ریاضت که به گفته عارفان (مفتاح همه سعادت ها و کیمیای همه دولت ها است) (1) همان مجاهدت و جهاد با نفس است که موجب می شود آدمی، از حجاب های ظلمانی رهایی یابد. (2) برخی آن را نوعی آمادگی برای سلوک معنوی دانسته اند. (3) ریاضت برای جلوگیری از حرکات افراطی در قوای شهویه، غضبیه و ناطقه است و این قوا را جهت کمال انسانی تعدیل می کند. نفس انسانی دارای سه نیرو است که آنها را (نفوس سه گانه) نامیده اند: نفس شهوانیه، نفس غضبیه و نفس ناطقه و مجموع اخلاق پسندیده و ناپسند آدمی، از این سه نیرو نشات می گیرد. اگر (نفس شهواینه) به سمت افراط پیش رود و وجود آدمی را مسخر خویش سازد، به چارپایان بیشتر شباهت خواهد داشت، تا آدمیان اما اگر این نیرو تعدیل شود، انسان دارای عفت و ادب نفسانی می گردد و به مقام اصلی خود باز می یابد. اگر نفس غضبیه حاکم مطلق انسان شود و به صورت عادتی مستمر با وی عجین گردد، آدمی متین، بردبار، نیک روش و دادگر خواهد شد؛ همان خصایص حسنه ای که زیبنده او است. نفس ناطقه نیز اگر تعدیل نشود، پست فطرتی، ترفند، خدعه گری، چاپلوسی، مکر، ریا و تظاهر بر وجود آدمی چیره خواهد شد و اگر از جنبه افراط باز داشته شود، وی می تواند در پرتو آن، دو نیروی دیگر (خشم و شهوت) را، رام خویش سازد و خود را به کسب دانش و ادب و خویشتن داری از پستی ها رهنمون سازد. (4) ریاضت عبارت است از وارد کردن نفس، به سختی ها و مشقات بدنی و روحی و مخالفت با هوا و هوس و تعدیل سه قوه پیش گفته تا سالک بتواند به مقام معنوی خویش نایل شود و راه حق را بیابد. آموزه های اسلامی بر این امر مهر تایید گذاشته و انسان ها را به مجاهدت با هوا و هوس و تعدیل قوا تشویق کرده است. قرآن کریم به منظور بیرون آوردن انسان ها از حجاب های ظلمانی تعلقات، جهاد با نفس و مخالفت با هواهای نفسانی را به آنان توصیه و بر آن تاکید می کند و برای آنکه در میدان جهاد با نفس (جهاد اکبر) موفق باشند، به صبر و استقامت و استعانت از حضرت حق دعوت می فرماید: (5) (و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا)؛ (6) (و آنان که در راه ما مجاهدت و کوشش کردند ، به راه خویش هدایت می کنیم). (و من جاهد فانما یجاهد لنفسه ان الله لغنی عن العالمین) (7)؛ (و هر که بکوشد، تنها برای خود می کوشد؛ زیرا خدا از جهانیان سخت بی نیاز است). روایات نیز آکنده از تاکید بر مجاهده با نفس و مبارزه با آن است و از هر کاری مهمتر تلقی شده است. (8) مردن تن در ریاضت زندگی است رنج این روح را پایندگی است (9) از دیدگاه اسلام راه و روش این ریاضت ها، راه ها و روش های تعیین شده است؛ یعنی از آنجا که هر حجابی، اثر واقعی خاص خویش را دارد، از بین بردن آن نیز راه مخصوص به خود را در عالم تکوین دارد و نمی توان بر خلاف آن قدم نهاد و اگر کسی هم بر خطا رود، مطلوب خویش و اصلی را در ریاضت به دست نخواهد آورد. بر اساس فرهنگ اسلامی، فقط با ایمان و عمل صالح و آنچه که خداوند متعال و رسول و ائمه اطهار (علیه السلام) دستور داده اند، رهایی از حجاب ها میسر است. (قل ان هدی الله هو الهدی و امرنا لنسلم لرب العالمین) (10)؛ (بگو : حقیقت این است که هدایت، همان هدایت الهی است و بس و ما ماموریم در مقابل پروردگار همه عوالم، تسلیم بوده و تابع هدایت او باشیم). (و ان هذا صراطی مستقیما فاتبعوه و لا تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله ذلکم و صاکم به لعلکم تتقون) (11)؛ (و اینکه، این است صراط مستقیم من، پس تبعیت از آن بکنید و از تبعت کردن از راه های دیگر بپرهیزید که شما را از صراط مستقیم باز داشته و پراکنده می کند بدانید این توصیه خدای متعال است به شما، باشد که راه تقوا را در پیش گیرید). به هر حال اصل ریاضت و مجاهدت در نظر اسلام، با انطباق آن بر واجبات و محرمات، مستحبات و مکروهات ، امری مقبول و تایید شده است. (12) یک.غیر خداوند را از سر راه دور کند. دو.انسان از آن جهت که ترکیبی از عقل و شهوت است و پهنه وجودش صحنه کشمکش قوای سفلی و علوی است ؛ برای سفر بدون مزاحم به سوی بالا، باید کاری کند که جنبه سفلی نفس (نفس اماره) مطیع و تسلیم جنبه علوی و عقلی (نفس مطمئنه) گردد؛ وگرنه به طور دائم در حال کشمکش و رفتن و بازگشتن و ترقی و سقوط خواهد بود. سوم. لطیف کردن و رقیق کردن روح است تا آماده قبول انوار و تجلیاتی شود. (13) پس ریاضت برای خالص و پالایش کردن وجود آدمی است. بهر آن است این ریاضت وین جفا تا برآرد کوره از نقره جفا (14) نتایج ریاضت نیز به حسب نوع و مرتبه و کمیت و کیفیت آن، متفاوت است؛ برخی که ریاضت های مشروعشان در حد پایین تری است، مشاعر بالاتر حسی شان تقویت می گردد و با چشم، گوش، لامسه، چشایی و بویایی ، حقایق برتر را می بینند، می شنوند، لمس می کنند، می چشند و می بویند. هر چه ریاضت دقیق تر ، ژرف تر ، گسترده تر و مداوم تر شود، مکاشفات و مشاهدات برتری حاصل می گردد و هرچه باریک تر و لطیف تر گردد، تجلیات و انوار الهی بر قلب سالک می تابد و خود را با وجه او مواجه می بیند. به هر حال برآمد ریاضت مشروع، تسلیم جان شدن در مقابل جانان و فانی گشتن در وجه او و باقی ماندن به بقای او است. این ریاضت های درویشان چرا است کآن بلابر تن بقای جان ماست تا بقای خود نباید سالکی چون کند تن را سقیم و هالکی دست کسی جنبد به ایثار و عمل تا نبیند داده را جانش بدل (15) پی نوشتها: 1- ابوسعید نامه، ص 12. 2- شرح بر مقالات اربعین، صص 74-76 و نیز نگا: فلسفه عرفان، ص 267. 3- اشارات، ج 3، نمط نهم. 4- در این خصوص نگا: تهذیب الاخلاق، صص 50-56. 5- مقالات، ج 1، ص 70. 6- عنکبوت (29)، آیه 69. 7- همان، آیه 9. 8- نگا: میزان الحکمة ، ج 2، صص 139-141. 9- مثنوی معنوی، دفتر 3، بیت 3365. 10- انعام (6)، آیه 71. 11- همان، آیه 153. 12- مفاتیح الغیب، ص 1077. 13- نگا: اشارات، ج 3، نمط نهم؛ مقالات، ج 2، صص 168 و 169. 14- مثنوی معنوی، دفتر 1، بیت 232. 15- همان، دفتر 3، ابیات 3349-3351.
ریاضت که به گفته عارفان (مفتاح همه سعادت ها و کیمیای همه دولت ها است) (1) همان مجاهدت و جهاد با نفس است که موجب می شود آدمی، از حجاب های ظلمانی رهایی یابد. (2) برخی آن را نوعی آمادگی برای سلوک معنوی دانسته اند. (3) ریاضت برای جلوگیری از حرکات افراطی در قوای شهویه، غضبیه و ناطقه است و این قوا را جهت کمال انسانی تعدیل می کند. نفس انسانی دارای سه نیرو است که آنها را (نفوس سه گانه) نامیده اند: نفس شهوانیه، نفس غضبیه و نفس ناطقه و مجموع اخلاق پسندیده و ناپسند آدمی، از این سه نیرو نشات می گیرد.
اگر (نفس شهواینه) به سمت افراط پیش رود و وجود آدمی را مسخر خویش سازد، به چارپایان بیشتر شباهت خواهد داشت، تا آدمیان اما اگر این نیرو تعدیل شود، انسان دارای عفت و ادب نفسانی می گردد و به مقام اصلی خود باز می یابد.
اگر نفس غضبیه حاکم مطلق انسان شود و به صورت عادتی مستمر با وی عجین گردد، آدمی متین، بردبار، نیک روش و دادگر خواهد شد؛ همان خصایص حسنه ای که زیبنده او است.
نفس ناطقه نیز اگر تعدیل نشود، پست فطرتی، ترفند، خدعه گری، چاپلوسی، مکر، ریا و تظاهر بر وجود آدمی چیره خواهد شد و اگر از جنبه افراط باز داشته شود، وی می تواند در پرتو آن، دو نیروی دیگر (خشم و شهوت) را، رام خویش سازد و خود را به کسب دانش و ادب و خویشتن داری از پستی ها رهنمون سازد. (4) ریاضت عبارت است از وارد کردن نفس، به سختی ها و مشقات بدنی و روحی و مخالفت با هوا و هوس و تعدیل سه قوه پیش گفته تا سالک بتواند به مقام معنوی خویش نایل شود و راه حق را بیابد.
آموزه های اسلامی بر این امر مهر تایید گذاشته و انسان ها را به مجاهدت با هوا و هوس و تعدیل قوا تشویق کرده است. قرآن کریم به منظور بیرون آوردن انسان ها از حجاب های ظلمانی تعلقات، جهاد با نفس و مخالفت با هواهای نفسانی را به آنان توصیه و بر آن تاکید می کند و برای آنکه در میدان جهاد با نفس (جهاد اکبر) موفق باشند، به صبر و استقامت و استعانت از حضرت حق دعوت می فرماید: (5)
(و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا)؛ (6) (و آنان که در راه ما مجاهدت و کوشش کردند ، به راه خویش هدایت می کنیم).
(و من جاهد فانما یجاهد لنفسه ان الله لغنی عن العالمین) (7)؛ (و هر که بکوشد، تنها برای خود می کوشد؛ زیرا خدا از جهانیان سخت بی نیاز است).
روایات نیز آکنده از تاکید بر مجاهده با نفس و مبارزه با آن است و از هر کاری مهمتر تلقی شده است. (8)
مردن تن در ریاضت زندگی است
رنج این روح را پایندگی است (9)
از دیدگاه اسلام راه و روش این ریاضت ها، راه ها و روش های تعیین شده است؛ یعنی از آنجا که هر حجابی، اثر واقعی خاص خویش را دارد، از بین بردن آن نیز راه مخصوص به خود را در عالم تکوین دارد و نمی توان بر خلاف آن قدم نهاد و اگر کسی هم بر خطا رود، مطلوب خویش و اصلی را در ریاضت به دست نخواهد آورد. بر اساس فرهنگ اسلامی، فقط با ایمان و عمل صالح و آنچه که خداوند متعال و رسول و ائمه اطهار (علیه السلام) دستور داده اند، رهایی از حجاب ها میسر است.
(قل ان هدی الله هو الهدی و امرنا لنسلم لرب العالمین) (10)؛ (بگو : حقیقت این است که هدایت، همان هدایت الهی است و بس و ما ماموریم در مقابل پروردگار همه عوالم، تسلیم بوده و تابع هدایت او باشیم).
(و ان هذا صراطی مستقیما فاتبعوه و لا تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله ذلکم و صاکم به لعلکم تتقون) (11)؛ (و اینکه، این است صراط مستقیم من، پس تبعیت از آن بکنید و از تبعت کردن از راه های دیگر بپرهیزید که شما را از صراط مستقیم باز داشته و پراکنده می کند بدانید این توصیه خدای متعال است به شما، باشد که راه تقوا را در پیش گیرید).
به هر حال اصل ریاضت و مجاهدت در نظر اسلام، با انطباق آن بر واجبات و محرمات، مستحبات و مکروهات ، امری مقبول و تایید شده است. (12)
یک.غیر خداوند را از سر راه دور کند.
دو.انسان از آن جهت که ترکیبی از عقل و شهوت است و پهنه وجودش صحنه کشمکش قوای سفلی و علوی است ؛ برای سفر بدون مزاحم به سوی بالا، باید کاری کند که جنبه سفلی نفس (نفس اماره) مطیع و تسلیم جنبه علوی و عقلی (نفس مطمئنه) گردد؛ وگرنه به طور دائم در حال کشمکش و رفتن و بازگشتن و ترقی و سقوط خواهد بود.
سوم. لطیف کردن و رقیق کردن روح است تا آماده قبول انوار و تجلیاتی شود. (13) پس ریاضت برای خالص و پالایش کردن وجود آدمی است.
بهر آن است این ریاضت وین جفا
تا برآرد کوره از نقره جفا (14)
نتایج ریاضت نیز به حسب نوع و مرتبه و کمیت و کیفیت آن، متفاوت است؛ برخی که ریاضت های مشروعشان در حد پایین تری است، مشاعر بالاتر حسی شان تقویت می گردد و با چشم، گوش، لامسه، چشایی و بویایی ، حقایق برتر را می بینند، می شنوند، لمس می کنند، می چشند و می بویند. هر چه ریاضت دقیق تر ، ژرف تر ، گسترده تر و مداوم تر شود، مکاشفات و مشاهدات برتری حاصل می گردد و هرچه باریک تر و لطیف تر گردد، تجلیات و انوار الهی بر قلب سالک می تابد و خود را با وجه او مواجه می بیند. به هر حال برآمد ریاضت مشروع، تسلیم جان شدن در مقابل جانان و فانی گشتن در وجه او و باقی ماندن به بقای او است.
این ریاضت های درویشان چرا است
کآن بلابر تن بقای جان ماست
تا بقای خود نباید سالکی
چون کند تن را سقیم و هالکی
دست کسی جنبد به ایثار و عمل
تا نبیند داده را جانش بدل (15)
پی نوشتها:
1- ابوسعید نامه، ص 12.
2- شرح بر مقالات اربعین، صص 74-76 و نیز نگا: فلسفه عرفان، ص 267.
3- اشارات، ج 3، نمط نهم.
4- در این خصوص نگا: تهذیب الاخلاق، صص 50-56.
5- مقالات، ج 1، ص 70.
6- عنکبوت (29)، آیه 69.
7- همان، آیه 9.
8- نگا: میزان الحکمة ، ج 2، صص 139-141.
9- مثنوی معنوی، دفتر 3، بیت 3365.
10- انعام (6)، آیه 71.
11- همان، آیه 153.
12- مفاتیح الغیب، ص 1077.
13- نگا: اشارات، ج 3، نمط نهم؛ مقالات، ج 2، صص 168 و 169.
14- مثنوی معنوی، دفتر 1، بیت 232.
15- همان، دفتر 3، ابیات 3349-3351.
- [سایر] امامت از اصول اعتقادی است یا فروع عملی؟ نظر شیعه و سنی در این باره چیست و چه نتایجی در پی دارد؟
- [سایر] ریاضت مورد تایید اسلام کدام است؟فایده و اقسام ریاضت را توضیح دهید؟
- [سایر] دیدگاه اسلام درباره ریاضت و تزکیه چیست؟
- [سایر] آیا ریاضت رحمانی جایز است؟ فرق این ریاضت با ریاضت شیطانی چیست؟ لطفاً با منبع توضیح دهید.
- [سایر] به نظر شما، حضور نیروهای قدیمی بسیج در کنار نسل جوان چه نتایجی در بر دارد؟
- [آیت الله اردبیلی] تشریح مرده مسلمان برای اهداف آموزشی چه حکمی دارد؟
- [سایر] رشته پزشکی چه قابلیتهایی برای رسیدن به اهداف اسلام در مبارزه با ظالم، دفاع از مظلوم و به اهتزاز درآوردن پرچم اسلام در جهان دارد و چگونه میتوان در این رشته به این اهداف دست پیدا نمود؟
- [سایر] از نظر قرآن کریم، اهداف وارد آمدن سختیها و مصائب به انسان (مومنان) چیست؟
- [سایر] ولایت تکوینی دارای چه نتایجی است ؟
- [سایر] آیا اسلام و ایمان آوردن سران قبایل حجاز،پس ازفتح مکه بخاطراسلام دوستی بودیا اهداف دیگری داشتند؟
- [آیت الله سبحانی] کسی که می خواهد دو ماه کفّاره روزه رمضان را بگیرد، باید سی و یک روز آن را پی در پی بگیرد و اگر بقیه آن پی در پی نباشد، اشکال ندارد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] کسی که می خواهد دو ماه کفّاره روزه رمضان را بگیرد، باید سی و یک روز آن را پی در پی بگیرد، و اگر بقیّه آن پی در پی نباشد اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] کسی که میخواهد دو ماه کفارهی روزهی رمضان را بگیرد، باید سی و یک روز آن را پی در پی بگیرد و اگر بقیة آن پی در پی نباشد اشکال ندارد.
- [امام خمینی] کسی که می خواهد دو ماه کفاره روزه رمضان را بگیرد، باید سی و یک روز آن را پی در پی بگیرد، و اگر بقیه آن پی در پی نباشد، اشکال ندارد.
- [آیت الله مظاهری] کسی که میخواهد دو ماه کفّاره روزه رمضان را بگیرد باید سی و یک روز آن را پی در پی بگیرد و اگر بقیه آن پی در پی نباشد اشکال ندارد.
- [آیت الله نوری همدانی] کسی که می خواهد دو ماه کفارة روزة رمضان رابگیرد ، باید سی و یک روز آن را پی در پی بگیرد و اگر بقیة آن پی در پی نباشد اشکال ندارد .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسی که می خواهد دو ماه کفاره افطار روزه ماه رمضان را بگیرد؛ باید سی و یک روز آن را پی در پی بگیرد و اگر بقیه آن پی در پی نباشد اشکال ندارد.
- [آیت الله سیستانی] کسی که میخواهد دو ماه کفاره ماه رمضان را بگیرد ، باید یک ماه تمام ویک روز آن را از ماه دیگر پی در پی بگیرد ، و اگر بقیه آن پی در پی نباشد ، اشکال ندارد .
- [آیت الله خوئی] کسی که میخواهد دو ماه کفار ماه رمضان را بگیرد، باید یک ماه تمام و یک روز آن را از ماه دیگر پی در پی بگیرد و اگر بقیة آن پی در پی نباشد اشکال ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی که شصت روزه را برای کفاره انتخاب کرده، احتیاط واجب آن است که 31 روز آن را پی در پی به جا آورد، ولی در 18 روز که در بالا گفته شد پی در پی به جا آوردن لازم نیست.