیح بود و مکلف به نذر خود عمداً عمل نکرد گناه کرده است ، و باید کفاره بدهد ، و کفاره وفا نکردن به نذر مانند کفاره مخالفت قسَم است ، که بعداً خواهد آمد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] گریه کردن با صدا نماز را باطل می کند هرچند بی اختیارشود، بلکه بنابر احتیاط واجب گریه بی صدا نیز نماز را باطل می کند اینهادر صورتی است که گریه از ترس خدا و برای آخرت نباشد، و الا نه تنها نماز را باطل نمی کند، بلکه از بهترین اعمال و از کارهای اولیای خداست.
- [آیت الله بهجت] پاک کردن مخرج غائط با چیزهای مقدس که احترام آنها لازم است مانند کاغذی که اسم خدا یا پیامبران بر آن نوشته شده حرام است و ممکن است در صورت علم و عمد موجب کفر شود که در این صورت به سبب کافر شدن تمام بدن نجس می شود . ولی در صورت عدم علم و عمد، یا غفلت یا خوانا نبودن نوشته ، اظهر حصول طهارت است .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند می تواند برای معاش خود کسب کند، چنان چه تحصیل آن علم، واجب یا مستحب باشد، می شود به او زکات داد. ولی احتیاط برای اهل علم نگرفتن زکات است مگر در صورتی که از تحصیل مخارج عاجز باشند ولکن جایز است اشتغال به تحصیل علم هر چند باعث عجز از تحصیل نفقه بشود.
- [آیت الله اردبیلی] جهاد از واجبات دین و دری از درهای بهشت است که خداوند آن را برای اولیای خود گشوده است(1) و در جهت حفظ کیان اسلام و امنیت مسلمانان و دفاع در مقابل هجوم کافران و ناپاکان و یاری مستضعفان، مورد تأکید قرآن و معصومان علیهمالسلام قرار گرفته است. امّتی که از جهاد روی گردانند، جامه ذلّت و خواری و ردای بلا و گرفتاری بپوشند و با حقارت و پستی از انصاف و عدالت محروم شوند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] وقت نماز جمعه از اول ظهر است تا یک ساعت و مراد از ساعت: 112 روز است؛ بنابراین در فصول مختلف تغییر میکند.