در پاسخ به این پرسش توجه شما را به مطالب ذیل جلب می نماییم : ریاضت عبارت است از وارد کردن نفس، به سختیها و مشقّات بدنی و روحی و مخالفت با هوا و هوس و تعدیل سه قوه پیش گفته تا (سالک) بتواند به مقام معنوی خویش نایل شود و راه حق را بیابد. آموزههای اسلامی بر این امر مهر تأیید گذاشته و انسانها را به مجاهدت با هوا و هوس و تعدیل قوا تشویق کرده است. قرآن کریم به منظور بیرون آوردن انسانها از حجابهای ظلمانی تعلقات، جهاد با نفس و مخالفت با هواهای نفسانی را به آنان توصیه و بر آن تأکید میکند و برای آنکه در میدان جهاد با نفس (جهاد اکبر) موفق باشند، به صبر و استقامت و استعانت از حضرت حق دعوت میفرماید: مقالات، ج1، ص 70 (وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا)عنکبوت (29)، آیه 69 (و آنان که در راه ما مجاهده و کوشش کردند، به راه خویش هدایت میکنیم). (وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما یُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ همان، آیه 9 ؛ (و هر که بکوشد، تنها برای خود میکوشد؛ زیرا خدا از جهانیان سخت بینیاز است). روایات نیز آکنده از تأکید بر مجاهده با نفس و مبارزه با آن است و از هر کاری مهمتر تلقی شده است. نگا: میزانالحکمة، ج2، صص139 - 141 مردن تن در ریاضت زندگی است رنج این روح را پایندگی است از دیدگاه اسلام راه و روش این ریاضتها، راهها و روشهای تعیین شده است؛ یعنی، از آنجا که هر حجابی، اثر واقعی خاص خویش را دارد، از بین بردن آن نیز راه مخصوص به خود را در عالم تکوین دارد و نمیتوان بر خلاف آن قدم نهاد و اگر کسی هم بر خطا رود، مطلوب خویش و اصلی را در ریاضت به دست نخواهد آورد. بر اساس فرهنگ اسلامی، فقط با (ایمان) و (عمل صالح) و آنچه که خداوند متعال و رسول و ائمه اطهار(علیهم السلام) دستور دادهاند، رهایی از حجابها میسّر است: قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدی وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِینَ) ؛ انعام (6)، آیه 71 ؛ (بگو: حقیقت این است که هدایت، همان هدایت الهی است و بس و ما مأموریم در مقابل پروردگار همه عوالم، تسلیم بوده و تابع هدایت او باشیم). وَ أَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ)همان، آیه 153(و اینکه، این است صراط مستقیم من، پس تبعیت از آن بکنید و از تبعیت کردن از راههای دیگر بپرهیزید که شما را از صراط مستقیم بازداشته و پراکنده میکند بدانید این توصیه خدای متعال است به شما، باشد که راه تقوا را در پیش گیرید). به هر حال اصل ریاضت و مجاهدت در نظر اسلام، با انطباق آن بر واجبات و محرمات، مستحبات و مکروهات، امری مقبول و تأیید شده است. مفاتیحالغیب، ص1077 اهداف ریاضت - بنابر آنچه که ابوعلی سینا نوشته است - سه چیز است: یک : غیر خداوند را از سر راه دور کند. دو : انسان از آن جهت که ترکیبی از عقل و شهوت است و پهنه وجودش صحنه کشمکش قوای سفلی و علوی است؛ برای سفر بدون مزاحم به سوی بالا، باید کاری کند که جنبه سِفْلیّ نفس (نفس اماره) مطیع و تسلیم جنبه عِلْوِیّ و عقلی (نفس مطمئنه) گردد؛ وگرنه به طور دائم در حال کشمکش و رفتن و بازگشتن و ترقی و سقوط خواهد بود. سوم : لطیف کردن و رقیق کردن روح است تا آماده قبول انوار و تجلیاتی شود. نگا: اشارات، ج3، نمط نهم؛ مقالات، ج2، صص 168 و 169 ؛ پس ریاضت برای خالص و پالایش کردن وجود آدمی است . (ریاضت) در لغت چند معنا دارد: 1. تحمل رنج و تعب برای تهذیب نفس و تربیت خود یا دیگری؛ 2. تمرین و ممارست؛ 3. کوشش و سعی؛ 4. گوشهنشینی توأم با عبادت و کفّ نفس ریاضت در اصطلاح؛ یعنی، تحمل رنج و مشقت و از نظر جسمانی خود را در محدودیت قرار دادن و در قبال آن به یک توانمندیهایروحی رسیدن. انواع ریاضت از یک چشمانداز میتوان ریاضت را به دو نوع تقسیم کرد: 1. ریاضت به صورت مطلق؛ قطع نظر از آموزههای دینی؛ 2. ریاضت در قالب آموزههای دینی و براساس معیارهای شرعی. فرقهای این دو عبارت است از: یکم : ریاضت به معنای مطلق، عبارت است از اینکه انسان از هر راه ممکن، جسم خود را به مشقّت بیندازد تا مهارتها و توانمندیهایی را در بعد روحی به دست آورد؛ قطع نظر از اینکه آیا چنین عملی از نظر احکام شرعی و مبانی دینی صحیح است یا نه. از این رو مرتاضانی که بدون در نظر گرفتن شریعت الهی، ریاضت میکشند، برای رسیدن به هدف خود، هر عملی را انجام میدهند! حال فرقی نمیکند این کار از نظر شرعی حرام باشد، یا با کرامت انسانی سازگار نباشد؛ زیرا آنان بر این باورند که فلان عمل، موجب تقویت روح یا ارادهشان میشود. حال آنکه در ریاضتهای دینی (مانند روزه)، هرگز فرد از چارچوب شریعت خارج نمیشود و هر قدرت و نیرویی برای او مطلوب نیست. او براساس احکام الهی روزه میگیرد؛ زیرا اعمال احکام دینی، برای این است که انسان را در حوزه عبودیت خدا قرار دهد و او را به مقام قرب الهی برساند. پس نتیجه واثر ریاضتهای شرعی و غیرشرعی کاملاً با هم متفاوت است. دوم : فرق دیگر ریاضت دینی با ریاضت غیردینی، این است که دین، به انسان اجازه ضرر زدن به خود یا به دیگری را نمیدهد و اعمال او همواره بایدفایده عقلایی داشته باشد. برای مثال روزه عمل واجبی است که افراد مکلّف، باید آن را بگیرند. اما همین روزه اگر در جایی موجب آسیب شدید جسمانی،یا بیماری و یا تشدید آن گردد، حکم آن لغو میشود و چنین فردی نباید روزه بگیرد. در حالی که مرتاض، ممکن است عملی را به این جهت انجام دهد که موجب تقویت اراده شود و کاری ندارد به اینکه این عمل ممکن است برای او ضرر داشته باشد یا نه. به عبارت دیگر بر اساس قاعده کلی (لاضرر و لا ضرار فی الاسلام) ،ضرر رساندن و ضرر دیدن در اسلام و احکام آن، قرار داده نشده است. همچنین بر اساس قاعده (لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها) بقره (2)، آیه 286 ؛ خداوند برای هیچ کس بیشتر ازتواناییاش تکلیف نمیکند. مرتاض این قواعد و اصول را نه تنها مد نظر ندارد؛ بلکه ممکن است برخلاف آن عمل کند؛ به این جهت که میخواهد با ریاضت، ابعاد روحی و روانی خود را تقویت کند. از همین رو بسیاری از احکام اولیه، ممکن است در مورد عدهای، تغییر کند یا آن تکلیف اولیه از دوش آنان برداشته شود. برای مثال اگر کسی بیمار است و روزه گرفتن برای او ضرر دارد، یا درمان او را به تأخیر میاندازد و نیز افرادی که مسافر هستند، نباید روزه بگیرند. سوّم : فرق دیگر مربوط به انگیزه و هدفی است که مرتاض دنبال میکند. اگر از مرتاض سؤال شود انگیزه و هدف تو از این عمل چیست، ممکن است بگوید: برای تقویت روح، یا به جهت تقویت اراده، یا به دلیل اینکه بتوانم توانایی به دست آورم. اما نخستین شرط روزه این است که روزهدار، باید نیت و قصد (قربت) کند: (انما الاعمال بالنیات) ( مستدرک الوسایل، ج 1، ص 90) . البته روزهدار نیز ممکن است انگیزهاش دستیابی به بهشت و نعمتهای بهشتی باشد؛ اما باید قصد (قربة الی الله) کند. او میخواهد در قالببندگی، رضایت خدا را به دست آورد و به دنبال آن، از نعمتهای مادی و معنوی نیز بهره بگیرد. پس در ریاضتهای الهی، قصد و انگیزه الهی است؛ ولی معلوم نیست مرتاض چنین هدفی را دنبال کند. چهارم : یکی دیگر از فرقهایی که بین ریاضتهای غیر دینی و ریاضتهای دینی وجود دارد، به کارگیری محصولات و نتایج ریاضت است. یک انسان مؤمن - که در قالب عمل به احکام الهی به کمالاتی دست مییابد هرگز حاضر نیست از این کمالی که به دست آورده، سوء استفاده کند و در راه حرام، آن را به کار گیرد. اما مرتاض ممکن است در اثر ریاضت، توانمندیهایی به دست آورد و در راه غیرصحیح و غیرمشروع از آن استفاده کند. حال ممکن است سؤال شود: مگر میشود انسانی از طریق ریاضتهای غیر دینی، به جایی برسد؟ جواب آری است؛ زیرا ریاضت و نتایج آن، تحت نظام علّی و معلولی قرار دارد؛ یعنی، اگر علت (به مشقّت انداختن جسم) ایجاد شد، معلول (تقویت روح در بعدی از ابعاد) نیز حاصل میشود. حال این علّت و معلول، ممکن است در قالب یک نظام ارزشی و الهی شکل بگیرد و یا ممکن است خارج از این نظام باشد. درست مثل یک چاقوی تیز که میتوانیم در راه صحیح و یا غلط از آن بهرهبرداری کنیم و ممکن است این چاقو از طریق صحیح تیز شده باشد و یا از راه غصبی. بنابراین تقویت روح چیزی شبیه تیز کردن چاقو است. لکن در سایه ریاضتهای دینی، علاوه بر اینکه نفس انسان قدرتمند میشود و او به کمالاتی میرسد؛ به سعادت واقعی و جاودان نیز دست مییابد. این امری است که با ریاضتهای غیر دینی حاصل نمیشود. (ریاضت) برای جلوگیری از حرکات افراطی در قوای شهویه، غضبیه و ناطقه است و این قوا را جهت کمال انسانی تعدیل میکند. نفس انسانی دارای سه نیرو است که آنها را (نفوس سه گانه) نامیدهاند: نفس شهوانیه، نفس غضبیه و نفس ناطقه و مجموع اخلاق پسندیده و ناپسند آدمی، از این سه نیرو نشأت میگیرد. اگر (نفس شهوانیه) به سمت افراط پیش رود و وجود آدمی را مسخّر خویش سازد، به چارپایان بیشتر شباهت خواهد داشت، تا آدمیان. امّا اگر این نیرو تعدیل شود، انسان دارای عفت و ادب نفسانی میگردد و به مقام اصلی خود بار مییابد. اگر (نفس غضبیه) حاکم مطلق انسان شود و به صورت عادتی مستمّر با وی عجین گردد، او به درندگان بیشتر از انسان شبیه خواهد بود. امّا اگر این نیرو تعدیل گردد، آدمی متین، بردبار، نیکروش و دادگر خواهد شد؛ همان خصایص حسنهای که زیبنده او است. (نفس ناطقه) نیز اگر تعدیل نشود، پست فطرتی، ترفند، خدعهگری، چاپلوسی، مکر، ریا و تظاهر بر وجود آدمی چیره خواهد شد و اگر از جنبه افراط بازداشته شود، وی میتواند در پرتو آن، دو نیروی دیگر (خشم و شهوت) را، رام خویش سازد و خود را به کسب دانش و ادب و خویشتن داری از پستیها رهنمون سازد. عمل امیر مؤمنان علیه السلام در صورت اتقان نقل،یاد آوری مسؤلیت است وتوجه دادن مسؤلان به انجام وظائف خود وکوتاهی نکردن. در این خصوص نگا: تهذیب الاخلاق، صص50 - 56 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 13/100113336)
در پاسخ به این پرسش توجه شما را به مطالب ذیل جلب می نماییم :
ریاضت عبارت است از وارد کردن نفس، به سختیها و مشقّات بدنی و روحی و مخالفت با هوا و هوس و تعدیل سه قوه پیش گفته تا (سالک) بتواند به مقام معنوی خویش نایل شود و راه حق را بیابد. آموزههای اسلامی بر این امر مهر تأیید گذاشته و انسانها را به مجاهدت با هوا و هوس و تعدیل قوا تشویق کرده است.
قرآن کریم به منظور بیرون آوردن انسانها از حجابهای ظلمانی تعلقات، جهاد با نفس و مخالفت با هواهای نفسانی را به آنان توصیه و بر آن تأکید میکند و برای آنکه در میدان جهاد با نفس (جهاد اکبر) موفق باشند، به صبر و استقامت و استعانت از حضرت حق دعوت میفرماید: مقالات، ج1، ص 70 (وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا)عنکبوت (29)، آیه 69 (و آنان که در راه ما مجاهده و کوشش کردند، به راه خویش هدایت میکنیم). (وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما یُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ همان، آیه 9 ؛ (و هر که بکوشد، تنها برای خود میکوشد؛ زیرا خدا از جهانیان سخت بینیاز است). روایات نیز آکنده از تأکید بر مجاهده با نفس و مبارزه با آن است و از هر کاری مهمتر تلقی شده است. نگا: میزانالحکمة، ج2، صص139 - 141
مردن تن در ریاضت زندگی است
رنج این روح را پایندگی است
از دیدگاه اسلام راه و روش این ریاضتها، راهها و روشهای تعیین شده است؛ یعنی، از آنجا که هر حجابی، اثر واقعی خاص خویش را دارد، از بین بردن آن نیز راه مخصوص به خود را در عالم تکوین دارد و نمیتوان بر خلاف آن قدم نهاد و اگر کسی هم بر خطا رود، مطلوب خویش و اصلی را در ریاضت به دست نخواهد آورد.
بر اساس فرهنگ اسلامی، فقط با (ایمان) و (عمل صالح) و آنچه که خداوند متعال و رسول و ائمه اطهار(علیهم السلام) دستور دادهاند، رهایی از حجابها میسّر است: قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدی وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِینَ) ؛ انعام (6)، آیه 71 ؛ (بگو: حقیقت این است که هدایت، همان هدایت الهی است و بس و ما مأموریم در مقابل پروردگار همه عوالم، تسلیم بوده و تابع هدایت او باشیم). وَ أَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ)همان، آیه 153(و اینکه، این است صراط مستقیم من، پس تبعیت از آن بکنید و از تبعیت کردن از راههای دیگر بپرهیزید که شما را از صراط مستقیم بازداشته و پراکنده میکند بدانید این توصیه خدای متعال است به شما، باشد که راه تقوا را در پیش گیرید). به هر حال اصل ریاضت و مجاهدت در نظر اسلام، با انطباق آن بر واجبات و محرمات، مستحبات و مکروهات، امری مقبول و تأیید شده است. مفاتیحالغیب، ص1077
اهداف ریاضت - بنابر آنچه که ابوعلی سینا نوشته است - سه چیز است:
یک : غیر خداوند را از سر راه دور کند. دو : انسان از آن جهت که ترکیبی از عقل و شهوت است و پهنه وجودش صحنه کشمکش قوای سفلی و علوی است؛ برای سفر بدون مزاحم به سوی بالا، باید کاری کند که جنبه سِفْلیّ نفس (نفس اماره) مطیع و تسلیم جنبه عِلْوِیّ و عقلی (نفس مطمئنه) گردد؛ وگرنه به طور دائم در حال کشمکش و رفتن و بازگشتن و ترقی و سقوط خواهد بود.
سوم : لطیف کردن و رقیق کردن روح است تا آماده قبول انوار و تجلیاتی شود. نگا: اشارات، ج3، نمط نهم؛ مقالات، ج2، صص 168 و 169 ؛ پس ریاضت برای خالص و پالایش کردن وجود آدمی است .
(ریاضت) در لغت چند معنا دارد: 1. تحمل رنج و تعب برای تهذیب نفس و تربیت خود یا دیگری؛
2. تمرین و ممارست؛
3. کوشش و سعی؛
4. گوشهنشینی توأم با عبادت و کفّ نفس
ریاضت در اصطلاح؛ یعنی، تحمل رنج و مشقت و از نظر جسمانی خود را در محدودیت قرار دادن و در قبال آن به یک توانمندیهایروحی رسیدن.
انواع ریاضت
از یک چشمانداز میتوان ریاضت را به دو نوع تقسیم کرد:
1. ریاضت به صورت مطلق؛ قطع نظر از آموزههای دینی؛
2. ریاضت در قالب آموزههای دینی و براساس معیارهای شرعی. فرقهای این دو عبارت است از:
یکم : ریاضت به معنای مطلق، عبارت است از اینکه انسان از هر راه ممکن، جسم خود را به مشقّت بیندازد تا مهارتها و توانمندیهایی را در بعد روحی به دست آورد؛ قطع نظر از اینکه آیا چنین عملی از نظر احکام شرعی و مبانی دینی صحیح است یا نه.
از این رو مرتاضانی که بدون در نظر گرفتن شریعت الهی، ریاضت میکشند، برای رسیدن به هدف خود، هر عملی را انجام میدهند! حال فرقی نمیکند این کار از نظر شرعی حرام باشد، یا با کرامت انسانی سازگار نباشد؛ زیرا آنان بر این باورند که فلان عمل، موجب تقویت روح یا ارادهشان میشود. حال آنکه در ریاضتهای دینی (مانند روزه)، هرگز فرد از چارچوب شریعت خارج نمیشود و هر قدرت و نیرویی برای او مطلوب نیست. او براساس احکام الهی روزه میگیرد؛ زیرا اعمال احکام دینی، برای این است که انسان را در حوزه عبودیت خدا قرار دهد و او را به مقام قرب الهی برساند. پس نتیجه واثر ریاضتهای شرعی و غیرشرعی کاملاً با هم متفاوت است.
دوم : فرق دیگر ریاضت دینی با ریاضت غیردینی، این است که دین، به انسان اجازه ضرر زدن به خود یا به دیگری را نمیدهد و اعمال او همواره بایدفایده عقلایی داشته باشد. برای مثال روزه عمل واجبی است که افراد مکلّف، باید آن را بگیرند.
اما همین روزه اگر در جایی موجب آسیب شدید جسمانی،یا بیماری و یا تشدید آن گردد، حکم آن لغو میشود و چنین فردی نباید روزه بگیرد.
در حالی که مرتاض، ممکن است عملی را به این جهت انجام دهد که موجب تقویت اراده شود و کاری ندارد به اینکه این عمل ممکن است برای او ضرر داشته باشد یا نه.
به عبارت دیگر بر اساس قاعده کلی (لاضرر و لا ضرار فی الاسلام) ،ضرر رساندن و ضرر دیدن در اسلام و احکام آن، قرار داده نشده است. همچنین بر اساس قاعده (لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها) بقره (2)، آیه 286 ؛ خداوند برای هیچ کس بیشتر ازتواناییاش تکلیف نمیکند. مرتاض این قواعد و اصول را نه تنها مد نظر ندارد؛ بلکه ممکن است برخلاف آن عمل کند؛ به این جهت که میخواهد با ریاضت، ابعاد روحی و روانی خود را تقویت کند. از همین رو بسیاری از احکام اولیه، ممکن است در مورد عدهای، تغییر کند یا آن تکلیف اولیه از دوش آنان برداشته شود.
برای مثال اگر کسی بیمار است و روزه گرفتن برای او ضرر دارد، یا درمان او را به تأخیر میاندازد و نیز افرادی که مسافر هستند، نباید روزه بگیرند.
سوّم : فرق دیگر مربوط به انگیزه و هدفی است که مرتاض دنبال میکند.
اگر از مرتاض سؤال شود انگیزه و هدف تو از این عمل چیست، ممکن است بگوید: برای تقویت روح، یا به جهت تقویت اراده، یا به دلیل اینکه بتوانم توانایی به دست آورم. اما نخستین شرط روزه این است که روزهدار، باید نیت و قصد (قربت) کند: (انما الاعمال بالنیات) ( مستدرک الوسایل، ج 1، ص 90) . البته روزهدار نیز ممکن است انگیزهاش دستیابی به بهشت و نعمتهای بهشتی باشد؛ اما باید قصد (قربة الی الله) کند. او میخواهد در قالببندگی، رضایت خدا را به دست آورد و به دنبال آن، از نعمتهای مادی و معنوی نیز بهره بگیرد. پس در ریاضتهای الهی، قصد و انگیزه الهی است؛ ولی معلوم نیست مرتاض چنین هدفی را دنبال کند.
چهارم : یکی دیگر از فرقهایی که بین ریاضتهای غیر دینی و ریاضتهای دینی وجود دارد، به کارگیری محصولات و نتایج ریاضت است. یک انسان مؤمن - که در قالب عمل به احکام الهی به کمالاتی دست مییابد هرگز حاضر نیست از این کمالی که به دست آورده، سوء استفاده کند و در راه حرام، آن را به کار گیرد. اما مرتاض ممکن است در اثر ریاضت، توانمندیهایی به دست آورد و در راه غیرصحیح و غیرمشروع از آن استفاده کند.
حال ممکن است سؤال شود: مگر میشود انسانی از طریق ریاضتهای غیر دینی، به جایی برسد؟
جواب آری است؛ زیرا ریاضت و نتایج آن، تحت نظام علّی و معلولی قرار دارد؛ یعنی، اگر علت (به مشقّت انداختن جسم) ایجاد شد، معلول (تقویت روح در بعدی از ابعاد) نیز حاصل میشود. حال این علّت و معلول، ممکن است در قالب یک نظام ارزشی و الهی شکل بگیرد و یا ممکن است خارج از این نظام باشد. درست مثل یک چاقوی تیز که میتوانیم در راه صحیح و یا غلط از آن بهرهبرداری کنیم و ممکن است این چاقو از طریق صحیح تیز شده باشد و یا از راه غصبی. بنابراین تقویت روح چیزی شبیه تیز کردن چاقو است. لکن در سایه ریاضتهای دینی، علاوه بر اینکه نفس انسان قدرتمند میشود و او به کمالاتی میرسد؛ به سعادت واقعی و جاودان نیز دست مییابد. این امری است که با ریاضتهای غیر دینی حاصل نمیشود.
(ریاضت) برای جلوگیری از حرکات افراطی در قوای شهویه، غضبیه و ناطقه است و این قوا را جهت کمال انسانی تعدیل میکند. نفس انسانی دارای سه نیرو است که آنها را (نفوس سه گانه) نامیدهاند: نفس شهوانیه، نفس غضبیه و نفس ناطقه و مجموع اخلاق پسندیده و ناپسند آدمی، از این سه نیرو نشأت میگیرد. اگر (نفس شهوانیه) به سمت افراط پیش رود و وجود آدمی را مسخّر خویش سازد، به چارپایان بیشتر شباهت خواهد داشت، تا آدمیان. امّا اگر این نیرو تعدیل شود، انسان دارای عفت و ادب نفسانی میگردد و به مقام اصلی خود بار مییابد.
اگر (نفس غضبیه) حاکم مطلق انسان شود و به صورت عادتی مستمّر با وی عجین گردد، او به درندگان بیشتر از انسان شبیه خواهد بود. امّا اگر این نیرو تعدیل گردد، آدمی متین، بردبار، نیکروش و دادگر خواهد شد؛ همان خصایص حسنهای که زیبنده او است. (نفس ناطقه) نیز اگر تعدیل نشود، پست فطرتی، ترفند، خدعهگری، چاپلوسی، مکر، ریا و تظاهر بر وجود آدمی چیره خواهد شد و اگر از جنبه افراط بازداشته شود، وی میتواند در پرتو آن، دو نیروی دیگر (خشم و شهوت) را، رام خویش سازد و خود را به کسب دانش و ادب و خویشتن داری از پستیها رهنمون سازد. عمل امیر مؤمنان علیه السلام در صورت اتقان نقل،یاد آوری مسؤلیت است وتوجه دادن مسؤلان به انجام وظائف خود وکوتاهی نکردن.
در این خصوص نگا: تهذیب الاخلاق، صص50 - 56 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 13/100113336)
- [سایر] ریاضت مورد تایید اسلام کدام است؟فایده و اقسام ریاضت را توضیح دهید؟
- [سایر] نظر اسلام درباره ریاضت چیست؟ و ریاضت چه اهداف و نتایجی را در پی خواهد داشت؟
- [سایر] آیا ریاضت رحمانی جایز است؟ فرق این ریاضت با ریاضت شیطانی چیست؟ لطفاً با منبع توضیح دهید.
- [سایر] دیدگاه اسلام درباره ترورسیم چیست؟
- [سایر] دیدگاه اسلام درباره طلاق چیست؟
- [سایر] دیدگاه اسلام درباره طلاق چیست؟
- [سایر] دیدگاه اسلام درباره ترورسیم چیست؟
- [سایر] دیدگاه اسلام درباره نفرین چیست؟
- [سایر] دیدگاه اسلام درباره زن چیست؟
- [سایر] دیدگاه اسلام درباره طلاق چیست؟
- [آیت الله خوئی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلًا نمیتواند زن مسلمان بگیرد و باید در قبرستان مسلمانان دفن نشود.
- [آیت الله مظاهری] اگر کافر به هر لغتی شهادتین بگوید مسلمان میشود و بعد از مسلمان شدن احکام اسلام بر او بار میشود گرچه ندانیم قلباً مسلمان شده یا نه، ولی اگر بدانیم قلباً مسلمان نشده است مسلمان نیست و احکام اسلام را ندارد و همچنین است هرگاه شهادتین نگوید ولی قلباً به معنای او ایمان داشته باشد. 8 - تبعیّت
- [آیت الله فاضل لنکرانی] دفن مسلمان درقبرستان کفار ودفن کافردرقبرستان مسلمانان جائز نیست.
- [آیت الله بهجت] مسلمان از کافر ارث میبرد، ولی کافر اگرچه پدر یا پسر میت باشد از مسلمان ارث نمیبرد. ولی اگر میت مسلمان پسر کافری دارد و او پسری مسلمان دارد، آن پسر مسلمان از جدّ خود ارث میبرد، و همچنین اگر پسر میت مسلمان، کافر باشد ولی عموی میت یا برادر میت مسلمان باشد ارث به آنها میرسد، و در صورت کافر بودن این دو، پسران مسلمان عمو و برادر ارث میبرند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، چنانچه سابقاً کافر بوده، نجس است و چنانچه سابقاً مسلمان بوده پاک است و سایر احکام مسلمان را داراست و چنانچه حالت سابقه او معلوم نباشد، پاک میباشد ولی احکام دیگر مسلمان را ندارد مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود، مگر آن که در سرزمین اسلام باشد که ظاهراً تمام احکام مسلمان شامل او نیز میشود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه پاک می باشد ولی اگر اماره ای بر اسلام او نباشد و در بلاد اسلام هم نباشد، احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلاً زن مسلمان نمی تواند با او ازدواج کند و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلاً نمیتواند زن مسلمان با او ازدواج کند و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [امام خمینی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه پاک می باشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلا نمی تواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [آیت الله سیستانی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه ، و نشانهای هم بر اسلامش نباشد ، پاک میباشد ، ولی احکام دیگر مسلمان را ندارد ، مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد ، و باید در قبرستان مسلمانان دفن نشود .
- [آیت الله مکارم شیرازی] دفن مسلمان در قبرستان غیر مسلمان و دفن کافر در قبرستان مسلمان جایز نیست بنابر احتیاط واجب، همچنین دفن مسلمان در جایی که نسبت به او بی احترامی باشد حرام است، مانند جایی که خاکروبه و کثافت می ریزند.